بنام خداوند حق و عدالت
هفت ماه از سقوط نظام جمهوری و تصرف نظامی قدرت بوسیله تحریک طالبان می گذرد .
تداوم بحران بزرگ حقوقى وبحران مشروعیت افغانستان را با مصايب جانكاه و درآستانه فاجعه عظيم بشرى قرارداده است.
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به تعقیب اقدامات قبلی بر مبناى حقايق اسفناك ، و بدور از تصورات واهى از برج عاج اروپا ، باچنگ زدن به مصالح علیای افغانستان ، اين فراخوان را به پيشگاه هموطنان عزيز و همچنان سازمان ملل متحد تقديم ميدارد ، تاقبل از سقوط به باطلاق جنگ هاى نيابتى ، كليدى ترين مسايل نجات بخش را در بحث همگانی ملى مورد مباحثه قرار بدهيم .
تجربه تاريخى مبين اين واقعيت است كه :
مقابله با اين همه مشكلات فقط در وجود يك دولت مقتدر ملى ، مسؤل و پاسخگو ممكن خواهد گرديد .
اظهر من الشمس است كه ، چنين دولت در وجود قانون اساسى و تطبيق قانون وعدالت شكل ميگيرد .اين حاكميت قانون است كه راه را بسوى مشروعيت باز مينمايد. حق حاكميت ملى كه بر اساس ارزشهاى دينى و نورمهاى قبول شده بين المللى از صلاحيت انحصارى مردم و منبع مشروعيت است ، تنها درپرتو قانون اعمال ميگردد .
حاكميت قانون چتر کلان برای تمام احاد ملت اعم از حکومت کنندگان و شهروندان و رفتن به همدیگر پذیری ، تسامح وتحمل می باشد .
مصلحت واقعى براى سلامت جامعه دروجود قانون عادلانه و تطبيق آن فراهم ميگردد .
قانون صلاحيت یک دولت و مكلفيت مردم را مشخص و حقوق و آزاديهاى شهروندى را تعریف مينمايد ، تا در پر تو آن منتقدان و مخالفان سياسى نظام به صورت مدنى انتقاد و مخالفت شانرا ابراز نمايند و از حقوق مشروع شان دفاع نمايند . بدينترتيب حاكميت قانون زمينه رفتن افغانستان را به صلح واقعى و پايدار که با آن فرسخ ها فاصله داریم و بامفاهيم ( مصؤنيت ، عدالت و ازادى ) تعریف ميگردد ، ممكن ميسازد .
مسؤلان حکومت ديفكتوى طالبان با ترکیب تک صنفی ، تک جنسیتی و … طى هفت ماه اخیر ، تنظيم تمام امور را به صورت عام به شريعت اسلامى محول و حقوق و ازاديهاى مردم را به « ارزشهاى اسلامى و ملى » حواله ميدهند . اين استدلال عام و بظاهر « دینی و ملى » در عمل تفویض صلاحیت به مأموران است تا بر وفق مراد و بر حسب برداشت شان ازين مفاهيم، با مردم برخورد نمايند ، كه درعمل باعث نقض خشن حقوق و ازادى مردم گرديده است که روزمره ما شاهد حوادث ناگوار تعرض بر کرامت انسانی ، لت و کوب ، قتل ها و تا ممنوعیت تعلیم و تحصیل دختران و تحریم نوروز و سال نو می باشیم .
بر عكس قانون وتطبيق ان جلو خود سرى ها و كشتن و بستن ها بر اساس ارشاد و فتوای اين و آن مفتى را ميگيرد . قانون کرامت معنوى و حق حيات انسان را حمایت مينمايد .
حاكميت قانون ركن اصلى تحديد قدرت خود كامه است كه به حقوق و آزاديهاى شهروندان معنى مى بخشد و حامى وحافظ ارزشهاى متعالى و حقوق بشر مى باشد .
