آزادی یعنی چه؟

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

Rabbi Serwin Wineنویسنده :


مترجم : پوهندوی دوکتور سیدحسام (مل)

آزادی خود محدودیت وحالت نسبتاً مقیدی میباشد ،چنانچه آزادی بطور نورمال وطبعی در یک جامعه ایکه در آنجا انسانها باهم یکجا زندګی مینمایند خود توام با یک سلسله قیودات ومحدودیت ها میباشد ،که ازطرف اعضا وافراد متشکله جامعه متذکره یک امر کاملا ًپذیرفته شده تلقی میګردد ، بد ین معنی که یک سارق و رهزن نباید این آزادی را داشته باشد که متاع ومال دیګران را دزدی نماید.
ویا یک آدم جانی وآدم کش این آزادی را ندارد که دیګران را تهدید نماید ویا کتک زند ، ویا یک آدم تجار وثروتمند این حق وآزادی را ندارد که با حیله ونیرنګ وشارلتانی از پرداخت مالیه وتکس سر باز زند ،آنچه که در چند سطر فوق ازآزادی تعریف وسخن بمیان آوردیم ، چنین به نظر می آید ویا از ازمون تجارب زندګی اجتماعی انسان چنین در می یابیم که بین آزادی فرد واجتماع که او (فرد) در آنجا حیات بسر میبرد ویا در محیطی که او زیست مینماید باید سازګاری وتوافق باهمی موازنوی موجود باشد ، وبا در نطرداشت اصول وقوانین پذیرفته شده ویا قراردادی که بین افراد جامعه عقد ګردیده است ، افراد آن اجتماع با رعایت ازمواد مندرج قرارداد وبا داشتن آزادی بین البینی وتفویض شده وبا درنظر داشت قیودات وضع شده مندرج قرارداد میتوانند حیات روزمره خودرارونق وسروصورت دهند، ودرغیر آن هرنوع تخطی ازقیودات وضع شده جرم بوده وآزادی دګران را به مخاطره می اندازد .
آزادیکه ما در اجتماع ویا جامعه خویش داریم طبعاً با یک سلسله قیودات ومحدودیتها توام میباشد که ما این قیودات را بمنظور نظم جامعه خویش قبلاً پذیرفته ایم واین آزادی درد ست داشته ماحاصل ویا فراورده ای توافق طولانی بین فرد(یا نهاد حقوقی) و اجتماع که او (فرد) یک بخش وموره متشکلهء آن میباشد فورمول بندی شده است ، ویا به عباره دیګر این توافق باهمی جنبهء رسمیت را بخود ګرفته که باید از طرف هر عضو اجتماع متذکره قابل قبول ومرعی الاجراباشد ، این توافق پذیرفته شدهء حقوقی را میتوان قانون یا سند رسمی و حقوقی آن جامعه تلقی کرد.
که با درنظر داشت اوضاع وشرایط زمانی ومکانی پیوسته درحال تغیر ، دګرګونی ، اصلاح ، نمو وانکشاف میباشد ، (بخشی ازین سیستم حقوقی بویژه آن بخشی که حقوق بشر را افاده وتوضیح میدهد به اسانی و عمداً در آن تغیرات جذ ری را راه نمیدهند که البته بعضی اوقات میتوان آنرا قانون نامید ) پس آزادی را این چنین توصیف مینمایم :
آزادی خود ناشی ازیک سیستم پذیرفته شدهء قانونی اجتماع میباشد .
چرندګویها وسفسطه ګویهای عام راجع به آزادی تقلید وواکنشهای اوتوماتیک است که فراورد جانبی ویا به واژه انګلیسی بایپرودکت دموکراسی نوین میباشد ، در واقیعت تنها آزادی که د موکراسی به افراد و اعضای یک جامعه میبخشد فقط مطابق پلان قبلی درمدت زمان ازقبل تعین شده که شاید سال یکبار ویا هردو و یا هر چهار سال بعد یکبار باشد به اعضای جامعه حق داده میشود که از طریق انتخابات نمایندګان شان را به شوراها ویا هییات حاکمه با دادن رای تعین وانتخاب نمایند تا درغیاب شان از ایشان نمایندګی نمایند ، بهرصورت دموکراسی نوین یک نهاد یا یک فوندیشن ضروری ولازمی برای جوامع آزاد شمرده میشود وحتمی نیست که آزادی را تضمین نماید ، چونکه وظیفه خود درسیستم حقوقی جاګزین شده و به آسانی با رایدهی مرحلوی ومتناوب متاثر نمیګردد (وبه همین منظور است که چرا مبارزهء آزادی خواهی شامل جدالها وچالشهای حقوقی میباشد ) .

