نویسنده Anne-Cécile ROBERT برگردان شهباز نخعي 
دادگاه های بین المللی به ندرت تا این حد زیر تابش نورافکن ها بوده اند. گشوده شدن دو پرونده در لاهه درمورد غزه – یکی علیه حکومت اسرائیل و دیگری علیه دو تن از رهبران آن و حماس- ، نشانه ایجاد گسست در یک ژئوپولیتیک متلاطم است.

 
در ۲۰ ماه مه گذشته، در شبکه تلویزیونی سی ان ان (CNN)، دادستان « دیوان کیفری بین المللی » (CPI)، واکنش ها دربرابر صدور قرار بازداشت علیه ۳ تن از رهبران حماس: - یحیی سینوار، محمد دیاب ابراهیم المصری (ملقب به «دیف») و اسماعیل هنیه و نیز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل ، به اتهام ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت در نوار غزه را چنین مطرح کرد: «یک رهبر از من پرسید: "چنین دادگاهی برای آفریقا و جنایتکارانی چون پوتین هم برگزار می شود" (۱)». این دادخواست که صدور ان علیه منتخبان یک کشور دموکراتیک بی سابقه بوده، توسط جوزف بایدن، رییس جمهوری آمریکا «جنجالی» توصیف شده، در حالی که برخی از نمایندگان جمهوری خواه تهدید به تلافی جویی علیه دادستان کرده اند. بنیامین نتانیاهو به نوبه خود، نسبت به آن بی اعتنا مانده و تأکید کرده که هیچ چیز اسرائیل را در انجام عملیات «دفاع مشروع» خود متوقف نخواهد کرد.

« دیوان کیفری بین المللی » (CPI)، با الهام از دادگاه «نورنبرگ» - و همتای توکیو آن- شکل گرفته و افراد را صرفنظر از موقعیت دیپلوماتیک و سیاسی مورد تعقیب قرار می دهد، درحالی که، «دیوان بین المللی دادگستری» (CIJ) حکومت ها را محاکمه می کند. جنگ آغاز شده در غزه درپی کشتارهای ۷ اکتبر ۲۰۲۳، مشمول دو روند هم زمان و موازی اما متمایز دربرابر این دو نهاد مستقر در لاهه است. «دیوان بین المللی دادگستری» (CIJ) که به درخواست آفریقای جنوبی بر مبنای توافق نامه پیشگیری و جلوگیری از نسل کشی مصوب سال ۱۹۴۸ (۲) به بررسی پرداخته، پیش از این ۳ حکم بازدارنده درمورد اسرائیل صادر کرده است . وزن تاریخی، کیفیت اتهامات (یک حکومت و رهبران آن که خود نیز موضوع نسل کشی بوده اند) ، شمار قربانیان غیرنظامی و شدت تخریب هایی که در غزه انجام شده، موجب بروز تنش های شدید بین المللی ، جنبش های گسترده اعتراض های مردمی و نزاع های شدید سیاسی در بسیاری از کشورها شده است.

از این روندهای بی سابقه قضایی ۳ درس می توان گرفت: در وهله اول، با آن که دادگستری بین المللی زیر تابش نورافکن ها قرار گرفته، ولی این نخستین بار است که به مرکز صحنه ژئوپولیتیک بدل می شود. رخدادی بی سابقه، در ۲۶ ژانویه ۲۰۲۴، اعلام نخستین حکم CIJ به طور مستقیم از تلویزیون پخش شد و در صفحه های بزرگ نمایشی در برابر مقر دیوان در لاهه به نمایش در آمد. خانم جوآن داناهیو، رئیس این دیوان برای جلب توجه رسانه ای و علاقه مردم، مصاحبه ای طولانی با «بنگاه سخن پراکنی بریتانیا» (BBC) در ۲۶ آوریل انجام داد تا برخی از جنبه های حکم صادره را روشن کند. کریم احمد خان، دادستان دیوان هم در ۲۰ ماه مه برای تشریح جزییات درباره انگیزه های اقدامات خود و انتقاد از تهدیدهایی که با آن روبرو است، با شبکه تلویزیونی سی ان ان به گفتگو پرداخت.

شکست سیاست
این وضعیت بی سابقه ناشی از بی توجهی های دیپلومات ها و نهاد های سیاسی سازمان ملل متحد (ONU) و در درجه اول شورای امنیت آن است که از پایان بخشیدن به درگیری ها و یافتن راه حل برای جنگ ها ناتوان است. به عکس، همه نهادهای فنی سازمان ملل متحد در میدان جنگ فعال هستند و تا جایی که می توانند به مردم کمک و خدمات می رسانند. «دفتر امدادرسانی و کارهای سازمان ملل متحد برای پناهندگان فلسطینی در خاور نزدیک» (Unwra)، «برنامه جهانی غذا» (PAM)، «کمیساریای عالی پناهندگان» (HCR)، «سازمان جهانی بهداشت» (OMS)، «بنیاد کودکان سازمان ملل متحد» (Unicef) و... از این جمله اند. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، که معمولا محتاط تر است، هشدارهای متعددی درباره این جابجایی و از خانه رانده شدن ها داده است. . با اینهمه مارتین گریفیتز، مدیر امور انسانی سازمان ملل متحد در کنفرانس مطبوعاتی ۴ ژوئن هشدار داد:« تلاش برای مدیریت درگیری های متعدد از طریق کمک های بشردوستانه، به جای جستجو برای راه حل های سیاسی، نمی تواند برای مدتی طولانی ادامه یابد ». گروه «پیشکسوت ها» (The Elders)، که در سال ۲۰۰۷ توسط نلسون ماندلا ایجاد شده و شامل برندگان جایزه نوبل و رهبران بازنشسته است، از «ورشکستگی سیاست» سخن گفته و بزرگان دنیا را به انجام مسئولیت هایشان درباره همکاری های چندجانبه فرامی خواند (۳).

محتوای توافق نامه سال ۱۹۴۸ که برجسته و متهم کننده است، گاه آخرین وسیله برای کشیدن حکومت ها به پای دستگاه عدالت بین المللی است. برخی از این کشورها مانند اسرائیل «دیوان بین المللی دادگستری» را به رسمیت نمی شناسند، اما جزء ۱۵۳ کشوری هستند که توافق نامه سال ۱۹۴۸ را امضاء کرده اند که ماده ۹ آن مقرر می دارد که موارد اختلاف باید از طریق این دیوان حل و فصل شود. اوکراین با استفاده از همین شگرد در سال ۲۰۲۲ روسیه را بر کرسی اتهام نشاند، ولی چین که آن را امضاء نکرده از هرگونه پاسخگویی به آنچه که بر سر اویغور ها می آورد می گریزد. در میان ۵ عضو دائم «شورای امنیت»، تنها انگلستان بدون قید و شرط صلاحیت «دیوان بین المللی دادگستری» (CIJ) را پذیرفته و فقط لندن و پاریس به «دیوان کیفری بین المللی » (CPI) پیوسته اند.

