مهمې مقالې

عبدالصمد ازهر                                                                      

قبل از پرداختن به موضوع، یک خبر و دو سطری از یک تحلیل را مطالعه فرمایید:

خبر، از صدای امریکا:

«جو بایدن، رئیس‌ جمهور ایالات متحده، روز جمعه ۱۵ نومبر (۲۵ عقرب) با رهبران کوریای جنوبی و جاپان دیدار کرد تا درباره پاسخ هماهنگ به اعزام هزاران نیروی نظامی کوریای شمالی به روسیه برای کمک به جنگ مسکو علیه اوکراین و هم چنین تهدید هسته‌ای پیونگ‌ یانگ تصمیم‌ گیری کنند.

بایدن هنگام دیدار با شیگیرو ایشیبا، صدراعظم جاپان و یون سوک یول، رئیس جمهور کوریای جنوبی در حاشیه نشست سران سازمان همکاری‌ های اقتصادی آسیا – پسفیک در لیما، پایتخت پیرو گفت که جهان در آستانهٔ تغییرات سیاسی مهمی است و افزود: "ما اکنون به لحظه‌ تغییر قابل توجه سیاسی رسیده ایم." بایدن هم چنین در میان نگرانی ‌های روزافزون از اعزام نیروهای نظامی کوریای شمالی به روسیه برای جنگ با اوکراین، از "همکاری خطرناک و بی ثبات کننده" کوریای شمالی با روسیه هشدار داد.»

تحلیل، ازمنبع: انتی وار مورخ /۱۱/۱۲ ۲۰۲

نویسنده: میتیو پیتی مترجم: سید حسام مل

«مایک والتز(مشاور امنیتی اداره آینده ترامپ) خواستار یک «گزینه نظا می معتبر» علیه ایران شده است، می خواهد «دستبند» را از اوکراین بردارد و از پایان دادن به «جنگ چند نسلی» در افغانستان پشیما ن ومتا سف است...»

 

جو بایدن رییس جمهور ایالات متحده امریکا، در آخرین مراحل هجمونی هجومی جهانیش، با بهانه قرار دادن اشتراک نیروهای نظامی کوریای شمالی در جنگ اوکراین، به روز یکشنبه ۱۷ نومبر ۲۰۲۴ به اوکراین اجازه داد راکت های دور برد امریکایی را به داخل خاک روسیه شلیک کند. این دقیقاً عبور از خط قرمزیست که پوتین عبور از آن را به معنای شامل شدن مستقیم امریکا در جنگ با روسیه اعلان نموده، روسیه را مجاز می کند اهداف امریکا و یارانش را هدف قرار دهد. همان گونه که در ملاقات با رهبران جاپان و کوریای جنوبی به روز جمعه گفته بود که جهان در آستانهٔ تغییرات سیاسی مهمی است و "ما اکنون به لحظه‌ تغییر قابل توجه سیاسی رسیده ایم»، آغاز این تغییر را برملا گردانید.

این تصمیم بایدن، در این مقطع زمانی، چه تعبیری داشته می تواند؟

آن نقشه بایدن که با تعزیرات و جنگ فرسایشی در درازمدت روسیه را از پا اندازد، از یکسو در عمل نتیجه نداد و از سوی دیگر بی عرضه دانسته شدن خود وی برای دور دیگر انتخابات و ناکامی کاندید دلخواهش، هر آرمانی را که در مغز داشت، به صفر ضرب داد. بنا بران به این تصمیم خطیر رو آورد. این، نخست به این معناست که وی باک ندارد در نبودش جهان در جنگ ذروی تباه گردد. روی دیگر این تصمیم به میراث گذاشتن یک وضع نهایت پرکشش میان روسیه و دولت آینده امریکا به رهبری ترامپ می باشد.

من این احتمال را هم بعید نمی دانم که بایدن در ملاقات با ترامپ  بعد از انتخابات در کاخ سپید، این اراده اش را با وی شریک و او را قناعت داده باشد که با این روش، ترامپ امکان خواهد داشت در بدل صلح امتیازات کلان از روسیه بگیرد. (که با دید والتز در تحلیل فوق همرسانی دارد). خصلت عدم پابندی ترامپ به قواعد بازی در عرصه مناسبات بین المللی، اقتصاد، تجارت و حتا به آنچه ارزش های ملی امریکا تبلیغ می شوند، او را یک کرکتر خاص غیر قابل پیش بینی و غیر ثابت شناسانده است. وی که تجارت پیشه و پیوسته در پی سود است از هر راهی که میسر شود – قانونی، غیر قانونی؛ اخلاقی، غیر اخلاقی؛ به رضا یا به زور، در عرصه حکومت داری نیز تمام تمرکز و اصرارش بر «بده» است نه«بگیر». اما همین خصلت بازرگانی، او را مخالف مصارف بی ثمر در جنگ های فرسایشی ساخته، تلاش خواهد کرد ضمن غریدن از مقام قدرت، خلاف سلفش به مذاکره رو آورده از طریق فشار و دپلوماسی امتیازاتی برای امریکا یا اوکراین و یا برای هردو به دست آورد.

ولادمیر پوتین که همواره از فرو ریختن اتحاد جماهیر شوروی تأسف می خورد و یکی از آرمان های بزررگش اینست روزی عظمت امپراتوری از دست رفته را احیا کند، چشمانش پیوسته با نگرانی کشورهای پیوست به خاک روسیه را می پالند تا نفوذ غربی ها امنیت و منافع روسیه را با خطر رو به رو نکند. چنانچه در برخی موارد علیه کشورهایی که به اصطلاح حد خود را نشناخته اند، دست به اقدامات نظامی هم زده است چنانچه گرجستان متمایل به اروپا، در ۲۰۰۸ با از دست دادن اوسیتیای جنوبی و اپخازیا این تجربه را گذشتانده و امروز حزب رویای گرجستان به رهبری ایوانیشویلی Bidzina Ivanishvili با آموختن از این تجربه تلخ، گرچه در جنگ اوکراین در جانب غر ب به اوکراین کمک می کند اما در برابر جنبش های رنگین زیر حمایت غرب مقاومت نشان می دهد وتایید اکثریت جامعه را نیز دارد. هجوم نظامی روسیه بر اوکراین در فبروری ۲۰۲۲  مثال برجسته دیگر هراس و مقابله با نفوذ غرب به دیوارهای کشورش می باشد. بنا بر همین اصل، سرنوشت آینده اوکراین که می خواهند آنرابه عضویت ناتو دراورند، برای روسیه اهمیت بسیار بزرگ دارد و به ساده گی نمی شود از آن دست بردارد.

روسیه که چندی قبل گفته بود دکتورین نظامی اتومی خود را بازنگری می کند، اینک اعلام داشت این دکتورین آماده شده است. در عین زمان، شاید به دلیل اجتناب از توسل عاجل به آخرین وسیله و دوری از اشتعال جنگ احتمالی جهانی و یا به منظورجلوگیری از تشنج زایی با اداره آینده کاخ سپید، صرف تهدید نمود در صورت به کاربرد این راکت های دوربرد در داخل خاک روسیه، پاسخ خیلی شدید خواهد داد، و آماج قرار دادن اهداف در غرب را به اشتراک مستقیم غربی ها در استعمال آن سلاح ها از خاک اوکراین مشروط کرد. خبرهای دیروزی حاکی از فیر شش راکت بر تاسیسات نظامی منطقه بریانسک روسیه بود. این خبر را منابع روسیه عجالتاً با لحن عادی پخش کردند.

این تحولات، یا با کلمات بایدن این «تغییرات سیاسی بسیار مهم در جهان» که ما در آستانه آن قرار داریم و "ما اکنون به لحظه‌ تغییر قابل توجه سیاسی رسیده ایم»، در این مقطع مهم انتقال قدرت در امریکا، به ساده گی قابل پیشبینی نیست. مشکل است حدس زد که در مدت دو ماه تا انتقال کامل قدرت، اداره فعلی کاخ سپید با تصامیم خودش و یا در تبانی پنهانی با ترامپ چه قدر جهان را به لبه جنگ ذروی می کشاند و درک این موضوع هم سهل نیست که روسیه، که او هم از جنگ و هزینه های سنگین آن خسته است، تا کجا می تواند حوصله اجتناب از تقابل مستقیم نظامی با امریکا و هم پیماننش را داشته می تواند و تا چه قدر توان مقابله رویاروی، با قبول خطر گسترش آن به جنگ همگانی با استفاده از آخرین تکنالوژی و اعجوبه های ناشناخته را دارد.

هیچ کس، هیچ سازمان جهانی و هیچ ثالث بالخیر گاهی نپرسید که ای غریق های نشای قدرت، آيا کشاندن کشوری به عضویت ناتو ارزش این همه خون های یک ملت را دارد؟ و هیچ کس از زلنسکی نپرسید که آیا باید صرف به خاطر عضویت در ناتو و یا برای خوشنودی یک ابر قدرت، آن ملت شکوهمند را قربانی  و آن کشور زیبا و داشته های بزرگ فرهنگی  و پیشرفت های خارق العاده آن را بدون احساس مسوولیت به بربادی سپرد؟!

جنگ ها همیشه زمانی خطیر و جهانی می شوند که دو طرف حاضر نمی شوند قدمی به عقب نهند و آن را مخالف پرستیژ و یا عظمت قدرت خود ارزیابی کنند. در چنین حالتی ضرورت مداخله مسالمت آمیز و اقدامات جهانی به میان می آید.

خواستم در این سطور، واقعیت های روی تخته شطرنج سیاسی جهان را پیشکش خواننده گرامی کنم. نباید از آن انتباه خلق هراس گرفت. مردمان جهان و به خصوص رهبران دولتی، اجتماعی، دانشمندان، هنرمندان و اهل قلم، نباید در برابر همه تهدید های جنگ ها خاموش بمانند و برای جلوگیری از خونریزی و به وخامت رفتن اوضاع بایست دست به اقدامات دستجمعی بزنند و بشریت را از زیستن طولانی در زیر شبح ترسناک جنگ، هم در شرق اروپا، هم در خاور میانه و جهان، برهانند.

