افغانستان، اگرچه بهعنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جدید است؛ اما، این سرزمین از لحاظ قدمت تاریخی، یکی از کهنترین کشورهای جهان بهشمار میرود.[۱]
افغانستان به دلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم پیوندگاه تمدنهای بزرگ جهان بوده و یکی از مهمترین مراکز بازرگانی عصر باستان بهشمار میرفتهاست. این موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی افغانستان در شکلدادن موزائیکی غنی از فرهنگها و تمدنهای بزرگ همچون ایرانی، یونانی، بینالنهرینی و هندی در این کشور نقش مهمی داشتهاست. از عصر پارینهسنگی و طی دورههای تاریخی، مردم افغانستان جایگاه عمدهای در معرفی و گسترش ادیان جهانی و نقش مهمی در بازرگانی و دادوستد داشته و گهگاه کانون مسلط سیاسی و فرهنگی در آسیا بودهاند. از این رو افغانستان در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمان و جهانگشایان بوده که ردپای آنها هنوز در گوشه و کنار این سرزمین دیده میشود.[۲]
همانطور که از میانرودان (بینالنهرین؛ عراق امروزی) بهسبب تمدنهای کهن و باستانیاش بهعنوان "گهوارهٔ تمدن"، و از مصر باستان بهسبب اهرام باستانیاش بهعنوان "عجایب دنیای باستان" خوانده میشود، از افغانستان نیز بهسبب موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکیاش و حضور موزائیکی غنی از فرهنگها و تمدنهای بزرگ و تاریخ هزاران ساله بهعنوان "چهارراهِ فرهنگهای باستان" یاد میشود.[۳][۴]
در این نوشتار دوران تاریخی پیش از اسلام افغانستان به دو دوره تقسیم میشود:
1. دوران پیشاتاریخ: دورانی که بهسبب نبود خط و کتابت در آن معلومات زیادی از آن در دسترس نیست و فرضیات دانشمندان از این دوره تنها بر آثار بدستآمده از کاوشهای باستانشناسی و مطالعات زبانشناسی استوار است؛ این دوران از دورهٔ پارینهسنگی زیرین که در این دوره نخستین شواهد باستانشناسی از حضور انسان در شمال کوهپایههای هندوکُش در حدود ۱۰۰٫۰۰۰ پیش از میلاد بهدست آمده، آغاز میشود، و تا پایان عصر بُرُنز و عصر آهن در اوایل سدهٔ هفتم پیش از میلاد (پیدایش خط) را در بر میگیرد؛
2. تاریخ باستان: دوران پس از پیدایش خط، که معلومات زیادی از آن در نوشتههای کهن به جای مانده، و از دورهٔ فرمانروایی مادها و هخامنشیان در اوایل سدهٔ هفتم پیش از میلاد آغاز میشود، و تا حمله اعراب به افغانستان در سدهٔ هفتم میلادی را در بر میگیرد.
دوران پیشاتاریخ[
دوران پیشاتاریخ یا دوران پیش از تاریخ یا ماقبل تاریخ از پیدایش انسان آغاز میشود و به پیدایش خط و کتابت منتهی میگردد. در آن دوران تجربهها و دستاوردهای مردم به سرعت از بین میرفت و دانش انتقال پیدا نمیکرد.
دوران پارینهسنگی[
نگارهٔ ۱: ابزارهای سنگی شامل انواع تیغههای کوچک، متعلق به دورهٔ پارینهسنگی پایانی (۳۰٫۰۰۰ پیش از میلاد) که از قَرَهکَمَر در ولایت سمنگان، شمال افغانستان بهدست آمدهاند.