این نهاد قضایی جزایی که در سال ۱۹۹۸ ایجاد شده، این امکان را می دهد که مانع از این شود که رهبران مصدر کار یا روسای نظامی به عنوان مصونیت دیپلوماتیک از تعقیب و مجازات بگریزند. این گریختن به ویژه زمانی رخ می دهد که به دلیل وجود حق وتو در «شورای امنیت» سازمان ملل متحد، اجرای هیچ مجازات بین المللی ای امکان پذیر نباشد. صدور حکم بازداشت می تواند سفر و تردد فرد را دچار اختلال کند چون ۱۲۴ کشوری که به CPI پیوسته اند می باید، در صورت داشتن امکان فرد را بازداشت و به « دیوان کیفری بین المللی » (CPI)تحویل دهند. ولادیمیر پوتین که به اتهام ارتکاب جنایت جنگی در اوکراین تحت تعقیب است، در پایان ماه اوت ۲۰۲۳ نتوانست در نشست «بریکس» در ژوهانسبورگ شرکت کند. بنابراین، ۲۶ کشور عضو اتحادیه اروپا – از جمله فرانسه و آلمان- که این دیوان را به رسمیت شناخته اند، اگر علیه رهبران اسرائیل حکم بازداشت صادر شود، در وضعیتی ناگوار قرار خواهند گرفت و انجمن ها و هواداران حقوق بشر حتما الزامات بین المللی را به آنها یادآوری خواهند کرد. این امر تا حدی است که ۹۳ کشور – از جمله ۲۱ عضو اتحادیه اروپا-، اخیرا بیانیه ای در حمایت از CPI که توسط ۵ کشور (بلژیک، فلسطین، شیلی، سنگال و اسلووانی) تدوین شده بود را امضاء کرده اند (۴).

در وهله دوم، به طور عمیق، ۳ حکم محتاطانه ای که در ۲۶ ژانویه، ۲۸ مارس و ۲۴ مه صادر شده و نیز درخواست دادستان، CPI حدود آنچه که از نظر بین المللی پذیرفته شده، و از این رو به دشواری قابل اعتراض است، را تعیین می کند. تشخیص جیمز ای. گلداستون، این است که: «در دنیایی که روایت های متناقض رودرروی یکدیگر قرار می گیرد، دیوان وخامت وضعیت درد و رنج انسان را به رسمیت شناخته و تا زمان صدور حکم نهائي، مسئولان آن را مشخص نموده است (۵)».

معیارهای سختگیرانه
تصمیم نهایی درباره بود یا نبود نسل کسی در غزه، با توجه به معیارهای قضایی سختگیرانه ای که باید لحاظ شود تا این جنایت خاص که در پایان جنگ جهانی دوم تعریف شده را به اثبات برساند، چندین سال به درازا می کشد (مطلب ضمیمه را بخوانید).

برای اجتناب از بی عملی و ناتوانی تا زمان صدور حکم نهایی، توافق نامه ۱۹۴۸ ساز و کارهایی برای هشدار پیشرس پیشبینی کرده که امکان می دهد برای حفاظت از مردم، به محض بروز نخستین نشانه ها یا «احتمال بروز آنها» اقدام شود. چیزی که به هیچ وجه یک پیشداوری درباره بود یا نبود نسل کشی در حکم پایانی نیست. در مورد غزه، اسرائیل از CIJ درخواست کرده که رأی به عدم صلاحیت خود دهد چون براین باور است که اتهامات وارد شده توسط آفریقای جنوبی کاملا و آشکارا بی پایه است. تل- آویو به ویژه تأکید کرده که همه اقدامات احتیاطی مقرر در حقوق بشر بین المللی برای حفظ غیرنظامیان را رعایت می کند. به عکس، « دیوان کیفری بین المللی » با اتکاء بر آنچه که رخ داده (تخریب ها، کشتارها و غیره) و اظهارات تقلیل دهنده منزلت انسانی بسیاری از رهبران اسرائیلی، با اکثریت قاطع ۱۵ از مجموع ۱۷ رأی، چنین برآورد کرده که پایمال شدن حقوقی که توافق نامه ۱۹۴۸ برای فلسطینی ها قائل شده «محتمل» به نظر می رسد و «می باید از آنها در برابر نسل کشی حفاظت شود». دیوان در حکم ۲۶ ژانویه می گوید که «خطر واقعی و قریب الوقوع ضرر و زیان های غیرقابل جبران»ی وجود دارد که بر حقوق مردم سنگینی می کند و می باید برای آنها تدابیر فوری اندیشیده شود (۶). این شناسایی حق به نوبه خود یک رویداد است، زیرا اتهام هایی چنین وخیم، آن هم نسبت به یک دولت دموکراتیک، چنان که خانم ژانینا دیل، مدیر مشترک «انستیتو اخلاق آکسفورد درمورد قانون و درگیری های مسلحانه» (۷) می گوید: «هرگز نباید پذیرفتنی باشد».

یکی از اقدامات موقت، که از جمله قاضی اسرائیلی هم به آن رأی داده، متوقف ساختن و مجازات «ترغیب به نسل کشی» است. به این ترتیب، اسرائیل باید مانع از این شود که ارتش آن اعمالی مرتکب شود که توافق نامه ۱۹۴۸ آنها را منع نموده و مدارک ثابت کننده احتمال وقوع این جنایات را حفظ کند. همچنین، « دیوان کیفری بین المللی » به اسرائیل حکم می کند که: «امکان تأمین خدمات اساسی و کمک های انسانی را به فوریت میسر سازد تا بتوان برای شرایط دشواری که فلسطینی های نوار غزه با آنها دست به گریبانند چاره اندیشی کرد».

دو حکم ۲۸ مارس و ۲۴ مه تأکیدی بر مفاد حکم ۲۶ ژانویه و اعلام «وخامت استثنایی» و بیش از پیش وضعیت، به ویژه با ایجاد خطر شیوع بیماری های واگیردار و سوء تغذیه است. در نتیجه، « دیوان کیفری بین المللی » برای اسرائیل الزاماتی اضافی قائل می شود که تا حد دستور توقف هرگونه عملی «که فلسطینی های غزه را به طور کامل یا تاحدی دچار مخاطره» در رفح کند ، پیش می رود.

در حقوق کیفری (که در صلاحیت CPI است)، به گرسنگی کشاندن مردم می تواند در زمره جنایات جنگی باشد (نخستین اتهام نسبت داده شده به نتانیاهو و گالانت) و جنایت علیه بشریت (پنجمین مورد اعلام جرم علیه آنها) است. آقای خان، دادستان با تکیه بر گزارش ۶ کارشناس مستقل و نخستین بررسی های میدانی انجام شده، به این نیز مظنون است که رهبران اسرائیل مرتکب «ستمگری و آزار» و «اقدامات غیرانسانی» (جنایت علیه بشریت) و نیز هدف قرار دادن عمدی غیرنظامیان «به قصد تحمیل رنج های بزرگ یا تجاوز به سلامت جسمی آنها» شده اند و با آنها «رفتارهایی بیرحمانه» داشته اند که مصداق جنایات جنگی است. رهبران حماس هم به نوبه خود به خاطر ارتکاب «شکنجه»، «تجاوز و خشونت های جنسی» و نیز «گروگان گیری» و «تجاوز به منزلت زندانی ها» مرتکب جنایت جنگی شده اند. تنها اتهام مشترک دو طرف از بین بردن و قتل به عنوان «جنایت علیه بشریت» است.

