عبدالصمد ازهر                                                                            ۰۵ / ۰۳ / ۲۰۲۳

همین حالا طالبان در برابر دو آزمون قرار دارند: فردا آغاز سال نو تعلیمی است و پیوست با آن در سه روز بعد، هشتم مارچ – روز جهانی زنان.

 

آیا طالبان به راستی برای اسلام می جنگیدند؟

ما که از ابتدا از برخی دستاورد ها همچون ختم تجاوز و مسلم ساختن استقلال، حفظ تمامیت ارضی و جلوگیری از حرکت ها و تمایلات تجزیه طلبانه، پایان درگیری های مسلحانه و استقرار آرامش نسبی در کشور جنگ زده خویش استقبال کردیم، از همان آغاز تایید خود را از حاکمیت نو مشروط بر قانونیت، مراعات حقوق برابر شهروندی و عدالت برای همه زنان و مردان کشور و رهایی از تبعیت مستقیم و غیر مستقیم استخبارات و نظامیان پاکستان اعلان کرده، مشوره های مفصل و مسلسل که هم به نفع مردم و دولتداری بود و هم به نفع استحکام، تداوم و کسب مشروعیت ملی حاکمیت طالبان، برای شان، ارائه کردیم. امیدوار بودیم که روز تا روز با درک واقعیت های ملی و جهانی و با توجه به مشوره های نیروهای ملی و طندوست ترقی خواه، مواضع آنها به اعتدال گراید. اما از شوربختی ما، با گذشت هر روز، هفته و ماه، تغییرات معکوس و مایوس کننده در مواضع آنها نیرو گرفته با صدور فرمان های پی در پی باورهای دوران جهالت قبل از اسلام را قدم به قدم حضور بخشیده زنده گی را بر مردم بالخصوص بر زنان کشور تلخ و زمین زیر پای شان را داغان کردند.

در حالی که از قانونیت خبری نیست و تمام حقوق شهروندی زیر پا شده است، بیایید بنگریم این ممانعت زنان و دختران از کار و تحصیل علم با کدام شریعت برابر و به نفع کی است؟! آیا در قفس انداختن زنان به نام حجاب، با احکام اسلامی مطابقت دارد؟ آیا همان یک رهبر و چند تن مؤیدش مسلمان واقعی و بر تمام رموز اسلام آگاه اند و بقیه مردم و عالمان دین، در افغانستان و جهان همه نادان و از دین خدا بی خبر اند؟ آیا شمار قابل ملاحظه بزرگان خود طالبان، به شمول شماری از وزرای کابینه که با اتخاذ چنین تصامیم مخالف اند، غیر مسلمان و جاهل اند؟ این شمار، اگر از شرایط آماده شده از سوی پاکستان در زمانش استفاده کرده و امروز به راستی آن گونه که تظاهر می کنند با پاکستان فاصله گرفته باشند، از نظر آن بالا نشینان مردود اند؟

دراینجاست که این پرسش سر بالا می کند که آیا این گروه برای اسلام و ضد اشغال می رزمید و یا در خدمت بیگانه و پیاده کردن نیات شوم دشمنان تاریخی قرار داشته سالها خون ریخت تا نیاز دشمنان و آموزش های مولاناهای وابسته به استخبارات آی اس آی، را بر کرسی نشاند؟!

از آن جمله است همین فرهنگ ستیزی و دشمنی بازنان، که هم خواست بیگانه هاست و هم فرهنگ بدوی قبیله ای باز مانده از دوران جهالت پیش از اسلام. برای پرهیز از درازی کلام، تحریم آموزش بر دختران بالغ را به بررسی می گیریم:

در اطلاعیه منتشر شده از سوی طالبان در مورد آغاز سال نوتعلیمی، اشاره یی به بازگشایی در مکاتب و پوهنتون ها به روی دختران بالغ به عمل نیامده، که به خودی خود لجاجت و ادامه جهالت قبل از اسلام در شبه جزیره عرب را به نمایش می گذارد.

