کتاب تبار-شناختی

ادب، ژبه او کلتور
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

برگردان: س . سېلنی

پوهاند م. ر. الهام.

این بار دکتور زیار با هدیه و ارمغانی ارزشمندی از اروپا به پشاور بازگشته است

 .این هدیه همین کتاب هست که شما می خوانید

زمانی که ما در نخستین دوره آموزشی ، یا در جریان سمینار های پژوهشی ادبی فلالوجکی و زبانی و یا هم در صنف های تدریسی ضمن لکچر های مورگنستیرن و هربرت پنزل رو به رو می :شدیم برای مان می گفتند که

ما گروه دانشمندان جهان غرب در بارۀ زبان ، تاریخ و فرهنگ شما یک مقدار کار و پژوهش های لازم انجام داده ایم ، ولی این وظیفه و مکلفیت شما است که در باره تاریخ ، ریشه و منشا قوم ها و" زبان های تان پژوهش و کاوش بیشتر نمایید، چون شما بهتر از ما می توانید این پژوهش را به گونه ثقه و باوری انجام دهید . شما پرورش یافتگان درون فرهنگ خود هستید ، روایت های نو شتاری و نانوشتاری ، منبع ها و سرچشمه های تاریخی را باخود دارید ، اما  تنها اصل ها و دستور های علمی و پژو هشی این دانش را باید از ما فراگیرید و دوباره در پژوهش های تان آن را تطبیق کنید

آن ها می گفتند:

" ما منتظریم که در این زمینه کاوش های شما را شاهد باشیم و ما هم از آن بهره بریم "

دانشمدان اروپایی، بویژه مورگنستیرن می گفت که افغانستان موزیم بزرگ اقوام، زبان ها و فرهنگ ها است، در این کشورحدود (۴۷) زبان و گويش های وبسته حرف زده ميشوند که برخی از آن ها در حال نابودی است ، شما باید این زبان ها را ثبت کنید ، . ادبیات فلکلوریک آن را جمع آوری کنید  ، گرامر ، واژه ها و اصطلاحاتش را بنویسید و آن را نگهدارید .

این ، چنان میراث ارزشمند شمااست که نی تنها در پیوند پژوهش و کاوشگری های تاریخ شناسی ، فرهنگ شناسی ، تبارشناسی ، زبانشناسی ، مهاجرت ها و اسکان شدن قومان ، تاریخ تکامل و ساختار اجتماعی افغانستان بلکه برای بهره گیری همه دانشمندان و پژوهشگران جهان سرچشمه بزرگی خواهد بود .

این خاورشناسان توجه مقام های دولتی ، پوهنتون کابل بل (دانشگاه کابل) و متصدیان پشتو ټولنه را برای این کار پژوهشی و همچنان آموزش جوانان جلب نمود .

سرانجام در سال ١٩٦١عیسوی ، براساس پیشنهاد روان فرهادی و سيد بهاء الدين مجروح و تصويب دکتور علي احمد پوپل وزیر معارف وقت ، انستیتوت زبانشناسی افغانستان در چوکات فاکولتۀ زبان و ادبیات پوهنتون کابل ایجاد گردید و شورای انستیتوت مرا به سمت مدیر آن موسسه انتخاب نمود ، با آن که استادان ما  روش های  روایتی تحقیقاتی و پژوهشی زبانشناسانه انجام داده و این پروسه ادامه داشت اما این  نهاد یک رویداد علمی و زبانشناسی معاصر را در افغانستان به میان آورد . در انستیتوت زبانشناسی یک پلان  گسترده ترتیب شد که بخشی از مواد آموزشی  داخل و خارج از کشور را برای دانش پژوهان افغانی درآن گنجانیده  بود.