جاسوسی و فشارها
در وهله سوم، شوکی که بر اثر این روندهای قضایی در سطح دنیا وارد می شود، ناشی از این است که مثل یک آینه بزرگ کننده، شکاف های نظم بین المللی و «یک بام و دو هوا»ی حاکم بر آن را نشان می دهد. خان، دادستان توضیح می دهد که: «امروز بیش از همیشه ما باید به طور جمعی نشان دهیم که حقوق بشر بین المللی، که مقررات زمان جنگ را تعیین می کند، می بایست درمورد هر دو طرف دعوایی که به دفتر دادستانی دیوان ارجاع می شود رعایت گردد. به این ترتیب است که ما خواهیم توانست به طور مشخص نشان دهیم که زندگی همه انسان ها ارزشمند است (۸)». بنابراین، تعادلی که او ایجاد می کند، نه بین متهمان، بلکه بین قربانیان است. با توجه به گزارش های نیروهای بین المللی و مشخصا، حمایتی که توسط نخستین قدرت اقتصادی و نظامی دنیا (ایالات متحده) از اسرائیل می شود، دستیابی به چنین بلندپروازی ای ساده دلانه به نظر می رسد. با این حال، در ژئوپولیتیکی که در حال غلیان است، این بلندپروازی دست نیافتنی نیست. این واقعیت که تل- آویو بنابر تحقیق اخیر روزنامه گاردین (۹)، از ابزارهای جاسوسی و فشار علیهCPI استفاده می کند، و نیز تهدیدهایی که دادستان این دیوان با آنها روبرو شده، تأکیدی بر اهمیت موضوع است. حمایت فزاینده برخی از کشورهای «جنوب» از آفریقای جنوبی، از جمله ۴ کشوری که به روند این تعقیب قضایی پیوسته اند (مصر، ترکیه، بلژیک و اسپانیا)، نشان دهنده وجود دو اردوگاه و دو برداشت از حاکمیت قانون در عرصه ژئوپولیتیک است. آقای خان اذعان می کند که «متاسفانه، این موضوع در شکاف موجود در سن آندرِآس، سیاست بین المللی و منافع راهبردی وجود دارد». او سپس خطاب به کسانی که تهدیدش می کنند می گوید: «هرکار می خواهید بکنید. هرچه دلتان می خواهد بگویید. ما به شما اجازه نخواهیم داد که ما را از مأموریتی که برای اجرای عدالت داریم منحرف کنید». قاطعیت دادستان از آن رو بیشتر به چشم می خورد که او در سپتامبر ۲۰۲۱ با منافع ایالات متحده آشتی پذیری بیشتری نشان داده بود و انجام تحقیقات برای بررسی عملکرد ارتش آمریکا در افغانستان، که توسط ژولیان آسانژ افشاء شده بود، را به دلیل فقدان مدارک رها کرد (۱۰).

آفریقای جنوبی با حمله به اسرائیل ، که مورد حمایت ایالات متحده است، چنان که گلداستون می گوید یک «راهبرد سالن دادگاه» را به پیش می برد که هدف آن هم ارج گذاری بر نظام قضایی و هم چالش با قدرت های بزرگ، به ویژه قدرت های غربی است که از نظم بین المللی ای که خود ایجاد کرده اند، سوء استفاده می کنند.

ضمیمه
منشأهای جنایت علیه بشریت
عبارت «نسل کشی» در سال ۱۹۴۴ توسط یک وکیل لهستانی به نام رافائل لمکین در کتابی با عنوان «محور قانون در اروپای اشغالی» ابداع شد. این امر درحالی بود که گستردگی و ماهیت «کشتارجمعی» نازی ها آشکار می شد. این عبارت از ترکیب پیشوند یونانی «ژنوس» (genos) به معنی نژاد یا قبیله و پسوند «سید» (cide) از ریشه لاتین به معنی «کشتن، قتل» تشکیل شده است. در سال ۱۹۴۶ از این عبارت در تعریف حقوق بین المللی توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد استفاده شد که مبنای تصویب توافق نامه ای در سال ۱۹۴۸ برای پیشگیری و جلوگیری از جنایت نسل کشی گردید که ۱۵۳ کشور آن را تصویب کردند. نسل کشی یکی از مواردی است که « دیوان کیفری بین المللی » (CPI) می تواند جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت و جنایات تجاوز را مورد تعقیب قرار دهد.

این شدیدترین تخلف جزایی در حقوق بین المللی است که در عین حال متهمان به آن به خاطر کشتار و قصد از بین بردن یک جمعیت (نژادی، قومی و مذهبی) مورد تعقیب قرار می گیرند. درمورد معیار مذهبی اثبات ان دشوار است زیرا عاملان آن به ندرت قصد خود را آشکار می کنند. به علاوه، «دیوان بین المللی دادگستری» (CIJ) برای شناسایی یک قصد، خواهان این است که جز قصد نسل کشی، نتیجه گیری منطقی دیگری از اعمالی که انجام شده متصور نباشد. این از آن رو است که، به ویژه در زمان جنگ، دلایل متعددی را می توان برای توضیح انجام این یا آن عمل برشمرد. تا امروز، تنها موارد زیر از نظر بین المللی نسل کشی شناخته شده است: کشتار یهودیان توسط نازی ها، کشتار توتسی ها در روآندا (دادگاه جزایی بین المللی برای روآندا) (TPIR)، کشتار مسلمان های سربرنیتسا (دادگاه جزایی بین المللی برای یوگسلاوی سابق و CIJ) و کشتار ویتنامی ها و چام ها در کامبوج توسط خمرهای سرخ (دادگاه فوق العاده کامبوج) (CETC).

جنایت نسل کشی از سال ۱۹۴۶ به رسمیت شناخته شد و به رویدادهای پیش از آن نمی توان این عنوان را داد. با این همه، شماری از کشورها و سازمان های منطقه ای بنابر قوانین داخلی خود منفردا، کشتار ارمنی ها در امپراتوری عثمانی در سال های ۱۹۱۶- ۱۹۱۵ را نسل کشی نامیده اند. در سال ۲۰۲۱، آلمان به نوبه خود به خاطر نسل کشی قوم های هیریرو و ناما در دوران استعمار نامیبیای کنونی مقصر شناخته شد و مجبور به پرداخت ۱.۱ میلیارد دلار خسارت به ویندهوک شد.

۱- Propos rapportés par M. Karim Khan lors d’un entretien avec Christiane Amanpour sur CNN le 20 mai 2024.

۲- مقاله « آفریقای جنوبی چگونه از یک آرمان جهانی دفاع می کند»، لوموند دیپلماتیک، فوریه ۲۰۲۴ https://ir.mondediplo.com/2024/02/article4736.htm

۳- « The Elders warn that failures of political leadership risk collapse of international order », 29 mai 2024.

۴- Cf. le communiqué diffusé sur X de la représentation permanente de la Belgique auprès de l’ONU le 15 juin 2024.

۵- James A. Goldston, « Strategic litigation takes the international stage : “South Africa v. Israel” in its broader context », Just Security, 31 janvier 2024.

۶- مقاله « دیوان بین المللی دادگستری : خطر جدی نسل کشی»، لوموند دیپلماتیک، فوریه ۲۰۲۴ https://ir.mondediplo.com/2024/02/article4733.htm

۷- « Top experts’views of International Court of Justice ruling on Israel Gaza operations (South Africa v. Israel, genocide convention case) », Just Security, 26 janvier 2024.

۸- « Déclaration du procureur de la CPI, Karim A. A. Khan KC : dépôt de requêtes aux fins de délivrance de mandats d’arrêt concernant la situation dans l’État de Palestine », 20 mai 2024.