در حالی که نص صریح قرآن مبنی بر فرض بودن آموختن علم بر مرد و زن وجود دارد [طلب العلم فریضة علی کل مسلم (و مسلمة)]، کرسی نشینان، خلاف حکم واضح اللهی، یا آن را مباح می شمرند و یا به بهانه های رنگارگ گاهی لباس، گاهی حجاب، گاهی کوریکولم، گاهي کمبود معلمان زنانه، گاهی مشاکل حمل ونقل دختران از خانه تا مکتب و بالعکس و گاهی به نام مشکل عنعنات و مخالفت مردم، از پذیرش آن طفره می روند.

رغم عقب مانده گی روستاها و تسلط تفکر قبیله ای، دیدیم که از خوست و پکتیا تا اقصا نقاط بدخشان، غور و بادغیس تا نیمروز و حتا هلمند، مردم به شمول عالمان دین، خواستار گشودن درهای مکاتب به روی دختران  گردیدند. بخش قابل ملاحظه یی از رهبران طالبان نیز در مخالفت با تصمیم رهبری بالای شان قرار گرفتند. از جانب علمای اسلام از همه جهان صدا برامد که درها را به روی آموزش و تحصیل دختران باز کنید و برای زنان اجازه ی کار دهید.  این عمران خان صدراعظم پیشین پاکستان بود که باری نقاب از چهره درید و از جامعه  جهانی خواست در موضوع زنان، به دلیل مشکل عنعنات مردم، از وارد کردن فشار بر طالبان دست بردارند. حکمروایان طالب نیز که از پیش، در موارد تعطیل کار و تحصیل زنان، به انحطاط فرهنگی بردن جامعه افغان و موارد مشابه اوامر پرورنده گان را تطبیق کرده بودند، اکنون که بهانه تراشی های دیگر یک به یک از سوی مردم و جامعه روشنفکری به صورت مستند و موثق رد شدند، بر همین «عنعنه ناپسند» ایستا مانده اند. حقیقت آنست که مخالفت با آموزش دختران و کار زنان عنعنه افغانی نیست و قبل از این، تاریخچه مختصر روشنگری، افتتاح مکاتب مردانه و زنانه، کار در مزارع و کارخانه ها را در ضمن یک مقالی پیشکش کرده بودم، و چندی قبل دانشمند محترم غفور لیوال در عین موضوع در یک مقاله جانانه در پاسخ به اظهارات شهباز شریف خلف عمران خان در سازمان ملل متحد، برایش دندان سالمی باقی نگذاشت.

طوری که یادآور شدم مدت درازی و حتا تا کنون بر مشکل ترانسپورت دختران تمرکز داشته اند. این بهانه را به دلیلی زیاد می پسندند که چندین دهه صلح آمیز به کار است تا به هر ده و قشلاق سرک تمدید شود و ترانسپورت منظم به کار افتد  تا دختران را به مکاتب انتقال دهند. با این ترفند خود را مجاز می پندارند نیمی از نفوس کشور را از زنده گی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی محروم و در زیر تازیانه مرد محکوم به شکنجه جسمی و روانی گردانیده مجموع جامعه را روز تا روز در زیر بار محتسبان تاریک اندیش از زنده گی بیزار نمایند. آیا این ها که خود را عقل کل پنداشته اند همه دیگران را فاقد عقل و شعور می دانند و یا خود شان همان اند که از دیگران تصور دارند؟! در حدیث پیامبر اسلام آمده است که اطلبوالعلم ولو بالصین. آن حضرت می دانست که چین خیلی دور است و این را هم میدانست که در چین اعتقادات غیر اسلامی دارند. بناءً امر و توصیه طلب علوم به صورت عام بوده که حتا اگر در چین هم باشد. این توصیه متوجه مرد وزن بوده مشکل ترانسپورت تا آن دیار بعید نیز در میان نیست.

