ترجمه از فرانسه شهباز نخعی
استفاده از مفهوم «نسل کشی» در فرانسه بسیار محدود است و در مطبوعات غالبا از آن در «گیومه» استفاده می شود و جنبه مبالغه آمیز دارد. با این حال، با رجوع به حقوق بین المللی، ضرورت استفاده از این مفهوم برای توصیف کشتار جاریِ پس از ۷ اکتبر در غزه روشن است. به علاوه، دفتر فدراسیون بین المللی حقوق بشر طی قطعنامه ای اقدامات اسرائیل علیه مردم فلسطین را «یک نسل کسیِ درجریان» توصیف کرده است.    

از زمان آغاز خشونتبار ترین جنگ اسرائیل علیه فلسطینی های نوار غزه، درپی حمله حماس علیه نظامی ها و غیرنظامی های اسرائیلی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱)، شماری از رسانه ها و دولت ها با استناد به حقوق بین المللی و حقوق بشر به اظهارنظر پرداخته و عقاید غیرتخصصی خود را ابراز کرده اند.

به این ترتیب، مفاهیم و برداشت هایی که هریک معنایی بسیار دقیق دارد، مانند «جنایت جنگی»، «جنایت علیه بشریت»، «پاکسازی قومی» یا «نسل کشی» به شکلی نابجا برای توصیف برخی از وضعیت ها یا غالبا برعکس، برای نفی ضرورت استفاده از این مفاهیم بکار برده می شود. ما در این نوشتار درپی یادآوری تعاریف جنایات مورد بحث هستیم تا امکان تطبیق کاربردی آنها با جنگ اسرائیل در نوار غزه را بررسی کنیم.

بسیج سازمان های بین المللی
حقوق بین المللی و حقوق بشر جنایات جنگی را به نحوی دقیق تشریح می کند. در این تشریح، ابتدا انها به ۳ دسته طبقه بندی می شوندکه همه انواع تجاوزهای ممکن به مفاد کنوانسیون ژنو امضاء شده در سال ۱۹۴۹ که می تواند در جریان عملیات نظامی رخ دهد، اعم از درگیری های دارای ماهیت بین المللی یا ملی را دربر می گیرد.

به این ترتیب، می توان گفت که هر نوع قتل عمد و هدف گیری غیرنظامیان یا هرگونه تخریب عمدی املاک و موسسات بیمارستانی، آموزشی و مذهبی، یا در معرض خطر قحطی قرار دادن و محروم کردن مردم از کمک های بشردوستانه، هر حمله بزرگ علیه شهرها و روستاها که برای آن توجیهی نظامی وجود نداشته باشد، یا هرگونه بدرفتاری یا شکنجه زندانیان و کسانی که جنگجو نیستند، یا حتی جنگجویانی که سلاح خود را به زمین گذاشته اند، هرگونه انتقال یا جابجایی نظام مند و اجباری مردم، یا هر حمله توجیه ناپذیر علیه مراکز و نمایندگان سازمان های بین المللی حافظ صلح و بشردوستانه و هرگونه استفاده بین المللی از سلاح ممنوع است.

در نتیجه، با توجه به آنچه که ماده ۸ عهدنامه رُم دیوان کیفری بین المللی (CPI) مقرر کرده (۲)، تعرض مستقیم و غیرمستقیم به سازمان های زیر یا کارکنانشان می تواند جنایات جنگی محسوب شود: سازمان های دفاع از حقوق بشر و انسان دوستانه بین المللی مانند «عفو بین الملل»، «دیدبان حقوق بشر»، «فدراسیون بین المللی حقوق بشر» (FIDH)، «پزشکان بدون مرز»، «پزشکان جهان» یا ارگان های سازمان ملل متحد مانند دفتر کمک ها و کارهای سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی در خاورنزدیک (UNRWA) و سازمان جهانی بهداشت (OMS).

کمیته بین المللی صلیب سرخ (CICR) هم به نوبه خود درمورد اقدامات و عملیات نظامی اسرائیل که توسط کنوانسیون ژنو و دو الحاقیه آن (۳) تصریح شده ابراز نگرانی کرده است. این یک موضع گیری نادر از سوی صلیب سرخ بین المللی است که می تواند گستردگی تخلف و تجاوزها را نشان دهد.

جنایت علیه بشریت ازجمله تبعیض نژادی
جنایات علیه بشریت می تواند درحین عملیات نظامی یا در بیرون از آن صورت گیرد، یعنی در زمینه و مربوط به جنگ نباشد. این نوع از جنایات بنابر ماده ۷ عهدنامه رُم عبارتست از:

در درجه اول قتل و سپس

الف) نابودسازی،

ب) به بردگی کشیدن،

ت) اخراج یا انتقال اجباری مردم،

ث) زندانی کردن یا شکل های دیگر محدود سازی آزادی جسمانی مردم با تجاوز به مقررات اساسی حقوق بین المللی،

ج) شکنجه،

چ) تجاوز، بردگی جنسی، اجبار به روسپیگری، بارداری اجباری، عقیم سازی اجباری یا هرگونه شکل دیگری از خشونت جنسی شدید،

د) تعقیب و آزار گروه های جوامع قابل شناسایی به عنوان سیاسی، نژادی، ملی، قومی، فرهنگی، مذهبی یا جنسیتی به مفهوم مندرج در فراز ۳ یا برمبنای معیارهای دیگر از نظر جهانی شناخته شده به عنوان غیرقابل پذیرش از نظر حقوق بین المللی یا هرگونه جنایت که در صلاحیت رسیدگی دیوان کیفری بین المللی باشد،

ذ) ازبین بردن اشخاص با اِعمال زور،

ر) جنایت تبعیض نژادی،

ز) اقدامات غیرانسانی دیگر با خصوصیات مشابهی که به طور عمد باعث تحمیل رنج یا تعرض شدید به تمامیت جسمانی یا سلامت جسمی یا روانی شود».

در اینجاهمچنین می توان گفت که مدارکی برای اثبات صحت اتهام هایی که بنابر آنها اسرائیل مرتکب جنایات علیه بشریت شده یا می شود، و در وضعیت کنونی علیه غزه، و به ویژه درمورد حمله «عمومی و نظام مند انجام شده علیه مردم غیرنظامی» و اعمال غیرانسانی «با خصوصیات مشابه که به طور عمد باعث ایجاد رنج های بزرگ یا تعرض های شدید به تمامیت جسمانی یا سلامت جسمی و روانی [غیرنظامیان]» یا در ساحل غربی رود اردن و بیت المقدس شرقی موجب ایجاد وضعیتی گردد که مشمول تبعیض نژادی می شود.

کشتن ازنظر سیاسی، شهری و خانه ای
از میان جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت از یک سو، و نسل کشی از سوی دیگرباعث شده که علوم سیاسی به نوبه خود مفاهیمی بر پایه پسوند «کشتن» (cide) (۴) بسازد که مربوط به قتل توسط یک قدرت جنایتکار نیرومند به قصد «معدوم کردن» آنها از نظر سیاسی یا ازبین بردنشان در عرصه عمومی و خصوصی اِعمال می شود.

به این ترتیب، اصطلاح «سیاسی کشی» (politicide) در سال های دهه ۱۹۷۰ برای تشریح ازبین بردن گروه هایی از افراد که هویت سیاسی مشترک ( و نه فقط هویت قومی یا «نژادی») داشتند بکار می رفت. این اصطلاح سپس تعمیم یافت و برای توصیف کارهایی با هدف تخریب عوامل مادی بکار رفت که می توانست مبنای زندگی یک موجودیت سیاسی باشد. این مفهوم، به عنوان نمونه برای تشریح سیاست اسرائیل درمورد فلسطین، در آستانه و جریان انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰ بکار می رفت تا نشان دهد که هدف آشکار اسرائیل تخریب شرایط وجودی حکومت فلسطین است. بدیهی است که این سیاست امروز هم تعقیب می شود.

سال ها پیش، اصطلاح «شهرکشی» (urbicide) در حدی گسترده برای تشریح هدف گیری فضاهای شهری به منظور تخریب یا غیرقابل سکونت کردن آنها در دراز مدت، استفاده می شد. این اصطلاح برای توصیف حملات روسیه به گروزنی در سال ۲۰۰۱، در زمان جنگ دوم چچنی، حملات اسرائیل به یکی از محله های حومه جنوبی بیروت در سال ۲۰۰۶ در زمان جنگ با حزب الله، و حملات حکومت بشار اسد و سپس روسیه به حمص و شرق حلب در سوریه در سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۷ بکار می رفت. البته، این اصطلاح امروز هم بار دیگر در توصیف جنگ اسرائیل علیه غزه کاربرد دارد. اخیرا، برخی از پژوهشگران از اصطلاح «خانه کشی» (domicide) برای تشریح سیاست شدید اسرائیل درمورد فلسطینیان استفاده کرده اند که هدف آن ازبین بردن محل زندگی (مسکن) مردم است تا نتوانند زندگی با ثباتی در یک فضای تعریف شده با مشخصات جغرافیایی و عاطفی و نماد های عمومی و خصوصی داشته باشند و موقت بودن (با جابجایی مداوم) بخشی تفکیک ناپذیر از زندگی شان باشد.

البته، همه اینها به تدریج ما را به حرف زدن درباره پرمناقشه ترین موضوع سیاسی و اجتناب – بخاطر ترس از انتقامجویی- در میان بخشی از حقوق دان ها و دانشگاهیان می کشاند. آیا تعریف جنایت نسل کشی، با همه بار معنایی تاریخی و یادمانی، با وضعیت کنونی در نوار غزه مطابقت دارد؟

اثبات قصد

در نخستین توافق نامه بین المللی مبارزه علیه نسل کشی، که در سال ۱۹۴۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب و در سال ۱۹۵۱ به اجرا گذارده شد، و نیز در بسیاری از متن های سازمان ملل متحد و در عهدنامه رُم، نسل کشی چنین تعریف شده است:

نسل کشی یکی از اقدامات زیر است که با قصد تخریب کلی یا جزیی یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام شود:

« الف) قتل اعضای گروه،

ب) تجاوز شدید به تمامیت جسمانی یا روانی اعضای گروه،

پ) واداشتن عمدی گروه به زندگی در شرایطی که موجب آسیب دیدگی جسمانی کلی یا جزیی آن شود،

ت) انجام اقداماتی به قصد جلوگیری از زاد و ولد در گروه،

ث) انتقال اجباری فرزندان گروه به گروهی دیگر.

به علاوه، توافق پیشگیری و ممانعت از انجام جنایت نسل کشی (که توسط ۱۵۳ کشور به تصویب رسیده)، تصریح می کند که: «نسل کشی می تواند تنها نسبت به بخشی از یک گروه انجام گیرد، مشروط به این که قابل شناسایی باشد (این امر شامل داخل یک منطقه جغرافیایی محدود نیز می شود) (۵).

برمبنای اسناد و گزارش های ارائه شده و با توجه به گستردگی بمباران های ویرانگری که صحنه های آنها ضبط شده و هدف گرفتن مستقیم فلسطینی ها در یک منطقه مشخص به قصد قتل، محاصره و شکنجه های جمعی جسمانی، روحی و روانی، ازبین بردن شرایط لازم برای زندگی از جمله قطع کامل یا بخشی از آب، برق، سوخت و ارتباطات، از طریق محاصره و ممانعت از رسیدن کامل یا بخشی از کمک های بشردوستانه ارسال شده – غذایی و پزشکی- و با حمله به بیمارستان ها و آمبولانس ها و کشته شدن بیماران و کودکان بخاطر عدم امکان درمان، وجود عوامل بسیاری برای نتیجه گیری این که اسرائیل در غزه مرتکب نسل کشی شده محرز است. .

به گزارش وزارت بهداشت غزه، حملات اسرائیل به غزه تا ۱۱ دسامبر ۲۰۲۳ باعث کشته شدن ۱۸۰۲۵ تن، از جمله بیش از ۷ هزار کودک و ۵ هزار زن شده و فزون بر اینها ۷ هزار تن نیز در زیر آوارها مدفون شده یا در اثر جابجایی از داشتن امکان تماس محرومند و بیش از ۴۹ هزار تن هم مجروح شده اند. بنابر برآوردهای دولت غزه، ۶۰ درصد از خانه های این منطقه تخریب شده یا آسیب دیده، ۲۶۲ مسجد و ۳ کلیسا هدف قرار گرفته است. سرانجام، ۲۷ بیمارستان و ۵۵ درمانگاه و حتی ۵۵ آمبولانس بمباران و بیشتر آنها غیرقابل استفاده شده است. نهادهای مربوط به سازمان ملل متحد و سازمان های بشردوستانه بیش از ۱۰۰ تن از کارکنان خود را از دست داده و پزشکان و کارکنان خدمات درمانی زیر بمب های اسرائیلی جان خود باخته اند. ۸۶ روزنامه نگار هم کشته شده اند که گاه به طور مستقیم هدف تیراندازی اسرائیل قرار گرفته اند.

دراین حین، برای آن که عملی به عنوان نسل کشی شناخته شود، قصد ارتکاب آن باید احراز گردد. این کار غالبا بسیار دشوار است زیرا باید نشان داده شود که عاملان مورد بحث قصد وارد کردن آسیب جسمانی به یک گروه یا بخشی از آن (ملی، قومی، نژادی یا مذهبی) را داشته اند. رویه قضایی احراز این قصد را موکول به داشتن برنامه یا سیاستی طراحی شده توسط یک حکومت یا نهاد دیگر می کند.

به نظر برخی از حقوق دانان، اظهارات رسمی اسرائیلی ها و فراخوان های آشکارا انتقامجویانه آنها درمورد کشتن فلسطینی ها – به طور اخص-، تصمیم های روشن برای تشدید محاصره غزه و فهرست کردن موادی که ورود آنها به این منطقه ممنوع است، چنان که یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در ۹ اکتبر ۲۰۲۳ انجام داده، با علم کامل به این که بدون این مواد (آب، برق، سوخت و غیره) هیچ گونه ادامه زندگی ممکن نخواهد بود، به «نسل کشی» دست زده است. همچنین، انجام همه این موارد توسط ارتش اسرائیل ، وجود اراده ازبین بردن و عبور از حرف و رسیدن به مرحله عمل را ثابت می کند. به این امر می توان وجود یک «گرایش نسل کشانه» را نیز افزود که در سخنان رسمی دولت نتانیاهو و برخی از نمایندگان اکثریت او در مجلس مرتب تکرار می شود. این سخنان ضبط و ثبت و در مطبوعات منتشر شده است. به عنوان نمونه، مطرح کردن «جنگ علیه نیروهای شر و بربریت» شأن انسانی فلسطینی ها را تقلیل می دهد و آنها را در حد حیوانات می نمایاند. ادعای این که در نوار غزه غیرنظامی وجود ندارد یا گفتن این که همه فقط «تروریست های حماس » و «هواداران حماس» هستند، خواستن استفاده از سلاح های هسته ای علیه اهالی غزه و اخراج بازماندگان به مصر (یا دیگر کشورها) و تبدیل نوار غزه به یک زمین فوتبال بزرگ و غیره از جمله این اظهارات است.

