ترجمه از فرانسه بهروز عارفی
رافائل اوریانی، روزنامه نگار ضمیمه ی هفتگی روزنامه رپوبلیکا، در نامه ی استعفایش پس از دوازده سال خدمت صادقانه، به روش روزنامه در بازتاب اوضاع غزه اعتراض می کند: «۹۰ روز است که اصلاً نمی فهمم. هزاران نفر می میرند یا عضوی را از دست می دهند، در موج خشونتی غرق می شوند که نمی توان جنگ نامید به جز در مطبوعات»
او می نویسد: « احتیاطِ باورنکردنیِ بخش بزرگی از مطبوعات اروپا از جمله رپوبلیکا – در شماره امروز آن، کشتار دو خانواده فقط در صفحه ۱۵ و در سطر آخر درج شده است» و «همراهی رسانه ای» را یادآوری می کند که این کشتارها را ممکن می سازد.

زمانی در گذشته، رسانه های غربی از چنین حُجبی برخوردار نبودند.هیچ کس در افشای تجاوز روسیه تردید نمی کرد و به مغر کسی خطور نمی کرد که از «عملیات ویژه روسیه» سخن براند، مگر با تمسخر. امروز اصطلاح اسرائیلیِ «جنگ اسرائیل-حماس» تحمیل شده است، گویی دو طرف برابر رودررویی می کنند، یا قربانیان عمدتاً سربازان بریگاد القسام هستند.

روش روزنامه ها متفاوت است اما همیشه حماس را به عنوان «سازمان تروریستی» معرفی می کنند – یاداوری کنیم که فقط اتحادیه اروپا و ایالات متحده این سازمان را تروریستی می دانند- امری که پیشاپیش، اسرائیل را از همه جنایت هایش مبرا می کند. مگر در مقابل شر مطلق، هر کاری روا نیست ؟ یک روزنامه نگار CNN از رهنمودهای تحریریه نقل می کند:

واژه های «جنایت جنگی» و «نسل کشی» تابو هستند. از بمباران های اسرائیل در غزه به عنوان «انفجارها» یاد شود که کسی مسئول آن نیست، تا اینکه ارتش اسرائیل مسئولیت آن را یا بپذیرد یا انکار کند. نقل قول ها و اخباری که ارتش اسرائیل و نمایندگان دولت ارائه می دهند، به سرعت مورد تأیید قرار می گیرند، در حالی که گرایش این است که اخبار فلسطینیان را باید به دقت بررسی کرد.»(۱)

«پیرو اطلاعیه حماس»
می دانیم که در مورد شمار مردگان که وزارت بهداشت غزه منتشر می کند، سوءظن وجود دارد، و تا امروز با عبارت «پیرو اطلاعیه حماس» همراه است، در حالی که حدس زده می شود که میزان کشته های اعلام شده از واقعیت کمتر است. در نشان دادن رفتار با گروگان های فلسطینی، لخت، تحقیرشده وشکنجه شده ، تعدیل باید کرد، شک و تردید نسبت به تعلق آنان به حماس، شرایط استثنائی را توجیه می کند. درعکس، اخبار جعلی fake news شایع شده پس از ۷ اکتبر در مورد دریدن شکم زنان، سربریدن نوزادان یا سوزانده شدن در فرها بارها تکثیر شده است، زیرا مسئولان اسرائیلی آن ها را تأیید کرده بودند. هنگامی که شعبده بازی آنان فاش شد، هیچ کدام از هیئت های تحریریه ضروری ندانستند که به خاطر شایع کردن تبلغات اسرائیل به خطای خود اعتراف کنند. در فرانسه، میکروفن همه کانال های خبری تلویزیونی برای سخنگوی ارتش اسرائیل باز است، و هنگامی که روزنامه نگاری تصمیم می گیرد وظیفه اش را انجام داده و پرسشی واقعی مطرح کند، تحریریه اش او را سرجایش می نشاند. در این هنگام، گفتارهای نژادپرستانه بیشرمانه علیه منتقدان ارتش اسرائیل را که به نفرت پراکنی نزدیک است، به شدت نشان می دهند. باید از سوءظنی که نسبت به روزنامه نگاران مورد تبعیض و متهم به «فرقه گرائی» زمانی که نگرش دیگری ارائه می دهند، نیز یاد کرد.(۲)

در حالی که اسرائیل از ورود خبرنگاران خارجی به غزه جلوگیری می کند – به جز آن هایی که برمی گزیند تا «سوار بر زرپوش» با راهنمایی ارتش در غزه بچرخند، امری که بیشتر خبرنگاران خارجی بدون کوچکترین دیدگاه انتقادی می پذیرند- صدای اعتراض اندکی در برابر این ممنوعیت بلند شده است. نهادهای حرفه ای روزنامه نگاران علیه قتلِ ۱۰۹ خبرنگار فلسطینی بسیج نشده است، در هیچ مناقشه ی معاصر، هرگز تلفات به این رقم نرسیده است. اگر این گزارشگران اروپائی بودند، چه ها نمی شنیدیم ؟ بدتر از آن، سازمان خبرنگاران بی مرز در کارنامه سالیانه اش که در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۳ انتشار یافت می نویسد «۱۷ خبرنگار [فلسطینی] در حین انجام وظیفه» کشته شدند، خبری که چندین رسانه سراسری فرانسوی بازتاب دادند. وقاحت این جمله پردازی تکان دهنده است، بویژه هنگامی که می دانیم هدف گیری عامدانه ی روزنامه نگاران در غزه و کرانه باختری یکی از عملکردهای متداول ارتش اسرائیل است، همان طوری که قتل خبرنگار شیرین ابو آکله شاهدی بر آن است. یکشنبه ۷ ژانویه، دو همکار فلسطینی دیگر در اثر پرتاب یک موشک هدفمند در اتومبیل خود در غرب خان یونس کشته شدند. یکی از آنان پسر وائل الدحدوح، مدیر دفتر تلویزیون الجزیره در غزه بود. ارتش اسرائیل نیمی از خانواده او را قتل عام کرده و نیز فیلمبردار او را کشته بود.

حال آنکه، بیشتر تصویرهایی را که از غزه به ما می رسد، مدیون این خبرنگاران هستیم. گرچه برخی از آن ها به عنوان «همراه و مترجم» [فیکسِر] روزنامه نگاران فرانسوی کار کرده اند، چون فلسطینی هستند همواره مورد سوء ظن اند. همان وقت، با همکاران اسرائیلی آنان به استثنای چند تن (+۹۷۲، برخی روزنامه نگاران هآرتس) که از زبان مورد استفاده ارتش استفاده می کنند، با احترام رفتار می کنند.

پاکسازی قومی، گزینه ای چون گزینش دیگر
در روزهای اخیر شاهد بحث و جدل های سوررئالیستی بودیم. آیا واقعاً می توان آسوده، آرام، «به طور عادی» در استودیوهای رادیو و تلویزیون درباره پیشنهاد انتقال اهالی فلسطین به کنگو، رواندا یا اروپا بحث کرد، بدون اینکه قاطعانه گفت که این کارها جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است ؟ بدون اینکه اعلام شود، کسانی که اینجا و آنجا، با صدای بلند این حرف ها را می زنند، مستوجب متهم شدن به جرم ستایش از جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است؟

سازمان ملل متحد اعلام کرده است که باریکه غزه «مکان مرگ، غیرقابل زندگی» است. هر روز بر اخبار درباره کشته ها (بیش از ۲۳ هزار نفر)، و زخمی ها (بیش از ۵۸ هزار نفر)، ساختار پزشکی بمباران شده، اعدام های فراقانونی، شکنجه های گسترده (۳)، مدرسه ها و دانشگاه های با خاک یکسان شده، خانه های ویران شده افزوده می شود. وضعیتی پیش آمده که برای نشان دادن این درجه از ویرانی برنامه ریزی شده خانه ها، واژه جدید «مسکن کُشی» [Domicide بر وزن Génocide « نسل کُشی »] را ساخته اند. به ندرت، این جنایت ها موضوع بررسیِ مطبوعاتی شده است. باوجود این، شکایت نامه ای که آفریقای جنوبی در ۲۹ دسامبر ۲۰۲۳ در دیوان داوری بین المللی در لاهه (۴) عرضه کرده، برای رسانه ها کفایت می کند تا ده ها « خبر نخست » مخابره کنند. آنان در دادن « یک چهره، یک نام، یک هویت » به قربانیان (نه فقط قربانیان ۷ اکتبر) یاری خواهند رساند. برای مجبور کردن اسرائیل و ایالات متحده که بی هیچ تردیدی به آن کشور سلاح می دهد، و نیز برای قرار دادن کشورهای دیگر از جمله فرانسه در برابر مسئولیت شان، و برای این کار کافی نیست که مقداری غذا بر سر اهالی در آستانه مرگ، فرو ریزید یا «نگرانی» خود را با یک اطلاعیه اعلام کنید.

برای نخستین بار، یک نسل کشی به طور مستقیم جریان دارد، به معنی واقعی کلمه، با پخش مستقیم [لایو] بر روی برخی تلویزیون های خبری پان عرب یا شبکه های اجتماعی، امری که نه در مورد رواندا و نه سرِبرِنیکسا وجود داشت. در برابر این مسئله، با سهولتی که این کشتار صفحه اول روزنامه ها و سرآغاز برنامه های خبری تلویزیون را در کشورهای ما ترک می کند و به خبر دست دوم تبدیل می شود، ناراحت کننده است. وانگهی، روزنامه نگاران به اندازه ی دولت های امضا کننده کنوانسیون برای جلوگیری و مجازات جنایت نسل کشی، مسئولیت اخلاقی برای بسیج افکار عمومی جهت توقف جنایت در حال جریان دارند.

فرانسه به خاطر ندیدین نسل کشی، می تواند برای توقف آن کوشش کند: تعلیق همکاری نظامی با اسرائیل، حتی معلق کردن واردات کالاهای اسرائیلی که برخی از شهرک های استعماری می آید و در نتیجه خریدشان در تناقض با تصمیم های اروپاست.

در اواخر ماه دسامبر، به دنبال حمله روسیه به شهرهای اوکراین که نزدیک به سی نفر تلفات داد، دولت آمریکا «این بمباران های هولناک » را محکوم کرد، در حالی که دولت فرانسه «استراتژِی ترور روسیه» را نکوهش می کرد. روزنامه لوموند «کارزار ترور روسیه» را عنوان صفحه اول کرد.

چقدر زمان لازم است تا جنگ اسرائیل علیه غزه را تروریسم ارزیابی کنند؟

زیرنویس ها:

۱ – « Cnn Runs Gaza Coverage Past Jerusalem Team Operating Under Shadow of Idf Censor », The Intercept, Daniel Boguslaw, 4 janvier 2024.

۲ – Nassira Al-Moaddem, « TV5 Monde : « l’affaire Kaci » secoue la rédaction », Arrêt sur image, 30 novembre 2023

۳ – Lire l’enquête du magazine israélien +972, Yuval Abraham, « Inside Israel’s torture camp for Gaza detainees »

۴ – Application Instituting Proceedings


د نوي کال په ماښام، ملکې مارګریټ له 52 کلونو وروسته د استعفا پریکړه وکړه

د ډنمارک ملکې له 52 کلونو وروسته د 2024 کال د جنورۍ په 14 نیټه خپله استعفا لاسلیک کړه

نن دجنورۍ په۱۴ خلک د سهار راهیسې په کوپنهاګن کې د دغه هېواد د پارلمان د ودانۍ مخې ته راټول شوي ول څو د خپلې محبوبې ملکې مارګریت له خوا خپل زوی فریدریک ته د تاج او تخت د سبارلو د مراسمو شاهدان اوسي.

کله چې د نوي کال په ماښام  ملکې مارګریټ له 52 کلونو وروسته خپله پریکړه اعلان کړه، د نژدې شپږمیلیونه ډنمارکیانو د حیرانتیا سبب شو. . هغه په ​​تیرو ۹۰۰ کلونو کې د ډنمارک لومړنی واکمنه ده چې په خپله خوښه یې استعفا وکړه.ځکه په تېرو وختونو کې د پاچا له مړینې وروسته نوی پاچا ټاکل کېده خو دا ځل د تیر پاچا په خوښه او پرېکړه نوی پاچا وټاکل شو.

دا مراسم د ملکې مارګریت ، شهزاده فریدریک، شهزاده کریستین او د دولتي هیئت په شتون کې ترسره شول. د دولتي شورا غونډې د پاچا تر مشرۍ لاندې جوړېږي او د تاج وارث کله چې ۱۸ کلن شي په دغه غونډو کې ګډون کوي..

په آسټرالیا کې زیږیدلی ماریه ډونالډسن چې د  فریډریک میرمن ده، نن له ماسپښین وروسته د فریدریک له پاچا کیدو وروسته د ډنمارک ملکه شوه.

د تاج د سپارلو مراسم په ډېر ساده او غیر مذهبی بڼه تر سره شول. د ډنمارک صدراعظمه د شاهي ماڼۍ بالکن ته د د شهزاده فریدریک په ملګرتیا را وځي او بهر ولاړو خلکو ته د یوې لنډې  وینا په ترڅ کې فریدریک د ډنمارک د نوي پاچا په توګه اعلانوي. وروسته له هغې د ډنمارک نوی پاچا د خپلې مور له خدمتونو او د پاچا په توګه د خپل مسوولیت او ژمنتیا په اړوند ډېره لنډه وینا کوي. وروسته نوی پاچا د نوې ملکې او خپلې کورنې په ملګرتیا یو ځل بیا بالکن ته راوځي او د خلکو  له احساساتو څخه مننه کوي. .