راستش اینست که این ها در مدارس پاکستان حرام دانستن آموزش و کار زنان، فرض دانستن تخریب آثار،  تاریخ و فرهنگ در افغانستان و به قهقرا بردن آن به عصر حجر را در موازات با داوطلب شدن برای انتحار و قتل عام آموختانده شده اند و بنا بر آن تنها خود  آنها مخالف مکتب، آموزش عصری و فرهنگ روشنگری اند، نه مردم افغانستان. اینها را نمی توان به جای جامعه افغانی به اشتباه گرفت. متأسفانه اکنون بلند پایه های تاریک اندیش و فرمانبردار استخبارات اجنبی (از آی اس آی تا سی آی ای) با استفاده از همین انقیادِ صفوف غُر می زنند و تهدید می کنند.

اینها باز کردن مکاتب را خواست امریکا تبلیغ می کنند نه از افغان ها. هر باری که از سخنگویان آنها دلیل بسته ماندن آموزشگاه ها بر روی دختران پرسیده می شود، با درمانده گی از ادامه کار برای مساعد ساختن زمینه بازگشایی سخن می زنند و پیوست با آن شناسایی شان  از سوی جامعه جهانی را پیش می کشند. این امر نمایانگر آنست که برای حاکمان دست اول، خواست مردم و سرنوشت نسل جوان افغانستان پشیزی اهمیت ندارد و به قیمت قربانی بی رحمانه نسل جوان، صرف در پی شناسایی دیکتاتوری فردی با تحمیل انتقال جامعه به سوی تاریکی و وحشت، اند.

با بستن درهای پوهنتون ها بر روی دختران در چندی پیش( دسمبر ۲۰۲۲)، که یک قدم فراخ برای کشاندن جامعه به سوی تباهی و سیاهی بود و اعتراض هایی را در سطح ملی و جهانی همراه داشت، وزرای دفاع و داخله، یعقوب مجاهد و سراج الدین حقانی، با عجله به قندهار نزد پیشوای شان ملا هبت الله، شتافته متقاضی تجدید نظر بر آن تصمیم شدند ولی مایوسانه برگشتند. اکنون که بعد از دو سفر پی در پی دو هیئت عالی رتبه سازمان ملل متحد در سطح معاونان منشی عمومی، فشار و تهدیدها بر حاکمیت طالبان تشدید گردیده، با درک حساسیت موضوع، آن دو وزیر زبان به انتقادهای روشن گشوده اند. به گزارش اسپوتنیک به نقل از اطلاعات روز، « ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان با سرپرست‌ وزیران وزارت‌های دفاع، داخله، خارجه و مخابرات و تکنالوژی معلوماتی این گروه در قندهار دیدار کرده است. منابع در ولایت کندهار می‌گویند، که این سرپرست ‌وزیران به درخواست ملا هبت‌الله به قندهار سفر کرده و طرفین روی موضوعات مختلف، از جمله کاهش اختلافات داخلی، آموزش دختران، کار زنان و… بحث کرده‌اند.»

ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی طالبان به روز پنج‌شنبه، ۱۱ حوت در اعلامیه‌ای، نوشته است که این دیدار در حضور شماری از عالمان دین از کابل، قندهار، کاپیسا، بغلان، فاریاب، خوست و ننگرهار انجام شده است. وی جزئیات نشست را ارائه نکرده است.

از نگاه من این نشست با اهمیت بوده می تواند: یا نرمش را در پی خواهد داشت و یا با تهدید منتقدان را سر جای شان خواهد نشاند. متأسفانه در اطلاعیه آغاز سال تعلیمی حرفی و اشاره یی امیدوار کننده مشاهده نشده است.

و اما هشتم مارچ

هشتم مارچ، که از سوی همه دولت ها و مردم در سراسر جهان بدون تفریق هویت، جنس، اعتقاد مذهبی و سیاسی، بزرگداشت می شود و به مبارزات و قربانی های زنان در راه احقاق حقوق شان ارج گذاشته می شود، با توجه به تفکر منحط مسلط در حاکمیت کشور، به یقین که رنگ و بویی نخواهد داشت و از تجلیل آن هم جلو خواهند گرفت مگر آنکه بالآخر به واقعیت ها و درستی ها تن دهند و از مرکب لجاجت فرود آیند.

