پوهندوی شیما غفوری
در این چند روز کمپاینی از جانب هفت دختر جوان در داخل افغانستان تحت عنوان «نامم – کجاست؟!» در هَشتگ آغاز گردید که به سرعت در شبکه های اجتماعی هموطنان در خارج و داخل انتشار یافته و ابتکارات جدید در زمینه روی دست گرفته شد.
بدون شک خوانندگان میدانند که زنان در کشور ما از حقوق زیادی محروم اند، شاید بزرگترین محرومیت همانا صلب هویت آنها باشد. با تولد دختری نامی به وی داده میشود ولی در اکثر مناطق به تدریج این نام مایۀ شرم و ننگ خانواده می گردد. و چه بسا که هیچ نوع زمینۀ رشد هویت اجتماعی برای آنها وجود ندارد.نامیدن شان به حیث دختر، خواهر و مادر فلانی، عیال، کوچ، سیاه سر و از این قبیل نامها هویت نامشخصی را به او میبخشد، گویی او انسان پیوندی در تنۀ انسان «اصلی» باشد.
درجدیدترین مصاحبه ها دختران از افغانستان گزارش می دهند که حتی نوشتن نام عروس در کارت خبری باعث انزجار دامادخیل میشود. این موضوع را از مشاهدات خود در سالهای اخیر در کشور نیز تصدیق می نمایم.
لاله عثمانی مبتکر این کمپاین می گوید « آنچه برخی مردان افغان با زنان میکنند و هویت آنها را انکار میکنند، نه ریشه در مذهب دارد و نه در فرهنگ که میتوان با آگهی دهی ریشۀ آنرا خشک نمود.»
ویدا ساغری، یکی دیگر از سازماندهندگان این کارزار شبکههای اجتماعی به بیسیسی گفت که «در افغانستان داشتن نام مستعار یا عدم ذکر نام زن یک رسم است. به گفته او بیشتر دختران در خانه پدر یک نام دارند و وقتی ازدواج میکنند، نام دیگری برایش انتخاب میشود. نامی که خانواده شوهر به دل خودشان انتخاب میکنند.»
سهم شما در این کمپاین؟
در این کمپاین زنان افغانستان از مردان آگاه می خواهند تا به هر نوع ممکن تابوی صلب هویت زنان را به خصوص در فامیل خویش بشکنند و نام های خانم ، خواهر و دختر خویش را در شبکه های اجتماعی و سایت ها بنویسند تا به اصطلاح «این شرم» در سطح روشنفکران جامعه زایل گردد. (اما طرف دیگر مسئله! در غرب هویت، موضوع شخصی هر فرد است. هر یک مکلف است که به حریم شخصی عضو دیگر فامیل احترام نماید. یعنی افشای نام اعضای فامیل بدون اجازۀ آنها تجاوز به حریم شخصی فرد دیگر است. )
در دو لینک ذیل معلومات بیشتردر مورد جریان این کمپاین قابل مشاهده است.
https://da.azadiradio.com/a/28603302.html
http://www.bbc.com/persian/afghanistan-40541562
من هم به نوبۀ خویش برای پشتیبانی از این کمپاین سروده ای را خدمت خوانندگان گرامی این صفحه تقدیم می کنم:
#نامم – کجاست؟!
نامم را در کجا جستجو کنم؟
در شَف لُنگی پدر
که با شناخت دست و پا
نامم را از من ربود و درآن جا قفلش زد.
نامم را در کجا جستجو کنم؟
در کنج دستمال گلدوزی ام
که در کوچه باغ تنگی با بوسۀ برایش هدیه دادم
پس از آن محبوبم نامم را در کنج دستمال گل بادام گره زد
و او محافظ ناموس من شد.
نامم را در کجا جستجو کنم
در بروت های شخ پسرم
که هر حرف نامم در چندین تار آن، زنجیروار در بند است.
و آنی که متولد من است، نامم را به سرقت می برد.
نه! دیگر از پالیدن خسته شده ام
وقت آن است که خودم نامی به خود ببخشم
از انسانیتم، از وجودم
از کمالم ، از شعورم
من صفا ام، من هوا ام،
من خدیجه، من سحا ام
من نسرین ومن پروین،
شگوفه و لیلا ام
غاتول و سپوژمی،
بیگم ام و شهلا ام،
ملالی و مریم
عایشه و زهرا ام
لدیرم و شیما ام
مرا با نامم صدا کن ای مرد!
من خود ناموس خودم
تو ناموس خودت
هر کسی نگهبان ناموس خودش!
پس چه کسی شهامت دزدیدن آنرا از ما خواهد داشت!
آیا گاهی اندیشیده ای؟
شیما غفوری. ماربورگ 8.7.17