ملکه مارګریته د مازدیګر په څلورو بجو او پنځل دقیقو شاهي ماڼۍ پرېښوده او د خپلې استوګنې ماڼې ته ولاړه چې د لارې دواړو خواو ته په زرګونو کسانو ورته لاسونه پړکول او د ستاینې احساسات یې څرګندو.. د مارګریتې د اوسیدلو له ماڼۍ څخه بیرغ چې د پادشاهي نښه ده، کوز او د نوي پاچا د اوسیدلو پر ماڼې بېرغ اوچت شو. د .

عبدالملک پرهیز

ترجمه از فرانسه شروین احمدی
حملات از یمن به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ ، ظرفیت بی ثبات کردن درگیری ای را نشان می‌دهد که مدتها نادیده گرفته شده بود. حوثی ها بمثابه تنها مدافعان آرمان فلسطین، سازوکارهای خود را با دقت، هم در داخل و هم در منطقه دنبال می کنند.

در چند ماه اخیر جنبش حوثی ها صفحه اول رسانه های اروپایی را به خود اختصاص داده است، چیزی که ۹ سال جنگ داخلی با ابعادی منطقه ای در یمن موفق به انجام آن نشد. در واقع عملیات حمایتی از فلسطینیان در دریای سرخ باعث شد تا حتی موجودیت این جنبش به یک موضوع جهانی تبدیل شود. از سال ۲۰۱۵، انصارالله (نام رسمی جنبش) کنترل صنعا و همچنین اکثریت سواحل دریای سرخ را در اختیار دارد و با مشت آهنین بر دو سوم جمعیت حکومت می کند. برنامه جنبش در داخل تضمین تسلط سادا (از اولاد پیامبر که به نام اشرف یا هاشمی نیز شناخته می شود) است و تاکید بر دشمنی با ایالات متحده و اسرائیل عنصر اصلی سیاست خارجی آن می باشد. جنگ در غزه به این جنبش محبوبیت ملی و بین المللی تازه ای بخشیده است، آنهم در زمانی که اکثریت مردم یمن در آرزوی صلح هستند.

مانند میلیون ها نفر دیگر، مردم یمن از قتل عام وحشتناک غزه خشمگین هستند. فراخوان مقامات حوثی برای تظاهرات برای فلسطین به آنها فرصتی نادر برای بسیج وسیع و پر شوری را داد. با وجود عدم محبوبیت رژیم انصارالله، اکثر ساکنان به احتمال زیاد از رهبر آن عبدالملک الحوثی که اسرائیل را تهدید به اقداماتی در دریای سرخ کرد، حمایت می کنند. رقیب او راشاد العلیمی ، رئیس جمهوری شناخته شده بین المللی ، نیز حمایت خود را از فلسطینی ها اعلام کرده است، اگرچه دولت او هیچ کاری بیش از سخن گفتن انجام نداده و اعتراضات گسترده در شهرها و روستاها هیچ تاثیری بر او نداشته است. در شهرهای تحت سلطه مجلس انتقالی جنوبی (STC) ، وابسته به امارات متحده عربی (به ویژه عدن)، حمایتی از فلسطین شنیده نمی شود. هم دولت و هم استقلال طلبان جنوب مانند حامیان منطقه ای شان سکوت پیشه کرده اند.

ظرفیت چشمگیر برای آسیب رساندن
«جامعه بین‌المللی» به دلیل وتوی آمریکا نتوانست یک آتش‌بس را تحمیل کند . متحدان اصلی اسرائیل تا حد زیادی تلاش کردند تا از تشدید و اوج گیری جنگ در جبهه های دیگر جلوگیری کنند. آنها از حزب‌الله لبنان و ایران درخواست کردند که علی‌رغم تشدید کشتارها و ترور یکی از رهبران ارشد حماس در بیروت در ۲ ژانویه ۲۰۲۴ ، واکنش‌های معتدل تری نشان دهند.

جالب توجه آنکه حملات علیه نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق با انتقام‌جویی فوری نظامی از سوی ایالات متحده پاسخ داده شد، در حالی که اقدامات حوثی‌ها در دریای سرخ، با آنکه مؤثرتر بود، تا پایان دسامبر سال گذشته، فقط موجب محکومیت های لفظی می شد . از اواسط اکتبر، حملات موشکی مکرر آنها به جنوب اسرائیل عمدتا توسط نیروهای دریایی آمریکا، فرانسه و سایر کشورها رهگیری شده است. با توجه به فاصله بین دو منطقه و برد زرادخانه آنها، این حملات تهدید نظامی جدی برای اسرائیل به حساب نمی آید. در عوض، توانایی آنها برای حمله به کشتیرانی در دریای سرخ موثرترین و هویدا ترین حمایت بین المللی از فلسطینیان بوده است. امری که نشانگر ظرفیت چشمگیر آنها برای آسیب رسانی است.

در واقع، ۱۵ درصد تجارت جهانی از این دریا می گذرد و حملات حوثی ها موجب کاهش قابل توجه جریان کشتیرانی می شود که به طور جدی بر اقتصاد جهانی تأثیر می گذارد. این امر به وضعیت مالی مصر که بسیار وخیم است نیز آسیب می رساند، هزینه های بهره برداری و بیمه کشتی ها را افزایش می دهد و زمان سفر را برای کشتی هائی که می خواهند به اروپا بروند ده روز افزایش می دهد. اجبار به طی مسیر طولانی تر با دورزدن آفریقا باعث تاخیر در رسیدن مایحتاج اساسی و سایر کالاها می شود. در ۳ ژانویه، بیش از ۲۰ درصد از کشتی‌هایی که معمولاً از این گذرگاه استفاده می‌کنند، مسیر خود را تغییر دادند، از جمله ناوگان شرکت های حمل و نقل اصلی جهان.

اوج گیری ای مهار شده
حوثی‌ها ادعا می‌کنند که فقط کشتی‌هائی را هدف قرار می‌دهند که به نوعی در اتباط با اسرائیل (مالکیت، مقصد و حتی ترانزیت) هستند، اما اطلاعات دقیقی در این مورد در دسترس نیست. تخمین زده می شود که این بحران در حال حاضر در حدود ۳ میلیارد دلار (۲.۷۴ میلیارد یورو) برای اقتصاد اسرائیل هزینه های اضافی ایجاد کرده است(۱).

گرفتن کشتی گلکسی لیدر(Galaxy Leader) در ۱۹ نوامبر ۲۰۲۳ ، هنوز تا اوایل ژانویه نمایشی ترین اقدام حوٍثی ها بود. ویدیوی فیلمبرداری شده توسط تیمی که در عرشه کشتی پیاده شد، در اخبار رسانه های غربی ، مکررا و بصورت شبانه روزی پخش شد و تبلیغات زیادی را به همراه داشت. توقیف این کشتی همچنین به حوثی‌ها این امکان را داد تا با سازماندهی رویدادهای فرهنگی در کشتی که به طور گسترده در یوتیوب توسط تأثیرگذاران یمنی پخش می‌شود، آن را به یک جاذبه گردشگری تبدیل کنند. به دنبال این واقعه جنبش حوثی ها حملات را افزایش و ۲۵ کشتی را در دو ماه هدف قرار داد: حمله به کشتی نروژی استریندا(Strinda) در ۱۱ دسامبر، مرسک جبل الطارق(Maersk Gibraltar) در ۱۴ دسامبر، و تلاش برای پیاده شدن بر عرشه مرسک هانگژو (Maersk Hangzhou) در ۳۱ دسامبر.

پس از هفته ها تردید، ایالات متحده سرانجام در ۱۹ دسامبر ایجاد ائتلاف دریایی بین المللی «نگهبان شکوفایی » متشکل از ۲۰ کشور را اعلام کرد که همکاری اکثر آنها نمادین بود. این ائتلاف در اولین هفته‌های حضور خود، نیروئی چشمگیر به کشتی‌های جنگی متعددی که در دریای سرخ حضور داشتند، اضافه نکرد: کاروان‌ کشتی ها اسکورت نشدند و حتی کشورهای ساحلی که مستقیماً از این وقایع تاثیر پذیرفته بود، ترغیت به شرکت در این ائتلاف نگردیدند. از سوی دیگر، تسلط آمریکا باعث شد که کشورهای بزرگ اروپایی (فرانسه، ایتالیا، اسپانیا) به طور مستقل عمل کنند و خواستار رهبری بین المللی شوند. علاوه بر این، توزیع نقش‌ها بین این نیرو و گروه ضربتی ۱۵۳ (Combined Task Force 153) که قبلاً توسط ایالات متحده در آوریل ۲۰۲۲ ایجاد شده بود، نامشخص است.

با این حال، در ۳۱ دسامبر، آمریکا سه قایق تهاجمی حوثی ها را منهدم کرد که منجر به کشته شدن ۱۰ خدمه آن شد.جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۳ ژانویه ، هیچ تصمیم یا اعلامیه مشترکی صادر نکرد و فقط رهبران انصارالله را به دلیل ممانعت از آزادی دریانوردی سرزنش کرد، بدون اینکه به دلایل اقدامات آنها اشاره نماید. در نتیجه، ایالات متحده به همراه دوازده کشور از نزدیکترین متحدانش(۲) بیانیه ای صادر و تهدید کرد که در صورت ادامه این حملات، پاسخ نظامی خواهد داد(۳).

فلج شدن آمریکا و عربستان
اگر واکنش واشنگتن طولانی و تا کنون محدود بوده ، به این دلیل است که آمریکا و عربستان سعودی از یک سال پیش مصمم به پایان دادن جنگ یمن هستند. دولت بایدن در این سال انتخاباتی به موفقیت دیپلماتیک نیاز دارد: یکی از اولین هدف های اعلام شده آن پایان دادن به این درگیری بود. با این حال، قبل از ۷ اکتبر، این هدف در دسترس به نظر می رسید، به عنوان مثال، بسیار بیشتر از اوکراین و فلسطین، جایی که حمایت وی از اسرائیل به طور فزاینده ای در بین رای دهندگان آمریکایی منفور است.

به نوبه خود، مقامات سعودی سال هاست که تلاش می کنند تا خود را از باتلاق دخالت نظامی در یمن رها کنند. آنها از اواخر سال ۲۰۲۲ با کمک عمانی ها به طور مستقیم با انصارالله مذاکره می کنند. در آوریل ۲۰۲۳، یک هیئت عالی رتبه سعودی رسما از صنعا بازدید کرد. توافق نزدیک به نظر می رسید، اما از آن زمان هیچ چیز محقق نشده است. در سپتامبر ۲۰۲۳، یک هیئت بلندپایه از انصارالله به ریاض سفر کرد و رسماً مورد استقبال شاهزاده خالد بن سلمان، وزیر دفاع قرار گرفت. اما باز هم برخلاف انتظار چیزی اعلام نشد.

سعودی ها می خواستند توافق آنها با حوثی ها با سرعت به انجام برسد، اما تشدید جنگ غزه ادامه این روند را از نظر سیاسی غیرممکن کرد. آنها خود را فلج شده می یابند و نمی توانند به طور علنی با حملات به اسرائیل مخالفت کنند، زیرا بی عملی آنها را در شرائطی به چشم می کشد که هزاران فلسطینی کشته می شوند و گرسنه در چنگ محاصره ای گرفتارند که به نسل کشی می ماند. به همین دلیل آنها ایالات متحده را تشویق کردند که در پاسخ به حملات حوثی ها خویشتن داری پیشه کند(۴). .

صلحی که مانند همیشه یک توهم است
در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳، فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد، هانس گراندبرگ، توافقی را اعلام کرد که طبق شایعات قرار بود در ابتدای ژانویه امضا شود. آگاهی از محدودیت های عربستان و آمریکا به وضوح حوثی ها را جسورتر کرده است. آنها به خوبی آگاهند که حمله به ایشان هرگونه امکان توافق را به طور جدی به خطر می اندازد. مذاکرات برای مبادله بیشتر زندانیان بین طرف های یمنی که برای اوایل ماه جاری برنامه ریزی شده بود، برای مدت نامعلومی به تعویق افتاده است. سفر محمد عبدالسلام، مذاکره‌کننده ارشد حوثی‌ها به ایران در اول ژانویه، موجب قطع حملات در دریای سرخ نشد. حملاتی که می‌توانست توسط کشتی نظامی ایران که اخیراً به منطقه آمده است، پشتیبانی شود. هرچند چنین امری قطعی نیست.

بر اساس متن منتشر شده این توافق، تصریح شده که عربستان سعودی به عنوان یک «واسطه» و نه به عنوان «شرکت کننده» در جنگ آنرا امضا خواهد کرد، امری که امتیازی بزرگ برای ریاض است و هر گونه احتمال اینکه از نظر قانونی مسئول جنایات جنگی شناخته شود را از بین می برد. این توافق به طور رسمی بین حوثی‌ها و دولت منعقد می‌شود، هرچند دولت اخیر تقریباً هیچ کمکی به این مذاکرات نکرده است. سعودی‌ها علاوه بر آتش‌بس و توقف حملات فرامرزی ، حقوق تمام کارکنان دولت یمن از جمله نیروهای نظامی و امنیتی حوثی‌ها را به مدت یک سال پرداخت می‌کنند. بندر حدیده به‌طور کامل باز می‌شود و فرودگاه صنعا ساعت های بیشتری برای پروازها خواهد داشت. حوثی‌ها در عوض به دولت اجازه می‌دهند نفت صادر کند ، فعالیتی که از نوامبر ۲۰۲۲ پس از حمله به کشتی‌ها در بنادر صادراتی در دریای عرب متوقف شد. در نهایت، تیم فرستاده ویژه سازمان ملل متحد مسئول آماده سازی مذاکرات «صلح» بین طرف های یمنی، به ویژه در مورد توزیع قدرت خواهد بود. بدین ترتیب خروج عربستان از یمن قطعی خواهد شد.