اگر با تصور واهی ولی آرزومندی، عقل غلبه کند و حاکمان  بپذ یرند که چار و ناچار باید درهای آموزشگاه ها را بر روی همه باز کنند و حق کار را به زنان بازگردانند، چه بهتر که هشتم مارچ را با اعلان اعاده همین حقوق بزرگداشت کنند و لکه ننگین دشمنی با دانش و زن را از پیشانی خود بزدایند. هر گامی به سوی روشنی، رضایت ملت را با خود دارد و با برداشتن گام های جسورانه ی پی در پی درهای مشروعیت ملی و جهانی گشوده شده می روند.

آیا حاکمیت طالبانی چنین خواهند کرد؟ آیا فرمانروایی دماغ های منجمد شده ادامه خواهد یافت؟

والله اعلم

۱۴ / ۱۲ / ۱۴۰۱

۰۵ / ۰۳ / ۲۰۲۳

 

عبدالاحمد فیض

مقاصد ونيات اسلام آباد وبخصوص رژيم نظامي ودستگاه استخباراتي همسايه جنوبي درموردافغانستان محلي براي مباحث اضافي ندارد، پاكستان ازبدوي ايجاد، برپايه تفكرعظمت طلبي تشكل يافت ونحوه مناسبات اين پديده جديد نه برمبناي تئوري حفظ منافع ملي درچهارچوب ديپلوماسي مدرن بلكه بربنيادايدئولوژي توسعه كه ارتش در راستاي تحقق آن مأمورشد، پايگذاري گرديد.

بتأسي ازچنين راهبرد، رژيمهاي حاكم درپاكستان درتمام مراحل روابط اين كشوربا همسايگان وبويژه افغانستان،از رويكردخشن ومداخله بابكارگيري ازابزارهاي متنوع به هدف تضعيف حاكميت افغانستان استفاده نموده است، موقف گيري خرابكارانه پاكستان درحمايت ازجنگهاي داخلي دهه هشتاد كه تحت چتر دروغين اخوت اسلامي وكمك به جهاددربرابرحضورشوري درافغانستان آرايش يافت، درتحولات ميداني وانكشافات اوضاع بعد ازسلطه جناح هاي جهادي دركابل بوضوح آفتابي گرديد، كه رژيم نظامي حاكم درپاكستان ازجنگ افغانستان فقط به سود اهداف راهبردي ونيات پشت پرده خصمانه بهره جسته است، زيرا اين كشوربعد ازتسلط احزاب جهادي دركابل، سياست حمايت از گروه هاي معيني را كه تعهدات مشخص ووابستگي بيشتري به نهاد جاسوسي اين كشورداشت، تعقيب ودرملتهب نمودن آتش جنگ وتداوم بحران داخلي دهه نود نقش منفي غيرقابل انكاري راازخودمتبارزساخت، زيرا اسلام آباد موفق نگرديد تا به هدف راهبردي وعمق استراتژي خود كه همانا ايجاد يك دولت نامنهاد وابسته به پاكستان باشد، دست يابد.

بعد از وقوع جنگهاي خونين ميان گروهي دهه نود، اداره اسلام آبادصفحه جديدي مداخلات رادرامورافغانستان به نمايش گذاشت، شكل گيري عنصري جديد جنگي وبازيهاي مخرب با پوتنسيل وكركترنوين.

درين برهه جديد پاكستان با سيماي دوگانه وارد عرصه مداخله درامورداخلي افغانستان شد، يعني سياست همكاري درمبارزه برضددهشت افگني درچهارچوب ائتلاف بين المللي غرب كه افغانستان را بعدازسرنگوني رژيم طالبان دراختيارداشت ورويكرد مخفيانه تشكل واحياي مجدد طالبان كه بعدازتهاجم مسلحانه ايالات متحده ومتحدين درهفتم اكتوبر٢٠٠١ به شدت متشتت وسركوب گرديده بودند.

