هیڅ تیری به پاتې نه شي بې ځوابه

 که دا ټول جهان د عفوې نغاره شي.

سلیمان لایق 

خداوند دیر گیر، اما سختگیر، زورگیر و شیرگیر است. 

از لطف خداوند از عمر خود راضی استم. 

 در همین عمر کوتاه خود چیزی های را به سر چشم دیده و میبینم، که اصلا تصورش را  در خواب هم نمیکردم و دارد ارمان هایم پوره می‌شود. 

فرار یک ملا توسط ملا دیگر،

فرار زمامداران از دست حامیان شان، فرار مارشال پاچاساز، فرار جنرالان، فرار جنگ سالاران و ملیشه داران، فرار تیکه داران قومي، دزدان، عاصبان، فاسدان، قاتلان، " فرعونان و خدایان زمان" و لندغران را دیدیم. 

حال دارد خواب ها در رابطه با تطبیق عدالت انتقالی و به محاکمه کشاندن و رسواسازی دزدان واقعیت پیدا می کند و هیچ دزد و قاتل بی جواب نه خواهد ماند. 

حال روشن شده می رود که مصارف امی جلسات، نشست ها  گردهمایی ها، سفر های متواتر و جیب خرچ  انهای را که گاهی در یک کشور وگاهی هم در کشور دیگر، گرد هم می ایند، کې ها تمویل می کند و از کدام مدرک تمویل می شود. 

مشت نمونه خربار درست آدم نمیداند، که امی مصارف سفر های خانم کوفي، خانم بارکزی و آقای اسپنتا  این دست بوس، سردار ولی داماد ظاهرشاه و صبغت الله مجددی را کي ها تمویل می کند.؟

معلومدار، که کسانی مانند میر رحمان رحمانی تمویل می کند. 

اگر چنین نیست، پس چرا آنها در نشست های خود از فساد حرف نمی‌زنند.

از غضب حرف نمی زنند.

از دزدی و چور بیت المال حرف نمی زنند.

از بی کفايتي های خود حرف نمی زنند.

از تطبیق عدالت انتقالی بالای قاتلین مردم، دزدان و غاصبین حرف نمی زنند.

از تسلیمی بی قید و شرط و لاف و پف جمهوریت حرف نمی زنند.

باز هم معلومدار که یا لقمه ای برایشان می رسد، یا خود دزد اند و یا هم شریک دزد. 

 باور دارم که، ضجه و ناله مظلومان، یتیمان ، فقیران و گرسنگان  افغان دیگر گیر اما حتمي گیر است.

باور دارم که اکثریت شان به زودی به سرنوشت، الله گل، تره خیل و ځدران دیر و یا زود گرفتار خواهند شد. 

با انکه تحریم منابع مالی اقای رحمانی یک اقدام نیک است، اما زخم و آلام مردم افغانستان را ملهم گذاری کرده نمی‌تواند. 

منحیث یک آدم خیلی کوچک پیشنهاد من به سناتوران آمریکا  این است، که اگر آمریکا توافق شورای امنیت را به خاطر تشکیل یک محکمه خاص برای رسیدگی به  تطبیق عدالت انتقالی بگیرد ، تا در آن جنایات را که  جنایتکاران تمام طرف ها بعد از سردار محمد داود خان بالای مردم بی دفاع أفغانستان انجام داده اند،  مورد پیگرد قرار داده شود.

 در ای صورت است که جهان  حد اقل دین خود را در حق مردم افغانستان ادا خواهد کرد.

 

خدایا چنان کن سر انجام کار

که تو خشنود باشی و ما رستگار

عبدالصمد ازهر                                                                               ۱۰ / ۱۲ / ۲۰۲۳

امروز روز جهانی بزرگداشت از حقوق بشر است. فورَم دوبی که همین امروز با کلمات جذاب و پر معنای غیدا فخری، تنظیم کننده ی نشست، آغاز و با بیانیه محمد بن عبدالرحمان آل ثانی  وزیر امور خارجه قطر افتتاح گردید، و بیانیه مسوولانه انتونی گوتیرس سرمنشی سازمان ملل متحد آن را عظمت بخشید، متمرکز بر تخطی و پامال کردن حقوق بشر، نسل کشی و جنایات ضد بشریت در غزه بود. آل ثانی ویتو کردن (از سوی امریکا) فیصله نامه پیشنهادی امارات متحده عربی مبنی بر آتش بس فوری و آزادی گروگانان را تقبیح و آن را تایید ادامه جنایات و نسل کشی دانسته، بر معیارهای دوگانه انگشت انتقاد گذاشت و تلویحاً از رفتن جهان به سوی چند قدرتی حمایت کرد. گوتیرس ضمن تشریح فاجعه و تأسف بر رد فیصله نامه و تاکید براینکه رغم آن، از ادامه تلاش برای عملی ساختن آتش بس بشرخواهانه از پا نخواهد نشست، اظهار داشت شورای امنیت در طول دو ماه نتوانست قطعنامه یی را در این ارتباط تصویب کند و یگانه مصوبه نرم  که در این اواخر توصیه به رعایت قوانین بین المللی و حمایت ازحیات غیر نظامیان می کرد نیز تطبیق نشد. این همه، اعتبار ملل متحد و اعتماد بر آن را صدمه شدید زد. وی اضافه کرد اکنون که جهان به سوی پلورالیزم قدرت می رود نظم موجود جهانی کارآیی را از دست داده، مستلزم باز نگری بر شورای امنیت و نو گرایی در ملل متحد و کانون های اقتصادی همچون بانک جهانی و صندوق وجهی  می باشد. وی گفت در سپتامبر آینده ( شاید منظورش در خلال اجلاس عمومی سالانه باشد) روی این موضوع کار خواهد شد.

با این مقدمه، در ابتدا می خواهم روشن سازم که از اعلامیه جهانی حقوق بشر حمایت کامل نموده محتویات آن را نهایت ارزشمند و انسانی می دانم. اما در مورد این که قدرت های بزرگ آن را چگونه مسخ و در انظار عموم به کراهت برده اند، سخنی چند دارم:

دستان قدرت ها تا به آرنج به خون مردمان گیتی آلوده است. صنایع نظامی از همین خون های بی بها تغذیه می شوند. در فلسطین و بالاخص در نوار غزه به جای باران، بمب می بارد و به جای آب روی زمین خون جریان دارد. آنچه همه روزه بر کودکان و مادران می گذرد، چشم انسان تاب دیدنش را ندارد. اما امریکا و یارانش از اشغالگر جنایتکار حمایت می کنند. غزه را به آتش کشیده اند و هنیزمش را امریکا تدارک می بیند. بمب ها، راکت ها، گلوله ها و پول را او فراهم می کند. به نام کشتاز حماس تا آخرین فرد، اهالی غیر نظامی غزه را تا آخرین فرد مشترکاً  کشته می روند و جلو ایست آتش را نیز می گیرند. همگان شریکان جنایات ضد بشری، نسل کشی و اپارتاید مذهبی و نژادی اند. با تمام این، باز هم با وقاحت ادعای ارزش های بلند بالا و حقوق بشر می کنند.

ما چهره واقعی ادعاهای میان خالی حقوق بشر، برابری، برادری و قانونیت شان را از قبل با گوشت و پوست خود لمس کردیم. ببینید همین ها در افغانستان چه ها نکردند! در درازای بیشتر از چهار دهه بر سر زنده گی مردم، ملکیت های شخصی و عامه، تاریخ و فرهنگ مردم، ارزش ها و حیثیت شان چه بود که نیاوردند! باری به نام پشتیبانی از جهاد، بعد با راه اندازی جنگ های ددمنشانه ی میان تنظیمی به منظور فنا کردن هر آنچه هننوز به جا مانده بود؛ سپس با آوردن بار اول طالبان توأم با سر و صدای شرکت یونوکال و پایپ لاین تاپی ولی برای گُم کردن بنیان تاریخ و فرهنگ افغانستان و از بین بردن آنچه بعد از تاراج مجاهدین از گنجینه های بسیار با ارزش تاریخی در موزیم ها و بیرون از آن باقی مانده بود (از آن جمله تندیس های صلصال و شمامه) و به تعقیب آن هجوم مسلحانه به بهانه حمایت طالبان از عاملان حوادث ۱۱ سپتامبر، با بمباران بی ۵۲ ها، بمب های ۵۰۰ کیلویی، بمب های فوسفوری و خوشه ای، کشتار و تخریب بدون تششخیص و ادامه ی قتل بی گناهان در طول بیست سال اشغال با استعمال انواع اسلحه ی تاکتیکی و ستراتژیک کهنه و نو به شمول اسلحه تاکتیکی ذروی و مادر بمب ها.  به جای ملت سازی، به ملت زدایی و ترویج و تقویت نفاق قومی و مذهبی پرداختند، به جای دموکراسی و آزادی های اجتماعی و سیاسی، انارشیزم و به جای تقویت حاکمیت مرکزی، مرکز گریزی را تمویل کردند؛ به جای مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر، با دستان نامریی شان از توسعه و قاچاق آن نفع بردند؛ به جای مبارزه با اعتیاد، فساد مالی و اداری، غصب زمین و دارایی ها، فحشا و انواع ناشاسته گی ها، به ترویج آن بی رحمانه همت گماشتند.

همین تجربه را زشت تر در عراق و لیبیا پیاده کردند و آن دو کشور آرام، مرفه و شگوفا را مطابق به پالیسی خاور میانه جدید هم از نگاه بشری و هم از نگاه مادی و جغرافیایی پارچه پارچه کردند.

انقلاب های بهار عربی در تونس و بالاخص در مصر و سوریه، بی ثباتی ها، کشتارها و ضایعات بزرگی به جا گذاشت. حکومت ایجاد شده ی اخوانی در نتیجه همین انقلاب، به صورت بسیار قهر آمیز با کودتای نظامی  مورد حمایت غرب و اسراییل، بر داشته شد و در اعتراضات ضد آن، هزاران نفر در پیش چشم جهانیان ساکت بی رحمانه قتل عام شدند. جنگ در سوریه هنوز هم ادامه دارد. امریکا ساحه ی نفتی آن را در اشغال دارد ومناطقی در شمال غرب کشور گویا مناطق منافع ترکیه و امریکا اند و هنوز اجازه ی وحدت مجدد آن داده نمی شود.

چه بسا جوانان، پیران، زنان و کودکان که زنده گی شان را از دست دادند، چه بسا دستآور د های مادی و معنوی که خاک شدند و. چه بسا آثار گرانبهای تاریخی که با خلق کردن داعش در عراق و سوریه نابود گردیدند.

این شمه یی از حقوق بشر، دموکراسی و ارزش های غرب است که برای آن یخن پاره می کنند و غزه تازه ترین نمایشگاه این ارزش های عجین با خون و فریاد بی کسی بی گناهان است.

فراموش نمی کنیم که تمام این حوادث شوم از فردای ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ با اعلان جنگ صلیبی نو از سوی جورج بوش پسر و بعد پوش دادن آن زیر نام خاور میانه نو و گسترده، آغاز گردید که قربانی نخست آن افغانستان بود.

به امید روزی که عدالت بر جهان سیطره یابد و حقوق بشر جایگاه راستینش را دریابد!

۱۹ قوس ۱۴۰۲

۱۰ دسمبر ۲۰۲۳

نقاش آیر لندی در کنار اثری که با آغاز جنگ در رفع بند مانده بود و چشمدیدش را آفرینش داده است

 

په یو ملک کې پر امنیت باید ډیر هاند وشئ، د امنیت وسایل ولټول شي آو غونډ شي او د بد امنۍ اسباب آو عوامل و پیژندل شي آو لرې شي.