دوران پارینهسنگی[پ ۱] یا عصر حجر (سنگ) کهن، نخستین، ابتداییترین و طولانیترین مرحله زندگی انسان است؛ از دو میلیون و پانصد هزار تا دورهٔ نوسنگی (عصر حجر نو)، زمانی که انسان با کشاورزی آشنا شد، در حدود دوازده هزار سال پیش را در بر میگیرد. این دوران خود به سه زیر دوره تقسیم میگردد:
1. دورهٔ پارینهسنگی زیرین یا قدیم[پ ۲] یا دورهٔ دیرینهسنگی که از حدود دو میلون و پانصد هزار سال پیش شروع و تا یکصد هزار سال قبل ادامه پیدا میکند. در این دوره، گونههای اولیهٔ سردهٔ انسان (Homo) ظهور میکند، که از آتش استفاده میکرده و ابزار ساز بودهاست. آثار دورهٔ پارینهسنگی زیرین در آفریقا، شرق مدیترانه و اروپا پیدا شدهاست.[۵]
2. دورهٔ پارینهسنگی میانی[پ ۳] یا دورهٔ میانسنگی-موسترین از حدود یکصد هزار سال قبل شروع و تا سی هزار سال پیش ادامه داشتهاست. انسان نئاندرتال در این دوره ظهور میکند. در این دوره، سنت ابزارسازی موسترین[پ ۴] پدیدار میشود که از ابزارهای پیشین پیشرفتهتر است و شامل تراشههای سنگی، رندهها، قلمها، برمهها (متهها)، چاقوهای دستهدار و انواع تبر بودهاست. در این دوره آیین تدفین وجود داشتهاست. انسان نئاندرتال به همراه متوفی ابزار، گُل و گِل اخرا دفن میکردهاست. بر اساس نظریهٔ خروج از آفریقا و با توجه به شواهد ژنتیکی و فسیلی، انسان خردمند[پ ۵] در این دوره، حدود هفتاد هزار سال پیش از خاستگاهش در قاره آفریقا خارج میشود و از طریق تنگهٔ آبی بابالمندب در قسمت جنوبی دریای سرخ به قارهٔ آسیا پا گذاشته و از آنجا به دیگر نقاط زمین مهاجرت میکند.[۶]
3. دوره پارینهسنگی پایانی[پ ۶]-بارادوستین از حدود پنجاه هزار سال پیش شروع و در ده هزار سال پیش پایان میگیرد. در این دوره انسان نئاندرتال از بین میرود و انسان خردمند در آسیای میانه پدیدار میگردد، و بدینترتیب این منطقه را به یکی از قدیمیترین منزلگاههای انسان تبدیل میکند.
دوران پارینهسنگی افغانستان
فاصلهٔ زمانی زیاد، دیدگاهمان را راجع به پیدایش نخستین مردمان در افغانستان، که در تراسهای رودخانهها و غارهای زیستگردار و پناهگاههای صخرهای در شمال و شرق این کشور امروزی میزیستند تار میکند. صدها ابزار سنگی در ساحههای متعدد در دشت و صحرا پراکنده شدهاند - ابزاری چون ابزار کوارتزی متعلق به دورهٔ پارینهسنگی زیرین (تبرهای دستی، چاقوهای دستهدار و تراشهها) با قدمتی بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ ساله - گواهی است بر موجودیت فعالیتهای منظم انسان در ابتداییترین بُرهههای تاریخی. اسکلت انسان نِئاندِرتال در طی اواسط دههٔ هفتاد میلادی در درهٔ کور در بدخشان، و همچنین استخوان گیجگاهی بزرگی یافت شدهاند که به عقیدهٔ دانشمندان میبایست متعلق به انسان امروزی با ویژگیهای نئاندرتالی باشد. لوئی دوپری، باستانشناس دانشگاه پنسیلوانیا راجع به کشف درهٔ کور میگوید:
شمال افغانستان شاید منطقهای باشد که هوموساپینسهای امروزی، یا دست کم گونهای از انسان امروزی، از نظر فیزیکی و جسمانی تحول پیدا کرده و شروع به متحول کردن فناوری عصر حجر کردند.
اما با حملهٔ شوروی به افغانستان در ۱۹۷۹ میلادی کاوشهای باستانشناسی را که احتمالاً میتوانست این فرضیهٔ شگفتانگیز را تأیید کند، متوقف ساخت.