پاكستان كه اميدش ازجهادگران دهه هشتاد وعاملان جنگهاي داخلي دهه نود ونيرازنظام تحت حمايت غرب به يأس مبدل شده بود، بي ترديد به مشاركت خويش درامرمداخله دراوضاع پيرامون افغانستان درقالب مساعدتهاي مستمرمالي،لوژستكي، تسليحاتي واطلاعاتي به طالبان حداقل بعدازسال٢٠٠٣، آغازنهاد وباپيروي ازپاليسي تهاجمي سنتي ازجنبش مسلح طالب عليه دولت وقت وبا شعار كمك به مبارزه مردم افغانستان درجهادعليه قشون اشغالگرچهره گشود ومتوقع بود وهست كه با بقدرت رسيدن طالبان دراعماق اهداف خصمانه وبيشرمانه ستراتژيك خودغوطه ورشده،هند اين دشمن ديرنه خود را ازمنطقه بيرون رانده، كابل رادركل دراختيارداشته، دستگاه ديپلوماسي افغانستان را كنترول وحصاركشي هاي ماوراي ديورند را قانونيت خواهند بخشيد، اماتشديد فعاليت طالبان پاكستاني واتهام حضورگسترده اين گروه درخاك افغانستان وهكذا مقاومت طالبان دربرابرتداوم حصاركشي نظاميان پاكستاني درامتداد خط تحميلي ديورند،كه درين روزهادرولايات جنوبي وجنوب شرقي كشور باعث روياروي هاي خونين ميان مدافعان سرحدي افغان ونظاميان پاكستان شده است، موجب گرديده تا ذهنيت جديدي يعني شكست راهبردي اسلام آباد وتفكر اقدامات نلافي جويانه وسيعآدر ميان حلقات سياسي واتاقهاي فكري آن كشوردرضديت باافغانستان شكل گيرد وايده تجديد نظري راهبردي درقبال كشورما بيك گفتمان غالب درپاكستان مبدل گردد.

انتباه آگاهان مسايل منطقه درين زمينه گواه برين است كه پاكستان تازمانيكه به اهدافي دست نيابد كه دربيش ازپنجاه سال درقبال افغانستان تعقيب نموده است، هرگزازمداخله درامورافغانستان دست نخواهد برداشت، چنانچه حامد (مير)روزنامه نگارپاكستاني درمقاله كه درواشنكتن پست به نشررسيده است، به نيات واقعي كشورش، منويات راهبردي وعمق استراتژي كشورمتبوعش بوضاحت اشاره نموده واز طالبان تلويحآ شكايت داشته است كه باپاكستان همكاري نميكند، وي ازمقاصدراهبردي كشورش چنين پرده برميدارد:

«نخبگان سياسي درپاكستان به اين باوربودندكه حمايت ازگروه هاي طرفدارپاكستان درآينده براي اين كشورعمق استراتژيك ايجادمينمايد، اماحالا گروه هاي كه دارائي استراتژيك دركابل بحساب ميامد، بيك تهديد تازه مبدل شده است

اومي افزايد كه عمران خان پيروزي طالبان را جشن گرفت وگفت كه طالبان غول وزنجيربردگي را شكست، اما توهم وي ديري دوام نكرد، طالبان بعدازبقدرت رسيدن دوباره دركابل، طالبان پاكستاني رااززندانهارها كرد، به آنها پناه داد، كمك نمود وخط ديورند رانپذرفت واضافه نموده است كه طالبان افغان باپاكستان وامريكا بازي دوگانه رادرپيش گرفته است»

به باورم نظراين روزنامه نگارپاكستاني حاوي واقعيت هاي انكارناپذيري است كه پاكستان درطي ساليان متمادي، بخاطررسيدن به مقاصد تذكاريافته فوق، باعث تباهي وخونريزي به عناوين وبهانه هاي متنوع درافغانستان گرديده است، هکذا رژیم نظامی بمثابه قدرت اصلی درساختارسیاسی ومجری پالیسی خارجی پاکستان به موجودیت یکدولت دوست درکابل بسنده نکرده بلکه وجودحاکمیت واداره ضعیف وبی ثبات درافغانستان درمحراق دکتورین سیاست خارجی آن قراردارد، لذا مبرهن مينمايدكه اين كشوردست ازدامن وطن ومردم ما تا دستيابي ووصول به اهداف مغرضانه برنداشته وراه نجات جزء، بيداري هم ميهنان، همبستكي داخلي وايجاد دولت قدرتمند ملي چيزي بوده نميتواند.