ولې چې که  په یو ملک کې امنیت نه وي، د خدای عبادت آو دنیوي چارې یو هم نشې کیدلای، معارف، تجارت، زراعت، کسب او کار، هر څه امنیت غواړي او امنیت هم باید بشپړ وي، یعنې، چې له هرې خوا او هر څه  د ولس دین، ناموس، شرافت، سر او مال هر څه په امنیت کښې وي.

باید حکومت او مامورین یې درست پوه شي، چې دیانت د ملک په امنیت کښې ډیر لوی دخل لري آو یواځنی عامل یې دی، ځکه، چې که د حکومتي چارې مشران د دیانت خاوندان وي، هیڅکله خیانت، بد خوري، حق تلفي، ظلم او په خپلو وظیفو کښې غفلت او تکاهل به و نکړي، تل به صداقت، عدالت، په خپلو چارو پام آو فعالیت به کوي آو د ملت افراد به هم په ناجایزو آو ناروا کارونو به جرئت آو اقدام و نکړي.

په دې ترتیب د ټولنې اخلاق پخپله سمیږي او امنیت ټینگیږي او چې اخلاق سم کړو او امنیت ټینگ شو، بیا پر مخ تگ، ترقي، لوړتیا هرڅه کیدی شي.

په یوه ټولنه کې، چې دیانت ضعیف آو عقیده او اخلاق سم نه وي، د ضابطې تشکیلات هر څومره، چې هارت آو وسیع او سزاوې څومره، چې شدید شي، بیا هم امنیت پکې نشي ټینگیدلای آو چې امنیت ټینگ نشو نو هلته هیڅ هم نشې کیدلای، بلاخره هالته هوساینه آو سعادت به هم نه وي.


۱۳۲۶ ل کال  د محمد گل خان مومند د قلمي یادښتونو څخه.
کتاب: د افغانستان د بقا محور

کله، چې کوم کس او یا کوم سیاسي گروپ او  یا کوم بلوک، کوم سیاسي، اقتصادي او ټولنیز عملي، طرحه او برنامه و نه لري، نو بیا هغوې اوتو بوتو ته پناه وړي.

 

که یو څوک د چا  کور ته ورشي او ورته ووایې، چې فلانی کس په هر ځای کې درته ښکنځل کوي او ستا د وژلو او ستا د کور د ورانولو خبرې کوي.

 

که د کور خاوند عقلمند وي، نو بیا ورته وایې، چې خوله دې بنده که، اوس خو دا ته، چې  راته مخامخ بوڅ ناست يې، راته ښکنځل کوې نه هغه.

نو له کوره مې واوځه دیوسه ، مخ دې ورک که، بیا دې دلته نور و نه گورم، زه لکه چې یو بی خبره  او  یو اپن انسان درته ښکارم.

 

په افغانستان کې د ایران سفیر تورن نه "تورن" مجاهد اسماعیل خان ته، چې په "دوشنبه کې د هرات په امنیتې ناسته" کې د ایران په استازیتوب وینا وکړه، د مسکا سره په ځواب کې وویل، چې موږ باندني غوړه مال ویناوالو ته هیڅ ضرورت نه لرو.

 

نو دا ځنې، ځنې شرمیدلي، تښتیدلي، چې کله په یو هیواد کې او  کله په بل هیواد کې د بهرنیو ملکونو د انتظار خانو د دروازو شاته یوازې او یوازي دا وایې، چې طالبان ترورستان دي او دا د .... ځامن بهرني ملکونو ته،  انتحاریان او ترورستان لیږي او  ستاسو، ثبات او امنیت خروپوي اوگډودوي.

 

 نو هله د خدای له پاره، د عیسی او د موسی په خاطر طالبان له واکه لري کړئ او دا مونږه د کابل پر تخت کینوئ، تر څو تاسو په خپل ملک  کې په آمن او امان کې ژوند وکړئ، پر مونږ حساب وکړئ، مونږ ښه ماهر وطن پلورونکي یو!

 

او شر میدلیو، بیله ناټو تاسو خو يوه ورځ هم د ځان دفاع ونکړه، نو بیا د چا په زور او مټو تاسو کابل کې حکومت کوئ؟

 

دا شرمیدلي، تښتیدلي حتا د دوه سترو غمیزو  د بهرنیانو د حضور د پایلو  او نتایجو څخه لا هم زده نکړل.

بنآ:

ددوی  دا خیل حرکات يوازې او يوازې دا مانا لري چې:

دا دوی دي، چې په افغانستان کې جنگ غواړي، افغان وژنه او د افغانستان بربادي غواړي.

دا دوی دي، چې  ملي وحدت نه غواړي، یو والی او گډ ژوند د نورو سره نه غواړي، يوازې او یوازې وحشت، نفاق او بیلتون غواړي او یوازې او یړازې خپل ځان او خپل کوچنی ډله غواړي.

 

دا دوی دي، چې د نورو ملیتونو قومونو او قبايلو حقونو نه سترگې پټوي او نورو ژبو او کلچر ته په سپک نظر گوري.

 

دا دوی ول چې پرون یې هم سیاسي حل نه غوښتل او نن يې هم نه غواړي.

دا دوی دي، چې ناپېیلی افغانستان نه غواړي

دا دوی دي، چې ملي حاکمیت، ملي اقتدار او ملي هویت مخ ته خنډونه جوړوي.

دا دوی دي، چې افغانان په افغان او غیر افغان ویشي او سره جلا کوي.

دا دوی ول او دي، چې د ملي پراختیا او پرمختگ او ملي پروژو مخه نیسي.

دا دوی دي، چې د سولې او ثبات سره مخالفت کوي، نه بل څوک.

انجنیر زلمی نصرت

دنمارک

 

د راپورونو له مخي پاکستان له افغان طالبانو غوښتنه کړې ده چې د حافظ ګل بهادر په نوم د تحريک طالبان پاکستان د منع کړل شوې ډلې يو پخوانی قوماندان دې ونيسي او پاکستان ته دې وسپاري.

د پاکستان د بهرنیو چارو وزارت په دې اړه تر اوسه څه نه دي ويلي، خو د پاکستان په رسنيو کې پرون، چهارشنبه دا خبر د ورځپاڼو سرليک وو او په ټولنیزو رسنیو کې هم ډېر لاس پر لاس شو. اسلام آباد تور لګوي چې حافظ ګل بهادر په پاکستان کې په ترهګرو بريدونو کې لاس لري.

څارونکي په دې آند دي چې دا مسئله د کابل او اسلام آباد ترمنځ د ترنګلتيا د ډېريدو ښکاروندي کوي او دا چې په کابل کې د حکومت له پاره د دې غوښتنې منل سخت کار دی.

د دويچه ويله د اردو څانګې چې کله په دې تړاو د پاکستان د بهرنيو چارو وزارت سره تماس ونيو، نو د دغه وزارت وياندې زهره بلوچ په يوه تحريري پېغام کې وويل: «موږ په دې اړه هیڅ څرګندونې نه دي کړي او نه غواړو چې د افغانستان د سفارت سره د ترسره شويو ليدنې کتنو په اړه معلوماتو خپاره کړو.»

د پاکستان رسنيو پرون، چهار شنبه (۲۰۲۳م کال د نوامبر ۲۹) داسي راپور خپور کړ چې ګويا، د پاکستان د بهرنيو چارو وزارت په اسلام آباد کې د طالبانو له خوا استول شوی سفير احضار کړی وو. خو د طالبانو د حکومت وياند ذبيح الله مجاهد دا خبر رد کړی دی او ويل شوي چې په پاکستان کې سفارت ته يوازې يو ليک استول شوی دی.

د پاکستان انګرېزي ژبې ورځپاڼې ايکسپريس تريبيون، ليکلي دي چې په اسلام آباد کې د طالبانو د حکومت سفارت ته ويل شوي چې د بنو د بريد په اړه دې تر بشپړو څېړنو وروسته هغه کسان ولټوي چې په ترهګرۍ کې له ښکيلو سره مرسته کوي او د هغوی پر ضد دې جدي ګامونه پورته شي.

د ورځپاڼي د معلوماتو له مخي د افغانستان سفارت ته ويل شوي دي چې د ټولو ترهګرو او د هغوی د پټنځايو پر ضد دې سملاسي او د تائيد وړ اقدامات وکړي. زیاته شوې چې حافظ ګل بهادر دې ونيول شي او پاکستان ته دې وسپارل شي او د دې زمينه دې برابره کړل شي د افغانستان خاوره د پاکستان پر ضد بريدونو له پاره ونه کاريږي.

پاکستان تور لګوي چې له هغه وخت راهيسي چې طالبانو بيا په افغانستان کې واک تر لاسه کړی، د تحريک طالبان پاکستاني يا «ټي ټي پي» ډلې له خوا پر پاکستاني پوليسو، پوځ او عامه وګړو بريدونو زور اخيستی دی. د پاکستان د پوځ د رسنيو څانګې همدا څو ورځې ترمخه ويلي ول چې د نوامبر پر ۲۶مه په بنو کې د بريد پړه د حافظ ګل بهادر ډلي منلې وه او دا چې دا بريدګر يو افغان وو.

د پاکستان موقت لومړي وزير هم په دې وروستيو کې د رسنيو له استازو سره ليدنه کتنه کې وويل چې په پاکستان کې په ځينو ترهګریزو بريدونو کې افغان اتباعو لاس لرلی دی.

سپارل مشکل دي
ځيني کارپوهان په دې آند دي چې د پاکستان غوښتنې ډېرې سختي دي او په ځانګړي توګه د حافظ ګل بهادر د سپارولو د غوښتنې منل د طالبانو له پاره ډېره سخته خبره ده. ژورناليست او شنونکی شمیم شاهد وايي چې د افغان طالبانو له پاره د دې غوښتنې منل ستونزمن کار دی. نوموړي دويچه ويله ته وويل: «حافظ ګل بهادر او نورو پاکستاني جنګيالو د ترهګرۍ په جګړه کې له افغان طالبانو سره ډېره مرسته کړې ده. نو له همدې کبله به د افغان طالبانو له پاره ډېره سخته وي چې د پاکستان د حکومت دا غوښتنې ومني.»

شنونکی ډاکتر فرحت تاج وایي دا چې حافظ ګل بهادر په ماضي کې حقاني شبکې ته ډېر نېږدې وو، نو سپارل یې امکان نه لري: «سربیره پر دې حافظ ګل بهادر او د دې ډلې نور غړي له افغان طالبانو سره قبايلي او نظرياتي اړيکي لري. په افغانستان کې ځيني کړۍ غواړي چې ټي ټي پي د پاکستان پر ضد وکاروي نو له همدې کبله یې هم سپارل آسان کار نه دی.»

د کابل او اسلام آباد ترمنځ ترنګلې اړيکي
داسې انګيرل کيږي چې د ټي ټي پي د بريدونو له کبله اسلام آباد له کابله سخت خفه دی. ډاکتر فرحت تاج وايي چې د ترنګلتيا اصلي علت د ډيورنډ کرښه ده.

هغه وويل: «په افغانستان کې ډېر پښتانه ډيورنډ کرښه د يوه نړيوال سرحد په توګه نه مني، په داسې حال کې چې د اسلام آباد نظر د دې بيخي برعکس دی. د دې مسئلې په اړه ترنګلتيا په بېلا بېلو شکلونو راڅرګنديږي.»

