نويسنده
Ibrahim WARDE
برگردان:
Havva BAKHTIARI حوا بختياري
آقاي عارف نقوي کارآفرين پاکستاني در سال ٢٠٠٢ شرکت ابراج(Abraaj) را در دبي تاسيس کرد تا ١١٦ ميليون دلار متعلق به سرمايه گذاران آسياي جنوب غربي را مديريت کند. شانزده سال بعد، با سرمايه در گردشي نزديک به ١٤ ميليارد دلار، گروه ابراج به جايگاه پراهميت ترين شرکت دارايي، سرمايه گذاري تخصصي در بازارهاي نوظهور رسيد. بعد افت بود و سقوط
....
شيوه کار اين مدل سرمايه گذاري که در ايالات متحده متولد شده اين است که با خريد شرکت هاي خارج از بورس براي فروش مجدد آنها پس از چند سال ، اميد ذخيره و جمع آوري عوايد سرمايه اي قابل توجه را ايجاد مي کند. موضوعي که به نظر مي رسيد در کشورهاي در حال رشد، کمتر جا افتاده باشد. اين کشورها تحت تسلط اقتصاد غيررسمي، نفوذ دولت و حضور فراگير گروه هاي خويشاوندي که تمايلي به راهيابي سهام داران خارج از اين حيطه ندارند ، قرار گرفته اند . اين کشورها به ويژه دچار کمبود چيزي که حرفه اي ها آن را «اکوسيستم» مي نامند، هستند که مجموعه اي از قوانين، نهادها و شيوه هاي ضروري تجاري براي تخصصي سازي اين نوع فعاليت هاست. ضعف و نقصان ديگر اينکه: در کشورهاي حاشيه خليج فارس و در کل دنياي اسلام توسل بيش از حد به قرض گرفتن توصيه و تشويق نمي شود ،و به اين گونه فعاليت ها که تحت عنوان LBO تملک اهرمي يا خريد استقراضي شناخته شده، مشکوک هستند و از آن پرهيز مي کنند.
بدين ترتيب شرط بندي آقاي نقوي پرخطر بود، اما کار بزرگ و عمليات چشمگيرش بازارها را مجاب کرد. بدين ترتيب، فروش دوباره، ٢٥% از بانک سرمايه گذاري EFG هرمس مستقر در مصر در سال ٢٠٠٧ ، امکان دو برابر کردن پول گذاشته شده را طي شانزده ماه فراهم کرد، در صورتي که فروش شرکت Egyptian Fertilizers در همان سال ، ارزش افزوده اي بالغ بر ٣٩% در طول هشت ماه را در پي داشت. در شرايط خصوصي سازي و بالا رفتن بي سابقه قيمت نفت و بخش زيادي هم به واسطه آقاي نقوي که «پادشاه خريد مجدد شرکت» (١) شناخته شده بود، خريد- فروش مجدد شرکت ها در منطقه با توسعه و رشد قابل توجهي روبرو شد.
شرکت ابراج که نامش به عربي به معني «برج ها» يا آسمان خراش ها مي باشد نخست در کشورهاي آسياي غربي، سپس در منطقه خاور ميانه- شمال آفريقا- جنوب آسيا مستقر شده بود، به زودي در همه قاره ها شناخته شد و جلوه کرد . با حدود بيست دفتر محلي، گروه ابراج کنترل تعداد زيادي شرکت در همه ي بخش ها را در دست گرفت. به نظر مي رسيد اين پيوند با بخش هاي مختلف پا گرفته وعمليات مؤثر واقع شده است . اصول عملکرد که در ايالات متحده به وجود آمده بود با موفقيت منطبق شده و جا افتاد . سازماندهي سرمايه ها برحسب منطقه جغرافيائي و بخش اقتصادي دسته بندي و تنظيم شدند . اصل برد- برد(win-win)، وعده مي داد که رضايت همه دست اندرکاران را جلب کند : شرکت هايي که مجدداً خريداري مي شدند از تخصصي سازي مديريتي برخوردار شده که باعث بهبود نتايج و براي مجموع اقتصاد سودمند بود ؛ شرکت ابراج دو سطح پرداخت دستمزد داشت، هزينه مديريت که ٥/١% از مجموع دارايي هاي سرمايه گذاري شده به اضافه برخورداري از سود سهم بالغ بر ٢٠% ارزش افزوده که از بابت فروش مجدد به دست مي آيد. سرمايه گذارن، مي توانستند انتظار دريافت سود خالص ساليانه بالغ بر ١٧% را داشته باشند؛ منوط بر اين که اطلاعات منتشر شده توسط شرکت را باورکرده و بپذيريم .