۳۰/۰۸/۱۴۰۳

۱۵/۱۱/۲۰۲۴

 

 

 

                                 عبدالصمد ازهر

پیروزی ترامپ در انتخابات کی ها را خنداند و کی ها را گریاند؟

بیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا رغم تبلیغات مسلسل نظر سنج ها مبنی بر نزدیکی آرای هردو با کمی چربی کاملا هریس، آب سردی بر دیگ جوشان هیزم کشان آتش جنگ در اوکراین، فلسطین و لبنان ریخت و در طول امروز از سنگ صدا برامد ولی از بایدن و هریس نه. صرف در پایان کامل نتایج بود که هر یک این ها به ترامپ مبارکی گفتند. این که چنین انتخابی خوب شد یا بد، موضوع دیگر است که هر کسی، هر گروهی، هر حزبی و هر کشوری از ورای عینک باورها و منافع خود به آن می نگرد. این نتیجه، راست گرایان افراطی را به خصوص در اروپا، خورسند و معتقدان راستین و همچنان ممثلان ظاهری قانونمندی و ارزش های مقبول جهانی را اندوهگین ساخت. 

 

اما در این میان کی ها را گریاند؟

 

ولادیمیر زلینسکی رییس جمهور اوکراین، آنالینا بیربوک وزیر امور خارجه آلمان و ریشی سوناک و بوریس جانسن صدر اعظمان پیشین بریتانیا، یقیناً گریسته و به عزا نشسته خواهند بود.

 

فدراسیون روسیه انتظار دارد با قطع حمایت مالی و نظامی کاخ سپید از اوکراین مطابق تبلیغات انتخاباتی ترامپ، روابط عادی دولت با دولت را برقرار کند. این، ممکن است، اما نه به آن آسانیی که بعضی ها تصور د ارند، بلکه با یک معامله ی با سود هنگفت. ترامپ اصولاً بازرگان است و همیشه در پی آنست تا از راه قانونی یا غیر قانونی، اخلاقی یا غیر اخلاقی، به صورت علنی یا مخفی و با رضا یا به زور هدفش را که سود است به کف آرد. ضرورت غرب در مجموع برای گشایش دوباره بازار بزرگ روسیه به روی صادرات غرب، که در اثر تعزیرات شدید کاملاً بسته شده است از یک طرف و بحران خطیر اقتصادی که در اثر به دوش کشیدن بار گران کمرشکن جنگ در اوکراین و از دست دادن انرژی ارزان روسیه سراسر اروپا را فر ا گرفته است از سوی دیگر، برقراری دوباره روابط و تعاملات سیاسی – اقتصادی را یک پدیده مرغوب و منطقی می گرداند. سیاست پُخته شیطانی بایدن، آن روباه مکار، اروپا را گام به گام در دام پرداخت هزینه های سنگین جنگ در اوکراین انداخت و آن را چنان در خصومت با روسیه کشاند که بازگشت از آن بدون تغییر در رهبری ها دشوار خواهد بود. به این گونه، اروپای به بحران برده و ضعیف را از آن رقابت ها و تمایلات خودگردانی و یگان سرپیچی باز گرداند، محتاج حمایت  و بازار اجباری گاز و نفت امریکا با بهای بلند، ساخت. سرمایه ها نیز از ترس بحران، از اروپا به امریکا انتقال یافتند تا با بدبختی اروپاییان، امریکا را خوشبخت بسازند.

 

 در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ، وقتی وی با این استدلال که گویا چون ناتو وسیله ی دفاع از اروپا است، چرا باید امریکا هزینه آن را تامین کند، فشار وارد می کرد که اروپا کم از کم همان دو در صد از تولید ناخالص خود را به ناتو اختصاص دهد، کشورهای اروپا، از آن جمله جرمنی نتوانست آن در صدی را بپردازد. دلیل آن این بود که بر حفظ توازن معمول اقتصادی خود منهمک بودند. اما پالیسی بایدن جرمنی را آنقدر از حراست منافع ملی و آسایش شهروندان دور و بی اعتنا ساخت که با وجود بحران کاملاً بی سابقه اقتصادی و از پا افتادن روزمره بزرگترین صنایع آن، به شمول افتخار صنعتی آن فولکس واگون، زمامداران کشور اکنون نه تنها بوجی های نقدینه و مقادیر عظیم اسلحه سنگین را به اوکراین و اسراییل تقدیم کرده می روند، بل آن دو در صد تولید ناخالص را به ناتو نیز می پردازند.

 

چین که از زمان حاکمیت گذشته ترامپ، به مثابه دشمن شماره یک در پالیسی خارجی امریکا قرار داد ه شد و برای جلوگیری از توسعه اقتصاد و تحدید بازار چین، به هر وسیله یی متوسل و با زیر پا کردن معیارهای پذیرفته شده در تجارت و معاملات جهانی تعزیرات و تعرفه های غیر معمول را بر آن روا داشت و با ختم اشغال و تقدیم دو دسته قدرت به طالبان در افغانستان، خود را برای مصاف با چین در آب های پاسفیک آماده کرد، شاید این بار بنا بر دلایلی خوشبینی محتاطانه داشته باشد. یکی از این دلایل می تواند ناشی از ضرورت باز کردن دوباره بازار پهناور چین  برای تولیدات امریکا و متحدانش بنا بر دشواری های اقتصادی باشد و دلیل دیگر، احتمال کاهش تشنج در ارتباط با تایوان، بنا بر اولیت های مالی ـ اقتصادی ترامپ، می تواند باشد. اما در سیاست سودجویانه او، وضع تعرفه های بلند بر فراورده های خام و پخته کشورهای دیگر، به شمول اروپا،  جایگاه برجسته خواهد داشت و عقب روی در آن وجود نخواهد داشت.

 

اما بیایید کمی بر این مسئله مکث کنیم که چرا ترامپ رغم پشت کردن به «ارزش های دموکراتیک امریکا»، بی ارزش دانستن حفظ محیط زیست، باورهای تبعیضی و سقید پوست گرایی، مهاجر ستیزی، هجوم گستاخانه بر کانگرس، این مرکز قانونگزاری و محور قدرت امریکا، اتهام های سنگین جنایی مطرح در دادگاه های امریکا و ... موفق شد آرای مردمان را در سر تا سر امریکا و همچنان آرای کالج انتخاباتی (نخبه گان انتخاباتی) را به اصطلاح خود شان جاروب کند و چه عواملی باعث شدند مردم امریکا از بایدن و هریس روگردان شوند؟

ایجاد تصنعی فضای ترس و رعب با تبلیغ خطر کذایی حمله اتومی روسیه بر اروپا و پایگاهای امریکا  و تمویل و تجهیز جنگ در اوکراین و سپس همزمان به اسراییل درجنگ خاور میانه، که باعث گردید مبالغ و منابع گزافی به جای هزینه شدن در بهبود وضع بشری خود امریکایی ها، به جنگ ها انتقال و بر ثروت کمپنی ها و کارتل های تولید اسلحه افزوده شده برود؛ بیکاری، افزونی بیچاره گی و بی خانه گی در اثر این سیاست؛ دروغ گویی، دو رویه گی و ارتکاب جنایات فوق ضد بشری در زیر نقاب بشر دوستی بالخصوص در فلسطین؛ تبلیغات وسیع جمهوری خواهان علیه پالیسی دموکرات ها در برابر مهاجران، از جمله عواملی اند که مردم از ایشان رو گردانند و به ترامپ که با شعار همه برای امریکا و بازگرداندن عظمت به امریکا، بارقه امیدی می دیدند و روشنی هایی برای پایان جنگ را انتظار داشتند، رو آوردند. جامعه مسلمانان و به خصوص عرب ها از پشتیبانی عنعنوی شان از دموکرات ها بریدند و در میان سیاهان کشور نیز بر موضع عنعنوی طرفداری از دموکرات ها دوگانه گی به میان آمد.

د ر روی نقشه یی که تلویزیون ها ایالت های موید نامزدان را به رنگ سرخ  برای جمهوری خواهان و آبی برای دموکرات ها نمایش می دادند، به صورت باور نکردنی رنگ سرخ بر سراسر نقشه پهنای چشمگیر داشت. حتا ایالت های دایماً آبی هم رنگ سرخ گرفته بودند. این، یک چرخش بزرگ در اذهان عامه امریکا را که از اوضاع جاری خسته شده اند نشان می دهد. احتمالاً این چرخش به انتقال قدرت خلاصه نشود و پی آمدها و خواست های بیشتر در پی داشته باشد که آینده آنها را به نمایش خواهد گذاشت.

 

گرچه تفاوت بزرگی در پالیسی های دو حزب بزرگ امریکا نسبت به جهان وجود ندارد و این ستراتژیست های مسلط اند که آن را تنظیم می کنند، به نظر بنده، احتمالا یگانه خوبی ترامپ مخالفت وی با جنگ های پر مصرف خواهد بود. دیده شود، بدون شک آنچه در دیگ ااست در چمچه خواهد آمد.

 

۱۶/۰۸/۱۴۰۳

۰۶/۱۱/۲۰۲۴

 

نوشته از بصیر  دهزاد 

سه شنبه پنجم نوامبر پیشرو انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا  آغاز و یکی از دو کاندید این مقام را بر مسند چهارساله  کرسی ریاست جمهوری تعین مینماید.  بدون شک این روز، پیشبینی ها و نتایج این انتخابات  جهان را در دو جهت متقابل  یعنی در یک جهت دنیای ترس، تشویش و در جهت دیگر تردید در امیال  وامید های نو ویا تداوم  سیاست های چهارسال گذشته  قرار داده است.  در واقعیت امر این انتخابات  به یک نکته نیرنگی زمان مبدل شده است.