د ځينو څارونکو له نظره د ټي ټي پي په تړاو د پاکستان د صبر کاسه ډکه شوې ده. د پېښور يو خبريال او شنونکی محمود جان وايي چې د پاکستان او افغان طالبانو ترمنځ د ښو اړيکو په مخکې دمګړۍ تر ټولو ستر خنډ د تحريک طالبان پاکستان ډله ده.

نوموړي وويل: «پاکستان له همدې کبله په رسمي توګه د حافظ ګل بهادر د سپارلو غوښتنه کړې ده. د غوښتنې د نه منل کیدو په صورت کې د سرجيکل سترايکس يا په افغانستان کې دننه د حملې امکان شته.»

حافظ ګل بهادر څوک دی؟
حافظ ګل بهادر د جميعت علماې اسلام د طالبانو يا شاګردانو له څانګې «جميعت طلبه اسلام» سره تړاو درلود. د شمالي وزيرستان د ځينو کړيو په حواله نوموړی مولانا فضل الرحمان ته هم ډېر نېږدې وو. خو د جميعت علماې اسلام ګوند د مرکزي شورا غړي محمد جلال الدين دا خبره په کلکه رده کړه چې ګويا ګل بهادر د جميعت علماې اسلام د طلبه ونګ غړی وو.

شنونکی ډاکتر سيد عالم محسود وايي چې حافظ ګل بهادر د ټي ټي پي له لومړنيو مشرانو څخه دی. هغه له دويچه ويله سره په خبرو کې وويل: «حافظ ګل بهادر تل د پاکستان د ادارو [پوځ او استخباراتو] نازولی وو. کله چې د پاکستان حکومت د ټي ټي پي پر ضد عمليات کول نو ګل بهادر نه وو په نخښه شوی ځکه هغه په اصطلاح د ښو طالبانو په نوملړ کې شامل وو.»

حافظ ګل بهادر د پاکستسان له پوځ سره د سولي څو هوکړې هم کړي دي. د ټي ټي پي برعکس د نوموړي ډلې هیڅکله د پاکستان پر پوځ بريدونه نه کول او په همدې خبره یې له ټي ټي پي سره اختلاف هم درلود او بيا وورسته له دې ډلې جلا شو.

داسې انګيرل کيږي چې د ۲۰۰۶م کال د سولې تړون نوموړي د افغان طالبانو د فشار په پايله کې کړی وو. په شمالي وزيرستان کې د اوسیدو په ترڅ کې به نوموړي د پاکستان د ډرون بريدونو په ځواب کې کله کله حملې کولې خو ټوله پاملرنه یې په افغانستان کې امريکايي پوځيانو ته وه.

په ۲۰۰۹م کال کې حافظ ګل بهادر د افغان طالبانو په سپارښتنه له بيت الله محسود او مولوي نظير سره په شريکه د شمالي وزيرستان د مجاهدينو اتحاد په نامه ډله جوړه کړه. دې ډلې ملا عمر او اسامه بن لادن د وسله والو رهبران بلل.

په شمالي وزيرستان کې تر پوځي عملياتو وروسته ګل بهادر افغانستان ته وتښتېد او ډله یې بيرته له ټي ټي پي سره يوځای شوه.

ب. ص/ ن. ز (عبدالستار، اسلام آباد)

ابله ای که باشد خود را گم کند
کد خدای خانه مردم کند.

آقای سپنتا داکتر رنگین در یازدهمین نشست امنیتی هرات در "دوشنبه پایتخت تاجکستان "  در  لابلای اظهارات خویش اعتراف کرد، که طالبان در نتیجه بیکاره گی، بی کفايتي و نالایقی شریکان قدرت جمهوریت و تغیر سیاست های آمریکا به قدرت رسید.

اول آفرین به شهامت آقای اسپنتا که بلاخره به بی کفايتي شریکان قدرت جمهوریت فاسد  منحیث یکی از مهره های مهم جمهوريت، که به نماینده گی از مکتب فرانکفورت و مکتب سیاسی فکری خویش در چوکی های مهم جمهوریت منحیث وزیر مشاور رئیس جمهور، وزیر خارجه و رئیس شورای امنیت ملی  ماموریت داشت و چون دیگران صاحب قدرت، نام، نشان جلال و قصر سفید شد و بدون شک که با "بکسک" های مالامال کشور را ترک کرده.

در ای صورت آمریکا که با تمام امکانات بی حد و حصر، سیاسی، نظامی و مالی مدافع جمهوریت و آدمک های آن در بیست سال حیات آن  بود و آنها بیکاره و فرسوده از آب بدر امدند، حق داشت که شما ها را تعویض و منحیث شریک استراتیژیک سر لاف و پتاق و پف های شما شک کند و بگیل تان بسازد.
در ای صورت فهمیده نمیشود، که با در نظر داشت پیشینه شرم اور تان، با  کدام ضمیر شما ها برای گویا نجات افغانستان که آنرا تا لبه پرتگاه رسانیدید، و عامل حضور مجدد طالب ها شدید، اینجا و آنجا خود را بوڅ، بوڅ می کنید و گلو پاره می کنید.!
یا مامور سناریو بعدی اید و یا هم واقعآ بی شرم و گرگی.

به آقای نبیل که  در لاف زدن  راز های استخباراتی شش قدم از امرالله خان پیشی می کند،باید گفت که، اگر طالب ها برای دست رسی به سلاح های تاکتیکی زروی تلاش و کار می کنند، مشکل و ترس شما  منحیث یک آدمک ماجراجو و  یک ادمک ناکام در  کار استخبارات چیست؟

به نظر شما افغانستان باید همیش یک کشور ضعیف، بی دفاع و بیچاره در منطقه باشد و به هر حرف مشروع و غیر مشروع همسایه ها زانو بزند وبه چشم کشیدن های همسایه ها به شمول تاجکستان  سر تعظیم خم کند!.
چرا بیشتر ازین شما ها خود را ذلیل،خوار و مسخره می کنید.
کارنامه های هر یک شما ثبت تاریخ است.
حتا با چنین اجلاس، تشکلات  و ساختار ها، شما ها ساختار ها را ریشخند و مسخره ساختید.
به باورم طالب ها، در کنار  تامین امنیت سراسری، مدیریت، اب و برق، اعمار شاهراه ها و سرک ها و جاده ها که اگر در آینده کدام انتخابات صورت بگیرد، صندوق های رای نه توسط مرکب ها بلکه توسط موتر ها به محلات انتقال داده شود، مساله مدرنیزه نمودن تجهیزات، نظامی دفاعي و امنیتی، و مبارزه با فاسدین و غاصبین را نیز در اولويت های خود دارد.
به همین دلیل است که، شما ها و امثال شما ها حتا در بیرون از کشور هم  آرام  و خـواب نه دارید.!
کسیکه زره ای از احساس شکم گرسنه افغان را در قلب خویش داشته باشد، از تعامل جهان با افغانستان حمایت می کند.
از افغانستان با ثبات و قوئ حمایت می کند.
از هر گام عملی به خاطر  ابادی افغانستان حمایت می کند.
آنچه به اسماعیل خان ارتباط دارد و او که همیشه از جهاد" مقدس" حرف میزند، فراموش کرده، که بار، بار بابر و حمید گل گفته اند، که گادی ای جهاد و جهادي های افغانستان  را جنرالان  پاکستان می چلاند.

اگر ما مجبور به تعلیق روابط خود با اسرائیل بشویم، آن را تعلیق می کنیم.

میگل دیاز کانل، رئیس جمهور کوبا درباره عملیات نظامی اسرائیل علیه غزه هشدار داد: «تاریخ بی تفاوت ها را نخواهد بخشید». نزدیک به ۱۰ هزار کیلومتر سواحل آمریکای لاتین را از سرزمین‌های فلسطینی جدا می‌کند، اما از هاوانا تا سانتیاگو، خیزش مجدد خشونت در خاورمیانه، موجب موضعگیری هائی شد که به همان اندازه نادربودنشان در باقی جهان محکم و استوار هستند.

JPEG - 218.5 kb
نویسنده Meriem LA R I B I برگردان شروين احمدي  
Le Monde diplomatiqueآمریکای لاتین در کنار غزه↑
 
« اردوگاه های کار اجباری توسط قوانین بین المللی ممنوع است و کسانی که آن را ایجاد می کنند جنایتکار علیه بشریت هستند ». این سخنان اولین رئیس جمهور چپگرای کلمبیا، آقای گوستاوو پترو، در پلتفرم X (توئیتر سابق) در ۹ اکتبر ۲۰۲۳ توجه همگان را برانگیخت. او دو روز قبل از آن به رفتار دوگانه قدرت های غربی در مقابل «اشغال اوکراین توسط روسیه» و «اشغال فلسطین توسط اسرائیل» اشاره کرد. جمله آغازین اولین بیانیه دیپلماسی کلمبیا که در صبح روز ۸ اکتبر منتشر شد، خواستار «گفتگو بین اسرائیل و فلسطین» است. کلمبیا تجاوزات حماس علیه غیرنظامیان اسرائیلی را محکوم کرد اما آن را «تروریستی» ندانست و همزمان حملات علیه غیرنظامیان فلسطینی را محکوم نمود.

هنگامی که یوآف گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، محاصره غزه را اعلام کرد و در ۹ اکتبر توضیح داد که «با حیوانات انسانی می جنگیم و بر این اساس رفتار می کنیم»، آقای پترو پاسخ داد: «این چیزی است که نازی ها درباره یهودیان می گفتند. انسان های دموکرات نمی توانند اجازه دهند که نازیسم دوباره خود را در صحنه سیاسی بین المللی تثبیت کند. اسرائیلی ها و فلسطینی ها انسان هایی هستند که تابع قوانین بین المللی هستند. این سخنان نفرت انگیز، اگر ادامه پیدا کند، تنها به هولوکاست منجر می شود». سپس سفیر اسرائیل در بوگوتا، آقای گالی داگان، به آقای پترو پیشنهاد داد که با او از اردوگاه کار اجباری آشویتس بازدید کند. رئیس جمهور آمریکای لاتین در توییتر پاسخ می دهد: «من قبلاً آنجا بوده ام (...) و اکنون نسخه ای از آنرا در غزه مشاهده می کنم. اگر ما مجبور به تعلیق روابط خود با اسرائیل بشویم، آن را تعلیق می کنیم» و سپس ادامه داد «به رئیس‌جمهور کلمبیا نمی‌شود توهین کرد» که پاسخی به احضار تهدیدآمیز سفیر کلمبیا توسط رئیس جمهور اسرائیل بود که طی آن رئیس دولت کلمبیا را «شرور» و «یهودستیز» توصیف کرد (X، ۱۵ اکتبر). در ۱۰ نوامبر، در مواجهه با شدت و گستردگی کشتار و پس از بمباران چندین بیمارستان غزه، آقای پترو اعلام کرد که تیم‌های حقوقی دولتش در حال آماده شدن برای شکایت علیه اسرائیل در دادگاه‌های بین‌المللی هستند. او در تاریخ سیزدهم نوامبر در X اعلام کرد که کلمبیا «پیشنهادهایی را به سازمان ملل ارائه خواهد کرد تا فلسطین به عنوان کشوری با حقوق کامل پذیرفته شود».

چنین نگرشی از آنرو چشم گیر است که در سایر نقاط جهان، اعلامیه های حمایت بی قید و شرط از تل آویو در کنار فراخوان های بسیار کمرنگ برای اعتدال در کشتار صادر می شود. البته، به جز در آمریکای لاتین، منطقه ای که یک بار دیگر خود را از دیگران متمایز می کند.

