جنگ در غزه، مصر بین نگرانی و استفاده از موقعیت

سیاسي
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

ترجمه از فرانسه شروین احمدی
ورود اولین کاروان های کمک های بشردوستانه به غزه در ۲۱ اکتبر از طریق گذرگاه رفح ، تأیید کننده این امر است که مصر از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در خط مقدم درگیری بین اسرائیل و حماس قرار دارد. رئیس جمهور عبدالفتاح السیسی باید از یک سو بین فشارهای اسرائیلی ها و متحد آمریکائی اش برای استقبال از پذیرش پناهندگان در سینا، و از سوی دیگر بین دفاع از حاکمیت ملی کشور و حمایت مردمش از فلسطینی ها بندبازی کند. کمتر از دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، بحران کنونی می تواند به نفع وی عمل کند.    

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، طی یک سخنرانی پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، از هموطنان خود خواست مراقب اخبار بی پایه باشند: به گفته وی شایعاتی درباره هشدار سرویس‌های مصری به همتایان اسرائیلی خود در مورد قریب‌الوقوع بودن یک عملیات گسترده از غزه، ، بی اساس بوده است. درست یا نادرست، این شایعات بر نقش همکاری امنیتی دوجانبه بین دو کشور تاکید و آنرا در چارچوب بحران کنونی برجسته می کند.

بی شک حمله حماس با توجه به عنصر غافلگیری آن یک موفقیت تاکتیکی به حساب می آید. جناح مسلح حزب اسلامگرای فلسطینی در روز جشن و تعطیلی برای اسرائیلی ها این حمله را در حالی آغاز کرد که بخش عمده ای از سربازان اسرائیلی در دیگر اراضی اشغالی فلسطین، به ویژه در قدس شرقی و در نزدیکی جنین و نابلس در کرانه باختری متمرکز شده بودند.

فراتر از شکافتن سیستم دفاعی اسرائیل، این حمله ناکامی‌ سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل را که خطاناپذیر تلقی می‌شدند، برجسته می کند. این شرائط نوین ما را ملزم می کند توازن قوائی را زیر سوال ببریم که بین بازیگران اصلی مذاکرات آتش بس بلندمدت در نوار غزه(اسرائیل، مصر و البته حماس)، وجود داشت، بازیگرانی که سال ها با یکدیگر تعامل داشته اند.

بن بست مذاکرات آتش بس
از زمان پیروزی حماس در انتخابات سال ۲۰۰۶ و تسلط آن بر نوار غزه در سال ۲۰۰۷، منطقه فلسطینی تحت محاصره، صحنه چندین جنگ به ویژه در سال های ۲۰۰۶، ۲۰۰۸-۲۰۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ و چرخه های خشونت تقریباً هفتگی بوده است. به طور معمول، خمپاره‌ها و راکت‌ها از یک طرف، موشک‌ها از سوی دیگر رد و بدل می گردد و درگیری منجر به مذاکراتی در محل می‌شود که گاهی در عرض ۲۴ ساعت به پایان می‌رسد و وضعیت شکننده موجود ادامه می دهد. دنباله ماجرا تقریباً از قبل نوشته شده است. این مذاکرات - غیرمستقیم - بین حزب اسلامگرای فلسطین و دولت اسرائیل با واسطه‌گری سرویس‌های اطلاعاتی مصر انجام می‌شود. رئیس جمهور حسنی مبارک (۱۹۸۱-۲۰۱۱) در جریان انتفاضه دوم برای مدیریت «پرونده فلسطین» ، این ماموریت را به سرویس‌های اطلاعاتی مصر داده بود.

