دکتور اقبال شاعر و فیلسوف لاهوری که «علامه» نیز خوانده میشود؛ گفته است:
مسلمان فاقه مست و ژنده پوش است
ز کارش جبرئیل اندر خروش است !
بیا ؛ طرح دیگـر ملت بـریـزیم ؛
که این ملت؛ جهان را بار دوش است.
اینکه فکر و نظر اقبال منجمله همین داعش ها و القاعده ها و طالب ها و آی. اس. آی و ملیتاری پاکستان و عربستان و همانند ها بوده است یا کمتر یا بیشتر از آنها؛ از کوتاهه شعر استنتاج شده نمی تواند.
با اینهم؛ هیچگاه صرف و فقط و فقط یک گونه «مسلمان» وجود نداشته است که صرف و فقط و فقط «فاقه مست و ژنده پوش» و «جهان را بار دوش» باشد. اینچنین هیچگاه صرف و فقط و فقط یک گونه «انسان» وجود نداشته است که صرف و فقط و فقط چنین یا چنان باشد.
ناتوانی شعر و اسطوره در شناحت و تبیین جامعه و جهان و در برخی حالات بیراه سازی و گمراه سازی مردمان؛ فلاکت بار و هلاکت آور است ولی بدبختانه روزگارانی بسی طولانی؛ بشر جز شعر و اسطوره و ادامه آن؛ دین و مذهب چیزی نداشته است و همین ها؛ حیوانی را رفته رفته انسان کرده اند و مناعت و غرور و اعتماد به نفس ... بخشیده اند.
جریان هایی که عام و مجرد؛ «اسلام اسلام» میکنند و حتی امروز؛ علی الرغم فرقه های بیشمار و چه بسا تشنه خون هم؛ گویا صرف و فقط و فقط یک گونه «مسلمان» دارند و متباقی هرچه هست و نیست؛ را «کفر» میدانند و آماج جهاد های فی سبیل اللهی آنهم از نوع انفجاری و انتحاری قرار میدهند؛ جریان هایی اند که در صدر اسلام؛ شاید مویی از خط کج شده ولی در 14 قرن و به ویژه در قرون خروشان علوم و ساینس و تکنولوژی های بیحد و حصر نوین؛ به حدی از اسلام و فکر و فرهنگ و خرد و اخلاق حسنه اسلام های اعتدالی دور شده اند که به نظایر این طرفه ها منتهی شده است:
«لا الهه الالله محمد رسول الله» ـ خودت را با عدهء هرچه بیشتر؛ بکفان و راست برو به بهشت نزد 72 حور انارپستان ...
اینها به حیث تازه ترین دسته انتحاریون طالبانی خوانده شده اند که توسط عمال خاین و مزدور تا مرکز قول اردوی 209 شاهین در دهدادی بلخ رسانیده شده به جان صدها سرباز و افسر این قول اردو که خلع سلاح در نماز جماعت یا در طعامخانه بودند؛ با مسلسل و راکت و واسکت های انتحاری... انداخته شدند. طی حدوداً 5 ساعت کشتار و انفجار و انتحار نزدیک به 150 جوان را کشته و مسخ و مثله و توته و پرچه کردند و حدوداً همین تعداد را مجروح و مضروب و معیوب گردانیدند.
بیائید؛ خونسردانه بنگریم که در همین ساعات؛ متباقی جهان و عالم و آدم چه مصروفیت ها و دغدغه هایی داشتند؟
همین ساعات؛ مقارن بود با یاد کرد ها از روز جهانی «زمین» در سراسر دنیا.
امسال همزمان با آیین های «روز بین المللی زمین» در چند شهر آمریکا تظاهرات بزرگ و جدی و کیفیتاً متفاوتی برگزار شد. این تظاهرات در اعتراض به ایدهء دونالد ترامپ رئیس جمهور تازه امریکا در زیر سئوال بردن موضوع تغییر آب و هوای زمین و پیشنهاد وی مبنی بر کاهش بودجه برنامه های علمی و تحقیقاتی این کشور صورت گرفت.