مردم ایالات متحده آمریکا بیشترخویش را بر تغیر در سیاست های اقتصادی  و وعده های دو کاندید ، دونال ترامپ و  کامالا هریس، متمرکز ساخته اند. ولی  بخش بزرگ جهان  با اضطراب ، ترس و تشویش به آینده جهان میاندیشند که موضوع صلح، ثبات و امنیت بین المللی ،در تداوم  مقطعی تشدید خطرات  تهدید صلح و ثبات جهانی بعد از سالهای ۱۹۴۵،  یکبار دیگر در معرض تهدید جدی و جهان در آستانه یک جنگ تمام عیار جهانی  قرار گرفته است.

هدف نویسنده  در این خاکه  ازمسائل پر تشنج جهان  این بوده است که حتی در مقاطع زمانی گذشته بار ها  مورد تهدید جدی استفاده از سلاح های کشتارجمعی  مواجه گردیده و به اصطلاح انگشت ها بر دکمه ها آماده فشار بوده اند.  

  در اوضاع کنونی بین المللی  با یک بررسی و تمرکز بر فاکت های عینی زور تا روز و ساعت به ساعت ، جهان ما یکبار دیگر در چنین یک خطر تهدید قرار گرفته است.

پس این سوال را در بخش سیاست های بین المللی  قسمی باید مطرح و بدان پاسخ دریافت نمود که  با ارزیابی و نتیجه گیری های  قریب به هشتاد سال بعد  از ایجاد سازمان ملل متحد  و بروز مخاصمات بین المللی  در مقطع های مختلف زمانی  نقش دولت ایالات متحده آمریکا چگونه بوده است  و تا کدام حد در تنش های بین المللی و منطقوی رول داشته است تا بتوان  خط  فاصل میان امید، آرزو و اعتماد  و همچنان اضطراب ،تشویش، ، تردید را  با  آسیب شناسی و نتیجه گیری منطقی تعین نمود و بر آن معتقد شد.

اگر ما بر تاریخ  سیاسی  و انتخاباتی  دولت ایالات متحده آمریکا، بعد از  ختم جنگ جهانی دوم و ایجاد سازمان ملل متحد  یک برررسی کوتاه تاریخی نمائیم،  نقش دو حزب  دموکرات و جمهوریخواه  و رئیسان جمهور منتخب  هر دو حزب را  در پروبلم های  بین المللی و منطقوی  در هر مقطع زمانی باید به بررسی و نتیجه گیری گرفت.

- اولین اقدامات نظامی و بر بنیاد سیاست های ملیتاریستی  بعد از جنگ دوم جهانی و ایجاد پکت نظامی ناتو در جابجا کردن راکت های با کلاهک های هستوی در انگلستان، ایتالیا ، یونان وترکیه،

- جنگ طولانی در ویتنام بین سالهای ۱۹۵۵-۱۹۷۵ که در وحشت استفاده از بم های آتشافزا  فراموش ناشدنی است،

-  تهدید حمله بر کشور کوبا بعد از انقلاب ۱۹۵۹، درسال ۱۹۶۲ که خطر یک جنگ با استفاده سلاح های اتومی را به وجود آورده بود ، 

- جنگ های  سه مرحله ئی دهه شصت و هفتاد در شرق میانه ، با کمک های مالی، تسلیحاتی  و استخباراتی  دولت آمریکا از رژیم اسرائیل،

 - مداخله  ، حمایت  و تحویل ملیارد ها دالر پول و سلاح برای  تنظیم های اسلامی  و استفاده خاک افغانستان علیه اتحاد شوروی وقت،

- تحریک و مداخله  مشترک با نیرو های  مخفی استخباراتی  کشور های غربی  در تحریک بلوا های  ضد دولت های مشروع ، قانونی و در حال انکشاف سریع اقتصادی ، تحت نام انقلابات سبز ، در شمال آفریقا مانند مصر، تونس و  لیبیا تا سطح  مداخله مستقیم در قتل معمر القدافی،

- حمله نا مشروع  و تعرض به حاکمیت ملی کشور عراق زیر نام موجودیت سلاح های هستوی ،خلاف همه  کنوانسیون های بین المللی  تا سرحد  دست  داشتن مستقیم در پروسه اعدام  صدام حسین رئیس جمهور آن وقته عراق،

 -  ایجاد و تقویه  سازمان تروریستی داعش در سوریه که آغاز آنرا جان مکین  پیر سالخورده و عضو سابق مجلس سنای آمریکا و مسئول سیاست خارجی آن مجلس و به همکاری مستقیم سازمان استخباراتی موساد اسرائیل  به عهده داشت،

-  صحنه سازی پروژه  نظامی ستراتیژیک  در افغانستان  که  بیست و یک سال جنگ  در افغانستان را در قبال داشت و به  قدرت رسیدن طالبان انجامید. پروژه دوحه یک صحنه سازی و تداوم یک پلان طویل المدت   که تا سرحد شکست اخلاقی  دولت آمریکا  را در قبال داشته که طوق افتخار آن!!!! بر گردن جیوبایدن افتاد.

-  تحریک ۱۰ ساله (بعد از سال ۲۰۱۴)  برای آغاز یک جنگ منطقوی در سرحدات روسیه  توسط  دستنشانده  استخبارات غرب در اکرائین که در جابجائی  چندین  مرحله ئی  یک حکومت  ژاندارم  و دست نشانده در آن کشور و  اکنون ایالات متحده آمریکا  قویترین مانع  بکار گیری راه های مسالمت آمیز ختم جنگ  بین روسیه و اوکرائین تلقی میگردد،

- اکنون جنگ ظالمانه و نا برابر حکومت سهیونیستی  اسرائيل علیه خلق مظلوم فلسطین که  درواقعیت تمامی اصول و پرنسیپ های قوانین بین المللی  با خشن ترین و غیر انسانی ترین وجه زیر پا گردیده و هنوز تداوم دارد. روزانه  توسط هواپیما ها و کشتی های نظامی آمریکائي هزاران تن بم های  یک تا دو هزار کیلوئی  برای حکومت اسرائیل تحویل داده میشوند تا بر منازل مسکونی، مکاتب، شفاخانه ها، امبولانس ها  و مراکز دیگر غیر نظامی ریخته شوند.

پر واضیح و غیر قابل انکار است که در اوضاع کنونی بین المللی  باز هم بر هم زدن صلح و ثبات جهان  تحت پلان های استراتیژیک جهانی و منطقوی  دولت ایالات متحده آمریکا و  در وجود  سازمان ناتو به یک وسیله بزرگ نقض حقوق بشر و زیر پا کردن سایر کنوانسیون های ملل متحد  و همچنان  ارتکاب جنایات جنگی و ضد انسان و انسانیت مبدل  و تهدید بزرگ برای نقض حاکمیت ملی، ثبات و مانع در راه یابی هر کشوری و هر منطقه جهان به انکشاف اقتصادی میباشد. 

این واقعیت دیگر  برجسته است که دول مستقل دیگر بر ادعا های حقوق بشر و تضمین تطبیق کنوانسیون های ملل متحد اعتماد خویش را از دست داده و  راه مستقل تر را دارند به پیش میگیرند .

یکی از مشخصات  پر تشنج   مداخلات  و تحریک  و کمک های سیل آسای  مالی و تسلیحاتی  در سالهای بعد از سقوط اتحاد شوروی (  قدرت های شوروی و آمریکا بحث دو فکتور تعادل و توازن قدرت نظامی و همزمان یکی از عوامل حفظ امنیت و، صلح و ثبات بین المللی  در زمان جنگ سرد)  در آن بوده و است که  استفاده از محتوای منشور ملل متحد در حل و فصل منازعات بین المللی و منطقوی   با استفاده از وسايل مسالمت آمیز،  میانجیگری، مزاکرات دیپلوماتیک و حل و فصل حقوقی و مجازات قضایای ارتکاب  جرایم بین المللی، شدیدن به چالش گرفته شده اند که در کنوانسیون های ملل متحد پیشبینی  گردیده اند و در این عرصه رول  منفی ایالات متحده آمریکا برجسته ترتلقی میگردد.  بدین معنی که سیاست ایالات متحده آمریکا دیگر به سیاست زور، تهدید و استفاده از  وسائی نظامی  در تسلط و نفوذ بر  حاکمیت ملی کشور ها و مناطق جهان مبدل شده است.

با در نظرداشت نکات  که در بالا  تذکر داده شده اند چنین  میتوان  به ارزیابی و نتیجه گیری زیر رسید که:

انتخابات روز سه شنبه پنجم نوامبر در کشور ایالات متحده آمریکا  در روان و فکار عمومی جهان  در مقطع کنونی بخاطر مهم و یک نکته نیرنگی است که  با در نظرداشت تحریکات و سیاست های نظامیگری دولت ایالات متحده آمریکا ، مردم جهان با ترس، اضطراب و تشویش  امیدوارند تا مردم ایالات متحده آمریکا بین « بد ترین و بدتر»  انتخاب  نمایند که حد اقل  قدمی در جهت تخفیف و رفع خطرات  ناشی از جنگ و تشویق و تحریک  آن  و تداوم  و وسعت آتش جنگ  گذاشته شود.

نویسنده با  ارزیابی های که در روان عامه جهانی  در حالت شکل گیری است، این است که  احتمال برنده شدن دونالد ترومپ را با تفاوت یکونیم تا دو فیصد  قابل پیشبینی نیز میداند، دور از احتمال نمیداند.

  

You don't have a pdf plugin, but you can download the pdf file.

