پدا ش , تكامل و دورنماى زبان درى(A)

ادب، ژبه او کلتور
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

      مر عنا ت الله سادات                                                                     كلفورنا

پدا ش: 

مـؤرخِ تواناى افغـان, احـمـد علـى كـهـزاد بش از نم ق رن قـبل( ۱۹۵۱م) طى بـانـه7 علمـى و تار خى خـود در مـوز ما ران گفـت :» هچ شبهـه7 نست كـه پرورشگاهِ اوله7 ا ن زبـان (درى) در حصصِ شمـالى افغـانستـان بود كه  از پامـرتا هـر رود  را در بر م گـرفت  و در مِ اوراء النه ر( B) هم رواج داشـت. بع ضى ها تـِص ورِ ك رده انـد ك ه زبانِ درىمعجـونى است  مركب از زبانِ پهلوى ساسـانى و لغاتِ عربى. حالانكه  كى از صـفات زبان درى حقـقى, عدم دخالتزبانِ عربى است و

چند قرن پش از زبانِ عـربى در افغانستان تشكل نموده بود. از جانـبِ دگر درى  زبانى نست كهبعـد از نابود شـدنِ زبانِ پهلوى سـاسانـى بمـان آمـده باشـد, بلكه درى و پهلوى  دو زبان است كـه مـوازى7 هم  كى درافغـانستـان و د گرى در ا ران بمان آمـده و نشو و نمـا كرد ه و به زمـان هائى معن از ا نطـرف به آنطرف و دگرى ازآنطرف به ا نطرف پراگنده شده است(«.۱)

ا ن س خنـانِ ك ه زاد  فى الواقع درسـى بود به خ ام اند ـش انى ك ه ح ق ا ق تـار خى را بزعم خ ود  تـح ر W م نم ا ند.

مصداق سـخنان او, نتا ج تحقـقات باستـان شناسان مجرب بن المللى است كـه با سهل شدنِ وسا لِ ارتـباط, امروزهر لحظه متوان به آن دسترسى داشت.

واقعـت ا نست كه نـفوذِ  زبانِ عربى نـتوانست به زبانِ درى آسـب برساند, امـا زبانِ پهلوى را از بن برُد. ز را زبانِپهلوى نتـوانسـت در سـده7 اول نفـوذِ اسـلام,  به مـقـابل ادبـاتِ پخـتـه7 عـربى مـقـاومت كند. بنـا بر آن همـزمـان با ترو جاسلام از مكالمه و نوشته خارج شد. ولى چنن خطر متوجه زبانِ درى نبود بخاطر كه ا ن زبان بر خلافِ زبانِ پهلوى»از همـه مزا اى قـابلِ ز ست و بقـا و رواج برخوردار بود و قـابلت و استـعـدادِ كافى براى ترجـمه از عـربى به درى راداشت(«.۲) لذا توانست كـه مانندِ سابق بحـث زبانِ  را جِ باشندگانِ آر انا باقـى بماند. افغـانستـان از عهدِ اوسـتا عنى هزار سـال قبل از مـلادِ  مـسح تا ظهـور اسلام بنـام آر انا كه مـفهـوم مسكنِ آر ا را مـدهد ,  اد مى شـد. پس ازسُلطه7 اعراب ا ن سر زمن در قرن سوم هجرى به »خراسان« موسوم شد.

پهنا و گسترش زبانِ درى:

وقتكه قواى شاهِ ساسانى ( زدگرد) در جنگ هاى نهاوند و قادسه به مقابل اعرابِ مسلمان شكست خوردند, كارِاشغالِ  فـارس كه  در زمانِ خلـفـه7  دوم اسلام آغاز شده  بـود  تا سالِ ۶۵۱ م  تكمل گـرد ـد.  پس از دوره7 خلـفاى۲

راشد ن, اموى هاى عرب مـان سالهاى ۶۵۱ و ۷۵۰ م سـاستِ عربى سازى را در مـمالكِ مفـتوحه در پش گـرفتند.

در پرتوِ همن ساست زبان پهلوى درِ فارس( C) گام به گام مضمحل شد, اما زبانِ عربى هم نتوانست كه جاىِ آنرااشغال كند. ا ن وقت است كه زبان درى متدرجاً از شرق, كه  افـغانستان امروزى  در آن موقعت دارد بطرف غرب عنى ا ران امروزى نز توسعه  افت و خلاىِ زبانِ مضمحل شده7 پهلوى ساسانى را در سر زمنِ فارس پرُ نمود.

زبانِ درى در فارس » در ابتـداى امر براى شعر و امـور ادارى موَردِ توجه امـرا و شعراء و د وانان قـرار گرفت(.«۳)و سپس در مانِ مردم مرُوَج شد.

در زمـانِ خلـفـه7 سـومِ اسـلام , سـپـاهِ عـرب,  فـارس را عـبـور كـرده  و از دو مـســرِ هـرات و ســسـتـان بداخلِ افـغـانسـتـانِامـروزى شـدند. در مـســرِ هرات لشكرِ اعـراب توانـست كـه بعـد از مـقـاومت ها و  زد  و خـورد ها, راه شـان را به سـالِ۷۰۷ م به سوبِ بلخ بـاز نموده  و از آن طر ق به ماوراء النهـر پش بروند(«.۴) ولى از مـسرِ سـسـتان  بطرفِ كـابلبه مـقاومت هاى سـرسخت و دوامـدارِ كابل شـاهان مواجـه شدند. ا ن مـقاومت ها دو صـد سال ادامـه داشت. تا آنكهدر زمانِ  عقوب لثِ صفارى كه مؤسسِ اولن دولتِ بومىِ اسلامى در سـستان بود , كابل بطور نها ى مفتوح و زمنه7ترو ج اسلام مساعد گرد د(.۵) پس از سقوط شاهان برهمنى كابل, سـر زمن آر انا (حال خراسان) بدست امو انِعرب  و متعاقباً بدستِ عباسانِ عرب افتاد.

امـوى هـا كـه سـ استِ عظمت طلب انه را در پش گ رفـتـه بـودند, به ترو جِ رسم الخط و  رس مـت دادنِ زبانِ ع ربى درمناطقِ مـفتـوحه عـلاقه7 فـراوان داشتند. از همـن جـهت ادبا و دانشمندانِ خـراسان اجـباراً  »در اوا لِ دوره7 اسـلامى  وحـتى تا چند ن قـرن پس از اسـلام آثارِ خـود را غـالبـاً به زبانِ عـربى , كـه زبان د نى و علمى مـسلمـانان جـهـان بود, مىنوشتند(«.۶)

وقتى كه اموى ها ساست عرِبى سـازى را در پش گرفِته و انسان ها را به عرب و عجم( D) تفر ق كرده و در مناطقمفتوحه7 شان ساست تبعض فرهنگى را سر لوحـه7 كار  روز مره 7 خو ش قرار دادند,  اعتراضات به مقابل رفتار خشنآنها در همه جا در حال نضج  ـافتن بود. در خراسان, رفتار آنها تحمل ناپذ ر گرد ـد و اولتر از همه جا آمادگى براىمـقاومـت در مـان مـردم قوام  افـت. در نتـجـه7 قـام مـردم خـراسان , ا ـن امپـراطورى بزرگ  به گـفـته7 مـرحـوم مـر غـلاممحمد غـبار»نتوانست تمام افغانسـتان  را تسخر نما د. مـردم افغانستان در طول ا ن مدت در صـحنه7 ساست و نظاماز خود دفـاع مكردند و بالاخره توانسـتند در بربادىِ آن شهنشـاهىِ مقتـدر سهم گـرد ده  و دولت عباسى را جـانشنآن سـازند( «.۷)  ابو م سلم خ راس انى دولـت امـوى را مـنق رض س اخت و ابوالع ب اس س ف اح را به خ لافت ع ب اسىبرداشت. قـام ابو مـسلم سبب شـد  تا باشندگانِ خـراسان هـو ت فرهنگى شـان را دوباره بابند, اسـترداد اسـتقـلالتفـرهنگـى زمـنه سـاز نس م تازه اى از ادب درى شـد و دودمـان هاى سلطـنتى خـراسـان بلوس له7 حـمـا ت و تـشـو ق اهلدانش و فرهنگ به ا ن بازگشت مُهر جاودانه زدند. آثار شعراء و نو سندگان بزرگى به كمك آنها انتشار  افت. بها ن ترتب دودمـان هاى مـتذكـره در عـرصه7 بُسط و گـسـترش زبان درى در داخل و خـارج قلمـرو هاى شـان به خدمـاتبزرگى نا ل آمـدند(.۸) از بركت » قــام هـا و نهـضت هاى فكرى و سـ اسى و ملى خـراسـانـان از ع هـد طاهر ان وصـف ار ان نگارش آثار به زبان درى اندك انـدك آغـاز شـد و در دوره7 سـام انـان بلخى, ك ه توجـه خـاصى به اح ـاىثقافت  و زبان خـود داشتند, ز ادت پذ رفت و درى زبانان به تأل Wو تدو ن آثارى در رشـته هاى علوم د نى, تار خو ادب به زبان خ ود دست  از ـدند و پس از آن دوره هاى م خ تـل Wتار خـى و به تدر ج در عـلوم لس ان درى, آثارىدرخودِ ا ن زبان بوجود آمد و دستور نو سان و لغت شناسان نز به تدو ن لغات و قواعدِ صرفى, نحوى و اشتقاقى