۹- Yuval Abraham, Harry Davies, Bethan McKernan et Meron Rapoport, « Spying, hacking and intimidation : Israel’s nine-year “war” on the ICC exposed », The Guardian, Londres, 28 mai 2024.

۱۰- «بیانات دادستان کریم احمد خان پس از درخواست از قضات برای تصمیم کیری، بر اساس ماده ۱۸۲، در مورد درخواست وی برای مجوز از سرگیری کار تحقیقاتی در مورد وضعیت افغانستان »، ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۱.

Anne-Cécile ROBERT

ښاغلي مجید قرار

ګیله من نه تکرارېدونکې اسطوره وه. ګیله من د خوشال خان او ملنګ جان د ګیله منو ارواوو تکرار و. ګیله من په ملي فکر او احساس کې داسې حل و لکه خوږه چې په شربتو کې حل شي. ګیله من د جامو ګرېوان ، څادر، تسبې، د لاس بند، د لوڼکو کمیسونه او پړوني، د زوی واسکټ، د اختر جامې، د پروفایلونو عکسونه، شعرونه او د خپل ماحول ټول ډیزاینونه او سینګارونه له ملي بیرغه جوړول.  هغه په بیرغ مین و.  په وطن ستي و، د ملي ارزښتونو پتنګ و.  
ګیله من له خپلو ګیله من و، له پردو یې ګیلې نه کولې پر پردو یې حملې کولې.  ګیله من باید لکه یو ارزښتمن کتاب بیا بیا ولوستل شي.  روزمره ولوستل شي. ګیله من د تبلیغاتو نابغه و. د ګیله من اروا د وطن لپاره داسې ناکراره وه چې ځمکې ځای نه ورکاوه. هره لحظه یې باید یو څه کړي، یو څه ویلي، یو څه ستایلي، یو څه غندلي، یو څه لوړلي، یو څه دګلي وای. هغه د قلم، قول او عمل مېړه و. هغه د دې قوم د بیدارۍ لپاره اورژبي تقریرونه وکړل، حماسي شعرونه یې وویل،  سوې ساندې، خوږې سندرې یې وویلې. 
ګیله من هر دردمند افغان ته لږ تر لږه یو سلام ور واچاوه، یو ځل یې احوال پرې واخیست، او یو ځلې یې د مبارزې بلنه ورکړه.
ګیله من د سرښندنې لاره شعوري انتخاب کړې وه. هغه دې لور ته په تصادف یا غلطۍ نه و راغلی. هغه له خطرونو بې خبره نه و. هغه د خپل مرګ وړاندوینه په خندا، بې وېرې او بې باکه کوله.  
ګیله من نه قیدونو ایسار، نه شکنجو مات، نه ګواښونو خاموش، نه نامردیو مایوسه، نه د خپلو خلکو بې ساري غفلت پر خپلې مبارزې بې باوره کړ.
ګیله من ځان تلپاتې کړ. هغه چا ته دا تکلیف او زحمت هم نه دی پرې اېښی چې د ده یادونه، تذکر، ستاینه او وصف وکړي. هغه خاموش نه دی. هغه نن تر بل هر وخت ډېر ګویان دی. تر بل هر وخت ډېر اورېدل کېږي، تر بل هر وخت یې په خبرو ډېر فکر او سوچ کېږي.  
ګیله من تسخیر ناپذیر دی. ګیله من مرګي ته ماتې ورګړه. ګیله من مرګ خاموش او غایب نکړای شو. هغه همدا نن په هره حجره، هر مجلس، هره ګڼه ګوڼه کې خپل سوی تقریر کوي او ولس یې داسې ورته غوږ دی لکه امتیانو چې سپېڅلي پیغمبر ته غوږ اېښی وي.
ګیله من ژوندی دی، مړ یې ولس دی، او ژوندی ګیله من لا هم د مړه ولس را په را بیدارولو بوخت دی.

ګیله من وزیر په خپلو شعرونو کې د لادرکو خلکو پر مسئله هم غږېدلی او د پاکستان پر امنيتي مسایلو یې هم نیوکې کولې.

د شمالي وزيرستان د اسدخېلو اوسېدونکی ګيله­ من وزير چې اصلي نوم يې حضرت نعيم و، په اسلام اباد کې د څو کسانو لخوا په شوي یو برید کې تر سخت ژوبلېدو وروسته يې بېګاه د اسلام اباد په يوه روغتون کې ساه ورکړه.

تر ژوبلېدو وروسته د پاکستان ملتپالو پښتنو سياستوالو، هنرمندانو، شاعرانو او نورو شخصیتونو له ګيله­من وزير سره خواخوږي وښودله او د عاملانو د محاکمې غوښتنه یې وکړه.

دغه راز د پخوانيو افغان ولسمشرانو حامد کرزي او محمد اشرف غني په ګډون د نړۍ په يو شمېر هېوادونو کې مېشتو افغانانو هم د ګيله­من وزیر په باب خپګان ښوولی او پر ده بريد يې د پښتنو لپاره يوه ضایعه بللې ده.

د پښتون ژغورنې غورځنګ مخکښ فعال او شاعر ګيله ­من وزير به په ټولنيزو رسنیو کې د پاکستان د حکومت او پوځ پر امنيتي پاليسيو ښکاره نيوکې کولې، له دې کبله نوموړی په ۲۰۲۳ز کال کې پر پوځ د نیوکو او د خلکو د پارونې تورونو پر اساس نیول شوی هم و.

هغه په خپلو شعرونو کې د لادرکو خلکو پر مسئله هم غږېدلی او د پاکستان پر امنيتي مسایلو یې هم نیوکې کولې.

هغه د ۲۰۲۴ز کال په فبرورۍ کې تر شا و خوا اته میاشتني زندان تېرولو وروسته خوشې کړای شو. د پښتون ژغورنې غورځنګ یا (پي ټي اېم-PTM) مخکښ غړي عالمزېب مسيد د ازادۍ راډیو له مشال څانګې سره په خبرو کې وويل، ګيله ­من وزير چې بهرين ته د مزدورۍ لپاره تللی و او له هغه ځايه به يې غورځنګ ته مالي مرستې ورلېږلې، نو د ده په خبره په ۲۰۲۰ م کال کې د پاکستان د حکومت په امر له هغه هېواده وايستل شو او نوم یې د پاکستان په اېګزټ کنټرول لیسټ کې ورزیات شو.

که څه هم د پاکستان حکومت په دې اړه څه نه دي ويلي خو عالمزېب وايي چې پر ګيله­ من او نورو يو شمېر پښتنو له ترهګرو سره د مالي مرستو تورونه لګيدلي وو ، کوم چې په بې بنياده وو.

نوموړی وايي پاکستان دغه کار د دې لپاره وکړ چې د ناقانونه پیسو د څار نړیوالې ادارې (فاینانشل اېکشن ټاسک فورس یا اېف اې ټي اېف) ته وښيي چې هېواد ته يې د ناقانونه پيسو د لېږد د مخنيوي لپاره ګامونه پورته کړي دي:

«دغه بې بنياده تورونه وو چې له کبله يې د ګیله­ من په ګډون ډېری کسان له بهرينه وایستل شول.»

د پي ټي اېم مخکښ غړی عالمزېب مسيد وايي چې کله په ۲۰۲۰م کال کې ګيله­ من وزير له بهرينه په زوره پاکستان ته وشړل شو، نو نوموړي بيا هلته د غورځنګ په هلو ځلو کې برخه اخیستل پیل کړل.

