عزیزی غزنوی
آتشکده عنوان کلیات اشعار من است که در ۶۶۶ صفحه با قطع و صحافت مرغوب و کاغذ درجه یک اعلی به تیراژ ۱۰۰۰جلد، اول میزان در کابل چاپ شد.
اینک مقدمۀ را که بر آن نوشته ام حضور شما تقدیم میدارم:
چرا آتشکده؟ زيرا که آتش روشناييست، آتش زندگيست، آتش گرما می دهد، آتش از هر گونه آلودگی پاک و منزه است، گرمای خورشيد و روشنايی مهتاب از آتش سرچشمه می گیرد، آتش بر علاوۀ اين که يک عنصر مهم از عناصر چهارگانه است هميشه مورد استفادۀ بشر بوده و کارهای گوناگونی توسط آتش انجام می گيرد، اگر آتش نه می بود زندگی انسانها دشوار حتی نا ممکن بود.
واژۀ آتَش (ātaš) در زبان پهلوی آتَخش (ātaxš) و در زبان اوستايی، آتَرش (ātarš) است. اين واژه برگرفته از واژۀ اوستايی آتَر (ātar) و در زبان سنسکريت هوتش (هوت+اش) است، در پارسی ميانه آتُر ĀDUR يا ādar و در فارسی امروزی آذر است؛ آتش يکی از عناصر اصلی تشکيل دهندۀ جهان است، نياکان ما آتش را بسيار محترم می داشتند و از اين رو به اشتباه زردشتيان آتش پرست شناخته شدند، به جز زردشتيان پيروان آئينهای ديگر هم برای اين عنصر ارزش فوق العاده قائلند؛ پيروان بودا آتش را هرگز با پٌف خاموش نمی کنند.
چيرگی بر آتش يکی از نقاط عطف زندگی انسان بود که به مجموعۀ از تحولات انقلابی در زندگی آنان و تمايز آنها از ديگر انسان سانان منجر شد، استفاده از آتش به منظور گرما، پخت غذا، ذوب آهن، حفاظت و بسا موارد ديگر صورت گرفت، پخت غذا باعث شد تا هضم و جويدن غذاها ساده تر شده و مقدار انرژی قابل دريافت از مواد غذايی افزايش بيابد.
تعيين زمان دقيق تسلط انسان بر آتش کار آسانی نيست. شواهدی از بر پا شدن آتش در بيش از يک تا يک و نيم ميليون سال پيش در آفريقای جنوبی و حدود 700 تا 800 هزار سال پيش در اسرائيل وجود دارد، در سال 2012 بقايای آتشی که حدود يک مليون سال پيش افروخته شده بود يافت شده، اما نخستين مدارک از وجود يک نظام پخت و پز غذا که شامل آتش، آتشدان و اجاق شود به حدود 400 هزار سال بر می گردد.
آتش نزد ملت های متمدن جهان دارای ارج و احترام بسيار بوده و است، هندوان خدای آتش را آگنی می نامند، يونانيان خدايگان آتش را«هستی Hestia الههٔ خانه و کاشانه می دانستند و روميان، از آتش مقدس «وستا» Vesta در آرامگاهش در فوروم نگهبانی می کردند و چينی ها ، خدای آتش را تسئووانگ wang Tsao می خواندند، در ميان پارسی زبانان ايزد آذر ستوده بود. يهوديان به آتش توجه خاص دارند زيرا که در باور ايشان تورات با آتش فرو فرستاده شد و يهوه خدای ايشان در کوه سينا مانند آتش به چشم موسی ديده شد، در تعبير ايشان زبانۀ آتش زبان يهوه است، در انجيل و قرآن خدا در کوه سينا از ميان شعله های آتش با موسی نمايان شد و نار و نور مترادف همديگر گفته شده و خدا را نيز نور زمين و آسمان خوانده اند ، در بسياری از اديان و فرهنگها آتش نماد پاکی، پالايندگی يا ربوبيت است، انسانها از هزاران سال قبل بنا به احترامی که به آتش قايل بودند آتشکده های مجلل و منوری ساخته اند، در کشور ما و کشور های همجوار نيز آتشکده های زيادی با شکوه و جلال وجود داشت و در آن نيايش پرورد گار را بجا می آوردند.
اما اکنون در زادگاه من آتش در آتشکده نه، در خرمن مردم شعله ور شده است. آتشکده ها، به وحشتکده ها تبديل شده است، چيزی که نماد زندگی بود و هست، هستی و زندگی مردم ما را به کام نيستی می فرستد، ميهن عزيز من چهل سال است در آتش جنگ خانمان سوز می سوزد آتشی راکه در اين سرزمين افروخته اند با گذشت هر روز تند تر و تيزتر و شعله ورترميشود و هيچگونه اميدی بخاموشی آن نيست، دست آورد چهل سالۀ اين جنگ:
اشغال بی منازع کشور، ويرانی روبنا و زيربناهای کشور، کشت، قاچاق وترويج مواد مخدر، ابتلای بيش از هزاران جوان به اعتياد، مرگ و معلوليت بيشماری از زنان، کودکان، جوانان و سالمندان، غصب و چور و چپاول دارايی مردم و فرار مليونها انسان دانش آموخته و مسلکی از کشور، لشکر بی سر و پای گدايان، آلودگی هوا، بی امنيتی، دزدی، آدمربايی، نبود کيفيت ستندرد در معارف و تعليمات حرفوی، رشوت و فساد اداری، بی بند و باری درخانواده ها، اسلامی سازی مضامين درسی در مکاتب و دانشگاه ها، استخدام ملا ها و بيسوادان بحيث اساتيد مکاتب و دانشگاه ها، اعمار مدارس فرسودۀ دينی، استفادۀ جنسی ازکودکان در مساجد، مدارس و مکاتب، تجاوز به زنان در زندانها و ادارات دولت و صد ها مورد ديگر. وحشت و بربريت گروه های درگير جنگ هر يک بد تر از آن ديگر بوده است که اين همه مصايب رابوجودآورده.
اکثر اشعار(آتشکده) که در چهار بخش ترتيب گرديده محصول همين چهل سال عمر من است که بيانگر سبعيت و درنده خويی گروه های متخاصم بويژه خلقيها و پرچميها و جهاديون اسلام و مصايب بارآمده ازآن است و باآتش، خُمپاره، انتحار، انفجا ر و گلوله گره خورده است.
اين کتاب در چهار بخش است! بخش نخست (ديوان غزليات) بخش دوم (دريای در) مخمسات بر غزلهای عرفای بزرگ ادب پارسی، بخش سوم (رنگين کمان) قصائد، حکايات و قطعات و بخش (چهارم زندگی) اشعار قسماً طنزگونه.
من يکی ازان لاله های خاردار خود رويم که در شوره زار ترسناکی با يک عالم داغ روييده ام و با عالمی از داغ ها زيسته ام و يک روز با همۀ اين داغ ها پرپرمی شوم، در زندگی سرگردان خويش هرگز به آنچه ميخواستم دست نه يافتم و آنگونه که
می خواستم زندگی کنم ميسر نه گرديد، افتخار شاگردی هيچ يک از استادان شعر و ادب هم نصيبم نه شد، اثری از سازش و تملق در نهادم نه بوده و نيست تا با اين يا آن شخص ثروتمند يا قدرتمند کنار بيايم و راحت زندگی کنم، يگانه يار ياور و همدم هميشگی ام نوشتن و مطالعه است که خستگی های کار پريشانی روزگار و لحظات تنهايی ام را با آن درمان ميکنم.
عزیزی غزنوی
تورنتو کانادا