ضرورت سيستم تفکر ملى درکشور

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

سيدعثمان سنجش

سه دهه ميشود که مسله اى بى ثباتي وبى امنيتى دامن ګير مردم افغانستان است .و با سپرى شدن هرروز وضعيت درکشور نهايت خطرناکتر ميګردد ، اعتماد مردم نسبت به اينده کشورشان مطئمين نبوده ، روحيه بى اعتمادى روز به روز افزايش ميابد. اين علت درکجاست ؟ وچطور ميتوان نجات پيداکرد تاهنوزذهن مردم رامشکوک ساخته است . دست آورد های حکومت افغانستان را در طی سالهاى که گذشت ميتوان از سرآغاز کارهای انجام شده فیصله های کنفرانس بن ياداورى نمود . متاسفانه درین کنفرانس ابتکار بعمل نیامد تا رشد پایه های سیاسی و اجتماعی دولت ازطریق شرکت همه نیروهای ملی و دیموکرات تضمین گردد. برعکس ، اتکأ دولت به یکی ازجوانب متحارب صورت گرفت و کوشش گردید تا اسکلیت یک دولت برای افعانستان طراحی شود. زیرا پس از9 سال تسلط پراگنده ای تنظمیمها ساختار دولتی در کشور وجود نداشت . بعد ازتشکيل کنفرانس بن انانيکه مردم کشوررا سالهاى سال مورد سکنجه و زجرقرار داده بودند روى سحنه سياسي ظاهرشدند ، مردم افغانستان تصورميکردند که شايد ايجاد حکومت اقاى کرزى وتوجوجامعه جهانى ممکن باعث بهتر شدن اوضاع درکشورشود ، اما اين همه مسايل به نااميدى انجام يافت .دولت افغانستان در مدت کار خود نه توانست باعث تحکيم ثبات درکشور شود بلکى حالات روزبه روز به طرف حرکت کرد که تصورانرا هيچ فرد جامعه کرده نمي تواند شماری از دست اندرکاران عرصه ای سیاست افغانستان درین ارتباط به نارسایی های دولت وعوامل داخلی تاکید مینمایند و برخی دیگرعامل خارجی را سبب ناامنی میدانند . درست است که تاریخ تسلسلی از حوادث بوده واغاز پیدایش یک حادثه شاید دردوره ای قبل ازحاکمیت یک رژیم هسته گذاری شده باشد ، ولی مهار کردن تمام حادثات ناگواررسالتی است که در هر دوره بدوش زمامداران مسلط و حاکم همان دوره قرار دارد. لذا قدرت مندان و حاکمان موجود افغانستان نمی توانند ازین رسالت شانه خالى کند. و برف بام خودرا در بام د یگران بی اندازد. برف در تمام بامها یکسان میبارد و هرکی در روبيدن برف بام خود مسوليت دارد . اين درست است که ايجاد ناامنی ها در افغانستان تنهاعامل داخلی نداشته و عوامل خارجی نيزدرهرمرحله تاثيرقوى دارد عوامل خارجی میتوان این عوامل را برجسته ساختکه بارها ساختار دولتی ، اقتصاد و فرهنگ این کشور را تخریب و آنرا در گرداب تضاد های داخلی و قومی قرار داده است . واتخاذ موقف های اجباری دولتمردان مردان افغانستان به آن رنگ و رخ مردمی داده اند . هرزمانيکه قدرتهاى حاکم تلاش کردن تانفوذ خود را در يکى اوګوشه هاى جهان توسعه دهند به تشنجات سياسي دست زده وزندګي صلح اميزهمان مردم را برهم ميزند چنين مثال راميتوان دروضع افغانستان در سه دهه ګذشته مطرح نمود . بعد از سقوط اتحاد شوروی ، جنگ سرد هم پایان یافت ولی نقش پاکستان منحیث میزبان بنیاد گراهای خارجی و تندروان داخلی پایان نیافت. بعد ازسقوط حکومت نجيب الله تا سال 2001 غرب از افغانستان تشویش نداشت و سرنوشت آنرا به اسلام آباد سپرد. تا زمانيکه تروست ها منافع غرب بخصوص ایالات متحده ای امریکا را مورد تعرض قرار نداده بودند ، غربی ها نمیخواستند توجواندکى رابه مسله افغانستان مبزول بدارند. بدين ترتيب پاکستان پس از موقع استفاده نمود تا اهداف استراتیژک خودرا یکی پی دیگر در افغانستان بدست آورد. ساختار دولتی افغانستان را از ریشه منهدم ساخته ، اورگانهای امنیتی ، پولیس و ارودوی ملی