مقدمه: برای آنکه با طرز دید امیر نسبت به وطن و آیندۀ کشور آشنا شویم، وصیت نامۀ او را که برای جانشین خود امیر حبیب الله خان نوشته است باید با دقت خواند.این وصیت نامه بعد ازوصیت نامه طاهر فوشنجی به پسرش عبدالله دومین وصیت نامه رهنمودی برای مملکت داری است که یک امیرافغانستان به پسرش نوشته است. آنرا مرور میکنیم:
« فرزند عزيزم!
پوشيده مباد آنکه من در حيات خود زمام حکومت را بتو سپردم، ميدانم که اين حرکت بلاشک از نظام حکومت هاي دول غربي و شرقي مخالف است لاکن غرض من در ين محل آنست که ترا از طرز حکومت و اجراآت آن با خبر گردانم و هم فرصتيکه مملکت را مالک و بر اريکه سلطنت جلوس نمايي صاحب تجربه و بلديت باشي.بعلاوه مقصدم اينست که مقام و رتبه، ترا رؤساي قبايل افغانستان دانسته از قوه، تو خائف و به پيروي آراء و افکار تو مطيع و منقاد باشند.
اکنون من اراده دارم که آخرين کلمات نصيحت آميز خود را برايت بگويم يقين نما اگر به خط مشي من رفتار نمودي مملکت به امن و سلامت خواهد بود. نيز آنطور خطايي را در حکومت خود مرتکب نخواهي شد که ضیاع نفوذت را نتيجه دهد.
1- اي فرزند بر تو واجب است که بر مبادي دين شريف خود متمسک بوده مقام اول و مهم را قبل از مشاغل و سياست خود منصب مذهبي تعيين نموده به واجبات مخصوص آن جداً پايبند باشي و بعبارت ديگر لازم است که در ديانت و تقوا نظر بعموم رعايا تقدم نموده جميع حسنات را اجرا نمايي.
2- لازم است که بغرض سعادت قوم و استراحت رعيت و ثبات پايۀ امنيت و آرامي در اطراف مملکت نهايت کوشش و اهتمام نمايي و بايد بداني که کاميابي و نجات بلاد به ثروت موقوف است و ثروت و نفوذ بدون زراعت و تجارت و صنعت ميسر نميشود و ترقيات اينها به تعليم و تربيۀ عمومي احتاج دارد.
فرزندم ! قوم ما تا کنون در ابتداي درجات مدنيت ميباشد و افراد شان بجانب تحصيل علوم و تنوير افکار همت و توجه نمي گمارند، من از دل خواهشمندم که بغرض تأسيس مکاتب عرفاني و انتشار انوار آن در تمام اطراف افغانستان به اصوليکه در بلاد غربيه وجود دارد اقدامات نمائي، لاکن امثال هم چه مطالب بلند بمجرد اراده در اندک زمان ميسر نميگردد، زيرا اين مقصد به نمو و ترقيات تدريجي محتاج است بر شما لازم است که در زمان حکومت خود عطف توجه تامۀ خود را به اين موضوع مهم گماشته يقين نمايي که احياي اين مطلب بزرگ از مقدس ترين فرايض شماست. زنهار در ملت خود حس ذوق و رغبت تعليم و تربیه را توليد نموده دروازۀ اين مقصد و آرزوي مقدس ما را بگشايي.
3- چون بعد از مدت قليلي زمام مهام حکومت بتو تسليم شدني است، آن وقت بهترين و عاقل ترين و بزرگترين و معتبر ترين رجال ملت خواهي بود. پس در حسن گذاره و اخلاق مامورين و منسوبين خود نهايت غور و خوض نموده با رعيت خود به لطف و محبت پدرانه رويه کني! تا آنکه از شفقت و محبت تو به سعادت و راحت خود يقين کنند، زيرا اين محبت موجب بزرگي منزلت تو گرديده وقارت را به انظار آنها مي افزايد، لاکن با اجانب اين وضعيت و معاملۀ پدرانه را معمول مدار، تا جسارت و بيباکي آنها اضافه تر نگردد.
4- بر تو لازم است که کار روائي هاي اشخاص خود را تقدير نمايي و هم فضليت افراد برجستۀ مملکت را فراموش نکرده آنها را با عزم و خوشوقت ساخته حوصلۀ ايشان را بيفزايي تا به خدمت تو به نهايت دقت و اخلاص و استقامت بيشتر اقدامات نمايند.
5- از لحاظ و خاطر داري و رعايت سابقه پرهيز نموده در غور رسي مظلوم از ظالم و باز خواست از مجرم اگر چه مجرم پسر و پاره اي جگر تو باشد، هيچ مضايقه نکني زيرا با اين شيوه دلهاي عموم آنها را شکار و مطيع و منقاد خود خواهي ساخت.