ارتباط هاي نزديک با بيل گيتس
علاوه بر عملکردهاي مالي چشمگير، اين منابع و صندوق مالي به واسطه تعهدش به اصول محيط زيستي، اجتماعي و تصدي گري و حکمراني اقتصادي (ESG) متمايز شده. آقاي نقوي که به شهرت جهاني دست يافته به يک رهبر و راهنماي تاثيرگذار تبديل شده که گفتماني هماهنگ با تم هاي بزرگ هزاره جديد را داراست. تصوير کارفرماي خيال پردازي که در جستجوي راهي براي «تغيير جهان» مي باشد، مجذوب کننده است. او در واقع مدام تاکيد دارد که کسب و کار خوب مي تواند با احساسات خوب همخواني داشته باشد.
شعاري هم که به نمايش مي گذارد: “Doing well By doing good” وضع خوب (پول دار شدن)- با انجام کار نيک (٢). او از شرکت کنندگان هميشگي در اجلاس مجمع جهاني اقتصاد در داووس و ملاقات ها در جريان نشست ابتکار جهاني کلينتون، Clinton Global Initiation و ساير محافل جهاني سازي بوده ، همه جا ايده آليسم خود را مطرح کرده و به طور خستگي ناپذيري در مدح حکمراني صحيح، شفافيت و درستکاري صحبت مي کرد. او که به تمجيد توسعه پايدار مي پرداخت، دست به سرمايه گذاري هايي زد که انتظار مي رفت مدل هاي توليد و مصرف را تغيير دهند، به ويژه در فقيرترين مناطق دنيا ، او به نظرات مرسوم و عرفي در مورد بازارهايي که ابراج براي سرمايه گذاري انتخاب کرده بود، تاخت و کم اهميتي غول هاي سرمايه گذاري خصوصي در مورد سرمايه گذاري هايي که به نظرش نه مخاطره انگيزتر و نه بي ثبات تر از بقيه بود را تاسف بارمي خواند . براي او، «صحبت از بازارهاي نوظهور» از تکبر و کندي فکري نشأت مي گيرد. مي بايست در مورد اين واژه ترجيحاً از «بازارهاي با رشد کلي» صحبت کرد (٣).
آقاي نقوي، مردي قدرتمند و بهره مند از شبکه هاي ارتباطي است. او توانست بخش خصوصي و صاحبان اقتصادي نتيجه محور، را مجذوب کند. جايي که سايرين به دادن و عده ها بسنده مي کردند، رئيس گروه ابراج به استفاده از شيوه هاي علمي ارزش يابي و دست يابي به نتايج عيني و ملموس علاقمند بود . مطابق منطق «سرمايه گذاري تاثيرگذار» (impact investing)، او معتقد است پيامدهاي اجتماعي، انساني يا زيست محيطي مي توانند و مي بايست به همان اندازه که نتايج مالي مورد بررسي و سنجش قرار مي گيرند در نظر گرفته شده و سنجيده شوند . آوازه آقاي نقوي هنگامي که در سال ٢٠١٥، شرکت ابراج در تحقيقي که توسط گروهي از دانشکده معتبر Stanford graduate school of Busines صورت گرفت و در دنيا به وسيله دانشکده پرافتخار Harvard Busines School منتشر شد، گسترش يافت و بيش از پيش به شهرتش افزود. مدرکي که رشد و ارتقاء خارق العاده اين شرکت را شرح داده و با تحسين از «بهترين عملکردها» آن را تشريح کرده و هم چنين از شيوه هاي آن در «خلق ارزش» و به ويژه در مورد فعاليت هاي شرکت در زمينه ارائه خدمات سلامت و بهداشت علاقه و توجه نشان داد(٤).