افغانستان را منحل نماید. با انحلال اردو ، سلاح و مهمات آن بدست تنظمها قرارگرفت تا قویتر باهم جنگیده و شهرها بخصوص شهر کابل را به آتش بکشند. اگر تأثیرات جنگ سرد را بر سرنوشت مردم افغانستان بیان کنیم ، بصراحت در میابیم که این جنگ حتی پس از ختم آن هم موجب ویرانی ها و بی امنیتی ها در وطن ما شد و مردم آزاده ای مارا با عوامل جنگ و بی ثباتی دست به گریبان ساخت، ومردم افغانستان ازبى ثباتي سياسي درکشور رنج میبرند. برای آنها از جانب دولت هیچگونه کمک مؤثرعرضه نگردیده و در عرصه ای رفع بیکاری نیز چنان معلوم میشود که دولت خودرا مکلف به فعال ساختن مجدد موسسات تولیدی و تقویه سکتوردولتی نمیداند. مراقبت کنندگان چرخهای اقتصادی فقط این هدف را دنبال میکنند که عرصه های پرمنفعت باید به اختیار جنگ سالاران و یا قاچاقبران مواد مخدرقرار داده میشود. مسئولین نظارت بر سیستم اداري و اقتصادى کشور درک نمی توانند که مردم به محل کار مطمئن ، سرپناه ، صحت ، تعلیم و تربیه ای اطفال شان اشد ضرورت دارند. با سرازیر شدن قطعات اتحاد شوروی سابق افغانستان به کانون داغ تشنج و ساحه مورد منازعه میان ایالات متحده ای امریکا و اتحاد شوروی سابق قرار گرفت. این حالت باعث ادامه ای مهاجرت تعلیم یافته ازکشورشد . پس از بیرون رفت قوای شوروی سابق و امضاء موافقتنامه ای ژنیو در سال 1988 مهاجرت آنها تا اندازه ای بطی شد. امابرگشت منورین دوباره به کشورشان اتفاق نیافتاد ، زیرا آنها در کشور مقيم شان شغل و سرپناه بدست آورده و اولاد های شان از سیستم تعلیمی آنجاها بهره میگريند. عدم توجودولت به زندګى اقتصادى مردم اوبى ثباتي نظامي وسياسي درکشور باعث بطي شدن روند مهاجرين درکشور شد . تا زمانيکه امنیت مطمئين در کشور بوجود نیاید ودر پرتو آن یک رقم قابل ملاحظه ای قوای کار متخصص مابه وطن شان عودت نکنند ، عرصه های فرهنگی ، اقتصادی و موسسات علمی مانند امروز بشکل اسکلیت باقی میمانند. همین اکنون بوضاحت دیده میشود که کادرعلمی و مسلکی را نمی توان به چند سال محدود تربیه کرد. جامعه ای افغانی ضرورت عاجل به بازگشت کادر های متخصص و با تجربه در تمامی عرصه ها منجمله قوای مسلح ملی دارد. تا وظیفه ای ایجاد یک سیستم امنیتی در مطابقت به نیازمندیهای کنونی جامعه به آنها محول گردد. در غیر آن بعید به نظر میخورد که اورگانهای امنیت و پولیس را صرفا به کمک مشاورین خارجی واستخدام افراد غیر مسلکی سر وسامان داد.در بسا نقاط افغانستان که امنیت نسبی موجود میباشد ، تا هنوز کار اعمارمجدد تأسیسات تولیدی آغاز نشده است . حتی در شهر کابل موسسات مهم تولیدی که به ترمیم آن ضرورت عاجل بود ، همچنان بلا استفاده مانده اند. بعد ازکنفرانس بن وايجاد حکومت موقعت وضع امیدوارکننده معلوم میشد ولی حکومت پلانهای دورنمایی را روی دست نگرفته و برعکس با گروههای که هریک شان اهداف خودرا دنبال میکردند داخل زد وبند شد. این عمل سبب گردید که یک حکومت ضعیف با یک دستگاه بى تجربه ومتمايل بۀ فساد اداري بمیان آید. قوماندانها کاملا خلع سلاح نشده و در بعضی جا ها هنوز هم بر جان مردم مسلط اند .