در میدان، این توافق باعث تضعیف بیشتر جبهه ضد حوثی می شود که در حال حاضر از نزاع ها و رقابت ها در شورای هشت نفره ریاست جمهوری رنج می برد. در سال گذشته، برخی از جناح ها مواضع خود را تقویت کردند، به ویژه طارق صالح (برادرزاده رئیس جمهور سابق) که طرفدار اتحاد است و مجلس انتقالی جنوبی (STC) که جدایی طلب می باشد. حاکمیت منطقه حضرموت به موضوعی مهم تبدیل شده است که تا حدی منعکس کننده رقابت بین سعودی ها و اماراتی ها است. ایالات متحده تلاش دارد طارق صالح که کنترل باب المندب را در دست دارد، اغوا کرده و به خود نزدیک کند.

در سرتاسر سال ۲۰۲۳، علیرغم تشدید برخی تنش ها در سه ماهه آخر، از شدت نبرد در یمن کاسته شد. پس از نشست ریاض در ماه سپتامبر، فشار حوثی‌ها به عربستان سعودی با حمله هواپیماهای بدون سرنشین برون مرزی که منجر به کشته شدن چهار سرباز بحرینی شد، ادامه یافت.این که هشداری به رهبران سعودی بود، همچنین منعکس کننده اختلافات درون رهبری حوثی ها است که در آن حامیان حفظ توازن قدرت منطقه ای، قدرتمند هستند. در ۲۱ سپتامبر، نهمین سالگرد تصرف صنعا، حوثی ها یک رژه نظامی چشمگیر سه ساعته برگزار کردند که در طی آن سلاح‌های پیشرفته از جمله پهپادها و موشک‌هایی را به نمایش گذاشتند که همه بر سر ویژگی‌های مشترک شان با سلاح‌های ایرانی، توافق دارند.

در حال حاضر، هیچ چیز حاکی از امضای توافقنامه بین طرفین متخاصم نیست. با این حال، حتی اگر این توافق به طور کامل مناقشه را پایان نمی دهد، بسیاری از یمنی ها امیدوار بودند که این اولین گام به سوی صلحی باشد که به شدت به آن نیاز دارند. شرایط زندگی آنها همچنان رو به وخامت دارد. در حالی که در سال ۲۰۲۲ ، ۵۵ درصد از طرح مداخله بشردوستانه سازمان ملل متحد تامین مالی شده بود، در سال ۲۰۲۳ ، این رقم تنها ۳۸ درصد بود. امری که موجب کاهش کمک های ارائه شده به میلیون ها نفر شد.

در چشم انداز جنگی پر آشوب آغاز سال جاری، وضعیت یمن همچنان قابل اشتعال است. اقدامات حوثی ها به نفع فلسطین نشان دهنده ظرفیت واقعی آسیب رسانی ای است که می تواند منجر به حملات نظامی ای شود که به گسترش درگیری می انجامد.

۱- « Yemeni threats disrupt about 85 % of port’s profit : ”Eilat” Port Dir. », Al Mayadeen, 11 décembre 2023.

۲- امضا کنندگان این بیانیه: استرالیا، آلمان، بحرین، بلژیک، کانادا، دانمارک، ایالات متحده، ایتالیا، ژاپن، نیوزلند، هلند، بریتانیا.

۳-

« US warns Houthis to cease attacks on Red Sea vessels or face potential military action », Associated Press, 4 janvier 2024.

۴- « Saudi Arabia urges US restraint as Houthis attack ships in Red Sea », Reuters, 7 décembre 2023.

عبدالصمد ازهر                                                                              ۰۵ /  ۰۱ / ۲۰۲۴

از ليموی ترش لیموناد شیرین می سازیم

طالب چارواکو ته په هره برخه، او په ځانګړي توګه په فرهنګي تشو او د ښځو او نجونو پر حقونو ظالمانه تېري په هکله، له پر له پسې ګوتنيونو او انتقادونو وروسته د دې وار رسېدلی دی چې په نورو اړخونو هم تم شو او خپل ګټور او جوړوونکي وړانديزونه هم ورسره شريک کړو. مخکې له دې چې وړانيزونو ته ولاړ شم، په زغرده وايم څو چې د نجونو او ښځو د زده کړې او کار حقونه ونه پېژندل شي او په ټولنه کې قانونيت واکمن نه شي، د دوی او د افغان ولس او په ځانګړې توګه روڼ اندو تر منځ واټن به کله هم لنډ نه شي. ټول بايد پوه شي چې زمونږ وطنوالو د تېرې نيمې پېړۍ له وژنو، ورانيو، بې وطنيو او ډېرو نورو ربړېدنو نه ډېر څه زده کړي دي. زمونږ عوام هم هغه نه دي چې ځينو به ورته د « العوام کالانعام» خطاب کاوه. دوی د ډېرو تجربو له لارې په ډېرو حقیقتونو پوه شوي دي، خو له هغې وېرې چې له پېړيو راهيسې د دوی په ټوليز شعور (شعور جمعی) کې اخشل شوې ده، لا هم د خپلو عقلي موندنو له برالا ويلو ډډه کوي.

زمونږ تېرې او اوسنۍ هلې ځلې او زمونږ پياوړی هوډ، زمونږ د ځورېدلي ولس، زمونږ د وران ويجاړ ټاټوبي او زمونږ له دننه او د باندې نه ټکول شويو وطنوالو له پاره ښېګڼه، بسياينه او هوساينه رامنځ ته کولو په موخه ول او دي، نو ځکه نشو کولی په هر حالت کې هغه وړانديزونه کوم چې ګټور راته ښکاري، له شريکولو وسپموو.

غواړم په ټولنيزو او اقتصادي برخو کې ، سره له دې چې ځانګړې پوهه او تخصص په کې نه لرم، د روغتيايي حالت  په مساعد وختونو کې څو وړانديزونه يو په بل پسې خپاره کړم. هيله من يم ګران لوستونکي يې په خپلو عالمانه نظرياتو سره تشې ډکې کړي.

 

لومړی وړانديز:

په خبرونو کې واورېدل شول چې په اقتصادي چارو کې د لنډ مهال حکومت د رییس الوزرا مرستيال ملا عبدالغني برادر، د کندهار په دامان ولسوالۍ کې لوی واټ( لويې لارې) ته ورڅېرمه، د ۵۳ مليونو افغانيو په لګښت د يوه جامع جومات د جوړولو ډبره کښېښوده. په خبر کې دا هم وويل شول چې د ملا هبة الله له لارښوونې سره سم به ۷۵ لوی جوماتونه د لويو واټونو(شاهراه ګانو) تر څنګ، په مختلفو ولايتونو کې جوړېږي.

په دې خبر باندې رنګ رنګ ګونګوسې واورېدل شوې. چا وويل پر لويو لارو د جوماتونو جوړول ضرور ول که د وږو متقاعدينو د روا حقونو ادا کول؟! بل وویل په داسې حال کې چې په هر کلي کې جوماتونه شته چې د مدرسې حيثيت هم لري خو ښوونځي نشته، ولې ښوونځي نه جوړوي او لګيا دي لا هم مدرسې او جوماټونه آبادوي؟! بل وويل لمونځ خو پر تش ډاګ هم کېږي خو که د ۷۵ جوماتونو په ځای ۷۵ سترې فابريکې جوړېدې نو ډېرو وږو وطنوالو ته به د کار موندنې زمينه برابره شوې وای او ثواب به يې هم زيات وای.

ما وويل راځئ چې دغو جوماتونو ته له بلې زاويې وګورو او خپل وړانديزونه چارواکو ته وليکو:

ښه به وي دغه جوماتونه له ښارونو نه ليرې  او هلته چې د اوبو شته والی، سمدلاسه يا په پلان کې، میسر وي، پر لويو لارو جوړ شي؛ تر څنګ يې هوټل او مساپر خونې او خوړلو، څښلو او نورو اړو توکو هټۍ هم ورغول شي څو د کارکونکو او مساپرو اړتياوې سمبال کړي. دغه خلک چې دلته په جومات، هټيو، هوټل او مسلپر خونو کې په کار بوختېږي د استوګنې کورونو ته اړتيا لري. دغه کورونه بايد د يوه ښارګوټي له منل شوې نخچې له مخې جوړ شي. د کورنيو ځای په ځای کېدو سره د ښوونځيو، د ژوند د نورو آسانتياوو لکه برق، انټرنټ، د څښاک پاکې اوبه ، ټرانسپورټ، امنيتي او اداري جوړښتونو او داسې نورو، اړتيا بې له شکه رامنځ ته کېږي.

کله که دا وشول، دغه لومړني جومات به، چې د دغو ټولو آباديو او بدلونونو زړی(هسته) دی، د وطن په آبادولو او مډرنايزېشن کې ستره ونډه درلودلی وي.

وګورئ، که نن د دغو جوماتونو تر څنګ ۷۵ ښارګوټي، چې سبا به په لویو ښارونو هم اوړي، رامنځ ته کېږي، دا يوه بېلګه ګرځي د همدې ته ورته پراختياوو له پاره. همدغه فورمولا کېدای شي په کليو کې د کليوالي جوماتونو تر څنګ هم پلی شي او په دې توګه سوکه سوکه د ښار او کلي توپير پيکه شي.

دوهم وړانديز بيا بل وخت

۱۵ / ۱۰ / ۱۴۰۲

۰۵ / ۰۱ / ۲۰۲۴

 

نویسنده Benoît Bréville برگردان مرمر کبير
از منظر قوانین بین المللی هیچ جای شبهه نیست : روسیه به شکل غیرقانونی کشور همسایه خود، اوکراین را اشغال کرده و اسرائیل به طور غیرقانونی همسایه فلسطینی خود را. سازمان ملل بارها هر دو را محکوم کرده است. لذا غرب که ادعای دفاع از «نظم مبتنی بر قانون» را دارد، نیز می بایست هر دو را محکوم کند. اما به واقع چنین نیست. در یک مورد، ایالات متحده و اتحادیه اروپا در کنارکشور مورد حمله قرارگرفته اند و مورد در دیگر، در کنار کشور متجاوز. 
از نخستین روزهای جنگ، قاره کهن مرزهای خود را سخاوتمندانه به روی میلیون ها تبعیدی اوکراینی گشود، مهمان نوازی گرمی که پناهندگان عراق، سوریه یا افغانستان را بهت زده کرد. یک سردبیر بریتانیایی توضیح داد که اوکراینی‌ها «شبیه ما هستند. (...) آنها شبکه تلویزیونی نتفلیکس را تماشا می کنند، حساب های اینستاگرامی دارند، در انتخابات آزاد رأی می دهند و روزنامه های بدون سانسور را می خوانند» (۱). اما هیچ کس به صدها هزارغیرنظامی که مایل به فرار از غزه هستند، پیشنهاد سرپناه نمی دهد. پس از چهل و چهار روز بمباران اسرائیل، امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، به سختی پذیرفت که پنجاه کودک فلسطینی مجروح را «اگر [مفید و ضروری] باشد» بپذیرد.

واشنگتن و بروکسل با اعمال تحریم‌های شدید علیه مسکو (تحریم نفت، محدودیت‌های تجاری و بانکی، مسدود کردن دارایی‌های الیگارشی‌ها، ممنوعیت پخش رسانه های روسی در اروپا و غیره) به تهاجم روسیه پاسخ دادند. برای تحریم ورزشکاران، موسیقی دانان، فیلمسازان و نویسندگان روسی، از هر طرف فراخوان داده شد. نمایشگاه ها لغو و کنسرت ها منحل شد. اما جنبش «بایکوت، سلب سرمایه و تحریم» که در سال ۲۰۰۵ تاسیس گشت هرگز قادر به پیشبرد کارزاری موثر بر علیه اسرائیل نشد و دائما به یهودستیزی متهم می شود. در آلمان طرد شده و در حدود سی ایالت آمریکا ممنوع است. در فرانسه، پرونده جنبش فوق مورد رسیدگی قانونی است، در حالی که کانادا تبلیغ برای آن را ممنوع اعلام کرده است.

موارد عدم تقارن دربرخورد با این دو جنگ بیشمار است. در حالی که غرب به اوکراین اشغالی تسلیحات تحویل می‌دهد، به اشغالگران اسرائیلی سلاح می‌فروشد و در عین حال تهدید به انتقام‌جویی علیه کسانی می‌کند که از فلسطینیان حمایت نظامی ‌کنند. جوزف بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، تخریب بیمارستان ماریوپل را «شرم آور برای تمام جهانیان» خواند، اما زمانی که اسرائیل با بمباران ها و تحریمها باعث نابودی یک سوم بیمارستان های غزه شد ، سکوت اختیار کرد. او کشتار در شهر بوچا را به عنوان «نسل‌کشی» محکوم کرد، اما ازحمایت از درخواست آتش‌بس در غزه، جایی که نزدیک به ۲۰ هزار نفر در کمتر از سه ماه کشته شده‌اند، امتناع کرد..