 مهریه شهاب

هشدار به مردم درون افغانستان و باشندگان شمال کشور

گرچه فعالیت گروپ های مافیایی رهزن و اغواگر تحت هر شرایطی ممکن است کم و بیش وجود داشته باشد ولی علی القاعده در  شرایطی مانند نوسان ارزی؛ بحران مالی یا نوعی از انواعِ نگرانی های فکری و روحی در جامعه؛ بیشتر ممکن است به جریان افتد.

در روز های پسین که تغییرات در نرخ دالر در برابر افغانی جریان دارد؛ طبعا موجبات نگرانی دارندگان و پس انداز کنندگان دالر را به بار اورده است.

البته کسانی میخواهند دالر های شان را به افغانی بدل نمایند ولی این کار در مقادیر بالا؛ دشوار و حتی نامکن است. راه دیگر هم میلان به طلا و خریداری و ذخیره کردن آن است.

من در قبال اینکه نوسانات نرخ دالر و افغانی خوب است یا خراب؛ سخن و تبصره ای ندارم. علاقه مندان کنجکاو درین مورد میتوانند به برنامه های علمی – ویدیویی جناب استاد مسعود به ویژه درس های صنف «آشپزخانه» ایشان مراجعه و کسب دانش نمایند. از جمله برنامه زیرین:

https://youtu.be/m4ksHUzSGbI 

من به خاطری خواستم به هموطنان عزیز ولی نگران خود مخصوصاً ساکنان ولایات شمال کشور هوشدار بدهم که از ناحیه افراد و گروپ های مافیایی کمین کرده به ایشان؛ آوازه ها و شایعات قابل تأمل می شنوم.

از جمله برخی ها؛ مقادیری گونهء جعلی سکه های ایرانی پهلوی، امامی، بهار آزادی وغیره را در خیابان های شهر ها و کوچه پس کوچه های حومه ها و دهات با خود می گردانند و با ترفند ها و جادو و جمبل ها؛ قربانیان را پیدا؛ آنها را بالای شان به پول نقد دالری یا افغانی یا به زیورات گویا از مد افتاده و ارزش باخته مبادله؛ میدارند در حالی که هیچ سند و اثر و نشانه ای از خود باقی نمیگذارند.

چنین کسان؛ معمولا یک، دو یا سه نفر و بیشتر شرکا دارند که حین گرم گرفتن معامله ها؛ سر میرسند و از اصالت بالا و قیمت بسیار کمتر از بازار سکه ها و دانه دام های دیگر؛ میگویند. بعضاً بازار تیزی ها میکنند تا طرف بهتر و عمیقتر خام و اغوا شود. حتی حتی برای جلب افراد قربانی؛ پیش از پیش میان خویشتن هم معاملات ساختگی راه انداخته؛ میدانداری های سحر آمیز ترتیب میدهند و آنها را عمداً به هم میزنند.

در میان این سنخ؛ قسم تیپیک از کسی حدوداً پنجاه ساله؛ حکایت میشود که اغلب با ترحم خواهی مبنی بر اینکه مسافری نابلد است کسان را توقف میدهد. از آنان رهنمایی ها از تکت فروشی طیارات داخلی عازم زرنج و هرات یا از مارکیت اسعار و بازار طلا فروشی می طلبد. میگوید: خود و فامیلش از طرف داعش در خطراست. مخصوصا زنش که ایرانی است و بنابر جبر عزاداری مادر شوهر به افغانستان آمده از داعش بیحد می ترسد.

هرچه زود تر باید به چغچران پرواز کند؛ اما مصارف تکت خود و فامیل چند نفری اش را ندارد. سکه دارد و اما به طلافروشی اعتماد کرده نمیتواند چونکه تحت مراقبت داعش است.

او مانند دیگر همپالکی هایش شرکای کشیک دهنده دارد که به موقع سر میرسند و خریدار فلان مقدار سکه اش میشوند و بندل بندل پولش را میدهند!

 ولی ناگهان بساط به هم میخورد. میگوید به او نمی فروشم؛ آدم بد و منفور است. اما به تو که آدم فوق العاده خوب استی و خدا و حضرت عباس ترا به من رسانیده می فروشم. کسی را خبر نکن که من در خطرم . نیم آنچه خودم خریده ام بگیر و باز نوش جانت، فقط به من دعا کن....

او که اسناد مهاجرت و قبولی اش به تابعیت ایران را مانند متکای بی بدیل به رخ میکشد؛ برای تحکیم مدعا هایش؛ از زیارت کربلای خود و ده ها عبادت و اسلامیت شیعی خود میگوید و بار بار به حضرت عباس و امام کاظم...؛ و نیز برسرزن و اقارب خود سوگند میخورد...

جالب است که یاران این آقا؛ افراد جلنبر نه بکه ثروتمند و تاجر و... اند و چه بسا با واسکت های پر از پول نقش بازی مینمایند. اینکه چه قدر کسان خیر و دلسوز  فریب اینها را خورده و توسط ایشان غارت شده اند؛ به خدا معلوم است.

قصد من درینجا نه داستان پردازی است و نه تبلیغ و مبالغه. یقین دارم قوت های امنیتی در صورت تعقیب درست و کافی و کامل؛ بسی ازین ها را میتوانند دستگیر کنند و به عدالت بسپارند. ولی هدف فوری من؛ بیداری و هشیاری فرد فرد هموطنان عزیزم میباشد که دمادم از سوراخ های متعدد و متکثری گزیده میشوند.

میدانم که با تأسف این ندا و پیام من به شمار قلیلی از هموطنان خواهد توانست برسد. لذا با وصف دلخوری و جگرخونی من؛ شمار بزرگ و ملیونی هموطنان در تاریکی و ناآگاهی بار بار توسط این مار های خوش خط و خال گزیده و حتی بلعیده خواهند شد.

صرف در حد توان خود توصیه میدارم که عزیزان حین گرفتار آمدن در جادو و جمبل چنین اشخاص؛ اولا تلاش کنند آنان را محترمانه و با بهانه های نظیر: گرفتاری دارم؛ وقت ندارم، منتظرم هستند وغیره هرچه زود تر ترک نمایندِ  یا لااقل یکی از اقارب خود را صرف نظر از توافق یا عدم توافق آنها در محل کنار خویش بخواهند. احیاناً در بدل معامله؛ اولاً تقاضای سند و اثباتیه متقن اصالت مثلاً سکه ها را نمایند و خواستار ترتیب مقاوله در محضر شهود گردند. در صورت امکان؛ عکس و تصویر محل و حاضران را بگیرند یا صدا ها را ثبت نمایند.

همین ها به نظرم میرسد تا عزیزان خود بیشترین ها و بهترین ها را انجام دهند. 

باشد که مصداق ضرب المثل تا ... در جهان است، مفلس در نمی ماند؛ نباشیم!

نوشته کریم پوپل
مورخ۱۶.سپتمبر.۲۰۲۴
کالنگ دنمارک
   

   
                                 انتقال لوله گاز از ترکمنستان به هند
پس از مطرح شدن مفکوره  تاپی از دهه۱۹۹۰ میلادی، مذاکرات جدی برای اجرای این پروژه  اقتصادی در سال ۲۰۰۳ با حمایت بانک انکشاف آسیایی آغاز شد.
هند در سال ۲۰۰۸ رسماً به این پروژه پیوست و اولین موافقتنامه مربوط به آن را، در سال ۲۰۱۰ میان چهار کشور افغانستان، هند، پاکستان و ترکمنستان امضا شد. قرارداد اجرای آن نیز، در دسامبر ۲۰۱۵ میان رهبران چهار کشور به امضا رسید و در نهایت، کار عملی در ۲۰۱۶ آغاز شد. کار بخش ترکمنستان این پروژه در سال ۲۰۱۶ تکمیل گردید. ولی کارعملی آن از ۲۰۱۶ ببعد در ولایت هرات به نسبت تهدیدات امنیتی معطل باقی ماند. طالبان در مرحله اول  حمایت خودرا ازین پروژه اعلان کردند بعداً جنگجویان طالب مانع تطبیق این پروژه شدند. کار این پروژه به آینده  معطل ماند.
کاربخش افغانستان این لوله گاز برای بار دوم رسماً توسط رئیس الوزرا طالبان در ولایت هرات به امضا رسانیده شد. اکنون طالبان خواستند پروژه را در افغانستان به سر رسانند.
خط لوله گاز تاپی مجموعاً ۱۸۱۴ کیلومتر طول دارد که از این جمع ۲۰۷ کیلومتر آن در داخل خاک ترکمنستان بوده و ۷۷۴ کیلومتر از خاک افغانستان و ۸۲۶ کیلومتر از خاک پاکستان تا سرحد هندوستان می‌گذرد. 
فازاول پروژهٔ تاپی به ولایت هرات، فاز دوم از هرات به ولایت هلمند، فاز سوم به کندهار و فاز چهارم از کویته و ملتان پاکستان گذشته و در نهایت به شهر فازیلکا در هند می‌رسد. هزینه مجموعی این پروژه بیست و دو میلیارد و پنج صد میلیون دالر می‌باشد.
این پروژه توسط چند کمپنی از افغانستان و ترکمنستان به شمول تصدی گاز افغانستان، کمپنی دولتی گاز ترکمنستان و دو کمپنی خصوصی از افغانستان تطبیق می‌شود.
سهم افغانستان از پروژه تاپی
با بهره‌ برداری از پروژه تاپی، سالانه افغانستان گذشته از گرفتن گاز کافی از این پروژه، بیش از چهار صد میلیون دالر حق ترانزیت گاز بدست خواهند آورد.برای هزاران نفر فرصت کاریابی نیز ایجاد خواهد کرد.
بربنیاد آمارها، افغانستان در ده سال اول سالانه تا پنج صد میلیون متر مکعب گاز از این پروژه به دست خواهد آورد. سهم افغانستان از گاز این پروژه، در ده سال دوم به یک میلیارد متر مکعب و در ده سال سوم پس از تکمیل پروژه، به یک اعشاریه پنج میلیارد متر مکعب گاز خواهد می‌رسد.
آمارهای نخستین نشان می‌دهند که با بهره‌برداری از این پروژه، سالانه ۳۳میلیارد متر مکعب گاز ترکمنستان به افغانستان، پاکستان وهند خواهند رسید. 
پروژه‌های دیگری که در کنار پروژه تاپی عملی می‌شوند
اکنون پروژه تاپی یک پروژه واحد نبوده، بلکه چندین پروژه دیگر نیز در امتداد این لوله گاز عملی خواهند شد. یکی از این پروژه‌ها، پروژه انتقال برق ۵۰۰ کیلووات ترکمنستان، افغانستان و پاکستان است که برق ترکمنستان را به پاکستان از طریق افغانستان انتقال خواهد داد.
 افغانستان سالانه تا ۱۱۰ میلیون دالر حق ترانزیت از انتقال برق ترکمنستان به پاکستان به دست خواهد آورد و سه سب-استیشن برق در ولایت‌های هرات، فراه و کندهار ساخته خواهند شد. به اضافه انتقال برق، کیبل فایبرنوری یا انترنیت نیز در منطقه کشیده خواهد شد و کشورهای همسایه را با هم وصل خواهد کرد.
پروژه دیگری که در امتداد لوله گاز پروژه تاپی عملی خواهد شد، خط آهنی است که پاکستان و ترکمنستان را از طریق افغانستان با هم وصل می‌کند.
در همین حال، خط آهن بندر تورغندی افغانستان به درازای ۱۳ کیلومتر با هزینه بیش از ده میلیون دالر توسط کشور ترکمنستان بازسازی خواهد شد.
چالشها در تطبیق پروژه
۱. دولت ایران نمی‌خواهد این پروژه عملی شود؛ زیرا طرح تاپی به عنوان تهدید و رقیبی برای خط لوله صلح ایران است که گاز را از عسلویه واقع جنوب ایران به خاک پاکستان و هند منتقل میداد . هنوز خط لوله در بخش پاکستان اجرا نشده است. خط لوله گاز در خاک ایران تا مرز پاکستان اجرا شده است.
۲. برسمیت شناختن طالبان از طرف جامعه بین‌المللی
۳. وضیعت امنیتی بلوچستان
۴. کشیدگی سیاسی بین هند و پاکستان
منبع
۱. سایت بانک انکشافی آسیایی
https://www.adb.org/projects/44463-013/main
۲. رادیو آزادی . افتتاح پروژه تاپی در هرات توسط ملا حسن اخند رئیس الوزرا طالبان
https://da.azadiradio.com/a/33116161.html