معترضان که عمدتاً دانشمندان و دانشجویان علوم تجربی و ساینس بودند؛ پیشاپیش تصریح کردند که این راهپیمایی ها، حزبی نیست بلکه بیانگر تشکیل جبهه جدید از دانشمندانی است که بیشتر وقت خود را در آزمایشگاه ها و کلاس های درس گذرانده اند تا در اعتراض های خیابانی. با این حال، برخی از دانشمندان هم؛ بانیان این حرکت را متهم می کردند که تلاش دارند «پژوهش علمی» را سیاسی بسازند. در مقابل، سازمان دهندگان این حرکت اعتراضی تاکید می کردند که آنها برای علم و وفاداری به تحقیقات؛ روی جاده ها دست به اعتراض زده اند؛ نه صرف علیه یک سیاستمدار خاص و یا یک حکومت.
انکار داده های علمی قابل اعتماد، یک مشکل جهانی است:
آنها استدلال می کردند که: اِنکار داده های علمی قابل اعتماد، یک مشکل جهانی است.
در برلین آلمان و بیش از 600 شهر دیگر در سراسر جهان نیز هزاران نفر در این اولین راهپیمایی برای حمایت از علم و تحقیق شرکت کردند. شرکت کنندگان در این راهپیمایی ها، کماکان نگرانی خود را از طرح های رئیس جمهور آمریکا در زیر سئوال بردن تبعات تغییر آب و هوا و کاهش بودجه تحقیقات علمی اعلام کردند.
در راهپیمایی اعتراضی در برلین پایتخت آلمان که تقریبا ۱۱ هزار نفر شرکت داشتند؛ مردم یکی از ترانه های آلمانی را به نام "افکار آزاد است" می خواندند و در یک پوستر بزرگ این شعار به چشم می خورد: «حتی مادرت تغییرات اقلیمی را انکار نمی کند». میشایل مولر شهردار برلین تاکید کرد: «ما نمی خواهیم آزادی علم محدود گردد.»
گفتنی است ترامپ موضوع تغییر آب و هوا را یک نیرنگ دانسته به وضاحت گفته به این باور ندارد که انسان باعث تغییرات اقلیمی شده است. بر همین مبنا دولت وی در حال بررسی موضوع خروج آمریکا از «توافقنامه پاریس» است که به هدف کاهش گاز دی اکسید کربن و دیگر گازهای گلخانه ای در جهان؛ میان دولت های زیادی به امضا رسیده است.
علاوه بر این، با توجه به اظهارات منتقدان بخش های علم و پژوهش، رئيس جمهور ایالات متحده امریکا سعی می کند، دانشمندان در سازمان های دولتی چون دوایر حفاظت از محیط زیست و خدمات پارک های ملی خاموشی اختیار کنند.
در صفحه اینترنتی "مارش امریکایی برای علم" آمده: «این اولین گام در یک جنبش جهانی برای دفاع از نقش حیاتی علم برای سلامتی، امنیت، اقتصاد و حکومت مان به شمار می رود.»
در شرق اروپا نیز مظاهره کنندگان برای علم راهپیمایی کردند، البته در مقیاسی کوچکتر از واشنگتن و برلین. اما در واشنگتن پایتخت ایالات متحده امریکا با وجود باران شدید، راهپیمای مرکزی برگزار شد. برخی از اعتراض کنندگان روی بالاپوش های بارانی شان پیام اعتراضی خود را نوشته بودند، شماری هم به جای کلاه، نقاب هایی که مانند مغز و نماد های سمبولیک بود؛ به سر کرده بودند.
تعداد زیادی از شعارهای ضد ترامپ در راهپیمایی های مختلف به چشم می خورد. در میان شعارهای دیگر این شعار که "علم را دوباره بزرگ می سازیم" نوعی تمسخر بر شعار انتخاباتی ترامپ می باشد که همواره می گفت "امریکا را دوباره بزرگ می سازیم".
در عین زمان؛ گویا در شهر 600 و یکم جهان یعنی دهدادی مزار شریف افغانستان؛ نیز شدید ترین حرکت جریان یافت. ولی این حرکت برای دفاع از علم و تحقیقات جهانی ی بشر و برای تغییرات فاجعه بار اقلیمی دنیا نه بلکه برای دفاع از جهل و سیاهی و تباهی با راه اندازی فجیع ترین قتل عام جوانان آموزنده علوم حربی و سربازان و مدافعان افغانستان آزاد و آباد و روشن و زیبا بود.