با یادآوری وجود آشکار قصد ارتکاب نسل کشی در میان اسرائیلی ها و انجام «اقدام عملی»، راز سِژِو، تاریخ دان اسرائیلی و متخصص کشتار یهودیان توسط آلمان نازی (هولوکاست)، نخستین کسی بود که تأکید کرد که ما دربرابر «یک مورد واقعی نسل کشی» قرار داریم (۶).

کرگ مُخیبر، حقوق دان و مدیر دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر در نیویورک هم بخاطر اعتراض به سکوت دربرابر «موردی خاص از نسل کشی در غزه» از سمت خود استعفا داد. در همین زمینه، ۹ کارشناس سازمان ملل متحد درمورد این واقعیت هشدار داده اند که خشونت نظامی اسرائیل و مقاصد برخی از مسئولان در تل- آویو «تهدیدی نسل کشانه نسبت به مردم فلسطین» است (۷).

لویی مورنو اوکامپو، دادستان پیشین دیوان کیفری بین المللی هم به نوبه خود تأیید کرده که جنایاتی که اسرائیل مرتکب شده، می تواند نسل کشی باشد (۸).

دهها دانشگاهی فلسطینی و عرب، آفریقایی، آسیایی، آمریکایی و اروپایی هم در هفته های اخیر در مقالات و بیانیه هایی مواضعی مشابه داشته اند. علاوه بر درخواست های برخی از آنها از دادستان دیوان کیفری بین المللی برای انجام تحقیقات درباره این جنایات، ۵ حکومت (آفریقای جنوبی، بنگلادش، بولیوی، جزایر کومور و جیبوتی) هم رسما از این دیوان «خواسته اند که تحقیقاتی درمورد جنایات احتمالی اسرائیل در سرزمین های فلسطینی انجام دهد» (۹).

باید افزود که بیشتر حکومت ها و مسئولان سیاسی ترجیح می دهند که از مفهوم «نسل کشی» استفاده نکنند تا بنابر مفاد توافق نامه ای که امضاء کرده اند ناگزیر از انجام اقدام عملی برای «پیشگیری» یا «پایان دادن فوری» به جنگ نشوند. بدیهی است که چنین امری در دستور کار آنها نیست.

سرانجام، امکان گفتن این وجود دارد که پیش از این هیچ درگیری ای تا این حد به طور مستندثبت کننده انجام جنایات، تجاوزات و وحشیگری ها در یک منطقه جغرافیایی به این کوچکی- حدود ۳۶۰ کیلومتر مربع- و در مدتی چنین کوتاه نبوده است. این امر بیش از پیش بیانگر «ماهیت نسل کشانه» این جنگ و درخور اندیشیدن عمیق است. جنگی که در آن می توان نشانه های بالا گرفتن خشونت ها و تجاوزات به حقوق بشر بین المللی در جنگ های آینده را در سطحی بزرگ دید. خطری که می تواند در تقابل با این انتظار باشد که می شود امید به ایجاد تحول در قوانین، با توجه به «فراوانی» گزارش های مستقیم و مستندات دیداری وقایع داشت.

۱- این پنجمین جنگ از زمان تحمیل محاصره اسرائیل در نوار غزه در سال ۲۰۰۷ است. جنگ های ۲۰۰۸-۲۰۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ باعث کشته شدن بیش از ۴۵۰۰ فلسطینی شد.

۲- Voir la définition des crimes de guerre dans le Statut de Rome

۳- Voir le communiqué du CICR sur la situation à Gaza du 12 novembre 2023.

۴- NDLR. Du latin caedere : tuer, massacrer.

۵- Le texte de la Convention pour la prévention et la répression du crime de génocide.

۶- Raz Segal, « A textbook case of Genocide », The Jewish Currents, 13 octobre 2023. Voir aussi son entretien sur Democracy Now du 16 octobre 2023.

۷- « Gaza : UN experts decry bombing of hospitals and schools as crimes against humanity, call for prevention of genocide », communiqué du Haut-Commissariat des droits de l’homme de l’ONU, le 19 octobre 2023.

۸- « El jurista Luis Moreno Ocampo : “Israel no puede convertir Gaza en un campo de exterminio », El País, le 23 octobre 2023. Ocampo considère que les attaques du Hamas du 7 octobre sont également de nature génocidaire.

۹- « Déclaration du procureur de la CPI, Karim Khan, depuis Le Caire, sur la situation dans l’État de Palestine et en Israël », CPI, 30 octobre 2023.

چه مرجعی باید رعایت کنوانسیون های بشردوستانه را بقبولاند؟
نویسنده Anne-Cécile ROBERT برگردان فرهاد دوردانی  

پس از هفته ها بمباران، در ۲۲ نوامبر، اسرائیل و حماس بر سر یک آتش بس چهار روزه توافق کردند. این فرجه کوتاه ناپایدار بسیار کمتر از زمان لازم برای رفع نیازهای دو میلیون ساکنه غزه است. محاصره منطقه و بمباران توسط یک قدرت اشغالگر که مانع از امدادرسانی و (حضور) رسانه ها میشود، بمنزله یک نقض خطرناک قوانین بین المللی بشردوستانه است که از سال ۱۹۴۵ بتصویب رسیده است.

بطور تخمینی حدود بیش از ۱۵ هزار قربانی (۱)، ۱۰۰ کارمند سازمان ملل،۵۰ خبرنگار و متخصص رسانه ها زیر بمبارانهای اسرائیل در پاسخ به جنایات حماس در ۷ اکتبر۲۰۲۳ ، جان باخته اند.رونی برومن (Rony Brauman) ، بنیانگذار پزشکان بدون مرز از (تبدیل شدن) « غزه به یک گور دسته جمعی » عمیقا ابراز تأسف میکند. قتل عام، تخریب گسترده زیرسازهای بهداشتی، قطع آب و برق و ارتباطات، محاصره منطقه، جلوگیری از ارسال کمک های بشردوستانه و… همه این اقدامات وحشیانه، مثله کننده و مرگبار تحت لوای حق اسرائیل برای دفاع از خود و لزوم ریشه کردن حماس توجیه میشوند. در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۳ مانوئل والس (Manuel Valls)، نخست وزیر اسبق فرانسه به اکسپرس (Express) می گوید « زمانیکه پس از حملات سال ۲۰۱۵ دولت اسلامی سوریه ضروری بود تا از فرانسه دفاع کنیم، ما برای کوبیدن دولت اسلامی منتظر نظر هیچ دولتی نماندیم. امیدواریم که مردم غیر نظامی فلسطین در این پاسخگویی بحق اسرائیل با کمترین مخاطره ممکن روبرو شود ». برخی بدون تامل این وقایع را با بمبهای آتشزایی که در سال ۱۹۴۵ شهر درسدن (Dresden) در آلمان را ویران کردند مقایسه می کنند. انظار عمومی به اتفاق آرا بمباران درسدن را یک جنایت جنگی بحساب میاورند، زیرا در شرایطی انجام گرفت که دشمن کاملا شکست خورده بود. گرانت شاپس (Grant Schapps)، وزیر دفاع بریتانیا در ۱۱ نوامبر در بی بی سی توضیح داد: «به نظر می رسد ما فراموش کرده ایم که مردم در زمان جنگ کشته میشوند. زمانی که بریتانیا درسدن را بمباران کرد،۳۵ هزار نفر کشته شدند».

مقامات سازمان ملل متحد و سازمان‌های غیردولتی با اینحال، خیلی سریع، ضمن محکوم کردن گروگانگیری حماس، از «جنایت جنگی» (اسرائیل) صحبت کردند. آقای آنتونیو گوترش (António Guterres)، دبیرکل سازمان ملل متحد که به محتاط بودن مشهور است، میگوید که «حتی جنگ‌ها هم قوانینی دارند». وی بعدا افزود که «کابوس درغزه فراتر از یک بحران انسانی است، این یک بحران بشریست. غزه در حال تبدیل شدن به یک قبرستان برای کودکان میباشد (۲) ». عفو بین الملل از « شواهد غیرقابل انکاری» از نقض قوانین بین المللی سخن می گوید. در حالیکه اسرائیل اعلام میکند قادر به تضمین امنیت خبرنگاران نیست، گزارشگران بدون مرز اسرائیل را به هدف قرار دادن عمدی همکاران خود متهم می کند (۳). آژانس‌های سازمان ملل و سازمان‌های بشردوستانه اعلامیه‌هایی مبنی بر آنکه بیمارستانها، مدارس و آمبولانسها اهداف (نظامی) نیستند را در رسانه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند. آقای بنیامین نتانیاهو می پذیرد (سی بی اس نیوز، ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳) که «ما تلاش میکنیم که تعداد تلفات غیرنظامی حداقل باشد، اما متأسفانه [تلاش‌هایمان] با موفقیت همراه نیستند». چندین کشور در جنوب (آفریقای جنوبی، کلمبیا، شیلی و...) به نشانه اعتراض، سفرای خود را از تل آویو فراخواندند. روسیه، چین، ایران و عربستان سعودی، ایالات متحده را مسئول اوضاع خاورمیانه می دانند.

برعکس، پایتخت‌های غربی «حق دفاع از خود» را برای تل‌آویو برسمیت می‌شناسند در حالیکه کشورهای عربی، روسیه و ایران معتقدند که حق دفاع مشروع برای یک قدرت اشغالگر صادق نیست. پکن موضع بینابینی دارد و در حالیکه اصل حق دفاع از خود را میپذیرد، معتقد است که اسرائیل « از قلمرو آن پا فرا گذاشته است». بهر حال در سال ۲۰۲۱ آقای گوترش به هر دو طرف متخاصم گوشزد کرده بود که «هیچ دستاویزی، منجمله مبارزه با تروریسم و یا دفاع از خود، برای دست برداشتن از رعایت حقوق بین الملل بشردوستانه وجود ندارد (۴)». در ۱۸ اکتبر۲۰۲۳ تنها ایالات متحده به تنهایی و بر خلاف بقیه اعضا، از تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، سر باز زد، آنهم با توسل به این بهانه که قطعنامه شورای امنیت حملات حماس به اسرائیل رامحکوم نکرده و برمشروعیت اسرائیل در دفاع از خود و برای مقابله با به خطر افتادنش را تاکید ننموده است.

رئیس‌جمهور فرانسه اقای امانوئل ماکرون، تنها پس از گذشت یکماه، به فراخوان اعلام آتش‌بس پیوست و اقدامات اسرائیل علیه مردم غیرنظامی را «غیر مشروع» و «غیر موجه» خواند (بی بی سی، ۱۲ نوامبر۲۰۲۳). الکساندر دو کرو (Alexander de Croo) نخست وزیر بلژیک، این اقدامات را «نامتجانس» ارزیابی نمود ( ایکس [تیویتر سابق]،۷ نوامبر۲-۲۳). بنظر می آید که فعل «محکوم کردن» که از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ غالبا برای محکوم کردن جنایات روسیه در اوکراین استفاده میشود، از فرهنگنامه لغت دیپلماتیک ناپدید شده است.

کاهش رنجها
بدینگونه، یک آونگ بازی هولناک در رسانه‌ها در دو سو در جریان است. از یک سو، صحنه هایی بیش از بیش تکاندهنده از رنجی که بر مردم تحمیل می‌شود به نمایش در میایند و از سوی دیگر احتمال وقوع جنایات جنگی (آنهم) در ابعادی بی نظیرکه بعد ازجنگ جهانی دوم کمتر دیده شده اند با خیال راحت توجیه میگردد. دشواری برای دستیابی به تصاویر و دسترسی مستقیم به شاهدان بدلیل سکوت تحمیل شده از جانب اسرائیل در ارتباطات با غزه و ممنوع کردن خبرنگاران بین المللی در رفتن به محل به چالشهای غیرواقعی دامن میزنند که در آن تعداد کشته شدگان زیر بمبارانهایی که بسادگی و بطور باورنکردنی «ضربات» اطلاق میشوند، چیزی بیش از اعداد نیستند. «در یک نقل قول که به ژوزف استالین نسبت داده میشود آمده که مرگ یک انسان یک تراژدی است و مرگ یک میلیون انسان یک آمارعددی میباشد».