۳

زبان درى همت گماشتند(«,۹) شكست اموى ها و مقاومت هاى مردم خراسان نه تنها پى آمد هاى در دامنه هاى

هندوكش داشت , بلكه اثرات آن, مناطق همجوار را فـرا گرفته و سبب شد تا زبان و ادب عربى در فـارس عمومتنـابد. بنا برآن با اضـمـحـلال زبان پهـلوى سـاسـانى, خـلا ى به مــان آمـده  قـدم به قـدم بوسـله7 زبان درى پرُ گـرد د.احمـد على كهـزاد در ا ن ارتباط عـلاوه مكند : » زبان درى بـعد از طى دوره7 نضج و قـوام ادبى خو ش در چهـار قرناول  هجرى در افغانستـان به طرف غرب انتشار  افته و زبان پهلوى را به نِقاط غربى عـقب  زد و جاى آنرا اشغال كردو به اصطلاح ملك الشـعراء بـهار بعـد از تسلط دولت سلجـوقى بر عراقـن(E) ا ن معنى قـوت  افت.  عنى زبان درىكمال انبـساط  افت(«.۱۰) »بهار« در سـطر بالا ا ن حادثه را بازگـو مكند كـه طغرل سلجوقـى تا سال ۱۰۶۲ م بربغ داد م سلـط گـرد ـد و بدست او وح دت س  اسى ف ارس(ا ران ام روزى) م ج دداً تأم ن ش د. در ـن وقت بود ك هع مـ دالمـلك كنـدرى وز ر ف اضل هم ن پادش اه ف رصت را م س اع د  ـاف ت ه و دف اتر ف ارس را از ع ربـى به درىبرگرداند(.۱۱)

در ا ن شكـى ن ست ك ه  با ترو ج اس لام , زبـان ع ربى بر زبان درى اثر گ ذاشـت و شـم ار ز ـادى از اصطلاح ات  ولغـات عـربى در زبـان درى بكار گـرفـتـه شـد. امـا بكار گـ رى كلمـات عـربى در راه تكامل زبان درى م انعى را بوجـودنـاورد.  بر عكس » اقـتبـاس وزن  و قافــه از شعـر عـربى كمـك كرد كـه اشعـار درى نـز مانـند زبان عربى مـو زون وم ق فـى باش د(«.۱۲)  عنـى ادب زبان ع ربـى اثراتى را در ش  وه7 نگارش زبـان درى از خ ود بج ا گ ذاشـت. ا ن اثرگـذارى از نظر مـرحوم مـحـمـد رحـم الهـام سبب شـد كـه ادباى مـا » در تحـقـق و نگارش دستـور هاى زبان درى قـهـراًتحت تأثــر روش دسـت ور زبان عـربى واقع ش دند. چنانچ ه وقـتى به ا ن دس تـور ها نظر ب انداز م گـم ان مـكنـم كـهمؤلفان,  كتب صرف و نحو زبان عربى را اساس كار خود قرار داده , اصول و كلات را از آنها ترجمه نموده  و مثالها را تا حد مـمكن از زبان درى آورده باشند. بنا بر آن بجـاى ا نكه ساختـمان  و نظام زبان درى را به روشِ مـشاهدهو اس ت ق راء  ش رح كـرده بـاشند, اص ول و ق واع د س اخ تـم ان و نـظام ع ربى را بر درى تطب ق نـم وده اند و از تش ر حساختمان زبان درى چنانكه توسط اهل زبان بكار مـرفته غافل مانده اند(«.۱۳) بر رسى ها نشان مدهد كه :» ازاواسط قـرن پنجـم هجـرى , نثـر عـربى در نـثـر درى تأثـر كـرد, جـملـه ها طولانى شـدند و لغت هـاى عـربى رو به ز ادىگذاشت(«.۱۴) ولى ا ن افزا ش در سطحى نبود كه سبب تخر ب زبان درى شود.

اكـثـر دودمـان هاى حـاكـمـه7 خـراسـان چنانچـه قـبـلاً گـفـته شـد, بـه بسط و توسـعـه7 زبان درى عـلاقـمند بوده و در ا ن راهخـدمات بزرگى را انجـام دادند. محـمود غـزنوى(۳۶۰ - ۴۲۱ ق) خـود ناشرِ زبان درى در داخل و خـارج افغـانستـانبود. در دوره7 غزنوى ها » ادبا و دانشمندان مشـهورى مانند فردوسى و ابو ر حان در غزنه زندگى داشـتند. شهر غزنهكـه كانون ادب درى در آسـاى وسطى بـود شعـرا ى چون عنصرى , فـرخى , سنائى , مـسعـود سـعد , ابوالـفـرج  و سـدحسن غزنوى را مى پرور د(«.۱۵) همچنان بلخ مـهد تولد و پرورش نو سنده ها و شعراى بزرگ مـانند دققى , ابوشكور بلـخى , ابو على س ناى بلـخى , ابوالم و د بلخى , ناص ر خ سـرو  و ق بـاد ـانى بلخى و بالاخ ره م ولاناى بزرگجـلال الد ن بلخى و د گران بود.  از ولا ت هـرات شعـراء و نو سندگـان ز ادى در بوسـتـان ادب درى قـامت افراشـتـهاند كـه خـواجـه عـب دالله انصـارى( ۳۹۶ - ۳۸۱ ق) با كـلام گ ـرا و آسـمـانى اش به تـر ن مـمـثـل آنهـا مــب اشـد. امـاافـسـوس كه تهـاجـمـات  باد ه نشـن هاى چنگـزى و انتـقـام جـو ان لجـوج مانـند علاوء الد ـن جهـان سـوز(F), مكرراًتمدن ها و رونق علم و ادب را برهم  مزدند.

در قرن نهم هجرى بالاثر توجه سلاطن تمورى , هرات در عرصه هاى علمى , ادبى و هنرى عظمت و شهرت فراوان۴

كسب كرد. در همن وقت بود كه كانون  فرهنگى معتبرى بنام »مكتب هرات« پد دار شد. گرچه ا ن مكتببشـتر معرف نقـاشى, مناتور و خطاطى بود  و در عرصـه7 شعر همَان خـصوصات »سـبك عراقى« رواج  داشت,  ولىبا د اذعـان نمود كه ادبـات آن عصـر جوالانگاه خـال ,  مضـمون و مـوضوعـات مناتورِ مكتب هرات را بسـار توسـعهداد.  ز را نقـاشان ا ن دوره اشـعار حـماسى و عـشقىِ شـاعـرانِ سر آمـدِ روزگارِ شـان را مصـور مـساخـتند. استـاد كمـالالد ن  به زاد  نق اشى هاى م اندگ ارى را در ا ن ع صـر آف ر د ك ه براى هنرمندانِ  م ع اصـر و خـل Wاش الـه ام بخشبود(.۱۶)

پس از سـقـوط دولت تمـورى بسـال ۱۵۰۵م براى چند ن قـرن ادبـات درى در مـســر انحطاط قـرار گـرفت. خـراسـانمان صفوى ها, مغلهـا و شبانى ها تجز ه شد. بى امنتى , جنگها و رقابتـهاى هر سه قدرت,  زمنه ها و رونق علم و

ادب را در سر زمـن افغـانها به مـخاطره انداخت.  مـراكز شعـر و ادب از ا ن سر زمـن به مراكـزِ قدرتِ هر سـه نروىاشغالگر  در اصفهان , سمرقند و دهلى منتقل شـد. پس از كوتاه شدن تسلط صفوى ها و مغلها, همچنان منحل شدناوزبك هاى مـاوراء النهـر در سـسـتم ادارى شـمال , هنوز هم مـجـال رونق علم و ادب وجـود نداشت. ز را دولت هاىك وچك منـطق وى (م انند هوتـكى هاى قندهـار و ابدالى هاى هرات), جـنگ هاى طولانـى و ف رس ا شى م  ان اولاده7تـمورشـاه  و سردار پا نده خـان  و حمـلات پـهم استـعمـارِ انگلس در ا ن سـر زمن , زمـنه هاى تكامل زبان درى راخلى محدود مى ساخت.

