فقیر احمد عزیزی غزنوی
باز گرد ای عید حزن افزای اندوه آفرین
ما حزینان را چنین عید غمین در کار نیست
باز گرد ای عید آنجایی که از آن آمدی
هیچ چیزی پیش مایان چون تو نا هنجار نیست
فاقد کیف است بر ما انسجام هر سرور
عید ما خونین دلان چون سالهای پار نیست
نیست یک فردی که نبود دست او از خون حنا
نیست یک قلبی که از تیغ ستم افگار نیست
خنده از بدو نمو پیوند گریان خورده است
مشکل است ار دیدۀ یابی که آتشبار نیست
سرو اندامان نو پا ز آتش بم سوختند
پیر مردی یا زنی نبود که ماتمدار نیست
بوی امن و رنگ آسایش نه می آید به چشم
آنچه در گوش آیدم جز ناله های زار نیست
وای از دست بشر رویان شیطانی ضمیر
گرگ هم اینقدر وحشی خصلت و خونخوار نیست
فقیر احمد عزیزی غزنوی
تورنتو کانادا