عبدالملک پرهیز
دوستم ایشچي را دستګیر، شکنجه و بعد مورد تجاوز جنسي قرار داد. زمانیکه ایشچي تجاوز را پنهان نه بلکه به مراجع امنیتي مراجعه و از ارګانهای عدلی خواهان عدالت شد و موضوع را با تمام صراحت در مطبوعات داخلي و جهاني مطرح ساخت ، بدینترتیب موضوع مورد دلچسپی و توجه جهانیان نیز قرار ګرفت. دوستم و حامیانش در شروع به تمسخر و توهین ایشچي پرداختند تا اګر بتوانند مانند ګذشته با استفاده از وسیله شرم سنتی اورا خاموش بسازند که این وسیله مذبوحانه نیزموثر واقع نشد و
نتوانیستند زبان ایشچي را خاموش بسازند. ایشچی برعلیه ذهنیت منفی جامعه سنتی برخاست و ایستادګي کرد و با مراجعه به قانون به دفاع قانونی از حقوق خود بر خاست، چیزیکه دوستم انتظارش را نداشت چون قبلن عین اعمال را با سایر مخالفین خود با همین شیوه انجام داده بود و نتیجه مطلوب نیز از آن بدست آورده بود زیرا قربانیان قبلی اش از ترس ذهنیت عامه و عنصر شرم موضوع را از ذهنیت عامه پنهان کردند، که در واقع موضوع پنهان نه ماند، ولی خاموشي قربانیان باعث شد تا شبکه های مربوط به دوستم از ادامه تحقیر انها دست بردارند، چون به هدف خود رسیده بودند و از سوی دیګر فساد د ارګان های دولتی و نفوذ اینها بالای ارګانها دولتی باعث شد تا مراجعه بعضی از انها به مراجع قانونی نیز اثر ګذار نشود. ولی برخلاف ګذشته و برخلاف توقع اینبار موضوع ایشچي شکل جدی بخود ګرفت و قدرت دوستم را به چالش کشید وقتی دوستم متوجه شد که موضوع بسیارجدی است و با ګذشته فرق دارد، دفعتن به تکذیب و انکار موضوع پرداخت و خواست به موضوع جرمی خود رنګ ، سیاسی ، قومی و غبره بدهد . قابل یاد آوري است که جرم تجاوز با انجام ازمایشهای دی ان ای کاملن تثبیت ګردید و جای برای انکار از ان باقي نه ماند . از ینرو به حیله جدید رو آوردند و سرو صدا به راه انداختند که تنبان ایشچی چرا اینقدر مهم شده است ؟ اینها موضوع را با امنیت شمال وغیره موضوعات مرتبط ساختند و برای خنثی سازی اقدامات بعدی مراجع قانونی با سایر جنایتکاران که دوسیه های مشابه جنایی دارند به تشکل سیاسی و نظامی روی آوردند . اینها که میدانند طومار جنایت شان اغاز و انجامی ندارد و طی دوران حاکمیت هفده ساله هیچ یک از جرم ها مشهود و تکاندهنده انها مورد بازپرس و تعقیب قرار نه ګرفته است شاکی و عصبانی شدند و برای شان عجیب معلوم شد که چګونه و چرا این جنایت اینقدر مهم شده است و چګونه ممکن است کسی جرئت کند اینها را به جوابدهی به طلبد؟ اینها خود را پادشاه ساز و پادشاه بر انداز فکر میکنند، چون حال قدرت شان به چالش ګرفته شده است خواستند یکبار دیګر ذهنیت های عامه را با نیرنګ های قومی و زباني به نفع خویش آرایش تازه دهند بنا بر این منطق و محاسبه تیوری توطیه را مطرح و پیش کشیدند که ګویا توطیه ارګ در بین است .
در این شک نیست که عنصر توطیه در دستګاه دولت با قوت خود وجود دارد و طی چند دهه اخیر معامله های مرموز اینها ګواه این امر است . چوندستګاه دولت ترکیبی از عناصر فاسد، جاسوس و وابسته به دستګاه های استخباراتی کشور های مختلف و منطقه است که با شدت برای حذف همدیګر تلاش مینمایند ولی اګر موضوع ایشچی را در نظر بګیریم این موضوع نیز از رقابت های فی مابین این دوشخص یعنی دوستم و ایشچی ناشي و مراجع وابسته ناشی میشود که برای خارج ساختند همدیګر از صحنه رقابت از هیچنوع وسیله کثیف امتناع نمیورزند ولی از لحاظ یک قضیه این موضوع کاملن یک موضوع جنایی است طوری که قبلن ګفته شد هدف حذف رقیب را داشت و این کار به شکل اګاهانه توسط دوستم با این تصور که کسی نمیتواند او را به جوابدهي به کشاند صورت ګرفته است و در حقیقت خود علیه خود توطیه کرده است. منطقی را که اینها مطرح میسازند این است که ګویا ارګ به جنرال دوستم دستور داده باشد تا بالای ایشچي تجاوز جنسي نمایید، او که ارګ را دشمن خود میداند به دستورارګ لبیک میګوید و جنایتی را به خواست ارګ انجام میدهد . ولی حقیقت اینست که جنایات بدون مجازات چند دهه او را در انجام جنایات بی باک و بی ترس ساخته است ، برای او ایشچي و تنبان ایشچي چیزی نبود و نیست که او را به تشویش به اندازد. حال که همه چیز برخلاف معمول و خلاف توقع او در جریان است راه دیګری نه دارد جز اینکه بګوید این توطیه است.