بنابراین افغان شناسانی از اروپا ، امریکا و روسیه دعوت شدند که با راه اندازی سیمنار ها برای فلالوجستان پوهنتون کابل و پشتو ټولنه در ارایه لکچر ها همکاری کنند . انستیتوت زبانشناسی افغانستان پس از یک سال پروژه اطلس سازی زبانشناسی را با کمک هزینه مالی یونسکو پذیرفت ، همچنان  گروپی از دانش پژوهان جوان دانشکده زبان و ادبیات پوهنتون کابل تشکیل گردید که نخست با فراگیری آموزش و سپس به ثبت زبان ها مبادرت ورزند .

که در جنب این گروپ  زیار، پالوال و اڅک شرکت داشتند . این گروپ کوچک به سوی دره ها و قریه های افغانستان رخت سفر بستند و با وجود شرایط ناگوار برای نگارش و ثبت  زبان ها و گو يش های وابستۀ آنلهجه های آریانی- افغانی مطابق روش های علمی پژوهشی زبانشناختی و گويششناختی و در پایان این مواد از سوی  یونسکو  به پوهنتون برن سويس سپرده شد تا از آن  اطلس(( زبانشناسی افغانستان)) تدوین و به نشر سپرده شود ، ولی شوربختانه تا هنوز سراغی از آن را مشاهده نکردم ، نمی دانم این مواد کجا و به دسترس چی کسی قرار دا رد ؟ 

در مورد (اطلس زبانشناسی افغانستان) بايد ابراز داشت:

{از همان آوان سال های شصت عیسوی بدینسو آن مواد جمع آوری شده در دانشگاه برن سویس از سوی  (( ژارژ ردار))  پروفسور من و همکارانش زیر کار گرفته شده بود ؛ جلد های چهارگانه آن آماده چاپ و نشر بوده است و تنها نقشه های جغرافیایی، عکس ها و رسم ها نا تکمیل گذاشته شده است ؛ اما از سال ۲۰۰۳عیسایی بنابر  بيماری دراز مدت و سپس پدرود حیاتش ،  کار آن به رکود مواجه شد و تا هنوز هم (۲۰۲۱) همان جا  و به گونه ناتمام در رف های الماری بخشی آر یانشناسی دانشکدۀ تاریخ و فلسفه گذاشته شده است ؛ کاپی مواد خام این آثار ارزشمند را جها دی های تاراجگر تنظیمی از  فاکولتۀما با سیف های آهنین آن به یغما بردند}

                                                                                                                                                                                                                                                                       هم زمان پیش ازايجاد ایجاد انستیتوت و پس از آن افرادی زیاد برای کسب آموزش زبانشناسی نوين از سوی انستيتوت و پشتو ټولنه به اروپا وامريکا اعزام شدند.که ازآن جمله عبدالاحد ياری، نور احمد شاکر، حبيب الله تږى و من خودم در  امريکا ، زيار در اروپا (سويس) ، هلالي، لودين، پو لاد، شريفه عصمتی، ماه گل، در اتحاد شوروی و اڅک در هندو ستان تحصیلات عالی و مسلکی مان را در رشته زبانشناسی به پایان رساندیم .

این اشخاص در بخش های گوناگون زبانشناسی داخل کشور به کار گماشته شده و  به تدریس ، پژوهش و برگردانی پرداختند و بادرنظرداشت توانمندی های شان کم و بیش فعالیت های علمی را انجام دادند .

توجه و تمرکز بیشتر تږی و من روی زبانشناسی همگانی و تشریحی بوده و آن را تدریس می کرد یم . من گرامر پشتوی پنزل را پیش از این برگردانیده بودم و طرحه گرامر دری (پارسی) را نوشتم . در بخش گرامر تشریحی پشتو ، بالای فونولوجی کار کردم و اقبال چاپ یافت ، پاره يی از صرف را به پایان رسانیده بودم ، اما در جنگ های داخلی ( تنظیمی های جهادی) یکجا با اثار و کتا بخا نۀ شخصی ام تاراج و نابود شد . حبيب الله تږی روی ساختار ارگتیف زبان پشتو و من بر بنیاد گرا مر های  علمی و میتودولوژیکی دری ، رساله های دوکتورا را نوشتم . اما دو موضوع مهم  پژو هشی و کاوشی هنوز به جای مانده بود و آن این که پشتون ها کی ها اند و زبان پشتو چی زمانی ، در کجا و چه گونه به وجود آمده است ؟ .