مذاکرات آتش بس به منزله مدیریت کوتاه مدت درگیری بین حماس و مقامات اسرائیلی است. سرویس های اطلاعاتی مصر، که شناخت عمیقی از جامعه غزه دارند (۱)، نقش شریک را در این پرونده به عهده می گیرد، زیرا «آرامش در غزه» برای قاهره شرط لازم برای ثبات در شبه جزیره سینا است. بنابراین، امنیت ملی مصر به طور مستقیم با تحول شرایط سیاسی و امنیتی در منطقه همسایه فلسطینی مرتبط است. رژیم کنونی السیسی با صراحت بر این پیوند عینی تاکید و از حزب اسلامگرای فلسطینی درخواست می کند که در «مبارزه با تروریسم» علیه گروه‌های کوچک سلفی-جهادی با قاهره همکاری نماید.

بدین ترتیب،یک همکاری امنیتی سه جانبه ، با حماس و همچنین با مقامات اسرائیلی ، به خوبی تثبیت شده بود(۲). در مقابل، حماس خواستار رفع محاصره برای امکان تحرک فلسطینیان در غزه و همچنین ساخت زیرساخت ها و گسترش منطقه ماهیگیری شد. این حزب اسلامگرا همچنین خواستار آزادی هزاران زندانی خود در اسرائیل شد. در سال ۲۰۱۱، با وجود طولانی بودن مذاکرات (از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱)، تبادل اسرای فلسطینی برای آزادی سرباز گیلاد شالیت با واسطه گری افسران اطلاعاتی مصر انجام یافت.

اگرچه سرویس های مصری نقش اصلی را در روابط بین دولت اسرائیل و حماس ایفا می کنند، اما باید اذعان داشت که این روند چندین سالی است که متوقف شده. پس از یک حمله نظامی ویرانگر دیگر اسرائیل در سال ۲۰۲۱، حماس، که محبوبیتش در نوار غزه همچنان رو به کاهش بود و تحت فشار جمعیتی در غزه قرار داشت که در ناامیدی مطلق بدلیل وضعیت فاجعه بارشان بسر می بردند، خواستار تسریع مذاکرات شد تا از فشارمحاصره را بکاهد. تلاشی بیهوده، سیاست داخلی اسرائیل این مذاکرات را بی ثمر کرده بود.

اختلاف منافع بین اسرائیلی ها و مصری ها
قدیمی بودن همکاری امنیتی مصر و اسرائیل و گفتگوهای دوجانبه با حماس، هرگز مانع از بی اعتمادی طرفین نشده است. به یاد داشته باشم که هرچند رژیم مصر حماس را یک «سازمان تروریستی» نمی شناسد، اما این جنبش را با اخوان المسلمینی مرتبط می داند که از زمان جمال عبدالناصر (۱۹۵۶-۱۹۷۰) با سرکوب تقریباً مداوم روبرو بوده است . سرکوبی که از سال ۲۰۱۳ با به قدرت رسیدن ژنرال السیسی تشدید شده است. بنابراین هیچ روابط دیپلماتیک رسمی ای وجود ندارد، تا حدی که افسران اطلاعاتی جای دیپلمات ها را در این مذاکرات می گیرند.

به همین ترتیب، اگر روابط مصر و اسرائیل هرگز به اندازه زمان ظهور السیسی صمیمانه نبوده است، به نظر می رسد فاصله مشخصی بین دو کشور پس از آغاز روند عادی سازی بین اسرائیل و برخی پایتخت های عربی ایجاد شده است(۳). اگرچه قاهره حمایت خود را از این توافقات نشان می دهد، اما می ترسد که مصر به حاشیه رانده شود و آرزوهایش برای رهبری منطقه زیر سوال رود. رژیم بدون اینکه بتواند آشکارا اعلام کند، البته می‌ترسد که این توافق‌ها نقش قاهره و آرزوهایش برای رهبری در منطقه تضعیف کند.