زمانی که اسرائیل اردوگاه آوارگان جبالیا در شمال غزه را در ۳۱ اکتبر بمباران کرد، کلمبیا تنها کشور آمریکای لاتین نبود که سفیر خود از تل آویو را فراخواند: بلیز و شیلی نیز همین کار را کردند، با این حال، بولیوی تا آنجا پیش رفت که روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع کرد: رئیس جمهور اوو مورالس (۲۰۰۶-۲۰۱۹) قبلاً آن را در سال ۲۰۰۹ قطع کرده بود، اما پس از کودتای سال ۲۰۱۹ که او قربانی آن بود، روابط با اسرائیل توسط بانوی دیکتاتور، ژانین آنیز، مجددا برقرار شد. دو روز بعد، نوبت هندوراس بود که سفیر خود را فراخواند. می شد انتظار داشت که نام کوبا و ونزوئلا نیز در کنار دیگران دیده شود ، اما آنها مدت های طولانی است که روابط دیپلماتیک با تل آویو ندارند. این دو کشور سوسیالیستی اسرائیل را به شدیدترین وجه محکوم کردند. آقای توفیق طحانی، رئیس افتخاری انجمن همبستگی فرانسه با فلسطین (AFPS)، در اول نوامبر ۲۰۲۳ در X نوشت: «ما باید کشورهای عربی را از اتحادیه عرب بیرون و شیلی، بولیوی و کلمبیا را با آنها جایگزین کنیم».

آرژانتین با توجه به جامعه یهودی بزرگش - ۹ تبعه این کشور در میان قربانیان حمله ۷ اکتبر و ۲۱ نفر در میان گروگان های حماس هستند - رفتاری متعادل تر داشت ولی بمب باران های اسرائیل را مانند پرو و مکزیک محکوم کرد. برزیل، کلمبیا، بولیوی، شیلی و آرژانتین از ارسال کمک های بشردوستانه به غزه خبر دادند. حتی ونزوئلا که هنوز در وضعیت وخیم اقتصادی قرار دارد، یک محموله ۳۰ تنی برای فلسطینی ها فرستاد.

قاره آمریکای جنوبی آشیانه تعداد زیادی از دیاسپورای فلسطینی است که بین ۶۰۰ هزار تا یک میلیون نفر تخمین زده می شود. آنها حضوری قوی در شیلی دارند که بزرگترین جامعه فلسطینی خارج از خاورمیانه در آن زندگی می کند (۳۵۰ هزار تا ۴۰۰ هزار نفر). به جز پاناما، همه کشورهای این قاره فلسطین را بمثابه یک کشور به رسمیت می شناسند. مكزيك استثنائی است كه اين كار را انجام نداده ، اما از سفير فلسطين، آقاي محمد سعادت استقبال كرده و نماينده اي در رام الله دارد.

اکثر کشورهای این قاره تا جنگ اخیر روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل حفظ کرده بودند.کوبا که همواره ظلم به فلسطینیان را بی قید و شرط محکوم می کرد و در عین حال موجودیت اسرائیل را با توجه به رنج یهودیان در تاریخ مشروع می دانست، پس از ده سال تردید(۱) سرانجام در سال ۱۹۷۳ تصمیم به قطع روابط با اسرائیل گرفت و حتی نیروهایی را برای حمایت از سوریه در طول جنگ کیپور به بلندی های جولان فرستاد. حتی قبل از به قدرت رسیدن انقلاب سوسیالیستی، این جزیره تنها کشوری در قاره آمریکا بود که با طرح تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷ مخالفت کرد و به این ترتیب نسبت به خلع مالکیت از فلسطینیان اعتراض کرد. از سال ۱۹۹۲، اسرائیل در کنار ایالات متحده همیشه علیه تمام قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد که تحریم های آمریکا علیه کوبا را محکوم می کند، رای داده است. در آخرین رای گیری، در ۲ نوامبر ۲۰۲۳، برای سی و یکمین سال متوالی، اکثریت قاطع ۱۸۷ کشور به لغو تحریم رای دادند. دو رای مخالف مال آمریکا و اسرائیل و یک رای ممتنع از سوی اوکراین بود.

ونزوئلای رئیس جمهور هوگو چاوز روابط خود را با تل آویو در سال ۲۰۰۹ پس از جنگ یک ساله غزه که منجر به کشته شدن بیش از ۱۰۰۰ فلسطینی شد، قطع کرد. این کشور سپس «استانداردهای دوگانه» سیاست آمریکا را محکوم کرد که ونزوئلا را به حمایت از تروریسم متهم و در عین حال از عملکرد تروریستی اسرائیل حمایت می کند. آقای چاوز همچنین موساد را به تلاش برای کشتن او و اسرائیل را به تامین مالی مخالفان ونزوئلا متهم کرد. ده سال بعد، زمانی که خوان گوایدو در سال ۲۰۱۹ خود را به عنوان رئیس جمهور موقت ونزوئلا معرفی کرد، اسرائیل برای او سفارتی در تل آویو باز کرد. در همان سال، دولت ونزوئلا گروهی از «تروریست‌های اسرائیلی» را به مشارکت در طراحی ترور رئیس‌جمهور نیکلاس مادورو متهم کرد.

رئیس جمهور کلمبیا در توئیت خود در تاریخ ۱۵ اکتبر از دو اسرائیلی، یایر کلاین و رافائل ایتان، نام برد و آنها را به «دست داشتن در کشتار و نسل کشی در کلمبیا» متهم کرد. آقای پترو نوشت: «یک روز ارتش و دولت اسرائیل از ما برای کارهایی که عواملشان در کشور ما انجام دادند ، طلب بخشش خواهند کرد». در چارچوب همکاری طولانی مدت امنیتی و دفاعی بین دولت های دست راستی کلمبیا و اسرائیل، مربیان ارتش اسرائیل نیروهای ویژه ارتش کلمبیا (EJC) را تشکیل دادند(۲). آقای رافائل ایتان، که در اسرائیل او را یک «استاد جاسوسی» موساد توصیف می کنند(۳)، متهم است که منشأ طرحی است که توسط رئیس جمهور سابق کلمبیا، ویرجیلیو بارکو وارگاس (۱۹۸۶-۱۹۹۰) تنظیم شده بود. به عنوان مشاور ویژه رئیس جمهور، او متهم به برنامه ریزی قتل عام بیش از شش هزار عضو حزب اتحادیه میهنی است که در سال ۱۹۸۵ توسط نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (FARC) و حزب کمونیست پس از طرح صلح تأسیس شد(۴).

آقای کلاین نیز توسط سیستم قضایی کلمبیا در سال ۲۰۰۱ بصورت غیابی به ده سال و هشت ماه زندان محکوم شده است . این سرهنگ سابق ارتش اسرائیل، گروهی از مزدوران را رهبری می کرد که در خدمت قاچاقچیان مواد مخدر بود. او متهم به « آموزش تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها و روش‌های نظامی تروریستی به مزدوران، و توطئه برای ارتکاب جرم» است. سیستم قضایی کلمبیا همچنین وی را متهم به تشکیل جوخه های مرگ در جهت دفاع از منافع زمینداران بزرگ و شخصیت های سیاسی از دهه ۱۹۸۰ می کند.این جنایات توسط نیروهای معروف متحد دفاع از خود کلمبیا (AUC) انجام گرفته که متهم به خشونت گسترده علیه جمعیت غیرنظامی است: ۷۰ هزارمرده و بیش از سه میلیون آواره، بین سال‌های ۱۹۸۵ و ۲۰۰۵. آقای کلاین دوران پیری خود را در اسرائیل می‌گذراند و تل آویو حاضر به استرداد او نیست. او اطمینان می دهد که فعالیت اش در کلمبیا از پیش توسط دولت های اسرائیل و کلمبیا تأیید شده بود(۵).

در آمریکای لاتین، اسرائیل همچنین در حال گسترش نفوذ سیاسی خود از طریق پدیده مذهبی انجیلی است(۶)، جریانی از پروتستانیسم که ۱۳۳ میلیون مومن را در این قاره در سال ۲۰۲۰ گرد هم آورده بود. بر اساس اعتقاد مذهبی این جریان، بازگشت یهودیان به سرزمین اسرائیل، پیش شرط بازسازی معبد اورشلیم است که بازگشت مسیح را میسر خواهد کرد. این «صهیونیسم مسیحی» در سال‌های اخیر ابعاد بی‌سابقه‌ای به خود گرفته و نفوذ قابل توجهی در آمریکای لاتین یافته است. جنبش انجیلی تا حد زیادی به انتخاب آقای ژایر بولسونارو در برزیل در سال ۲۰۱۸ کمک کرد. آیا وزن سیاسی آن در این کشور می تواند تردیدهای رئیس جمهور فعلی برزیل، آقای لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا را توضیح دهد ؟

زیرا نگرش برزیل در مورد جنگ غزه، با توجه به تعهد بین المللی به رسمیت شناخته شده رئیس جمهور لولا، گاهی تعجب آور بوده است. با پیوستن به گروه کُر کشورهای غربی، او بلافاصله حملات «تروریستی» حماس را محکوم کرد و در عین حال خواستار مذاکره برای راه حل دو دولت برای ایجاد چشم انداز صلحی در بن بست است، شد(۷). اما اکثر کشورهای آمریکای لاتین خواستار تلاش برای پایان دادن به چرخه خشونت هستند. باید توجه داشت که برزیل در ماه اکتبر ریاست دوره ای شورای امنیت را بر عهده داشت و نامزد کسب کرسی دائمی در این شورا است. در ۱۸ اکتبر، برزیل یک قطعنامه کمرنگ به شورای امنیت پیشنهاد کرد (که طبق معمول با وتوی قابل پیش‌بینی آمریکا مسدود شد) ، که در آن خواستار «وقفه‌های بشردوستانه» شده بود،آنهم در حالی که اسرائیل غیرنظامیان غزه را بمباران می کرد که پس از شانزده سال محاصره و سه جنگ ، اینک جامعه خفه شده آنها از آب و غذا، برق و سوخت نیز محروم شده بود. متن قطعنامه «همه اعمال خشونت‌آمیز و خصمانه علیه غیرنظامیان و همچنین تمام اقدامات تروریستی» از جمله «حملات تروریستی شنیع انجام شده توسط حماس» و گروگان‌گیری غیرنظامیان را محکوم می‌کند. بنابراین، حرفی از آتش‌بس نبود، حتی اگر آقای لولا داسیلوا در بیانیه‌های خود در X خواستار آن شد.