اینجا برخلاف همه شهر های دیگر جهان که با اطلاع قبلی قوت های مسئول امنیت؛ مردمان بدون سلاح سرد و گرم و صرف مجهز با منطق و دانش و خرد به خیابان ها می ریزند و پس از بیان افکار و خواست ها و احیاناً انتقاد ها و اعتراض های سخت و تلخ شان؛ در امن و سلامت؛ راهی کارگاه ها و خانه ها میشوند؛ چنین دسته مغزشویی شده و از جهل و جنون و اتوپیای مذهبی پُرگشته به جان انبوه بزرگ برادران خودشان انداخته میشوند تا همه را به رگبار مسلسل ببندند و در حضور بلافصل الله تعالی کشتار و فقط کشتار حتی با خود کفانی نمایند.
اینکه اینان و همانند هایشان چگونه سلب خرد و سلب انسانیت ساخته میشوند و نه تنها مؤمن که شیدای مرگ و خود کفانی البته با کشتار همزمان هرچه بیشتر کافر وانمود شده ها میگردند؛ از جهتی و اینکه چطور و با کدام کدام خدمات خایننانه مسئولان و جاده صاف کنی «ستون پنجمی ها» به محافظت شده ترین محل چون مسجد مرکزی قول اردوی شاهین رسانیده میشوند؛ اینجا مجال و امکان بررسی ندارد.
ولی حقیقت تلخ آفتابی همین است که همه این پروسه های اساساً دشوار و حتی غیرممکن؛ در دولت و نظام افغانستان به سهولت های حیرت آور طی و اعمال میگردد و طی چندین ساعت؛ محوطه ای مانند شفاخانه 7 طبقه اکادمی علوم نظامی 400 بستر و ساحه قوماندانی مرکزی قول اردوی شاهین ـ بزرگترین و بهترین ستاد نظامی کشور به پهناور ترین مسلخ قصابی و قتال بهترین انسان های وطن مبدل میگردد.
با قدر دانی خاطر نشان میکنم که شخصیت های سیاسی و ژورنالیستسک و علمی و دست اندرکاران رسانه ها و مطبوعات و سایت های انترنیتی کشور جنبه های حسی ـ عاطفی فوق العاده تراژیک، پهلو های پیچیده سیاسی ـ نظامی ـ استخباراتی، اجتماعی ـ اتنیکی، اطلاعاتی و مرتبطه و تکمیلی وغیره این فجایع را خیلی خیلی گسترده و شجاعانه و سازنده مورد بحث و فحص قرار داده اند که حتی اشارت ها به همه؛ اینجا به تآلیف کتاب قطور میکشد.
لذا با وجود اینکه این ثقل جهل و جنایت سیستماتیک حتی از محدوده اصل «اِنکار داده های علمی قابل اعتماد، یک مشکل جهانی است»؛ به مراتب فراتر میرود؛ ما ناچار و ناگزیریم که با همین متر جهانی و جهانشمول در مورد به باز اندیشی و تأمل و تتبع بپردازیم تا دریابیم که آیا نسل های کنونی و آینده افغانستانزمین تا کی ها و تا کجا ها سرنوشتی همانند آنچه در ظاهراً صیانت شده ترین مکان ها چون گستره شفاخانه اکادمی علوم طبی و قرارگاه مرکزی قول اردوی شاهین انفاق افتاد؛ خواهند داشت؟
تراژیدی ها با اینکه گویا یکی را داعش کرد و یکی را طالب؛ از همه لحاظ های سناریو و اشکال دایرکت و اکشن (عمل) و ادامه و پایان همسان و طابق النعل بالنعل بود و در نتیجه روشنتر مبرهن شد که داعش و طالب و اسامی دیگر همه نام های مستعار یک دم و دستگاه اهریمنی است.
سایر مردمان جهان هم زیاد سهل و مفت و ارزان به علم و آگاهی از جهان و جامعه و تاریخ و از دشمن و از دوست و از خود نرسیده اند و چه بسا ریاضت های مشقتباری متحمل شده اند و میشوند ولی جبر ریاضت های مصرانه ما پر مشقت تر است؛ با اینکه سعادت آنرا داریم که همه تجارب بشریتِ دیگر را؛ تکرار نمی نمائیم فقط آنها را می آموزیم؛ معهذا بازهم به زحمت کشی های فداکارانه مداوم بایستی آماده و حاضر شد.
(تا اصل بحث و حلاجی غامضه؛ در امن و امان باشید!)