سال گذشته آقای تږی به پرسش نخست ، پاسخشی را به نام "پښتانه" به گونه کتاب چاپ و به نشر سپرد . قابل یادآوری می دانم ، کتاب "پښتانه" به این نسبت بی بدیل است که کم و بیش نظرات روایتی-تاریخی زیادی از منبع ها و سرچشمه ها در مورد پشتون ها ( افغانان ) جمع آوری شده است . میتودلوژی آقای تږی در این کتاب "تشريحي" بوده و داوری های جانبدارانه در آن نیست ، بنا براین برای پژوهشگران و همگان یکی از منبع های باورمند و مرجع مکمل بیبلیوگرافی به شمار می آید ، اما برخی ها از آقای تږی گیلایه کرده اند که برای چی و تا چه زمانی از داوری ها و دستور های جانبدارانه خودداری می کند ؟

  جوانی که از نامش خودداری می کنم  ، در یکی از مجله ها نوشته بود که :

"سعدالدين شپون و محمد رحيم الهام برای پیدا کردن روزی وقت کشی کرده و کار های علمی انجام نمی دهند ، ولی حبیب الله تږی کار می کند اما تنها نقل قول می کند و داوری نمی کند ، پس قضاوت های جانبدارانه را کی ها برای ما خواهند کرد '' هدف و مقصود او این بوده که چرا آقای تږی برای ما نمی گوید ، که پس این پشتون ها کیانند ، اما جوان نویسندهٔ ما هم به یاد داشته باشند که اگر آقای تږی در بارۀ اصل و نسب پشتون ها داوری و دادرسی جانبدارانه می نمود ، من و چون من ، دیگران بر او می تاختیم که :

 سخن چون بگفتى دليلش بياور!

 برای تسلیت خاطر این جوان می گویم که آقای تږی  در کتابش مطابق موضوع ، میتودولوژی خود را دارد و کتابش همین گونه که هست درست است ، پژوهشگران دیگری می توانند چیز های بر او بیافزایند ، اما براهین و سرچشمه ها را روشن سازند. به این مسأله رسیدیم که زبان پشتو چه زمان ، کجا و چه گونه به وجود آمده است ؟ برای این پرسش ٣٠ سال پیش آقای زیار کمر بسته بود که پاسخ گوید ، او که آن زمان در افغانستان در جستجو و کاوش لهجه های آریانی بود ، سرانجام امسال پیروز شد که با تهیه این کتاب به پرسشگرانش پاسخ ارایه دارد .

 داکتر زیار می داند ( اگر ما نمی دانیم) که گويندگان زبان مردم اند ، یعنی پشتون ها پشتو گپ می زنند ، پس کسی که در پی ریشه یابی زبان پشتو است باید اصل و ریشه پشتون ها را  نيز زیر پژوهش و کنکاش قرار دهند ، بدین سبب او در کتاب ( حاضر) تلاش ورزیده تا در رو شنی روایت ها ، اسناد تاریخی ، نمونه های  اتنولوژيک ( و اتنوگرافيک) و اصول پژوهشی زبا نشناسی ، نخست پشتون ها و سپس ریشه زبان پشتو را در پیوند به پشتونان مورد کاوش و پژو هش قرار دهد.

پوهاند زیار براین اصل تکیه دارد که پشتون ها "ساک" هستند اما او آفرینشگر و نوآورنده این با ور و دیدگاه نیست ، بلکه  پیش از داکترزیار ،دانشمندانی دیگری نیز در زمینه نظرات و دیدگا های ارایه کرده اند و مورگنستیرن نیز طرفدار این نظریه بود .