اغلب مفسران غربی کشته شدن ۱۲۰۰ اسرائیلی توسط حماس را با توجه به جمعیت ۸ میلیونی این کشور معادل کشته شدن پنجاه هزار نفر در ایالات متحده با جمعیتی بالغ بر ۳۳۱ میلیون نفر، یعنی بیست برابر تعداد کشته شدگان یازده سپتامبر، می دانند. بر همین اساس در فرانسه معادل ده هزار کشته یعنی صد برابر کشته شدگان عملیات تروریستی در سالن باتاکلان. بیش از بیست هزار کشته در غزه در میان جمعیتی بالغ بر دو میلیون و سی صد هزار نفر، معادل کشته شدن ۵۸۰ هزار نفر در فرانسه و حدود دو میلیون و هشت هزار امریکایی است، یعنی بیش از جمع کل تعداد کشته شدگان در تمام جنگهای امریکا ، حتی با محاسبه جنگ های داخلی. بیش از هفتاد در صد جمعیت غزه آواره شده اند، به مقایسه ادامه دهیم، این رقم معادل پنجاه میلیون آواره در فرانسه و نزدیک دویست میلیون آوراه در امریکاست ....

نویسنده Shervin AHMADI 
سالی در زیر غرش بمباران ها پایان می یابد. شادی در سرزمین هائی از یاد می رود و حتی فرصتی برای عزای عزیزان نیست چون هر لحظه می توانی به آنها به پیوندی.
 
سال جدید نیز در اوج بربریت آغاز می شود، در فلسطین و اوکراین. و در افق جنگ های دیگری به صف ایستاده اند، در دریای سرخ ، در دریای چین.

نظم بین المللی قدیمی در حال جان کندن است و نظمی نوین در حال زایش. دست به دست شدن قدرت هرگز به آرامی انجام نپذیرفته است. ۸۰ میلیون کشته در جنگ دوم جهانی لازم بود تا امپراتوری های استعماری جای خود را به سلطه امپریالسم امریکا بدهد و «غرب» در سحرگاه جنگ سرد ابداع شود.

با سقوط «اتحاد شوروی»، ایالت متحده نزدیک به بیست سال تنها قدرت مسلط بر جهان بود. رویای دیرینه سرمایه داری در همین دوره در شکل عالی اش به وقوع پیوست: گردش آزاد سرمایه ورای مرزها، تضعیف دولت-ملت برای رهائی از هزینه دولت رفاه، گسترش جهانی بازار مصرف بمثابه محور اصلی سلطه توتالیتاریزم سرمایه، استفاده از دمکراسی غربی بمثابه مذهب مدرن جهانشمولی که برای پیروزی آن می توان هر دشمنی را از میان برداشت.

اما چنین سیاستی نیروهای نوین ضد خود را بوجود آورد. چین از فروش نیروی کار ارزان، سرمایه داری فقر، به یک قدرت صنعتی تبدیل شد و پس از چرخش بحران ساب پرایم در ۲۰۰۸، اینبار نه با ارزانی نیروی کار بلکه با بازار مصرف فزاینده اش، به اغوای «غرب» ادامه داد.سپس خیلی سریع به یک رقیب بزرگ علمی و صنعتی تبدیل گردید که دیگر به آسانی نمی شد آنرا از صحنه دور کرد.

بر بستر احساس تحقیر و نفرت ناشی از فروپاشی شوروی، در روسیه ناسیونالیسمی رشد کرد که با طرد مدل تحمیلی غرب سیاستمدارانی را به کرسی نشاند که بر روی دلتنگی دوران گذشته می خواستند مجددا به هر قیمتی مسکو را به صحنه بین المللی باز گردانند.روندی که با اشغال کریمه آغاز شد و با شرکت در جنگ سوریه و بالاخره جنگ اوکراین ادامه یافت.

در ادامه این تحولات، بریک و سپس بریکس بوجود آمد که در آغاز همچون رقیبی نه چندان جدی در نظرگرفته می شد ولی وزن آن از ۲۰ درصد تولید ناخالص جهانی در سال ۲۰۰۳ به ۳۲ درصد در سال ۲۰۲۳ رسید و از کشورهای گروه ۷ جلو افتاد که وزنشان در همین دوره از ۴۲ درصد به ۳۰ درصد کاهش یافت.

«غرب» ناگهان چشم باز کرد و زیر دستان دیروزی را همچون رقبای جدی آینده پیش روی خود یافت. جهانی سازی بعنوان مقصر این وضعیت شناخته شد و در همه جا شعار هائی چون «اول منافع من» بر سر زبان سیاستمداران غربی افتاد. اما هیچکدام از آنها جرات نکردند مقصر اصلی که همانا سرمایه داری مالی است را زیر سوال برند. پس باید دشمن دیگری عَلَم می شد. خارجی ها در همه جا بهترین متهم بودند. بدین ترتیب در اکثر کشورهای سرمایه داری نوعی راست افراطی رشد کرده است که چهره منزه «امپریالیسم فضیلت» غرب را لکه دار می کند. در اروپای شمالی، مهد سوسیالیسم دمکراسی و نماد دولت های رفاه، اتحادبین سوسیال دمکرات ها و فاشیست ها شکل گرفته است. در ایتالیا نوه دوچه به قدرت رسیده و در فرانسه جریان مارین لوپن به مهم ترین حزب سیاسی تبدیل شده و پشت در کاخ الیزه به انتظار ایستاده است.

ماموریت نهائی این نیروی راست استیلای فضای سرکوب است که به بهانه مبارزه با مهاجرین آغاز می شود ولی هدف آن سرکوب هر نوع اعتراضی است که می تواند از کاهش سطح زندگی عمومی و خدمات دولتی اولیه بوجود آید: برای رقابت با چین باید «هزینه» طبقات محروم نزدیک به صفر شود.

نیروی چپ در همه جا رو به عقب نشینی است و نظم جدید جهانی با پرچم «عدالت اجتماعی» به صحنه نیامده است. در شیلی قانون اساسی جدید پیشنهادی نیروهای راست از قانون اساسی دوران پینوشه نیز بدتر است و در آرژانتین شعبان بی مخ نئولیبرالیسم با حمایت جوانان به قدرت رسیده است. نیروهای راست در همه جا به جوانانی تکیه می کنند که مدهوش ستارگان سرمایه داری مصرفی هستند و به چماقداران مک دونالد و استاربروک تبدیل شده اند.

این وضعیت نباید باعث استیصال نیروهای چپ شود بلکه برعکس می بایست اهمیت دوران کنونی را به آنها یاد آوری کند. به قول ادوارد گالیانو: آرمان زیبای من در افق پدیدار است. من دو قدم نزدیک تر می شوم، او دو قدم دورتر. من ده قدم به سوی افق جلوتر می روم و افق از من می گریزد و ناپدید می شود. هر قدر هم پیشتر روم به آن نمی رسم. پس آرمان به چه کار می آید ؟ به «پیمودن راه» به سوی آن.


عنایت الحق یاسیني

په افغانستان کې د طالبانو حکومت بیا ځل واکمنۍ درېیم کال روان دی، په ۲۰۲۱ کال کې په چټکۍ سره د ټول افغانستان له نيولو وروسته، په تېرو دوه نیمو کالو کې د بېلابېلو پخوانیو چارواکو او سیاستوالو لخوا د دوی پرضد د مخالفت غږونه پورته شوي.

خو دا ډلې او شخصیتونه د نړیوالو ښکاره ملاتړ ترلاسه کولو کې پاتې راغلي دي.

تازه د ملګرو ملتو د امنیت شورا یو پرېکړه لیک منلی، چې په افغانستان کې د طالبانو له حکومت سره د نړیوالې ټولنې د اړیکو د څرنګوالي په تړاو د ورسپارل شویو سپارښتنو ملاتړ پکې شوی دی.

دا سپارښتنې د یوې خپلواکې ارزونې د پایلو له مخې شوې چې د طالبانو له حکومت سره د نړیوالې ټولنې د همغږي تعامل د ډېرولو غوښتنه کوي.

د جمهوریت له پر ځېدو وروسته، ګڼ شمېر پخوانيو مشرانو او شخصیتونو په بېلابېلو هېوادونو کې په لومړي سر کې له یوې څه مودې چوپتیا وروسته د وخت په تېرېدو سره خپل غږونه راپورته کړل.

په ناستو او غونډو کې د دوی اصلي غوښتنه د ټول ګډوني حکومت ده. دا ټول خوځښتونه چې د ملاتړ اصلي کچه معلومول یې ستونزمن دي ټول له افغانستانه بهر رامنځ ته شوي دي، د طالبانو د حکومت مخالفین د دې شمېر لسګونه یادوي او وايي چې د وخت تېرېدو سره په نړیواله کچه د دې حرکتونو په ملاتړو کې زیاتوالی راځي، دوی په بهرنېو هېوادو کې د مخالفینو ډېرېدونکې غونډې د ملاتړ د یوې نښې په توګه یادوي.

شکریه بارکزۍ، چې د طالبانو واک ته رسېدو له پیله د هغوی منتقده ده، ویانا کې د طالبانو د مخالفو سیاستوالو وروستۍ غونډې ګډون واله هم وه، دا وايي "کله چې د یوه حرکت غونډې درېیم پړاو ته رسېږي، دا د ملاتړ یوه نښه ده."

نوموړې وايي، "موږ د جګړې غوښتونکي نه يو، موږ غواړو چې د افغانستان قضيه له سياسي او مدني لارې حل شي په دې افغانستان کې د افغانستان خلک نور د جګړو توان نه لري."

د مقاومت په نوم جوړو شوو ډلو کې د ملي مقاومت په نوم جبهه، د سولې او عدالت ملي خوځښت، د ځینو پخوانیو پوځي افسرانو لخوا جوړې شوې ډلې او نورې شاملې دي.

د امنیت شورا وروستۍ پرېکړه چې د طالبانو حکومت سره د افغانستان د ستونزو هواري لپاره د ډېر تعامل غوښتنه کوي د ډېرو په اند د طالبانو سیاسي مخالفینو نه نژدې راتلونکې کې د نه ملاتړ یو بله نښه ثابتېدی شي. له دې نه وړاندې امریکا، بریتانیا او اروپايي ټولنې په ښکاره ویلي دي، چې "د طالبانو پر ضد به د وسله وال مقاومت ملاتړ نه کوی."

د ډېرو په اند دا یو له هغه علتونو دی چې د طالبانو مخالفت کې جوړې شوې ډلې د نړیوال ملاتړ په ترلاسه کولو کې پاتې راغلې دي.

له دې علاوه د ډېرو په اند دا شخصتیوتونه او ډلې خپلو کې سره وېشلې دي او یو موټی کېدل یې شونې ده ډېر وخت ته اړتیا ولري، خو د سولې او عدالت ملي خوځښت یو بنسټ اېښودونکی او د افغانستان د ملي امنیت پخوانی مشر محمد معصوم ستانکزی وايی، دا ډلې به په یو محور راغونډېږي او د ده په ټکو د طالبانو د ناسم سیاست له امله خلک اړ شول چې نوې هڅې پیل کړي "دا حرکتونه دې لپاره دي چې افغانستان او افغانان له روان بحرانه وژغوري."

ولې نړيوال له خوځښتونو ملاتړ نه کوي
د چارو یو شمېر څارونکي په دې اند دي دا چې تر دې دمه نړیوالو په څرګند ډول له دې خوځښتونو ملاتړ نه دی کړی هغوی د افغانانو نظر ته هم ګوري: هغه دا چې افغانان له څلورو لسیزو زیات وخت جګړو ستړي کړي او غواړي چې د طالبانو په واکمنۍ کې رامنځ ته شوې سولې نه ګټه واخلي.

پاکستانی ورځپانه لیکونکی او څېړونکی احمد رشید چې د طالبانو په اړه لیکنو له امله نړیوال شهرت لري په همدی نظر دی. دی وايي، "افغانان له جګړې ستړي دي، هغوی غواړي چې له اقتصادي پلوه ښه ژوند ولري. او له هغې سولې چې دا مهال یې هېواد کې ټینګه ده ګټه واخلي. خو د دې نه هم انکار نه کېږي چې د مېرمنو په کار او د نجونو په زده کړو بندیز افغانان خپه کړي دي."

د طالبانو یو پخوانی مشر، سید محمد اکبر اغا هم وايي چې جګړې کې افغانانو ډېر تاوانونه لیدلي او نور جګړه نه غواړي.

دی زیاتوي، "هغه کسان چې بهر کې د مخالفت غږونه پورته کوي دا به د هغوی او ټولو افغانانو په تاوان وي، افغانان له جنګونو ستړي دي، مخالفت او شخړو کې تل د افغانستان ګاونډیانو ګټه کړې ده، په کار ده چې نړیوال طالبانو حکومت سره تعامل وکړي، او طالبانو حکومت هم یو لایحه جوړه کړي چې ټول په خپل ځان راغونډ کړي، تجربو ښودلې چې افغانستان کې د یوې ډلې حکومت د ډېر وخت لپاره نه وي، هغوی بل څوک ځان سره نه شریکولو ځکه نو سقوط سره مخامخ شول."

د سولې او عدالت ملي خوځښت یو بنسټ اېښودونکی او د افغانستان د ملي امنیت پخوانی مشر محمد معصوم ستانکزی وايی، "داسې فکر کېده چې طالبانو به په خپلې دویمې دورې کې له لومړنۍ زده کړه کړې وي، خو له بده مرغه هماغه پخوانۍ تېروتنې بیا تکراروي".


