دودیال

د۱۳۹۹ل. کال د کب میاشت کې د افغانستان د ولسمشر محترم ډاکتر محمد اشرف غنی د ځانګړي حکم له مخې پریکړه وشوه چې د هیواد دنامتو ادبي څیرې، امیرالکلام امیرعلی شیرنوایی د زیږیدو د ۵۸۰کال په مناسبت د هرات په ښکلی او تاریخی ښار کې ( دامیرعلیشیرنوایی افکارو ته نوې کتنه) تر عنوان لاندې یو نړیوال سیمینار جوړ شي.

 

از اثر تاريخی اتنو- لنگویستيک تباری ـ زبانی پوهاند م . زيار

برگردان از پشتو به پارسی دری: س . سېلنی

پاره ۲۹

قفقاز، کوکاس، انگلیس

 

از اثر تاريخی اتنو- لنگویستيک تباری ـ زبانی پوهاند م . زيار

برگردان از پشتو به پارسی دری: س . سېلنی

 

پاره-۲۷

سیردريا، سيحون، انگليسی Syr Darya، (يونان) باستان Jaxartes، روسی (Sidarj’ja)...

سرچشمه این دریا کوه های تیانشان بوده که متشکل از دو دریای بزرگ می باشد و در غرب به بحیره اورال می پیوندد و یکی از دراز ترین دریا های اسیایی میانه به شمار می رود ، که طول مجموعی اش به ٢٩٠٠ کيلومتر می رسد .

سرزمینی که بین سير دريا ، امو دريا و خوارزم موقعیت دارد، نخستین اقامتگاه آريايان ، به بیان دیگر، آريانيان (آريانا ویجه)  تخمین شده است از جمله ، آريانيان باختری ، بویژه  مرکز قلمرو ساکان را تشکیل می داد.

 

 

پاره-۲۸

سيستان [Sīstān=seistān]، ساکستان sakestan، يونانی Sakastāna، هندی Sakasthāna و نام های دیگر [سگستان Sagastān = سگزستان = سجستان= سقستان]

سيستان کنونی که در بین افغانستان و ايران به سيستان تقسیم شده است ، در اصل به نام ساکستان یاد می شده ، آن هم یکی از قومان ساکی در سده سوم عیسایی از باختر یا به عبارت دیگر از آریانای شمال به این جا کوچیدند و دولتی را بنیاد نهادند ، این سرزمین پیش از آمدن ساکان به نام زرنگ zarang (زرنج) نامیده می شد ،  که در زبان پارسۍ باستان به نام drangiana> z(a)ranka>zarana ، يونانی paγγιαυѓη  یاد شده است  و یکی از ایالت های زمامداران هخامنشۍ شمرده می شد ، ایالتی که به نام اراکوزيا Harauvatī اوستا  Haraxvaitī- (هره خویتی) Apaxwoια موقعیت داشت ، و هم چنان پاروپاميزوس و ايالت  پسین آن هم گندهارا  gandāra- بود . چنین برمی آید که پیش از سده سوم تا دوم عیسایی ، حاکمیتی که به نام "هندو ساکايی" تا هندو کشمير گسترش داشت و از سوی آشوکا فرو ریخت ، وابسته به همین ساکان ساکستانی بود که سپس فرزندان کوشاني جانشین آن ها شده و به احیای دوباره اش مبادرت ورزیدند.

آقای سنگروال صفحه های (۲۹-۳۱) در پیوند با درنگيانا(Drangian)، به عبارت دیگر ، زرنگيا (ساکستان) در ياقوت حموی و دیگر مأخذ می نویسد:

 این سرزمین ها از کشمير تا کرانه سند ، الی بحیره عرب زیر اثر آن ها یعنی (ساکان) قرار داشت ، عده یی از تاریخ پژوهان آن را ناحيه شانزدهم گفته اند ، اما در اوستا ناحيه یازدهم ذکر شده است .آن گاه ساک ها امپراتوری بزرگی تشکیل دادند ، بنا براین سکستان يا سيستان بسیار مشهور شد و باستانشناسان مختلف در مورد این سرزمین ابراز نظر های بیشتری کرده اند . به گفته محمد تقی بهار نام سیستان زرنگا بود . در تاریخ سیستان شهر زَرَگ مهد قصه ها و داستان ها بود که به اثر هجوم تیموریان ، اوزبکان و صفویان به ویرانه مبدل شد. اکنون  در این ساحه شهرکی به نام نادعلی بنا یافته اما در پهلویش برج و باروی  های فرو ریخته زرنگ به چشم می خورد . ( نادعلی یکی از ولسوالی هلمند هست  و زرنگ يا زرنج مرکز کنونی همان زرنگيای باستان يا ولایت نيمروز کنونی می باشد!) با آن که سیستان تاریخی از نگاه مساحت وسیعتر از آن بود ، چنانچه نویسنده خود می نگارد :

 زمانی بخش های  پایانی فراه رود و هلمند ها به نام  سرزمین و اراضی( ساکستانا) یعنی اسکایی ها نامیده شد ...؛ ساک ها که در حوالی سال های ۱۲۰ ، ۷۲ ، ۵۸ و ۴۸ پیش از عیسا نخست حکومتی را در ساحه  ارغنداب بنیاد نهاد و بعد ها از افغانستان کنونی تا سرزمین پنجاب را زیر سیطره خود درآورد . سیستان و اراکوزیا ؛ بخشی از سرزمین های حاکمیت وسیع آن به شمار می آمد که (گندوفاريس ) یکی از جمله فرمانروای مشهورِسده ۴۸ تا ۹۱ عیسایی آن بود .

 ولی تاریخ نگاران و سردمداران کوتاه اندیش ما بدون آن که خویشتن را از اصل و تاریخ واقعی و افتخارات تاریخی اگاه سازند ، در حدود سال های بين چهل۱۳۳۰ و ۱۳۴۰خورشيدي سیستان افغانی را به نیمر و زرنگ (زرنج) مرکز او را به چخانسور برگردانیدند، چنانچه (کاسی) باستان غور را  به"چخچران" تغير نام نمودند و همراه با آن در تاریخ افغانستان یک سلسله اثارونشانه های به اثبات رسیده و پدیداری نخستین فرمانروایی یک قوم را از دست دادند ، در حالی که از جمله بنیانگذاری دولت نو به ظهور رسیده افغا نی به دست احمد شاه ابدالی  نیز یکی از همان میراث های باستان شمرده شده  که ازنگاه خویشاوندی زبانی (اتنولینگویستيکی) پیوند تنگاتنگ و گسست ناپذیر تاریخی و منطقی را دارا می باشد .

.( دکتر محمد معين، فرهنگ فارس، ( ج ٥ - ص ٨٤ ، ماير هوفر - صفحه  های ١٢٠ و ١٥٧ ، والتر بیلی - ص  ١٣٢ و جستار های مرتبط به آن  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زیاتې مقالې …