عالمزېب وايي ګيله ­من عصري تعليم ډېر نه و کړی، خو پوهه يې دومره درلوده چې ډېر په اسانه به يې د پښتنو او افغانستان مقدمه نړۍ ته وړاندې کوله:

«ګيله­ من چې کله په ۲۰۲۰م کال کې له پي ټي اېم سره په پاکستان دننه مبارزه پيل کړه، نو تر ټولو مخکې و او په دې لړ کې يې نه يوازې جېلونه تېر کړل، بلکې د امنيتي ادارو له خوا لادرکه کړل شو او له دومره ډېرو سختيو سره مخ شو چې نوموړي ورته د دوزخ نوم ورکړ.»

عالمزېب وايي ګيله من وزير چې څه په شعر کې ويلي دي، نو د هغې عملي مظاهره يې هم کړې او د د ه په خبره دا کار به په تاريخ کې ډېرو کمو خلکو کړی وي.

ګیله ­من وزیر د جولای میاشتې پر اوومه په اسلام اباد کې په یوه حمله کې تر ژوبلېدو وروسته په پېمز روغتون کې بستر و.

د پښتون ژغورنې غورځنګ مشر منظور تېره شپه په یوه وینا کې وویل، ګیله­ من وزیر د جولای پر اوومه په هغه ښار کې د ازاد خان داوړ په نامه يو تن او له هغه سره ۱۰ یا ۱۲ نورو کسانو په لرګیو او چړو پر سر وهلی و.

داوړ په شمالي وزیرستان کې يو ځايي سیاستوال دی او په پلازمېنه اسلام اباد کې د جایداد کار و بار لري.

وروسته له دې چې د پښتین ژغورنې غورځنګ مشر منظور پښتین پر پولیسو د دې پېښې په تړاو د اقدام نه کولو په خاطر نیوکه وکړه، د اسلام اباد پولیسو وویل چې پر ګیله من وزیر یې د برید دوسیه پرانستې او پلټنې یې پیل کړې دي.

له ګيله­ من وزیر پنځه بچي (درې لوڼې او دوه زامن) پاتې شول. د ده دوه وروڼه او شپږ خوېندې دي، وروڼه یې په بهرنیو هېوادونو کې مزدورۍ کوي، مور يې ژوندۍ خو پلار یې مړ دی.

 
مرکه: ولي الله ملکزی

د سیاسي ګوندونو په قاموس کې، د نړۍ لومړنی منظم سیاسي حزب (ولسي ډیموکرات ګوند) دی چې د امریکا دریم ولسمشر، تامس جیفرسن په ۱۷۹۲م کال کې جوړ کړ. بیا دغه لړۍ اروپا او په مزه مزه آسیا او افریقا ته وغزیدله. په افغانستان کې لومړنی مشروطه غورځنګ، ویښ زلمیان، جمعیت وطن او ورپسې د ډیموکراسۍ لسیزې کې ښي لاسو او کیڼ اړخو سیاسي ګوندونو وار په وار سر راپورته کړ. د څارونکو په باور، دغه ګوندونه د مارکسیسزم، سوسیالزم او اخوانيزم په خم کې رنګ وو او ملي اجندا یې تته وه. د سیاسي، مذهبي، سمتي او سلیقوي ګوندونو دغه بهیر د جمهوریت په شلو کلونو کې بې بریده پراخه شو او د عدلیې د وزارت په چوکاټ کې یې شمیر ۱۰۵ ته ورسید. 
په همداسې یو زبیښلي چاپیریال کې، د ملي محور په نوم سیاسي ګوند چې مشري یې ډاکټر خوشحال روهي کوي؛ د نسبتا ځوانې او تعلیم یافته طبقې د یو شمیر فعالانو له خوا جوړ شو. په داسې حال کې چې طالبانو سیاسي ګوندونه غیرقانوني اعلان کړي او د فعالیت اجازه نه ورکوي؛ نو آیا د احزابو تعدد، د ستونزو په حل کې څه ګټه لري؟ آیا ملي محور د نورو ګوندونو په څیر، د ټکر د تګلارې پلوي دی؟‌ د دې ګوند ځانګړتیا په څه کې ده؟‌ د همدې ډول پوښتنو د ځواب میندنې د یوې هڅې په توګه مې له ښاغلي ډاکټر روهي سره مرکه کړې چې ستاسو درانه خدمت ته یې وړاندې کوم.

پوښتنه: که په لنډ ډول راته ووایې چې کله او د کومې انګیزې پربنسټ مو د ملي محور د جوړیدو تکل وکړ؟
روهي: اتلس کاله وړاندې، د علمي، فرهنګي او مدني فعاليتونو او يو شمېر بنسټونو په جوړولو کې مې ونډه درلودله. ولی څه موده وروسته له ځینو همفکره ملګرو سره دې نتيجې ته ورسېدو چې دا ډول هڅې که څه هم اغیزمنې دي، خو افغانستان له روانې غميزې څخه نه شي ژغورلی. ځکه د هیواد ستونزه سياسي ده او برخليک یې داسې کړيو يرغمل کړی چې شخصي ګټو ته تر ملي ګټو لومړيتوب ورکوي؛ نو پرېکړه مو وکړه چې بايد د سياست ميدان ته راووځو. څرنګه چې په هېواد کې جنګ، جهل، فساد او بلواکي ګورو او غواړو چې وطن او ولس ته نجات ورکړو، نو دلته سياست په ملي، اسلامي او انساني مکلفيت باندې بدلېږي. لومړی مو د ويښ افغان په نامه يو اصلاحي خوځښت رامنځ ته کړ، بيا مو له يو شمېر نورو خوځښتونو سره د وحدت له لارې افغان ملي غورځنګ تشکیل کړ. د ۲۰۱۶م کال په سپټمبر کې د غورځنګ لومړنۍ کنګره جوړه شوه او د غورځنګ نوم په ملي محور باندې بدل شو. 

له نورو سیاسي ګوندونو سره ستاسې د ګوند ځانګړتیا په څه کې ده؟
روهي: موږ ادعا نه کوو چې يوازې د ملي محور غړي د هېواد ملي ګټو ته ژمن دي او د ولس خير ښېګڼه غواړي. موږ باور لرو چې د هېواد ډېرو بچيانو به په پاک نيت د هېواد د ژغورنې او ولس ته د خدمت ملا تړلې وي، خو له بده مرغه د تېر جمهوريت پر مهال زياتره ګوندونه د قدرت يا ثروت پر محور جوړ شول او مبارزه يې تر ډېره امتيازي، عکس العملي او له تشکيلاتي اړخه فرد محوره وه. همدغې نيمګړتيا ته په کتو سره، موږ د خپل ولس د باورونو، ارزښتونو او ارمانونو پر محور يوې اوږد مهالې ستراتيژيکې مبارزې ته ملا تړلې او هېڅکله به د قدرت او امکاناتو لپاره پر اصولو معامله ونه کړو. د جمهوريت له نسکورېدو سره اکثره ګوندونه له منځه لاړل، خو ملي محور نه يوازې له منځه نه دی تللی بلکې تر پخوا لا پياوړی شویدی. د ملي محور بله ځانګړتيا دا ده چې د فرد محوره رهبرۍ په ځای د ملي کدرونو يوه پياوړې مجموعه لري او د هېواد د ښېرازۍ لپاره د پوهې، تدبير او پياوړي هوډ څخه برخمنه ده. په تېره نيمه پېړۍ کې د ملي نفاق لپاره ډېر کار وشو او د افغانانو ترمنځ کرکې او دښمنۍ ته لمن ووهل شوه؛ اوس د دې وخت دی چې مينې، تفاهم او عدالت ته موقع ورکړل شي او ملي محور دغې تګلارې ته ژمن دی.