د چارو یو شمېر شنونکي په دې اند دي چې څو میاشتې وړاندې د یوه کنفرانس په پای کې د ولسمشر بايډن دا خبرې چې، "يه یاد مو دي ما څه ویلي وو، ما ویلي وو چې القاعده به هلته نوره نه وي، ما ویلي وو موږ سره دې لړ کې طالبان مرسته کوي، اوس څه روان دی، خپل مطبوعات ولولئ زما خبرې سمې وې."

هم د دې نويو جبهو په پلوۍ د هېوادو د نه راوتلو تګلارو ښکارندوي کوي خو د ویانا د غونډې برخه واله شکریه بارکزۍ دا خبره نه مني او وايي، "موږ یوازې نه یوو نړۍ مونږ سره مله ده او غونډې یې بل پړاو ته داخلې شوې دي."

خو ښاغلي سید اکبر اغا بیا په دې نیوکه وکړه چې هیڅ هېواد هم باید دا ډول غونډو ته اجازه ورنه کړي، او هم د طالبانو حکومت باید ټول قومونه په یو نه یو ډول په خپل ځان راغونډ کړي.

د دې ډلو د نړیوال ملاتړ کمي یو بل علت دا هم بلل شوی چې دا ډلې په بهر کې دي، او افغاانستان کې د پام وړ یا هېڅ شتون نلري، او د ولسونو له ملاتړ برخمنې نه دي.

خو ښاغلي ستانکزی وايی، "دوی هڅې پیل کړې دي او قرار قرار ټول بېلابېل نظرونه نژدې کېږي، د بحران د مخنیوي لپاره باید تېرې تجربې تکرار نه شي، که داسې ونه شي افغانستان بل بحران سره مخامخ کېدی شي."

احمد رشید هم وايي د طالبانو د حکومت یوه لویه ستونزه دا ده چې حکومت یې ټولګډونی نه دی، او که دا تګلاره یې دوام کوي د ښاغلي رشید په وینا دا به هغوی لپاره بې پایلو نه وي، "ستونزه دا ده چې طالبان په حکومت کې نورو خلکو ته له ونډې ورکولو ډډه کوي.

د دوی حکومت یوازې له طالبانو جوړ دی. هغه هم یوازې له سخت دریځو طالبانو، فکر کوم دا یو لویه تېروتنه ده. دا چې طالبان د ټولګډوني حکومت په تړاو د نړیوالې ټولنې، ګاونډیانو او افغانانو غوښتنو او نیوکو ته پام نه کوي د دې ډېر امکان دی چې راتلونکې کې به موږ د نارامۍ شاهد یوو."

افغانستان کې د طالبانو حکومت سره د تعامل د ډېرولو په تړاو د ملګرو ملتو د امنیت شورا وروستۍ پرېکړه، که څه هم منتقدین به لري خو د دې ښودنه کوي چې د نړیوالو اکثریت هم د افغانانو د ستونزو هواری غواړي.

دا چې نړیوال نه د طالبانو حکومت په رسمیت پېژني او نه هم د طالبانو سیاسي مخالفینو نه د څرګند ملاتړ خبره کوي یو خوا یې د نړۍ نورو مسلو کې ښکېلتیا ده او له بله پلوه د ډېرو په اند په نااعلان شوي ډول افغانانو ته دا فرصت ورکوي چې خپله د خپل هېواد او هېوادوالو په ګټه په یو موټي ډول تصمیم نیسي.

ترجمه از فرانسه شهباز نخعی
استفاده از مفهوم «نسل کشی» در فرانسه بسیار محدود است و در مطبوعات غالبا از آن در «گیومه» استفاده می شود و جنبه مبالغه آمیز دارد. با این حال، با رجوع به حقوق بین المللی، ضرورت استفاده از این مفهوم برای توصیف کشتار جاریِ پس از ۷ اکتبر در غزه روشن است. به علاوه، دفتر فدراسیون بین المللی حقوق بشر طی قطعنامه ای اقدامات اسرائیل علیه مردم فلسطین را «یک نسل کسیِ درجریان» توصیف کرده است.    

از زمان آغاز خشونتبار ترین جنگ اسرائیل علیه فلسطینی های نوار غزه، درپی حمله حماس علیه نظامی ها و غیرنظامی های اسرائیلی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱)، شماری از رسانه ها و دولت ها با استناد به حقوق بین المللی و حقوق بشر به اظهارنظر پرداخته و عقاید غیرتخصصی خود را ابراز کرده اند.

به این ترتیب، مفاهیم و برداشت هایی که هریک معنایی بسیار دقیق دارد، مانند «جنایت جنگی»، «جنایت علیه بشریت»، «پاکسازی قومی» یا «نسل کشی» به شکلی نابجا برای توصیف برخی از وضعیت ها یا غالبا برعکس، برای نفی ضرورت استفاده از این مفاهیم بکار برده می شود. ما در این نوشتار درپی یادآوری تعاریف جنایات مورد بحث هستیم تا امکان تطبیق کاربردی آنها با جنگ اسرائیل در نوار غزه را بررسی کنیم.

بسیج سازمان های بین المللی
حقوق بین المللی و حقوق بشر جنایات جنگی را به نحوی دقیق تشریح می کند. در این تشریح، ابتدا انها به ۳ دسته طبقه بندی می شوندکه همه انواع تجاوزهای ممکن به مفاد کنوانسیون ژنو امضاء شده در سال ۱۹۴۹ که می تواند در جریان عملیات نظامی رخ دهد، اعم از درگیری های دارای ماهیت بین المللی یا ملی را دربر می گیرد.

به این ترتیب، می توان گفت که هر نوع قتل عمد و هدف گیری غیرنظامیان یا هرگونه تخریب عمدی املاک و موسسات بیمارستانی، آموزشی و مذهبی، یا در معرض خطر قحطی قرار دادن و محروم کردن مردم از کمک های بشردوستانه، هر حمله بزرگ علیه شهرها و روستاها که برای آن توجیهی نظامی وجود نداشته باشد، یا هرگونه بدرفتاری یا شکنجه زندانیان و کسانی که جنگجو نیستند، یا حتی جنگجویانی که سلاح خود را به زمین گذاشته اند، هرگونه انتقال یا جابجایی نظام مند و اجباری مردم، یا هر حمله توجیه ناپذیر علیه مراکز و نمایندگان سازمان های بین المللی حافظ صلح و بشردوستانه و هرگونه استفاده بین المللی از سلاح ممنوع است.

در نتیجه، با توجه به آنچه که ماده ۸ عهدنامه رُم دیوان کیفری بین المللی (CPI) مقرر کرده (۲)، تعرض مستقیم و غیرمستقیم به سازمان های زیر یا کارکنانشان می تواند جنایات جنگی محسوب شود: سازمان های دفاع از حقوق بشر و انسان دوستانه بین المللی مانند «عفو بین الملل»، «دیدبان حقوق بشر»، «فدراسیون بین المللی حقوق بشر» (FIDH)، «پزشکان بدون مرز»، «پزشکان جهان» یا ارگان های سازمان ملل متحد مانند دفتر کمک ها و کارهای سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی در خاورنزدیک (UNRWA) و سازمان جهانی بهداشت (OMS).

کمیته بین المللی صلیب سرخ (CICR) هم به نوبه خود درمورد اقدامات و عملیات نظامی اسرائیل که توسط کنوانسیون ژنو و دو الحاقیه آن (۳) تصریح شده ابراز نگرانی کرده است. این یک موضع گیری نادر از سوی صلیب سرخ بین المللی است که می تواند گستردگی تخلف و تجاوزها را نشان دهد.

جنایت علیه بشریت ازجمله تبعیض نژادی
جنایات علیه بشریت می تواند درحین عملیات نظامی یا در بیرون از آن صورت گیرد، یعنی در زمینه و مربوط به جنگ نباشد. این نوع از جنایات بنابر ماده ۷ عهدنامه رُم عبارتست از:

در درجه اول قتل و سپس

الف) نابودسازی،

ب) به بردگی کشیدن،

ت) اخراج یا انتقال اجباری مردم،

ث) زندانی کردن یا شکل های دیگر محدود سازی آزادی جسمانی مردم با تجاوز به مقررات اساسی حقوق بین المللی،

ج) شکنجه،

چ) تجاوز، بردگی جنسی، اجبار به روسپیگری، بارداری اجباری، عقیم سازی اجباری یا هرگونه شکل دیگری از خشونت جنسی شدید،

د) تعقیب و آزار گروه های جوامع قابل شناسایی به عنوان سیاسی، نژادی، ملی، قومی، فرهنگی، مذهبی یا جنسیتی به مفهوم مندرج در فراز ۳ یا برمبنای معیارهای دیگر از نظر جهانی شناخته شده به عنوان غیرقابل پذیرش از نظر حقوق بین المللی یا هرگونه جنایت که در صلاحیت رسیدگی دیوان کیفری بین المللی باشد،

ذ) ازبین بردن اشخاص با اِعمال زور،

ر) جنایت تبعیض نژادی،

ز) اقدامات غیرانسانی دیگر با خصوصیات مشابهی که به طور عمد باعث تحمیل رنج یا تعرض شدید به تمامیت جسمانی یا سلامت جسمی یا روانی شود».

در اینجاهمچنین می توان گفت که مدارکی برای اثبات صحت اتهام هایی که بنابر آنها اسرائیل مرتکب جنایات علیه بشریت شده یا می شود، و در وضعیت کنونی علیه غزه، و به ویژه درمورد حمله «عمومی و نظام مند انجام شده علیه مردم غیرنظامی» و اعمال غیرانسانی «با خصوصیات مشابه که به طور عمد باعث ایجاد رنج های بزرگ یا تعرض های شدید به تمامیت جسمانی یا سلامت جسمی و روانی [غیرنظامیان]» یا در ساحل غربی رود اردن و بیت المقدس شرقی موجب ایجاد وضعیتی گردد که مشمول تبعیض نژادی می شود.

کشتن ازنظر سیاسی، شهری و خانه ای
از میان جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت از یک سو، و نسل کشی از سوی دیگرباعث شده که علوم سیاسی به نوبه خود مفاهیمی بر پایه پسوند «کشتن» (cide) (۴) بسازد که مربوط به قتل توسط یک قدرت جنایتکار نیرومند به قصد «معدوم کردن» آنها از نظر سیاسی یا ازبین بردنشان در عرصه عمومی و خصوصی اِعمال می شود.

به این ترتیب، اصطلاح «سیاسی کشی» (politicide) در سال های دهه ۱۹۷۰ برای تشریح ازبین بردن گروه هایی از افراد که هویت سیاسی مشترک ( و نه فقط هویت قومی یا «نژادی») داشتند بکار می رفت. این اصطلاح سپس تعمیم یافت و برای توصیف کارهایی با هدف تخریب عوامل مادی بکار رفت که می توانست مبنای زندگی یک موجودیت سیاسی باشد. این مفهوم، به عنوان نمونه برای تشریح سیاست اسرائیل درمورد فلسطین، در آستانه و جریان انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰ بکار می رفت تا نشان دهد که هدف آشکار اسرائیل تخریب شرایط وجودی حکومت فلسطین است. بدیهی است که این سیاست امروز هم تعقیب می شود.

سال ها پیش، اصطلاح «شهرکشی» (urbicide) در حدی گسترده برای تشریح هدف گیری فضاهای شهری به منظور تخریب یا غیرقابل سکونت کردن آنها در دراز مدت، استفاده می شد. این اصطلاح برای توصیف حملات روسیه به گروزنی در سال ۲۰۰۱، در زمان جنگ دوم چچنی، حملات اسرائیل به یکی از محله های حومه جنوبی بیروت در سال ۲۰۰۶ در زمان جنگ با حزب الله، و حملات حکومت بشار اسد و سپس روسیه به حمص و شرق حلب در سوریه در سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۷ بکار می رفت. البته، این اصطلاح امروز هم بار دیگر در توصیف جنگ اسرائیل علیه غزه کاربرد دارد. اخیرا، برخی از پژوهشگران از اصطلاح «خانه کشی» (domicide) برای تشریح سیاست شدید اسرائیل درمورد فلسطینیان استفاده کرده اند که هدف آن ازبین بردن محل زندگی (مسکن) مردم است تا نتوانند زندگی با ثباتی در یک فضای تعریف شده با مشخصات جغرافیایی و عاطفی و نماد های عمومی و خصوصی داشته باشند و موقت بودن (با جابجایی مداوم) بخشی تفکیک ناپذیر از زندگی شان باشد.

البته، همه اینها به تدریج ما را به حرف زدن درباره پرمناقشه ترین موضوع سیاسی و اجتناب – بخاطر ترس از انتقامجویی- در میان بخشی از حقوق دان ها و دانشگاهیان می کشاند. آیا تعریف جنایت نسل کشی، با همه بار معنایی تاریخی و یادمانی، با وضعیت کنونی در نوار غزه مطابقت دارد؟

اثبات قصد

در نخستین توافق نامه بین المللی مبارزه علیه نسل کشی، که در سال ۱۹۴۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب و در سال ۱۹۵۱ به اجرا گذارده شد، و نیز در بسیاری از متن های سازمان ملل متحد و در عهدنامه رُم، نسل کشی چنین تعریف شده است:

نسل کشی یکی از اقدامات زیر است که با قصد تخریب کلی یا جزیی یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام شود:

« الف) قتل اعضای گروه،

ب) تجاوز شدید به تمامیت جسمانی یا روانی اعضای گروه،

پ) واداشتن عمدی گروه به زندگی در شرایطی که موجب آسیب دیدگی جسمانی کلی یا جزیی آن شود،

ت) انجام اقداماتی به قصد جلوگیری از زاد و ولد در گروه،

ث) انتقال اجباری فرزندان گروه به گروهی دیگر.