اين مطلب را سازمان ملل متحد در راپورکه به تاريخ ٣ جون سال ٢٠٠٨ در ويب سايت درى بى بى سى په نشر رسيد تايد مينمايد (( سازمان ملل متحد شماری از مقامات دولتی در افغانستان را به داشتن ارتباط با گروه های مسلح غیرمسئول متهم کرده است. معاون فرستاده ویژه سازمان ملل متحد در افغانستان می گوید برای انحلال شماری از گروههای مسلح غیرمسئول که از قدرت بیشتری برخوردار هستند، نیاز است تا از زور و اعمال فشار کار گرفته شود. به گفته مقامات افغان و سازمان ملل متحد، تا حالا بیش از سه صد گروه مسلح غیرمسئول در افغانستان منحل شده اما هنوز حدود دو هزار گروه مسلح غیرمسئول در این کشور حضور دارد. سازمان ملل متحد و وزارت داخله (کشور) افغانستان می گوید بیشتر این گروهها در فعالیت های تروریستی، قاچاق مواد مخدر و جنایات سازمان یافته دست دارند. الکساندر کریس، معاون فرستاده ویژه سازمان ملل متحد به افغانستان می گوید برنامه انحلال گروه های مسلح غیرمسئول در چند سال گذشته دستاوردهای داشته اما هنوز چالشهای مهمی سر راه این برنامه وجود دارد. در کنار فعالیت گروه طالبان و افراد وفادار به این گروه، موجودیت گروه های مسلح غیرمسئول در افغانستان، از چالش های بزرگ امنیتی در این کشور بوده است. درخصوص شناسي افراد معاون فرستاده ویژه سازمان ملل متحد به افغانستان می گوید هم اکنون دست کم بیست و هشت تن از مقامات دولت افغانستان شناسایی شده اند که با گروههای مسلح غیرقانونی ارتباط دارند او می گوید: "یقینا هنوز هم شماری از مقامات دولت با گروههای مسلح غیرقانونی ارتباط دارند. در آغاز، ۷۲ تن از این افراد شناسایی شده بودند که به جز از بیست و هشت تن از میان این مقامات، دیگران همه یا گروههای خود را منحل کردند و یا از دولت برکنار شدند." او می افزاید: "شماری از اعضای پارلمان (افغانستان) نیز با گروههای مسلح غیرمسئول ارتباط دارند." آقای کریس از افشای نام و یا موقف این افراد در ادارات دولتی افغانستان خودداری کرد. در کنار این، آقای کریس می گوید شماری از شرکتهای خصوصی امنیتی نیز به شکل گسترده با گروههای مسلح غیرقانونی در تماس هستند. دولت افغانستان ګرچي با همکاری جامعه جهانی، برنامه های متعددی را برای انحلال این گروه ها و بازگرداندن اعضای آن به زندگی غیرنظامی روی دست داشته است. آمار رسمی نشان می دهد که در طی این برنامه ها، حدود چهل هزار اسلحه سبک و سنگین در افغانستان جمع آوری شده است برنامه "دایاگ" که انحلال گروه های مسلح غیرمسئول را در دستور کار دارد، از حدود سه سال گذشته در افغانستان آغاز شده و براساس پیش بینی مقامات افغان، قرار است تا سال ۲۰۱۱ دوام یابد)) آنعده مامورین بلند پایه ای دولت که با قاچاقبران مواد مخدر در تبانی قرار داشته و از آنطریق ثروتهای به جیب شان میریزد ، هیچگونه علاقه ای به زرع محصولات مورد احتیاج مردم ندارند آنها بعوض افزایش محصولات زراعتی طرف احتیاج عامه ای مردم به کشت کوکنار دل بسته اند. دلبستگی آنها امروز به وضاحت دیده میشود که زرع تریاک شگوفان شده ولی احیای مجدد بطوردراماتیک آهسته گردیده است. زرع تریاک و بی امنیتی در یک رابطه ای تنگاتنگ قرار دارند و مانند علت و معلول بر همدیگر اثر میگذارند. (( چنانچه سازمان ملل متحد نيزاين موضوع را بتاريخ ٢ جون سال ٢٠٠٨ ازتطريق رسانه هاى خبري افشا نمود واشاره کرد . سازمان ملل متحد و وزارت داخله (کشور) افغانستان می گوید بیشترګروهاى مسلح در فعالیت های تروریستی، قاچاق مواد مخدر و جنایات سازمان یافته دست دارند )) اکنون که خواسته ها و نیات گروههای جنگی برای عامه ای مردم افغانستان آشکار شده است و آنها نمی توانند بیش ازین در پوشش مذهب و در زیر نام" مجاهد" بالاي مردم مسلط شوند ، مجبور اند تا به وسایل دیگر متوسل شوند. مهمترین وسیله که بخاطر بسیچ افراد جدید و نگهداری یاران قدیم مؤثر بوده میتواند ، عبارت از چنگ زدن به مشوق های مادی است . نبود زمینه های