You don't have a pdf plugin, but you can download the pdf file.

 

 انجنیر زلمی نصرت 

(سیاسي فلسفه٬ سیاست د سیالانو لوبه) یو سیاسي٬ تاریخي٬ ټولنیز او یو ژور فلسفي تحقیقاتي اثر دی٬ چې داکتر سید شیر آقا حرکت هغه په ۳۶۸ موخو کې قابل د فهم په خورا لوړه سطحه ایجاد او لیکلي دي. 

 دغه مهم سیاسي فلسفي اثر د خدای بخښلي داکتر سید شیر آقا حرکت د زوی ښاغلي سید اباسین حرکت له خوا ما ته را ورسید. 

 د هر څه د مخه د هغه څخه مننه کوم٬ چې داسي یو نایابه او گران بها اثر یې راته ډالۍ کړ. 

پوهیږم چې ددغه علمي٬ سیاسي٬ فلسفي اثر په اړوند نظر ورکول او د هغه نقد کول د مسلکي کسانو دنده ده٬ چې ژورحقوقي٬ سیاسي او ټولنیز پوهه ولري٬ ټولنه ـ ځان او جهان وپیژني. 

شاید د نهضتونو د پرلپسي د ناکامیو یو دلیل هم دا داوي٬ چې افغان سیاسیون له حد او اندازې څخه زیات په پردیو تکیه او باور کوي نظر خپلو ته٬ چې پایله یې د ترکاڼ او د بیزو مامله شي. 

داکتر سید شیرآقا حرکت د لوی فلسفي شاعر رحمان بابا د لاندې بیت په اړه٬ چې متقابل مسولیتونه روښانه کوي٬ هم ژور تحلیل لري: 

دلته دم او قدم دواړه په حساب دي

پل غلط له لارې مه ږده بې حسابه

رحمان بابا 

  په دغه اثر کې د ټولنې سیاسي او حقوقي مناسباتو پر فلسفي اړخونه جدي بحث او څیړنې شوي او دغه مساله یې هم څیړلې ده٬ چې مونږ یو تعداد ولې دومره بې وسه او بې ننگه شوې یو٬ چې پردي گټې پر خپلو گټو بره گڼو او پردي زموږ په ملک کې دخپلو ناروا اعمالو د پلې کولو جرآت کوي.؟ 

په یاد اثر کې د ملي گټو په نظر کې نیولو سره د سولې  او د گفتمان د فرهنگ ترویج او نهادینه کولولاري٬ چاري او لارښوونې او وړاندیزونه په لومړي قدم کې د افغانانو تر منځ په نښه شوي٬ چې سیاست وال٬ دولتونه٬ ولسونه٬ گوندونه او منفرد کسان دې څنگه خپل ذات البیني ستونزي سره حل او د سیالیو په ډگر کې د سالم رقابت پر اصولو ودریږي او پرې عمل وکړي.کنه ټولنیز نظام شلیږي٬ د ټولنې توازون له منځه ځي٬ د سیالې ټولنې جوړیدل ناممکنه او سیاستوال هم  ناکامه٬ بدنامه٬ رسوا او ذلیل کیږي.همدارنگه ملي او موضيعي ارزشونه که د بین المللي معیارونو سیال او ور سره برابر نه وي٬ د ارزش وړ نه دي. که څوک د داسې معیارونو سره د لوبې میدان ته ورځي٬ حتمن به یې بایلي. لکه چپیان٬ جهادیان او لیبرال دیموکراتان.د تیرو حکومتونو مثبت او منفي درسونه او معیارونه اوس طالبانو پورې ارتباط نیسي٬ چې د جهان سره څنگه تعامل او سیالي کوي؟. 

داکتر سید شیر آقا حرکت په کال ۱۳۵۷ کې د کابل ښاروال په توگه وگمارل شو.لومړی کار یې د کابل ښار ماستر پلان تکمیلول او قانوني کول و.هغه به ویل: 

د کابل ښار بې مفهومه پراختیا باید د ۲۱ پیړۍ په ایکالوجیکي فاجعه بدله نشي!!! 

په خواشینی سره٬ چې د جهادیانو او د غربیانو په موجودیت د جمهوریت په شل کلنه خود سره او بې قانونه دوره کې کابل ښار د ۲۱ پیړۍ په فاجعه بدل شو، چې معیاری کول یې غټ لگښت او بودجه غواړي. 

داکتر سید شیر آقا حرکت د شاهی نظام په جمهوري نظام د بدلیدو په سیاسي بدلون کې فعاله ونډه لرله. 

په دې اثر کې د هغه د سترگو لیدلي حالات٬ لید لوري او خاطرې د افغانستان د سیاسي حالاتو په اړوند آن د هغه تر مړینې ( کال ۲۰۲۳)  پورې هم لوستلای شو. 

هغه ( ۲۰۰۴ ام میلادې کال) کې د افغانستان په باب د علمي٬ فرهنگي٬ سیاسي او فلسفي مسایلو د رسولو په موخه د خپلو افکارو٬ مرامونو د خپرولو په غرض یې د ٫٫ حرکت٬٬  په نوم دوه میاشتنی اخبار تاسیس او د جرمني له ایسن ښار څخه یې خپور کړ. 

هغه په دې هلکه داسې وایې: 

(...  په دې ورستیو وختو کې په افغانستان او د هغه د باندې ډیرې خپرونې خپریږي. هغه څوک چې په ایمانداری سره دغه کار سر ته رسوي٬ مونږ یې هر کلی کوو. ددغه خپرونو په سرخطو کې معمولآ لیکل کیږي: بې طرفه٬ آزاده٬ مستقله٬ ملي٬ اسلامي او داسي نور.

موږ ټولې دغه پدیدې نسبي گڼو٬ ځکه د لومړي ورځې څخه وایو چې موږ هیڅکله بې طرفه نه یو. موږ ټاکلی او مشخص هدف٬ طرف او ارمان لرو. زموږ طرف د هر څه د مخه زموږ گران هیواد افغانستان دی٬ افغان اولس٬ د هغوی ملي گټې٬ منلي رسوم٬  عنعنات٬ عقاید او مقدسات او وروسته له هغه بین المللي او عام انساني تعلقات او تعهدات دي٬ چې په پوره ایمانداری سره د هغې پلوي او دفاع کوو او نور به هم دې کار ته اړ باسو..) 

٫٫ حرکت٬٬ د اشغال مخالف او د هغه ضد و٬ په دې مورد کې هم  د روسانو٬ ناټو او امریکایانو د يرغل په اړه د واقعیتونو پر بنیاد جدې تحلیلي مسایل او فاکتونه لوستلای شو.

نیکلای استراوسکې چې د ( پولاد څنگه کلک شو ) ناول سره شهرت پیدا کړ٬ داسي وایې: 

 انسانان د خپل ژوند په ورستیو شیبو کې٬ خپلو تیرو ته ځغلنده نظر اچوي٬ چې څه یې کړي او له هغه نه کوم څه پاتې دي او کنه!. 

 کال ۲۰۲۴ میلادې د فبروری د میاشتی  په ۱۵ نیټه ښاغلي جنرال ذبیح الله زیارمل چې یو مدت تر یو چتر لاندې د داکتر سید شیر آقا حرکت سره کاري معرفت درلود٬ د هغه په مورد کې راته  داسې وویل: 

داکتر سید شیر آقا حرکت صاحب د قلم٬ صاحب د مطالعې با سواده٬ با سویه علمي٬ فرهنگي٬ سیاسي او یو فعال اکادمیک پلټونکی او څیړونکی شخص و.