در مورد مذاکرات آتش بس، عملیات «سیل الاقصی» از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نشان دهنده این در حاشیه قرارگرفتن نسبی است و تماس ها با سرویس های اطلاعاتی مصر به حالت تعلیق درآمده است. دولت‌های اسرائیل و آمریکا از قطر که مدت‌ها درگیر مذاکرات آتش‌بس و میزبانی از رهبران سیاسی حماس بود، خواسته تا میانجیگری کند، به‌ویژه با هدف آزادی گروگان‌ها و اسرای اسرائیلی. به همین ترتیب، ترکیه و عربستان سعودی اعلام کرده اند که آماده ایفای نقش میانجی هستند. این امر از جمله با موضع دو پهلوی قاهره، که مستقیماً در بحث آتش بس درگیر است، توضیح داده می شود. در واقع، رفع محاصره فلسطینی ها از سوی مقامات اسرائیلی فقط از طریق مرز بین غزه و مصر پذیرفته شده، امری که موجب تشدید تشنج در توازن قوا بین مذاکره کنندگان اسرائیلی و مصری و انسداد بین دو طرف شده است.

بحث مبادله زمین یا واگذاری بخشی از سینا برای اجازه گسترش نوار غزه یا حتی ایجاد جایگزینی برای آن موضوعی تکراری است که از زمان حمله تهاجمی اسرائیل به نوار ساحلی و جابجایی اجباری نزدیک به یک میلیون غزه از شمال به جنوب ، به شیوه ای بسیار خشن دوباره مطرح شده است. ایده توسعه شمال سینا برای تبدیل آن به منطقه ای صنعتی و ایجاد بازار کار برای غزه که قبلاً در سال های مبارک مطرح شده بود، در زمان انتشار بخش سیاسی «معامله قرن» در ژانویه ۲۰۲۰ توسط ایالات متحده تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ مجددا مطرح شد. رژیم مصر به سرعت چنین پروژه ای را رد کرد و در روزهای اخیر همچنان بر امتناع قاطع خود از واگذاری بخشی از سینا به نام تمامیت ارضی کشور تاکید کرده است.

در چنین زمینه ای ، یک زورآزمائی بین مصر و اسرائیل (با حمایت دولت آمریکا) ایجاد شده است. توقف صادرات گاز اسرائیل به مصر پس از آغاز تهاجم نظامی به رهبری تل آویو، گواه این امر است(۴). مصر در حال حاضر به مواضع خود پایبند است: از تخلیه فلسطینی ها از طریق گذرگاه رفح امتناع می کند و در عوض خواستار ایجاد یک کریدور بشردوستانه برای انتقال کمک ها به نوار غزه است. ترافیکی یک طرفه.

شبه جزیره سینا ، پنهان در پشت مسئله غزه
علاوه بر سوال ظریف تونل های حفر شده بین مصر و غزه که برای قاچاق استفاده می شود و بیشتر آنها توسط ارتش مصر در سال ۲۰۱۲ تخریب شد، ترس رژیم های متوالی مصر از سرریز شدن ساکنان منطقه همسایه حداقل از زمان شروع محاصره به حقیقت پیوسته و تاثیر یک شوک الکتریکی را برای قاهره داشته است. در ژانویه ۲۰۰۸، هزاران فلسطینی از غزه با هجوم به مرز مصر، محاصره را شکستند و توانستند وارد خاک مصر شوند و چند روز در آنجا مستقر شدند. در آن زمان، مقامات مصری کاملا در مقابل این هجوم مستاصل شده بودند.

اما تهدیدی که قاهره از ناحیه فلسطین و همچنین شمال سینا احساس می‌کند، همچنین از سوی مارشال السیسی استفاده ابزاری‌ می شود و به وی اجازه می‌دهد تا نظامی‌سازی این بخش از شبه جزیره را توجیه کند. استفاده رژیم مصر از مفهوم اجماع برانگیز «امنیت ملی» ، توجیه مجموعه ای از اقدامات امنیتی را ممکن می سازد.