پس از ا ن همـه نا بسامـانى ها و فَـتـرَت ِ طـولانى در ادب درى , افغـانستـان وارد قـرن بسـتم شـد. ا ن پنج قرن كـه باآغ از جنبـش تج دد خ واهى پا ان  ـافت, زم انى رقت بارى بـود ك ه م  ت وان آنرا دوره اى انحطاط ادبـ ات زبانه اىباشندگان خراسان از آنجمله ادب درى نز نام نهاد.

در دوره7  انحطاط, ادب درى »بشتر از پش  تحت تأثر زبان عربى واقع شد و لغات و كلمات تازى سل آسا داخلِزبان درى گـرد د. ا ن تأثـر بجائى رســد كه هشـتـاد الى نود درصـد كلمه هاى زبـان درى را لغات و تركــبات عـربىتشكل مـكرد. فقـره ها و جمله ها و امـثال حكم و اشـعارِ تازى فـزونتر گـرد د و برخى از مخـتصـات صرفى عربـى نزدر زبان درى وارد شـد , لغـات مغلى و تركى هـم بشـتـر در ا ن زبان راه  افت(«.۱۷)  تا آنكه همـراه با جنبش هاىتجدد خواهى بخـصوص جنبش مشروطت ,  فـصلى از رونق ادب درى مجدداً گشـوده شد, در عصر تجـدد خواهى نز» به اثرِ (باز شـدن روابط) و تمـاس با كـشـور هاى غـربى, كـلمـه ها و مـصطلحـاتِ  بـشـتـر انگلـسى و فـرانسـوى واردا ن زبان  ش ده  و در همـن عـص ر كـه دوره اى ترج مـه از زبان هاى اروپائى اسـت - مـانند دوره7 غلب ه7 زبان تازى (ازقرن ششم هجرى تا همن اواخر) - بد بختانـه از نظر برخى قواعد دستورى و طرز جمله بندى هم اندكى به ز رِ تأثرِزبان هاى بـگانه كـش انـده ش ده است(«.۱۸) گ روهى از دانشـمـندان با دسـت ور هاى زبانىِ غ ربى آشنا ش ده, ا ندستـور ها و  ا دسـتور ها ى را كـه غربـان براى درى زبانان نوشتـه بودند, منبع تقلـد خود قـرار دادند.  به ا ن ترتبدستور نو سى زبان درى مستقماً به شوه7 دستور نو سى غربى آغاز شد(.۱۹) به هر حال جنبش مشروطت شرا ط رابه خواست منور ن افغان مساعد ساخت و سرج الاخبار به قلم بدستان فرصت تبارز فكر و اند شه را داد. در ا ن

۵

فرصت, پس از گـذشت چند قرن, نو سندگـانى از قبل ناصـر خسرو بلخى قـد بر افراشتند. ا ـنها نمى خواسـتند كهلفظِ پُر قــمت درى (درُِ درى) را در پاى خـوكـان بر زند( «.G) ولى مـتـأس فـانه ا ن بهـارِ ادبى هم د ـر پا نبـود. دوره7اغتشاش , ركود چهل ساله و جنگهاى بست ساله7 اخر قرن بستم,  هر كدام خزانى بود كه گل هاى ادب , منجملهادب درى را مـجال شگـفتن نداد. در جـر ان سـال هاى ۱۹۲۹ تا ۱۹۶۳م تسلط طرز اداره7 سلطـنت مطلقـه همه عـرصـههاى ادب و هنـر را در تحت نظارت دولـت ق رار داد. نه تنه ا ك  ف ت نـش رات, بلكه تـع داد و ت راژ آنه ا ن ز تقـلل افـتند. تنهـا نشـر ه7 با ارزشـى كه  در ا ـن سالـها بـه چاپ رســد» مجـله7 كـابل« بود كـه آنهم پس از  ك دهه مـتـوقWساختـه شد و نو سندگان آن مـَوردِ تعذ ب رژ م قرار گرفـتند. در طى سى و چهار سال شـوه7 اداره7 سلطنت مطلقه  كخـلاى آشكار ادبى در كشـور بمـان آمـدكه به ادامـه7 آن شـمارى ز ادى از نو سنـدگانِ مـشروطه خـواه  و آزادى دوستدر بند كشده شده و حتى تعدادى از آنها اعدام شدند.

دولت ظاهراً خود را مكل Wبه تقو ه7 لسان پشتو وانمـود كرد, ولى در عمل هچ گامى بِلندى در ا ن راستا بر نداشت.مكاتب در مناطق قـبا ـل نشن گـشا ش نـافت و تحـقـقات در لسـان پشـتو به شكل بسـار ابـتدائى باقى مـاند. شمـارآثار علمى, ادبى, هنرى و تار خى كـه با تمام تبلغـات عوام فر بـانه7 دولت در ن لسان به چاپ رسـدند, خلى اندكبود.

انگزه7 تأكـد روى لسان پشتو فى الواقع از مـقاصد ساسى رژ م نشـأت مكرد و از كدام هدف صادقانـه بخاظر تقو ه7لسان پشتو سر چشمه نمى گرفت. دولت مى خواست كه با پش كـشدن شعار » تقو ه7 لسان پشتو« در مناطق پشتوننشـن خوش بنى  ى بمـقابل رژ م ا ـجاد كند. تخلق ا ن خـوش بنى در آنوقت ركنِ مـهم سـاست دولت افغـانستـان

را تشكل مــداد. در پرتو همـن ســاست,  رژ م شـاهى افـغـانسـتان گـام بعـدى را به جلو گـذاشـتـه و با طرح » مـسـئله7پشـتونسـتان« (در لفـظ و بدون هر گونه اقـدام عمـلى و سازنده), توانست كـه كـمك اتحاد شـوروى را جذب كـرده ودر برابر پاكـستان كـه متـحد سـتراتژ ك امـر كا در منطقـه بود, از موقعـتِ بهتـر بر خوردار شـود. اگر رژ م عـلاقه اىواقـعى به آزادى پـشـتـون ها و بلوچ ها م ـداشت, مى بائـسـت  از فـرصت هاى مـتـع ددى كـه در منطقـه رونم ا شـد, بهآسانى اسـتفـاده نموده و بخـواست تار خى و ملى مـردم افغانسـتان در زمـنه رسـدگى نموده و مـسئله را مطابـق مواز نق ب ول ش ده7 بن الملـلى با ج انب م ق ابل حل و ف صل نم ا د. بـه ا ن ترتب مى بـنم ك ه هدف دولت از طـرح چنانپال سى ها در آنوقت » تق و ه7 لس ان پشـت و« نبـوده, بلكـه مـ خـواست ك ه به اهداف مـش خص د گرى,  عنـى به جلبحما ه7 داخلى و خارجى براى رژ م نا ل شود.

گرچه در ده سال اخر رژ م سلطنتى, اصل مشروعت قانوناً تسـجل گرد د و جرا د غر دولتى اجازه7 نشر  افتند, امادر مَورد ارتقاء و گـسترش السنه7 افغـانستان  كدام اقدام چشـمگر روى دست گرفته نشـد. تحققـات در موَرد زبانهاىافـغانسـتـان به حالت ابتـدائى پش مــرفت. محـصلن مـجبـور مى شـدند كه بخـاطر تحـصـلات بالاتر در ادبـات زبانمادرى خود شان, در كشور هاى همسا ه تحصل نما ند. بخاطر كمبود نشر ه هاى دلچسپ, علاقمندان ادب درى بهمطالعه7 مطبوعات خارجى كه در بازار هاى كابل قابل دست  ابى بود, روى مى آوردند.