6- اجانب را بدريافت هرگونه حقوق و امتيازات فرصت مده و اگر آنها را به تحصيل ادني امتيازي نايل سازي گويا بدست خود براي خرابي و بربادي مملکت خود تمهيد مي گذاري.
7- طوريکه حکومت برطانيه با من تا کنون با اوضاع مسالمت کارانه و مصالحه آميز پيش آمده تو هم با آنها چون من روش نما لاکن به هر حال نصب العين خود را بايد به امنيت و استقلال افغانستان دوخته باشي.
8- از نخستين واجباتي که نفس خود را با آن بايد مکلف بنمايي همانا حمايت مصالح رعيت بايد باشد.
9- آن مواديکه به مسايل سياسي تعلق مي گيرد، لازم است که در حل و فصل آن به وزراء و اعوان خود اعتبار نکرده بر مسايل جزوي و کلي آن شخصآ اهتمام و غور نمايي.
10- لازم است که قواي حربي تو طوري مستعد و آماده باشد که گويا فردا بميدان جنگ يک عسکر قوي را در مقابل آنها سوق ميدهي.
اي فرزند! تجارب عصري ما را خوب دانسته بايد که از فرصت استفاده نمود، يقين نمائيم که قشون ما هميشه به يک پيمانۀ کاملي مستعد و حاضر باشند، سپس در اوقات سلم و راحت تزئيد آلات جنگ و ذخاير حربي را فراموش نکني، زيرا در زمان جنگ قشون تو عندالضرورت به آذوقه و ذخاير و آلات مکفيۀ حربي محتاج بوده و تهيۀ آن در آن زمان دشوار است.
11- بر سلاطين لازم است که در توليد محبت و دلجويي قشون کوشش کنند، يعني عساکر خود را چنان خوشوقت و سعادتمند نگاه دارند که نسبت به حقوق و دوستي آنها در موقع لزوم پشت نگردانند و به کمال شوق، حيات خود را در وفا به شؤونات ايشان از روي محبتي که نسبت به آنها دارند نثار کنند.
دانسته باش که عساکر جان عزيز خود را در مقابل مراتب و معاشي که به آنها داده ميشود ميفروشند، اگر در اوقات صلح و سلم با آنها در رعايت، اين موضوع مراعات کرده نشود به ايام سختي در فروش جانهاي خودشان ولو به قيمت گران تر و سنگين تر هم تمام شود، با شما بخل خواهند ورزيد.
[12]- فرزند من! بدان که بيت المال حکومت ملک و مال ملت است. سلطان يا امير در پول بيت المال بدون امانت و محافظت حق ديگري ندارد. هرگاه حاکمي در مصالح شخصي خصوصي بصرف مالي که در نزد او امانت گذاشته شده اقدامات نمايد، در مقابل حقوق مليون ها امانت دهنده که به امانت داري و صداقت او اعتماد و اعتقاد نموده اند، خائن به شمار ميرود.
پر واضح است که خائن در انظار ملت هيچ قيمت و اعتبار ندارد و در نزد خداوند تعالي و خلق مبغوض شناخته ميشود. بايد که بيت المال هميشه پُر و مملو باشد زيرا نسبت به نداشتن ديگر چيزها در قلت بيت المال ضعف و ناتواني حکومت زود تر و بيشتر تر ظاهر ميگردد.
همچنان بر تو لازم است که در اقسام واردات و مصارفات غور و خوض نموده آنچه مقدور و ممکن باشد در تزئيد و توليد ثروت بيت المال وسايل [وسایرلوازم تصمیم] اتخاذ نمائي تا در اوقات مناسب به تجهيزات حربي و وسايل سياسي و تجارتي و صناعتي و تعليمي موفق شده بتواني، زيرا عصر و ضرورت، انسان را به تمام اين امور محتاج مي سازد، پس با اين اسلوب محکم و نظام صحيح رفتار و عمل نما تا به دولت و قوت و عزت خويش در حيات موفق شده بتواني.»[ تاج التواریخ، صفحات547 - 550]
ازاین وصایای امیر میتوان به فهم ودرایت امیر در مملکت داری وعدالت خواهی او پی برد. دراین وصیت نامه توجه جدی به حال عساکر بخاطر تامین امنیت ودفاع از تمامیت ارضی ، در درجه اول اهمیت قراردارد.خلاصه درهمه عرصه های دولت مداری ازتجارت تاعواید ومصارف دولت ومصالح رعیت وامنیت وثبات مملکت نکات بسیارمهمی را به پسرش گوشزدکرده است. روان آن شاه سیاستمدار شادباد ! پایان