عید

د اونۍ شعر
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times


فقیر احمد عزیزی غزنوی


باز گرد ای عید حزن افزای اندوه آفرین
ما حزینان را چنین عید غمین در کار نیست
باز گرد ای عید  آنجایی که  از آن آمدی
هیچ چیزی پیش مایان چون تو نا هنجار نیست


فاقد کیف است بر ما انسجام هر سرور
عید ما خونین دلان چون سالهای پار نیست
نیست یک فردی که نبود دست او از خون حنا
نیست یک قلبی که از تیغ ستم افگار نیست
خنده از بدو نمو پیوند گریان خورده است
مشکل است ار دیدۀ یابی که آتشبار نیست
سرو اندامان نو پا ز آتش بم سوختند
پیر مردی یا زنی نبود که ماتمدار نیست
بوی امن و رنگ آسایش نه می آید به چشم
آنچه در گوش آیدم جز ناله های زار نیست
وای از دست بشر رویان شیطانی ضمیر
گرگ هم اینقدر وحشی خصلت و خونخوار نیست
فقیر احمد عزیزی غزنوی
تورنتو             کانادا