امنیت برای تأسیسات و سرمایگذاری پولهای قانونی ، موجب طولانی شدن قطاربیکاران جوان بوده ولی مارکیت نیروی همکار تاجران جنگی را فعال نگهمیدارد. بدبختانه تااکنون حکومت نه تنها از فساد منزه نشده ، بلکه در ترکیب آن وزرأ و مامورین عالیرتبه ای احراز مقام کرده اند که از نظرمحققین افغان و افغانستان شناسان خارجی به فساد اداری و دست داشتن در ترافیک مواد مخدرمتهم میباشند. چنین اشخاص بصورت طبعی در جهت قطع فساد و برقراری حاکمیت قانون گام بر نمی بردارند. آنها میدانند که برقراری حاکمیت قانون به سؤ استفاده ای آنها پایان داده و زمینه بازپرسی اعمال گذشته ای آنها درپرتو قانون مطرح خواهد شد. منورین افغان و کارشناسان بیطرف بین المللی میدانند که مشارکت جنگ سالارانو قاچاق چیان مواد مخدر در ترکیب دولت ، اعتبار دولت را در سطح ملی و بین المللی پایان آورده است. موجودیت آنها در چنان سطوح عالی دولت ، نه تنها از تروریسم و عملیات تروریستی جلوگیری نمی کند . درين خصوص ښاغلى عزت الله واصفى ميګويد(( فساد اداري همه ادارات دولت را تحت تاثير خود قرارداده ومانع تطبيق قانون درافغانستان ميګردد ، وى افزود اين پديده اعتبار حکومت را پايان اورده وزيمنيه را به فعاليت افراد مسلح فراهم ساخته است . ريس مبارزه به فساد ګفت که درين خصوص باوجود مشکلات داخلي بعضي فکت هاى خارجى نيزسهيم ميباشد وى به مداخله مافيا بين المللي نيز اشاره کرد و درين خصوص کارکنان ادارات څارنوالي رانيز درين کار متهم ساخت. همچنان لوى څارنوال افغانستان عبدالجبار ثابت نيز عده از نماينده ګان وليسي جرګه افغانستان را به جرم هاى جنائي متهم نموده و جلب انها رابه لوى څارنوالي افغانستان ابرازکرده است ، لوى څارنوال بعضي تعداد ا ز نماينده ګان ولسي جرګه افغانستان را متهم به اختلاس ، قتل ، تجاوزات جنسي واستفاده نامشروع از امکانات دولتي نيزنموده است وى خاطرنشان نموده تااين افراد به لوى څارنوالي حاضرشوند، لو ى څارنوال نام کسي را افشا نه کرد اما توضيح داد که بۀ تعداد ٢٢ نفردر جرايم متهم است )) با درنظرداشت توضيحات فوف بلند پایگان و مامورین آغشته به فساد اداری مورد تعقیب و مؤاخذه قرار نمی گیرند. اگر گاهی تعقیب آنها بر حسب ضرورت و یا بخاطر انحراف قضاوت عامه به شکل نمایشی هم صورت بگیرد ، مکررا دیده شده است که متهم قبل از حضور به دادگاه از چنگ قانون فرار نموده. تعداد زیاد ازاراکين دولت به همین معاشات موجود قناعت نکرده و باگرفتن کمیشن و یا امتیازافتتاح " پروژه های غیر دولتی" به نام یکی از اعضای فامیل و اقارب خود ، مانند جنگ سالاران به پولهای باد آورده دست یافته اند. اما با یک فرق که جنگسالاران یک قسمت آن پولها را درداخل کشور به اعمار منازل قیمتی مصرف میکنند ، اما شهزاده های غربی تمام پولهای به چنگ آورده ای شان را به بانکهای خارج منتقل میسازند. یعنی پول آنها در اقتصاد داخل کشور دوران نه نموده و و در تحرک اقتصاد ملی افغانستان فاقد هر گونه نقش باقی میماند. هفته نامه اکونومیست چاپ بریتانیا، در تازه ترین شماره خود (24-30 مه) مقاله ای را در خصوص مسایل افغانستان و با عنوان "جنگ پول و گلوله " به چاپ رسانده است و در ابتدا می نویسد که آمریکا سریعتر از بریتانیا "بازی بزرگ" در منطقه که خود را حاکم ميداند یاد گرفته؛ اما به نوشته اکونومیست دولت ضعیف و نا کارآمد افغانستان بر سر این تلاش آمریکاییها مشکلاتی بوجود آورده است. به نوشته هفته نامه اکونومیست در سال گذشته میلادی 232 سرباز غربی در افغانستان کشته