افغانان ولې هر سیاسي بدلون له کودتا او ټوپک سره تړلې ګڼي؟
روهي: دا مسئله ګڼ تاريخي، ټولنيز، سياسي او اقتصادي اړخونه لري. لومړی خو د افغانستان تاريخي او جيو پوليټيک شرائط داسې دي چې په آسيا کې د يرغلونو او فتوحاتو د څلور لارې په توګه د سيمه ييزو او نړيوالو قدرتونو د شخړو او سياليو ډګر ګرځیدلی دی. پرله پسې جګړو او جغرافيايي موقعیت یې د لويو مدنيتونو او پياوړو دولتونو مخه ډب کړېده. له خپلواکۍ سره بې کچې مينې افغانان اړ کړي چې د هر يرغلګر پر وړاندې ودرېږي. که څه هم غلیمان يې مات کړي خو ورسره يې د هېواد سياسي او اقتصادي بنسټونه نړېدلي، د واک خلا، کورنۍ جګړې او اوږد مهاله بې ثباتي رامنځته شوې او دولتونه کمزوري شویدي. نيمه پېړۍ وړاندې د واکمنۍ نسبتاً مشروع چتر ونړېد. د کيڼ او ښي اړخ افراطيت او بهرنيو دسيسو له کبله جګړو او يرغلونو ته لاره اواره  شوه او تشدد او وسله واله مبارزه د سياسي بدلون يوازینۍ لاره وګرځېدله. پوځي، ايډيالوژيکو، استخباراتي او فرهنګي يرغلونو هېواد کې ژورو اختلافاتو ته لمن ووهله او په پاکستان او ايران کې د افراطيت لپاره منظم کار وشو. 
اجنبي ايډيالوژیو، د پياوړو ملي بنسټونو نشتوالي، د سواد ټيټې کچې، انحصاري نظامونو، جنګسالارانو او قومي ټېکه دارانو د مافيا ظهور او حضور ته زمينه مساعده کړه. همدا دليل دی چې په دې پنځو لسیزو کې ټول نظامونه د زور له لارې راغلل او د زور له لارې وپرځېدل، خو له بده مرغه اوسنی نظام هم پر پخوانۍ لاره روان دی. که غواړو چې خپل سياسي برخليک د زور، کودتا او ټوپک له منګولو څخه خلاص کړو، نو په کار ده چې د ملي ډيالوګ له لارې، ملي پخلاينې، ملت جوړونې، ټولنيز عدالت او د ملي ارادې د تمثيل لپاره یو ډاډمن ميکانېزم رامنځته کړو.  

د جنګسالارۍ دا کلچر له کومه رامنځ ته شو؟
روهي: په افغانستان کې د قبايلي جوړښت او کمزورو حکومتونو له کبله د پخوا څخه یو ډول ملوک الطوایفي موجوده وه او تل یې د مرکزي واکمنۍ پر وړاندې سرخوږی جوړولو. د شورویانو د یرغل پرمهال او په ځانګړې توګه د ډاکتر نجيب په وروستيو کې د قومي ملېشو جوړولو د جنګسالارئ کلچر ته لاره پرانيسته. کله چې د ډاکتر نجيب حکومت نسکور شو نو د کورنۍ جګړې پر مهال ملېشو او تنظيمي قومندانانو هڅه وکړه چې خپل سيمه ييز قدرت او واکمني پراخه کړي. دوئ سيمه ييزو اقتصادي سرچینو لکه مخدره موادو، کانونو او ګمرکونو ته لاسرسی پيدا کړ او خپلې ملېشې یې تمويل کړې؛ په پایلې کې يوشمېر بهرنيو هېوادونو ته هم د لاسوهنو او نفوذ لاره هواره شوه. کله چې امريکايانو د طالبانو لومړنۍ واکمني نسکوره کړه نو د بن په کنفرانس کې د افغانستان سياسي واک د تنظيمي ډلو او قومندانانو ترمنځ ووېشل شو؛ د جنګسالارۍ دود ته قانوني زمينه برابره شوه او همدغه خلک بیا د جمهوريت د سقوط لامل وګرځیدل. 

د ملي مقاومت په نوم یوه ډله د طالبانو خلاف په وسله والې مبارزې ټینګار کوي، آیا تاسو ورسره تماس لرئ؟
روهي: افغانستان نور د جګړو تحمل نه لري، جګړه نه يوازې د افغانستان د ستونزو حل نه دی، بلکې کورنۍ جګړو، بهرنۍ لاسوهنې، ملي غميزې او بشري ناورين ته زمينه جوړوي. موږ شاوخوا ۴۵ کاله جګړې تجربه کړې او نتيجې مو هم وليدلې. نور بايد افغانستان د زور، تشدد او نظامونو د نسکورولو له کرغېړن پیر څخه راووځي. په همدې دليل موږ نه يوازې د ملي !؟ مقاومت له ډلې سره، بلکې له هېڅ داسې ډلې سره چې د جګړې لپاره لابي کوي او یا جګړه د حل لار ګڼي، اړيکې او همکاري نه لرو. همدوئ وو چې تېرې شل کلنې جګړې ته يې د يوې پروژې په سترګه کتل او خپلې شخصي او تنظيمي ګټې يې په کې لټولې. موږ د افغانستان پر سالمو ملي ډلو، ټولنو او شخصيتونو غږ کوو چې په زغرده راميدان ته شي او د هېواد برخليک نور د زورواکو له منګولو څخه، که واکمن دي يا بېواکه، وژغوري.

تیره میاشت، کابل ته له سفر وروسته په تاسو تور ولګید چې ګواکې د طالبانو لپاره لابي کوئ، آیا خبره همداسې ده؟
روهي: ملکزی صيب، موږ کابل ته د یو ملي مسئوليت او مشخص رسالت لپاره تللي وو. څه باندې يو کال مخکې موږ د افغان نجونو د زده کړو په خاطر يو ملي کمپاين پيل کړ او د تړلو ليکونو، غونډو، ټولنيزو رسنيو او ټويټر/ اېکس سپېس له لارې مو د نجونو د تعليم لپاره ډېرې هڅې وکړې. پدې لړ کې يو شمېر هېوادوالو بیا بيا غوښتنه وکړه چې موږ د طالبانو له مشرتابه سره مخامخ خبرې وکړو، نو ځکه کابل ته لاړو او د طالبانو ډېر مهم مشران مو ولیدل. له دوئ سره مو په افغانستان کې د ملي ارادې د تمثيل له لارې د يو ټولمنلي نظام د جوړېدو، ملي پخلاينې، لويې جرګې، اساسي قانون، مسلکي حکومت او يوشمېر نورو ملي مسائلو په اړه خبرې وکړې. خو ډېر تمرکز مو په بشري حقوقو او د نجونو د تعليم او د ښځو د کار پر حقونو وو. زموږ خبرې سپينې او جدي وې؛ تر ډېره زموږ د غوښتنو ملاتړ وشو. خو تاسو پوهیږئ چې د پرېکړې اصلي واک په کندهار کې دی، خو بريالي نه شو چې هلته د دوئ له مشر سره وګورو او د ښوونځيو د پرانيستلو ژمنه ترې واخلو. د هېواد ستونزې باید د سوله ايزو فشارونو او ډيالوګ له لارې حل شي کوم چې يوې منظمې او ستراتيژيکې مبارزې ته اړتیا لري. 

