انجنیر زلمی نصرت
گورې زړور غله٬ چې ورغوي کې ډیوې لري
گروه های ازموده و ورشکسته ناکام جمهوریت از حکومت همه شمول و شراکت در قدرت تعریف و تفسیر خود را دارند٬ که یا خود شان یا فرزندان و اطرافیان شان در مسند قدرت منحیث تیکه داران میراث خور از نام قوم٬ زبان٬ سمت و مذهب شریک ساخته شوند٬ البته انتخاب و سهم چوکی و مقام هم به خواست و رغبت خود شان.
غرض کشور های مغرض از حکومت همه شمول که با حلقات مرکز گریز ریشدار و بی ریش٬ تیکه داران قوم٬ سمت٬ زبان و مذهب٬ جهادی و غیر جهادی روابط دارند هم جابجا نمودن افراد همان حلقات مرکز گریز فاسد در زیر نام حکومت همه شمول در قدرت میباشد که زره ای از مفکوره و احساس ملی و افغانی در سر نه دارند.
ما طرفدارن حکومت افغان شمول استیم٬ طرفدار جابحایی و شراکت افغان های در قدرت و حکومت استیم که فکر افغانی داشته باشند نه فکر قومی٬ سمتی٬ زبانی و مذهبی. ما طرفدار جابجای و شراکت انعده از کادر های مسلکی و تخصصی ملی در حکومت و قدرت استیم که به آینده صلح امیز افغانستان می اندیشند و فکر میکنند.
ما طرفدار جابجای کادر های در قدرت و حکومت میباشیم که در مورد ثبات٬ عزت٬ حیثیت و استحکام افغانستان فکر می کنند و افغانستان را دوست داشته باشند نه اینکه در جای دیگر اویزان و بند باشند٬ پیشرفت و ترقی افغانستان را در اویزان بودن در شرق و یا غرب میبینند.
مردم افغانستان ثمر نظام های وابسته به شرق و غرب را در طی ۴۰ سال اخیر با خون خود تجربه کردند که افغانستان را به کدام طرف تیله کرد.
انهایکه خر لنگ نداشتند٬ مالک طیاره های شخصی٬ قصر ها و بانک شدند٬ عملکرد و اخلاق شان قابل عفوه نیست . خون ریزی و تجاوز شان قابل عفوه نیست. فساد شان قابل عفوه نیست. غصب و چور و دزدی شان قابل عفوه نیست٬ قتل و جنایت شان قابل عفوه نیست.
درست نمیدانم که این دزدان چراغ به دست با کدام اخلاق٬ نام نیک و پیشینه نیک از نام مردم از شراکت و مشارکت در قدرت حرف میزنند.!
من نمیگویم که فقر بی داد نمیکند و یا افغانستان با امدن طالب ها بهشت روی زمین شد.
ما افغان ها نه همه یک عادت بد داریم و او اینکه: تا زمانیکه در مسند قدرت استیم٬ فقر را نمیبینیم٬ حقیقت را نمیبینیم٬ بی عدالتی را نمیبینیم٬ بی امنیتی را نمیبینیم٬ کشتن کشتن را نمیبینیم٬ مکاتب خیالی را نمیبینیم٬ انارشیزم را نمیبینیم٬ فساد و رشوت را نمیبینیم ٬ زمین را نمیبینیم و از اسمان انرا گز میکنیم٬ بی قانونی را نمیبینیم٬ بد اخلاقی و بد کرداری خود را نمیبینیم٬ با فکر و قدم های بیگانه راه رفتن خود را نمیبینیم٬ بی عزتی مردم را نمیبینیم٬ بند بودن و وابستگی خود را نمیبینیم٬ استبداد و ظلم را در حاکمیت خویش نمیبینیم. دیکتاتوری زیر نام دیموراسی و دیموکراتیک را نمیبینیم٬ از انتخابات جعلی و سمبولیک حرف نمیزنیم. یا از عینک های شهر٬ ارگ و مکروریون و قصر ها کل افغانستان را میبینیم یا از زیر چراغ های نیون و شکم های سیر در بیرون از عدالت و انتخابات و دیموکراسی و حقوق شهروندی و حقوق زن حرف میزنیم ؟!
ای گپ من به ای معنا هم نیست که افغانستان دروازه های تعامل و مناسبات با شرق و غرب و دیالوگ بین افغان ها ره بسته کند و طالب هرچه که بخواهد بکند. هدف من این است انهای که در دوران بیست سال اشغال وجمهوریت نام نهاد و غیر دیموکراتیک و حتا غیر مشروع امتحان بد دادند واز خود تاریخ بد بجا گذاشتند و به یگانگی افغانستان چنان صدمه زدند که جبران و کفاره خطا های انها را چندین نسل خواهد پرداخت٬ حق نه دارند به شمول حامد کرزی٬ داکتر اشرف غنی احمدزی و عبدالله٬ عبدالله که حتا صدای خود را بلند کنند و یا چند ادمک ساخته شده و ازموده شده به نمایندگی از ۴۰ ملیون افغان حرف بزند.
انهائیکه در بیرون کشور از انتخابات سخن میزنند و خود را رهبر٬ رهبر میتراشند٬ درست نمیدانم که از طریق کدام موسسه انتخاباتی این حق رهبر شدن را به دست اورده اند که مردم افغانستان از آن خبر نه دارد؟.
انهائیکه از نام مردم مشرقی یا شمال و جنوب٬ غرب و مقاومت حرف میزنند٬ از دین و مذهب خود حرف میزنند٬ از سمت و قوم خود حرف میزنند٬ این حق و صلاحیت نمایندگی را در کدام انتخابات از کی و از کجا از آن خود کرده اند که مردم افغانستان خبر نه دارد.
انهائیکه دیموکراسی و انتخابات را بی عزت و لچ ساختند٬ نمیدانم که با کدام دیده درایی از انتخابات و دیموکراسی٬ عدالت و حقوق شهروندی حرف میزنند.
یا او زنان قاچاقبریکه خود را نماینده زنان افغانستان معرفی می کنند و از نام زنان افغانستان و از حق شان حرف میزنند اول بفرمایند و بگویند که این حق نمایندگی را کی برای انها داده اند٬ که ما هم خبر شویم؟.
دوم بگویند که برای صلح که با ارزش ترین تحفه الاهی برای یک زن است که فرزندش کشته نشود چه کرده اند و چه پلان دارند.
سخن اخر اینکه:
مردم افغانستان نباید بار دیگر اجازه دهند که دو اشتباه تاریخی که افغانستان را به طرف فروپاشی و بربادی سوق داد تکرار شود٬ به مانند توافقات ضد افغانی و ملی بن و حکومت دوسره همه شمول یکی در ارگ دیگری در سپیدار را.
ما باید سر راه های حل افغانی بدون دخالت بیرونی ها فکر کنیم و سر ای فکر کنیم که چگونه و چطور به حل اختلافات خود از راه دیالوگ بین الافغانی رسیدگی کنیم و راه پیشرفت و انکشاف طبیعی و ارام خود را خود ما پیدا کنیم٬ ماهی گیری و ساختن را یابد بگیریم نه ویران کردن را و با فکر خود و با قدم های خود راه برویم ودرست راه رفتن را یاد بگیریم.