پاک لاس او نفس یې درلود او د نیکو او ښو اخلاقاقو خاوند و. 

د داکتر سید شیر آقا حرکت د ژوند او نورو اثارو په باره کې ( د تللو د یادونو)  د مقالو په ټولگه کې اړین معلومات خپاره شوي دي. 

 زه باور لرم٬ که دغه اثر زموږ د هیواد نور پوهان او مسلکي کسان تر لاسه او ولولي٬ هغوي هڅوي٬ چې په خپلو تخصصي٬ مسلکي او علمي ساحو کې ورته اثار ایجاد او هیوادوالو ته وړاندي کړي.او باور لرم٬ چې  دا شان اثار د ځوان او ملي مبارزو د لارې مشعل گرځیدلای شي.

پای

 


نویسنده Nidal Taibi برگردان شيرين روشار  
هنگامی که زمانه اضطراب آور و آینده غم انگیز به نظر می آید، زدودن گرد و غبار از برخی جستارها مفرح ذات است. جستارهای هانری برگسون، فیلسوف فرانسوی، (۱۹۴۱-۱۸۵۹) از این دسته اند.

نسل های پس از او، وی را در کلمات قصاری چون «خیزش حیاتی» یا «نیروی معنوی» و غیره، مومیائی کردند، در حالیکه او نویسنده آثاری بسیار متنوع است که در آنها به موضوعات گوناگونی چون طول زمان، حافظه، شهود، آزادی و مذهب می پردازد. با این حال، همگی از خط مشترکی پیروی می کنند و آن زیست گرائی است. برگسون در آثارش از «جستاری بر داده های آنی ذهن» گرفته تا «دو سرچشمه اخلاق و مذهب»، «خنده» و «تحول خلاق»، به خاطر خشکی برداشت های ماشین گرا و غایت گرا از زندگی که تصور می کنند همه چیز از پیش در جهان وجود داشته و هیچ چیز دیگری خلق نخواهد شد، کوشیده است تا از نگرشی به زندگی دفاع کند که با قدرت خلاقیت فی نفسه خود، در ذات هر انسان نهفته است. برگسون که به اندازه استعدادهایش دشمن داشت (کتاب «سگ های نگهبان» پُل نیزان هنوز در خاطره هاست)، در دوران حیات از هاله ای بهره مند بود که امروز به دشواری می توان تصورش را کرد. کلاس هایش در «کولِژ دوفرانس» نه تنها هنرمندان، دانشمندان، دانشجویان و اقتصاددانان را جذب می کرد بلکه خارجی ها و زنان جوان را نیر... شارل پِگی و سندیکالیست انقلابی، ژُرژ سورل، درس های او را شنیده و کتاب هایش را خوانده اند. یکی از دلایل این شیفتگی، سبک برگسون است که الهام و شهود را به مفهموم پردازی ترجیح می داد.

پُراحساس و شوریده حال، برگسون اندیشه اش را به ضرب ایجاز و استعاره پیش می بُرد. اگر چه این سبک غنائی او را به بالاترین افتخار ادبی یعنی دریافت جایزه ادبی نوبل در ۱۹۲۷ رساند، اما همان نیز سایه ای از شک و تردید بر ماهیت فلسفی جستارهایش افکند. برای آشکار کردن مسائلی که این سوء تفاهم دربر دارد است که برونو کلِمان، استاد ادبیات فرانسه، به نوشتن کتابش همت می گمارد (۱). او می گوید که به دور از ادا و اطوارهای هنرمندانه، این سبک به طور کامل در راستای یک اندیشه فلسفی است که می کوشد مشکل به کارگیری واژگان غیرتخصصی را دور بزند. برونو کلمان حتی پا را فراتر گذاشته و ما را به خواندن برگسون به عنوان یک نویسنده، هنرمندی تمام عیار دعوت می کند و اعلام می کند که ارزش یک متن فلسفی تنها در تزی که از آن دفاع می کند نیست بلکه در غنا و پُرمایگی و زیبائی و لذتی که فراهم می آورد نیز هست.کلاً و به طور خلاصه، قالب از محتوا جدائی ناپذیر است.

شایعه پیگیر و قوی دیگری نیز مدعی بود که فیلسوف خود را درگیر مسائل بزرگ زمانه خود نمی کرد. به گفته وکیل میشل لاوال (۲)، تصویر یک برگسون بی بخار و گوشه نشین در کرسی کولژ دوفرانس تصوری خیالی است. اگرچه او در ماجرای دریفوس ساکت ماند، اما رفتارش را می توان با جهان گرائی افراطی اش توضیح داد. او موضع هموطنان یهودی خود را دنبال کرد که «نمی خواستند دیگران فکر کنند که آنها از دریفوس دفاع می کردند چون دریفوس یهودی بود. نمی خواستند که دیگران بتوانند رفتارشان را به نوعی تمایز یا همبستگی نژادی نسبت دهند». هنگام جنگ اول جهانی، او با افکار اکثریت موافق بود - «مبارزه علیه آلمان همان مبارزه تمدن علیه بربریت و وحشیگری است.» در مقابل، از همان سال ۱۹۳۴، می نویسد : «باشد که صدای یهودیان در تمامی دنیا طنین انداز شود. نه تنها برای رهائی و رستگاری یهودیان، بلکه برای اجتناب از اینکه ننگ قطعی وحشیگری ضدیهود مایۀ رسوائی تمدن در تمامیت آن شود.» ژیل دولوز چنان همدلی پایداری با اندیشه برگسون نشان می داد که حتی جستاری را به او اختصاص داد (۳).

پی نوشت ها :

۱- Bruno Clément, Henri Bergson, Prix Nobel de littérature, Verdier, coll. « Philosophie », Paris, 2021, 320 pages, 19,50 euros

۲- Michel Laval, Il est cinq heures, le cours est terminé. Bergson, itinéraire, Les Belles Lettres, Paris, 2023, 192 pages, 15 euros

۳- Gilles Deleuze, Le Bergsonisme, Presses universitaires de France, Paris, 1966

سید عبید الله نادر

 د بینظیر بوتو د پاکستان پخوانۍ صدراعظمی څرګندونۍ د ده په یوه مرکه کې:

( دا موضوع د ۱۹۸۹ کلنو خبره ده ،چې اسامه بن لادن زمونږ یو فوجی جنرال ته چې نوم یې نه اخلم لس ملیونه ډالره رالیږلي وي او ورکړې یې وي .او هغه فوجی او استخباراتی جنرل اسامه بن لادن یې ،نواز شریف ته معرفی کړی وو . او نواز شریف ته یې وییلي وو : چې اسامه مونږ سره ډیره مرسته کوی ،د جهاد د ختم څخه اسامه بن لادن دوباره عربستان سعودی ته ولاړ . او وروسته هماغه نظامی جنرل چې د اسامه څخه یې پیسي اخیستی وي ، د اسامه څخه یې غوښتنه وکړه ، چې بیا دي د جهاد د پاره راشي .اسامه ورته وییلي وو : (چې اوس خو جهاد ختم شو نو د څه د پاره راشي ) نو پاکستانی فوجی جنرل ورته وییلي وو : چې جهاد خو اوس جاري دی ، ځکه یوه مسلمانه ښخه په پاکستان کې وزیر اعظمه ده .او مسلمانه ښځه حکومت کوي . ( یعنی د بینظیری) حکومت وو. وختی چې یوه مسلمانه ښځه حکومت وکړي ، نو جهاد ته ضرورت دی . او د ښځي د حکومت د چپه کولو او له مینځه وړلو له پاره زیاتي پیسو ته ضرورت دی . او هماغه نظامی جنرل په کال ۱۹۹۰ا ۱۹۹۳کې چې اسامه بن لادی یې راغوښتی وو. چې زه نه غواړم د هغه جنرال نوم افشا کړم ، او اسامه بن لادن ته یې دا هم وییلي وو ، چې د عربستان پادشاه ته دي ووایي : چې د عربستان سعودی د حراست او نګهبانی د پاره دي ،د آمریکا څخه قوا ونه غواړي . د عربستان د دفاع له پاره دي د افغانی جنګیالیو څخه کار واخلي . په کال ۱۹۹۰ کې وختی چې پر کویت حمله وشوه ، په دې وخت کې د اسامه بن لادن اړیکي د عربستان د پادشاه سره ترنګلي وي . یانی سره خفه ول ، او اسامه بن لادن عربستان سعودی ته نشو تلای ، هماغه وو چې دا پلان وشو ، چې مونږ نور برخلاف د آمریکا کار کوو . او وروسته د هغي نه پاکستان ته هم ډیر خطرات متوجه شول ، کله چې پاکستان د ترهګر پال ملکونو په ردیف کې حساب شو .

( په دې مختصری تبصری کې یو خو دا ښکاري چې پاکستانی جنرالان څومره مادي پرسته خلک دي . چې د جهاد په نوم په چل او دوکې د اسامه بن لادن څخه پیسي شکوي یاني دوی ډاکوان او غله ښکاره کوي . بل د جهاد حیثیت ته هم ضربه وهي یعنی دوی په جهاد باندی ریشخند هم وهی .(چې دوی ته جهاد نه وو ،صرف د مادیاتو او پیسو د پیدا کولو بازار ګرم وو) ،د پاکستان پخوانی ولسمشرپرویزمشرف په خپل کتاب د اور په لیکه کې لیکلي :

( د پاکستان د بقا او نجات له پاره مو د افغانانو پر وینه تویونه دریغ نه کاوه . او په افغانانو کې مو د ورور وژنې افکار ځکه روزل .چې پاکستان با ثباته پاتي شي ، که څه هم د افغانانو په زړه کې د جنتونو ارمانونه او وسوسې وي .خو مونږ ته د خپل هیواد پاکستان بقا مهمه وه )،په  فارسی کې متل دی چې وایي ( اګر درخانه کس است یک حرف بس است ) په دې مختصر کې د طالبانو د پاره ډیر لوی پغیام شته ،خصوصأ هغوي ته چې لږ استقلال لري ، او په تیره فکری استقلال  ،ځکه د ډیرو فکرونه زنداني دي ،چې په دې کې  ډیر یو لوي ریشخند وهل هم په دوی په  باندی دی ،که دوی پرې پوه شي .