آسیبها و رنجهای ناشی از جنگ مرتباً به ارتقا حقوق بین الملل با هدف جلوگیری از تکرار برخی اقدامات و برای ایجاد یک چارچوب بعنوان مرجعی برای بازدارندگی متخاصمان کمک کرده اند. پایان نبرد سولفورینو در سال ۱۸۹۶، تولد کمیته جهانی صلیب سرخ درسال ۱۸۶۳ ، به امضا رسیدن چندین معاهده مهم بعد از جنگ جهانی اول در ژنو در سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۹ و امضای چهار معاهده بین المللی جدید بعد از جنگ جهانی دوم در ژنو که مقر جامعه ملل منحله بود (از آن جمله میباشند). اولین متون قوانین جنگی سرنوشت جنگجویان، مجروحان و اسرا را مد نظر داشت. متون م‍‍صوبه در سال ۱۹۴۵ بویژه شامل حقوق مردم غیرنظامی بود که از درگیریها در اشکال مدرن صنعتی و ابعادی گسترده آسیب دیده بودند. ماکس هوبر (Max Huber)، رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ (ICRC) در سال ۱۹۴۴، اظهار کرد: «جنگ رفته رفته رو به تمام عیار شدن میگذارد و مخاطرات و درد ورنجهای ناشی از آن عملاً مردم غیر نظامی و نظامیان را در یک ردیف قرارمیدهد (...). ما وارد (مرحله) رویا رویی تن به تن با خود مقوله جنگ شده ایم، زیرا مسئله از این ببعد تنها کاهش رنج نیست بلکه خشکسازی ریشه منابعی میباشد که جنگ از آن ناشی میشود (۵)». پس از خاتمه جنگ جهانی دوم، گفتگوها و مذاکرات بلافاصله در اروپای ویران شده آغازگردید، اروپایی با شهرهای مخروبه و اردوگاههای پناهندگان و سیل آوارگانی که در جادها براه افتاده بودند و میلیونها نظامی و غیرنظامی کشته بر جای مانده و آنهم در قاره ای سرشار از اعمال (انواع) وحشیگریها با استفاده از تکنیک و ارتکاب قساوتها بنوع صنعتی شده از جانب آلمان نازی، و همچنین از جانب متفقین که با سبعیت بمب های آتشزا را بر روی شهرهایی مانند درسدن (Dresden) درالمان رها کردند و تنها بخاطر موقعیتی ناشی از پیروزیشان در جنگ از مصونیت بر خوردار گشتند. (گفتگوها در) سوئیس که کمتر تحت تأثیر این فجایع قرار گرفته بود و بهشت آرامبخشی بود آغاز گردیدند لاکن هیچ مهلتی جهت آگاهی برای وقوف به الزام توافق بر سر برخی از قوانین برای آینده را ارائه ندادند. پروفسور ژان پیکت (Jean Pictet) در تفسیر خود درباره مذاکرات ژنو از جانب کمیته بین‌المللی صلیب سرخ خاطرنشان کرد: «ما از نمایندگان تام الاختیاری که در ژنو دور هم گرد آمدند، نه تنها به خاطر کار بسیار عمیقی که در طول تقریباً چهار ماه انجام دادند، بلکه بخاطر تمایل قابل توجهشان برای همکاری و روحیه آشتی جویانه شان آنهم علیرغم نظرات گاهاً متجانس، و مهمتر از همه برای روحیه بشردوستانه ای که از خود نشان دادند ادای احترام میکنیم. وحشت مشترک از مصیبتهای ناشی از جنگ جهانی اخیر و تمایل صادقانه برای بهبود سرنوشت قربانیان جنگ همواره بر(این) گفتگوها ناظر بود (۶) ».

JPEG - 59.7 kio
در اشکال جدید درگیریهای مسلحانه، غیرنظامیان از حق مصونیت، هر چند نسبی، بهره‌مند خواهند شد. در واقع، آنها می توانند خواسته یا ناخواسته از اجرای عملیات جلوداری کنند. پروفسور پیکه (Pictet) توضیح می‌دهد: «مجروحان یا زندانیان به افراد بی‌خطری تبدیل میشوند و الزامات یک دولت در قبال آنها مانعی جدی برای ادامه خصومت‌ها نمی‌شود». از سوی دیگر، اکثر غیرنظامیان نیز می توانند برجنگ اثر موثری بگذارند و اقداماتیکه بنفع آنها صورت میگیرند، می توانند مانعی جدی برای ادامه جنگ باشند (۷) ». لذا، کنوانسیون چهارم ۱۹۴۹ ژنو، دامنه «افراد تحت حمایت» را بتدریج به افراد بیمار، مجروح، غرق‌شده و زندانی و غیرنظامی «که در خصومتها مستقیماً شرکت نمی‌کنند»، از جمله پرسنل پزشکی و مذهبی، کارکنان سازمانهای بشردوستانه و ایمنی مدنی، تعمیم میدهد. همچنین محدودیتهایی برای انجام اقدامات نظامی نیز در نظر گرفته شده اند که میتوانند برای این افراد بی تأثیر نبوده و از مصیبتهای غیرضروری یا ناعادلانه آنان بکاهند. انتقامگیری و مجازات دسته جمعی صریحاً ممنوع هستند. عملیات نظامی هم مستلزم رعایت (قواعد) ضروریت و تناسب هستند. به همین دلیل روسیه (در اوکراین) و اسرائیل (درغزه) همواره ادعا میکنند که یک مدرسه یا یک بیمارستان بمباران شده در واقع مخفیگاه دشمن بوده اند و بدینگونه آنرا یک هدف نظامی مشروع معرفی می کنند. این یک دستاویز کلاسیک است زیرا هر هدف مورد حمله قرار گرفته همواره بگونه منحصر به فرد باید بررسی شود، بویژه در مورد حماس که زیرخاک منطقه غزه را شبیه پنیر سوئیسی گورویر (Gruyère) که پر از حفره میباشد در آورده است و از آن برای اقدامات خصمانه خود استفاده می کند. اما وقتیکه بمباران کردن حالت فرشی بخود میگیرد و طبیعتاً هم کورکورانه اعمال میشود این دستاویز اعتبار خود را از دست میدهد.

این شرایط و ملاحظات ناشی از حقوق بشردوستانه بین‌المللی مدرن هستند و شگفتگی و بر آشفتگی نمایندگان سازمان‌های بشردوستانه و برخی از حقوقدانان علیه ویرانی غزه را توضیح می‌دهند. اگنس کالامار (Agnès Callamard)، دبیر کل عفو بین‌الملل، برای حمایت از فراخوانش برای برقراری آتش‌ بس، با کنایه کم و بیش بی پرده دست به محکوم کردن جنایاتی میزند که« از مدتهای مدید تاکنون مشاهده نشده است»، که اشاره ای در لفافه به جنگ جهانی دوم بود (رادیو فرانسه انفو، ۱۰ نوامبر۲۰۲۳). این چند دهه پس از پایان جنگ جهانی با تعدات جدی متعددی به حقوق اساسی (بشر) و عدم رعایت قواعد جنگی همراه بوده است. برخی از آنها هنوز هم در انتظار مجازات شدن هستند: استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه مردم ویتنام، توسط ایالات متحده در طول جنگ، جنایات قدرتهای استعمارگر در سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، یا حتی وحشیگریها در دوره از هم گسستگی یوگسلاوی. اعمال شکنجه اخیر ایالات متحده در افغانستان و عراق یا به تبعید بردن کودکان اوکراینی توسط روسیه نشان دهنده تکرار اعمال خلاف قوانین پذیرفته شده توسط کشورهایی است که کنوانسیونهای ژنو را امضای کرده اند. مذاکره کنندگان در ۱۹۴۵ میتوانستند وقایع جاری در خاورمیانه را به عنوان یک نمونه مشخص، که در صورت اثبات وقوعشان، میبایستی ممنوع گردند و بیدرنگ هم خاتمه یابند و همچنین برای فرا گیری در کتب آموزشی درج یابند انتخاب کنند: یک «قدرت اشغالگر» که از برتری فنی (هوانوردی، اطلاعاتی، موشکی و غیره) غیرقابل انکاری بر خوردار است و از جانب متحدان قدرتمند هم حمایت میشود، با هدف اعلام شده از میان برداشتن یک دشمن مسلح و جنایتکار، اقدام به اعمال خشونت گسترده علیه مردم غیرنظامی میکند.

به همین دلیل در فراخوان منتشرہ در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳،حقوقدانان فرانسوی میکوشند تا اصول «اولیه انسانی» در مرکز بحث قرار گیرند: «لازم به یادآوریست که اصول اساسی حقوق بین‌الملل با صبر و حوصله به نگارش در نیامدند تا صرفا حقوقدانان را خشنود سازند و یا دستاویزی بشوند که دولتها برای تامین منافع خود یا متحدانشان هر وقت و بسته به شرایط که منافعشان ایجاب کرد به آنها رجوع کنند. هدف حمایت از افراد، مردم و دولتها در مقابل از بین رفتن حقوق اساسی و تحقیر حیثیت آنها و صرف نظر از مکان میباشد. منظور حفظ شانس برای صلح و بجوهره بخشیدن یک حداقل آگاهی جهانی و همبستگی بین ملت ها میباشد و در این دیار محافظت از فرزندان اسرائیلی و فلسطینی، هر دو با هم مطرح است (۸)». رهبران اروپایی در رابطه با نسل کشی یهودیان خوشبختانه بطور یکپارچه «دیگر هرگز» راکاملاً جذب کرده اند ولی از آنسو به نظر می آید اروپای ویران شده در سال ۱۹۴۵ را به اندازه کافی درمد خاطره ندارند و اجازه میدهند تا سیل بمبها بر سر غیرنظامیان جاری شود. احترام به حقوق بین‌الملل بشردوستانه نه تنها جزئی از تعهداتشان محسوب میشود بلکه وادار کردن دیگران به سر نهادن به احترام به آن را نیز در بر میگیرد. لذا، اگر جنایات حماس بتواند خشم اسرائیل را توضیح دهد، اما ابدا به اسرائیل اجازه نمیدهد تا از قلمرو (قواعد) بین المللی پا فراتر بگذارد و بطریق اولی به متحدانش نیز اجازه نمیدهد تا جلوی اقدامات اسرائیل را نگیرند. شاید یادآوری زودگذر این تعهد است که نخست‌وزیر بلژیک را وادار میکند تابه شورای اروپا پیشنهاد دهد که ورود «افراط‌گرایان خشن اسرائیلی» به خاک اروپا را ممنوع سازد، هر چند هم که همتایانش پاسخی مثبت به آن ندادند (آژانس خبری فرانسه [ AFP]، ۹ نوامبر ۲۰۲۳).

عدم موازنه گیج کننده ابزارها
به قول نخست‌وزیر اسبق فرانسه، دومینیک دو ویلپن، تل‌آویو متحدان خود را به « دامی» که حماس گسترده می‌کشاند : به اجرا گذاشتن «وحشت مطلق (۹)»، و زنده ساختن مجدد خاطرات قرنها قتل عام یهودیان با این هدف که رقیب را مجبور سازد تا به جنایت در مقیاس وسیع دست بزند. سالهاست که اسرائیل قوانین بین‌المللی را نقض کرده، حقوق بشری را زیرپا میگذارد و از سلاحهای ممنوعه همچون بمبهای خوشه‌ای علیه فلسطینی‌ها استفاده میکند و اقدام به بازداشت‌های اداری گسترده میزند و به سرکوب مرگبار ده‌ها و صدها نفر بویژه در جریان تظاهرات دست میزند. آنچه درمقایسه با جنگ غزه در سال ۲۰۰۶ جدید است ،دامنه و عدم تناسب گیج کننده در استفاده از ابزارها برای نابود ساختن حماس میباشد که در عمل منجر به قتل عام گسترده و بی رویه غیرنظامیان و نقض تقریباً تمام معیارها می‌شود. بعلاوه، زمینه ترکیب مجدد ژئوپلیتیک، درک و پذیرش نقض قوانین بین‌المللی را تغییر میدهد.

زمانیکه جنگ پایان یابد، حقوقدانان یا طرفین در یک دادگاه بین المللی و در چارچوب پایان بخشیدن به مخاصمات از طریق سیاسی تعیین خواهند کرد که آیا و تا چه اندازه، اقدامات صورت گرفته توسط هر یک از طرفین بنا بر تعریف سال ۱۹۴۵ «جنایت بین المللی» محسوب میشود. در هر حال، یک موج انسانیت مانند آنچه که الهام بخش بنیانگذاران نظم بین المللی پس از جنگ جهانی دوم بود، ضروری است، در غیر اینصورت، در یک هرج و مرج جنایتکارانه ما ناظر انچه ژان ژورس آن را «سقوط جبران ناپذیر آگاهی» نامید، خواهیم شد.

(۱) تنها آمار موجود در مورد تلفات بمبارانها توسط وزارت بهداشت حماس ارائه شده اند

(۲) «سازمان ملل متحد و بحران در خاورمیانه»، مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد، ۸ نوامبر ۲۰۲۳، https://unric.org

(۳) کریستف دلور (Christophe Deloire)، «ارسال شکایت گزارشگران بدون مرز -RSF- به دادگاه کیفری بین‌المللی برای جنایات جنگی علیه روزنامه‌نگاران»، گزارشگران بدون مرز، ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳، https://rsf.org

(۴) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۲۰ مه ۲۰۲۱.

(۵) ژان پیکتت ( Jean Pictet) ،تحت نظارت کنوانسیون های ژنو ۱۲ اوت ۱۹۴۹، جلد۴: کنوانسیون ژنو ۴، در رابطه با حفاظت از افراد غیرنظامی در زمان جنگ: تفسیر، صلیب سرخ (CICR)، ژنو، ۱۹۵۶. موجود به صورت آنلاین در وب سایت کتابخانه کمیته بین المللی صلیب سرخ: https://library.icrc.org

(۶) همانجا

(۷) همانجا

(۸)آولین لگرانژ (Evelyne Lagrange) و همکاران، « درگیری در خاورمیانه: یادآوریها قانونملل"، باشگاه وکلا، ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳.

(۹) تلویزیون ب اف ام (BFM TV)، ۷ اکتبر ۲۰۲۳. envoyé : 24 novembre 2023 à 12:00

عبدالصمد ازهر                                                                                ۱۷ / ۱۲ / ۲۰۲۳

د اسراییلو له خوا په فلسطين او په ځانګړې توګه د غزې په تړانګې کې د بشري جنايتونو او ټول وژنو په ضد د ټولې نړۍ ولسونه خوابدي دي او پر واټونو د اعتراضونو لمن ورځ تر بلې پراخېږي. طالب چارواکو هم دغه جنايتونه په کلکه غندلي دي. خو راځئ چې خپل ګرېوان ته هم سر دننه کړو.

دغه ډول جنايتونه يواځې د بمونو، وسلو او له خوړو، څښلو او درملو نه په محرومولو محدود نه دي. تر همدې نامه لاندې جنایتونه نور ډولونه هم لري. جنسيتي اپارټايد، له پوهنې سره دښمني او له لوړو زده کړو نه د نجونو اجباري محرومول، هم په همدې کتار کې راځي.

تاسې وګورئ، د قدرت پر ګدۍ د طالبانو له ناستې تر اوسه [ ۱۷/۱۲/ ۲۰۲۳] ۸۵۴ ورځې کېږي چې نجونو ته تر شپږم ټولګي پورته د ښوونځيو او خپلې خوښې لوړو زده کړو وَرونه تړل شوي دي. طالبانو تل ويلي دي چې دا لنډ مهاله ستونزه ده او ژر به حل شي. دوی خو نه يواځې شرعي دليل ورته نه لري بلکې د اسلامي صريحو حکمونو نه ښکاره سرغړونه هم ده. دوی چې نه توانېدل شرعې استدلال وکړي، رنګ رنګ پلمې او خنډونه به يې وړاندې کول: کله امنيت، کله کالي، کله د لارې محرم، کله درسي مفردات  curriculum ، کله ترانسپورت او کله عامه ذهنيت. دغه ټولې پلمې هم د روڼ اندو، هم د ديني عالمانو، هم د دوی خپلو ځينو وزيرانو او جګپوړو واکمنو او هم د ولس پراخو پرګنو له خوا ردې او شنډې شوې. په پای کې ښکاره شوه چې ستونزه د حاکميت په مشرتابه او چاپېريال کې ده.