در شمال افغانستان، از بلخ تا سرحد پاکستان، شواهدی روشن بر فرهنگهای عصر حجر، عصر نوسنگی و عصر بُرُنز اولیه موجود است. در یک پناهگاه صخرهای در قَرهکَمَر، در ۱۴ مایلی شمال سمنگان ابزاری متعلق به عصر حجر با قدمتی حدود ۳۰٫۰۰۰ پیش از میلاد بهدست آمدهاند. (نگارهٔ ۱) بیشتر از ۲۰٫۰۰۰ ابزار سنگی بدستآمده از آقکُپرُک (در ولایت بلخ) آنچنان ماهرانه ساخته شدهاند که باستانشناسان اغلب از سازندگان این ابزار در آقکُپرُک به عنوان «میکلآنجلوهای دورهٔ پارینهسنگی فوقانی» یاد میکنند. آثار بدستآمده از آقکُپرُک متعلق به یک دورهٔ فرهنگی است که ۵۰۰۰ سال، از حدود ۲۰٫۰۰۰ تا ۱۵٫۰۰۰ سال پیش طول کشید. در دورهای که هنرمندی ناشناس چهرهٔ یک مرد (یا یک زن؟) بر روی سنگ آهک کوچکی تراشیده - و یکی از نخستین ترسیمهای چهرهٔ انسان ساخت دست است که به ما رسیدهاست. (نگارهٔ ۲)
نگارهٔ ۲: سردیسی از انسان از آقکُپرُک، در ولایت بلخ، شمال افغانستان، پیرامون ۲۰٫۰۰۰ پیش از میلاد - نخستین ترسیم چهرهٔ انسان که تا اکنون در افغانستان کشف شدهاست.
اگرچه ترسیمهایی دیگر از استخوان و سفال در چکسلواکیا و فرانسه در دورهای مشابه ساخته شدهاند، اما بقایای حجاریهای آقکُپرُک هنوز یکی از قدیمیترین ترسیمهای شناختهشده از چهرهٔ انسان است که تا به کنون کشف شدهاست. اما چرا این کندهکاری صورت گرفته؟ شاید پاسخ این پرسش را هرگز نیابیم.
دورهٔ پارینهسنگی زیرین افغانستان ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینهسنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شدهاست. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدستآمده از دورهٔ پارینهسنگی زیرین در افغانستان هستند.[۷]
دورهٔ پارینهسنگی میانی افغانستان (۳۰٫۰۰۰–۵۰٫۰۰۰ پیش از میلاد): آثار بدستآمده از درهٔ کور (کُر)، در غرب بدخشان، نخستین شواهد آشکار زیستگاههای انسان را در افغانستان نشان میدهد. طی کاوشهایی در درهٔ کور در سال ۱۹۴۴ توسط لوئی دوپری و همکارانش، ابزارهای موسترین و جمجمهٔ انسان نئاندرتال بهدست آمده که مربوط به دورهٔ میانسنگی بوده و عمر آن را ۳۰ هزار سال پیش تخمین زدهاند.[۸] از دیگر پایگاههای باستانشناسی مربوط به این دوره میتوان از درهٔ چخماخ (در ولایت بلخ)، درهٔ دادِل (در ولایت بلخ)، دشت ناوُر (در ولایت غزنی)، غارِ مُردهگوسفند (در ولایت فاریاب)، حَیرَتان (در ولایت سمنگان)، قَرَهکَمَر (در ولایت سمنگان)، کِشم (در ولایت بدخشان)، سَرِ نمک (در ولایت سمنگان) و زَمبوکَن (در ولایت بلخ) نام برد.