په اوسني افغانستان کې د جمهوري نظام بنسټ ایښودونکی او د افغانستان لمړی جمهور رئیس، شهید ښاغلی سردار محمد داؤد خان رحمه الله!
شهید ښاغلی سردار محمد داؤد خان رحمه الله د شهید سردار محمد عزيز خان زوى د سردار محمد یوسف خان لمسی د سردار یحیٰ خان کړوسی د افغانستان د وروستي پاچا محمد ظاهر شاه د تره زوی او د افغانستان د پخواني پاچا شهید غازي محمد نادر شاه وراره او زوم وو چې په 1909 زېږدیز کال کښې د اوسني کابل ولایت په ښار کښې زېږېدلی وو.

 زلمی نصرت 

د ساحل پر غاړه ناست وم او په مزه٬ مزه مې د سمندرگي څپو او د لمر وړانگو ته کتل٬ چې د لمر د پریوتو وخت نږدې شو.

 

په سمندر کې د زیړي لمر د وړانگو د ډوبیدو سره د سمندر څپې او د لمر وړانگې او شغلې سره لاسونه وپړقول او په اشارو، اشارو یې خبر داری ورکړ، چې په پریوتو یو، ډوبیږو، غورځیږو او ورکیږو.

 

د ساحل شاوخوا رستورانونو کې شمعې بلې او په ځلیدا شوې، خو د لمر د غروب د ښکلا او ښایست ځای یې ونشو نیولای او له ځان سره مې وویل٬ کاشکې٬ کاشکې دا ننداره٬ چې د بریالیتوب٬ ځواک  او د ځوانۍ نښه څرگندوي، په خوب کې مې لیدلای وای.

 

 د وطن د گودرونو٬ سیندونو٬ باغونو٬ دښتو٬ غرونو٬ چینو٬ چنارونو٬ باغچو٬ دیرو او حجرو او د خپلو جنگ ځپلو خلکو د تیر او اوس محال د ژوند د غروب په تصور کې غرق وم ٬ چې په دغه وخت کې ساحل غاړې ته د ماینونو او د چاودیدونکو توکو د پاکولو کسان٬ چې عمرونه یې شپيتو ته رسیدل٬ راښکاره شول٬ راغلل او راسآ د ساحل په پستو شگو کې په لټولو شول.

 

 خیال مې بدل شو٬ وارخطا شوم٬ ارامتیا رانه کډه وکړه او د ځان سره مې وویل:

لکه چې دلته  یې هم ځانونه را رسولي دي او په کراره مو نه پریږدي او لکه چې هیچ چيرې خلاصون او امن ترې  نلرو.

 

نږدې د یو هندو دوکان ته ورغلم او پوښتنه مې ترېنه وکړه٬ چې لالاجې څه خبره ده.؟

 

 هندو ښکته او پورته راته وکتل او را ته یې وویل٬ چې د کوم ځای یې؟

ما ورته وویل چې افغان یم.

 

 سر یې وښوراوه او بیا یې راته وویل ٬ چې پټان یې.؟

 

ددې  د پاره چې خبره را لنډه شي٬ ما هم زر ځواب ورکړ٬ چې هو بلې٬ بلې پټان یم.

 

 د پټان د اوریدو سره٬ په قهقا شو او په خندا یې راته وویل٬ چې ٫٫خانجي٬٬ مه ډاریږه او ملامت هم نه یې٬ ځکه چې تاسې افغانان د ماینونو٬ او باروتو او جنگ٬ جوگړو سره را لوی شوي یاست او هر څه خپلو ‌ذهني عینکو نه گورئ او که مریخ ته هم لاړ شئ٬ دماغي او ذهني ارامتیا به و نه لرئ؟.

 

دهندو دا خبره خورا زیات وزورولم او ودردلوم٬ خو څه مې ورته و نه ویل.

 

زما په ژوند کې ممکن دا به لومړی ځل و٬ چې یو هندو ته چپه خوله ودریدم.

 

  بیا یې وویل چې پټان صاب هغوی هره ورځ د غروب په محال د خلکو د روحي آرامتیا او اطمینان له پاره، چې د D ویټامین د اخستلو او لمبا له پاره له نورو هیوادو څخه دې جزيرې ته راځې٬ ساحل ته راځی او دوی ماينونه نه، بلکه د احتیاط له مخې، ستنې، میخونه، ماتې ښيښې او دیته ورته شیان په شگو کې لټوي٬ راټولوي٬ ساحلي شگې زما او ستا لپاره  پاکوي او صفا کوي.

 

  ددې خبرې په اوریدو٬ ورته په مسکا شوم٬ سټ مې وگرول او ترینه ولاړم.

 


ولي الله ملکزی

له نن څخه ۱۴۹۹ کاله وړاندې، په مکې او ګرد چاپېره سپېرو غرونو او شګلنو دښتو کې د تمدن، نظام او اخلاقي معیارونو په نوم هیڅ هم نه وو. کیږدۍ وې، بتکدې وې، میکدې وې او د ساقي کړنګیدلي جامونه. بدلمنو ښځو به په جونګړو سرې جنډې رپولې او ځینو انډیوالانو به خپلې کور ودانې یو له بل سره بدلولې را بدلولې. ولې تر‌ ټولو ستر ناورین دا وو چې تورمخو پلرونو به د شرم له وجې، خپلې تنکۍ او ګلالۍ لوڼې ژوندۍ په خاورو کې خښلولې. 
د خلیل په سپینه ږیره او ذبیح په تنکېو لاسونو جوړه د توحید خونه، د هُبَل په ګډون له لس ګونو بتانو څخه ډکه وه. چَم په چَم به ډبرینو خداېګوټو ته د تعظیم پخاطر مشرکې ککرۍ سر په سجده وې او عربان د فقر تورې بلا پخپلې غیږې کې ټینګ نیولی وو. کونډې د میراث برخه وه او مړوښې ښځې به د حیض په ورځو کې له بړبړي اوښانو سره په غوجل کې ساتل کیدلې. د زمان په همدې خوړین او زبېښلي پېر کې چې د حضرت مسیح د پېدایښت ۵۷۱م کال د اپریل۲۲مه د دوشنبې ورځ وه، د بني هاشمو په قبیله کې یو ماشوم وزیږید. پلار یی له پیدایښت ترمخه په حق رسیدلی وو؛ په شپږ کلنې کې یی مور وفات او د بوډا نیکه، شپږو عمه ګانو او نهو ترونو اسرې ته پاتې شو چې یو یې ابو لهب وو.
خو د څلوېښت کلنۍ په عمر یې د حِراء د سمڅې دننه د جبرائیل له خولې داسې ملکوتي غږ ترغوږونو شو چې خولې یی ورباندی راماتې کړې. د لیک لوست او وحدانیت دغه لمړني فرمان، پاشل شوې قبیلې د یوې عقیدې او یو زعامت لاندې راټولې او له غلامۍ، بدمرغۍ او نیستۍ څخه یې د بادارۍ، واکمنۍ او بیدارۍ لیکې ته سیده کړې. ناغیړو او سرسبیلو قریشو ورباندې د مکې خاوره سور تنور کړه؛ دېته یی اړویست چې خپله لور او یو شمیر نژدې یاران د سور سمندر بلې غاړې کې د نصراني نجاشي دربار ته واستوي. د طائف احمقانو پرې د لیوني ګومان وکړ؛ په ډبرو یی وویشت؛ خو هغه د پښېمانۍ په ځای لازیات هوډمن شو. 
په خپله نالوستې او أمي وو، خو د القلم، النساء او النور په نوم نازل شوي سورتونه یې خپل امت ته امانت ورسول. د څنګ ملګري یې داسې وروزل چې له چا یې صدیق جوړ کړ، څوک یې فاروق کړ، څوک عثمان، څوک علي او څوک یې خالد بن الولید کړ، هغوئ چې اوس د تاریخ منلي او د پرګنو ښاغلي دي. داسی یو امت یې رامنځ ته کړ چې د کاشغر منارې، د بخاری ګومبزې، د بغداد کتابخانې، د دمشق محرابونه، او د اندلس قُرطُبه او غَرناطه یې د مدنیت شاهدان دي. داسی امت چې د میرمنو مقام او د بوډا ګانو احترام د کرامت نښه وبلل شوه. د مکې د فتحې په ورځ یې د تبعیض او آپارتاید په خلاف، تور پوستي غلام (بلال) ته امر وکړ چې د کعبې بام ته پورته شي او آذان وکړي. د عرفات په غونډۍ یی خپلو اصحابو ته وویل: «ای خلکو تاسو ټول له آدم څخه پېدا یاست او هغه له خاورې او خټې څخه جوړ وو. عرب له عجم څخه غوره نه دی مګر هغه څوک چې ډیره تقوی او ښه انسانیت ولري. ای خلکو،‌ له الله وډاریږئ او له خپلو میرمنو سره د عزت چارچلند وکړئ». 
داسې میړه وو چې عائشې رض ته اجازه ورکوي د غشو ننداره وکړي او د حدیبیې د تړون په ورځ د أم سَلَمَة مشوره مني چې خپل ویښتان واړه او حلالکه وکړي. داسې پلار وو چې کله فاطمه رض له واده وروسته کورته راځي، دې ورته پاڅیږي، څادر ورته غوړوي او لاس یې مچې کوی. داسې نیکه وو چې په سجده پروت دی، لمسی یې په اوږو ناست دی خو دې نه سر نه جګوي ترڅو د لور زوئ یې خوشحاله شي. داسې مشر وو چې د مکې مشرکینو ته بښنه کوي، د مدینې له یهودو سره تړون کوي او د نجران نصاری په خپل مسجد کې ملاقات ته ورغواړي. داسې دوست وو چې د منافقینو د مشر، أُبَيِّ بْنِ سَلُول د زوئ، عَبْدُ الله خواهش پوره کوي هغه ته خپل څادر ورکوي ترڅو د خپل منافق پلار کفن په کې را ونغاړي. 
ډیر کله به یې د ورځو ورځو لپاره له نغري څخه لوګی نه پورته کیده؛ نه یی درهم او دینار ترشا پرېښودل او نه یی څوک ولیعهد وټاکه، بلکې د زعامت د غوراوي دا مهمه پرېکړه یې د خپل امت دِرایت ته پریښوده. هغه د اخلاقو د ګرځنده او مجسم قرآن بڼه درلودله، «كان خُلقُه القرآنَ». کله یې چې زوئ (ابراهیم) وفات شو، نو په دغې ورځې لمر تندر ونیولو/ کسوف رامنځ ته شو. په داسې حال کې چې له سترګو یې اوښکې روانې وې، خلکو ته یې وویل: «لمر او سپوږمۍ د چا په ژوند او مرګ نه توریږي، هغه د الله نښې دي». آیرلنډې مستشرق، هربرټ وایټ پخپل کتاب (ستر ښوونکي) کې کاږي: «محمد خپل أمت او ټولنه له وهمونو او ګمانونو څخه د حقیقت په لور او له بت پرستۍ څخه د خدای پرستۍ لور ته را وبلله او یوه جاهله ټولنه یی د مدنیت او سړیتوب په لارې روانه کړه».
هغه څوک چې وايي د میلاد النبي نمانځنه بدعت دی،‌ هغوئ دې لومړی د خپلو ملي جشنونو او اولادونو د ورځو نمانځنه پریږدي بیا دې د صحیح مسلم دا حدیث مخې ته ودروي. «سُئِلَ صلى الله عليه وسلم عَنْ صَوْمِ يَوْمِ الِاثْنَيْنِ؛ قَالَ: ذَاكَ يَوْمٌ وُلِدْتُ فِيهِ، وَيَوْمٌ بُعِثْتُ - أَوْ أُنْزِلَ عَلَيَّ فِيهِ - کله چې له رسول الله ص څخه پوښتنه وشوه ته ولې د دوشنبې په ورځ روژه نیسې؟ هغه ځواب ورکړ،‌ ځکه چې زه په دغې ورځې زیږیدلې یم او په دغې ورځې پېغمبر شوی یم، یا وحې راباندې نازله شویده».
یا رسول الله ! ته سید الخلق یې، ته د وفا سمبول یې، ته د تسل ډیوه یې ته د هیلو څرک یې. تل به د خپلو امتیانو د ګوګل په پنجرو کې اوسیږي؛ ځکه چې ته د انسانیت، رحمت، اعتدال او مینې استازې یې. نو په ډېر درناوي سره وایم: صَلَواتُ الله وَسَلامُه عَلیکَ، یا محمد بِن عبدالله
—------------------------------
پاملرنه: که لوستونکي وخت او علاقه لري، کولای شي د ملکزي نورې لیکنې او څیړنې د هغه په فیسبوک او یوټیوب چینل کې ولولي او وګوري. ادرس یې دا دی: Wali Malakzay