شرا ط براى بارور شدن ادب درى, پس از سقوط رژ م سلطنتى هم بهبـود نافت, ز را در پنج سال حكومت جمهورىداؤد خان و چهارده سال حاكمت حزب د موكراتك خلق افغانستان, نظارت بر نشرات از سر گرفته شده و جرا دآزاد و شـخصى مـمنوع بودند. تـا بالاخره در سـال ۱۹۸۹م تعـد لاتِ در قـانون مطبـوعات صـورت گـرفـته و شـمـارى ازنشرات غر دولتى اجازه7 نشر  افتند. متأسفانه ا ن فضاى بالنسبه مساعد هم با  انتقال قدرت دولتى به تنظم هاى


- ۶

 جهادى در اپر ل ۱۹۹۲م پا ان  افت.

گرچه از سال ۱۹۷۸م براى اولن بار نشـرات دولتى به لسان هاى محلى و ملى در جـامعـه ظاهر شدند, ولى مؤسـساتعلمى براى تحـقـق و انكـشاف لسـان ها كـمـافى السـابق رشـد نـافـتند. در ن وقـت سلسله اى از ترجـمـه هاى كـتب بهبازار عرضه مى شدند كه به وسله7 مترجمن ا رانى در اتحاد شوروى سابق چاپ شده بودند. برخى اصطلاحاتِ

بكار گ رفـتـه ش ده  در ن ترج مـه ها براى خ وانندگـان اف غـان نا آشنـا بوده و نمى توانس تند همـپ اى آثارِ نو سنـدگـانافـغـانى, مـورد اسـتـفـاده قـرار بگـرنـد. گـام بلندى كـه در ن سـالهـا بخـاطر تشـو ـق قلم بدسـتـان برداشـتـه شـد و عـرصـه7مـسـاعدى را بـراى نسل جـوان بمـان آورد, همـانا تأسـس اتحـاد ه7 شـاعـران و نو سندگـان بود. در ا ن اتحـاد ه حـدود كهـزار شـاعر و نو ـسنده از سر تـا سر افـغـانسـتان عـضـو ت داشـتند كـه آثار شان عـلاوه بر زبان هاى پشـتـو و درى  درسا ر لسـانهاى را ج كـشور از طر ق مـركز و ولا ات منتشـر مى شد. ا ن اولن بار بـود كه در تار خ افغـانستـان, علاوهبر لسان پشتو و درى , نشـرات به سا ر زبان هاى مردم افغانستـان (ازبكى, تركمنى و بلوچى) اشاعت مى  افت. درسـمت مـقـابل  عنى جـائـكه قلم بدسـتـان افـغـان در تحت اداره7 تنظـم هاى مـسـتـقـر در پاكـسـتـان و ا ران قـرار داشـتند,فرصت تحقق و انكشاف السنه7 افغانستـان منجمله ادب درى وجود نداشت. نشرات محدود و كنترول شده7 تنظم هاو سازمان هاى وابسته به آنها صرفاً مصروف ثناگوئى بـه رهبران و حامان آنها بودند. نگارش داستان, درامه و شعرمـَورد پسند تنـظم ها نبـود. نو سنـدگـان عـصــانگر و آزادمنش مـانند بــست مـاه تسلط خـود كـامـه7 حـف ظ الله امـن درمعرض خـطر جانى قرار داشتند. فـراتر از ساحه7 تسلط تنظم ها در كـشور هاى اروپائى و امر كا كه چنن خطـر موجودنبـود, باز هم بخـاطر دستـرسى به امكانات ملى از منابـع مخـتل ,Wاكـثرِ نشـر ه هاى جـلا وطن به تأسى از منابع تمـو لشان استقامت  افته و اهداف معن را تعقب مكردند. آنها مكل Wبودند كه در خدمت گروه هاى معن قرار داشتهو جنگ قـلمى را با رق ب ا دنب ال نـم ا ند. بناءً ف رصـت انت ش ارِ آثارِ قلم بدس ت ان غ  ر وابـس ت ه م ح دود بوده و نداىفـرهنگـان دلبـاخـتـه7 وطن و ران مـا كـمتـر بلنـد بود. در نتـجـه زمـنه7 تحـقـق و نقـد ادب درى براى افـغـان ها در خـارجكشور مسر نگرد د.

زبان درى نه تنها در مـهد پدا ش آن (افغانسـتان) بلكه در كشور هاى مـجاور هم كه روزى مشوق بـسط و توسعه7 ا نزبان بودند, به پاره اى از عوامل باز دارنده مـواجه شد. لغات بگانه از زبانهاى د گر  و  ا مـصطلحاتى از زبان هاىرا ج م حلى ا ن ك ش ور ها, هم راه با لهـج ه هاى م حلى گ وناگ ون واردِ زبان درى شـده اسـت. ا ن تغ ـ رات در آثارِمنتـشره7  ا ن كـشور ها آنقـدر انعكاس  افتـه است كه حـتى در بسـا موارد بائـست آنرا براى درى زبانان افغـانستـان ازنو ترجمه و تشر ح كرد.

تكامل زبان درى در كشور هاى مجاور:

در ماوراء النـهركـه روزى پرورش دهنده7 »اسـتاد شـاعـرانِ«  زبان درى (رودكى()H) بود, پس از هجـوم تركان درآنجا, عرصه براى پهناى زبان درى محدود گرد د. جمعت تركى زبانان فزونى  افت و دا ره7 سكوت درى زبانان ازجانب آنها محاط شد.  نه تنها شمار ز ادى از لغات و لهجه هاى تركى در زبان درىِ ساكنان آنجا راه  افت, بلكه

برخى ساخـتار هاى نحوى نز در تحت تأثـر تركى (ازبكى) قرار گرفت. بطور مـثال در زبان تاجكى امروز جـملاتبدون فعال  ربطى»است« استعمال مشوند. طور مثال جملات »خدا قادر است« و  ا » دوست من بسار مهربان

- ۷

است« به شكل » خدا قـادر« و  ا »دوست من بسار مهربـان« بكار مرود(.۲۰) مثال د گر كلمـه7 »ا شتاو« استكـه از زبان تركى گـرف تـه شـده و به عـوض » چطور هسـتى ?« اسـت عـمـال مــشـود. همـنطور پـس از تقـرب روس ها بهدر اى آمـو,  لسان روسى نـز در مـاوراء النهر رواج  افـت كه بالاثر آن, مـعدودى از كـلمات روسى در زبان درى آنجـاداخل شده است.

در نم قاره7 هند, زبان درى ابتدا بوسله7 لشكر محمود  غزنوى انتقال  افت. غورى ها آنرا پهن تر ساختند. سپس

دودمانهاى مـختل Wدر گستـرش و ترو ج آن از طر ق دربار و بوروكراسى سهم گـرفتند كه از آن مان مـساعى خلجىها و لودى هاى افـغـان و شـاهان مغلـى در آند ار بر جـستـه مــباشـد. تسلط  طـولانى شاهان مـغلى در هـند سبب شـد كـهزبان درى در هند بـشتـر مشـحون از لغـات و اصطلاحات را ج در مـاوراء النهر باشـد.  ز را منشاء نژادى ا ن شـاهان ومنشى هاى آنهـا مـاوراء النهـر بود(.۲۱) كـار ترو ج زبان درى در هند بـراى هشت صـد سـال  عنى از شـروع سـوقــاتعسكرى سلطان محمـود (حمله بر پنجاب در سال ۱۰۰۷م) تا اشغال سراسر هند از جانب انگلس ها( ۱۸۱۴م) درع رص ه هاى م خ تـل Wزندگى رونق داشـت. در هم ن م قطع زم انـى ش اع رانِ نام دارِ زبان درى در نـم ق اره7 هند س ربرافـراشتند.كـه از آن مـان مــتوان بطور نمـونه از ا نهـا نام برُد : ابوالـفـرج لاهورى  و معـاصـر وى مسـعـود سعـد, امـرخسـرو دهلوى و معاصـر وى  خواجه حـسن دهلوى , فضى دكـنى , شنبلى نعمانى , ابوالمـعانى بـدل ,  طالب عاملى, مـرزا غالب , غـنى كشـمرى و اقـبال لاهورى  در گـستـرش زبان درى در آن سر زمـن دست بالا داشـته و ادب درى رادر مجموع غنا بخشدند.

