مخمل بر غزل قدسی

د اونۍ شعر
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

عزیزی غزنوی
کاش بودم گنگ و بودی چشم نا بینا مرا
تا نه بودی فرق پیدا ها و نا پیدا مرا
کاش بودی در بیابان جنون ماوا مرا
کاش بودم لاله تا جویند در صحرا مرا


کاش داغ دل هویدا بود از سیما مرا
+++
کاش می بودم سرا پا شمع آسا شعله پوش
کاش بودم فارغ از اندیشه و تدبیر و هوش
تا نه بودم از گداز آه و حسرت در خروش
کاش بودم چون کتاب افتاده در کنجی خموش
تا نگردد رو به رو جز مردم دانا مرا
+++
کاش بودی مرمرا در قعر دریا ها قرار
تا نه دیدم خوب و زشت مردم اغیار و یار
کاش بودم گم میان تودۀ گرد و غبار
کاش بودم همچو عنقا بی نشان در روزگار
تا نه بیند چشم تنگ مردم دنیا مرا
+++
کاش بودم کوکب نور افگن این کهکشان
تا نثارم روشنی بر بخش تاریک جهان
کاش بودم راحت افزای دل افسردگان
کاش بودم شمع تا بهر رفاه دیگران
در میان جمع سوزانند سر تا پا مرا
+++
کاش بودم ای عزیز ازبی خودی مست و خراب
یا چو موج نشئه بودم خفته در خم شراب
کاش بودم سرکش و آواره چون دود کباب
کاش قدسی از هوا پر می شدم همچون حباب
تا به هر جا جای می دادند در بالا مرا

عزیزی غزنوی
تورنتو/کانادا
جویند در صحرا مرا
کاش داغ دل هویدا بود از سیما مرا
+++
کاش می بودم سرا پا شمع آسا شعله پوش
کاش بودم فارغ از اندیشه و تدبیر و هوش
تا نه بودم از گداز آه و حسرت در خروش
کاش بودم چون کتاب افتاده در کنجی خموش
تا نگردد رو به رو جز مردم دانا مرا
+++
کاش بودی مرمرا در قعر دریا ها قرار
تا نه دیدم خوب و زشت مردم اغیار و یار
کاش بودم گم میان تودۀ گرد و غبار
کاش بودم همچو عنقا بی نشان در روزگار
تا نه بیند چشم تنگ مردم دنیا مرا
+++
کاش بودم کوکب نور افگن این کهکشان
تا نثارم روشنی بر بخش تاریک جهان
کاش بودم راحت افزای دل افسردگان
کاش بودم شمع تا بهر رفاه دیگران
در میان جمع سوزانند سر تا پا مرا
+++
کاش بودم ای عزیز ازبی خودی مست و خراب
یا چو موج نشئه بودم خفته در خم شراب
کاش بودم سرکش و آواره چون دود کباب
کاش قدسی از هوا پر می شدم همچون حباب
تا به هر جا جای می دادند در بالا مرا

عزیزی غزنوی
تورنتو/کانادا