سید عبید الله نادر

د جولای په لسمه د روانه کال ۲۰۲۴ د چهار شنبی ورځ چې تر یوه ورځي د مخه پوری ارواښاد ګیله من وزیر د روغتون په بستر کې ډیر شدید ټپی پروت وو،ما یو مات او ګوډ شعر لکه د نورو شاعرانواو ادیبانو په څیرد ده د روغتیا او سلامتیا د غوښتلو په پار لیکلی وو.
او په کې می د پاک رَب څخه ده ته، د سلامتیا دعا کړې وه ،او د هغي نه د مخه می چې هغه مهال ارواښاد ګیله من وزیر په زندان کې بندی وو. ما یو لنډ مضمون د ده په اړوند لیکلی وو .چې د ۲۰۲۴ کال د همدې کال د اپریل په میاشته کې می مضمون په فیسبوک کې خپور کړ، نو همدغه مضمون او خپل شعر می په همدغه ورځ اته او نهه خپرندویه ټولنو ته ولیږه چې ټولو کې خپور هم شو .                                                                              
څو شیبې می دمه وکړه ،او د چایو ګوټ می وکړ او د ګوټ سره سم می فیسبوک خلاص کړ
لکه دا ټوله نړۍ او دنیا چې په دي مرض اخته ده زه هم په همدي مرض ګرفتار یم.         
چې د فیسبوک پر مطالبو می نظر ولګید و می لیدل چې د ګیله من وزیر د مرګ خبر خپور شوی ډیر پری غمجن شوم . لمړی خو زما هیڅ اعتبار او یقین را نه غی خو د ځانه سره می وویل: ورځه که ډیرو شریک کړی وي ، او هم با اعتباره دوستانو شریک کړی وي نو دا خبره به رښتیاوي. که نه غلطه ده کاته می چې ډیرو شریک کړی وو ،خو ما وویل :خدای تعالی دي غلطه ثابته کړي.هماغه ورځ تر ډیره پوری می د ده دا تصویر سترګو ته راته د ده په خوانۍ می هم ډیر زړه درد وکړ . او دا چې د ده څخه واړه بچیان پاتي شول پری نور هم خفه شوم.
خو څه وکړو چې د ظالم او بیرحمه قاتل د لاسه، ډیره د تعجب خبره ده چې،  د پاکستان په پلازمینه کې دومره لوی سړی که څه هم د سن له لحاظه کوچنۍ وو خو د پوهی او درک له لحاظه لوی سړی وو  او لویه هستي وه .                                                                                
یاني بیرحمانه په رڼا ورځ په پلازمینه کې وژل کیږي ،چې زه نه پوهیږم چې دا د اسلام آباد امنیت دي پوځیانو قاتلانو صرف د خپل ځان له پاره راوستی او که د خلکو له پاره ؟        
د پښتنو او افغانانو له پاره خو چور اسلام برباد ثابت شو.لنډه یې دا چې ټوله ورځ می د ده تصویر تر سترګو کیده خو ورته می دعا ګانې کولي اګر که مونږ له نژدي نه، سره نه و لیدلي خو ده سره زمونږ د افغانانو او د بری پشتونخواه د ځوانانو شور او اخلاص می چې ده ته لیده نو زما هم مینه ورسره وه . د خلکو مینه او خلاص ته می چې کاته نو ما ویل : ګیله منه آشنا ته مړ نه یې ژوندی یې ،خو دا په حقیقت کې مړه مونږه یو،که د زړه په سترګو خپل حال ته وګورو او ځیر شو. زه فکر کوم د زړه سره ګیله منه! چې ته مونږ ته لاسونه لپه کړه، او لاسونه جګ کړه او دعاووي وکړه .                                                                      
(چې ای خدایه! ته په خپل فضل او کرم دا ژوندي متحرکې جنازې چې مونږه یو او زمونږ رهبران دي دا ټول وبخښي او د پنجابیانو د پوځ دا په آخور کې لوی شوي جنرالان او کر نیلان او دا د رنډۍ خانو متولدین د انسانیت لارې ته سم کړې ،او دوی ته په ځمکه باندی د انسانیت د اوسیدو طریقه وښایي. او دا حرامیان سمې لارې ته راولي او دوي ته هدایت وکړې ،او دوی ته د قناعت د توفیق نعمت نصیب کړې چې نور د ډالرو د ګټلو له پاره د پښتنو په سر سودا ونه کړي . ځکه د رسوایي او بی آبرویي تر سرحده دوی ډالرو پسي منډې ووهلي او تر اوسه یې لا وهی ،او د ډالرو ګټلو له پاره ځانونه دومره رسوا نه کړي، او ونه شرموي او دوی ته توفیق د قناعت د دي له پاره هم ور په برخه کړې . چې نور د پښتنو په سر سودا باندی دوی ډالری و نه ګټي ،او نوره دنیا هم و نه غولوي چې پیسې تری و شکوي .دوی ته دي څیښتن تعالی د قناعت نعمت ور حاصل کړي ،او ګل خانانو ته یې سیاسي شعور او د معرفت په رڼا کې ژوند نصیب کړې او د بیدارۍ له نعمته یې برخورداره کړې او پولیسو ته یې د مسولیت احساس ورکړې او یو سیاسي درک او زړه سوی په خلکو ورنصیب کړي ، او پوځ او پوځیان او جنرانلانو ته یې حیا ورکړي ، او د اخلاقو له نعمته یې برخورداره کړې، اود دوي لاس پوڅو ته هم حیا په نصیب کړې،او افغانان هم د دوی له شره خلاص کړې)،د یوسف جان په دي څو ټکو چې د یوې مرکې په پای کې د یو شاعر سره وویلي ، او د ده دزړه نه راوتلي څو کرخي د زړه وینا باندی چې د درد خبری دي مضمون لنډوم چې وایي : ګیله من هم مونږ نه ګیله من لاړ. ګیله من د دي قافلې یو ښکلی سردار وو ،چې چا مړ کړی مونږ وایو چې بد یې کړي ،او ظلم یې کړی .د یو ډیر ښکلی غږ. په مری یې لاس کېښود ،خو بیا هم ګیله منه! ته مړ نه یې ستا ټکي به همیشه ژوندي وي او دغه ټکي به د انقلاب سر نامې وي د زړونو نه به و نه ووځې