در واقع در اين بخش است که ابتکارهاي شرکت ابراج با بزرگترين موفقيت ها روبرو شده است. آقاي نقوي از نبود بخش خصوصي در اين حوزه که به بخش دولتي و سازمان هاي نيکوکاري واگذار شده را اسف بار مي خواند . بنياد ابراج A braaj Growth Markets Health Fund با اختصاص يک ميليارد دلار، قول تحرک و پويايي در اين بخش را از طريق ترکيب بزرگي که در برگيرنده ي بخش خصوصي، دولتي، سازمان هاي بين المللي سازمان هاي غيردولتي و بشردوستانه و خيريه باشد، را مي دهد. آقاي نقوي در چهار راه تمام اين عرصه ها قرار گرفته تا تصور شبکه اي از مراکز درماني برتر منطقه اي که از آخرين تکنولوژي هاي پزشکي برخوردار باشند و براي رفع کمبودهاي تامين لوازم در کشورهاي فقيرتر تلاش کنند را فراهم و مهيا سا خت .
او همچنين پيش قراول جنبشي در جهت توسعه پايدار شد . در سال ٢٠١٢، او يکي از امضاء کنندگان پيمان جهاني (Global Compact) سازمان ملل متحد، بود. در همان سال از جانب دبيرکل سازمان ملل متحد، آقاي بان کي مون به عضويت شوراي اجرايي اين پيمان منتخب شد؛ او تنها نماينده بخش دارايي- سرمايه گذاري مي باشد که به اين شورا راه يافته. گروه ابراج در حقيقت از نزديک از هفده هدف توسعه پايدار (ODD) حمايت کرد که در سال ٢٠١٥ به تصويب رسيد ، که سومين هدف آن (فراهم کردن امکان برخورداري از سلامت همگاني و ارتقاء آسايش براي همه در تمام سنين) تائيد کننده داشتن نگرشي از جامعه است که سلامت در آن فقط مسئوليت بازيگران و دست اندرکاران امور پزشکي نيست. (٥)
در اين شرايط بهتر مي توان فهميد که ابراج توانسته تمام افراد شاخص توسعه اقتصادي را مجاب کند. شرکت مالي بين المللي- شرکت تابعه بانک جهاني براي سرمايه گذاري در بخش خصوصي-، بانک اروپايي براي بازسازي و توسعه (BERD) بانک اسلامي توسعه overseas private ,,Investment corporation آمريکايي ، Protanco – که جزء آژانس فرانسوي رشد و توسعه است (AFD)-، CDC گروه بريتانيايي، شرکت آلماني سرمايه گذاري و توسعه (DEG) و ساير شرکت هاست، بدون از قلم انداختن بنياد بيل و مليندا گيتس که در گروه مالي ابراج به طور وسيع سرمايه گذاري کرده اند. ارتباطات نزديک ميان آقاي نقوي و آقاي گيتس، يکي از ثروتمندترين افراد جهان، سهم بسزايي در تحکيم اعتبار وي چه در دنياي کسب و کار و چه در امور نيکوکاري داشته است. بعد از خلق غول ميکروسافت، آقاي گيتس، تمام وقت خود را صرف امور بشردوستانه کرد و قدرت مالي اش را براي توسعه واکسن هاي جديد و پائين آوردن هزينه داروها به کار بست. او همچنين در سال ٢٠١٠ به اتفاق همسرش مليندا و سرمايه گذاري به نام آقاي وارن بوفت warren Buffet ، کارزار The Giving Pledge («وعده اهداء») را به راه انداخت که بيش از دويست نفر از افراد فوق- ثروتمند را جمع کرد، از جمله آقاي نقوي، اين افراد متعهد شده بودند در موقع حياتشان بيش از نيمي از ثروت خود را وقف امور بشردوستانه کنند.
برنده جايزه بانک BNP Paribas
در اين زمينه و همين طور در مورد حمايت مالي، آقاي نقوي توانايي و امکانات خود را به نمايش گذاشت. بنياد فاميلي او به نام Aman که در پاکستان مستقر است، مبلغ ١٥٠ ميليون دلار را به «تغيير زندگي شهروندان و قشر آسيب پذير» اين کشور، اختصاص داد. (٦) در زمينه آموزش و پرورش، آقاي نقوي مبلغ ٢/٦ ميليون لير استرلينگ (نزديک ٧ ميليون يورو) اهدا کرده که امکان تاسيس نخستن دوره تحصيلات عاليه در دنيا در حوزه مالي و دارايي – سرمايه گذاري را فراهم مي کرد و «کرسي استادي گروه ابراج در زمينه امور مالي و دارايي» را - به واسطه سرمايه گذاري در London School of economics – پايه گذاري کرد ، مؤسسه اي که خود و همين طور همسر و هشت عضو از خانواده اش در آن تحصيل کرده بودند.