دورهٔ پارینهسنگی فوقانی افغانستان (۱۰٫۰۰۰–۱۵٫۰۰۰ پیش از میلاد): آثار بهدست آمده از این دوره در آقکُپرُک (در ولایت بلخ)، درهٔ کلان (در ولایت سمنگان)، حَیرَتان (در ولایت سمنگان)، اسلامپنجه (در ولایت جوزجان)، کِلِفت (در ولایت بلخ)، کوکجَر (در ولایت سمنگان)، و سَرِ نمک (در ولایت سمنگان) یافت شدهاند.[۹]
دورهٔ فراپارینهسنگی افغانستان (۸٫۰۰۰–۱۰٫۰۰۰ پیش از میلاد) آثار بهدست آمده از این دوره در آقکُپرُک (در ولایت بلخ)، باد آسیا؟ (در ولایت بدخشان)، بهارک؟ (در ولایت بدخشان)، برخَنِ زادیان (در ولایت بلخ)، درهٔ کلان (در ولایت سمنگان)، هزارسُم (در ولایت سمنگان)، قَرَهکَمَر (در ولایت سمنگان)، لَنگارکیش؟ (در ولایت بدخشان)، رحمانگُل (در ولایت بدخشان)، سَندوکتی (در ولایت جوزجان)، شاهتپه (در ولایت سمنگان)، سیاهریگان (در ولایت سمنگان)، تاشگُذر (در ولایت فاریاب)، تاشقورغان (در ولایت سمنگان) و اوچتپه (در ولایت بلخ) یافت شدهاند.[۹]
دورهٔ نوسنگی
(۴۰۰۰–۸۰۰۰ پیش از میلاد)
دورهٔ نوسنگی واپسین مرحلهٔ عصر حجر است و قبل از عصر فلزات یعنی عصر مس (Chalcolithic)، عصر بُرُنز (۴۰۰۰–۸۰۰۰ پیش از میلاد) و عصر آهن (۷۰۰–۱۵۰۰ پیش از میلاد) آغاز میگردد. در دورهٔ نوسنگی، در برخی نواحی خاور میانه، انسان در حدود ۱۱ هزار سال پیش، از مرحله جمعآوری و شکار به مرحله کشت و اهلی کردن انتقال یافت. به این خاطر دورهٔ نوسنگی را «عصر کشاورزی» نیز دانستهاند.[۱۰]
در سال ۱۹۶۵ دکتر لوئی دوپری در نتیجه کاوشهای خود در آقکُپرُک، در جنوب مزار شریف و کنار بلخآب، آثاری را به دست آورد که براساس شواهد اهلیساختن حیوانات در این دوره، متعلق به دورهٔ نوسنگی است.[۱۱]
از دیگر پایگاههای باستانشناسی مربوط به دورهٔ نوسنگی میتوان از چاشبابا (در ولایت جوزجان)، چیلیکِ قُل (در ولایت جوزجان)، چیلیکِ یَلدَش (در ولایت جوزجان)، چیلیکِ یاسخان (در ولایت جوزجان)، گورزیوان (در ولایت فاریاب)، هزارسُم (در ولایت سمنگان)، جَرقودوق (در ولایت جوزجان)، کَوک (در ولایت جوزجان)، خواجه دوکوه (در ولایت فاریاب)، خواجه دوکوه نو (در ولایت فاریاب)، کیلیفت (در ولایت بلخ)، لَیرو؟ (در ولایت زابل)، قاق (در ولایت فاریاب)، قاقِ نظارآغا (در ولایت فاریاب)، قرهقُل (در ولایت جوزجان)، قَرهتپه (در ولایت سمنگان)، قورقودوق (در ولایت جوزجان)، سَفَروال (در ولایت جوزجان) و سیدآباد (در ولایت جوزجان) نام برد.[۹]
زمینهای کشاورزی با قدمتی ۲۰٫۰۰۰–۳۰٫۰۰۰ پیش از میلاد، که در هزار سُم و در کوهپایههای هندوکش یافت شدهاند، این واقعیت را تأیید میکنند که شمال افغانستان یکی از نخستین جایگاههای حیوانات و گیاهان خانگی بودهاست؛ و بعدها، روستاهای زراعی، با قدمتی ۵٫۰۰۰–۷٫۰۰۰ سال پیش از میلاد، در نزدیکی تپهٔ دِهمُراسی (پشتو: دِهمُراسی غوندَی) در ولایت قندهار، دورهٔ تحول انسان را نشان میدهد که روستاهایی با زمینهای کشاورزی پدیدار شده و جایش را به شهرهای کوچک دادهاست. در این دوران، شواهدی از فرهنگ عصر بُرُنز به وفور پدیدار میشود.