دموکراسی آنوقت میتواند به حیث عامل آزادی تلقی شود که به مردم به معنی واقعی آن حق رای داده شود [ نه آنکه به شکل نمایشی و متمایز وبصورت انتخابی (چایس) به یکی یا دوحزب درهنګام انتخابات] اګر مردم این اطمینان را بدست اورند که معلومات حاصله ضرورییکه برای انتخاب موردنظر شان بدست امده بی بنیاد وغیر موثق نیست (ویا به عباره دیګر ارتباط جمعی وسیستم اګاهی فارغ از دستبرد حکومت و نفوذ شرکت ویا کدام نهادحقوقی است) البته مردم در انصورت بعضی اوقات میخواهند که از حق داشتن د موکراسی استفاده بعمل اورده وآزادی را محدود ومقید سازند[ بطورمثال درساحات تسلط تفنګداران، کسانیکه مصروف جستجووارزیابی حجرات رشیمی ویا درپی تحقیقات دګرګونی جن موادغذایی(جنیتیکلی مود یفاید فوډ) فیدوفیلیا (همجنس ګرایی) ،جنګ علیه ترور، یا شکار روباه اند ] البته که این ساحات یاد شدهء داخل قوس ساحات آزادیهای متفاوت بوده پس میتوان ګفت : آنچه که آزادی برای یک شخص ویا به یک ګروپی ازمردم آزادی است ممکن برای دګرها آزادی نباشد و یا به عباره دیګر شاید آزادی دیګرها را سلب نماید .

بطور مثال داشتن این آزادی که از هوای تازه باید تنفس نمایم متکی به عدم الوده ګی محیط زیست ما میباشد درآنصور باید که فابریکات توقیع یافته ء محیط زیست ما از تولید دود بیشترش بکاهند ویا ازمالکین همچو فابریکات استدعا ګردد که ازدود بیشر فابریکات شان بکاهند ، پس میتوان ګفت : که دسترسی به هوای تازه ایکه باید آنرا تنفس کرد بستګی به محدودیت تولید دود فابریکات محیط زیست ما دارد ، پس حمایت از آزادی همیش متکی به عملکرد متوازن بین علاقمندی های مصلحت آمیزجمعی یک دوره دراز مدت و علاقمندی مصلحت آمیز یک دوره کوتاه مدت افراد ویا شرکت های سهامی که به حیث یک نهادحقوقی شناخته شده است(متکی به قانون شرکت سهامی جمعی از افرادی اند که به موجب قانون هرکدام آنها ازحق وامتیاز مساوی برخوردار میباشند ) میباشد، بلند رفتن مالیه ویا تکس محیط زیست ، مثلاً اګرعراده جات چهار درچهار (۴ در ۴) را درنظر ګیریم حجم الوده ګی محیط زیست ناشی ازآن بیشتر بوده وسبب تعجب ونګرانی اکثریت دیګر دریوران چه از نطر بلند رفتن مالیه و یا از نظر آزادی شخصی شان خواهد شد ، پس وضع همچو تکس ومالیه بخشی ازپالیسی برای اطمینان بخشی نسل های آینده خواهد بود بشمول اطفال دریوران دارای عراده جات چهار در چهار وآنها را موقع خواهد داد تا در ین مورد با داشتن آزادی در دست داشته شان در پرداخت مالیه ویا تعین وسیله ء نقلیه ویا عراده جات با در نظر داشت اندازه مالیه آن تصمیم اتخاذ نمایند ، که درین مورد میتوان ګفت که :
آزادی خیلی ها مهم وبا اهمیت است؟ که این باید برای همه روشن وواضح باشد ، ولی اکثر تصمیم ګیران بطور آنی خود تصمیم میګیرند ومراعات تصمیمګیری دوره طولانی مردم عامه را نمینمایند که به همین منوال میتوان ګفت که همچو آزادی ها که از تصمیمګیری اشخاص طور عجولانه پیشکش ګردد ماهیت عقلانی نخواهد داشت .