با این وجود در ۲۵ اکتبر، رئیس جمهور برزیل در مقابل مطبوعات شروع به صحبت از «نسل کشی» فلسطینی ها کرد. زمانی که به پایان دوره ریاست برزیل بر شورای امنیت نزدیک می شدیم. یک مذاکره کننده برزیلی به نقل از لوموند (27 اکتبر) گفت : «تصویب قطعنامه در سازمان ملل یک مأموریت دشوار است، اما غیرممکن نیست. ما تا آخرین لحظه سعی خواهیم کرد تا به آن دست یابیم». « آخرین لحظه » یعنی ۳۱ اکتبر، تاریخی که در آن رئیس جمهور برزیل که هیچ دستاوردی نداشت، حماس را بدون نام بردن از آن سرزنش کرد. او در حالیکه اسرائیل ۲۴ روز بود که غزه را بمباران می کرد در X می پرسد «آیا افراد غیرمسئولی که جنگ را آغاز کردند، اکنون برای مرگ این کودکان عزادار هستند ؟ آیا سنگینی این بار را احساس می کنید؟». آیا چنین موضع گیری بهائی است که باید برای به رسمیت شناخته شدن توسط «جامعه بین المللی» پرداخت ؟

عبدالصمد ازهر 

سوالات زیادی در ارتباط با هجوم غیر منتظره لشکر حماس در ۷ اکتوبر، موجود است. شکستن تمام موانع، گریز از کمره ها و وسایل مراقبتی شباروز فعال، گذشتن از الارم های بسیار حساس با تکنالوژی پیشرفته، تصرف پسته های مرزی، قتل عام اشتراک کننده گان یک کنسرت و گروگان گیری صدها نفر، همه در حالی صورت گرفت که از جانب نیروهای همیشه آماده ی امنیتی و نظامی اسراییل هیچ واکنش عاجل به عمل نیامد. چندین ساعت طول کشید تا نیروهای امنیتی به حرکت درامدند. شماری از رسانه ها در خاور میانه، هند، افریقا، و چندین کشور دیگر به اضافه یوریشیا اذعان کرده اند که موساد اسراییل یک دستگاه استخباراتی چنان نیرومند، مجهز و گسترده است که چه در داخل کشور و چه در بیرون، نظارت کامل و دقیق داشته اطلاعات تازه به تازه برایش می رسد. در کنار آن، این وسایل مراقبتی همیشه فعال الکترونیک و محکم بندی های مرزی، حتا حرکت های مور و پرنده را نیز مجال پنهان کاری نمی دهد. بنا بر آن امکان دارد موساد از این پلان که دو سال برایش آماده گی گرفته شده بود، اطلاع داشته قصداً در برابر آن اقدامی نکرده و در ۷ اکتوبر نیز قصداً نه عملیات پیشگیرانه انجام داد و نه آماده باشی را به اجرا گذاشت. هدف این بود تا با قبول قربانی، دستاویز قانع کننده یی مثل نهم سپتمبر (۹/۱۱) داشته باشند تا به اهداف ستراتژیک خود که از آن جمله توسعه قلمرو و احداث کانال بنگورین می باشد، دست یابد. اما بعضی از رسانه های امریکا، این ارزیابی ها را تیوری توطئه خوانده اند.  

کانال بنگورین چیست و از کدام مسیر می گذرد؟

این یک کانال مورد نظر است که خلیج عقبه را با بحیره مد یترانه وصل می کند و در رقابت با کانال سویز فراختر، مجهز تر اما درازتر حفر می گردد. این کانال را به نام اولین صدراعظم و موسس دولت اسراییل بنگورین نامیده اند. طول آن ۲۹۲،۹ کیلومتر که نسبت به کانال سویز با طول ۱۹۳،۳ کیلومتر  ۱۰۱،۱ کیلومتر درازتر می باشد.  

در جولای ۱۹۶۳، یک لابراتوار تحقیقاتی بنا به هدایت حکومت ایالات متحده، در مورد به کار برد  ۵۲۰ مواد انفجاری ذروی مدفون شده برای حفاری چنین کانالی در دشت و کوه های نیگیب ( النقَب) تحقیقاتی انجام داد. این سند تا سال ۱۹۹۳ در جمله اسناد اشد محرم نگه داری شد.

کانال یاد شده از بندر ایلات در شمالی ترین بخش خلیج عقبه در همسایگی سرزمین اردن آغاز  در دره عربه میان کوه نگیب یا نگیو و بلندی های اردن تا یک صد کیلومتر به طرف شمال ادامه یافته و قبل از بحیره مرده (میت) در سر زمین اسراییل از میان دشت و کوه نوار غزه را دور زده در شمال آن به مدیترانه وصل می شود. قابل یادآوریست که در آغااز دهه هشتاد، بریتانیا می خواست چنین کانالی را از مدیترانه به بحیره مرده یا میت وصل کند، اما مطالعات نشان داد که آن بحیره بیشتر از ۳۵۰ متر بایانتر از سطح بحر می باشد. بعد این فردیناند دلسیپس بود که طریق سویز را انتخاب کرد.

در اپریل ۲۰۲۱ اسراییل اعلان کرد قرار است کار روی اعمار این کانال در ماه جون همان سال آغاز شود. در برنامه، دو کانال موازی به طول ۳۰۰ متر یکی بر ای رفت و دیگری برای آمد، هر کدام با عمق ۵۰ متر و عرض ۲۰۰ متر در نظر گرفته شده است. بزرگترین کشتی حمل و نقل به طول ۳۰۰ متر و عرض ۱۱۰ متر می تواند به سهولت از آن عبور کند. این کانال ۱۰ متر عمیق تر و در حدود ۱۰۰ متر نسبت به کانال سویز دراز تر خواهد بود. در حال حاضر کشتی به بزرگی یاد شده، نمی تواند از کانال سویز عبور کند و مجبور است دماغه امید را دور بزند. در کانال سویز به دلیل فقدان ترافیک دو طرفه عبور از یک طرف به طرف دیگر به نوبت اجرا می شود و بناءً زمان زیاد می برد.

می گویند این کانال در ظرف پنج سال با استخدام ۳۰۰ هزار انجیر و تکنیسین از انحای جهان، به مصرف تخمینی ۱۶ تا ۵۵ ملیارد دالر ساخته خواهد شد و عاید سالانه آن ۶ ملیارد دالر پیش بینی شده است. یک امتیاز دیگر آن این خواهد بود که برخلاف کانال سویز که در منطقه ریگی و پیوسته ترمیم طلب است، این یکی دیوارهای جانبی صخره ای داشته به ندرت به ترمیم و بازسازی ضرورت می داشته باشد.

اگر از تاریخچه آن برای اجتناب از درازی سخن بگذریم، کانال سویز که به صورت مشترک از سوی بریتانیا و فرانسه مدیریت می شد، در سال ۱۹۵۶ از سوی جمال عبدالناصر رییس جمهور مصر ملی اعلان گردید که در واکنش در برابر آن از سوی مثلث بریتانیا، فرانسه و اسراییل اعلان جنگ داده شد. بعد از حمله اسراییل، آن دوی دیگر نیز به آن پیوستند و در یک حمله ی برق آسا پورت سعید و پورت فواد را اشغال و کانال را زیر کنترول گرفتند. نکیتا خروسچف رهبر اتحاد شوروی یک التیماتوم قوی صادر کرد و اخطار داد اگر مهاجمان فوراً برنگردند اروپا را با باران ذروی نابود خواهد کرد. امریکا هم برای جلوگیری از وخامت اوضاع، هم پیمانانش را توصیه به بازگشت کرد. به این گونه این بحران خاتمه یافت ولی کانال در اثر ناراحتی های میان مصر و اسراییل تا مارچ ۱۹۵۷ مسدود ماند. بار دیگر در اثر  جنگ شش روزه ۱۹۶۷ میان مصر و اسراییل این کانال مدت درازی بسته شد و بعد از آنکه انور السادات رییس جمهور مصر از راه آشتی و تاسیس روابط دپلوماتیک پیش آمد، در سال ۱۹۷۵ دوباره به روی رفت و آمد کشتی ها باز گردید.در سال های بعدی نیز بنا بر معاذیر فنی و یا نشست کشتی غول پیکر، مشکلاتی در آن پدید آمده است. این بندش ها از یک طرف و انتقام ملی شدن کانال از سوی دیگر، مفکوره ی احداث کانال بنگورین را به میان آورد. احداث این کانال نو، ضربه مهلکی خواهد بود بر اقتصاد مصر که سالیانه در حدود بیشتر از نه ملیارد دالر از ترافیک کشتی ها عاید دارد. تسلط عربستان بر ذخایر بزرگ نفتی جهان و مالکیت مصر بر کانال سویز به مثابه شاهراه بزرگ ترانزیتی آبی، هر دو کشور را جایگاه مسلط در سیاست و اقتصاد منطقه داده اند. حفظ مناسبات دوستانه با مصر و تلاش برای گسترش روابط با جهان عربی، شاید تا حدی باعث تاخیر در آغاز کار  این پروژه شده باشد، ولی همین منابع قبلاً یاد شده به این باور اند که اکنون حمله عاقبت نیندیشانه حماس تیشه توسعه طلبی اسراییل را دسته داد تا یکی از اهداف ستراتژیکش- پاکسازی غزه از ساکنان اصلی و الحاق آن به اسراییل را جامه عمل پوشاند و هدف دوم یعنی کوتاه کردن راه کانال مورد نظر را با گذشتاندن آن از قلب غزه و کاستن هزینه آن، به دست آورد.  چون جنگ جاری در غزه مناسبات اسراییل و جهان عرب را پر آشوب ساخته و دوباره عادی سازی این مناسبات زمانگیر است، شاید همین فرصت مناسب برای آغاز پروژه کانال باشد.

نقاط مثبت ایجاداین شاهراه آبی برای اسراییل:

  • با احداث این پروژه، اسراییل به اهداف بلند جیو ستراتژیک و جیو اکونومیک دست می یابد؛
  • نقش بارز در دینامیک ترانسپورت و ترانزیت تجارت جهانی می داشته باشد؛
  • از انزوای سیاسی می براید؛
  • جایگاه ستراتژیک و حیثثیت بین المللی آن بالا می رود؛
  • با در  نظرداشت دلچسپی ایالات متحده به احداث این پروژه، همبسته گی سیاسی-نظامی دو کشور و اهمیتی که این پایگاه و این راه برای هردو خواهد داشت، در باز و بسته کردن آن در وقت بحران ها دست بالا داشته کشورهای دیگر خواهند کوشید راه تفام با آنها را حفظ کنند؛
  • انتقال و جا به جا کردن این مقدار انفجاری های ذروی در دشت نگیب، می تواند یک پوتانسیل در تقویت زرادخانه اتومی اسراییل باشد؛
  • اگر تیوری توطئه را یکسو بگذاریم، هجوم بزرگ و موفق حماس در ۷ اکتوبر، ضربه یزرگی بود بر استخبارات، درجه آماده گی ها، توانایی ها و حیثیت اسراییل که همچون حبابی ترکید. آنچه در پاسخ از سوی اسراییل به عمل آمد، از بمباردمان مسلسل خانه های مسکونی، مکاتب، شفاخانه ها، سیستنم آبرسانی و دیگر بناهای عامه و قصابی بدون تفریق کودکان، زنان، سالخورده گان و جوانان و یا قطع مواد خوراکه، نوشابه، دوا و مواد سوخت، هیچ کدام نه تنها نتوانست آن شکست و آن زبونی نخستین را جبیره کند بلکه خود را بیش و بیشتر در جهان منزوی کرد تا جایی که حتا پشتیبانان دایمی اش نیز از آن فاصله می گیرند. کانال بنگورین، می تواند طوری که گفته شد، رویه ی جهان را در آینده در برابرش تغییر مثبت دهد.

 

 اما فراموش نکنیم که حفر و تجهیز این کانال زمانگیر است و نمی تواند درمانگر عاجل زخم های وارده بر قوانین و اصول جهانی و انسانی باشد.

در حالی که ازحماس نه تنها حمایت نمی کنم، بلکه عرض وجود آن در فتره زمانی مشخصی و جدا کردن نوار غزه از کناره غربی رود اردن، سوال های زیادی را نیز برانگیخته می تواند، اما حمایت از حق مردم فلسطین برای مبارزه بر ضد اشغال و انواع ستم اسراییل را عادلانه، قانونی و ضروری می دانم.

اسراییل و بزرگترین حامی و شریک اعمالش ایالات متحده، این داغ تاریخی ننگین پاره کردن تمام نورم های قانونی و انسانی را بر پیشانی حمل خواهند کرد. با ثبت این نسل کشی در تاریخ، تمام شعارها و بلوف های حقوق بشر، دموکراسی، آزادی، حمایت از کودکان و زنان، حق تعیین سرنوشت،  و.. و... همه به جایگاه دروغ  بزرگ تاریخی سقوط کردند. علاوه بران، معیارهای دوگانه امریکا، چهره واقعی محکمه جنایی بین المللی را نیز برهنه تر کرد.