به علاوه، توافق پیشگیری و ممانعت از انجام جنایت نسل کشی (که توسط ۱۵۳ کشور به تصویب رسیده)، تصریح می کند که: «نسل کشی می تواند تنها نسبت به بخشی از یک گروه انجام گیرد، مشروط به این که قابل شناسایی باشد (این امر شامل داخل یک منطقه جغرافیایی محدود نیز می شود) (۵).

برمبنای اسناد و گزارش های ارائه شده و با توجه به گستردگی بمباران های ویرانگری که صحنه های آنها ضبط شده و هدف گرفتن مستقیم فلسطینی ها در یک منطقه مشخص به قصد قتل، محاصره و شکنجه های جمعی جسمانی، روحی و روانی، ازبین بردن شرایط لازم برای زندگی از جمله قطع کامل یا بخشی از آب، برق، سوخت و ارتباطات، از طریق محاصره و ممانعت از رسیدن کامل یا بخشی از کمک های بشردوستانه ارسال شده – غذایی و پزشکی- و با حمله به بیمارستان ها و آمبولانس ها و کشته شدن بیماران و کودکان بخاطر عدم امکان درمان، وجود عوامل بسیاری برای نتیجه گیری این که اسرائیل در غزه مرتکب نسل کشی شده محرز است. .

به گزارش وزارت بهداشت غزه، حملات اسرائیل به غزه تا ۱۱ دسامبر ۲۰۲۳ باعث کشته شدن ۱۸۰۲۵ تن، از جمله بیش از ۷ هزار کودک و ۵ هزار زن شده و فزون بر اینها ۷ هزار تن نیز در زیر آوارها مدفون شده یا در اثر جابجایی از داشتن امکان تماس محرومند و بیش از ۴۹ هزار تن هم مجروح شده اند. بنابر برآوردهای دولت غزه، ۶۰ درصد از خانه های این منطقه تخریب شده یا آسیب دیده، ۲۶۲ مسجد و ۳ کلیسا هدف قرار گرفته است. سرانجام، ۲۷ بیمارستان و ۵۵ درمانگاه و حتی ۵۵ آمبولانس بمباران و بیشتر آنها غیرقابل استفاده شده است. نهادهای مربوط به سازمان ملل متحد و سازمان های بشردوستانه بیش از ۱۰۰ تن از کارکنان خود را از دست داده و پزشکان و کارکنان خدمات درمانی زیر بمب های اسرائیلی جان خود باخته اند. ۸۶ روزنامه نگار هم کشته شده اند که گاه به طور مستقیم هدف تیراندازی اسرائیل قرار گرفته اند.

دراین حین، برای آن که عملی به عنوان نسل کشی شناخته شود، قصد ارتکاب آن باید احراز گردد. این کار غالبا بسیار دشوار است زیرا باید نشان داده شود که عاملان مورد بحث قصد وارد کردن آسیب جسمانی به یک گروه یا بخشی از آن (ملی، قومی، نژادی یا مذهبی) را داشته اند. رویه قضایی احراز این قصد را موکول به داشتن برنامه یا سیاستی طراحی شده توسط یک حکومت یا نهاد دیگر می کند.

به نظر برخی از حقوق دانان، اظهارات رسمی اسرائیلی ها و فراخوان های آشکارا انتقامجویانه آنها درمورد کشتن فلسطینی ها – به طور اخص-، تصمیم های روشن برای تشدید محاصره غزه و فهرست کردن موادی که ورود آنها به این منطقه ممنوع است، چنان که یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در ۹ اکتبر ۲۰۲۳ انجام داده، با علم کامل به این که بدون این مواد (آب، برق، سوخت و غیره) هیچ گونه ادامه زندگی ممکن نخواهد بود، به «نسل کشی» دست زده است. همچنین، انجام همه این موارد توسط ارتش اسرائیل ، وجود اراده ازبین بردن و عبور از حرف و رسیدن به مرحله عمل را ثابت می کند. به این امر می توان وجود یک «گرایش نسل کشانه» را نیز افزود که در سخنان رسمی دولت نتانیاهو و برخی از نمایندگان اکثریت او در مجلس مرتب تکرار می شود. این سخنان ضبط و ثبت و در مطبوعات منتشر شده است. به عنوان نمونه، مطرح کردن «جنگ علیه نیروهای شر و بربریت» شأن انسانی فلسطینی ها را تقلیل می دهد و آنها را در حد حیوانات می نمایاند. ادعای این که در نوار غزه غیرنظامی وجود ندارد یا گفتن این که همه فقط «تروریست های حماس » و «هواداران حماس» هستند، خواستن استفاده از سلاح های هسته ای علیه اهالی غزه و اخراج بازماندگان به مصر (یا دیگر کشورها) و تبدیل نوار غزه به یک زمین فوتبال بزرگ و غیره از جمله این اظهارات است.

با یادآوری وجود آشکار قصد ارتکاب نسل کشی در میان اسرائیلی ها و انجام «اقدام عملی»، راز سِژِو، تاریخ دان اسرائیلی و متخصص کشتار یهودیان توسط آلمان نازی (هولوکاست)، نخستین کسی بود که تأکید کرد که ما دربرابر «یک مورد واقعی نسل کشی» قرار داریم (۶).

کرگ مُخیبر، حقوق دان و مدیر دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر در نیویورک هم بخاطر اعتراض به سکوت دربرابر «موردی خاص از نسل کشی در غزه» از سمت خود استعفا داد. در همین زمینه، ۹ کارشناس سازمان ملل متحد درمورد این واقعیت هشدار داده اند که خشونت نظامی اسرائیل و مقاصد برخی از مسئولان در تل- آویو «تهدیدی نسل کشانه نسبت به مردم فلسطین» است (۷).

لویی مورنو اوکامپو، دادستان پیشین دیوان کیفری بین المللی هم به نوبه خود تأیید کرده که جنایاتی که اسرائیل مرتکب شده، می تواند نسل کشی باشد (۸).

دهها دانشگاهی فلسطینی و عرب، آفریقایی، آسیایی، آمریکایی و اروپایی هم در هفته های اخیر در مقالات و بیانیه هایی مواضعی مشابه داشته اند. علاوه بر درخواست های برخی از آنها از دادستان دیوان کیفری بین المللی برای انجام تحقیقات درباره این جنایات، ۵ حکومت (آفریقای جنوبی، بنگلادش، بولیوی، جزایر کومور و جیبوتی) هم رسما از این دیوان «خواسته اند که تحقیقاتی درمورد جنایات احتمالی اسرائیل در سرزمین های فلسطینی انجام دهد» (۹).

باید افزود که بیشتر حکومت ها و مسئولان سیاسی ترجیح می دهند که از مفهوم «نسل کشی» استفاده نکنند تا بنابر مفاد توافق نامه ای که امضاء کرده اند ناگزیر از انجام اقدام عملی برای «پیشگیری» یا «پایان دادن فوری» به جنگ نشوند. بدیهی است که چنین امری در دستور کار آنها نیست.

سرانجام، امکان گفتن این وجود دارد که پیش از این هیچ درگیری ای تا این حد به طور مستندثبت کننده انجام جنایات، تجاوزات و وحشیگری ها در یک منطقه جغرافیایی به این کوچکی- حدود ۳۶۰ کیلومتر مربع- و در مدتی چنین کوتاه نبوده است. این امر بیش از پیش بیانگر «ماهیت نسل کشانه» این جنگ و درخور اندیشیدن عمیق است. جنگی که در آن می توان نشانه های بالا گرفتن خشونت ها و تجاوزات به حقوق بشر بین المللی در جنگ های آینده را در سطحی بزرگ دید. خطری که می تواند در تقابل با این انتظار باشد که می شود امید به ایجاد تحول در قوانین، با توجه به «فراوانی» گزارش های مستقیم و مستندات دیداری وقایع داشت.

۱- این پنجمین جنگ از زمان تحمیل محاصره اسرائیل در نوار غزه در سال ۲۰۰۷ است. جنگ های ۲۰۰۸-۲۰۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ باعث کشته شدن بیش از ۴۵۰۰ فلسطینی شد.

۲- Voir la définition des crimes de guerre dans le Statut de Rome

۳- Voir le communiqué du CICR sur la situation à Gaza du 12 novembre 2023.

۴- NDLR. Du latin caedere : tuer, massacrer.

۵- Le texte de la Convention pour la prévention et la répression du crime de génocide.

۶- Raz Segal, « A textbook case of Genocide », The Jewish Currents, 13 octobre 2023. Voir aussi son entretien sur Democracy Now du 16 octobre 2023.

۷- « Gaza : UN experts decry bombing of hospitals and schools as crimes against humanity, call for prevention of genocide », communiqué du Haut-Commissariat des droits de l’homme de l’ONU, le 19 octobre 2023.

۸- « El jurista Luis Moreno Ocampo : “Israel no puede convertir Gaza en un campo de exterminio », El País, le 23 octobre 2023. Ocampo considère que les attaques du Hamas du 7 octobre sont également de nature génocidaire.

۹- « Déclaration du procureur de la CPI, Karim Khan, depuis Le Caire, sur la situation dans l’État de Palestine et en Israël », CPI, 30 octobre 2023.

چه مرجعی باید رعایت کنوانسیون های بشردوستانه را بقبولاند؟
نویسنده Anne-Cécile ROBERT برگردان فرهاد دوردانی  

پس از هفته ها بمباران، در ۲۲ نوامبر، اسرائیل و حماس بر سر یک آتش بس چهار روزه توافق کردند. این فرجه کوتاه ناپایدار بسیار کمتر از زمان لازم برای رفع نیازهای دو میلیون ساکنه غزه است. محاصره منطقه و بمباران توسط یک قدرت اشغالگر که مانع از امدادرسانی و (حضور) رسانه ها میشود، بمنزله یک نقض خطرناک قوانین بین المللی بشردوستانه است که از سال ۱۹۴۵ بتصویب رسیده است.

بطور تخمینی حدود بیش از ۱۵ هزار قربانی (۱)، ۱۰۰ کارمند سازمان ملل،۵۰ خبرنگار و متخصص رسانه ها زیر بمبارانهای اسرائیل در پاسخ به جنایات حماس در ۷ اکتبر۲۰۲۳ ، جان باخته اند.رونی برومن (Rony Brauman) ، بنیانگذار پزشکان بدون مرز از (تبدیل شدن) « غزه به یک گور دسته جمعی » عمیقا ابراز تأسف میکند. قتل عام، تخریب گسترده زیرسازهای بهداشتی، قطع آب و برق و ارتباطات، محاصره منطقه، جلوگیری از ارسال کمک های بشردوستانه و… همه این اقدامات وحشیانه، مثله کننده و مرگبار تحت لوای حق اسرائیل برای دفاع از خود و لزوم ریشه کردن حماس توجیه میشوند. در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۳ مانوئل والس (Manuel Valls)، نخست وزیر اسبق فرانسه به اکسپرس (Express) می گوید « زمانیکه پس از حملات سال ۲۰۱۵ دولت اسلامی سوریه ضروری بود تا از فرانسه دفاع کنیم، ما برای کوبیدن دولت اسلامی منتظر نظر هیچ دولتی نماندیم. امیدواریم که مردم غیر نظامی فلسطین در این پاسخگویی بحق اسرائیل با کمترین مخاطره ممکن روبرو شود ». برخی بدون تامل این وقایع را با بمبهای آتشزایی که در سال ۱۹۴۵ شهر درسدن (Dresden) در آلمان را ویران کردند مقایسه می کنند. انظار عمومی به اتفاق آرا بمباران درسدن را یک جنایت جنگی بحساب میاورند، زیرا در شرایطی انجام گرفت که دشمن کاملا شکست خورده بود. گرانت شاپس (Grant Schapps)، وزیر دفاع بریتانیا در ۱۱ نوامبر در بی بی سی توضیح داد: «به نظر می رسد ما فراموش کرده ایم که مردم در زمان جنگ کشته میشوند. زمانی که بریتانیا درسدن را بمباران کرد،۳۵ هزار نفر کشته شدند».

مقامات سازمان ملل متحد و سازمان‌های غیردولتی با اینحال، خیلی سریع، ضمن محکوم کردن گروگانگیری حماس، از «جنایت جنگی» (اسرائیل) صحبت کردند. آقای آنتونیو گوترش (António Guterres)، دبیرکل سازمان ملل متحد که به محتاط بودن مشهور است، میگوید که «حتی جنگ‌ها هم قوانینی دارند». وی بعدا افزود که «کابوس درغزه فراتر از یک بحران انسانی است، این یک بحران بشریست. غزه در حال تبدیل شدن به یک قبرستان برای کودکان میباشد (۲) ». عفو بین الملل از « شواهد غیرقابل انکاری» از نقض قوانین بین المللی سخن می گوید. در حالیکه اسرائیل اعلام میکند قادر به تضمین امنیت خبرنگاران نیست، گزارشگران بدون مرز اسرائیل را به هدف قرار دادن عمدی همکاران خود متهم می کند (۳). آژانس‌های سازمان ملل و سازمان‌های بشردوستانه اعلامیه‌هایی مبنی بر آنکه بیمارستانها، مدارس و آمبولانسها اهداف (نظامی) نیستند را در رسانه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند. آقای بنیامین نتانیاهو می پذیرد (سی بی اس نیوز، ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳) که «ما تلاش میکنیم که تعداد تلفات غیرنظامی حداقل باشد، اما متأسفانه [تلاش‌هایمان] با موفقیت همراه نیستند». چندین کشور در جنوب (آفریقای جنوبی، کلمبیا، شیلی و...) به نشانه اعتراض، سفرای خود را از تل آویو فراخواندند. روسیه، چین، ایران و عربستان سعودی، ایالات متحده را مسئول اوضاع خاورمیانه می دانند.