در حوزه ي هنر او از موقعيت و جايگاه يک کلکسيونر بزرگ برخوردار است؛ او جايزه ABraaj Capital را به وجود آورد که سخاوتمندانه مقرر شده و در جهت تشويق براي خلق آثار هنري فعاليت مي کند. اما پايه گذار گروه ابراج تنها به توزيع افتخارات بسنده نمي کند بلکه به مناسبت هايي جوايزي دريافت هم مي کند.بدين ترتيب، در سال ٢٠١٥ او و همسرش برندة جايزه BNP Paribas نوع دوستي فردي شدند (٧).
در سپتامبر ٢٠١٧، به نظر مي رسيد که گروه ابراج در اوج افتخار و شکوه قرار دارد. آقاي نقوي که تازه از سنگاپور و از «اجلاس آسيايي» بنياد Milken برگشته بود، بنيادي که نام سرمايه گذار مخلوع آن را بر خود دارد که زماني پادشاه junks bonds اوراق قرضه آلوده و پرريسک (junk bonds) بود، و پس از آنکه به زندان افتاد مسيرش را در جهت اقدام براي فعاليت بشردوستانه و آينده نگرانه تغيير داد(٨) . او در اين زمينه توضيح داد که چگونه بايد در دراز مدت سرمايه گذاري کرد (٩). گروه او آماده و مهياي دريافت سرمايه اي قابل توجه و بلندپروازانه در تاريخش شد: ٦ ميليارد دلار (ميليارد ٣٥/٥ اورو) براي بهبود شرايط اجتماعي آموزشي کشور در حال رشد (١٠ ) . زبردستي و مردم داريش مداوم مورد تائيد قرار مي گرفت : در جريان آخرين کنفرانس سرمايه گذاران، مهمان افتخاري کسي نبود جز آقاي جان کري وزير امور خارجه سابق آمريکا. ابراج به دنبال تحکيم و تقويت گروه سرپرستي بود که با استخدام آقاي Kito de Boer محقق شد، او که کارفرماي شرکت معتبر مشاوره اي Mc kinsey براي خاور ميانه بود و بعد جانشين توني بلر، به عنوان يکي از چهار نماينده خاور نزديک انتخاب شد. اين انتصاب آخري، غرورش را به اوج رساند از بابت کار کردن براي شرکتي که توانسته بود «اکثر سرمايه گذاران اصلي جهان» را جلب کند و منابع مالي تخصيص يافته اش در بخش بهداشت وسلامت نشانگر کاپيتاليسمي از نوع روشن بينانه ترين آن (١١)است.
اما اتفاقي به ظاهر جزئي و کم اهميت نشان و خبر از آغاز سقوط داد . روز ٢٧ سپتامبر ٢٠١٧، پست الکترونيکي که توسط افشاگري بي نام به مدير دارايي Hamilton Lane (و بدون شک به ساير سرمايه گذاران ) ارسال شد، خبر مي داد که بايد به انباشت مالي که در جريان است شک کرد. در پيغام عمدتاً آمده بود که سيستم مديريت گروه ابراج آن چيزي نيست که ادعا مي کنند، و کارمندان و حقوق بگيران از صحبت کردن و ابراز نظر وحشت دارند و سرمايه گذاران مي بايست هشياري بيشتري از خود نشان دهند. آقاي نقوي که با اين اتهامات مواجه شده بود، کلاً همه چيز را انکار کرد. او قسم خورد که اين يک مانور سياسي است و سعي مي کنند او را «قرباني کنند». ابراج يک گزارش «مستقل» از حسابرسي KPMG تهيه کرد که او را از اتهامات مبرا مي کرد. بعدها فهميدند که اين گزارش از سر لطف و خوش خدمتي بوده و KPMG روابط نزديکي با ابراج داشته (١٢). شرکت Hamilton Lane که به نظر مي آمد خاطر جمع شده، تائيد کرد که ١٠٠ ميليون دلار را در سرمايه گذاري آتي ابراج هزينه خواهد کرد. خلاصه به نظر مي رسيد همه چيز به حالت عادي بازگشته .