ولی  زیار برای ثبوت و به کرسی نشاندن این فرضیه ، بیشترین اسناد و شهود مستدل را جمع آو ری و ارایه داشته است . می توان در پرتو دستور ها و پژوهش های زبانشناسی مقایسوی  ، اثار و اسناد پذیرفته شده زبان های هندو – آروپايی  به ویژه هندو – آريانی که از بابل تا اکنون برملا و به دست آمده است ، ساکی بودن پشتون ها و این که زبان پشتو به کدام یکی از لهجه های سا کی پیوند دارد پذیرفت ، ولی نمی توان دیگرگونی ها و جریان رشد و تکامل تاریخی زبان پشتو را تنها با به دست آوردن این سند ها و مدرک ها ، موثق و سَرَه ساخت ، زیرا مقداری اسناد ثبت شده زبانی کافی و لازم را در دسترس نداریم که ساختار آوایی ، صرفی و نحوی دَور میانگین زبان پشتو بر آن بنا یافته باشد و بر بنیاد آن ساختار باستانی پشتو را بازسازی کنیم .

از سویی هم بسیاری از مثال های لغوی را که می توان ریشه های پشتوی امروزین بدانیم ، که زیار و پژوهشگران پیشین آن را در آثار شان بازتاب داده اند ، شاید وام واژگانی از دیگر زبان ها هم باشد ،  که از دید من  باور ها و  ایستادگی بر سچه و ثقه بودن آن نتیجه گری ها را لرزان می سازد ؛ باآن که زیار در برخی از نتیجه گیری های خود و دیگران از شک و دوراندیشی  کار می گیرد ، ولی در بسیاری بخش ها با تاکید باورمندانه  ، بیشتر حکم قاطع می نماید و شاید خود روزی آن را مورد بازنگری قرار دهد. ممکن این تلاش های آقای زیار آسایش و تسلای دل آن جوان شود که می گوید ،  تږى و من (الهام) خویشتن را از داوری های جانبدارانه در مسأله های پیچیده علمی می رهانیم .

 روی کتاب پژوهشی (حاضر)  پوهاند زیار از سویی کارشناس زبانشناسی ( با آن که "یا گرچه" زیار به شمول " تږی" ما را کارشناسان و متخصصان زبانشناسی تاريخی ړ مقا یسوی نمی پذیرد و شاید که درست می گوید ، زیرا کاوش ، ریشه یابی ، تحلیل علمی و نقد آنقدر  ، زمان ، شکیبایی ، هوشیاری ، مأخذ ها ، سرچشمه ها و تلاش به کار دارد به اندازه که شخصی زیار در آمایش و آرا ستگی  این کتاب سهیم بود و هست .  اگر از محتوا و درونمایه کتاب بگذریم ، برگه هایش بیشتر و حجم آن هم کم و بیش ضخیم است . گرچه حجم ضخامت کتاب بر اساس تفصیل در فصل و باب تاریخ ساکان و اتنو گرافی وضاحت دارد  ، ولی به هر رو ، زیار قابلیت ستودن را دارد .

او کار ، تلاش ، نارامی و شب زنده داری هایش را در راستای  پژوهشش  دریغ نکرده است ، بیآید این کتاب را با دقت بخوانیم و پس از آن با آرامش خاطر روی آن داوری علمی و صادقانه کنیم .

تیوری علمی ، پژوهش و نتیجه گیری از آن نه به یک بارگی به میان آمده و نه به زودی و شتاب  به پختگی  ، قیام و کمال رسیده است ، انسان ها در مسیر سده ها برای پیدا کردن پرسش های شان و بیشترین نسل ها در آمد و رفت این کاروان کماکان پاسخ های نارسا و ناتمام ، نیمه ناقص و تکمیلی را دریافته اند  و پرسش های زیادی در برابر شان گذاشته شده است که خدا داند چی زمانی پاسخی دریافت خواهند نمود ، خوشا به حالی آن کسی که می پرسد و در پی پاسخ است ودر سعی و تلاش اش  بردباری ، شکیبایی  و پشتکار و تدام را از دست نمی دهد .