«نظم جهانی» موجود به افلاس رفت. کشورهای جهان در پی فاصله گیری از آن و یافتن بدیل پذیرفتنی برای اکثریت جامعه بشری  با سرعت تعجیلی خواهند بود.    

۲۸ / ۰۸ / ۱۴۰۲

۱۹ / ۱۱ / ۲۰۲۳

نړۍ او گاونډیان په سر کې ښاغلی امام علي رحمانوف له ټولو نه زیاته مینه، تلوسه او وسوسه لري، تر څو امارات یو ټول شمولې ادارې جوړولو ته غاړه کیږدي.

زه هم د یوې ټول شمولې ادارې د رامنځ‌ ته کیدو پلوي یم، خو دا چې څرنگه، په کوم حساب د چا سره او تر کوم نوم لاندې جوړه شي، باید پې بحث وشي او دا اوس کومه د لارې نقشه او طرحه، چې نړۍ والې ټولنې د طالبانو سره د تعامل، د افغانستان خلاصون له انزوا څخه او د افغانستان بیا ادغام د نړې والې ټولنې د یو مساوی الحقوقه غړي په توگه، چې په دې نږدې ورځو  کې به په ملل متحد کې، پرې بحث وشي، خورا با اهمیته پریکړه ده او هیله داده، چې ټول افغانان په دې پړاو کې روغ او فعال مثبت دریځ غوره کړي.

په همدې ارتباط هر څه نه مخکې غواړم ووایم چې:

د اگست پر ۱۵ مه، په کومه طریقه، چې طالبانو واک له جمهورتیانو نه تر لاسه کړ، اصلآ د سوال خبره نه ده، بايد همداسي شوای وای، نظر د هغه وخت وضعیت، آخ او ډپ،  انارشيزم او قومي سهامي ادارې ته په کتو، چې جمهوریت يې خورا له بیخه شړولی او خوړلی وو.

زما له باوره هم، سل په سلو کې د قدرت  په انتقال کې طالبانو ته د اگست پر ۱۵ مه هم د افغانستان د بقا او سلامتیا، هم د افغانستان دخلکو او هم د افغانستان د آینده لپاره خیر او سلا لیدل کیږي.

ښاغلی فاروق اعظم د اوبو او بریښنا د وزارت مسلکي مشاور په یو سمينار کې هم، دې ټکې ته اشاره وکړه، چې د اشرف غني تگ له ارگه او د واک  د پریښودلو پریکړه په ۹۰ یمه دقیقه کې لاره ډیره لنډه او اسانه کړه.!

په دې مانا، که د جمهوریت د غلو سره گډ حکومت او اداره جوړ او تشکیل شوای وای، نو انارشيزم، غصب، فساد،نا قانوني، زورواکې، نه منم، نه منم او د آخ او ډپ بحران او بې ثباتي به دوام کړای وای، لاره به لا اوږدیدله او افغانستان به یو بل  خورا سخت فصل او دور دگذار او جگړو ته بستر خلاصوله.

دا ځکه، چې د جمهوریت واکداره قومي ټیکه دارو خپل بقا او د واک حیات په جنگ کې او خپل سیاسي ممات په سوله کې لیدل.

اصلې خبرې ته راگرځم.

  لکه څنگه چې پاس مې هم اشاره وکړه،لومړی خو، دټول شمولې ادارې را منځ ته کیدل د گاونډیانو په خوښه او سلا او د پرون په حساب نه کوم منطق لري او نه هم پر کوم اصول ولاړ دی.

ددې له پاره چې د افغانستان خلک د جمهوریت په ٢٠ کلنه دوره کې قومي، سمتي، مذهبي ټول شموله اداره، د  خپلو وینو او د سرونو او مال په بیه، د افغانستان د نسکوریدو په بیه تجربه کړل.

که د ټول شمولې ادارې نه مقصد د گاونډیانو او نورو مغرضو هیوادو مقصد پروني قومې ټیکه داران او د هغوئ گوډاگیان وي، هغوئ خو د افغانستان خلکو ته د منلو نه دې، هغوئ خو ډول، ډول جرمونه، قتلونه او خيانتونه کړي دي.

 که طالب يې و بخښي، د افغانستان خلک يې نه بخښي او هغوئ يې لا پخوا قی او استفراغ کړي دي او د هغوئ له څيرو څخه  ویره او نفرت لري او پر هغوئ د انتقالي عدالت تطبیق او محاکمه کول له نړيوالو او د بشر د حقوقو له سازمانونو څخه غواړي.

  دویمه خبره دا، چې په هوايي خبرو، امارو او احصایو نور نه خلک غولولای شو او نه يې هم پر خلکو منلای شو.

که د احصایې او امارو په حساب د سهم خبره وي، ښه خبره ده او هیڅوک نباید ور سره مخالفت وکړي.

د واقعیتونو د نه انکار بلکه د روښانه کولو لپاره باید افغانستان کې سر شمیرنه تر سره شي.

 خو  دې ملي هدف ته د رسیدو لپاره، اوس چې کاملآ په ټول افغانستان کې امنیت ټینگ دی او کومه امنیتي ستونزه او زورواکه ټوپکیان او د قومونو ټیکه داران او دلالان وجود نه لري،لازمه ده، تر څو د نړۍ والې ټولنې تر نظارت لاندې په ټول افغانستان کې دې، سر شمیرنه تر سره شي، د آمارو او واقعیتونو احصایه دې روښانه شي.
تر څو سهم او ونډه د
 وزن او تعداد په تناسب رامنځ ته شي.

 تر څو د ملک د مادي ملي منابعو او نعمتونو ویش هم عادلانه تر سره شي.

 انکشاف او تسهیلات  هم عادلانه تر سره شي.
 تر څو په ټول افغانستان کې، کليو او بانډو کې ټولو ښځو او جونو ته دې د تعلیم سهولتونه او امکانات عادلانه برابر شي.

 خو سراسري سر شمیرنه بودجه غواړي، وخت غواړي او دا بودجه ملل متحد او زمونږ گاونډیان په اول قدم کې تاجکستان باید، مهیا او تأمین کړي، ایران، پاکستان، هندوستان او روسيي  تأمین کړي.

تر څو د افغانستان د قومونو مسلکې او وړ بچیان په اداراتو کې ځای پر ځای شي،  چې ځانته افغان او د افغانستان وایې، قومي، ژبني، سمتي تعصب نه لري.

بار، بار مو تجربه کړل، چې افغانستان نور خارجې فکرونو، نسخو ته ضرورت نه لري، د داود خان نه وروسته  ډول، ډول فکرونه او ایزمونه مو سره تجربه کړل.
 نتیجه:
 داخلي جنگ، افغان وژنه، شا تگ، ملي نفاق، مهاجرت، فقر او کړاونه، اشغال او د افغانستان بربادي او د هغه د عزت لیلامول ول او بس.
انجنیر زلمی نصرت

ترجمه از فرانسه شروین احمدی
شرکت های خصوصی صنایع نظامی یک عنصر کلیدی در جنگ کنونی نوار غزه هستند. چندین شرکت اسرائیلی و آمریکایی به لطف این عملیات ، شاهد افزایش سود خود خواهند بود. جنگی که همچنین به آنها امکان می دهد درباره آخرین فناوری هایشان تبلیغ کنند.    

با یک کلیک بر آگهی تبلیغاتی یک شرکت سرمایه گذاری اسرائیلی که در وب سایت روزنامه اسرائیلی هاآرتص دیده می شود ، مقاله ای که محتوای آن از لحاظ «مالی حمایت شده» ظاهر می شود و افراد را تشویق می کند در این یا آن شرکت، در این یا آن بازار سهام سرمایه گذاری کنند. و در این فصل برداشت خونین، به نظر می رسد زمان سرمایه گذاری در شرکت های نظامی فرا رسیده است.

این مقاله با عنوان « سیستم‌های دفاعی پیشرفته ای که اسرائیل و ایالات متحده خودشان را با آن تجهیز کرده‌اند» تنها برای اطلاع رسانی نیست. با مطرح کردن فرض ادامه احتمالی جنگ، مقاله همچنین استفاده از فرصت برای سرمایه گذاری در شرکت های تسلیحاتی را تشویق می کند. مقاله این چنین آغاز می شود:

در جنگ بین اسرائیل و حماس که خطر گسترش آن به مرزهای شمالی و احتمال مداخله ایالات متحده را در پی دارد، از سیستم های تسلیحاتی پیشرفته و هوشمند استفاده می شود. بسیاری از آنها توسط شرکت های آمریکایی فهرست شده در لیست شاخص هوافضا و دفاع S&P قرار دارند.

سهامداران این شرکت‌ها در خدمت ارتش‌ها و دولت‌های غربی ای هستند که طی ده‌ها سال ارتکاب به جنایت را تدارک دیده اند. این شرکت ها که خدمات مشاوره به رهبران ارائه می دهند، اکنون اسباب‌بازی‌های جنایی جدید و پیچیده‌تر را به ارتش عرضه می‌کنند. در سوپرمارکت اسلحه، «عجایب»ی را می یابیم که - مانند هر محصول تجاری - فرض بر این است که زندگی مصرف کننده را تغییر می دهد: «قوانین بازی را تغییر می دهد»، « سرنوشت نبرد را تغییر می دهد»،« تضمین کننده پیروزی ». این شرکت‌ها با اختراع اسباب بازی‌های جنگی جدید، ابتدا آنها را روی فلسطینی‌ها آزمایش می‌کنند، و سپس در سراسر جهان می فروشند. ای شرکت ها بارها و بارها اسباب بازی‌های جدید اختراع کرده اند... بدون اینکه موفق شوند فلسطینی‌ها را درهم بشکنند.

از کارخانه اسلحه تا کاخ سفید، در یک خط مستقیم
تبلیغاتی که در بالا ذکر شد دروغ نیست: از زمان شروع جنگ علیه غزه، شاخص آمریکایی در زمینه هوافضا و امنیت در واقع در طی ده روز ۵.۸۸ درصد افزایش یافته است.

چند روز پس از شروع جنگ، مدیر عامل شرکت RTX، غول اسلحه سازی آمریکایی، گزارشی را برای سرمایه گذاران ارسال کرد(۱) که از آنها می خواست از کمک های نظامی آمریکا به اسرائیل حمایت کنند. گرگ هیز ، مدیر عامل شرکت تضمین می دهد: «اگر به سبد سرمایه گذاری این شرکت نگاه کنید، مزایای بازسازی سهام (موشکی) را مشاهده خواهید کرد».

سهام این شرکت شریک پروژه «گنبد آهنین» اسرائیل که تولید کننده رادار و گلوله های هدایت شونده است، از زمان شروع جنگ ۱۳.۴۶ درصد افزایش یافته است. در طول دو سال گذشته، مدیر عامل آن ۶۳ میلیون دلار (۵۸.۷۷ میلیون یورو) از منابع مختلف به جیب زده است، زیرا او عضو میزگرد تجاری(Business Roundtable) است، لابی قدرتمندی که برخی از سیاست های تاریخی را در ایالات متحده هدایت کرده است(۲).