هنوز قضیه دوستم پایان نه یافته که قهرمان دیګری جنایات عطا نور به شکل مشابه از ارګ مورد توطیه قرار میګیرد و مجبور میشود تا مهمند را دستګیر ، لت وکوب و ګوشش را ببرد. تا توطیه ارګ عملی شود . این قوماندان سرکش که طی ۱۷ سال کسی جرئت بازپرس از او را نداشت و دولت را تهدید به سقوط میکرد و انقلابات و کودتاهای سرخ و زرد را وعده میداد او که فیصله های اتخاذ شده پارلمان را تغییر میداد و او که طبق قوانین و مقرارات مختص بخود در ولایت بلخ حکوت میکرد، انتظار چنین چرخشی را نداشت و ندارد او تصور نمیکرد که کسی در قلمرو حکمرانی او جرئت کند اورا به سوی استفاده از مقام و فساد متهم بسازد. حال مانند متحد فعلی خود دوستم که زمانی طالبان را بر او ترجیح میداد ، به کتمان موضوعی میپردازد که با هزاران شهود قابل اثبات است ( دستګیري، لت و کوب وګوشبریدن) او خودش هم از دستګیري و زد و خورد و کشته و زخمی شدن یک تعداد افراد انکار نه میکند ولی میخواهد جرم خود را با ارګانهای دولتی شریک بسازد ، چیزیکه ارګان های دولتی حتی تحت سلطه او نیز از ان انکار میکنند ازینرو راه ساده ګریز است مسوولیت همان تیوري توطیه یعنی توطیه از ارګ است.
وی با تمام چشم سفیدي ادعا میکند که ګویا دستګیری مهمند توسط پولیس و به امر وزیر داخله و څارنوالی صورت ګرفته است.
در حالی که پولیس ادعا او را رد میکند و ادعا دارند که در دستګیری مهمند هیچ نقش نداشته اند. څارنوالی و وزارت داخله هم از حکم دستګیري انکار میکنند. پس معلوم میشود احکام وزیر داخله و څانوالی همه تقلبی اند پس این جنابان به جرم جعل و تذویر نیز مبادرت میورزند .با وجود شواهد انکار ناپذیرعطامحمد و دارو دسته اش تاکید دارند بنا بر منطق اینها مهمند خودش امده بود تا دستګیر شود و تسلیم عطامحمد شود و سپس لت وکوب شود و ګوشش را ببرند، به ګفته اینها ارګان های امنیتی نیز به تکلیف یاد فراموشی مبتلا شده اند و فراموش کرده اند که مهمند را دستګیر کرده اند و جهت شنکجه تسلیم عطا نور کرده اند.
عطامحمد خان همچنان دزدي و سوی استفاده های میلیونها دالر را حق قانونی و شرعی خود میداند و میګوید که این فساد نه بلکه حق وغنیمت جهاد او است ولی به نظر اینها عین کار توسط دیګران غارت و دزدی هست.
اګر به سوابق جنایتکاران جنګی مراجعه شود دیده میشود که طی سه چهار دهه اخیر جنایتکاران جنګی جنایات بی حساب مرتکب شده اند ، تنها طی سالیان ۹۳ و ۹۵ اینها ۶۰ تا ۷۰۰۰۰ هموطن ما را به شکل وحشیانه به قتل رساندند، همه دارو ندار کشور را به غارت بردند ولی بخاطر جنایات همیشګی نه تنها مجازات نه شده اند بلکه باران پول بر سر انها باریدن ګرفته است و نتنها صاحب سرمایه های سرسام آور شدند بلکه تمام مقامات عالی دولتی و منابع اقتصادی کشور را غضب کردند. پس تعجب اینها نیز اساس ومنطقی دارد که با انجام تمام این جنایات ، قانون شکنی ها و غارتګری های همیشګی مورد تفقد و توجه قرار میګرفته اند ، حال چګونه ممکن است که به خاطر ایشچی و مهمند که صدها و هزاران تن مانند اینها را نیست و نابود کرده اند مورد بازخواست قرار میګیرند . ورنه کشتن و بستن و تجاوز کار همیشګی و روزمره اینهاست .