در ژانويه ٢٠١٨، آقاي نقوي ، طبق عادتش در چهارچوب گروه کاري مربوط به بهداشت عمومي که در داووس برگزار مي شد در کنار آقاي گيتس و دو نفر متخصص امور پزشکي،ديده شد، او پرتکلف، با شور و هيجان و رضايت شخصي صحبت کرد و گفت : «مانند بيل، من هم آدم خوشبيني هستم. فکر مي کنم که نصف ليوان پر است از اين بابت اطمينان دارم. معتقد نيستم که نصفش خالي است.» (١٣) چيزي که حضار از آن بي اطلاع بودند، اين بود که بنياد بيل و مليندا گيتس، و همين طور سه سرمايه گذار ديگر، شرکت مالي بين المللي، گروه CDC و Proparco خواستار يک ارزيابي کارشناسانه براي اطلاع از اينکه چه اتفاقي براي سهامشان افتاده، شده بودند. سايرشرکت ها هم اقدامات مشابهي کردند. در هفته هاي بعد، سيلي از گزارش هاي کارشناسان، چيزي را که کم کم همه به آن مشکوک شده بودند، تائيد کرد و بر آن صحه گذاشت . آقاي نقوي حدود ٢٣٠ ميليون دلار پولي را که مي بايست صرف ساخت بيمارستان هايي در نيجريه، پاکستان، کنيا، هند، شود را اختلاس کرده بود.
بايد بدانيم که کهکشان نقوي تنها به دارايي هاي گروه ابراج و سازمان هاي بشردوستانه محدود نمي شود، پايه گذار اين امپراطوري هم چنين کنترل شرکت هايي که خود مالک آنهاست و همين طور شرکت هايي که به نام اعضاي خانواده اش يا برخي از نزديکانش ثبت شده، را در اختيار دارد. رويه ي زندگي مجللش شامل داشتن کشتي تفريحي و هواپيماي خصوصي مي شد.
آقاي نقوي که طرفدار سرهم کردن هاي غيرشفاف مالي و آئين نامه ها و مقررات سازگاربا موقعيتش بود تصميم گرفته بود ابراج و قسمتي از دارايي هايش را در جزاير کايمان Caiman ثبت کند در حالي که ساير موجودي هاي گروه زير نظر قوانين دبي، جزيره موريس، لندن يا نيويورک بودند. در مجموع، هيچ ارگان تنظيم کننده اي نمي تواند به تنهايي ديد کلي و جامعي از فعاليت هاي اين گروه (١٤) داشته باشد. همانند کلاه برداري هاي (١٥) بي شمار ديگري، کمال مطلوبي که توسط ابراج مجسم و ارائه مي شد آسان تر قابل صحنه سازي بود تا اجرا و عمل .
آقاي نقوي، مجيز مي گفت و چاپلوسي قدرتمندان را مي کرد و آنها هم به خوبي جوابش را مي دادند و به طور ضمني فعاليت هايش را تائيد مي کردند. اطمينان و اعتمادي که اين چنين گرد آمده و اندوخته شده به او امکان دور زدن ا لزامات «پيگيري منطقي» (نظارت ها) و فريب بزرگ ترين سرمايه گذاران دنيا را داده بود .
يک رهبر مافيايي و بي شرم
افشاگري ها يکي پشت سر هم رو شده و سازه ي سست ريا کاري هر روز بيشتر فرو مي ريخت. پرده اي از ابهام که به او اجازه داده بود بدهي هاي بيش از يک ميليارد دلاري را مخفي کند و سودهاي غيرواقعي و خيالي قريب ٥٠٠ ميليون دلاري ايجاد کند، از بين مي رفت . با ورود دادگستري امريکا به ما جرا، منظور آقاي Geoffrey Berman ، دادستان ناحيه جنوب نيويورک که متخصص تبهکاري و جرم يقه سفيدهاست La securities and exchange commission (SEC) وکنترل و نظارت بازارهاي مالي را به عهده دارد، امکان گردآوري شواهدي دال بر مجرميت را از طريق ايميل ها و ضبط اطلاعات داخلي فراهم آورد. اين چنين، پي مي بريم که حداقل از پنج سال پيش، ابراج با مشکل روبرو بوده و شخص آقاي نقوي رهبري