برعکس، پایتخت‌های غربی «حق دفاع از خود» را برای تل‌آویو برسمیت می‌شناسند در حالیکه کشورهای عربی، روسیه و ایران معتقدند که حق دفاع مشروع برای یک قدرت اشغالگر صادق نیست. پکن موضع بینابینی دارد و در حالیکه اصل حق دفاع از خود را میپذیرد، معتقد است که اسرائیل « از قلمرو آن پا فرا گذاشته است». بهر حال در سال ۲۰۲۱ آقای گوترش به هر دو طرف متخاصم گوشزد کرده بود که «هیچ دستاویزی، منجمله مبارزه با تروریسم و یا دفاع از خود، برای دست برداشتن از رعایت حقوق بین الملل بشردوستانه وجود ندارد (۴)». در ۱۸ اکتبر۲۰۲۳ تنها ایالات متحده به تنهایی و بر خلاف بقیه اعضا، از تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، سر باز زد، آنهم با توسل به این بهانه که قطعنامه شورای امنیت حملات حماس به اسرائیل رامحکوم نکرده و برمشروعیت اسرائیل در دفاع از خود و برای مقابله با به خطر افتادنش را تاکید ننموده است.

رئیس‌جمهور فرانسه اقای امانوئل ماکرون، تنها پس از گذشت یکماه، به فراخوان اعلام آتش‌بس پیوست و اقدامات اسرائیل علیه مردم غیرنظامی را «غیر مشروع» و «غیر موجه» خواند (بی بی سی، ۱۲ نوامبر۲۰۲۳). الکساندر دو کرو (Alexander de Croo) نخست وزیر بلژیک، این اقدامات را «نامتجانس» ارزیابی نمود ( ایکس [تیویتر سابق]،۷ نوامبر۲-۲۳). بنظر می آید که فعل «محکوم کردن» که از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ غالبا برای محکوم کردن جنایات روسیه در اوکراین استفاده میشود، از فرهنگنامه لغت دیپلماتیک ناپدید شده است.

کاهش رنجها
بدینگونه، یک آونگ بازی هولناک در رسانه‌ها در دو سو در جریان است. از یک سو، صحنه هایی بیش از بیش تکاندهنده از رنجی که بر مردم تحمیل می‌شود به نمایش در میایند و از سوی دیگر احتمال وقوع جنایات جنگی (آنهم) در ابعادی بی نظیرکه بعد ازجنگ جهانی دوم کمتر دیده شده اند با خیال راحت توجیه میگردد. دشواری برای دستیابی به تصاویر و دسترسی مستقیم به شاهدان بدلیل سکوت تحمیل شده از جانب اسرائیل در ارتباطات با غزه و ممنوع کردن خبرنگاران بین المللی در رفتن به محل به چالشهای غیرواقعی دامن میزنند که در آن تعداد کشته شدگان زیر بمبارانهایی که بسادگی و بطور باورنکردنی «ضربات» اطلاق میشوند، چیزی بیش از اعداد نیستند. «در یک نقل قول که به ژوزف استالین نسبت داده میشود آمده که مرگ یک انسان یک تراژدی است و مرگ یک میلیون انسان یک آمارعددی میباشد».

آسیبها و رنجهای ناشی از جنگ مرتباً به ارتقا حقوق بین الملل با هدف جلوگیری از تکرار برخی اقدامات و برای ایجاد یک چارچوب بعنوان مرجعی برای بازدارندگی متخاصمان کمک کرده اند. پایان نبرد سولفورینو در سال ۱۸۹۶، تولد کمیته جهانی صلیب سرخ درسال ۱۸۶۳ ، به امضا رسیدن چندین معاهده مهم بعد از جنگ جهانی اول در ژنو در سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۹ و امضای چهار معاهده بین المللی جدید بعد از جنگ جهانی دوم در ژنو که مقر جامعه ملل منحله بود (از آن جمله میباشند). اولین متون قوانین جنگی سرنوشت جنگجویان، مجروحان و اسرا را مد نظر داشت. متون م‍‍صوبه در سال ۱۹۴۵ بویژه شامل حقوق مردم غیرنظامی بود که از درگیریها در اشکال مدرن صنعتی و ابعادی گسترده آسیب دیده بودند. ماکس هوبر (Max Huber)، رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ (ICRC) در سال ۱۹۴۴، اظهار کرد: «جنگ رفته رفته رو به تمام عیار شدن میگذارد و مخاطرات و درد ورنجهای ناشی از آن عملاً مردم غیر نظامی و نظامیان را در یک ردیف قرارمیدهد (...). ما وارد (مرحله) رویا رویی تن به تن با خود مقوله جنگ شده ایم، زیرا مسئله از این ببعد تنها کاهش رنج نیست بلکه خشکسازی ریشه منابعی میباشد که جنگ از آن ناشی میشود (۵)». پس از خاتمه جنگ جهانی دوم، گفتگوها و مذاکرات بلافاصله در اروپای ویران شده آغازگردید، اروپایی با شهرهای مخروبه و اردوگاههای پناهندگان و سیل آوارگانی که در جادها براه افتاده بودند و میلیونها نظامی و غیرنظامی کشته بر جای مانده و آنهم در قاره ای سرشار از اعمال (انواع) وحشیگریها با استفاده از تکنیک و ارتکاب قساوتها بنوع صنعتی شده از جانب آلمان نازی، و همچنین از جانب متفقین که با سبعیت بمب های آتشزا را بر روی شهرهایی مانند درسدن (Dresden) درالمان رها کردند و تنها بخاطر موقعیتی ناشی از پیروزیشان در جنگ از مصونیت بر خوردار گشتند. (گفتگوها در) سوئیس که کمتر تحت تأثیر این فجایع قرار گرفته بود و بهشت آرامبخشی بود آغاز گردیدند لاکن هیچ مهلتی جهت آگاهی برای وقوف به الزام توافق بر سر برخی از قوانین برای آینده را ارائه ندادند. پروفسور ژان پیکت (Jean Pictet) در تفسیر خود درباره مذاکرات ژنو از جانب کمیته بین‌المللی صلیب سرخ خاطرنشان کرد: «ما از نمایندگان تام الاختیاری که در ژنو دور هم گرد آمدند، نه تنها به خاطر کار بسیار عمیقی که در طول تقریباً چهار ماه انجام دادند، بلکه بخاطر تمایل قابل توجهشان برای همکاری و روحیه آشتی جویانه شان آنهم علیرغم نظرات گاهاً متجانس، و مهمتر از همه برای روحیه بشردوستانه ای که از خود نشان دادند ادای احترام میکنیم. وحشت مشترک از مصیبتهای ناشی از جنگ جهانی اخیر و تمایل صادقانه برای بهبود سرنوشت قربانیان جنگ همواره بر(این) گفتگوها ناظر بود (۶) ».

JPEG - 59.7 kio
در اشکال جدید درگیریهای مسلحانه، غیرنظامیان از حق مصونیت، هر چند نسبی، بهره‌مند خواهند شد. در واقع، آنها می توانند خواسته یا ناخواسته از اجرای عملیات جلوداری کنند. پروفسور پیکه (Pictet) توضیح می‌دهد: «مجروحان یا زندانیان به افراد بی‌خطری تبدیل میشوند و الزامات یک دولت در قبال آنها مانعی جدی برای ادامه خصومت‌ها نمی‌شود». از سوی دیگر، اکثر غیرنظامیان نیز می توانند برجنگ اثر موثری بگذارند و اقداماتیکه بنفع آنها صورت میگیرند، می توانند مانعی جدی برای ادامه جنگ باشند (۷) ». لذا، کنوانسیون چهارم ۱۹۴۹ ژنو، دامنه «افراد تحت حمایت» را بتدریج به افراد بیمار، مجروح، غرق‌شده و زندانی و غیرنظامی «که در خصومتها مستقیماً شرکت نمی‌کنند»، از جمله پرسنل پزشکی و مذهبی، کارکنان سازمانهای بشردوستانه و ایمنی مدنی، تعمیم میدهد. همچنین محدودیتهایی برای انجام اقدامات نظامی نیز در نظر گرفته شده اند که میتوانند برای این افراد بی تأثیر نبوده و از مصیبتهای غیرضروری یا ناعادلانه آنان بکاهند. انتقامگیری و مجازات دسته جمعی صریحاً ممنوع هستند. عملیات نظامی هم مستلزم رعایت (قواعد) ضروریت و تناسب هستند. به همین دلیل روسیه (در اوکراین) و اسرائیل (درغزه) همواره ادعا میکنند که یک مدرسه یا یک بیمارستان بمباران شده در واقع مخفیگاه دشمن بوده اند و بدینگونه آنرا یک هدف نظامی مشروع معرفی می کنند. این یک دستاویز کلاسیک است زیرا هر هدف مورد حمله قرار گرفته همواره بگونه منحصر به فرد باید بررسی شود، بویژه در مورد حماس که زیرخاک منطقه غزه را شبیه پنیر سوئیسی گورویر (Gruyère) که پر از حفره میباشد در آورده است و از آن برای اقدامات خصمانه خود استفاده می کند. اما وقتیکه بمباران کردن حالت فرشی بخود میگیرد و طبیعتاً هم کورکورانه اعمال میشود این دستاویز اعتبار خود را از دست میدهد.

این شرایط و ملاحظات ناشی از حقوق بشردوستانه بین‌المللی مدرن هستند و شگفتگی و بر آشفتگی نمایندگان سازمان‌های بشردوستانه و برخی از حقوقدانان علیه ویرانی غزه را توضیح می‌دهند. اگنس کالامار (Agnès Callamard)، دبیر کل عفو بین‌الملل، برای حمایت از فراخوانش برای برقراری آتش‌ بس، با کنایه کم و بیش بی پرده دست به محکوم کردن جنایاتی میزند که« از مدتهای مدید تاکنون مشاهده نشده است»، که اشاره ای در لفافه به جنگ جهانی دوم بود (رادیو فرانسه انفو، ۱۰ نوامبر۲۰۲۳). این چند دهه پس از پایان جنگ جهانی با تعدات جدی متعددی به حقوق اساسی (بشر) و عدم رعایت قواعد جنگی همراه بوده است. برخی از آنها هنوز هم در انتظار مجازات شدن هستند: استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه مردم ویتنام، توسط ایالات متحده در طول جنگ، جنایات قدرتهای استعمارگر در سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، یا حتی وحشیگریها در دوره از هم گسستگی یوگسلاوی. اعمال شکنجه اخیر ایالات متحده در افغانستان و عراق یا به تبعید بردن کودکان اوکراینی توسط روسیه نشان دهنده تکرار اعمال خلاف قوانین پذیرفته شده توسط کشورهایی است که کنوانسیونهای ژنو را امضای کرده اند. مذاکره کنندگان در ۱۹۴۵ میتوانستند وقایع جاری در خاورمیانه را به عنوان یک نمونه مشخص، که در صورت اثبات وقوعشان، میبایستی ممنوع گردند و بیدرنگ هم خاتمه یابند و همچنین برای فرا گیری در کتب آموزشی درج یابند انتخاب کنند: یک «قدرت اشغالگر» که از برتری فنی (هوانوردی، اطلاعاتی، موشکی و غیره) غیرقابل انکاری بر خوردار است و از جانب متحدان قدرتمند هم حمایت میشود، با هدف اعلام شده از میان برداشتن یک دشمن مسلح و جنایتکار، اقدام به اعمال خشونت گسترده علیه مردم غیرنظامی میکند.

به همین دلیل در فراخوان منتشرہ در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳،حقوقدانان فرانسوی میکوشند تا اصول «اولیه انسانی» در مرکز بحث قرار گیرند: «لازم به یادآوریست که اصول اساسی حقوق بین‌الملل با صبر و حوصله به نگارش در نیامدند تا صرفا حقوقدانان را خشنود سازند و یا دستاویزی بشوند که دولتها برای تامین منافع خود یا متحدانشان هر وقت و بسته به شرایط که منافعشان ایجاب کرد به آنها رجوع کنند. هدف حمایت از افراد، مردم و دولتها در مقابل از بین رفتن حقوق اساسی و تحقیر حیثیت آنها و صرف نظر از مکان میباشد. منظور حفظ شانس برای صلح و بجوهره بخشیدن یک حداقل آگاهی جهانی و همبستگی بین ملت ها میباشد و در این دیار محافظت از فرزندان اسرائیلی و فلسطینی، هر دو با هم مطرح است (۸)». رهبران اروپایی در رابطه با نسل کشی یهودیان خوشبختانه بطور یکپارچه «دیگر هرگز» راکاملاً جذب کرده اند ولی از آنسو به نظر می آید اروپای ویران شده در سال ۱۹۴۵ را به اندازه کافی درمد خاطره ندارند و اجازه میدهند تا سیل بمبها بر سر غیرنظامیان جاری شود. احترام به حقوق بین‌الملل بشردوستانه نه تنها جزئی از تعهداتشان محسوب میشود بلکه وادار کردن دیگران به سر نهادن به احترام به آن را نیز در بر میگیرد. لذا، اگر جنایات حماس بتواند خشم اسرائیل را توضیح دهد، اما ابدا به اسرائیل اجازه نمیدهد تا از قلمرو (قواعد) بین المللی پا فراتر بگذارد و بطریق اولی به متحدانش نیز اجازه نمیدهد تا جلوی اقدامات اسرائیل را نگیرند. شاید یادآوری زودگذر این تعهد است که نخست‌وزیر بلژیک را وادار میکند تابه شورای اروپا پیشنهاد دهد که ورود «افراط‌گرایان خشن اسرائیلی» به خاک اروپا را ممنوع سازد، هر چند هم که همتایانش پاسخی مثبت به آن ندادند (آژانس خبری فرانسه [ AFP]، ۹ نوامبر ۲۰۲۳).

