میر عبدالواحد سادات
هوشدار و هشدار اى هموطن عزيز :
اظهر من الشمس است كه صلح شرط بقاى افغانستان و مبرمترين نياز مردم به عزا نشسته ما ميباشد .
بدينرو پرداختن به كم و كيف صلح مكلفيت هر افغان در داخل و خارج كشور ميباشد .
خوب است ، قبل از انكه كشتى شكسته ما در گرداب طوفانزايى حوادث غرق گردد ، بر اساس منافع و مصالح علياى افغانستان اين سوال را مطرح نماييم كه :
افغانستان عزيز ما در آستانه گذار بشاهراه صلح و يا سقوط قرار دارد ؟
پاسدارى هميشگى من از " انقلاب اميد " مانع ابراز تشويش و نگرانى من نخواهد گرديد .
مواردى را كه من ديشب بعد از شنيدن مصاحبه اقاى خليل زاد با تلويزيون طلوع ياداشت نمودم ، بمثابه نگرانى جدى خود از ، " توافق " مطروحه با هموطنان عزيز شريك ميسازم :
درين نه ماه اقاى خليل زاد پيوسته اين موضوع را به تكرار مطرح و خاطر جمعى داده است كه :
" روى هيچ چيز موافقه نميشود تا بر هر چهار مورد توافق صورت نگيرد "
اكنون خلاف تعهد موضوعات را دو قسمت نموده و با توافق بر دو مورد " موافقتنامه " را " امضا " مينمايند .
البته چگونگى مذاكرات و بحث بر موارديكه ناقض حق حاكميت ملى افغانستان است ، منجمله رهايى محبوسانيكه بر طبق قانون و توسط محاكم افغانى محاكمه گرديده اند ، ايجاب بحث جداگانه را مينمايد .
اقاى خليل زاد و همچنان وزير خارجه امريكا چندين بار تكرار نموده اند كه ما ، نه بخاطر بيرون كردن قوا ، بل بخاطر صلح مذاكره مينماييم .
اكنون و برخلاف بخاطر مصالح كمپاينى اقاى ترامپ بر بيرون رفت قوا در احوال تاكيد دارند كه افغانستان اماج تروریسم و تشديد جنگ اعلام ناشده پاكستان قراردارد . اقايان خليل زاد و پامپيو چندين بار گفته اند كه :
هدف ما از مذاكرات كشاندن طالبان به مذاكرات با دولت افغانستان ميباشد ، در حاليكه صحبت از نهايى شدن توافق ميشود ، طالبان كماكان در موضع قبلى شان بخاطر عدم مذاكره با دولت پافشارى مينمايند .
در حاليكه بر اساس تجارب جهانى و تيورى حل منازعات ، مذاكرات فقط در وجود دو طرف جنگ ( دولت و طالبان ) معنى دارد و متاسفانه در افغانستان نشست هاى تفاهمى را با مذاكرات مغالطه مينمايند .
البته اين مذاكرات غير مشروط بخاطر دستيابى به صلح مشروط انجام ميابد و صلح كه قيمت دارد ، توسط جوانب درگير قيمت ان مشخص و هردو طرف بايد انرا بپردازند و مسايل مربوط به نوعيت رژيم سياسى و نظام حقوقى و ... نيز در همين مذاكرات ميتواند مورد بحث قرارداده شود .
اتش بس بايد در صدر اجندا قرار ميداشت و در حاليكه متاسفانه مردم بيگناه و اهالى ملكى اماج دهشت و كشتار قراردارند و جنگ تشديد بيسابقه يافته است ، اقاى خليل زاد در " موافقت نامه " از اتش بس قسمى و محلى صحبت نمود كه اشكارا به معنى تداوم جنگ و خونريزى ميباشد .
اتش بس بايد بمثابه خواست همگانى و نياز اصلى مردم مظلوم و به عزا نشسته بايد پيشرط هر نوع توافق با طالبان و سراسرى مطرح گردد .
اقاى خليل زاد اعتراف نمود كه " موافقت نامه " با امارت اسلامى طالبان ميباشد . پروسه بزرگ نمايى و قباحت زدايى از طالبان كه با اشتياق توسط جلابان سياسى افغان در مسكو و لاهور انجام بافت ، اكنون به رسميت دان حاكميت امارت طالبان منجر ميگردد كه به معنى حضور دو حاكميت با سيستم هاى سياسى و نظام حقوقى متفاوت در يك سرزمين ميباشد .
اين موضوع كه بظاهر ساده و دو حاكميت و در حضور وسيع داعش در شمال و شرق كشور و موجوديت گسترده مافيايى مواد مخدر و معادن و هزاران تفنگبدست بى بند و بار جهادى و ... در عدم حضور عساكر امريكا ، زمينه ساز اشوب و ملك الطوايفى ميگردد .
البته اقايان ترامپ ، پامپيو و خليل زاد بياد داشته باشند كه در قبال افغانستان تعهد حقوقى واخلاقى دارند كه عدم الزام به ان ، دولت امريكا را بمثابه اشغالگر ثبت تاريخ مينمايد .
با حرمت