سيستم تقلب و کلاه برداري برنامه ريزي شده را به عهده داشته. اين امر با اظهارات آرامش بخش و آرمان گرايي که به دنبال تغيير دنيا بود، خيلي فاصله دارد. آقاي نقوي، مانند يک رئيس مافيايي، بي شرم و بي رحمي ظاهر مي شود که برايش کارهاي غيرقانوني تنها «بازي پوکري» (١٦) محسوب مي شده. هنگامي که در سال ٢٠١٦ صحبت از بهترين راه «ساماندهي» پرداخت رشوه ي ٢٠ ميليون دلاري به نخست وزير وقت پاکستان، آقاي نواز شريف و برادرش شهباز (قسمتي براي صندوق انتخاباتي و بخش ديگر براي سازمان هاي خيرخواهانه») مي کند، اطلاع مي دهد که اين مدرک «انفجاري» و پرسر و صدا است و بايد به اين بسنده کرد که از آن « در عبارات کلي» صحبت کرد. سال بعد در حالي که رئيس مالي ابراج او را براي فراهم کردن مبالغ لازم براي پرداخت حقوق کارمندان تحت فشار مي گذارد، به درخواستش اعتنايي نکرده و از اومي خواهد فوراً، مبلغ٣٠٠ هزار دلار (٢٦٧٩٠٠ يورو) را به ترتيب به پسرش و به مشاور قبلي اش Ghizlan Guenez که اداره The Modist يک بوتيک اينترنتي فروش لباس را به عهده دارد و مالک آن نيز هست، پرداخت کند. در ايميلي تحت عنوان «نفس عميق بکشيد، خداوند را شکر کنيد و ادامه دهيد» بنيان گذار ابراج تاکيد مي کند: «هر دو آنها آه در بساط ندارند و براي فردايشان به پول احتياج دارند».(١٧)
در ماه آوريل ٢٠١٨، دادگستري امارات حکم جلبي براي او به دليل کشيدن چک هاي بي محل به مبلغ ٤٨ ميليون دلار (٩/٤٢ ميليون يورو) - امري که در امارات متحده عربي، مي توانست برايش سه سال زندان به دنبال داشته باشد، که پس از حل و فصل توافقي طرفين امکان رفع پيگردها را ميسر کرد. اما چند روز بعد نوبت دادگستري امريکا بود که عليه آقاي نقوي و پنج تن از همکارانش حکم جلب صادر کند. اين سرمايه گذار که در فرودگاه لندن دستگير شد، چند هفته را در زندان گذراند تا بتواند وثيقه ١٩ ميليون دلاري، بالاترين مبلغي که تابه حال در تاريخ قضايي بريتانيا مطالبه شده است را گرد آورد. امروز او در آپارتمان لندن خود در حصر خانگي به سر مي برد و در انتظار استرداد احتمالي اش به ايالات متحده است جايي که مابقي عمرش را بايد پشت ميله هاي زندان سپري کند، است .
بازارهاي نوظهور و امور مالي جنوب غرب آسيا از بابت اين رسوايي بي اعتبار شدند. طبق نظر برخي از کارشناسان، دارايي هاي حاصل از بازخريدهاي متمرکز در منطقه در سال ٢٠١٨، توانسته تنها يک سوم ميانگين سالانه پنج سال گذشته را گردآورد. (١٨) مرکز مالي بين المللي دبي، که ابراج شرکت عمده و پراهميت آن محسوب مي شد،در تلاش براي اطمينان دهي به سرمايه گذاران است. قانوني در سال ٢٠١٦ در مورد ورشکستگي ، آخر سپتامبر امسال حک و اصلاح شد. پاکستان هم به شدت تحت تاثيراين مسئله قرار گرفت. سرمايه گذاران اين کشور هم بانک اعتباري و تجارت بين المللي Bank of credit and commerce international (BCCI) را به خاطر مي آورند، اين بانک هم توسط يک پاکستاني «خيال باف» به نام آقاي حسن عابدي، با سرمايه هاي عرب تاسيس شده بود. از جمله در سرمايه گذاري در کارتل هاي کلمبيايي مواد مخدر دست داشت و در سال ١٩٩١ (١٩) با ورشکستگي جنجال برانگيزي روبرو شد.