محمد اسماعيل عندليباوس په هېواد کې يو داسې نظام قايم دی، چې تقريباً غوڅ اکثريت مشران يې د پخواني شوروي اتحاد د جهاد پر مهال د يو نه يو جهادي ګوند غړي وو، نږدې د طالبانو په هره اعلاميه کې د پخواني شوروي اتحاد په ماتې افتخار کېږي، او يادونه يې کېږي.له حکومت څخه دباندې او د حکومت پر مهال اوسنيو واکمنو (اسلامي امارت) هر کال پر افغانستان د شوروي اتحاد د پوځونو د يرغل غندنه کړې، او بيا يې د ماتې د کليزې لمانځنه کړې ده.دايو جلا بحث دی، چې پخواني مجاهدين بيا په خپلو کې سره جوړ نه شول، هېواد ويجاړ پاتې شو، لاملونه به يې ډول ډول وي، خو په دې هېواد د هغوی احسان بايد هېر نه شي.د مرغومي شپږمه افغانستان ته د سرو پوځونو د ننوتلو د ورځې په توګه غندل کېږي، سږ کال هم په حکومتي کچه مراسم نيول شوي وو، او حکومت يوه اعلاميه خپره کړه، خو له پرون راهيسې وينم چې د حکومت ځينې پلويان چې کېدای شي چې د حکومت په اډاڼه کې کار کوي، د شوروي اتحاد پر وړاندې د جهاد په برخه کې د دې عظیم ولس په قربانيو يو ډول سترګې پټوي.دوه ويډيوګانې مې لېدلي دي، په يوه يې د ملي تلويزيون لوګو هم لګېدلې ده، چې پر افغانستان د شوروي اتحاد د يرغل په اړه د مستندو فلمونو نوم ورکړل شوی دی، خو له بده مرغه چې دواړه ويډيوګانې يواځې او يواځې د مرحوم جلال الدين حقاني په محوريت راڅرخي.یوه ويډيو يې په دري، او بله يې په پښتو ده، دواړو کې هڅه شوې، چې د جلا الدين حقاني مرحوم نوم لپاره کار وکړای شي، په يوه ويډيو کې خو تر دې بريده غلو شوې، چې مرحوم ملا محمد عمر مجاهد انځور په هغه لست کې اېښودل شوی، چې د هغه مهال حکومت ورباندې په غياب کې د اعدام حکم کړی و.ټول ستر مجاهدين او افغانان و، د هغوی سره به ځينې فکري او ځينې نظري اختلاف ولري، خو د نورو پياوړو مجاهدو رهبرانو په کارنامو او يادونو سترګې پټول ستره بې انصافي ده.که حقيقت ووايو نو خپله جلال الدين حقاني مرحوم او مرحوم ملا محمد عمر هغه مهال جهادي رهبران نه و، بلکې حقاني صيب د يو تنظيم قوماندان او ملامحمد عمر يو عادي مجاهد و، دا چې دا دواړه وروسته په افغانستان د يو بل برید په وړاندې ودرېدل، او ځينو بيا لاره جلا کړه، بيل باب دی، خو نه ده پکار چې د مستند په نوم د يو حکومت له لاوډسپيکر څخه تبعيضي غږونه پورته شي.زما مشوره ورته دا ده چې په شعوري يا غېر شعوري ډول دې د خپلو اسلافو او يادونه د خلکو له زوړونو او ذهنونو نه باسي، هغه هم زموږ د هېواد يو دور و، او د هېواد په تاریخ کې ځينې کارنامې په زرينو تورو لیکل شوي دي، که موږ د مخکينيو يادونه کوو، يا د تاریخ ليکلو ته ملا تړو نو بايد کار مو په تزوير يا تبعيض بناء نه وي.پای2022-12-28

عبدالجليل جميلي   

دوستان ارجمند !  گرچه  همین نوشته را / البته قدری مشرح تر / قبلاً بتاریخ  ۲۰ دسمبر ۲۰۱۰  در همین سایت وزین  به نشر رسانیده بودم  ولی  در این ایامیکه  ولو افغانستان  و افغانیت  بخون  خود  مبیجوشد و بیگانه  چاکران  پدرام  مانند ی  در خروش ؛ خواستم  یک  بار دیگر بر اساس  ماهیت  چشم دید عینی ام  بر اصل نقشه و ماهیت  اصلی  خط  دیورند روشنی اندازم  و امید وارم  برای  محققین گراتمی  ما  قابل استفاده  باشد.