ما امروز درفضای دموکراسی حیات بسر میبریم که بشکل فزاینده آزادی درازمدت جمعی رامواجه بمخاطره میاندازیم ویا به آن خصومت می ورزیم ، مثلاً در دوران انتخابات این آزادی را نداریم که به حزب مورد نظر خود طور آزادانه رای بد یهیم بلکه مواجه به محدودیت ها ګردانیده میشویم ( که موضوع کاملاً با اهمیت تلقی میګردد ) حکومات وسیاستمداران بمنظور دستیابی به ستراتیژی وهدف قبلاً تعین شده ء خویش دست اند کار میشوند وبا بکاربرد تبلیغات ازراه رسانه ها وارتباط جمعی که در دست دارند وسیعاً افکار عامه را به نفع هدف شان استیلا مینمایند وآنها را وادار میسازند که به کسی رای بدهند که اصلاً طرف دلچسپی رای دهنده نیست ، بلکه صرف برای مدت کوتاه بمنظور تامین خوشی آن ویا فلان سیاستمدار ویا نهاد حقوقی بهمچو عمل مبادرت میورزند ( این در واقیعت امر حالاتی است که فرد بایع با در نظر داشت علاقه در دست داشته اش به خرید همچو فراورد مبادرت میورزد ولی همچوخریداریها توسط اکثرغربی ها ا ساسی نبوده صرف لحظات خوشګذرانی بیش چیزی دیګری تلقی نمیګرد که بیشتر زود ګذر وناپایدار میباشد . )
همچنان بعضی اوقات به کم اهمیت وکم ارزش دادن آزادی مغزهای انسانها شست وشومیګردد،در واقیعت هستند بسا اشخاص به اصطلاح رسیده که او قات فراغت خودرا در محیط نهادحقوقی ویا شرکت خود به جروبحث ومجادله سپری مینمایند ،پس آیایک نهادحقوقی سازمان د موکراتیک تلقی شده میتواند ؟ که البته جواب آن نه میباشد ، اینها یعنی نهادهای حقوقی و یا شرکتهای سهامی سازمانهای کنترول مرکزی قدرت – یا مراکز ونهاد های استبدادی توام با کنترول سخت وپیګیر ومراعات سلسله مراتب میباشند ، وآن بد ین معنی که در جوامع د موکراتیک اکثریت اشخاص رسیده اکثراوقات خودرا در مطلق العنانی ودیکتاتوری سپری مینمایند که مغایر روان وارزش علمی شان میباشد ، پس آزادی اجتماعی را هرچه سهلتر ازچنګ وتسلط همچو اشخاص باید رهانید ( ذهن ادمهای ساده ومطیع بهر سویه و پیمانه ایکه باشد ضرورت به تقویه دوباره داشته میباشد )
درعین زمان موسسات چندی ملی وبین المللی قانونګذاری با اجنداهای طویل وپروګرامها وپلانهای دورنمای خویش نیز باعث کمی وکاستی کم وبیش آزادیهای جمعی وفردی نیز میګردد ، چونکه این موسسات وسیعاً مصون وازنظر دموکراتیک با نفوذ اند ،لذا بمنظور انطباق وتحقق بخشیدن پلان و پروګرامهای شان نهاد های کثیرالوظیفوی و یا تاسیسات چند بعدی را همچو ملل متحد ، سازمان زراعت وغذا ،سازمان آي ام اف ،سازمان صحی جهان ، پارلمان اروپا .... ایجاد وبکار میګمارند ،که این تاسیسات مبرا ازتاثیر ګذاری مردم بوده ویا درصورت امکان تاثیر ناچیز مردم بعضاً مشاهده میشود وآنهم مطابق رعایت قوانین تدوین شدهء همین نهادها ، یعنی یګانه راه وروشیکه میتوان دربعضی حالات بالای همچونهادهاانتقاد ویا اعتراض نمود وحق خویش را مطالبه نمود ازره محاکم ویا از طریق سر براه کردن اعتصابات قاطبه مردم است وبس (بخاطر باید داشت که ما حق اعتراض رابا لای همچونهادها که مغایر قوانین ولوایح تدوین شده نهادهای مذکور باشد نداریم ) این موسسات با داشتن بودجه کافی واعضاوحامیان کثیر ذینفع وآزادیهای د موکراتیک در د ست داشته به تسوید چنان قوانین ولوایح میپردازند که نفع شرکا شان در آن مضمر باشد ولو که همچو قوانین نامناسب ودر خور قاطبه مردم هم نباشد ، آنرا جنبه حقوقی نیز میدهند و در تلاش دایم میباشند که برای شرکا و حامیان شان زمینه بیشتر آزادی واستقلالیت را مساعد سازند ، که این خود در واقیعت امر یک نوع بازی معمایی مخرب غربی است که عده ء را مشغول ومصروف ساخته است .
