موجود دو پا

د اونۍ شعر
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

ف.بری

ما ندیدم اینچنین مخلوق وحشیی دو پا

در رهء موهوم دایم در ستیزو ماجرا

مذهب او کشتن است و جهد او درزندگی

محو آنچه درجهان باشد از جنس رف

نی به خود دارد ترحم نی به ابنای بشر

او نه انسان است نه حیوان، است موجود خطا

اشرف مخلوق بود، مقصد زخلق آدمی

در تخالف افتاده وصف این ها نا بجا

این ستم بر ملت افغان روا گردید از آن

کاز مهیب تفرقه ازاصل خود گشتیم جدا

می نماید زیر ریش ما دشمن همچو دوست

جوی خون جاریست در میهن زتفتین وریا

گر بیابیم راه احسان و  وفا و همدلی

مشت پولادین ما باشد سپر بر هر بلا

وقت آن آمد بری با بینش و عقل و خرد

 درطریق محو دشمن با همی  خیزیم به پا