در این دوره، در حدود ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد، دهقانان و چوپانانی در جلگههای حاصلخیز پیرامون هندوکُش زندگی میکردند. این مردمان صنعت ابتدائی خانهسازی با خشت خام و سفالگری را با خود به همراه آوردند و بعدها، در عصر مس (Chalcolithic)، از فروش لاجورد (Lapis lazuli) که در سواحل و بستر رودخانهها مییافتند و تجارت آن به کشورهای اولیه باختری از طریق فلات ایران و میانرودان ثروتمند میشدند.[۱۲]
عصر بُرُنز و عصر آهن
(عصر برنز: ۱۵۰۰–۴۰۰۰ ق.م. عصر آهن: ۷۰۰–۱۵۰۰ ق. م)نگارهٔ ۳: تندیسهای ایزدبانوان مادر از مُندیگَک (چپ) و تپهٔ دِهمُراسی (راست)، گِل پُخته، ولایت قندهار، هزارهٔ سوم پیش از میلاد.
نگارهٔ ۴: سنگ لاجوَرد (لاتین: Lapis lazuli) نوعی سنگ قیمتی آبیرنگ است که تنها در افغانستان یافت میشود[۱۳] ولی از هزاران سال پیش در جهان خواهان زیادی داشتهاست. این سنگ در جواهرات فراعنهٔ مصر باستان، هنر خاور نزدیک باستان و تا هنر رنسانسِ ایتالیا به چشم میخورد. وجود دهها تُن سنگ لاجورد بکارفته در گنجینههای شاهان میانرودان (بینالنهرین) و فراعنهٔ مصر باستان نشاندهندهٔ این واقعیت است که این سنگ قیمتی در آن عصر در اوج مُد بوده و نیاکان باشندگان افغانستان در تجارت و بازرگانی در عصر بُرُنز نقش پویایی داشتند. همچنین ضرورت انتقال این همه سنگ لاجورد از افغانستان به خاور نزدیک و مصر گواه بر موجودیت امکانات و تأسیسات پیشرفتهٔ بین راهی در آن عصر است. سمت چپ، بالا: نمونهای از سنگ لاجوَرد. سمت چپ، پایین: لاجورد بکار رفته در یکی از زیورآلات توتعنخآمون، یکی از فراعنهٔ مقتدر مصر باستان، ۱۳۵۲–۱۳۶۱ پیش از میلاد. سمت راست: لاجوَردِ بکار رفته در «قوچ در یک بیشه»، بدستآمده از مقبرههای شاهی شهر باستانی اور، میانرودان (بینالنهرین) باستان، عراق امروزی، ۲۵۰۰–۲۶۰۰ پیش از میلاد.