شدند و به نظر نمی رسد که وضعیت در سال جاری بهتر شود. به نوشته این نشریه و به نقل از تخمینهای سازمان ملل متحد در سال گذشته میلادی حداقل 8000 افغان در درگیریها کشته شدند که بیش از 1500 نفر آنها غیر نظامی بودند. این نشریه می نویسد که به نظر مقامات پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) استفاده از حملات انتحاری از سوی طالبان نشانگر این است که آنها ضعیف شده اند؛ اما در ادامه اکونومیست می نویسد در عین حال می توان نتیجه گرفت که طالبان در حملات خود با زیرکی بیشتری عمل می کنند. نشریه به نقل از ژنرال دان مک نیل، فرمانده نیروهای یاری امنیتی (ایساف) در افغانستان می گوشد که نیروهای تحت امر او منابع کافی در اختیار ندارند اما به گفته وی اردوی ملی افغانستان و پیس این کشور تا سال 2011 قادر خواهد بود که در ماموریتها نقش اصلی را داشته باشد و در آن زمان نیروهای ناتو بیشتر نقش مشاوره در ماموریتها را ایفا خواهند کرد. آموزش دهندگان غربی ارتش افغانستان می گویند که افراد اردوی ملی افغانستان بطور مثال در مقایسه با سربازان عراقی در مقابله با دشمن کمتر از خود ترس نشان می دهند اما شاید مشکل اصلی این باشد که چگونه آنها را در حین عملیات از مقابله با دشمن عقب نگه داشت تا جنگنده های نیروهای یاری دهنده غربی بتوانند براحتی شبه نظامیان مسلح را مورد هدف قرار دهند. اردوی ملی افغانستان با حمایت مالی آمریکا و تشدید فعالیت آموزشها اکنون بیش از 50 هزار نفر نیرو دارد. گفته شده که تا سال 2010 نفرات این نیرو به 80 هزار نفر خواهد رسید. نفرات پلیس افغانستان نیز بطور کامل در حال باز آموزش قرار دارند. به نوشته اکونومیست هیچکس معتقد نیست که این تعداد نیرو برای افغانستان کافی باشد. اما با این وجود ظرف چند ماه آینده این نیروهای افغان خواهند بود که قرار است کنترل کابل را بدست بگیرند.این هفته نامه بریتانیایی نوشته است که آمریکا علاوه بر تلاشهای اقتصادی، و نظامی فعالیتهای خود را زمینه های دیگر افزایش داده و در این راه از مردم شناسان، محققیق علوم سیاسی و متخصصین کشاورزی نیز بهره گرفته است. اما اکونومیست می نویسد که مهمترین مشکل در افغانستان، ضعف دولت مرکزی است؛ و در این رابطه به فساد در رده های مخنلف دولتی اشاره دارد. تولید تریاک در افغانستان که به نوشته اکونومیست 90 درصد کل تولیدی جهان است، از دیگر مشکلات است. هفته نامه بریتانیایی می نویسد که محبوبیت آقای کرزی کاهش یافته است و بسیاری نیز خواهان کناره گیری وی هستند و برخی از احزابی که از آقای کرزی حمایت کرده اند اکنون در مخالفت با او قرار دارند. اما در عین حال این نشریه می نویسد که دیپلماتهای غربی از این نگرانند که دخالت بیشتر در امور افغانستان باعث شود که آقای کرزی بیشتر بصورت یک دست نشانده غربیها دیده شود. در انتها اکونومیست می نویسد که نیروهای خارجی در افغانستان می جنگند و به پروژه های خدماتی کمک می کنند؛ اما تا هنگامی که دولت در کابل تلاش بیشتری بخرج ندهد، مشکلات باقی خواهند ماند و تلاش نیروهای خارجی بی ثمر می باشد ، شنبه ٢٤ مئ ٢٠٠٨ .در اخربايد ګفت که بخاطر تأ مین صلح و بمیان آوردن یک نظام دیموکراتیک در افغانستان باید پایه های مردمی دولت گسترش یابد. تا وقتی که افغانها در یک سیستمی از تفکر ملی ، خود را همه باهم احساس نکنند و هر گروه راه موفقیت خودرا به کمک یکی از همسایه های حریص افغانستان جستجو نماید ، معامله گری آنها موجب تقویت همسایه ها تضعيف وبى ثباتي کشور ماخواهد