بر اساس برخی افشاگری‌ها، جیسون آیکن، معاون جنرال داینامیکس نیز خطاب به سرمایه‌گذاران اعلام کرد:« اگر بازارهایی را در نظر بگیریم که می‌تواند در نتیجه تهاجم (اسرائیل) در دسترس ما قرار گیرد، کاملاً بدیهی است که بخش توپخانه در بهترین موقعیت قرار دارد»(۳). از زمان شروع جنگ، سهام این شرکت که گلوله های توپخانه ای اسرائیل را تامین می کند، ۹.۷۲ درصد افزایش یافته است، به ویژه با اعلام خبر ارسال مدل های آزمایشی خودروهای تاکتیکی سبک Flyer 72 برای آزمایش های میدانی در غزه.

بزرگترین شرکت دفاعی آمریکا، لاکهید مارتین(Lockheed Martin)، چندین دهه است که جت های F-16 و F-35، موشک های Hellfire و سایر تجهیزات را به اسرائیل تحویل داده است. بین شروع جنگ تا ۳۰ اکتبر، سهام آن ۱۰.۶۵ درصد افزایش یافت. جیم تایکلت، مدیر اجرایی آن، در دو سال گذشته، بدون احتساب سهامی به ارزش ۲۵ میلیون دلار (۲۳.۳۲ میلیون یورو) که در شرکت دارد، لااقل ۶۶ میلیون دلار (۶۱.۵۷ میلیون یورو) به جیب زده است.این مرد که مستقیماً از جنگ سود می برد، عضو هیئت مدیره شورای روابط خارجی ( Council on Foreign Relations -CFR) است، یکی از اندیشکده هایی که بیشترین تأثیر را بر تصمیمات سیاسی و نظامی کاخ سفید داشته است. برای مثال در آغاز قرن بیستم: این CFR بود که خطوط کلی «اصول چهارده گانه ویلسون» را در طول جنگ جهانی اول دیکته کرد(۴) و بعدها پایه های طرح مارشال و ناتو را ریخت. در سال ۲۰۰۲، پس از حمله به افغانستان، یکی از مدیران آن مقاله ای تاریخی با عنوان «گام بعدی: بغداد ؟» منتشر کرد و سپس این گروه کارزار خشنی به نفع اشغال عراق را آغاز نمود.

خط مستقیمی که مبدا آن کارخانه های اسلحه سازی است در کاخ سقید متوقف نمی شود. بلک راک(BlackRock)، بزرگترین شرکت مدیریت سرمایه گذاری جهان، بیش از ۱۳ میلیارد دلار (۱۲.۱۳ میلیارد یورو) فقط در سه شرکت ذکر شده در بالا سرمایه گذاری کرده است(۵). و میلیاردها دلار دیگر در شرکت‌هایی که سلاح‌های ممنوعه بین‌المللی مانند فسفر سفید و بمب‌های خوشه‌ای تولید می‌کنند. سلاح هائی که در جنگ فعلی علیه غزه استفاده می‌شود. توماس دونیلون، مدیر کل مرکز تحقیقات شرکت که مسئول کنکاش و تحقیقات ژئوپلیتیک برای انجام «سرمایه گذاری های پایدار» می باشد (۶) ، کسی نیست جز شوهر کاترین راسل، مدیرکل یونیسف، سازمان بین المللی که وظیفه آن حفاظت از ۴۶۰۰ کودکی است که تاکنون در غزه کشته شده اند.

وقتی جنگ اقتصاد را احیا می کند
TA-35، شاخص بورس تل آویو، بین آغاز تجاوز تا ۳۰ اکتبر ۹ درصد کاهش یافت. در حالی که بیشتر شرکت‌های اسرائیلی از وخامت اوضاع اقتصادی صدمه دیده اند، این امر در مورد شرکت‌های تسلیحاتی صدق نمی‌کند، بلکه حتی برعکس. شاهارکرمی ، متخصص سرمایه گذاری در اسرائیل می‌گوید: «موشک‌ها از هر سو در حال پروازند ، شرکت باید از آن بهره‌مند شود»(۷).

به طور کلی، شرکت های نظامی اسرائیل همچنان افزایش سفارش سالانه بی سابقه ای دارند. در سال ۲۰۲۲، صادرات آنها در سراسر جهان به ۱۲.۵ میلیارد دلار (۱۱.۶۶ میلیارد یورو) بالغ شد. طبق آمار اسرائیل، این صادرات که طی ده سال دو برابر شده بود، طی سه سال ۵۰ درصد افزایش یافت. دو عامل این رشد را توضیح می دهد: جنگ در اوکراین، که ذخایر تسلیحات در اروپا را تمام کرد و سپس ذخایر آنها با محصولات اسرائیلی پر شد. و قراردادهای عادی سازی که با کشورهای عربی امضا شد، که بازار بزرگی را برای ۱۲۰ شرکت دفاعی اسرائیلی باز کرد.

بنابراین جنگ در یک زمینه اقتصادی بسیار پویا آغاز شد. چند ماه قبل، بخش صادرات نظامی به اوج خود رسیده بود. در ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳، منابع رسانه ای از پیشرفت مذاکرات بین آلمان، هلند و شرکت Elbit برای خرید سامانه های راکت انداز خودکار PULS گزارش دادند، در حالی که قراردادهای دیگری قبلا با مراکش، آذربایجان ، رواندا و اسپانیا به ارزش ۷۰۰ میلیون یورو (۶۵۳ میلیون یورو) منعقد شده بود.

در ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، مقاله ای که در مطبوعات اسرائیل منتشر شد نشان می دهد که شرکت IWI اخیراً قراردادهایی را با دولت پرو امضا کرده است تا هزاران تفنگ تهاجمی را برای ارتشی ارسال کند که مسئول سرکوب اعتراضات در جنوب این کشور است، سرکوبی که بخشی از تاریخچه طولانی قتل عام علیه جنبش های بومی و چپ در پرو می باشد. سایت دفاع اسرائیل اطمینان می دهد: «ارسال این تسلیحات کمبودی برای ارتش، پلیس و نیروهای امنیتی مختلف اسرائیل ایجاد نخواهد کرد».

سرانجام، در ۲۷ اکتبر، همان سایت اعلام کرد که تانک‌های صبرا (Sabrah) ساخت شرکت Elbit در چارچوب قراردادی به ارزش ۱۷۲ میلیون دلار (۱۶۰.۴۶ میلیون یورو) که در سال ۲۰۲۱ امضا شده است، به فیلیپین تحویل داده می‌شود. یک سوال کوچک: آیا تانک صبرا ، که توسط Elbit از دهه ۱۹۹۰ به درخواست لشکر زرهی ترکیه مدرن سازی شده ، نام خود را از قتل عام صبرا و شتیلا گرفته یا از شرکت معروف اسرائیلی-آمریکایی Sabra Hummus ؟

رونق به سبک اسرائیل
همانند شرکت‌های آمریکایی، قتل‌عام‌ها منجر به یک سری افزایش متوالی ارزش سهام شرکت‌های تسلیحاتی در بورس اوراق بهادار تل آویو شد. از آغاز عملیات تا ۳۰ اکتبر، سهام ThirdEye ۸۳.۷۳ درصد افزایش یافت و به ارزش ۲۰ میلیون دلار رسید. تنها چند روز پس از شروع جنگ، این شرکت قراردادی ۴ میلیون دلاری (۳.۷۳ میلیون یورو) برای ارائه سیستم مدوزا (Medusa) ، شناسایی پهپاد در ارتفاع کم، به یک مشتری محلی اعلام کرد.

گروه Aerodrome سازنده هواپیماهای بدون سرنشین نیز شاهد چندین جهش سود بود که بزرگترین آنها در ۲۵ اکتبر یا ۲۰۲ درصد از شروع جنگ بوقوع پیوست. در بخش رادار تاکتیکی، سهام Leonardo DRS با ۲۴ درصد افزایش به ارزش بازار سهام ۵ میلیارد دلار (۴.۶۶ میلیارد یورو) رسید. شرکت های FMS Migun، متخصص در ساخت زره های بالستیک سبک، ۱۱.۴ درصد افزایش یافت و به مبلغ ۲۸۰ میلیون دلار (۲۶۱.۲۱ میلیون یورو) رسید. در نهایت، Aryt Industries که قطعات الکترونیکی موشک های هدایت شونده و تجهیزات نظامی را به بازار عرضه می کند ، جهشی ۲۵.۹ درصدی به ارزش ۶۱ میلیون دلار (۵۶.۹۱ میلیون یورو) داشت.

در حالی که ما شاهد این جهش های بورسی متعدد بوده ایم، اما گزارش ها همچنین ماهیت متوسط نوسانات در شرکت های بزرگی مانند Rafael ، Elbit و Israel Aerospace Industries (IAI) را برجسته می کنند. بر اساس رتبه بندی DefenseNews ، این سه شرکت جزو ۳۵ شرکت بزرگ تسلیحاتی در جهان هستند. احتیاط در مورد این شرکت ها که قیمت سهام آنها قبل از جنگ بالا بود، با خطر شکست احتمالی ارتش اسرائیل در طول جنگ توضیح داده می شود که این سه شرکت بیش از سایرین در معرض آن قرار خواهند گرفت. با این حال، رسانه ها به افزایش چشمگیر شاخص های آنها در سال جاری اشاره می کنند.

مهر شده با خون
جنگ غزه، از روز اول، میدان آزمایشی را برای آخرین تولیدات نظامی اسرائیل و آمریکا باز کرده است که باید برای آن «اثبات اثربخشی در میدان» (مبارزه اثبات شده) ارائه شود. امری كه بهترين تبليغ براي این شركت ها ، خيلي بيشتر از تمام نمایش ها و رژه هاي انجام شده در مقابل نمايندگان كشورهاي خارجي، است. برای این شرکت ها، خون ریخته شده انسان ها تنها تضمینی است که سلاح ها به درستی کار می کنند.

چند روز پس از آغاز جنگ علیه نوار غزه، ارتش اسرائیل و شرکت Elbit اولین استفاده عملیاتی از خمپاره Iron Sting که یک گلوله کالیبر ۱۲۰ میلی متری «هوشمند» با هدایت لیزری و GPS است را اعلام کردند. در عرض چند ساعت، صدها رسانه خارجی بدون سوال یا تایید اطلاعات، یک اطلاعیه صرفاً تبلیغاتی برای شرکتی منتشر کردند که به تازگی ده‌ها هزار گلوله به ارزش ۴ میلیارد شیکل (معادل ۹۶۷ میلیون یورو)به وزارت دفاع اسرائیل فروخته است.

رسانه ها همچنین بر عملکرد تانک های جدید باراک(Barak) که متعلق به «نسل جدید» مرکاوا (Merkava) هستند، تاکید کردند. به گفته خبرنگارانی که برای همراهی سربازان در تمرینات شان دعوت شده‌ بودند، این ماشین‌ها مجهز به یک سیستم دفاعی پیشرفته، با حسگرهای نوری و حرارتی، هوش مصنوعی و برای فرمانده، یک کلاه ایمنی پیچیده «شبیه به خلبانان هواپیما» (ایده آل!) است که صفحه نمایش لمسی ای دارد که به نسخه جدیدی از پلی استیشن می ماند.

مطبوعات اسرائیل همچنین از ورود کامیون های جدید انتقال سرباز خبر دادند که مجهز به Iron Fist، سامانه جدید دفاعی Elbit است که امکان رهگیری خودکار تعداد زیادی از انواع راکت ضد تانک را دارد. حتی قبل از شروع تهاجم زمینی به غزه، مجله فوربس به سرعت از سیستم جدیدی استقبال کرد که گویا مانند صدها اسباب بازی نظامی دیگر «می تواند ماهیت جنگ در غزه را تغییر دهد».