له بده مرغه د ځينو کسانو ماغزه دومره تياره او ان مخکې له اسلامه جهالت په دورې پورې نښتي پاتې دي چې باور کول يې سخت دي. دا په داسې حال کې چې د يوه دولت له ډېرو سترو او تر هر څه ډېره مهمه او غوره دنده دا ده چې فرهنګي او پوهنيز پرمختيا او غوړاوۍ ته ژوره پاملرنه وکړي.

آيا دوي پوهېږي چې په نننۍ نړۍ کې د وخت ارزښت په ثانيو اټکل کېږي؟  آيا پوهېږي چې د صنايعو منجران تمامه ورځ بوخت دي چې څرنګه يوه شېبه هم بابېزه تېره نه شي او ګټه ترې واخلي. که دا بيا د انسان د ژوند د ارزښت په بنسټ تول او ترازو کړو، اهميت يې څو څو واره زياتېږي او د انسان د هرې ښېبې وژل د هغه همغومره ژوند ترې اخيستل دي.

هغه کسان چې د قدرت پر نيلي سپاره او د خپلې ګېډې زېږنده معيارونو په مقابل کې نه د قرآن څرګند حکمونه مني، نه د ولس د سوچه غوښتنو پروا لري او نه د اسلامي نړۍ او نړيوالو ځواکمنو جوړښتونو د قواعدو، قوانينو او بشري ارزښتونو رعايت کوي، یا يې په دې حقيقت سرونه نه خلاصېږي چې له زده کړې نه زمونږ د تنکيو لوڼو او خويندو د هرې شېبې محرومول څومره لويه ګناه او ستر جنايت دی او يا سوچ لېونيان دي.

که 854 ورځې په ګړيو، دقيقو او شېبو واړوو، نو 51,240  ګړۍ، 3,074,400 دقيقې او 184,464,000 شېبې کېږي. اوس که دغه شمېره د نجونو په مليونونو شمېرې ضرب کړو حساب يې مستوفيان هم نه شي کولای. د دې هرې شېبې ګناه او مسووليت د ټولو هغو کسانو په غاړه دی چې د دوی د  زده کړې مخه يې نيولې او په حقيقت کې يې د دوی ژوند ترې په جبر اخيستی، يعنې بې شمېره قتلونه يې کړي دي. زده کړه او پوهه ژوند دی، بې زده کړې سړي(انسان) ژوندی نه دی او هسې يو خوځنده شی دی. او هر څوک چې د دې سړيتوب مخه نيسي پخپله هم له سړيتوبه وتلی يو شی دی.

پوهېږم د دوی يوه ستونزه به دا وي  چې په لسيزو يې خپلو جنګياليو ته د عصري پوهې، د نجونو او ښځينه و د کار او زده کړې په ضد تبليغات کړي ول او ټول يې کفري بللي ول، نو ځکه وايي وخت ته اړتيا لري، او بله يې په دوی کې د ځينو فکري تحجر دی چې د وخت په تېرېدو هم بدلون نه شي موندلی. ډېره هيله مندي په دې کې ده چې د غټو ګېډو، لوړ کولسترول او شکرې له برکته يې له غمه خلاص شو.

د افغانستان خلک، اوس هغه د څلوېښتو پنځوسو کلونو مخکې خلک نه دي. د همدې مودې جګړو، مهاجرتونو، له نړۍ او نوي ژوند سره پېژندګلوي او د ننه په هېواد کې هم د بدلونونو تر اثر لاندې يې بدلون موندلی دی. د دوی قاطع اکثريت اوس د پوهنې او د نجونو او ښځو د زده کړې او کار پلويان دي.

له هغو کسانو سره چې نه شريعت ته غاړه ږدي، نه قانون ته، نه د ولس غوښتنو او نه نړيوالو ارزښتونو ته، څه بايد وشي؟

لکه مخکې چې مې وليکل د مليونونو نجونو د هرې شېبې ضايع کول مليونونه وژنې(قتلونه) دي، او د هغې شمېرې له مخې چې ما د مخه وکړه، عاملان يې د همغې استرونوميکې شمېرې په اندازه (همغومره وارې) قاتلان دي چې هم د فردي حق په اساس، هم د ټولنيز حق او هم د الهي احکامو په اساس د شرعي او قانوني تعقيب او اشد مجازات وړ دي.

د افغانستان با فرهنګه ولس، او په ځانګړې توګه د هيواد نجونې، حق او دنده لري چې خپل قاتلان(د خپل فرهنګ او سړيتوب وژونکي) تر ګرېوانه ونيسي او عادلانه محکمې ته يې کش کړي. دغه مجرمان چې د اسلام په نامه يې په کلونو کلونو وينې وبهولې، اوس نه د اسلام او قرآن حکمونه مني او نه د ځوان نسل ژوند ته اهميت ورکوي. د دوی نسل وژنه او بشري جنايت د اسراييلو تر هغې هم ډېر دروند دی.

ما انګېرله چې د ډېرو ښو او د تاييد وړ کارونو سره به ژر دغه ستره فرهنګي تشه ډکه او لا به د مشروعيت ګټلو په لار کې ستر ګام واخلي. مګر له بده مرغه د ښځينه و په ضد پر له پسې ارتجاعي فرمانونو ورځ تر بلې دا شکونه وپارول نه چې په رښتيا د دښمنانو پروژې د دوی په لاسونو پلي کېږي! زه خو شکمن شوی يم چې سوکه سوکه به بيا په تاريخ پسې راواخلي او تاريخي آثار او د زاړه فرهنګ نښې به د دوی د لومړۍ واکمنۍ په دود په نښه شي.

زده کړه، تاريخ، د ښځو روا حقونه او نور فرهنګي ارزښتونه په يوې ټولنې کې دومره لوړ مقام لري چې په رعايت نه کولو سره يې ټول مثبت کارونه هم خپل ارزښت بايلي. ځکه له ټولنې نه احمق او ناپوه جوړول او تاريخي وياړونه يې ورکول،، له ملت سره ښکاره دښمني ده.

زه نپوهېږم سره له دغومره دښمنيو سره سره چې طالبانو ته له څلورو خواوو متوجه دي، ولې له خپلو خلکو سره هم دښمني کوي. که دوی د سړيتوب(انسانيت)، اسلام او وطن پالنې ادعا لري نو په خپلو کړو بايد له سره کتنه وکړي او له پورته ياد شويو ارزښتونو سره ځانونه عيار کړي.

هوالله المستعان

۲۶ / ۰۹ / ۱۳۴۲

۱۷ / ۱۲ / ۲۰۲۳

 

 


سید عبید الله نادر

پاکستان و دنیا ته د ترهګرۍ ځاله ثابته شوي د دي د یو لوی عالم او سیاست مدار له خولي چې په میډیا کې به ډیرو اوریدلي وي ،د مولانا محمد شیرانی وینا ده چې وایي : ( دنیا و مونږ ته په کوم نظر ګوري ،د دنیا د ملکونو د پاره پاکستان ګویا د دریمی نړۍ د پاره پاکستان یو بین الاقوامی چوک دی  د مزدورانو ،لکه بازار کې چې مزدوران په چوک کې په تمه ناست وي، چې که یو څوک پیدا شي او دوی د کار له پاره د ځانه سره بوځي او تعمیراتی سا مان او د کار سامان یې هم تر مخه پراته وي ،دلته ملایان د فتوی له پاره په کرایه باندی ملاویږي ،لیډران د قوم د غولیدو دپاره په کرایه باندی ملاویږي ،جرنیلان په کرایه باندی د فوج د استعمالیدو د پاره ملاویږي او کرايي قاتلان یې همداسي درو اخله ،لهذا دنیا و پاکستان ته د کرایي قاتلانو د غلو او لو فرانو د کلي په نظر ورته ګوري )کرایي قاتلان خو يې په رښتیا هم هغه ول ،چې زمونږ ډیر دانشوران ، سیاست پوهان ، شاعران ادیبان ، استاذان او   غمخواران او پوهان په پیښاو کوټه او اسلام برباد او نورو ځایو کې ووژل شول ،په دي څو لسیزوکې دا نه یواځي مونږ ته بلکه د دنیا اکثره خلکو ته دا ثابته شوي، چې کله پاکستان ته پیسي لاس ته ورغلي هغه یې د ترهګرو د تقویت او روزلو په لاره کې استعمال کړي ،یا مصرف کړي ، نو زما په اند په دي پیسو باندی باید دیر فکر وشي ،ځکه د پاکستان د استخباراتي شپکه د تر هګرو د روزلو نه لاس نه اخلي  


نویسنده Antonio Mendoza برگردان باقر جهانباني  
نئولیبرالیسم به یک سیستم کنترل گسترده نیاز دارد که در هرقلمرو حیات انسانی دخالت نموده تا او را وادار به تسلیم در برابر استانداردهای ساختار خود نماید. علاوه بر این ، سرمایه داری دیجیتال بازوی ایدئولوژیک کنترل خواسته ها و آرزوهای اکثریت است، که به لطف تولیدی فرهنگی موجب از خود بیگانگی شده، با تسلط امیال ذاتی و مخرب، ساختار وابستگی را امکان پذیر می کند.
ساختار ایدئولوژیک اقتدارگرا مشوق روان شوئی جامعه مصرف بوده و آگاهی جمعی را به شبه برده داری کاهش می دهد ، بنابراین از اعتبار یافتن یک جایگزین رهایی بخش از ساختار لیبرالیسم جلوگیری می کند. سرمایه داری دیجیتال وشبکه های اجتماعی آن از ارتجاعی ترین دیدگاه ها و ریشه دار ترین پیامهائی که نفرت و تعصب را با الگوریتمها یشان به گردش می آورد حمایت می کنند.

همه ما اخیراً دیده ایم که چگونه یک میلیونر یک شبکه اجتماعی قدرتمند را به دست آورد تا آن را به اتاق بازی های خود تبدیل کند و تزهای «آزادی گرایانه» خود را ترویج نماید: مقدمه دسپوتیسم دیجیتالی که در آن انسان ها و ماشین ها به از خود بیگانگی بی پایان میگرایند. در همین راستا ، می توان دید چگونه برخی از فعالان در یوتوب و یا به اصطلاح « تاثیر گذاران» میلیونر می شوند، در حالی که متخصصان ضروری برای جامعه با دستمزد کم به سختی زندگی می کنند. نخبگان اقتصادی و اجتماعی ، برای حفظ سیستم قدرت بیمار گونه خویش، به یک ابزار کنترل ایدئولوژیک قدرتمند به منظور زدودن ارزشهای انسانی اکثریت و تقویت قوم مداری خویش،نیاز دارند. حال آنکه تشویق و حمایت از نفرت پراکنی و هیدونیسم(لذت گرائی) ، و همچنین فردگرایی شدید ، دینامیکی را بوجود می آورد که به نوبه خود به نفع جزم اندیشی سرمایه داری تمام می شود، که امر اجتماعی را با گفتمان بیش از پیش ارتجاعی جایگزین می کند.

از طرف دیگر ، ایجاد روحیه ای انترناسیونالیستی برای مقابله با گفتمان هویت گرائی ای ضروری است، که باعث ایجاد نفرت بین بخش های از جامعه می شود که هر چه بیشتر پرولتاریزه شده اند، تا بدین ترتیب آنها متفرق و در حاشیه سیستم نگاه داشته شوند. از طرف دیگر ، هنگامی که سرمایه داری مالی از یک بحران سیستمی رنج می برد ، که می تواند ساختارهای آن را بی ثبات کند ، حاکمیت به سوی فاشیسم رو می آ ورد تا پایه های سلطه خویش را حفظ کند. به عبارت دیگر ، فاشیسم واکسن سرمایه داری در برابر تحرکات اجتماعی است.

نئولیبرالیسم هر نیاز اجتماعی را به کالاها تبدیل کرده و به سودا گری در مورد سلامتی ، مسکن و غذا ادامه می دهد. چند میلیونر ، بدون هیچ گونه دلسوزی ای، آینده کل جامعه را بدست گرفته اند. سرمایه داری در حالی که از نیروی کار و منابع کره زمین استفاده می کند ، کلیت درد و رنج های جهانی را برنامه ریزی می کند. در واقع ، گذار از این ساختار درنده برای بقا و تکامل بشریت ضروری است.

در مواجهه با این هجوم ارتجاعی ، لازم است مشوق شیوه تولید و مصرفی باشیم که جامعه را به معیارهای انسانی باز گرداند و ما را از منطق استثمار-مصرف گرائی و سیاست های ریاضتی سخت دور می نماید. و همچنین پایان دادن تأمین مالی شرکت های خصوصی ازبودجه کشور به منظور سرمایه گذاری برای ایجاد بنگاه های دولتی که موجب توسعه توان تولیدنیازهای حیاتی کل جمعیت می شود.

ایجاد یک بانک دولتی برای به دست آوردن تدریجی کنترل اقتصادی با ایجاد یک قدرت تأمین مالی برای انتقال سرمایه گذاری به سوی برنامه ریزی منطقی و دموکراتیک اقتصاد ضروری است. همچنین اجتماعی کردن ثروت و کنترل وسایل تولید برای اولویت بخشیدن به تملک اجتماعی و خارج کردن حقوق مادی و معنوی زحمتکشان از دسترس سوداگری بازار.

سیستم سرمایه داری در حال زوال است، اجازه ندهیم که فاشیسم دوباره بذرهای زیانبار خود را بیافشاند.

ترجمه از فرانسه شروین احمدی

مصاحبه اختصاصی»
کاندیدای سابق ریاست جمهوری فرانسه، هفته ها هدف انتقادات متعددی بوده است.او به به سوالات اوریان ۲۱ پاسخ و توضیح می‌دهد که چرا شکاف‌ بین غرب و بقیه جهان بر سر «استانداردهای دوگانه» اش در حمایت از اسرائیل عمیق تر می‌شود. ژان لوک ملانشون جنجالی را که بر سر یکی از توییت‌هایش بر پا شد محکوم و اتهام یهودستیزی به خود را رد می‌کند. فراتر از آن، او «عدم تعهد» را به عنوان «امری اخلاقی در فعالیت سیاسی» می ستاید.
این مصاحبه توسط ژان اشترن و آلن گریش انجام گرفته است.     