اکثره سیاسي ګوندونه دعوه لري چې ګواکې ملي تجار د دوئ لګښتونه ورکوي، تاسو خپل مصارف له کوم مدرکه ترلاسه کوئ؟
روهي: د اساسنامې له مخې زموږ د تمويل اصلي منبع زموږ د غړيتوب ونډې او بسپنې دي، خو ترڅنګ يې کله ناکله نور هېوادوال او افغان پانګوال هم مرسته کوي. موږ د ځانګړو فعاليتونو د تمويل لپاره، ځانګړي کمپاينونه کوو چې هم د محور غړي بسپنې کوي او هم د دوئ له لارې نور هېوادوال مرسته کوي. البته پر يوه خبره ټينګار کوم چې زموږ د اصولو له مخې د بهرنیو مرستو اخېستل هېڅ ډول جواز نه لري. 

آیا ملي محور کومه منتخبه شورا لري، که د مشر هره فیصله د کاڼي کرښه ده؟
روهي: ملي محور کوم فرد محوره حرکت نه دی، بلکې مهمه ځانګړنه يې دا ده چې په مشرتابه کې يې ګڼ شمېر پياوړي کدرونه او شخصيتونه حضور لري او ټولې مهمې پرېکړې له همدوئ سره د مشورې له لارې کېږي. موږ له لومړۍ ورځې هوډمن یو چې د موروثي رهبرۍ پرځای به د ډموکراتيکو اصولو پربنسټ د مشرتابه يوه پياوړې او منتخبه رهبري رامنځته کوو. د اساسنامې له مخې ملي محور يوه مرکزي شورا، يوه لارښوده شورا او يوه اجرائيه شورا لري. د يو ځانګړي ميکانيزم له مخې مسئولين ټاکل کېږي، پرېکړې کېږي او چارې پرمخ وړل کېږي. د ملي محور مشر يوازې دوه دورې د ګوند مشري کوي. د ملي محور اوسنی مشر او مرکزي شورا د ګوند په کنګره کې د پټو او ازادو رايو له لارې ټاکل شوي او راتلونکی مشرتوب به هم انتخابي وي.  

له نن څخه لس کاله وروسته، ملي محور خپل ځان د افغانستان په سیاسي نقشې کې چیرته ګوري؟
روهي: زه چې د ملي محور اهدافو، تګلارې، د غړو ظرفيت، ژمنتيا او صداقت ته ګورم، نو هيله مې دا ده چې لس کاله وروسته به ملي محور، که په واکمنۍ کې وي يا نه وي خو د افغان ولس د هيلو، ارادې او ملي ګټو تر ټولو ډاډمن سنګر به وي. ان شاء الله، له کلک هوډ او منظمې ستراتيژيکې مبارزې سره به موږ وتوانيږو د ملي يووالي محور وګرځو. پرخپلو ګرانو هېوادوالو او ځانګړې توګه روڼ آندو افغانانو غږ کوم چې که غواړئ خپله راتلونکې په يو آزاد، سوله ييز، پرمختللي او سرلوړي افغانستان کې ووينئ، نو دا يوازې په خبرو، نيوکو، شکايتونو او حتی تحليلونو نه کېږي. بلکې موږ بايد د بې تفاوتۍ، بې مسئوليتۍ او ځانځانۍ له فرهنګ څخه راووځو او د سوله ييزې او متشکلې مبارزې له لارې خپل ملي مسئوليت ترسره کړو. د افغانستان ستونزه ډېره پېچلې، ژوره او ګڼ اړخيزه ده، زموږ پرمخ اوږد مزل پروت دی او تر منزله رسېدل پياوړي هوډ، پراخې حوصلې او ژور تدبير ته اړتيا لري.
د یادونې ده چې (۵۷) کلن ډاکټر خوشحال روهي د هیواد د منلي څیړونکي او لیکوال، محمد صدیق روهي زوی او د خوست په ولایت کې زیږیدلی دی. په (۱۳۷۱) لمریز کال کې د کابل له طبي پوهنتون څخه فارغ شوی؛ واده یې کړې او د (۳) اولادونو پلار دی.
—-----------------------------------
پاملرنه: که لوستونکي وخت او علاقه لري، نو کولاې شي د ملکزي نورې لیکنې او څیړنې د هغه په فیسبوک، لنکد ان او د یوټیوب په چینل کې ولولي او وګوري؛ ادرس یې دا دی: Wali Malakzay

 

 انجنیر زلمی نصرت 

 کومه دریمه ناسته چې په دوحه کې د نړیوالې ټولنې له خوا د افغانستان د حال او مستقبل په ارتباط تر سره شو٬ د افغانستان د سر پرست حکومت هیئت هم بلاخره په کې گډون وکړ.

 دا ځکه چې دا پلا نړیواله ټولنه د افغانستان د سر پرست حکومت ځنې غوښتنې او وړاندیزونه ومنل او دواړه خواوې یو گام مخ ته  سره کیښود.

 

زما له نظره دغه ناسته د افغانستان او د نړیوالې ټولنی له پاره د خبرو اترو٬ گد کار او د تعامل د دوام لاره خلاصه کړه٬ دواړو خواوې  خپلې غوښتنې مخامخ یو بل ته سره وویل او سره پوه شول٬ چې په مستقبل  کې خپلې غوښتنې او ستونزې څرنگه حل کړي.

 

د ذبیح الله مجاهد  لنډ٬  مشخص او غیر تحریک امیزې خبرې او د کنفرانس له بهیره څخه راته معلومه شوه چې  د افغانستان د سر پرست حکومت پلاوي د لازم سیاسي او تخنیکي امادگي او د یو واحد باور او نظره سره ناستې او کنفرانس ته ورغلي وه٬ چې په نتیجه کې کنفرانس مثبت وارزول شو اود دوه کمیټو جوړولو ته سره توافق وکړل.

 

 د افغانستان د اقتصادي خصوصي سکتور  اود مخدره موادو پر ضد او د هغه پر ځای د بدیل کښت له پاره د مبارزې کمیټه.

 

دا چې د  افغانستان د سر پرست حکومت ٫٫ مخالفین ٬٬ په دې غونډه  او کنفرانس کې  نه وو سره را دعوت شوي٬ زما په اند دا هم یو مثبت گام و په دوو دلایلو:

 

۱ ـ د احساساتو او منفی تحریکاتو  او د بې نتیجه پایلو مخه و نیول شو.

 

۲ـ  کله چې د افغانستان سر پرست حکومت د نړیوالې ټولنې سره د تعامل د ستونزو د حل پر لارو توافق وکړي٬ دغه حالت خپله زمینه بین الافغانی ناستو ته لاره برابروي او افغانان مجبوروي٬ چې خپلو کې سره کینې او خپل مشکلات سره حل  او یو بل و مني.

 

 د دوحې د دریمې ناستې د پایلو څخه داسې معلومیږي٬ چې نړیواله ټولنه نور نه  غواړي٬ چې د افغانستان یو سلسله واقعیتونه له نظره وغورځوي٬ غواړي تعامل وکړي او د تعامل په لاره قدم کیږي نه د پرځولو او برید له لیاري.