در این موج تبلیغاتی در روزهای ابتدایی جنگ، شاهد پخش شدن ویدئویی بودیم که Iron Beam را نشان می‌داد، یک سامانه ضد موشکی لیزری که هنوز در مرحله توسعه و آزمایش است (در اینجا نیز نادیده گرفتن لغت Iron (آهن) مشکل است که در نام های مختلف Iron Dome (گنبد آهنی)، Iron Sting (نیش آهنی)، Iron Fist (مشت آهنی)، Iron Beam (تیر آهنی) تکرار می شود . آهنی که با پیشروی برای «رسیدن به دریا در غزه» خطر زنگ زدن بسیار سریع را دارد). در واقع همه تبلیغات در باره Iron Beam دروغ بود: تصاویری که «یک موشک فلسطینی سرنگون شده» با لیزر را نشان می داد در واقع از بازی ویدیویی معروف Arma3 با گرافیک پیچیده گرفته شده بود.

چند ساعت بعد، شرکت چک متخصص در بازی ویدئوئی این پیام را منتشر کرد: « از اینکه مدل بصری ما بسیار واقع بینانه است، خوشحالیم، اما از استفاده از بازی های ما برای اهداف تبلیغاتی ابراز تاسف می کنیم». این شرکت اعلام کرد که از خبرگزاری های بزرگ می خواهد این اطلاعات نادرست را تکذیب کنند.البته این امر مانع از ادامه تبلیغات سیستم لیزری توسط مطبوعات اسرائیل نشد. به نوبه خود، روزنامه Calcalist اطلاعاتی را از یک منبع نامشخص منتشر کرد که بر اساس آن وزارت امنیت اسرائیل و شرکت رافائل در حال بررسی امکان استفاده از سیستم Iron Beam برای آزمایشات میدانی در چارچوب درگیری در غزه هستند.

در مورد تجهیزات دریایی، مطبوعات نظامی اولین استفاده از ناوگان دریایی Sa’ar 6 - یک کشتی جنگی ساخت آلمان مجهز به سیستم های دفاعی اسرائیل - در حمله به سواحل غزه را اعلام کردند، در حالی که وب سایت نیروی دریایی آمریکا Navy Recognition به نوبه خود، گزارشی از استفاده از موشک های دریائی «نسل ششم» اسپایک NL OS منتشر کرد(۸). .

از نظر توپخانه، رسانه‌ها از استفاده از توپ‌هایی که به دهه ۱۹۹۰ بازمی‌گردد ابراز تأسف کردند. اما در سال ۲۰۱۹، Elbit برنده مناقصه‌ای برای جایگزینی تجهیزات موجود با توپ‌های جدید از نوع Roam  شد که قرار بود «قوانین بازی را تغییر دهد». در حالی که تحویل تجهیزات جدید قبل از سال ۲۰۲۴ ممکن نیست، این شرکت اعلام کرده که قبلاً دو نمونه اولیه را به ارتش عرضه کرده است - که به گفته مطبوعات اسرائیل، موجب تشویق صادرات این توپ ها می شود.

اعجاز شگفت انگیز
این کوه تسلیحات جدید که به انبارهای تجهیزات قدیمی اضافه می شود، روزانه میلیاردها دلار هزینه برای اسرائیل دارد. به گفته مطبوعات، دولت از ترس کاهش رتبه اعتباری بین المللی اش ترجیح می دهد هزینه های مالی جنگ را پنهان کند. اما آنچه مسلم است و نمی توان آن را کتمان کرد این است که این میلیاردها از بین نمی روند زیرا به جیب حامیان جنگ باز می گردند. اما برای فلسطینی ها این به معنای رودرو قرار گرفتن با اجساد هزاران نفر، مرد و زن، پیر و کودک است که همراه رویاها و شادی هایشان در گورهای دسته جمعی مدفون می شوند.

با شروع عملیات زمینی و اعتراف اسرائیل به تلفات، حقیقتی آشکار شد. اسرائیل در اول نوامبر اعتراف کرد که نیروهای مقاومت خودروی زرهی Namer را منهدم کرده و اکثر سربازان آن کشته شده اند. توسعه این خودرو که سال‌ها طول کشید و مقالات متعدد مطبوعاتی از آن تجلیل کردند ... مطبوعات اسرائیلی اینک تعجب می‌کنند: «قرار بود این نفربر پیشرفته‌ای باشد که ارتش دهه‌ها منتظر آن بود... مشکل کار در کجاست؟ »

ما پاسخ این سوال را می دانیم که برای مردم فلسطین واضح است: هر سلاحی که به عنوان اعجازی شگفت انگیز، به عنوان جواهری از فناوری آینده نگر ارائه شود، برای ترسناک تر کردن اسطوره قدرتمندان، ایجاد وحشت در بین جمعیت های بدون دفاع استفاده می شود و در خدمت تقویت شبح امپریالیسم در اذهان سرکوب شدگان است. همه اینها چیزی نیست جز انباشت دوباره و دوباره دستاوردهای عظیم حاصل از استراتژی های تجاوز و استعمار در جهان. اما با اینهمه یک واقعیت سرسختانه وجود دارد: ستمدیدگان تا زمان فروپاشی اسطوره قدرت، هر مقیاس و هر کیفیت فنی که داشته باشد، در مقابل آن مقاومت خواهند کرد.

۱- U.S. weapons makers tell investors to expect big profits from Israel’s war, People’s World, 27 octobre 2023.

۲- به ویژه در دهه ۱۹۷۰، مخالفت با قوانین ضد انحصار و حمایت از مصرف کننده، و همچنین ایجاد توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) در دهه ۱۹۹۰.

۳- « Military Contractors Are Framing the Israeli War on Gaza as a Win for Investors », Jacobin, 28 octobre 2023.

۴- یادداشت نویسنده. نامی که رئیس جمهور ایالات متحده وودرو ویلسون در ۸ ژانویه ۱۹۱۸ به برنامه پیمان صلحی داد که به کنگره ایالات متحده ارائه کرد.

۵- « What is BlackRock ? », Codepink.

۶- https://www.blackrock.com/corporate/biographies/thomas-donilon

۷- « Israeli defense cos buck TASE market trend », Globes, 24 octobre 2023.

۸- « Israeli Navy targets Hamas with Naval Spike NLOS missiles », Navy Recognition, 10 octobre 2023.

 

سید عبید الله نادر

د پاکستان پوځ کله کله د سیاسي مخو له پاره او د خپلو ګټو له پاره په سیاسي مخالیفینو د غدارۍ الزام لګولی دی ،چې دا خبره دومره زیاته شوی او عامه شوي چې اوس څوک پرې به اصطلاح سر هم نه ګروي ،نو پوځ په دي مورد کې ځان ډیر شرمولی او رسوا کړی ،ځیني وخت پوځ او استخباراتي شبکو یې ،په هغو شخصیتونو او پوهو خلکو باندی د غدارۍ تور لګولی ، چې هغوي وروسته او تل په ښه نوم یاد شوي ،یانی د پوځ بر خلاف ،دوی د سولي امن او وطن ته د خیر خلک ول، د اسفند یار ولی خان خبره ده چې وايي چې دا تور او الزام خو په ما هم ولګیدو ، په باچا خان ، په غني خان ، په صمد خان اڅکزۍ او ګڼ شمیر نورو ولګول شو ،نو د پاکستان پوځ د غدارۍ د کلیمۍ او ټاپه وهلو نه مقصد او مرام همدا دی، چې د ځان په ګټه کار ترې اخلي ،او یا په بل اصطلاح د ځان په ګټه یې په مخالیفینواستعمالوی ،پوځ ته کوم وخت چې له سیاسي مخالیفینوویره پیدا شي ، نو بیا د همدې سلاح نه کار اخلي ،خو زه په خپل شخصی اند داسي فکر کوم ،چې د دي په معنی به دوی نه پوهیږي ځکه دوي د هر چا په مورد کې دا ټاپه د خپل جیبه راوباسي ، او په منورینو پوه خلکو باندی لګوي ،ځکه  د زمان په تیریدو سره ورور ورو دا ثابته شوه او ثابتیږي،چې پوځ په کومو خلکو چې د غدارۍ ټاپې لګولي  هغوي ټول د پوځ برخلاف د سولي ،آَمن، ترقۍ،او د تعلیم طرفداران ول،او نړۍ په سطح پوه دردمن او وطن دوستان ول ، نو ځکه زه دا وایم چې دوی به یې په معنی نه پوهیږي ،او یا پوځ د خپلي همیشني سر تمبګۍ نه کار اخلي ، او دا کلمه استعمالوي ،هغوي چې دوی یې غدار بولي ،د کرکې د نفرتونو د خورولو نه ول، او نه دي،او دا بار بار ثابته شوه، چې برخلاف پوځ تر ننه پوری نفرتونه خوروی ، د ترهګرو د روزلو خو یې په دنیا کې نوم دی ،آن چې غیر د ګل خانانو نه چې دوي د دنیا و مافیها نه په اصطلاح بی خبره دي نور په عام خلکو او پوهو خلکو کې ټول د پاکستان تول خبر دي،او د پاکستان د دي کار څخه نفرت کوي ،پاکستان پوځ نفرتونه او بد امنی خوروی ،او دا هم ټولو ته په ښکاره ثابته شوه چې پوځ په کومو خلکو باندی د غدارۍ تور لګولوهغوي د علم معرفت ،د ښه تدبیر خاوندان ،او خاندانی خلک ول ،د پوځ برخلاف چې یو څو کوڅه ډبه انسانان چې د علم او معرفت په کوڅه نه دي تیر شوي ، پوځ د پاکستان د جوړیدو نه تر ننه پوری ،خپله پالیسي نه ده بدله کړی او کرکه نفرتونه خورول غواړي، څو موده د مخه یوه ویدیومی شریکه کړي وه ، چې په همدې هکله پوره معلومات په کې خواره شوي وو ،چې د ځو کالو په ترڅ کې د ۲۵ ځلي نه زیات د فیسبوک ادارې ماته په خاطرو کې رالیږلي وه، چې ما یو ځل یا دوه ځلي شریکه کړه ، او نور می نه ده شریکه کړی ،چې د دي نه داسي ښکاري چې د فیسبوک ادارې ته به هم په زړه پوری وه ،چې په هغه کې د ایشیا ټایم په حواله هانګ کانګ نه یو مشهور سحافی احمد ظفر لیکلي دي: (چې په په پاکستان کې پر حکومت او پوځ نیوکي کونکو باندی د بغاوت او غدارۍ تورونه لګولو عمل زور شوي چې خلک ور له هیڅ اهمیت نه ورکوي ،او په کې دا هم ویل شوی وو،چې که پاکستان لنډ تاریخ ته نظر واچولی شي ،نو معلومه به شي  فوج چې کله خپلو مقصدونو او غرضونو ته نژدې شوی وي ،نو دغه وخت د غدارۍ او مذهبی کارټ استعمالوي ،خو دا لوبه کله کله سر چپه کیږي هم ،چې د دي لرزونکی مثال د پخواني مشرقی پاکستان د مشر شیخ مجیب الرحمن دی، چې پخوانی فوجی آمر ایوب او بیا د ده جانشین جنرل یحیی خان شیخ مجیب الرحمن د غدارۍ په تورکې سره دخپلو زرګونو ملګرو ګرفتار کړل، دي سره چې مشرقی پاکستان کې کوم حالات پیدا شول ،بیا یې فوج د قابو کولو یا اداره کولو هم نه ول ) نو فلهذا اوس په کار ده،چې عوام او پوهه خلک که پښتانه دي که بلوڅ دي او که هر قومونونه دي بیداره اوسي،

 

 

 

 

 

 

زیاتې مقالې …