اوریان ۲۱- « مقاومت کردن »، تکیه کلام مورد علاقه شما در سیاست است. با توجه به وسعت و تکرار ویرانی ها در طی چندین هفته، چگونه یک نفر در غزه امروز می‌تواند « مقاومت کند» ؟ بویژه با در نظر گرفتن اینکه جامعه بین المللی دهه هاست که غزه را به حال خود رها کرده است.

ژان لوک ملانشون - مدتهاست که ماهیت نفرت انگیز وضعیت غزه عمیقا مرا متاثرکرده است. این برای من یک شوک اخلاقی مطلق است. بیش از دو میلیون نفر در یک نوع زندان در فضای باز محبوس هستند. همچنین رفتار اسرائیل برای من با توجه به تاریخچه آزار و اذیت یهودیان در جهان و دلایل ایجاد دولت آن، قابل درک نیست. غزه همچنین نماد قانقاریای وحشتناکی است که «غرب» به آن مبتلا شده. ناتوانی در پایان دادن فوری به چنین فاجعه ای نشانه انحطاط اخلاقی همه کسانی است که آن را عادی می دانند و اجازه می دهند که اتفاق بیفتد. « مقاومت کردن » امروز فقط این است که هرگز انسانیت مشترک مان را فراموش نکنیم.

کینه های مدفون شده جنگ الجزایر
اوریان ۲۱- حداقل از بیست سال پیش، از زمان شکست توافقنامه اسلو، غزه همچنین نماد آن بوده است که اسرائیل می تواند سیاست خود را بدون پرداخت هیچ بهائی دنبال کند.

ژان لوک ملانشون - درست است. در واقع این چیز جدیدی نیست. در سرتاسر جهان، برحسب همسوئی با ایالات متحده یا مخالفت با آن، با «استانداردهای دوگانه» روبرو هستیم. ما شاهد محکومیت فعالانه تهاجم غیرقابل توجیه روسیه به اوکراین توسط ایالات متحده و متحدانش بوده ایم. اما تقریبا همه آنها در مورد وحشیگری های نتانیاهو سکوت کرده اند. برای من عملیات «سرب گداخته» در سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ ،یک تغییر ذهنیت بود. اهالی غزه نه تنها در یک زندان بودند، بلکه در آنجا بمباران می شدند تا به خاطر یک مسئولیت جمعی فرضی مجازات شوند. حتی شخصیت های معتدل نیز آنرا به زبان آوردند. رئیس کمیته روابط خارجی مجلس ملی، ژان لوئی بورلانژ، یک روز پس از ۷ اکتبر فرمولی پیدا کرد: «خشونت حماس نابخشودنی است، اما بی دلیل نیست». در این ماجرا اقدامات نتانیاهو علیه اهالی غزه مشروعت پذیر نیست. این دفاع از خود نیست، بلکه نسل کشی است. تظاهرات گسترده ای در بسیاری از کشورها، از جمله ایالات متحده آمریکا، با شرکت بخش بزرگی از خود یهودیان انجام گرفته است. این تنوع، بی‌معنا بودن نظریه «برخورد تمدن‌ها» ساموئل هانتینگتون را اثبات می‌کند. در هیچ کشوری در جهان، به جز در بخش بزرگی از رسانه های فرانسه، جریان ضد عرب و ضد مسلمانان ، همانطور که بسیاری روی آن حساب کرده بودند، وجود ندارد. توده تظاهرکنندگان بر عدالت، حقوق بین الملل، حق زندگی با عزت و جهان شمولی حقوق بشر تاکید می کنند

اوریان ۲۱- این ویژگی فرانسوی از کجا ناشی می شود ؟ شما به جنگ الجزایر اشاره کردید، آیا هنوز هم این امر بر فضای سیاسی در فرانسه تاثیر می گذارد ؟

ژان لوک ملانشون - در فرانسه، همیشه کینه های مدفون شده وجود دارد. جنگ الجزایر برای فرانسوی‌ها از آنرو دردناک‌تر بود، که رهبرانشان ارزش‌ها و اصولی را که به نام آن عمل می‌کردند، انکار کرده بودند. تازه اشغال فرانسه توسط آلمان پایان گرفته بود که در ماه مه ۱۹۴۵، ارتش فرانسه سطیف را بمباران کردن ! و پس از آن تا سال ۱۹۹۹ طول کشید تا فرانسه بپذیرد که بالاخره این یک جنگ بوده است و نه عملیاتی پلیس. ما در آنجا چه کرده ایم ؟ چه کسی آنرا انجام داده است ؟ چه باید میکردیم؟ در چه شرایطی؟ ما هرگز نخواهیم توانست جنایاتی را که هم در الجزایر و هم در فرانسه مرتکب شده ایم را پاک کنیم. مغرب و الجزایر همواره برای فرانسوی ها سرزمین کینه ای مدفون شده بوده است. با این حال، امروز ۳۵ درصد از جوانان کشور ما از طریق والدین، پدربزرگ و مادربزرگ، حضورشان در اینجا، تابعیت دوگانه یا روابطشان از نظر عاطفی با الجزایر ارتباط دارند. اما بسیاری از پیر ها هنوز با درمان این زخم قدیمی مشکل دارند...!

اوریان ۲۱- شما و بسیاری دیگر در جامعه بین المللی ، تهاجم فعلی اسرائیل به غزه را با تکیه به نظر قوانین بین المللی جنایات جنگی ارزیابی می کنید.

ژان لوک ملانشون – البته چنین سخنی کلی مشکل به همراه داشت !

هیچ معیار دیگری جز قوانین بین المللی وجود ندارد
اوریان ۲۱- قطعاً و این یک گام رو به جلو برای فلسطینی ها محسوب می شود. اما قبل از آنچه در ۷ اکتبر اتفاق افتاد، ۱۲۰۰ اسرائیلی توسط کماندوهای حماس کشته شدند. آیا برای شما این هم یک جنایت جنگی است ؟

ژان لوک ملانشون - دیوان کیفری بین المللی (ICC) باید تمام جنایات را در نظر بگیرد ! من در ۷ اکتبر خواستار آتش بس شدم. موضع من محاکه تمام کسانی است که مرتکب جنایات جنگی شده اند. فراتر از نظر شخصی من و استفاده ای که می توان از آن کرد، نکته اساسی ماهیت رویدادها و روشی است که ما می توانیم از طریق آن مبارزه سیاسی را بر پایه های مشخص و شناخته شده پیش ببریم. در پایان عملیات «سرب گداخته » ، یک گزارش سازمان ملل انجام جنایات جنگی را به هر دو طرف نسبت داد. مطلقاً هیچ اتفاقی نیفتاد.در حالیکه در یک دنیای منظم و پایدار، قانون نمی تواند امری ظاهری و جانبی باشد. ما هیچ معیار دیگری در جهان به جز قوانین بین‌المللی نداریم که در سازمان ملل متحد تجسم یافته است، حتی اگر لازم باشد که هم قوانین بین‌المللی و هم سازمان ملل متحد اصلاح شود. وگرنه چه چیزی به جای آنها می توان گذاشت ؟ قانون هرکس قلدرتراست ؟ امروز در حال پرداختن هزینه بی عملی در مورد عملیات «سرب گداخته » هستیم.

جهت درگیری های جاری روند تاریخی قرن کنونی را تغییر خواهد داد. در لحظه حاضر داشتن واکنشی به همان میزان اهمیت وقایع لازم است. چپی که قبل از سقوط اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت ، در طول ده یا پانزده سال پس از آن ضعیف شد. یکی از پیامدهای غیرقابل پیش بینی این شکست، موج ارتجاعی وسیعی بود که تقریباً همه جا سر برآورد ! بالاخره ، یک جبهه مقاومت در قاره آمریکا تشکیل و پیروز شد، و نه تنها علیه امپریالیسم آمریکا، بلکه و بالاتر از همه علیه رژیم اقتصادی نئولیبرال. اما هیچ چیز دیگری، یا تقریبا ! در عرصه های دیگر اتفاق نیفتاد . از اینرو همانطور که ما به مبارزه برای نظم نوین جهانی ، برای نوع دیگری از جامعه ادامه می دهیم ، باید در میدان های دیگر هم عرصه های مبارزه پایداری پیدا کنیم. در توازن قوای کنونی، این عرصه، دفاع از قوانین بین المللی است. بدون سازمان ملل، علی رغم کاستی هایش، چشم انداز سیاره چه خواهد بود ؟ هدف این نیست که یک جهان «چند قطبی» ایجاد کنیم. زیرا این امر لاجرم به جنگ منجر می شود. ما به یک دنیای «سامان یافته» حول قانون بمثابه مرجعی مشترک، نیاز داریم. این امری اضطراری است: ۷۵ درصد کشورها اختلاف مرزی دارند! که ۲۸ درصد آنها همراه با درگیری های مسلحانه است. وضعیت بین فلسطین و اسرائیل یک درگیری استعماری است، درگیری ای بر سر سرزمین و مرزها است، و نه یک درگیری مذهبی. از ۷ اکتبر تا امروز یک سلسله وقایع اتفاق افتاده است. از هر دو سو، آنچه می بینیم ما را شوکه می کند. اما امتناع از همسویی با یکی از طرفین درگیری به معنای بی طرف بودن یا یکی دانستن آنها نیست. ما با «حمایت بی قید و شرط از اسرائیل» و دولت آقای نتانیاهو که توسط رئیس مجلس ملی، خانم یائل براون-پیوت، اعلام شده است، مخالف هستیم. آنهم حمایتی که به نام نمایندگی ملی انجام گرفته است ؟ بر خلاف ادعای خانم یائل براون-پیوت، هیچ کس به او چنین حقی را نداده بود !

اوریان ۲۱- او به نام ما، حمایت بی قید و شرطی از اسرائیل ابراز کرد ؟

ژان لوک ملانشون - او این فرمول را در مقابل مجلس بیان کرد و مورد تشویق قرار گرفت. اما نه توسط گروه ما در مجلس که به طور کلی با «حمایت بی قید و شرط» از کسی موافق نیست . من هرگز نگفته ام که «بی قید و شرط» از کشورهایی که با آنها همدردی دارم، مانند کلمبیا و رئیس جمهور آن گوستاوو پترو، حمایت می کنم. «حمایت بی قید و شرط از اسرائیل» نمی تواند معنای دیگری جز حمایت بی قید و شرط از سیاست های آقای نتانیاهو داشته باشد. ما کاملاً با ترکیب دولت او، با اصول سیاسی که او از آن دفاع می کند، با سیاست استعماری او مخالفیم. نباید از هیچ کاری که از سوی او انجام می گیرد حتی کوچکترین آنها حمایت کرد. این موضع از سوی عده ای متعصب ، یهودی ستیزی تلقی می شود. آنها از این اصطلاح بی دلیل یا بی محدودیت استفاده می کنند، مانند تیری که باعث فلج کردن می شود و هدف آن کسانی است که با آنها اختلاف نظر دارند. این احمقانه است ! اکنون این تهمتی است که به همه افرادی زده می شود که از خط بنیامین نتانیاهو حتی با میلی متری فاصله حمایت نمی کنند. از جمله دومینیک دو ویلپن و حتی خود رئیس جمهور امانوئل مکرون. هر فاصله گرفتنی از اسرائیل بلافاصله با رگباری از توهین همراه است. امری غیرقابل تحمل که هر بحثی را ممنوع می کند و تعصب را ترویج می دهد.

اردوگاهی حول واژه یهود ستیز ؟
اوریان ۲۱- در این فضایی که شما توصیف می کنید، آیا اشتباه نکردید که از واژه «اردوگاه» در مورد سفر خانم یائل براون-پیوت به اسرائیل استفاده کردید ؟

ژان لوک ملانشون - آیا پیشنهاد دیگری برای توصیف من دارید ؟

اوریان ۲۱- بله... جا می زند، عجله می کند، می دود، شتابزدگی، عجله می کند…

ژان لوک ملانشون – من می خواستم نسبت به ماهیت نظامی رویکرد او اعتراض کنم. در نسل من، «رفتار اردوگاهی»( campisme ) یک مفهوم رایج بود که به معنای همسویی چشم بسته با یکی از دو بلوک شرق یا غرب بود. اما قول می دهم ... دفعه بعد با شما مشورت کنم. یک لحظه هم به ذهنم نرسید که کلمه «اردوگاه»( camp) می تواند یک اصطلاح یهود ستیز ارزیابی شود ! آخر چگونه ؟ مگر قراردادهای «کمپ دیوید»( Camp David) به امضای نخست وزیر اسرائیل و آقای عرفات نرسید، پس در آنجا هم از واژه ای یهود ستیز استفاده شده ؟ این اتهام فقط مغلطه و سوء استفاده مطلق است. مادام براون-پیوت با لباس نظامی به اسرائیل رفت و مایر حبیب و اریک سیوتی هم با لباس‌های نظامی و جلیقه‌های ضد گلوله او را همراهی می‌کردند. بنابراین قطعاً تمایل به ارائه تصویری از مشارکت نظامی وجود داشت. این کار نباید به نام ما انجام می شد وقتی ما برای آتش بس فوری مبارزه می کنیم ! چرا ما باید خودمان را توجیه کنیم. و این غاصبان نمایندگی ملی مجبور به توضیح در مورد رفتارشان نباشند.

روز قبل، تظاهراتی در فرانسه برگزار شد که با توجه به تاثرات ذهنی و واکنش‌ها به تصاویر غزه، متراکم، عظیم و از نظر نمادین قوی بود. بسیاری از افراط و تفریط های زبانی می ترسیدند که همیشه در تظاهرات غیرقابل پیش بینی است. هیچ کدام از اینها اتفاق نیفتاد. همبستگی، خویشتن داری، وقار ابراز شده ، رفتار جنگ طلبانه رئیس مجلس ملی و یارانش را به سخره گرفت.

بنابراین، لازم بود روز بعد جنجالی برپا شود تا افتضاح حمایت های منزوی از آقای نتانیاهو فراموش شود. این یک انحطاط و سقوط بحث عمومی است وقتی برای مادام براون-پیوت کافی است که بگوید « اردوگاه» یک کلمه یهودی ستیزانه است تا بلافاصله به سوژه ای رسانه ای تبدیل شود. اما «به کسی توهین نکن» بخشی از جنگ ایدئولوژیک در فرانسه است که هدف آن ساکت کردن مخالفان است.