شـاع ران هندى در پهلوى  س بك هاى خـراس انى و عـراقى, س بك د گرى را بنام »س بك هندى« در هنر ش عـر  درىبوجـود  آوردند.  شگوفائـى ادب  درى تا تسلط كامل انـگلس ها بر هند( ۱۸۱۴م) ادامه داشت.  تا بالاخره پس ازآنكه انگلس ها بر تمامى ا الات آن  سر زمن مسلط گرد دند ,  زبان  انگلسى در هند رسمت  افت و تعلم  افتهگان مكل Wبه  فرا گرى آن شدند, در ن وقت زبان درى نه تنها در حـاشه قرار گرفت بلكه شمارى از اصطلاحاتانگلسى نز در آن داخل شد.

در فارس (ا ران كنونى) همانـطور كه در آغاز ا ن نوشتـه تذكر رفت, » زبان درى تا جائـكه شواهد نشان مـدهدبعد از قرن ۳ هـ ق , در خاك هاى فارس منتشر شد(«.۲۲) ا ن زبان تدر جاً جاى زبان مضمحل شده7  پهلوى را

گ رفت  و با ق امت اف رازى در برابر زبان ع ربى, م انع س  است عـربـى سـازى ام وى ها در ف ارس گ رد د. بع ضى ازنو سندگان ا رانى همچنان كه مرحوم كهزاد نم قرن پش به آن اشاره كرده بود, هنوز هم در مورد سوابق و پدا شزبان درى, معلومـات خلاف واقعـت هاى تار خى را پشكش مى نما ند كـه با ا ن كار, آثار شان مـاهت علمى خودرا از دست داده  و صرفاً جهات پروپاگندى آن باقى مى ماند.

زبان درى در فـارس بنام »فـارسـى« و  ا بر طبقِ تلفظ در زبان پـشـتـو به »پارسى« شـهـرت   افت  ولى نـو سندگـان وشعراى بزرگ آن خطه7 ادب  پرور آثارِ شـان  را از ادبِ درى دانسته اند. لسان الغب حـافظ شرازى مرمانِ عـصر خودو آ ندگان را ا نطور به آموزش ادبِ درى تشو ق مكند:

ز شعرِ دلكش حافظ كسى شود آگاه                   *                    كه لط Wطبع و سخن گفتنِ درى داندنظامى گنجه ئى در توص Wزبان درى مگو د:

               نـظـامــى كـه نـظم درى كارِ اوست            *         درى  نــظــم كــردن  ســــزاوارِ اوست

-  ۸

سعدى بزرگ آنها ى  را كه كه به نظم درى كمتر علاقه مگرند, انتقاد مى نما د:

               چـون  د ر د و  رســتــه7  دهـــــــانت            *           نـــظــم   ســخــنِ   د ر ى    نـد ــــــدم

فـردوسى مـبارزاتِ  افـغـان زمن و ا ـران  زمن را علـه بگانگـان در آن سطحى قـد »شـهنامـه« نمـود كه بهـتـر ن ا نمردمان در قالبِ شهكارِ نظم درى است.  زبان درى در ا ران , همانطور كه نو سندگان و شعراى بزرگ آنرا بكار

گرفتـه بودند,  باقى نمانده  و بخاطر برخى عـوامل دستخوشِ تغـرات شده است. در »دانش نامـه7 ادب فارسى« كهدر تحت نظر وزارت فـرهنگ و ارشادِ اسـلامى ا ران به نشـر مى رسـد, چنن مرقـوم گرد ده است : » فـارسى ا رانىبا زبان درى تـف اوت هاى دارد. ا ن تف اوت ها نه تـنه ا در ك ار برد اصطلاحى لـغ ات است, بلكه  هـمـچـنان از ج هتك اربردِ  واژه هـاى  روزم ره 7 زندگـى  و نـ ز نـام بـس  ارى از ك الا هـا(اجنـاس) و اصـطلاح ات وارداتـى ن زمباشد(«.۲۳) علت تور د و ترو ج اصطلاحات وارداتى, آشنائى بهـتر منور ن ا ران با لسانهاى خـارجى و همچنانراه  افتن اصطلاحات  السنه7 محلى آنكشور در زبان فارسى است. در رابطه به تأثر لسانهاى خارجى با د متذكر شدكه مـتفـاوت بودن منابع تقلد و پـروى از منابع جداگـانه موجب پـدا ش اصطلاحاتِ از هم مـتفاوت در افـغانسـتان وا ران گـرد د. ا ن پد ده فارسى ا رانـى را باز هم از زبان مروج درى در افـغانسـتان مـتـفاوت سـاخت. بگونه اى مثـالنامهاى »نكتائى« , »جنرال« , »سگرت« و »موتر« از انگلسى  به افغانستان آمد و در ا ران »كراوات, «» ژنرال« , » سـگار« و » اتومـوبل« از فـرانسـوى اقتـبـاس شـدند. چنن مـوارد كم نبوده و اگـر گـاهگاهى نو سنـدگان ا رانى در جمله كلمـات اروپائى را بكار گرفـته اند, خود كلمـات ترجمـه شده براىافغان ها نا آشنا بوده و قابل دقت مباشد.

تصفه7 كلمات عرب و عواقب آن:

مسـئله  ى كـه سالهـا پش در زمان رضـا شاه در ا ران مورد مـناقشـه قرار داشت, اكنون مـدتى است كه در مـان افـغانها بخصوص افغان هاى خارج كشور گاه گاهى شدت مى  ابد.

رضا شـاه مخواست كـه پا ه هاى سلطنت خود را در اتكا به گـذشته7 فـارس استوار ساخـته و ضد ت با فـرهنگ عربىرا منحـث وسله7 تحـر ك احسـاس هموطنانش در جـهت تأمـن وحدت ملى بكار گـرد. او مـدانست كـه خلج مـان

سلطنت و ملت روز تا روز بزرگ شـده مـرود و دولت قـادر نـست كه به خـواسـته هاى حـقـقى مـردم پاسُخ واقـعبـنانهاى ارا ه كند لذا وى از اعتـراضات مردم اش طفـره رفته , مـسا ل خارجى و حـتى تضاد هاى فـرهنگى را با اعراب, ازلابلاى تار خ جستجو و مطرح مكرد. مقصود رضا شاه از ا ن اقدام در گام نخست تدارك و تحكم پا ه هاى مردمىبراى رژ م سلطنتى آنوقت ا ران بود. در ا ن راستا حكومت او مسئله7 پاكسازى زبان فارسى را از كلمات و افادههاى عربى نه تنها به مبـاحثه كشاند, بلكه منحث مـشى نشراتى خود تعقب مكرد. بنا بر همـن مشى در حالاتى كهتركـبـات فارسى وجـود نداشت, بشـتر به اصطلاحـات عامـانه پناه برده شـده و  ا ترجمـه هاى تحت الفظى كه براىخـوانـنده نا آشنا اند, در نـشـرات آنكش ور بازتاب  افت.  ا ـن تغـ ـرات براى خ وانندگ ان, بخـص وص خـواننـدگـانافغانى معضله7 فهم و ادراك موضوع را بوجود آورد. اكنون آگاهانه و  ا نـاخود آگاه بعضى ها مخواهند همن معضلهرا در افغانستان تكرار نما ند.

-  ۹

اگر هدف همـن باشد كـه از استـعمال كـلمات عربى بخـاطر خارجى بودن آن جلـوگرى شـود, لازم به  اددهانى استكه در طول عمر موجود ت زبان درى شمار قابل ملاحظه اى كلمات بگانه از لسان هاى مختل Wد گر نز در زباندرى ترو ج  افته اندكه با برون سـاختن آنها مشكل افاده بمان مآ د. بطور مثـال اگر كلمه7 »قانون« كه اصلاً  كلغت  ونانى است, حذف شـود و  ا »خانم« منحث كلمه7 تركى بكار گرفـته نشود, جانشـن آنها چه خواهد بود??? هم ـنطور چگـونه م  ت وان به ع وض كلـم اتى چون »پـش ت ه« (بلـندى) از سنسكـر ت , »ق ش لاق« , »س وغ ات« و»جـارچى« (منادى) از زبان تركى و مـغلى, »سـمـاوار« از زبان روسى, و  ا »چاپ« و »جنگل« كـه از زبان هندىاقتباس شده اند, كلمات معادل پدا كرد ??? آ ا درى زبانان براى ترو ج كلمات جد دآماده اند???

مفد ت از ترو ج كلمات جد د به عوض اصطلاحات عام فهم و مورد قبولِ همگانى چه مباشد ???  ـقناً هـچ!!! 