نهادها و تاسیسات بزرګ خود مجری ویا مخرج همچو نهادها ومبلغین رسانه ها وارتباط جمعی بوده ومردم به نسبت درتحت تاثیر قرار ګرفتن همچو تبلیغات خوش دارند ویا متمایل میګردند که شامل همچو بازیها ونغمه سرایهای طوطی وار ګردند واز همچو آزادیهای بی بند وبار که پیامدهای بعدی آن کاملاً مستوراست استفاده نمایند بیدون آنکه نتایج بعدی آنرا دانسته باشند .
آنچه ګفته امد یم بادرنظرداشت همچونابسامانیها وتهدیدات ضرور ولازمی پنداشته میشود که با وحدت نظر وعمل جمعی باید که از آزادی جمعی با مشاهده همچو آزادیهای کاذب و بی بند وبار که مورد د لچسپی ګروپ خاصی ازهمچو نهاد ها میباشد ودرتقابل آزادی جمعی قرار دارد دفاع نمایم وزیر تاثیر همچو آزادیهای میان تهی زود ګذر نرویم ، ما باید مقوله ء ازادی را درمعرض ګفت وشنود همګانی قرار دهیم ونظر جمع را مبنی بر اینکه کدام آزادی مورد پسند است وکدام آزادی مورد پسند نیست ، خودرا واقف سازیم ، تا افراد را از پیروی آزادیهای بی بند وبار به اسانی رهانید ونګذاشت که دستخوش ازادیهای بی بند وبار ګردد . مثلاً هم میدانیم که بعد از واقعه ۹/۱۱آیاعمل وحس وطندوستی مورد علاقمندی جمع مردم قرارنګرفت؟
که البته برای یک مدت کوته این حس وطندوستی درقلب اکثریت مالامال بود اما نه برای مدت طولانی ، وآن اینکه بعد ازسپری شدن مدت زمان چندی از ۹/۱۱ ما شرمساری دولت و سر دمداران ایالات متحده امریکا را مبنی بر اشغال وحمله بالای عراق به بهانه اینکه درعراق سلاحهای کشتار جمعی است که اصلاً نبود بچشم سر ملاحطه کردیم وهم به اثابت رسید که دست عراق در واقعه ۹/۱۱ هم زیدخل نبود صرف بخاطر تجاوز واشغال بهانه ء بیش نبود مردم با درک این مطلب یکدیګر خودرا باهم نزدیک یافتند وبا یکدیګراحترام بجا اوردند وبه نادرست بودن عمل دولت امریکااطمینان شان کامل وحس وطنپرستی اکثریت مردم راهمچواقدامات جریحه دار وزشت جلوه دادند که البته مردم خواهان آن نبودند .
