دشت از گریۀ من بستر دریاست هنوز
دردم از چهرۀ افسرده هویداست هنوز
بیش ازینم به جهان شهرۀ افواه مساز
همه جا بر سر من غلغله برپاست هنوز
دولت وصل تو سرفصل تمناست مرا
جان من بسته به آن زلف چلیپاست هنوز
عشق تو روزنۀ آتش جان سوز من است
یاد تو ورد زبان و دل شیداست هنوز
جرئت خواهش وصلت به چه انداز کنم
در فراق تو لب دوخته گویاست هنوز
پاسخ آن غزل ورزی عزیزا گفتم
دل نفرین شدۀ ماست که تنهاست هنوز
عزیزی غزنوی
۲ جنوری ۲۰۲۲ تورنتو/کانادا