اوریان ۲۱- بخشی از جامعه یهودی احساس می کند که توسط چپ به حال خود رها شده که به نظر می رسد از مبارزه با یهودی ستیزی عقب مانده است. چه جوابی به آنها می دهید ؟

ژان لوک ملانشون - آنها اشتباه می کنند. ما همیشه اولین کسانی هستیم که بدون هیچ تاملی علیه نژادپرستی مبارزه می کنیم، زیرا وحدت مردم را تضعیف می کند. از نظر تاریخی، جامعه یهودی انتخاب درست و عاقلانه چپ را انجام داده بود. زیرا چپ انقلابی روبسپیر بود که به یهودیان رژیم قدیم شهروندی داد. بسیاری از باشکوه ترین رهبران ما از این جامعه آمده اند. من همه را تشویق می کنم که به این برادری مبارزاتی بازگردند. اما ما نباید از موارد ضروری غافل شویم. وحدت عمل مستلزم اجماع اهداف است. و احترام متقابل ذینفعان. اما برای اولین بار، نمایندگان رسمی جامعه یهودیان ، از ما در مراسم بزرگداشت گردهمایی Vel’ d’Hiv نام بردند. هرگز وحدت ملی در مراسمی از این نوع به این آشکارا نقض نشده بود. چه کسی اعتراض کرد ؟ و هنگامی که گروه پارلمانی ما توسط اتحادیه دفاع یهودی (LDJ) مورد حمله قرار گرفت و سپس از شرکت در راهپیمایی Mireille Knoll محروم شد، شورای نمایندگی مؤسسات یهودی فرانسه (CRIF) از دفاع از ما خودداری و در عوض از مادام لوپن حمایت کرد . جامعه یهودی که من می شناختم و زمانی که در مارسی انتخاب شدم همراه با آنها مبارزات انتخاباتی انجام دادم، در بحث و مناظره شرکت می کردند و مسئولیت اختلافات خود را می پذیرفتند. همیشه درکنار عملکرد «مذهبی»( cultuels ) ، عملکرد «فرهنگی»( culturels ) وجود داشته است. عملکرد چپ «فرهنگی» بوده است... من احساس می کنم توسط کسانی که تمام عمر از آنها دفاع کرده ام مرا رها کرده اند. ما هرگز در انجام وظایف خود کوتاهی نکرده ایم. به اصول اعتقادی مان پشت نکرده ایم. ما با همه نوع نژاد پرستی مبارزه می کنیم.

اوریان ۲۱- در مورد رفتار اتحادیه دفاع یهودی (LDJ) ،باید توجه داشت در واقع بخش بزرگی از جامعه یهودی حول حمایت از اسرائیل رادیکالیزه شده و در نتیجه شاید احساس دوری از جامعه ملی می کند. و علاوه بر این در سرتاسر اروپا، یک راست افراطی گاهی در قدرت و اغلب درست پشت درهای آن ، در خط مقدم دفاع از اسرائیل و اسلام هراسی قرار دارد.

ژان لوک ملانشون – چرا عشق به اسرائیل باید فرد را از جامعه ملی دور کند ؟ چرا حق موجودیت اسراییل را با حمایت بی قید و شرط از همه دولت های آن اشتباه می گیریم؟ ما می توانیم متفاوت فکر کنیم. من طرفدار راه حل دو دولتی هستم که موضع سازمان ملل است. و البته راه برای پیشنهاد هر نوع راه حل دیگری باز است. امروز آنچه مورد اعتراض من است یک سیاست دولتی و پیامدهای آن است.برای من قابل درک است که اگر مورد توهین و تهدید قرار گیریم احساس بدرفتاری کنیم. من خودم در این شرایط هستم. نباید قبول کنیم که اعتقادات برخی را زیر سوال بریم. به‌ویژه کسانی که به این واقعیت تکیه می‌کنند که جمعیت یهودی به دلایل مذهبی ، همگی به اسرائیل می‌روند. من با این ایده موافق نیستم. رژیم قبل از انقلاب فرانسه یازده بار یهودیان را اخراج کرد، به ویژه «سن لوئیی» که مجسمه عظیمی از او در مجلس سنا قرار دارد. برعکس، چپ به لطف سکولاریسم، اتحاد مردم فرانسه را ممکن ساخت.

اکنون،درست است که راست افراطی در تمام کشورهای اروپایی به قدرت نزدیک می شود. اروپا در این شیب گرفتار شده است و همه کشورها مانند ایتالیا، توسط این جریان بلعیده می شوند. رفتار خانم ملونی برای بسیاری یک نمونه است. آیا وقت آن نرسیده که جامعه یهودیان همراه با ما رودروی این دشمن بایستد ؟ در مواجهه با جناح راست افراطی، راست و میانه، تنها جایگزین، چپ رادیکال است. زیرا جناح راست افراطی طرفدار فیلیپ پتن و چارلز ماوراس، از نظر «ژنتیکی» یهودی ستیز است. کاملاً شگفت‌انگیز است که می‌بینیم بی آبروئي و بی اعتباری راست افراطی که از زمان رهائی فرانسه از اشغال آلمان وجود داشت، از بین رفته است. در ۱۲ نوامبر ۲۰۲۳، برای برخی امری عادی بود که احزابی که منشأ آنها یهودی ستیزی است، بروند و تظاهرات کنند، در حالی که ما و مسلمانان این کشور مورد توهین قرار می گیرند.

باید اینکه ما کی هستیم درست فهمیده شود. دغدغه ما عارفانه، زیبایی شناختی یا متافیزیکی نیست. هدف ما وحدت مردمی برای تحقق انقلاب شهروندی است. برای اینکه این وحدت مردمی شکل بگیرد، باید از شیوع سم نژادپرستی در میان مردم جلوگیری کرد. همه نوع نژادپرستی، نژادپرستی ضد یهودی، نژادپرستی ضد عرب، نژادپرستی ضد مسلمانان، همه اینها. ما قطعا باید آنها را در جامعه از بین ببریم و اگر موفق به این کار شویم توده مردم ما را دوباره درک می کنند. با احتیاط بیشتر وجود چنین سمی را به موقع تشخیص می دهند. زیرا نژادپرستی یک یورش ایدئولوژیک برای ایجاد تفرقه بین ماست.

هیچ کس از من به دلیل یهودستیزی شکایت نکرده است، حتی اگر در فرانسه این یک جرم باشد. بنابراین این آنهائی که ما را به آن متهم می کنند خودشان به این امر باور ندارند. در واقع، آنها چه چیزی برای جذب حمایت از نظراتشان دارند ؟ پس در برابر نژادپرستی، در مقابل راست افراطی، مردم باید محکم بایستند. و ما هم همینطور، حتی در روزهایی که خشونت و بی عدالتی ما را زیر ضربه کبود می کند.

اوریان ۲۱- واژه «تروریسم» به یک سلاح سیاسی تبدیل شده است بدون اینکه کسی بتواند آن را تعریف کند. حماس سازمانی است که فلسطینی ها به آن رای دادند. گفتن اینکه حماس یک سازمان تروریستی است مترداف آنست که نمی توان با آنها مذاکره کرد. آیا حماس یک سازمان مقاومت است؟

ژان لوک ملانشون - باز هم می گویم، البته اقدامات تروریستی انجام شده است، که هدف آنها ایجاد وحشت برای جدا کردن طرفین ماجراست. این اقدامات تروریستی به عنوان جنایات جنگی یا جنایت علیه بشریت مجازات می شوند. آنها می توانند توسط دیوان کیفری بین المللی (ICC) محاکمه شوند. اما اینکه یکی از طرفین «سازمان تروریستی» ارزیابی شود ، چیز دیگری است. این نتیجه یک توازن قوا است. برای مثال، حزب Sinn Feinn در ایرلند یک سازمان تروریستی در نظر گرفته می شد. اما امروز در دولت ایرلند حضور دارد و در شمال و جنوب اکثریت دارد. آیا می توانیم بگوییم Sinn Feinn یک سازمان تروریستی است ؟ این حرف ها هیچ معنی ندارد، باید در مورد آن بحث کرد و من کاملاً این امر را قبول دارم و مفید می دانم. اما این اولویت ما در مواجهه با جنگ واقعی در غزه نیست. اولویت ما قانون است. وقتی خود را در نبرد علیه تروریسم قرار می دهیم، می توانیم از چارچوب قانون فراتر رویم. زیرا تز جنگ با «تروریسم» قطب‌بندی ای را ایجاد می‌کند که به هیچ وجه ثانویه نیست. این یک نبرد ایدئولوژیک با دیدگاه ایجاد همسویی سیاسی است. در انتهای این جاده شکنجه‌گاه گوانتانامو، بمب‌های فسفر غزه و غیره قرار دارد. قانون دیگر وجود ندارد. همه ابزارها در «مبارزه خیر علیه شر» مشروع می شود. هر کس با ایالات متحده آمریکا مخالفت کند تروریست محسوب می شود. این دکترینی است که توسط ساموئل هانتینگتون ابداع شده است و حقوق بین‌الملل را با ضرورت های گویا جهان‌شمول، با دیدگاه قوم‌گرایانه، جایگزین می کند. گذار از یکی به دیگری بی عارضه نیست. واژه «تروریسم» ما را در یک نبرد ساده انتخاب بین کلمات قرار نمی دهد، بلکه ما را در درون یک نبرد سیاسی وارد می کند که مجبوریم به آن بپیوندیم.

تحریم های اقتصادی امکان پذیر است
اوریان ۲۱- در مقطعی فرانسه شاخه نظامی حماس را تروریستی طبقه بندی کرده بود، اما نه شاخه سیاسی آن را. و در لبنان بدون قبول مذاکره با حزب الله هر گونه عملی دشوار است.

ژان لوک ملانشون - به قدرت مخرب این مفاهیم نگاه کنید. زیرا اگر در جایی با این مفهوم موافق باشید، در جایی دیگر هم حتما باید با آن موافق باشید. آیا قرار است با مداخله مسلحانه در لبنان هم موافق باشیم ؟ بدیهی است که حریفان بلافاصله به من برچسب طرفداری از تروریسم را بزنند. ما در فضای خفقانی غوطه ور شده ایم، جایی که حتی از صحبت کردن هم می ترسیم. این مورد من نیست. من نمی ترسم، من از زمان عملیات « سرب گداخته » عاملان آن را محکوم کردم و از آن زمان تاکنون دشمنی های تلخی برای من به همراه داشته است، اما باعث نمی شود نظرم را تغییر دهم. هیچ سازشی بر سر قتل عام مانند آنچه در غزه در جریان است وجود ندارد. ما باید از نظم جهانی غیر متعهد دفاع کنیم.

اوریان ۲۱- آیا راه حل دو دولتی هنوز امکان پذیر است یا می توانیم چیز دیگری را تصور کنیم؟

ژان لوک ملانشون - در حال حاضر، من به تصمیمات سازمان ملل متحد پایبند هستم. این یک نقطه اتکا بسیار قوی است. سازمان ملل متحد گفته است که ما به دو کشور نیاز داریم. اگر کسانی که در مورد مرزهای دو کشور بحث می کنند، در نهایت یک کشور تک ملی یا راه حل قابل قبول دیگری را پیشنهاد کنند، در آن صورت اگر برای صلح عادلانه باشد، ما نیز موافق خواهیم بود.

اوریان ۲۱- آیا به رسمیت شناختن کشور فلسطین که توسط مجلس ملی در دوران ریاست جمهوری ریاست فرانسوا اولاند به تصویب رسید، یک ژست برای فرانسه خواهد بود ؟

ژان لوک ملانشون – می بایست این کار در موقعیتی انجام می شد که اثرات مفیدی داشته باشد. امروز الویت تحریم دولت نتانیاهو است. اسرائیل شریک ممتاز اتحادیه اروپا (EU) است. تحریم های اقتصادی امکان پذیر است و ما طرفدار آن هستیم. اگر چنین بود، با توجه به دخالت اقتصاد اسرائیل در اقتصاد اروپا، توازن قوا بلافاصله اصلاح می شد. پذیرش استانداردهای دوگانه نشان دهنده همسویی کور اتحادیه اروپا با نتانیاهو است. زیرا اگر همسو باشید، موظف هستید از همه چیز حمایت کنید و گاهی حتی پیش تر هم بروید. مانند آنچه آقای مکرون انجام داد، زمانی که پیشنهاد «ائتلاف بین‌المللی علیه حماس مانند ائتلاف علیه داعش» را ارائه کرد. آیا این بدان معنا بود که فرانسه باید در نسل کشی جاری در غزه دخالت کند ؟ ۳۵ روز طول کشید تا آقای مکرون درخواست آتش بس کند. یعنی اهالی غزه ۳۵ روز بمباران شدند، هر ۳۰ ثانیه یک بمب، ۶۰ درصد ساختمان ها ویران شده، بیش از ۱۵۰۰۰ کشته، در یک ماه و نیم بیشتر از چهار سال محاصره سارایوو انسان کشته شد. ما در دوران یک قتل عام زندگی می کنیم و شاهد آن هستیم. بسیاری از نمایندگان ارشد آژانس های سازمان ملل در مورد خطر نسل کشی هشدار داده اند. غزه گرنیکای قرن بیست و یکم است. اکنون با توجه به نحوه سازماندهی انسانها در ساختارهای شهری عظیم و در نتیجه غیرقابل کنترل، اشغال سرزمین ها متجاوزان را به تبعید جمعیت ها سوق می دهد. تبعیدی که از طریق کشتار دسته جمعی و آوارگی اجباری حاصل می شود. این اکنون بخشی از استراتژی های معمول جنگی است.