آزادی عامه وحقوق عامه دو مقوله ء باهم سازګار وموافق اند که جوشش وپایه داری آنها بواسطه شوروشعب وحس وطنپرستی آبدیده میشود ،لیویتولستوی درین مورد چنین میفرماید : متابعت انسان از حکومت تاآنز مان دوام داشته میباشد تازمانیکه حس وطنپرستی موجود باشد وبرای تداوم هرحکمروا اتکا به وطنپرستی راز حکمروایی و مدیریت میباشد ، واین یګانه شیوه ءاست که انسان اماده تسلیمی به قدرت حکمروا میګردد ، قضاوت چند توام با تردد های کم وبیش به ارتباط تعدادی از سازمانهای مستقل وآزاد که با نشانه ها وسمبول ها وبیرقهای ملی خودرا به نظر عامه جلوه میدهند انسان را بین ارزیابی حس وطنپرستی و آزادی کاملاً مغشوش وسردرګم میسازد،ولی بهر صورت وطنپرستی دولت ویا دولت وطنپرست آن دولتی خواهد بود که در راه خد مت ګذاری به مردم احساس مسولیت نماید واین روش غیرقابل چلنج باشد ولو که همچو روشها توسط خود مردم طورمستقیم دایرکت ویا هدایت داده شود ، واین خود نشان میدهد که حکومت موقع را به ارتباط تحرک وطنپرستی از دست نداده ویا ضایع نکرده است .
سرانجام با اهمیت پنداشته میشود که آزادی که اکثر ما از آن لذت میبریم به آسانی بدست نیامده است ، وهر کدام ما چنین میپنداریم که آزادی وآزاد منشی( ایده ء خوب ) است واین نعمت ازاثر مبارزه وعرق ریزی نسلهای ګذشته بما به ارث رسیده ،وآنها آزادی رابه چه دیده قدرمی نګریستند آنهایکه دارای اوتوریتی کامل اند واین اوتوریتی را به رضایت خود برای دګرها نمیدهند باید بدانند که آزادی خواست همه بوده واین خواست در اثر مبارزه بدست می آید (آنطوریکه این خواست برحق مردم را ګاندی بصورت مسالمت امیز وعدم تشدد بدست اورد ) ما نسل امروز که در حال حاضر متولی ونګهبان آزادی خودرا قلمداد مینمایم با وجود وظایف مهم وبا اهمیتی که روزمره به آن مواجه هستیم ، آیا میخواهیم که آزادی به مخاطره ولنګش مواجه شود ویا اینکه همچو نیاکان خویش این مسولیت را بعهده میګیریم که بخاطر آزادی خود وآزادی عامه مبارزه نموده تا در دنیای که زندګی مینمایم برای ما واطفال ما خوش آیند وبهتر باشد ، همچنان ما باید به ارتباط دفاع از آزادی این درک را نیز باید داشته باشیم که ما در پی تحقق آزادی فردی باشیم ویا در پی ازادی جمعی ، ما باید بیدون ضیاع وخت و بصورت تغیر ناپذیر در دفاع بین آزادی فردی وآزادی جمعی انتخاب خودر را روشن سازیم ، چونکه در پروسه دفاع ما از آزادی شاید همچنان طور متضاد به کمی وکاستی از آزادی مواجه شویم ویا عملیه دفاعی ما به محدودیت های آزادی بانجامد که باید مدنظر باشد ، زیرا دراینجا تا حال کدام فورمول ساده وسهل که عملکرد این توازن را (بین آزادی فردی وجمعی) حل وفصل نماید میسر نیست ، اما لازم به یاداوری است که اشحاص متعدد ونهاد های مختلف بطور پیګیر وثابت در صدد آنند که چطور این توازن را برقرار نمایند که طبعاً به وجه مالی بیشترضرورت دیده میشود ( اګر افراد خواهان آنند که این کره ء خاکی ویا سرزمینی که آنها در آن زندګی مینمایند ګرم نشود در انصورت لازم پنداشته میشود که موسسات صنعتی بمنظور تامین صفایی وپاکی محیط زیست تریلیون بمصرف رساند ) .
انتخاب این نوع آزادی انتخاب هرکدام ما میباشد وبرما است که درپی تحقق آن برزمیم تا باشد که برای نسل آینده نتایج آن مثمر ودر خور ستایش باشد . بااحترام htt://www.energygrid.com/society/freedom.html