عدم موازنه گیج کننده ابزارها
به قول نخست‌وزیر اسبق فرانسه، دومینیک دو ویلپن، تل‌آویو متحدان خود را به « دامی» که حماس گسترده می‌کشاند : به اجرا گذاشتن «وحشت مطلق (۹)»، و زنده ساختن مجدد خاطرات قرنها قتل عام یهودیان با این هدف که رقیب را مجبور سازد تا به جنایت در مقیاس وسیع دست بزند. سالهاست که اسرائیل قوانین بین‌المللی را نقض کرده، حقوق بشری را زیرپا میگذارد و از سلاحهای ممنوعه همچون بمبهای خوشه‌ای علیه فلسطینی‌ها استفاده میکند و اقدام به بازداشت‌های اداری گسترده میزند و به سرکوب مرگبار ده‌ها و صدها نفر بویژه در جریان تظاهرات دست میزند. آنچه درمقایسه با جنگ غزه در سال ۲۰۰۶ جدید است ،دامنه و عدم تناسب گیج کننده در استفاده از ابزارها برای نابود ساختن حماس میباشد که در عمل منجر به قتل عام گسترده و بی رویه غیرنظامیان و نقض تقریباً تمام معیارها می‌شود. بعلاوه، زمینه ترکیب مجدد ژئوپلیتیک، درک و پذیرش نقض قوانین بین‌المللی را تغییر میدهد.

زمانیکه جنگ پایان یابد، حقوقدانان یا طرفین در یک دادگاه بین المللی و در چارچوب پایان بخشیدن به مخاصمات از طریق سیاسی تعیین خواهند کرد که آیا و تا چه اندازه، اقدامات صورت گرفته توسط هر یک از طرفین بنا بر تعریف سال ۱۹۴۵ «جنایت بین المللی» محسوب میشود. در هر حال، یک موج انسانیت مانند آنچه که الهام بخش بنیانگذاران نظم بین المللی پس از جنگ جهانی دوم بود، ضروری است، در غیر اینصورت، در یک هرج و مرج جنایتکارانه ما ناظر انچه ژان ژورس آن را «سقوط جبران ناپذیر آگاهی» نامید، خواهیم شد.

(۱) تنها آمار موجود در مورد تلفات بمبارانها توسط وزارت بهداشت حماس ارائه شده اند

(۲) «سازمان ملل متحد و بحران در خاورمیانه»، مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد، ۸ نوامبر ۲۰۲۳، https://unric.org

(۳) کریستف دلور (Christophe Deloire)، «ارسال شکایت گزارشگران بدون مرز -RSF- به دادگاه کیفری بین‌المللی برای جنایات جنگی علیه روزنامه‌نگاران»، گزارشگران بدون مرز، ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳، https://rsf.org

(۴) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۲۰ مه ۲۰۲۱.

(۵) ژان پیکتت ( Jean Pictet) ،تحت نظارت کنوانسیون های ژنو ۱۲ اوت ۱۹۴۹، جلد۴: کنوانسیون ژنو ۴، در رابطه با حفاظت از افراد غیرنظامی در زمان جنگ: تفسیر، صلیب سرخ (CICR)، ژنو، ۱۹۵۶. موجود به صورت آنلاین در وب سایت کتابخانه کمیته بین المللی صلیب سرخ: https://library.icrc.org

(۶) همانجا

(۷) همانجا

(۸)آولین لگرانژ (Evelyne Lagrange) و همکاران، « درگیری در خاورمیانه: یادآوریها قانونملل"، باشگاه وکلا، ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳.

(۹) تلویزیون ب اف ام (BFM TV)، ۷ اکتبر ۲۰۲۳. envoyé : 24 novembre 2023 à 12:00

عبدالصمد ازهر                                                                                ۱۷ / ۱۲ / ۲۰۲۳

د اسراییلو له خوا په فلسطين او په ځانګړې توګه د غزې په تړانګې کې د بشري جنايتونو او ټول وژنو په ضد د ټولې نړۍ ولسونه خوابدي دي او پر واټونو د اعتراضونو لمن ورځ تر بلې پراخېږي. طالب چارواکو هم دغه جنايتونه په کلکه غندلي دي. خو راځئ چې خپل ګرېوان ته هم سر دننه کړو.

دغه ډول جنايتونه يواځې د بمونو، وسلو او له خوړو، څښلو او درملو نه په محرومولو محدود نه دي. تر همدې نامه لاندې جنایتونه نور ډولونه هم لري. جنسيتي اپارټايد، له پوهنې سره دښمني او له لوړو زده کړو نه د نجونو اجباري محرومول، هم په همدې کتار کې راځي.

تاسې وګورئ، د قدرت پر ګدۍ د طالبانو له ناستې تر اوسه [ ۱۷/۱۲/ ۲۰۲۳] ۸۵۴ ورځې کېږي چې نجونو ته تر شپږم ټولګي پورته د ښوونځيو او خپلې خوښې لوړو زده کړو وَرونه تړل شوي دي. طالبانو تل ويلي دي چې دا لنډ مهاله ستونزه ده او ژر به حل شي. دوی خو نه يواځې شرعي دليل ورته نه لري بلکې د اسلامي صريحو حکمونو نه ښکاره سرغړونه هم ده. دوی چې نه توانېدل شرعې استدلال وکړي، رنګ رنګ پلمې او خنډونه به يې وړاندې کول: کله امنيت، کله کالي، کله د لارې محرم، کله درسي مفردات  curriculum ، کله ترانسپورت او کله عامه ذهنيت. دغه ټولې پلمې هم د روڼ اندو، هم د ديني عالمانو، هم د دوی خپلو ځينو وزيرانو او جګپوړو واکمنو او هم د ولس پراخو پرګنو له خوا ردې او شنډې شوې. په پای کې ښکاره شوه چې ستونزه د حاکميت په مشرتابه او چاپېريال کې ده.

له بده مرغه د ځينو کسانو ماغزه دومره تياره او ان مخکې له اسلامه جهالت په دورې پورې نښتي پاتې دي چې باور کول يې سخت دي. دا په داسې حال کې چې د يوه دولت له ډېرو سترو او تر هر څه ډېره مهمه او غوره دنده دا ده چې فرهنګي او پوهنيز پرمختيا او غوړاوۍ ته ژوره پاملرنه وکړي.

آيا دوي پوهېږي چې په نننۍ نړۍ کې د وخت ارزښت په ثانيو اټکل کېږي؟  آيا پوهېږي چې د صنايعو منجران تمامه ورځ بوخت دي چې څرنګه يوه شېبه هم بابېزه تېره نه شي او ګټه ترې واخلي. که دا بيا د انسان د ژوند د ارزښت په بنسټ تول او ترازو کړو، اهميت يې څو څو واره زياتېږي او د انسان د هرې ښېبې وژل د هغه همغومره ژوند ترې اخيستل دي.

هغه کسان چې د قدرت پر نيلي سپاره او د خپلې ګېډې زېږنده معيارونو په مقابل کې نه د قرآن څرګند حکمونه مني، نه د ولس د سوچه غوښتنو پروا لري او نه د اسلامي نړۍ او نړيوالو ځواکمنو جوړښتونو د قواعدو، قوانينو او بشري ارزښتونو رعايت کوي، یا يې په دې حقيقت سرونه نه خلاصېږي چې له زده کړې نه زمونږ د تنکيو لوڼو او خويندو د هرې شېبې محرومول څومره لويه ګناه او ستر جنايت دی او يا سوچ لېونيان دي.

که 854 ورځې په ګړيو، دقيقو او شېبو واړوو، نو 51,240  ګړۍ، 3,074,400 دقيقې او 184,464,000 شېبې کېږي. اوس که دغه شمېره د نجونو په مليونونو شمېرې ضرب کړو حساب يې مستوفيان هم نه شي کولای. د دې هرې شېبې ګناه او مسووليت د ټولو هغو کسانو په غاړه دی چې د دوی د  زده کړې مخه يې نيولې او په حقيقت کې يې د دوی ژوند ترې په جبر اخيستی، يعنې بې شمېره قتلونه يې کړي دي. زده کړه او پوهه ژوند دی، بې زده کړې سړي(انسان) ژوندی نه دی او هسې يو خوځنده شی دی. او هر څوک چې د دې سړيتوب مخه نيسي پخپله هم له سړيتوبه وتلی يو شی دی.

پوهېږم د دوی يوه ستونزه به دا وي  چې په لسيزو يې خپلو جنګياليو ته د عصري پوهې، د نجونو او ښځينه و د کار او زده کړې په ضد تبليغات کړي ول او ټول يې کفري بللي ول، نو ځکه وايي وخت ته اړتيا لري، او بله يې په دوی کې د ځينو فکري تحجر دی چې د وخت په تېرېدو هم بدلون نه شي موندلی. ډېره هيله مندي په دې کې ده چې د غټو ګېډو، لوړ کولسترول او شکرې له برکته يې له غمه خلاص شو.

د افغانستان خلک، اوس هغه د څلوېښتو پنځوسو کلونو مخکې خلک نه دي. د همدې مودې جګړو، مهاجرتونو، له نړۍ او نوي ژوند سره پېژندګلوي او د ننه په هېواد کې هم د بدلونونو تر اثر لاندې يې بدلون موندلی دی. د دوی قاطع اکثريت اوس د پوهنې او د نجونو او ښځو د زده کړې او کار پلويان دي.

له هغو کسانو سره چې نه شريعت ته غاړه ږدي، نه قانون ته، نه د ولس غوښتنو او نه نړيوالو ارزښتونو ته، څه بايد وشي؟

لکه مخکې چې مې وليکل د مليونونو نجونو د هرې شېبې ضايع کول مليونونه وژنې(قتلونه) دي، او د هغې شمېرې له مخې چې ما د مخه وکړه، عاملان يې د همغې استرونوميکې شمېرې په اندازه (همغومره وارې) قاتلان دي چې هم د فردي حق په اساس، هم د ټولنيز حق او هم د الهي احکامو په اساس د شرعي او قانوني تعقيب او اشد مجازات وړ دي.

د افغانستان با فرهنګه ولس، او په ځانګړې توګه د هيواد نجونې، حق او دنده لري چې خپل قاتلان(د خپل فرهنګ او سړيتوب وژونکي) تر ګرېوانه ونيسي او عادلانه محکمې ته يې کش کړي. دغه مجرمان چې د اسلام په نامه يې په کلونو کلونو وينې وبهولې، اوس نه د اسلام او قرآن حکمونه مني او نه د ځوان نسل ژوند ته اهميت ورکوي. د دوی نسل وژنه او بشري جنايت د اسراييلو تر هغې هم ډېر دروند دی.

ما انګېرله چې د ډېرو ښو او د تاييد وړ کارونو سره به ژر دغه ستره فرهنګي تشه ډکه او لا به د مشروعيت ګټلو په لار کې ستر ګام واخلي. مګر له بده مرغه د ښځينه و په ضد پر له پسې ارتجاعي فرمانونو ورځ تر بلې دا شکونه وپارول نه چې په رښتيا د دښمنانو پروژې د دوی په لاسونو پلي کېږي! زه خو شکمن شوی يم چې سوکه سوکه به بيا په تاريخ پسې راواخلي او تاريخي آثار او د زاړه فرهنګ نښې به د دوی د لومړۍ واکمنۍ په دود په نښه شي.

زده کړه، تاريخ، د ښځو روا حقونه او نور فرهنګي ارزښتونه په يوې ټولنې کې دومره لوړ مقام لري چې په رعايت نه کولو سره يې ټول مثبت کارونه هم خپل ارزښت بايلي. ځکه له ټولنې نه احمق او ناپوه جوړول او تاريخي وياړونه يې ورکول،، له ملت سره ښکاره دښمني ده.

زه نپوهېږم سره له دغومره دښمنيو سره سره چې طالبانو ته له څلورو خواوو متوجه دي، ولې له خپلو خلکو سره هم دښمني کوي. که دوی د سړيتوب(انسانيت)، اسلام او وطن پالنې ادعا لري نو په خپلو کړو بايد له سره کتنه وکړي او له پورته ياد شويو ارزښتونو سره ځانونه عيار کړي.

هوالله المستعان

۲۶ / ۰۹ / ۱۳۴۲

۱۷ / ۱۲ / ۲۰۲۳

 

 

زیاتې مقالې …