بدین ترتیب، سیاست‌های تامین امنیت شبه جزیره سینا منجر به یک بازسازی بزرگ ارضی، به ضرر جمعیت غیرنظامی، و تسهیل گسترش زیرساخت‌های مدیریت شده توسط ارتش مصر شده است. در اکتبر ۲۰۱۴، اعلام وضعیت اضطراری در شمال سینا ، آنرا به «منطقه نظامی» تبدیل کرد، وضعیتی که تا به امروز لغو نشده است. هرچند اطلاعات در مورد تحولات در این منطقه برای غیرنظامیان غیرقابل دسترسی است، اما با این حال، ما می دانیم که ارتش عملیات هایی را انجام داده که شامل تخریب گسترده خانه ها و مشاغل بوده است. گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر (HRW) که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، سرکوب و جنایات جنگی توسط نیروهای مصری را محکوم کرد(۵). ایجاد یک منطقه حائل به طول چندین کیلومتر در مرز با نوار غزه باعث جابجایی های اجباری و همچنین دستگیری های خودسرانه و حتی ترورها بین ژوئیه ۲۰۱۳ تا آوریل ۲۰۱۸ شد.

یک کمپین انتخاباتی مزاحم
شمال سینا، یک منطقه نظامی محصور و اکنون متروکه شده، برای اسرائیلی‌ها منطقه‌ای مناسب برای ایجاد اردوگاه آوارگان به نظر می‌رسد که می تواند برای مدتی نامعلوم فلسطینی‌هایی که از نوار غزه کوچ داده می شوند را اسکان دهد.

در صورت به تحقق پیوستن چنین سناریوئی که خواست نخست وزیر اسرائیل است و فلسطینی ها از آن وحشت دارند ، شاهد یک «نکبت» دوم خواهیم بود. اما برای رسیدن به این هدف، باید رژیم مصر را مجبور به رضایت کرد. قدرت السیسی رودرو با انتخابات ریاست جمهوری در دسامبر آینده، در پس زمینه خشم مردم در مواجهه با تورم روزافزون و بحران بدهی بی سابقه، شکننده شده است. علاوه بر این، جمعیت کشور تا حد زیادی به آرمان فلسطین متعهد هستند و شروع به بسیج در حمایت از آن کرده است، از جمله به شکلی بی سابقه در میدان تحریر، که تظاهرات در آن به دلیل شرائط سرکوب ممنوع اعلام شده. با توجه به اینکه بسیج های کنونی در مصر رژیم را نیز هدف قرار می دهند، بدون شک درگیری اسرائیل و فلسطین به رئیس جمهور السیسی اجازه نخواهد داد که توجه مصری ها را از مبارزات انتخاباتی فعلی منحرف کند. بنابراین او باید تلاش کند برای کسب رای چهره خوبی ا زخود در ارتباط با فلسطین نشان دهد. در نهایت، اگر نکبت جدیدی اتفاق بیفتد، می توان شرط بندی کرد که رئیس جمهور مصر از این موقعیت استفاده خواهد کرد که تا یک معامله مالی بزرگ به نفع قدرت خویش انجام دهد.

۱- مصر از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ نوار غزه را اداره می کرد و افسران اطلاعاتی مدتهای طولانی مسئول این بودند.

۲- از زمان عملیات «عقاب» در سال ۲۰۱۲ (همراه با اسرائیل)، اولین استقرار گسترده نیروهای مصری در سینا پس از جنگ ۱۹۷۳، همکاری امنیتی بین تل آویو و قاهره در این منطقه همچنان بیشتر شده است. حتی در دوران کوتاه به قدرت رسیدن محمد مرسی (۲۰۱۲-۲۰۱۳).

۳- در سال ۲۰۲۰، توافقات عادی سازی بین اسرائیل، امارات متحده عربی، بحرین و مراکش و سپس در آغاز سال ۲۰۲۱ با سودان امضا شد. در جریان حمله حماس در ۷ اکتبر، مذاکرات عادی سازی بین تل آویو و عربستان سعودی تحت نظارت ایالات متحده در جریان بود.

۴- « Knock-on effects for Egypt as Israel halts production of natural gas at Tamar field, deliveries via EMG pipeline », Mada Masr, 12 octobre 2023.

۵- « Égypte : Graves abus et crimes de guerre dans le Sinaï Nord », HRW, 28 mai 2019.