زیار ، خیر و برکت و صحتمندی همیشگی نصیبت باشد !

پوهاند دوکتور محمد رحيم الهام

-حيات اباد – پشاور، اپریل سال ۲۰۰۰ عیسایی

در پاسخ پرسش های استاد الهام از سوی نويسندۀ اثر:

ازآن جایی که پیشگفتار استاد الهام در پیوند چاپ نخست کتاب بوده و در دومین چاپ و نشر بس گسترده يی آن با فاصلۀ  ۱۵ سال ، به بيشترينه پرسش ها و انگشت گذاری های شان پاسخ ارايه شده که دراين جا به  فشرده يی ازآن  بسنده  می کنم :

*  در مورد زبان ساکی باستان به جزء از نام های اشخاص  و جاها چيزی زياد به جا نمانده است. البته در بارۀ عادات و رسوم، نحوۀ زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسيا سی، رزمجويی ها و کشور گشایی های خود سکايی ها از منابع يونانی، آثوری تا حدی به دست ما رسيده است. در رابطۀ اسناد زبانی بايد گفت که دو زبان مربوط دورۀ ميانگين آرياني يعنی زبان آلانی مادر زبان آسيتی در قفقاز، و به احتمالی نزديک به يقين زبان  داهی)( در داهستان (داغستان) در ماورای قفقاز، و زبان دوم ميانگين عبارت از ختنی-ساکی بوده که دراوايل سدۀ بيست، با مواد زبان های ديگر دورۀ ميانگين، سغدی، خوارزمی، پارسی ميانه و پهلوی يکجا در منطقۀ تورفان  يکی ازبخش های اداری (سينکيانگ) کشف گرديده است. من با بهره گیری از اثر ستن کونو به زبان المانی اين زبان را زير عنوان( خوتنو مادر احتمالی زبان پشتو)  در اين تازگی روی دست گرفته ام؛ البته بر بنيان نظريۀ  استاد مورگنستيرن که درعين حال شاگرد  ستن کونو می باشد

گفت که دو زبان مربوط دورۀ ميانگين آرياني يعنی زبان آلانی مادر زبان آسيتی در قفقاز، و به احتمالی نزديک به يقين زبان  داهی)( در دا هستان (داغستان) در ماورای قفقاز، و زبان دوم ميانگين عبارت از ختنی-ساکی بوده که دراوايل سدۀ بيست، با مواد زبان های ديگر دورۀ ميا نگين، سغدی، خوارزمی، پارسی ميانه و پهلوی يکجا در منطقۀ (تورفان)  يکی ازبخش های اداری (سينکيانگ) کشف گرديده است. من با بهره گیری از اثر ستن کونو به زبان المانی اين زبان را زير عنوان( خوتنو مادر احتمالی زبان پشتو)  در اين تازگی روی دست گرفته ام؛ البته بر بنيان نظريۀ  استاد مورگنستيرن که درعين حال شاگرد  ستن کونو می باشد

* در مورد (اطلس زبانشناسی افغانستان) بايد ابراز داشت:

از همان آوان سال های شصت عیسوی بدینسو آن مواد جمع آوری شده در دانشگاه برن سویس از سوی  (( ژارژ ردار))  پروفسور من و همکارانش زیر کار گرفته شده بود ؛ جلد های چهارگانه آن آماده چاپ و نشر بوده است و تنها نقشه های جغرافیایی، عکس ها و رسم ها نا تکمیل گذاشته شده است ؛ اما از سال ۲۰۰۳عیسایی بنابر  بيماری دراز مدت و سپس پدرود حیاتش ،  کار آن به رکود مواجه شد و تا هنوز هم (۲۰۲۱) همان جا  و به گونه ناتمام در رف های الماری بخشی آر یانشناسی دانشکدۀ تاریخ و فلسفه گذاشته شده است ؛ کاپی مواد خام این آثار ارزشمند را جها دی های تاراجگر تنظیمی از  فاکولتۀما با سیف های آهنین آن به یغما بردند.