 

انجنیر زلمی نصرت 

گورې زړور غله٬ چې ورغوي کې ډیوې لري 

گروه های ازموده و ورشکسته ناکام جمهوریت از حکومت همه شمول و شراکت در قدرت تعریف و تفسیر خود را دارند٬ که یا خود شان یا فرزندان و اطرافیان شان در مسند قدرت منحیث تیکه داران میراث خور از نام قوم٬ زبان٬ سمت و مذهب شریک ساخته شوند٬ البته انتخاب و سهم چوکی و مقام هم به خواست و رغبت خود شان.

 

 غرض کشور های مغرض از حکومت همه شمول که با حلقات مرکز گریز ریشدار و بی ریش٬ تیکه داران قوم٬ سمت٬ زبان و مذهب٬ جهادی و غیر جهادی روابط دارند هم جابجا نمودن افراد همان حلقات مرکز گریز فاسد در زیر نام حکومت همه شمول در قدرت میباشد که زره ای از مفکوره و احساس ملی و افغانی در سر نه دارند.

 

ما طرفدارن حکومت افغان شمول استیم٬  طرفدار جابحایی و شراکت افغان های در قدرت و حکومت استیم که فکر افغانی داشته باشند نه  فکر قومی٬ سمتی٬ زبانی و مذهبی. ما طرفدار جابجای  و شراکت انعده از کادر های مسلکی و تخصصی ملی در حکومت و قدرت استیم که به آینده صلح امیز افغانستان می اندیشند و فکر میکنند.

 

 ما طرفدار جابجای کادر های در قدرت و حکومت میباشیم که  در مورد ثبات٬ عزت٬ حیثیت و استحکام افغانستان فکر می کنند و افغانستان را دوست داشته باشند نه اینکه در جای دیگر اویزان و بند باشند٬ پیشرفت و ترقی افغانستان را در اویزان بودن در شرق و یا غرب میبینند.

 

 مردم افغانستان ثمر نظام های وابسته به شرق و غرب را  در طی ۴۰ سال اخیر با خون خود تجربه کردند  که افغانستان را به کدام طرف تیله کرد.

 

انهایکه خر لنگ نداشتند٬ مالک طیاره های شخصی٬ قصر ها و بانک شدند٬ عملکرد و اخلاق شان قابل عفوه نیست . خون ریزی و تجاوز شان قابل عفوه نیست. فساد شان قابل عفوه نیست. غصب و چور و دزدی شان قابل عفوه نیست٬ قتل و جنایت شان قابل عفوه نیست.

 

درست نمیدانم که این دزدان چراغ به دست با کدام اخلاق٬ نام نیک و پیشینه نیک از نام مردم از شراکت  و مشارکت در قدرت حرف میزنند.!

 

من نمیگویم که فقر بی داد نمیکند و یا افغانستان با امدن طالب ها بهشت روی زمین شد.

 

ما افغان ها نه همه یک عادت بد داریم و او اینکه: تا زمانیکه در مسند قدرت استیم٬ فقر را نمیبینیم٬ حقیقت را نمیبینیم٬ بی عدالتی را نمیبینیم٬ بی امنیتی را نمیبینیم٬ کشتن کشتن را نمیبینیم٬ مکاتب خیالی را نمیبینیم٬ انارشیزم را نمیبینیم٬ فساد و رشوت را نمیبینیم ٬  زمین را نمیبینیم و از اسمان انرا گز میکنیم٬ بی قانونی را نمیبینیم٬ بد اخلاقی و بد کرداری خود را نمیبینیم٬ با فکر و قدم های بیگانه راه رفتن خود را نمیبینیم٬ بی عزتی مردم را نمیبینیم٬ بند بودن و وابستگی خود را نمیبینیم٬ استبداد و ظلم را در حاکمیت خویش نمیبینیم. دیکتاتوری زیر نام دیموراسی و دیموکراتیک را نمیبینیم٬ از انتخابات جعلی و سمبولیک حرف نمیزنیم. یا از عینک های شهر٬ ارگ و مکروریون و قصر ها  کل افغانستان را میبینیم یا از زیر چراغ های نیون و شکم های سیر در بیرون  از عدالت و انتخابات و دیموکراسی و حقوق شهروندی و حقوق زن حرف میزنیم ؟!

 

ای گپ من به ای معنا  هم نیست که  افغانستان دروازه های تعامل و مناسبات با شرق و غرب و دیالوگ بین  افغان ها  ره بسته کند و طالب هرچه که بخواهد بکند. هدف من این است انهای که در دوران بیست سال اشغال  وجمهوریت نام نهاد و غیر دیموکراتیک و حتا غیر مشروع امتحان بد دادند واز خود تاریخ بد بجا گذاشتند و به یگانگی افغانستان چنان صدمه زدند که جبران و کفاره خطا های انها را چندین نسل خواهد پرداخت٬ حق نه دارند به شمول حامد کرزی٬ داکتر اشرف غنی احمدزی و عبدالله٬ عبدالله  که حتا صدای خود را بلند کنند و یا چند ادمک ساخته شده و ازموده شده به نمایندگی از ۴۰ ملیون افغان حرف بزند.

 

 انهائیکه در بیرون کشور از انتخابات سخن میزنند و خود را رهبر٬ رهبر میتراشند٬ درست نمیدانم که از طریق کدام موسسه انتخاباتی این حق رهبر شدن را به دست اورده اند که مردم افغانستان از آن خبر نه دارد؟.

 

انهائیکه از نام مردم مشرقی یا شمال و جنوب٬ غرب و مقاومت حرف میزنند٬ از دین و مذهب خود حرف میزنند٬ از سمت و قوم خود حرف میزنند٬ این حق  و صلاحیت نمایندگی را در کدام انتخابات  از کی و از کجا از آن خود کرده اند که مردم افغانستان خبر نه دارد.

انهائیکه دیموکراسی و انتخابات را بی عزت و لچ ساختند٬ نمیدانم که با کدام دیده درایی از انتخابات و دیموکراسی٬ عدالت و حقوق شهروندی حرف میزنند.

 

 یا او زنان قاچاقبریکه خود را نماینده زنان افغانستان معرفی می کنند و از نام زنان افغانستان و از حق شان حرف میزنند اول  بفرمایند و بگویند که این حق  نمایندگی را کی برای انها داده اند٬ که ما هم خبر شویم؟.

 

دوم بگویند که برای صلح که با ارزش ترین تحفه الاهی برای یک زن است که فرزندش کشته نشود چه کرده اند و  چه پلان دارند.

 

سخن اخر اینکه:

مردم افغانستان نباید بار دیگر اجازه دهند که دو اشتباه تاریخی که افغانستان را به طرف فروپاشی و بربادی سوق داد تکرار شود٬ به مانند توافقات ضد افغانی و ملی بن و حکومت دوسره همه شمول یکی در ارگ دیگری در سپیدار را.

 

ما باید سر راه های حل افغانی بدون دخالت بیرونی ها فکر کنیم و سر ای فکر کنیم که چگونه و چطور به حل اختلافات خود از راه دیالوگ بین الافغانی رسیدگی کنیم و راه پیشرفت و انکشاف طبیعی و ارام خود را خود ما پیدا کنیم٬ ماهی گیری و ساختن را یابد بگیریم نه ویران کردن را و با فکر خود و با قدم های خود راه برویم ودرست راه رفتن را یاد بگیریم.

 

 

 

زیاتې مقالې …