فقیر احمد عزیزی غزنوی
ذوق شهرتها دلیل فطرت خام است و بس
صورت نقش نگین خمیازهٔ نام است و بس
از قبول عام نتوان زیست مغرور کمال
آنچه تحسین دیدهای زین قوم دشنام است و بس
عدهٔ از افراد جامعهٔ ماعطش سیری نا پذیری برای به شهرت رسیدن دارند، این عطش سیری ناپذیر در سالهای اخیر زیاد و از حد متعارف خود افزونتر شده است. چرا عدهٔ از مردم با حرص و ولع به دنبال مشهور شدن هستند و دوست دارند طرف توجه دیگران قرار بگیرند؟ علل و عوامل متعددی در این
زمینه دخیل اند و نمیتوان دلیل خاصی را به این موضوع نسبت داد. عمده ترین دلایل را میتوان چنین بر شمرد: شهرت طلبی در کودکان و نو جوانان نیازی طبیعی است رفتار توجه طلبانه خصیصهٔ مرحلهٔٔ از رشد دوران کودکی است. منشأ این نیاز کسب مراقبت والدین به خصوص مادر و اطمینان یافتن از این مراقبت هاست. این نیاز بعدها به سمت جلب توجه دیگران از طریق روابط با دیگران پیش میرود و بنا براین، در بعضی از جوانان و بزرگسالان نمودهای این توجهطلبی به شکل شهره شدن میکند.
شهرت نشانهٔ از خودشیفتگی است، خودشیفتگی یک خصیصهٔ دورهٔ کودکی است که در فرد سالم به دگردوستداری میانجامد. تا خودشیفتگی نباشد، دگردوستی در میان نخواهد بود. خصائص اصلی خودشیفتگی عبارتند از: میل به در کانون توجه دیگران بودن، برای خود ارج و ارزشی خاص قائل شدن، و میل به رفتار کردن و معامله با وی به شکلی متمایز از دیگران اما خودشیفتگی علاوه بر دوران کودکی، در برههٔ از نوجوانی هم در افراد ایجاد میشود، زیاد ایستادن مقابل آیینه و به سر و وضع خود رسیدن که معمولا در دوران نوجوانی دیده میشود، از مظاهر این خودشیفتگی است. این خودشیفتگی به تدریج در فرد سالم، یعنی کسی که مراحل رشد را به شکل سالم و طبیعی طی کرده، حل میشود و او از خود به دیگری رو میکند. اما احتمال دارد که به دلایل گوناگون خودشیفتگی فرایند و مسیر طبیعی خود را طی نکند و به شکل یک خصیصهٔ بارز درآید. در این صورت، وی شخصی خواهد شد با خصائص شخصیتی خودشیفته یا در حالتهای بیماریگونه، فردی مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته. در این صورت، فرد دارای خصائص شخصیتی خودشیفته علاوه بر دیگر خصائص خودشیفتگی، همواره میل به مطرح شدن هم دارد، یعنی شهره شدن در بعضی افراد ناشی از خودشیفتگی و حالتهای وابسته به آن است شهره شدن تلاشی ست برای جبران خودکم بینیها و احساس ناایمنی، روانشناسان معتقد به این دیدگاه میگویند هر تلاشی برای شهره شدن در حقیقت کوششی است برای جبران؛ جبران حقارتها، احساس ضعفها و کمبودها و خودکمبینیها. در این نگاه، شهره شدن در کمبود عزت نفس و تحقیر خویشتن ریشه دارد و بنا براین، برای رفع آن باید به افزایش عزت نفس و رفع حقارتها پرداخت، گفته میشود که فرد چه احساس خودکم بینی داشته باشد و چه احساس ناایمنی اجتماعی و خانوادگی، اعتماد به نفس او به شدت آسیب پذیر میشود و وی برای رفع این آسیب پذیری و کسب اعتماد به نفس به کارهای گوناگونی دست میزند که یکی از آنها شهره شدن است، چون شهره شدن نوعی احساس اعتماد به نفس کاذب به فرد میبخشد و احساس ناامنی وی را جبران میکند، شهره شدن نشانهٔ از میل به کسب اقتدار است چرا که در این نگاه نیز شکلی از احساس خودکمبینی در فرد وجود دارد و او برای جبران آن یک شکل خاص یعنی مقتدر شدن را برمیگزیند و چون شهره شدن ماسکی ست بر احساس ضعف و کسب اقتدار، به آن رو میکند. در حقیقت، افرادی که شهره شدن را برای جبران کمتوانی یا نا توانی خویش برمیگزینند دو پیام به دیگران میدهند:
من ضعیف نیستم، قدرت دارم؛ چون شهرهام و قدرتمند، ورود به حریم من با تبعاتی همراه است، شهره شدن ناشی از اندک بودن گزینههای کسب وجههٔ اجتماعی است از دید روا نشناسی اجتماعی، ابراز خویشتن و کسب وجههٔ اجتماعی و یا آن گونه که پیشتر بیان شد، توجهطلبی نیازهایی طبیعی و بخشی از الزامات زندگی اجتماعی آدمی هستند و تنها عارفان و بیمارانند که از این مقوله پرهیز دارند. کسب وجههٔ اجتماعی نوعی تأیید خویشتن است، چرا که افراد اگر دریابند که دیگرانی هستند که آرا و رفتار آنها را تأیید میکنند یا الگو قرار میدهند، به شکلی حس تأیید خودشان تقویت میشود. اما برای کسب وجهٔ اجتماعی جامعه باید شیوهها و راه های گوناگونی را پیش پای افراد بگذارند. هنگامی که به دلایل متعدد راههای چندانی در جامعه برای کسب وجهٔ اجتماعی وجود ندارد و به عبارت دیگر، گزینهها محدودند. گزیری جز توسل به همان چند روش موجود وجود ندارد. در واقع چنین مینماید که در این دیدگاه شهره شدن را میتوان با مفهومی در روانشناسی اجتماعی با عنوان روانشناسی چاره ناپذیری تبیین کرد.
شهره شدن یک تب اجتماعی است این نگاه معتقد به سرایت اجتماعی است و میگوید شهره شدن هم مثل سایر پدیدههای اجتماعی که شکل مد به خود میگیرند، نوعی تب اجتماعی است، با این تفاوت که چون شهره شدن با منافع و امتیازات درازمدتتری همراه است، طبعاً ماندگاری بیشتری دارد. با این همه، دیر یا زود شهره شدن هم از نفس میافتد و یا حداقل تغییر حالت خواهد داد، همانگونه که در وجوه دیگرش (مثل جراحی پلاستیکی پوز و بینی) چنین شده است.
شهرت طلبی یا خود شیفتگی بیماری خطر ناکی ست که انسان را تا پای عمر رنج میدهد و سود بدست آمده از آن نیز هیچ است.