پس از دسـترسى تنظم هاى »جـهادى« به قـدرت دولتى افغـانستـان, مرحله7 د گرِى از انحـطاط ادبى در جامـعه7 افغـانىرونم ا گ رد ـد. ج اى قلم را تفـنگ گ رفت  و گله اى ادب در م ق ابل »منطـق  زور« توانِ شگوف ائى ش انرا از دستدادند. از زمان آغـاز جنگ هاى تنظمى براى گرفتن قـدرت در سال( ۱۹۹۲م) تا سقوط طالبان( ۲۰۰۱م)  عنى درهر دو دوره7 حـاك مـت تنظ مى و طالبى دروازه هاى علم و م عـرفت به روى افـغ انهـا مـس دود شـد. در ا ن سـاله ا همـه7امكانات براى پخش و اشاعه7 السنه7 افغـانستان از جمله ادب درى از مان رفت  و  ا خارج از اسـتفاده ماندند.  در نم دت كـدام م وس سـه  ـى براى انكش اف زبان درى در داخل وج ود نداشت تا بـه كـمك آن در ع وض لـغ ات ع ربى,تركــبـات درى سـراغ و بـكار گـرفـتـه مى شـدند.در چنـن شـرا ط هواداران افـغـانىِ تصـفـ ه7 اصطلاحـات عـربى از ادبدرى, در خـارج كـشـور دست بكار شـدند,  آنهـا به بسـار عـجله اصـطلاحات جـد داً بكـار گرفـتـه شـده در ا ران را درعوض كلمـات عربى به عار ت گـرفته, معـضله7 د گرى را براى خوانندگـان افغانى ا جاد كـردند. وقتكه خـوانندگانعلت ظهور كلمـات نا آشنا را جو ا شدند, ا جاد كنندگـانِ ا ن معضله سخن را بـه جاى د گر كشانده, ده هـا مسا لنفـاق برانگـز را پـرامـونِ مـسـا ل ملى و حـتى نام افـغـانسـتـان در صـفـحـاتِ جرا ـد شان انـعكاس دادند, كـه هـچگونهارتباط به سـوال مطروحه نداشت(.I) بناءً سـوالات همچنان لاجـواب ماندند و خـوانندگان در مَـورد تعو ض مـقلدانه7كلمات دچار اند شه شده و علاقمندى آنها به مطالعـه7 ا ن نشر ه ها كاهش  افت. ز را افغان ها كه قرن ها قبلبه لغـات و اصطـلاحـات عـربى آشنا شـده بودنـدو از نگاه افـهـام و افـاده7 كلم ات فـعـلاً كـدام مـشكلى  را اح سـاس نمىكنند بى موجب  با د بار د گر متحمل زحمت شده و كلمات نا مانوس د گرى را فرا مگرفتند.

آ ا پاك سازى لسان درى از عـربى موجب نخواهد شد كه نسـل هاى بعدى موار ث گذشتـه7 ادبى شانرا درك نتوانند??? اگر آنهـا مفاهم بـزرگ شعراء و فـلاسفه7 عـهد خراسـان را درك نتوانند, چطور مـتوان ادعـا كردكه سـر ادبى درك شـور منـقطع نمى ش ود ???  ترك ها در دوره7  زم امـدارى م صطفى ك م ال ا ن تج ربه را كـردنـد. زبان تركى  را ازلغـات عـربى و بعـضى اصطلاحـات كشـور هاى مـجـاور تخلـه نمـودند. نتـجـه چه شـد ??? اثرى كـه سـالى پش از ا نتصـفـه در( ۱۹۲۶م) براى مكاتب نوشـتـه شـده بود , در سـال( ۱۹۲۸م) تدر س نمى شـد, مگر ا نكه كـسى آنرا بهزبان جد د ترجمه مكرد. اكنون كـه تركه گذشته اى ادبى قر ب به هشتاد سـاله دارد, نمتواند نو سنده اى بزرگىپرورش بدهد(.۲۴)

از هوادارانِ تص فـ ه7 لغـات ع جـن ش ده در زبان درى , با د پرس ـد ك ه آ ا مـح تـوى و ق واعـد ادبى م هم است ? و  اجانشن ساختن لغات اصطلاحى و افاده هاى مرُوَج از  ك كشور د گر بعوض كلمات عام فـهم عربى ??? ا ن  كواقعت غر قابل انكار است كه مردم افغانستان  با شمار ز ادى كلمات عربى از سـزده قرن به ا ن طرف معرفت

- ۱۱

حـاصل كرده و به خـاطر ذهن نشـن سـاختن آن كـدام مـشكلى وجـود نداشتـه و هـچگونه تشـو شى از ن رهگذر مطرحبوده نمى تواند.

زبان منحث وسله اى ساست:

اكنون همـه مـدانند كـه زبان پشـتـو ماننـد زبان درى متـعلق به خـانواده7 (هندو-آر ائى) بوده و  كى از داشـتـه هاى باارزش مـردم افغـانستـان است. در ا ن لسان لـغات عـربى كمـتر نفـوذ كرده  و شـمـار ز اد لغاتِ اقـتبـاس شده بخـاطر دولسانه بودن افغان ها از درى به پشتو انتقال  افته است.

هَمـانگونه كـه سـا رِ زبان ها و اصطـلاحات گـفـتـارى داخل افـغـانسـتـان  در زبان پشـتـو نفـوذ كـرده اند, زبان پشـتـو نـزمـتقـابلاً بر آنهـا اثر گـذاشتـه است. شـعـراء و ادباى پشتـو زبان در ارتقـاى فـرهنگ ملى و زنده نگهـداشتن روحــه7 ملىِافـغـانـهـا خـدمـات بزرگى انـجـام داده اند. اكـثـر ح مـاسـه هاى مـردم اف غـانسـتـان بـگونه اى نهـا ت دلپ ذ ر در ا ن زبانانعكاس  ـافـتـه و به س روده هاى جـاودانى م بـدل شـده انـد. بناءً بى جـهت نــست كـه ق وانن اسـاسى اف غـانس تـان درگـذشتـه و حال روى تكامل و انكشـاف ا ن زبان منحـث  كى از دو لسان  رسـمى و ملى افغـانستـان تأكـد مى ورزد.

لس ان وس له7 تكلـم و انعكاس دهنـده7 غناى ف رهنگى ملـتـه ا در درازناى تار ـخ است. تع صب در مَ ورد  ك لس ان و  ابرترى طلبى عله لسان د گرِ وطنِ مشـترك ما, پى آمدى غر از نفاق و تفرقه چـز د گرى در قبال نداشته و آب را بهآسـ اب دشـمنانِ وحـدتِ مـلى افـغِـانه ا مــر ـزد. در افـغـانس تـان  ك لسـانِ واح د وجـود ندارد, لذا تلاش بـراى  گانهسـاختنِ آن چشم پوشى از حـقوق گـو ندگـانِ سا ر لسـان بوده و در واقع مـقابله با فـرهنگ ملى7 همـه7 افغـان ها مـباشـد.

اگر هموطنى در نشـر ه هاى خارج كشور ادعـا مكند كه مردم افغـانستان بمنظور برپا ى »روند مؤفـقانه7 نظام سازى«با د درى را منحـث  گانـه  زبان سر تـاسرى برگـز ند, بـا د به ا ن سـؤال هم پاسُخ بدهد, كـه ا ن طرحِ او با تصـمـمعـجولانه7  دولت در سـال( ۱۹۳۶م) كـه پشـتـو را بحـث  گانه لسـان رسـمى افـغـانسـتـان مـعـرفى كـرد(,۲۵) چه فرقىدارد?  آ ا ا ن »طرح« و آن »تصـمـم« دو روى  ك سكه نـست ?  آ ا آن تـصمـم در وقـتش انزجـار مـردم را بوجـودناورده و مـوجب بطى شدن روند معـرفت در افغانستـان نشد?  وقتى مـا امروز پس از ۱۳ قرن ساستِ عظمت طلبىبنى امـه را در مناطق مـفتوحـه انتقـاد مكنم, آ ـا انسان هاى قـرن بست و  كم حـوصله7  چنن  كه تازى ها را دارد?

به  قن كه نه !!  پس با د از دقت كار گرفت و واقعت هارا آنطور كه هست , شناخت.

از جمله7 زبان هاى مردم افـغانستان, پشـتو و درى لسان رسمى و ملى افغـانستان بوده و تقو ه7 آنهـا موجب ارتقاى غناىفرهنگى ملى ما مى شود .