اوریان ۲۱– به دنبال سازمان‌های غیردولتی فلسطینی و سپس اسرائیلی، دو سازمان بزرگ متخصص در حقوق بشر، دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل، از اصطلاح «آپارتاید» برای توصیف تبعیض‌هایی که فلسطینی‌ها متحمل می‌شوند استفاده می‌کنند. با این حال استفاده از این کلمه در چپ ایجاد دو دستگی می کند. این اصطلاح توسط حزب سوسیالیست (PS) رد شده است، و در حزب کمونیست (PCF) و طرفداران محیط زیست، هیچ اتفاق نظری در مورد استفاده و دامنه کاربرد آن وجود ندارد. این مقاومت در باره «آپارتاید» را چگونه توضیح می دهید؟

ژان لوک ملانشون - همه ما به برنامه خود متعهد هستیم و من معتقد نیستم که در این مورد بحث کرده باشیم. گرایش کلی رهبران و فعالان جنبش ما این است که ما با یک سیاست آپارتاید روبرو هستیم. تعریفی از آپارتاید وجود دارد و در گذشته محکوم شده است. آپارتاید یک موقعیت را توصیف می کند. بدیهی است که حاکی از یک قضاوت اخلاقی کاملاً منفی است. اما کسانی که می خواهند از شر قضاوت اخلاقی خلاص شوند، می بایست به چنین عملکردهائی دست نزنند. بله، من فکر می کنم که میل به «توسعه تبعیض آمیز»، همراه با وحشیگری، سلب مالکیت، همراه با هرگونه خشونتی، یک رویه استعماری اسرائیل است. اینها حقایق ثابت شده است و از جمله بخشی از جمعیت اسرائیل با آن مخالفت و با شجاعت باورنکردنی علیه آن تظاهرات می کنند. این یکی از دلایلی است که مرا وا میدارد تا بر ایده یک انسانیت جهانی که قادر به تشکیل یک قوم انسانی بر اساس اصولی متحد کننده باشد ، پافشاری می کنم. ما باید روی خوش بینی تاریخی شرط بندی کنیم و همیشه بر عادلانه ترین خواست ها تاکید کنیم . واژه عادلانه همیشه به معنی غیر قابل دسترسی بودن نیست، اما مفهوم حق را برایمان زنده نگه می دارد. من خوشبین هستم، زیرا از نظر اخلاقی ما با آگاه کردن مردم بازی را برده ایم. ما بدین ترتیب همواره در «اردوگاه» صلح باقی می مانیم.

ترجمه از فرانسه شروین احمدی
سوریه، حلقه ای اساسی «محور مقاومت در برابر صهیونیسم»، قلب تپنده پان عربیسم با حزب بعثی که از ۶۰ سال پیش در قدرت است و خود را پرچمدار مبارزات ضد امپریالیستی معرفی میکند، با این وجود در مقابل جنگ علیه غزه سکوت کرده است. با این حال، دمشق طی چندین سال، تا زمان قیام ۲۰۱۱، به حماس پناه داده بود.

« «سلام، من دارم گوش می کنم! » این جمله الهام گرفته از ماجراهای تن تن بصورتی خنده دار به خوبی می تواند در مورد دیالوگ کَرها یا حتی عدم وجود دیالوگ بین سوریه، منزوی، کمی گیج، و بقیه جهان که شاهد آن هستیم، صدق کند. از جمله با کشورهای عربی-اسلامی، در حالی که فریادهای هشدار در مورد فاجعه ای که در نوار غزه رخ می دهد، افزایش می یابد. رژیم دمشق و جمعیت گرسنه ای که زیر فشار تحریم های بین المللی لِه شده اند، احتمالاً نگرانی های دیگری جز ابراز همبستگی با مدافعان فلسطین محاصره شده و حماس، متحد سابق رژیم دارند. اما آیا این برای توضیح سکوت کَر کننده این کشور هم مرز با اسرائیل کافی است؟

سوریه که برای مدت طولانی مجازات شده بود ، پس از تعلیق در پی سرکوب وحشیانه علیه مخالفانش در طول جنگ داخلی ای که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، در ماه مه ۲۰۲۳ دوباره به اتحادیه عرب پیوست. اما از آنجایی که این «ابراز پشیمانی» (از نگاه دمشق) «برادران عرب»، با نوعی سکوت از سوی هر دو طرف برگزار شد. نه گفت‌وگوی سیاسی واقعی، نه مشارکت‌های اقتصادی قابل توجه و نه سرمایه‌گذاری‌هایی که کشوری ویران شده را مجددا روی پای خود بایستاند و به بازسازی آن کمک کند، انجام نگرفت. ده سال جنگ کشور را به مزرعه ای خرابه تبدیل کرده و بیش از ۲۰ میلیون نفر جمعیت کشور را کاهش داده است که تعداد زیادی از آنها راه تبعید را پیش گرفتند. دولت که هنوز از انجام اصلاحات سیاسی و گفتگوی واقعی با مخالفان امتناع می ورزد، همچنان تحت تحریم های اتحادیه اروپا و ایالات متحده قرار دارد.

مثل یک بوکسور گیچ
در حال حاضر، تنها دو کشور روسیه و ایران از سوریه حمایت می کنند که اولی درگیر یک جنگ در همسایگی خود و دومی با دشواری های زیادی روبرو است. تهران با این همه یک «مشارکت راهبردی» با دمشق برقرار کرده که امکان ایجاد یک پل ارتباطی در خاورمیانه را برایش فراهم کرده است. اما این اتحاد دوگانه، حاکمیت دمشق بر بخشی از سرزمین خود که تکه تکه شده و تحت کنترل نیروهای مخالف می باشد، را زیر سوال برده است.

یک متخصص سوریه که خواست ناشناس باقی بماند به اوریانت ۲۱ گفت : «این دولت تصور مردی گیج شده از یک ضربه را ایجاد می کند که که واقعاً نمی داند چگونه خود را سرپا نگهدارد. اما به طور متناقض به نظر می رسد که از نظر رهبر غیرقابل تغییرش، علی رغم همه چیز، وضعیت خوب و روبه راه است. این تصوری است که او سعی دارد به ناظران در گفت‌وگوهای خارجی خود انتقال دهد ».

از زمان پایان جنگ داخلی، این کشور به منطقه ای تبدیل شده است که بازیگران مختلفی – ایرانی، آمریکایی، اسرائیلی و ترک – در آن حضور دارند و فعالیت می کنند. و دمشق مانند بوکسوری که قبل از راند اول مات و مبهوت شده است، نسبت به نیروهای متخاصم واکنش کمی نشان می دهد و یا اصلا بی حرکت است.

بنابراین اسرائیل می تواند مواضعی را در خاک سوریه هرگاه میلش کشید، بمباران کند. در ماه‌های اخیر، دو فرودگاه اصلی دمشق و حلب مورد حمله هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفته‌اند که منجر به بسته شدن موقت آنها شد. به همین ترتیب، بنادر عمده مدیترانه، که توسط ناوگان روسیه به عنوان پایگاه دریایی مورد استفاده قرار می‌گرفت و توسط اسرائیل مظنون به نگهداری عناصر حزب‌الله یا سلاح‌هایی از ایران بود، هدف حمله موشکی قرار گرفت.

اسرائیل سال‌هاست که بمباران‌هایی را علیه اهداف مرتبط با ایران انجام می‌دهد بدون اینکه رژیم قادر به پاسخگویی باشد. اما این حملات از زمان شروع جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. هدف این حملات قطع خطوط تدارکاتی ایران به سوریه است، جایی که نفوذ تهران در آن افزایش یافته است.

به طور قابل توجهی، این دو حمله به فرودگاه در ۱۲ اکتبر، یک روز قبل از ورود حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران به سوریه و چند روز پس از آغاز جنگ غزه رخ داد، که باعث ترس از گسترش درگیری به سوریه و لبنان ، جایی که حزب الله در آن مستقر است، شده. به گفته دیده بان حقوق بشر سوریه (OSDH) که از شبکه گسترده ای از منابع در سوریه برخوردار است، آخرین حملات هوایی اسرائیل در روز جمعه ۱۷ نوامبر، انبارهای تسلیحات حزب الله و سایر مکان ها در نزدیکی دمشق را هدف قرار داد که منجر به کشته شدن دو نفر شد.

اما اسرائیل تنها کشور مداخله گر نیست. هواپیماهای آمریکایی به ویژه از ۷ اکتبر در آسمان سوریه فعالیت کامل داشتند و اهداف مرتبط با ایران را در امتداد مرز شمالی اسرائیل در پاسخ به حملات آنها، هدف قرار دادند. به گفته Washington Institute for Near East Policy ، یک اندیشکده طرفدار اسرائیل مستقر در واشنگتن : در واقع «شصت و شش حمله از سوی گروه‌های مرتبط با ایران علیه مواضع آمریکا در سوریه و عراق از ۱۸ اکتبر ثبت شده است» که منجر به زخمی شدن ۵۶ تن از نیروهای ویژه آمریکایی شده است. این مطلب در وب سایت Politico (۱) نقل شده است. پنتاگون اعلام کرد که در ۲۷ اکتبر، حملات دقیق (آمریکایی) علیه دو تأسیسات مورد استفاده سپاه پاسداران، نیروهای نخبه ایرانی، و گروه‌هایی که در شرق سوریه از آن پشتیبانی می‌کنند، انجام گرفته است.

واشنگتن حدود ۹۰۰ سرباز در سوریه دارد که با سازمان دولت اسلامی (داعش) در سوریه می‌جنگند، حضوری که دمشق آنرا محکوم کرده و در منطقه‌ای است که رژیم بر آن تسلطی ندارد. آمریکا اخیراً اعلام کرده حضور نظامی خود در منطقه را تقویت می کند و به ایران و سازمان‌های مسلح همپیمانش نسبت به گسترش جنگ غزه هشدار داده است.

این جو ناامنی شمال سوریه را نیز تحت تأثیر قرار می دهد، به ویژه منطقه مرزی با ترکیه - یکی دیگر از بازیگران این منطقه تحت اشتعال - که در آن هم نیروهای مخالف رژیم با حمایت آنکارا مستقر هستند و هم شبه نظامیان ائتلاف ضد اسلام، به رهبری نیروهای کرد. نیروی هوایی ترکیه سالهاست که مواضع کردها در سوریه را بمباران می کند.

به همه این دلایل احتیاط رژیم در مواجهه با خطرات گسترش جنگ علیه غزه بهتر قابل درک است. البته تظاهراتی به شدت کنترل شده در حمایت از فلسطینی ها برگزار می شود، اما دمشق از ریختن روغن بر آتش اجتناب می کند.

خارج از بازی قرار گرفتن دمشق ؟
از ۷ اکتبر، درگیری ها بین ارتش اسرائیل و حزب الله در مرز اسرائیل و لبنان افزایش یافته است. حسن نصرالله، دبیرکل حزب خدا در دو سخنرانی خود در مورد وضعیت، مراقب بود که به جبهه سوریه در مرز با اسرائیل اشاره ای نکند، در یک تمایل آشکار برای «حفاظت» از رژیم حامی خود که به لطف آن تسلیحات ضروری را دریافت می کند. آیا اینکار برای جلب رضایت رهبران سوریه انجام گرفت ؟ در هر صورت، به نظر می رسد که حزب الله می خواهد برگ های درگیری اسرائیل و فلسطین را در دست متحد ایرانی خود باقی بگذارد.

با این همه، سوریه اخیرا در اجلاس دوگانه اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی که روز شنبه ۱۱ نوامبر در پایتخت عربستان برای بررسی وضعیت فاجعه بار فلسطین برگزار شد، حضور داشت. شرکت‌کنندگان در این نشست فوق‌العاده، از جمله ایران و سوریه، به اتفاق آرا اقدامات «وحشیانه» اسرائیل در فلسطین را محکوم کردند، اما همانطور که انتظار می‌رفت، در مورد پاسخ یا تحریم‌های مشترک به توافق نرسیدند. به این دلیل روشن که چندین کشور عربی قبلاً قراردادهای صلح یا همکاری با اسرائیل امضا کرده بودند و میزبان اجلاس، عربستان سعودی، در آستانه شروع جنگ، خود را برای انجام این کار آماده می کرد.

اما توضیح دیگر در این واقعیت نهفته است که هیچ یک از این کشورها دل خوشی از حماس ندارند، به استثنای قطر که شاخه سیاسی حماس را در خود جای داده و دولت غزه را تامین مالی می کند. در نتیجه، نه دمشق و نه دیگر پایتخت‌های عربی احتمالاً مجبور نبودند از نتایج ناچیز این اجلاس «بزرگ» شکایت کنند، فیلی که موش متوسطی زائید. ناگفته نماند که هیچ شرکت کننده ای نام حماس را ذکر نکرد.

در حالی که نهادهای سازمان ملل متحد و بسیاری از کشورها از اسرائیل می خواهند آتش بس را بپذیرد تا کمک ها به غزه برای جلوگیری از یک فاجعه بزرگ تر ارسال شود، رئیس جمهور سوریه با جسارت گفت: «مردم فلسطین به کمک های بشردوستانه ما نیاز ندارند، بلکه به محافظت در برابر نسل کشی که آنها را تهدید می کند». بشار اسد، رئیس جمهور سوریه نیز از حضور همتایان خود در اجلاس ریاض برای انتقاد از دوستی ها و آشتی میان کشورهای عربی و اسرائیل استفاده کرد. به گزارش خبرگزاری سوریه «سانا»، او گفت: «دست‌های دوستی دراز شده از سوی ما به سوی اسرائیل برابر است با کشتارهای بیشتر علیه ما».

فراتر از هشدارهای ایالات متحده و اسرائیل نسبت به هرگونه اقدام غیرقابل تحمل، انگیزه رهبران سوریه برای حفظ آرامش را می توان با تمایل آنها برای بقا توضیح داد. از زمان مداخله ایران - و همچنین روسیه - در سوریه در سال ۲۰۱۲ به نفع رژیم، دمشق از آن بیمناک است که سرمایه گذاری های قابل توجه آنها (در منابع انسانی، اقتصادی و مالی) قربانی آرمان فلسطین شود.

انتقاد از حماس
مبهم بودن موضع سوریه با توجه به روابط حماس و سوریه نیز توضیح داده می شود. به گفته منابع اپوزیسیون سوری به نقل از سایت اینترنتی « Syrian Report »(۲)، بشار اسد «چند ماه پیش حماس را به شدت مورد انتقاد قرار می‌داد و عملکرد آن را ریاکارانه و موذیانه ارزیابی می‌کرد» و این نگرش علی‌رغم تلاش‌های ایران، حامی حماس و حزب الله، برای سوق دادن دمشق به سوی آشتی تغییر نکرده است. حماس توسط اخوان المسلمین تأسیس شد، جنبشی سنی که از سوی رژیم اسد منفور بود، اما با آن کنار آمد، برخلاف دیگر جنبش‌های اسلام‌گرا که آن‌ها را «تروریست» معرفی می‌کند. جریان هائی که علیه نیروهای سوریه در طول جنگ داخلی جنگیدند.

روابط دمشق و حماس همیشه پیچیده و شطرنجی بوده است. پیش از این در فوریه ۱۹۸۲، شورشی به رهبری اخوان المسلمین در شهر حما (سومین شهر کشور، نزدیک به حلب در شمال غربی) در خون سرکوب شد. حماس که در سال ۱۹۹۹ از اردن رانده شده بود در سوریه مستقر شد. از نظر تاریخی، حماس و سوریه از زمان اولین انتفاضه فلسطین که در سال ۱۹۸۷ آغاز شد، متحد بودند و منجر به ایجاد «محور مقاومت» شد، یک ائتلاف غیررسمی شامل ایران شیعه، سوریه، سنی‌های حماس که علیه اسرائیل و ایالات متحده متحد شدند.