فرهنگ عصر بُرُنز (عصر مِفرَغ) اولیه در شمال و شرق افغانستان پدید آمد. در عصر برنز سه تمدن باختر-مرو (که گاه 'تمدن آمودریا' نامیده میشود)، درهٔ سِند و جیرُفت (تمدنی نیاعیلامی) در افغانستان اثرگذار بودند.[۱۴] (نقشهٔ ذیل را ببینید). نخستین شواهد واقعی شهریسازی در تپهٔ دِهمُراسی (پشتو: دِهمُراسی غوندَی) و مندیگَک (در نزدیکی قندهار امروزی) پدیدار گشت، که پایتختهای محلی تمدن دره سند بودند. اقتصاد بر اساس گندم، جو، دامداری و معدنکاری استوار بود. سنگ لاجوَرد که در گورهای پادشاهان اور در جنوب عراق، پیرامون ۲۵۰۰–۲۶۰۰ پیش از میلاد، بکار رفته بود از بدخشان در شمالشرق افغانستان در همان دوره استخراج شده بود. همچنین شبکهٔ راه زمینی بازرگانی دوربردی با میانرودان (بینالنهرین) و مصر ایجاد شده بود. با اینکه بسیاری از آثار ساحههای چون دشت دَشلی به غارت رفته، آثار بسیار زیاد دیگری نیز کشف شده، و آثار بیشتری انتظار میرود در این ساحهها پیدا شوند. در طی جستجوهای باستانشناسان برای یافتن تمدن، آنها در مُندیگک (در نزدیکی قندهار امروزی) شواهدی از یک شهر واقعی پیدا کردند، و شواهدی از بناها و اشیائی که شهرهای واقعی برجای میمانند: بناهای مذهبی و آثار هنری حجاریشده و نقاشی شده. در مندیگک، باستانشناسان بنای ستوندار بزرگی متعلق به هزارهٔ سوم پیش از میلاد کشف کردند که درگاهش با خط سرخ ترسیم شده بود، و احتمالاً برای اهداف مذهبی بنا شده بود. در تپهٔ دِهمُراسی، باستانشناسان مجموعهای از یک زیارتگاه را پیدا کردند که حاوی اشیایی بود متعلق به مراسم مذهبی همچون شاخهای بُز، یک کاسه، مُهر مِسی، لولهٔ مسی توخالی، جام کوچکی از سنگ مرمر، و یک تندیس سفالگریشده و کندهکاریشده از یک ایزدبانوی مادر (نگارهٔ ۳) و تندیسی که نشانهٔ فراوانی بوده و مشابه تندیسهایی بود که در مندیگک نیز یافت شده بودند. عاقبت تپهٔ دِهمُراسی در حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد متروکه شد، شاید به دلیل تغییر مسیر رودخانه بهسوی غرب که تپهٔ دِهمُراسی آنجا بنا شده بود. مندیگک برای ۵۰۰ سال دیگر نیز دوام پیدا کرد. دو هجوم پیاپی قومی کوچنشین از سوی شمال باشندگان این ساحهها را بعد از ۲۰۰۰ سال زیست مداومشان در این شهر مجبور به ترک آن شدند. زمانیکه باستانشناسان در افغانستان تمدنهای باستانی را در مندیگک و دِهمُراسی کاوش میکردند، نزدیک به سه هزار کیلومتر آنطرفتر در غرب، در شهر باستانی اور در جنوب عراق، یک تیم دیگر از باستانشناسان زمانی که جواهر و آثار کشفشدهٔ دیگر یافتشده از مقبرههای شاهی (حدود ۲۴۰۰ پیش از میلاد) را مطالعه میکردند، به آثار چشمگیر دیگری برخوردند. بیش از بیست هزار مُهرههای ساختهشده از سنگ لاجوَرد از مقبرههای شاهی بیرون کشیده شده بودند که همگی دقیقاً ترکیب معدنی یکسانی داشتند؛ بدین معنا که همگی از یک معدن استخراج شده بودند. در واقع، پس از بررسیهای گسترده، به این نتیجه رسیدند که تقریباً هر یک از این لاجوردهای بکاررفته در جواهرات شاهانِ خاور نزدیک باستان (نگارهٔ ۴) - که هزاران کیلو سنگ لاجوَرد بود - همگی از یک رشتهکوه آمده بودند، معدن سرِ سنگ در اعماق هندوکش افغانستان.