درست است كه امروز بخاطر ضـد ت با جانب مقابل نمتوان حـبا و قباى مذهب را به تن كرده و مخـالفن را به غراسـلامى بـودن مـتـهم نم ود,  ز را چنن برچسـپ ها كـه همـه7 تـشت ها از بام افـت اده , د گر چسـپش ندارنـد. امـا دست

 از دن به وســله7 زبان و حـربه سـاخـتن آن در جـهـت نل به اهداف ســاسى هم م شـروعـت نداشـتـه و نت ا جى غــر ازخـرابكارى بگونه7 گـذشتـه چـزى د گرى نخـواهد داشت. بخـاطر جلوگـرى از چنن پـى آمد ها در مـاده7 (۳۵) قانوناساسى جد د افغانستان صر حاً قد گرد ده است كه » تأسس و فعالت حزب بر مبناى قومت,  سمت,  زبان و مـذهب ف قـهى ج واز ندارد.« ولى هنوز هم ش مـارى از گـردانندگ ان جـرا د ك ه به ا ن اصـول ارج نمى گ ذارند, كمنستند. آنها جرا د شان را در خدمت تعصبات قرار داده  و مكوشند تا خوانندگان,  مانند خود شان دچار تنگ

-  ۱۳

نظرى شـوند. در برخى نشر ه هاى برون مـرزى ادعا مـشـود كه چرا ا ن  ا آن اسم مـروَج در ا ران جانشـن فلان كلـمه7پشتو نمى شود ? بدون آنكه ضرورت عنى براى تعو ض آن ارا ه گردد.

واق عـت ا نـست كـه هواداران ا ن تـعـو ض,  زم انى ك ه گـروه رزمى ش ان در منطق ه اى تحت تسلط آنـهـا ح اكم بود,بخاطر عجن بودن كلمات و اصطلاحات پشتو در لسان شان, نتوانستند حتى كلمات مَورد استعمال روزمره را عوض

نما ند. نمونه7 بارز ا ن واقـعت استعمـال اصطلاحات مندرج در تعلم نامه هاى نظامى مى باشد كه تا الحـال در مانگروه هاى رزمى شان مروَج بود و هست.

دور نماى زبان درى در افغانستان:

مردم افـغانستـان  ولو كه  پشتـو  زبان مادرى شان نبـاشد, آشنائى كافى به آن داشـته و در برابر كلماتِ مـدغم شده7 آندر زبان درى شناختِ ك امل دارند. بنا برآن اصطـلاحـاتِ پشـتـو از رهگـذر افـهـام و تفـهــم هـچگونه م شكلى را براىباشندگـان افغـانستـان بمـان نمى آورد. اما بـراى درى زبانان در كشـور هاى مجـاور و  ا درى شناسان از سـا ر كشـورها پ چ ـدگى هـائى را در قـب ال دارد. پس به ت ر است كـه بـراى آن آثار ادبىِ علمى  ـى كـه م تـق اض ـان آن در خ ارجسرحـدات افغانسـتان قرار دارند, توضـحات بخـصوص از كلماتِ بكار بـرده شده7 محلى و  ا پشـتو در پاورقىِ صفـحهگنج انـده ش ود, به ا ن ترتب آثارِ مَ ورد نظر هم در داخل و هم در خ ارج افـغ انسـتـان ق ابل درك گـرد ده, ك تب ومجلات افـغانى سهم بهتـرى در بازار نشرات خارج كشور خـواهند داشت.  طى سال هاى ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲م كه تقر باًهمـه7 فـرهـنگـان اجـبـاراً از وطن ش ان كـوچـدند, مكاتـب احـراق گـرد د و كـتـابخ انه ها غـارت شـد, ه چگونه بازارفروش مـجلات و كتب در داخل افـغانستـان وجود نداشت, در چنن اوضـاع و احوال چون مؤسـسات طباعـتى تخر بو  ا تعطل بودند, شعـراء  و نو سندگان افغـان مجبـور مى شدند تا ناشران آثار شان را در خـارج افغانسـتان  جستـجونما ـند. ا ن عامل سـبب مگرد د كـه جاى اصطلاحـات و افاده هاى درى افـغانسـتان  به كلمـات فارسى ا ران سـپردهشـود تا آثار مـَورد نظر,  زمـنه7 نشـر بابـند, در غـر آن از نشـر باز مى مـاندند. در كنارِ ظهـور افـاده ها و لغـات نا آشنا(براى افـغان ها) كلمـات و مـصطلاحاتِ زبـان هاى اروپائى در شمـار ز ادى از نشـرات افغـانى خـارج كشـور انعكاس

 افتند كه اثر آن ناموجه و غر ضرورى مباشد. ز را بد ل و معادل آن در زبان درى وجود دارد.

درست است كـه كـشـفــات تخنـكى و علمى در هَمـان لسـانى كـه مكشـوف شـده انـد, نامگذارى شـده و اكـثـراً در اثرترجمـه مفـهوم خـود  را از دست داده و  ا درست ترجمـه شده نمى توانند. لذا مـبـا د آنرا اقتـباس نمـود كه ا ن اجـبارطبـعاً منحـث  ك پد ده7 جـد د الولاده  تأثـر اجتناب ناپـذ ر بر زبان درى دارد. اما در صـورتكه افـاده هاى عام فـهمدرى وجـود داش تـه باشند, و مطلـب مـَورد نظر به ك مك آن, افـاده شـده بت واند, بكار گـرف تن مـصطلاحـاتِ بـگانه وتلاش بخـاطر ترو ج آن, در حقـقت  ك جـفا كـارى آشكار به داشتـه هاى فرهنگى خـود ما مـباشـد. لسان درى مـانندهر لسـان د گر همـراه با چگونگى تكامل اقـتـصـادى, اجـتمـاعى و تحـولات سـاسـى در جوامع درى زبان رشـد نمـوده ومتـحسس از پد ده هاى فرهنگى نضج  افـته است. همانطور كه در آغاز ا ن نـبشه تذكار  افت, عـوامل مجبره مـبتنىبر خـص ا ص هر  ك از جـوامع درى زبـان بر ا ن لسـان در طول تار ـخ اثر گـذاشـتـه ك ه اثرات مـذكـور ق ابل بررسى ودقت اند. ا ن اثرات بر تمام جوامع درى زبان  كسان نبوده, بلكه نظر به خصا ص هر جامعه در تفاوت قرار داشته ومنحصر به فرد  مى باشد كه  لاجرم مـوجب پدا ش تفاوت ها از نظر افاده ها, استعمال كلمات و حتى قواعــد ادبى۱۴  -

گ رد ده است. تـرو ج كلم ات نـا آشنا از  ك ك ش ور د ـگر نه تنه ا بـاعث تكامـل لس ان درى نمى ش ود, بـلكه اص لاًهچگونه توجهى براى رواج دادن همچو  ك بدعت وجود ندارد.

بهـتر آنست كـه تحـقق در ادبـات زبان درى وسـعت  افتـه و آثار نو سندگـان بصورت پـهم مـَورد نقد و بر رسى قـراربگـرند. با د نسل جوان  را با آثـار و شهكار هاى پش كـسوتانِ ادب درى بـشـتر از پش آشنا سـاخت, تا خود آنهـان ز آثار ناب و اص ل را بم  ان آورند. بـا د اصلـت زبان درى را ح فـظ ك رد. در ن راه آثـارِ ش ع راى نـام دار ونو سندگان بزرگ ا ن زبان چون مشعل فروزان , مسر حركت مارا نور افشانى مى كند.

از آنـهـا آتــشى مـانـده  بـه جـان هـا

»اگــر رفـتست  روزى كـاروان ها

كه افـروزد از آن صد كوى  و برزن

بــزن  آن  آتــش افـــسرده  دامـــن

فغان شو, در فروز آه خود باش «(J)

شـرر آسا تـو گــرم  راه  خـود باش

توضحات:

A - انتشار اولى ا ن نبشه از طر ق  مجله  و  و ب سا ت  آر ائى صورت گرفته است .http://www.ariaye.comB - بخ شى از س ر زم ـن هاى ك ه در دوران اس لامى بنام م اوراء النه ر  اد ش ده اند, در دوره هـاى پش از اس لام » س غ د«خـوانده مـشـد. و به نظر مـؤرخـن سمـرقند مـركـز سغـد بوده است. ا ن سـرزمـن ها امـروز در خاك جـمـهـورى ازبكسـتان قـراردارند. (محمود اسعدى - در درى ص ۱۵ )C - در سال ۱۹۳۵ م  پپس از موافقت دولت افـغانستان , كشـور همسا ه7 ما نام »فارس« را كنار گـذاشته و اسم »ا ران« راكه بگونه اى با كلمه7 »آر انا« ارتباط مى  ابد , بر خود گذاشت.

