منظومه ء که تقدیم میگردد ملهم از داستان واقعیست که محترمه داکتر صاحب انار کلی نماینده مردم در ولسی جرگه و اشتراک کننده لویه جرگهء صلح در یکی از مصاحبه هایشان با اشک آه بیان داشتند.
وه چه درد ناکست درین مرزکهن قصه خونبار امروز وطن
از بدخشان قصهء دارم غمین از بلاد کوهسار نازنین
دو برادربهر تامین معاش بودند هردو در تکاپو درتلاش
زان یکی خدمت به میهن را گزید بر دفاع میهنش خوش میدمید
آن دگر شد با مخالف همنوا در صف طالب دخیل در ماجرا
دو برادر بود مقابل درمصاف ازمهیب فتنه از وهم وگزاف
در کمین طالب آن یک شد هلاک واندگر شد ازهجوم فوج به خاک
طعمهء این جنگ نه جز افغان بود این مصیبت فتنهء شیطان بود
سالها افتاده ایم درخاک وخون ازمهیب فتنه و مکر و فسون
از برای ختم این وهم و نفاق شد کثیرملت اندر اتفاق
جمع گردیدند زهر کنج و کنار تا بیابند راه صلح پایدار
طالب و مجاهد اند تابع جنگ در بهای پول ندارند نام وننگ
زآن سبب نایند به اجماع ملت چون ندارند غیرت و افغانیت
رهبران شان نیند آزاد رای بر دهان خصم میهن اند چو نای
ساز خود را میدمد دشمن براو کی زصلح و خیردارند گفت وگو
لعنت حق باد برتو ای ذلیل پول و قدرت بود جهادت را دلیل
جوی خون جاری نمودی سالها از برای نفع دشمن بی حیا
چون شدی بندهء پول درپای غیر می نبینی امرحق درصلح وخیر
حرف بری گوشدار ای هموطن وا رهان خود را ازین مکروفتن
ملت افغان کنون گشته به پا میشوند آزاد زظلمت با صفا
روسیای ملت و قوم و جهان میشوند رانده زهریک آستان
ف.بری