بسکه گیتی غرق خون کشتگان آدم است
گوش ها کر از فغان و شور و سوگ و ماتم است
هرطرف بینی سر و دست است و نعش آدمی
چرخ گردون نیز با این قتل و وحشت همدم است
الفت و مهر و مودت رخت بر بست از جهان
قهر و خشم و دشمنی همواره دنبال هم است
درد های ما فراوان اند و نا پیدا طبیب
پس چه چیزی زخمهای بی دوا را مرهم است
ای بشر آیا همین خیرالبشر توصیف توست
یا که جز تو در جهان موجود دیگر آدم است
خواستم تا باز گویم مو به مو انواع ظلم
قصه ها بسیار دارم فرصت گفتن کم است
عزیزی غزنوی
تورنتو/کانادا
بشر
Typography
- Smaller Small Medium Big Bigger
- Default Helvetica Segoe Georgia Times
- Reading Mode