انتقال این همه سنگ لاجورد از افغانستان تا میانرودان (بینالنهرین)، و حتی تا مصر (جایی که این سنگ آبیرنگ به عنوان اوج مُد انگاشته میشد)، و حمل اجناس قیمتی از آنطرف (همچون طلا، مس، سنگهای قیمتی، چوب و حیوانات غیر بومی) بدون تدارکات لجستیکی پیشرفته و مجموعهای از امکانات و تأسیسات بین راهی امکان نداشت. همانطور که شواهد باستانشناسی نشان میدهد، تمدن دوران هزارهٔ چهارم و سوم پیش از میلاد هیچ خلأئی را در پهناوری دنیای ارتباطی و تجاری که میانرودان را با هند و چین وصل میکرده، باقی نگذاشتهاست. در ۴۰۰۰ پیش از میلاد، شکلهای اولیه از زندگی شهری با فرهنگهای خاص در بازههای زمانی منظم رونق پیدا کرد، که نمونهٔ آن جاپاهای سنگی، در سرتاسر آسیای میانه است؛ بنابراین لاجوَردی که از معادن سرِ سنگ در افغانستان به شهرهای بزرگی چون اور در ۲۴۰۰ پیش از میلاد میرسید و در امتداد راههای تجاری حمل میشد، مبادلهٔ آن هزاران سال پیش از آن فعال بودهاست. برعکس تمدنهای میانرودان، مصر یا درهٔ سند، در تمدنهای آسیای میانه، رودهای برتری برای تمرکز دادنِ مردم، منابع و مبادلات در مسیر کوه تا اقیانوس وجود نداشت. با این وجود، آمیزشی بزرگ از مردمان متنوع و جوامع مستقل در این سرزمینهای دورافتاده برخاستند - یک شهرنشینی ناپیوسته که در آن کمبود آب و شرایط اقلیمی سخت معمول بودهاست.
آثار بهدست آمده از عصر بُرُنز در افغانستان (۱۵۰۰–۴۰۰۰ پیش از میلاد) در اکرمقلعه (در ولایت هلمند)، علیآباد (در ولایت کُندوز)، آقکُپرُک (در ولایت بلخ)، اَرَنجی (در ولایت جوزجان)، اَیَتانتپه (در ولایت سمنگان)، باد سهغوندَی (در ولایت قندهار)، باغِ پولغوندی (در ولایت قندهار)، بَرَگتوت (در ولایت فراه)، باسیز (در ولایت کُندوز)، بوئینهقره (در ولایت بلخ)، چادُرتپه (در ولایت بلخ)، چارسنگتپه (در ولایت قندهار)، چولِ آبدان (در ولایت کُندوز)، دَم (در ولایت نیمروز)، درهٔ کور (در ولایت بدخشان)، دَشلی ۱ (در ولایت جوزجان)، دشلی ۳ (در ولایت جوزجان)، دشلی شرقی (در ولایت جوزجان)، دشلی جنوبی (در ولایت جوزجان)، تپهٔ دِهمُراسی (در ولایت قندهار)، ده نو (در ولایت سمنگان)، فرخآباد (در ولایت بلخ)، گردانریگ (در ولایت نیمروز)، هیردایتپه (در ولایت فاریاب)، قندهار، خوشبای (در ولایت تخار)، خوشتپه (تپه فُلول) (در ولایت بغلان)، کهنه قلعه طالقان (در ولایت تخار)، لَیرو (در ولایت زابل)، مُندیگَک (در ولایت قندهار)، مُندیحصار (در ولایت قندهار)، قونسای (در ولایت کُندوز)، قورغانتپه (در ولایت تخار)، سعید قلعهتپه (در ولایت قندهار)، سسماق (در ولایت تخار)، شهر صفا (در ولایت زابل)، شیرآباد (در ولایت سمنگان)، شورتوغَی (در ولایت تخار)، سیاهریگان (در ولایت سمنگان)، اِسپیروَن (در ولایت قندهار)، تیکَر (در ولایت فاریاب) و اورتهبُز (در ولایت تخار) یافت شدهاند. (نقشهٔ بالا را ببینید)[۹]
تاریخ افغانستان (پیش از اسلام)
Typography
- Smaller Small Medium Big Bigger
- Default Helvetica Segoe Georgia Times
- Reading Mode