 

نجیب الله پاڅون

څه موده وړاندې د بلخ، چمتال ولسوالۍ د البرز غره په سیمه کې د دې ولایت د لوړپوړو امنیتي چارواکو په ګډون د بلخ د لرې پرتو سیمو سیمیز پولیس، امنیتي ځواکونه، پخواني جهادي قومندانان او یو شمېر مشران په ګډه د


دکتور اقبال شاعر و فیلسوف لاهوری که «علامه» نیز خوانده میشود؛ گفته است:
مسلمان فاقه مست و ژنده پوش است
ز کارش جبرئیل اندر خروش است !
بیا ؛ طرح دیگـر ملت بـریـزیم ؛
که این ملت؛ جهان را بار دوش است.

له سردار محمد داود خان پر روغتون له بريد وروسته تيره جمعې ورځ شاوخوا یوه نیمه بجه لسو وسله ‌والو طالبانو د افغان پوځ د دوو رنجر موټرو په واسطه د بلخ ولایت د ده دادي په ولسوالۍ کې د افغان پوځ د شاهین قول اردو په قوماندانۍ برید وکړ. بريد پر داسې مهال وشو چې افغان امنيتي ځواکونه د جمعې لمانځه ادا کولو لپاره مسجد کې راغونډ شوي و. د راپورونو له مخې په دغه بريد کې له ۱۴۰ تر ۲۰۰ تنه زلمي سرتېري شهیدان شوي او

نور محمد غفوری

کله چې د ملي اردو په څلورسوه بستریز روغتون تروريستی حمله وشوه، د ټولو افغانانو او نړیوالو له پاره دا له تعجبه ډکه پیښه وه. د پیښې تر مخه چا دا تصور نه کاوه چې په اوسنۍ زمانه کې دې د سیاسی ځواک د نیولو له

حکومت ځان شرموي، ناکام چارواکي سفيران شول

حبيبي او شهيم په اردن او قزاقستان کې د افغانستان سفيران وټاکل شول.

د هر هيواد د سياسي فرهنګ له مخې، سفير يې له هيواده د باندې ديپلوماتيک استازی بلل کيږي. دغه سفير بيا په ټاکل شوي هيواد کې له سياسي او نظامي مسايلو نيولی آن تر ټولنيزو او فرهنګي چارو پورې په ټولو مسايلو کې


شهر بیفرویک هالند

پاکستان مرکز و حامی تروریزم بین المللی

پاکستان بحیث یک کشورغیر« طبعیی » ومخلوق استراتیژی های استعماری در تمام دوران موجودیت خود عامل آشوب و منازعه بوده و رمزبقای خود را درخفقان داخلی ودشمنی باهمسایه گان جستجو و بخصوص بعد ازکودتای نظامی جنرال ضیاالحق (1977 م.) که بحیث حلقه اساسی در »کمربند سبز» و « نقاب جمهوری اسلامی » به تربیه، تجهیزوتسلیح گروه های دهشت افگن مبادرت ورزیده وبه صورت سیستماتیک ازتروریسم بحیث



ژوند مو هسې یو نهيلی رنګ اخیستی چې کله، کله خپلې غوښتنې داسې اغیز را باندې وکړي چې د نورو ژوند او راتلوونکې مو له یاده ووځي، دومره د ځانځانۍ لومه کې ونښلو چې له تفکر او درک سره مخه ښه وکړو، ژوند نفې کړو، په راتلوونکې بې باوره شو او د خپل مرګ پرېکړه په خپله لاسلیکه وو. شېبه پس بیا د وېرې او تراه سېوری را باندې خپور شي، ذهن او شعور مو دومره کاواکه شي چې د بل چا د یوې ناروا غوښتنې له پاره د

زیاتې مقالې …