  • - گنگان
  • - منظور از عـراق ن سـر زمـن آنوقت فـراى مـ بـاشـد كـه پس از تسلط اع راب , منضم به عـراق گـرد ده و به هـمـن نام جـزءقلمرو اعراب شناخته مى شد.
  • - علاوء الد ن حسن جهانسوز غورى , پادشاه غور( ۵۴۴ - ۵۵۶) كه به انتقام كشته شدن دو برادرش بدست بهرام شاهغزنوى بـه غزنه شتـافت. او هفت شبـانه روز آن شهـر ز با را به آتش كـشـد و در راه باز گشت كـاخ معروف غـزنو ان (لشكرىبازار ) را در مـحل تلاقى رود هاى هلمند و ارغنداب و ران كرد. عـلاوء الد ن شاعـر توانا بوده و مـقصود خـود را قبل از حـملهبه غزنه ا نطور بان مكند:

اعـضاى ممـالــك جـهـان  را بـدنـــم          جو نده اى خصم خو ش و لشكر شكنمگـر غـزنـى را از بـخ  و بـن بر نكنم            پس مـن نــه حـسنِ بـنِ حـسنِ حـسنــمG - اشاره به ا ن شعر معروف ناصر خسرو بلخى است.

                 مـن آنــم كـه در پـاى خوكـان نـر زم                            مـر  ا ـن  قــمـتــــى دُر  لـفـــظ درى  را


-  ۱۵  -

  • - رودكى در نمـه7 قرن سوم در مـحل پنجده مربوط قـر ه7 رودگ كه نزد ك شـمرقند است, متـولد شده و در همَان جـا بسال۳۳۹ هـ ق در گذشته است.
  • - در برابر فـتنه عله نام »افـغانسـتان« و در دفـاع از هو ت ملى افغـانها كـه ذر عه7 كلـمات »افغـان« و »افغـانت« مشـخصمــشـود, شـم ارى از وطنخـواهان اع تـراض نمـوده اند. ج هت مطالع ه و آگـاهى ا ن مناق شـه به شـبـكه7 انتـرنت, به و ـب سـا ت(افغان-جرمن-آنلا ن)»http://www.afghan-german .com«, نخست در لنك (تحلل ها و مقالات) و سپس در

لنك (مـباحث روى هو ت ملى و زبـان هاى افغـانستـان) رفتـه و مقـالات آقاى ولى احـمد نورى و نـو سندگان د گر را مطالعـهفرمائد.

  • - (ما ــل هــروى ) شاعر افغان

  مأخذ:

(۱)  كهزاد احـمد على( ۱۹۵۱م) »افـغانسـتان و ا ـران« كنفرانس آقـاى كهـزاد در مـوز م ا ران باستـان, چاپخـانه7 مظاهرى, تهران ص ۳۲(۲) طباطبـا ى محمد مـحط( ۱۳۷۳هـ ) »در درى« مجـموعه7 مـقالات, مطبعـه7 انتشـارات كهـان, به اهتمام مـسعود اسـعدى, تهران ص ۵۶

(۳) همان اثر ص ۵۶

(۴) گروتس بخ , ا رون جلد ۳۷ ص اول چاپ( ۱۹۹۰م) »افغانستان شناسى علمى كشور« به زبان (آلمانى)

(۵) كـهزاد احـمـد على »افغـانسـتان و  ـك نگاه اجمـالى به اوضـاع ممـلكت مذكـور«ص ۲۴۶ ,  از نشرات (د كـابل كالنى)سال( ۱۹۴۷م) , چاپ                     7مطبعه دولتى كابل.

(۶) الهام , محمد رحم »روش جد د در تحقق دستور زبان درى, ص ۲« چاپ پوهنتون كابل سال( ۱۳۴۹ هـ ش)

(۷) غبار , مر غلام محمد »افغانستان در مسر تار خ , ص ۶۳« چاپ مركز نشراتى موند پشاور سال( ۲۰۰۱م)

(۸)  كهزاد , احمد على » افغانستان و ا ران , ص ۲۳« چاپ كابل سال( ۱۹۵۱ م)

(۹) الهام , محمد رحم »روش جد د در تحقق دستور زبان درى, ص ۳۰۲« چاپ پوهنتون كابل( ۱۳۴۹ هـ ش)

(۱۰) كهزاد , احمد على » افغانستان و ا ران , ص ۳۳« چاپ كابل سال( ۱۹۵۱ م)

(۱۱) غبار , مر غلام محمد »افغانستان در مسر تار خ , ص ۱۲۶« مركز نشراتى موند پشاور سال( ۲۰۰۱م)

(۱۲)  طباطبا ى, محمد محط »در درى ص ۵۶« مجموعه7 مقالات, مطبعه7 انتشارات كهان, تهران( ۱۳۷۳هـ)

(۱۳)   الـهام , محمد رحم »روش جد د در تحقق دستور زبان درى, ص۳« چاپ پوهنتون كابل( ۱۳۴۹ هـ ش)

(۱۴) نگهت سعدى نسـم » متن هاى قد م فارسى, نثر فارسى درى ص (گ) مربوط مقدمـه « انتشارات پوهنح7ى ادبات, مطبعه7 دفاع ملى ف كابل.سال ( ۱۳۴۲ هـ ش)

-  ۱۶  -

(۱۵) غبار , مر غلام محمد »افغانستان در مسر تار خ , ص ۱۱۴« مركز نشراتى موند پشاور سال( ۲۰۰۱م)

(۱۶) دانشنامه7 ادب فارسى, جلد سوم » ادب فارسى در افغانستان ص ۱۱۰۰« چاپ سال( ۱۳۷۸ هـ ش) مطبعه7 سازمان, انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى , تهران.

(۱۷) نگهت سعـدى  نسـم »متن هاى قد ـم فارسى, ص (ك)مربوط مـقدمه« انتـشارات پوهنح7ى ادبـات , مطبعـه7 دفاع ملىف كابل.سال ( ۱۳۴۲ هـ ش)(۱۸) نگهت سعـدى  نسـم »متن هاى قد ـم فارسى, ص (ك)مربوط مـقدمه« انتـشارات پوهنح7ى ادبـات , مطبعـه7 دفاع ملىف كابل.سال ( ۱۳۴۲ هـ ش)

(۱۹)   الـهام , محمد رحم »روش جد د در تحقق دستور زبان درى, ص۴۰۳« چاپ پوهنتون كابل( ۱۳۴۹)

(۲۰)  طباطبا ى, محمد محط »در درى ص ۲۰« مجموعه7 مقالات, مطبعه7 انتشارات كهان, تهران( ۱۳۷۳هـ)

(۲۱)  طباطبا ى, محمد محط »در درى ص ۲۱« مجموعه7 مقالات, مطبعه7 انتشارات كهان, تهران( ۱۳۷۳هـ)

(۲۲) كهزاد , احمد على » افغانستان و ا ران , ص ۳۳« چاپ كابل سال( ۱۹۵۱ م)

(۲۳)   دانشنامـه7 ادب فـارسى, جلد سوم » ادب فـارسى در افـغـانستـان ص ۲۰۵« سال( ۱۳۷۸)مطبـعه7 سـازمـان , انتشـاراتوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, تهران.

(۲۴) حسنن , محمد عبدالنعم » در درى « در بخش گفتگو ها ص ۱۳۹ سال( ۱۳۷۳ هـ ش)

(۲۵) ذوالفـقـار ملـحـه » پنـاهگز نان افـغـان در ا الات مـتـحـده7 امـر كا و جـرمنى« بـه انگلـسى ص ۱۴ چاپ سال( ۱۹۹۷م)مطبعه7 لت , شهر مونستر آلمان

*******************************************************

نگارنده : مر عنا ت الله »سادات«

آدرس ا مل  : دا بریښنالیک پته د چټیاتو تر وړاندې ساتل کیږي. تاسې د جاوا سکریپټ فعالولو ته اړتیا لرئ څو یې وګورئ. سن د اگو - كلفورنا - آگست  ۲۰۰۵ م