حماس در سال ۲۰۱۲ پس از جنگ داخلی سوریه را ترک کرد و به قطر رفت، جایی که دفتر سیاسی آن اکنون در آن قرار دارد و اسماعیل هنیه در راس آن است. این خروج به دلیل همبستگی حماس با دیگر جنبش‌های مخالف سنی‌ ، در شورش علیه رژیمی که در رأس آن یک فرقه علوی، اقلیت شیعه، قرار داشت، توضیح داده می شود. اما از زمان عادی سازی اخیر روابط بین دمشق و اردن، بحرین و امارات متحده عربی - و همچنین به لطف میانجیگری ترکیه، قطر و حزب الله - حماس و سوریه گفتگوها را از سر گرفتند. اما تا چه حد؟ به گفته منبعی که با اوریانت ۲۱ مصاحبه کرده است، حماس هنوز دفتر خود را در دمشق بازگشایی نکرده است.

هیڅ تیری به پاتې نه شي بې ځوابه

 که دا ټول جهان د عفوې نغاره شي.

سلیمان لایق 

خداوند دیر گیر، اما سختگیر، زورگیر و شیرگیر است. 

از لطف خداوند از عمر خود راضی استم. 

 در همین عمر کوتاه خود چیزی های را به سر چشم دیده و میبینم، که اصلا تصورش را  در خواب هم نمیکردم و دارد ارمان هایم پوره می‌شود. 

فرار یک ملا توسط ملا دیگر،

فرار زمامداران از دست حامیان شان، فرار مارشال پاچاساز، فرار جنرالان، فرار جنگ سالاران و ملیشه داران، فرار تیکه داران قومي، دزدان، عاصبان، فاسدان، قاتلان، " فرعونان و خدایان زمان" و لندغران را دیدیم. 

حال دارد خواب ها در رابطه با تطبیق عدالت انتقالی و به محاکمه کشاندن و رسواسازی دزدان واقعیت پیدا می کند و هیچ دزد و قاتل بی جواب نه خواهد ماند. 

حال روشن شده می رود که مصارف امی جلسات، نشست ها  گردهمایی ها، سفر های متواتر و جیب خرچ  انهای را که گاهی در یک کشور وگاهی هم در کشور دیگر، گرد هم می ایند، کې ها تمویل می کند و از کدام مدرک تمویل می شود. 

مشت نمونه خربار درست آدم نمیداند، که امی مصارف سفر های خانم کوفي، خانم بارکزی و آقای اسپنتا  این دست بوس، سردار ولی داماد ظاهرشاه و صبغت الله مجددی را کي ها تمویل می کند.؟

معلومدار، که کسانی مانند میر رحمان رحمانی تمویل می کند. 

اگر چنین نیست، پس چرا آنها در نشست های خود از فساد حرف نمی‌زنند.

از غضب حرف نمی زنند.

از دزدی و چور بیت المال حرف نمی زنند.

از بی کفايتي های خود حرف نمی زنند.

از تطبیق عدالت انتقالی بالای قاتلین مردم، دزدان و غاصبین حرف نمی زنند.

از تسلیمی بی قید و شرط و لاف و پف جمهوریت حرف نمی زنند.

باز هم معلومدار که یا لقمه ای برایشان می رسد، یا خود دزد اند و یا هم شریک دزد. 

 باور دارم که، ضجه و ناله مظلومان، یتیمان ، فقیران و گرسنگان  افغان دیگر گیر اما حتمي گیر است.

باور دارم که اکثریت شان به زودی به سرنوشت، الله گل، تره خیل و ځدران دیر و یا زود گرفتار خواهند شد. 

با انکه تحریم منابع مالی اقای رحمانی یک اقدام نیک است، اما زخم و آلام مردم افغانستان را ملهم گذاری کرده نمی‌تواند. 

منحیث یک آدم خیلی کوچک پیشنهاد من به سناتوران آمریکا  این است، که اگر آمریکا توافق شورای امنیت را به خاطر تشکیل یک محکمه خاص برای رسیدگی به  تطبیق عدالت انتقالی بگیرد ، تا در آن جنایات را که  جنایتکاران تمام طرف ها بعد از سردار محمد داود خان بالای مردم بی دفاع أفغانستان انجام داده اند،  مورد پیگرد قرار داده شود.

 در ای صورت است که جهان  حد اقل دین خود را در حق مردم افغانستان ادا خواهد کرد.

 

خدایا چنان کن سر انجام کار

که تو خشنود باشی و ما رستگار

عبدالصمد ازهر                                                                               ۱۰ / ۱۲ / ۲۰۲۳

امروز روز جهانی بزرگداشت از حقوق بشر است. فورَم دوبی که همین امروز با کلمات جذاب و پر معنای غیدا فخری، تنظیم کننده ی نشست، آغاز و با بیانیه محمد بن عبدالرحمان آل ثانی  وزیر امور خارجه قطر افتتاح گردید، و بیانیه مسوولانه انتونی گوتیرس سرمنشی سازمان ملل متحد آن را عظمت بخشید، متمرکز بر تخطی و پامال کردن حقوق بشر، نسل کشی و جنایات ضد بشریت در غزه بود. آل ثانی ویتو کردن (از سوی امریکا) فیصله نامه پیشنهادی امارات متحده عربی مبنی بر آتش بس فوری و آزادی گروگانان را تقبیح و آن را تایید ادامه جنایات و نسل کشی دانسته، بر معیارهای دوگانه انگشت انتقاد گذاشت و تلویحاً از رفتن جهان به سوی چند قدرتی حمایت کرد. گوتیرس ضمن تشریح فاجعه و تأسف بر رد فیصله نامه و تاکید براینکه رغم آن، از ادامه تلاش برای عملی ساختن آتش بس بشرخواهانه از پا نخواهد نشست، اظهار داشت شورای امنیت در طول دو ماه نتوانست قطعنامه یی را در این ارتباط تصویب کند و یگانه مصوبه نرم  که در این اواخر توصیه به رعایت قوانین بین المللی و حمایت ازحیات غیر نظامیان می کرد نیز تطبیق نشد. این همه، اعتبار ملل متحد و اعتماد بر آن را صدمه شدید زد. وی اضافه کرد اکنون که جهان به سوی پلورالیزم قدرت می رود نظم موجود جهانی کارآیی را از دست داده، مستلزم باز نگری بر شورای امنیت و نو گرایی در ملل متحد و کانون های اقتصادی همچون بانک جهانی و صندوق وجهی  می باشد. وی گفت در سپتامبر آینده ( شاید منظورش در خلال اجلاس عمومی سالانه باشد) روی این موضوع کار خواهد شد.

با این مقدمه، در ابتدا می خواهم روشن سازم که از اعلامیه جهانی حقوق بشر حمایت کامل نموده محتویات آن را نهایت ارزشمند و انسانی می دانم. اما در مورد این که قدرت های بزرگ آن را چگونه مسخ و در انظار عموم به کراهت برده اند، سخنی چند دارم:

دستان قدرت ها تا به آرنج به خون مردمان گیتی آلوده است. صنایع نظامی از همین خون های بی بها تغذیه می شوند. در فلسطین و بالاخص در نوار غزه به جای باران، بمب می بارد و به جای آب روی زمین خون جریان دارد. آنچه همه روزه بر کودکان و مادران می گذرد، چشم انسان تاب دیدنش را ندارد. اما امریکا و یارانش از اشغالگر جنایتکار حمایت می کنند. غزه را به آتش کشیده اند و هنیزمش را امریکا تدارک می بیند. بمب ها، راکت ها، گلوله ها و پول را او فراهم می کند. به نام کشتاز حماس تا آخرین فرد، اهالی غیر نظامی غزه را تا آخرین فرد مشترکاً  کشته می روند و جلو ایست آتش را نیز می گیرند. همگان شریکان جنایات ضد بشری، نسل کشی و اپارتاید مذهبی و نژادی اند. با تمام این، باز هم با وقاحت ادعای ارزش های بلند بالا و حقوق بشر می کنند.

ما چهره واقعی ادعاهای میان خالی حقوق بشر، برابری، برادری و قانونیت شان را از قبل با گوشت و پوست خود لمس کردیم. ببینید همین ها در افغانستان چه ها نکردند! در درازای بیشتر از چهار دهه بر سر زنده گی مردم، ملکیت های شخصی و عامه، تاریخ و فرهنگ مردم، ارزش ها و حیثیت شان چه بود که نیاوردند! باری به نام پشتیبانی از جهاد، بعد با راه اندازی جنگ های ددمنشانه ی میان تنظیمی به منظور فنا کردن هر آنچه هننوز به جا مانده بود؛ سپس با آوردن بار اول طالبان توأم با سر و صدای شرکت یونوکال و پایپ لاین تاپی ولی برای گُم کردن بنیان تاریخ و فرهنگ افغانستان و از بین بردن آنچه بعد از تاراج مجاهدین از گنجینه های بسیار با ارزش تاریخی در موزیم ها و بیرون از آن باقی مانده بود (از آن جمله تندیس های صلصال و شمامه) و به تعقیب آن هجوم مسلحانه به بهانه حمایت طالبان از عاملان حوادث ۱۱ سپتامبر، با بمباران بی ۵۲ ها، بمب های ۵۰۰ کیلویی، بمب های فوسفوری و خوشه ای، کشتار و تخریب بدون تششخیص و ادامه ی قتل بی گناهان در طول بیست سال اشغال با استعمال انواع اسلحه ی تاکتیکی و ستراتژیک کهنه و نو به شمول اسلحه تاکتیکی ذروی و مادر بمب ها.  به جای ملت سازی، به ملت زدایی و ترویج و تقویت نفاق قومی و مذهبی پرداختند، به جای دموکراسی و آزادی های اجتماعی و سیاسی، انارشیزم و به جای تقویت حاکمیت مرکزی، مرکز گریزی را تمویل کردند؛ به جای مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر، با دستان نامریی شان از توسعه و قاچاق آن نفع بردند؛ به جای مبارزه با اعتیاد، فساد مالی و اداری، غصب زمین و دارایی ها، فحشا و انواع ناشاسته گی ها، به ترویج آن بی رحمانه همت گماشتند.

همین تجربه را زشت تر در عراق و لیبیا پیاده کردند و آن دو کشور آرام، مرفه و شگوفا را مطابق به پالیسی خاور میانه جدید هم از نگاه بشری و هم از نگاه مادی و جغرافیایی پارچه پارچه کردند.

انقلاب های بهار عربی در تونس و بالاخص در مصر و سوریه، بی ثباتی ها، کشتارها و ضایعات بزرگی به جا گذاشت. حکومت ایجاد شده ی اخوانی در نتیجه همین انقلاب، به صورت بسیار قهر آمیز با کودتای نظامی  مورد حمایت غرب و اسراییل، بر داشته شد و در اعتراضات ضد آن، هزاران نفر در پیش چشم جهانیان ساکت بی رحمانه قتل عام شدند. جنگ در سوریه هنوز هم ادامه دارد. امریکا ساحه ی نفتی آن را در اشغال دارد ومناطقی در شمال غرب کشور گویا مناطق منافع ترکیه و امریکا اند و هنوز اجازه ی وحدت مجدد آن داده نمی شود.

چه بسا جوانان، پیران، زنان و کودکان که زنده گی شان را از دست دادند، چه بسا دستآور د های مادی و معنوی که خاک شدند و. چه بسا آثار گرانبهای تاریخی که با خلق کردن داعش در عراق و سوریه نابود گردیدند.

این شمه یی از حقوق بشر، دموکراسی و ارزش های غرب است که برای آن یخن پاره می کنند و غزه تازه ترین نمایشگاه این ارزش های عجین با خون و فریاد بی کسی بی گناهان است.

فراموش نمی کنیم که تمام این حوادث شوم از فردای ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ با اعلان جنگ صلیبی نو از سوی جورج بوش پسر و بعد پوش دادن آن زیر نام خاور میانه نو و گسترده، آغاز گردید که قربانی نخست آن افغانستان بود.

به امید روزی که عدالت بر جهان سیطره یابد و حقوق بشر جایگاه راستینش را دریابد!

۱۹ قوس ۱۴۰۲

۱۰ دسمبر ۲۰۲۳

نقاش آیر لندی در کنار اثری که با آغاز جنگ در رفع بند مانده بود و چشمدیدش را آفرینش داده است

 

په یو ملک کې پر امنیت باید ډیر هاند وشئ، د امنیت وسایل ولټول شي آو غونډ شي او د بد امنۍ اسباب آو عوامل و پیژندل شي آو لرې شي.

ولې چې که  په یو ملک کې امنیت نه وي، د خدای عبادت آو دنیوي چارې یو هم نشې کیدلای، معارف، تجارت، زراعت، کسب او کار، هر څه امنیت غواړي او امنیت هم باید بشپړ وي، یعنې، چې له هرې خوا او هر څه  د ولس دین، ناموس، شرافت، سر او مال هر څه په امنیت کښې وي.

باید حکومت او مامورین یې درست پوه شي، چې دیانت د ملک په امنیت کښې ډیر لوی دخل لري آو یواځنی عامل یې دی، ځکه، چې که د حکومتي چارې مشران د دیانت خاوندان وي، هیڅکله خیانت، بد خوري، حق تلفي، ظلم او په خپلو وظیفو کښې غفلت او تکاهل به و نکړي، تل به صداقت، عدالت، په خپلو چارو پام آو فعالیت به کوي آو د ملت افراد به هم په ناجایزو آو ناروا کارونو به جرئت آو اقدام و نکړي.

په دې ترتیب د ټولنې اخلاق پخپله سمیږي او امنیت ټینگیږي او چې اخلاق سم کړو او امنیت ټینگ شو، بیا پر مخ تگ، ترقي، لوړتیا هرڅه کیدی شي.

په یوه ټولنه کې، چې دیانت ضعیف آو عقیده او اخلاق سم نه وي، د ضابطې تشکیلات هر څومره، چې هارت آو وسیع او سزاوې څومره، چې شدید شي، بیا هم امنیت پکې نشي ټینگیدلای آو چې امنیت ټینگ نشو نو هلته هیڅ هم نشې کیدلای، بلاخره هالته هوساینه آو سعادت به هم نه وي.


۱۳۲۶ ل کال  د محمد گل خان مومند د قلمي یادښتونو څخه.
کتاب: د افغانستان د بقا محور

زیاتې مقالې …