اما در مورد ابراج ؟ ١٨ ژوئن ٢٠١٨ دادگاهي در جزاير کايمن Caimans اين گروه را در وضعيت ورشکستگي قرار داده است . اما آنچه از لاشه اش باقي مانده اشتهاي سرمايه گذاران را برانگيخته است. تعدادي از شرکت هاي دارايي- سرمايه گذاري اش در خاور نزديک به فروش گذاشته شدند ، ولي سرمايه گذاران شرکت هايي را که منشأشان «بازارهاي توسعه» نبودند را به آنها ترجيح دادند. گروه Mmerican colony capital که متعلق به آقاي توماس باراک از نزديکان دونالد ترامپ است و همين طورBritannique Acti شرکت بريتانيايي که در زمينه بازارهاي نوظهور تخصص دارد از مهم ترين استفاده کنندگان از بازخريد دارايي ها محسوب مي شوند. در ماه اوت گذشته، دادگاه امارات متحده عربي آقاي نقوي را به طور غيابي به سه سال زندان در قضيه ي ضرر شرکت هواپيمايي ارزان قيمت Air Arabia محکوم کرده در حالي که سرويس هاي مالي در دبي جريمه ي هنگفتي بالغ بر ٣١٥ ميليون دلاري براي ابراج به دليل گمراه کردن سرمايه گذاران و اختلاس در نظر گرفته اند.
با گذشت زمان، خوش باوري و سادگي سرمايه گذاران و تنظيم کنندگان سوال برانگيز است . شاخصه هاي متعددي مي بايست سوء ظن و شک آنها را بر مي انگيخت. آنها مي بايست نگران هزينه هاي هنگفت، عدم شفافيت، تعارض منافع، روابط تنگاتنگ با نظام سياسي، مي شدند. روي کاغذ، سيستم ابراج ، براي اينکه باورکردني باشد زيادي بي عيب و نقص بود. بخصوص، پرهيزکاري متظاهرانه آقاي نقوي، نظارت و کنترل سخت گيرانه تري را مي طلبيد شايد مي بايست دستور عمل و عبارت فيلسوف امريکايي آقاي رالف والدو امرسون (١٨٨٢-١٨٠٣) را به خاطر سپرد که اين چنين نقل مي کند، روزي رياکاري سرميزمان نشست : « هرچقدر او رسا تر و محکم تر از شرف و حيثيتش مي گفت ما سريع تر نقره جاتمان را مي شمرديم» .
١- David Lanchner, « The Gulf’s buyout king », Institutional Investor, New York, 16 juillet 2008.
٢- Anand Giridharadas, Winners Take All : The Elite Charade of Changing the World, Random House, New York, 2018.
٣- Preeti Dawra, « Asian conversation. Redefining emerging markets : Arif Naqvi of the Abraaj group », Live Mint, 7 octobre 2017.
٤- William F. Meehan et Ali Gara, « The Abraaj group : Making of a global private equity firm », Stanford Graduate School of Business, 2015.
٥- Organisation des Nations unies, 2017.
٦- Aman Foundation, www.theamanfoundation.or
٧- « BNP Paribas prize for individual philanthropy 2015 grand prize — Naqvi family (Aman Foundation) », The Economist, Londres, 17 mai 2015.
٨- Lire « Michael Milken, ange et martyr », Le Monde diplomatique, août 1993.
٩- « Framework for investing for the long term », Milken Institute, Santa Monica, septembre 2017, www.milkeninstitute.org
١٠- Landon Thomas Jr, « Leading private equity firm accused of misusing funds », The New York Times, 3 février 2019.
١١- Simon Clark, Nicolas Parasie et William Louch, « Private-equity firm Abraaj raised billions pledging to do good — then it fell apart », The Wall Street Journal, New York, 16 octobre 2018.
١٢- Javier Espinoza, « Abraaj scandal a “wake-up call” for advisory industry », Financial Times, Londres, 26 juin 2019.
١٣- Tracy Alloway, Dinesh Nair et Matthew Martin, « The downfall of Dubai’s star investor », Bloomberg Businessweek, New York, 14 juin 2018.
١٤- Simon Clark, « How Abraaj slipped between global regulators », The Wall Street Journal, 1er avril 2019.
١٥- مقاله های «چارلز پونزی که بود ؟ » و « مدوف، داغ رسوائی بر چهره دیده بانان شفافیت معاملات مالی»، لوموند دیپلماتیک ، اوت ٢٠٠٩
https://ir.mondediplo.com/article14...
https://ir.mondediplo.com/article14...
١٦- Massoud A. Derhally, « Abraaj executives fleeced firm in deception founder said was “like playing poker” », The National, Abou Dhabi, 19 juin 2019.
١٧- Simon Clark, Nicolas Parasie et William Louch, « Private-equity firm Abraaj raised billions pledging to do good — then it fell apart », op. cit.
١٨- « The biggest collapse in private-equity history will have a lasting impact », The Economist, 18 mai 2019.
١٩- Farooq Tirmizi, « The heir to Agha Hasan Abedi », Profit, 5 novembre 2018.