سخن شاعرمعروف معرف و وطنخواه ، گل پاچا الفت در تعبیر حاکمیت قانون ، درخور توجه است :
که می څوک په لخته وویی ظالم دئ
که قانون می غوڅوى سر عدالت دئ
سوال اساسى اين است كه :
اگر واقعأ ارزشهاى اسلامى و ملى مطرح است ؟ پس چرا به تاريخ قريب به چهارده قرن اسلامى و اسلام متساهل وبيشتر از يك قرن تجربه قانونگذارى افغانستان تمكين نميگردد كه همه اسلامى و ميراث بزرگان و در صد سال اخيرمشروطيت مى باشند ؟.
افغانستان در مجموع جهان اسلام دارایی اسلامی ترین و بهترین کد مدنی می باشد که بر اساس مذاهب مختلف دین مقدس اسلام در ( ۲۴۱۶) ماده تدوین گردیده است و به تاييد و اعتراف مراجع بزرگ اسلامى و منجمله جامع الأزهر ، از خوبترین قوانین مدنى جهان اسلام مى باشد .
دراین قوانین حقوق و آزادیهای تمام مردم ، اعم از زن و مرد به صورت مشروح تعریف گردیده است .
البته طرح سوال قانون اسلامى و غير از ان در جامعه اسلامى افغانستان كار دشمنان تاريخى كشور ما است كه نميخواهند مانع گذار وطن ما بشاهراه ترقى مى باشند .
درين يك قرن اخير هيچگاهى قانون مغاير اصول دين مقدس اسلام در افغانستان نافذ نبوده است . در قوانين اساسىی قيد وجود دارد كه به صراحت حكم مينمايد كه :
" در افغانستان هیچ قانونی مغاير اساسات دين مقدس اسلام وضع نمیگردد “.
در قرن (۲۱ ) قانون اساسى پل وصل افغانستان با جامعه بين المللى و سازمانهای بزرگ اقتصادی و فرهنگی جهان ومعرف مدنی بودن دولت و تعهد افغانستان به منشور سازمان ملل متحد و ميثاقهاى جهانی می باشد كه به ان الحاق نموده است .
متاسفانه درين هفت ماه ، « جامعه بين المللى » با تمام مسؤليت اخلاقى ( Moralobligation ) در قبال افغانستان وتراژيدى خونبار ان ، هيچگاهى بر انفاذ قانون اساسى و يا تعهد حکومت ديفكتوى طالبان به منشور سازمان ملل متحد ،تاكيد جدى نكرده اند و پيوسته با تداوم سياست هاى كجدار و مريز از « حكومت همه شول » صحبت مينمايند كه دراذهان همان شركت سهامى و كليپتوكراسى دهه اخير را تداعى مينمايد .
حكومت واقعى فراگير در كشور كثيرالقوامى افغانستان در وجود قانون اساسى و تفكيك دقيق قواى ثلاثه ميسرميگردد تادروجود حكومتدارى خوب زمينه اشتراك بهترين اشخاص شايسته و متخصص ، از اقوام و مناطق مختلف در قدرت و اداره دولتى فراهم گردد .
مبرهن است كه كشور هاى همسايه، منطقه و قدرتهاى كلان و رقيب بين المللى با تشخيص و بر اساس منافع خود با افغانستان تعامل و معامله مينمايند و اين بحرانات حقوقى و فقدان مشروعيت آنانرا متضرر نمى سازد . قربانی اصلى تداوم اوضاع ناهنجار مردم مظلوم ما است .
بدينرو :
بخاطر پرداختن به اساسى ترين «شاه كليد » معضله افغانستان و براى دستيابى مردم بحقوق حقه و ازاديهاى مشروع شان موارد اتى مطرح ميگردد :
- حکومت ديفكتوى طالبان و مجلس الوزراء ان بايد طى اعلاميه رسمى :
استمرار قانون اساسى قبلى را با تعطيل بعضى فصول و مواد آن و قوانين قبلى بشمول كد مدنى و قانون جزأ را اعلام و تمام موسسات دولتى را مكلف برعايت آن بسازند . ( هرگاه به استمرار قانون اساسى قبلى ملاحظات وجود دارد، قانون اساسى سال ( ١٣٤٣ شمسى را با تعطيل بعضى فصول و احكام ان نافذ نمايند )
انفاذ قانون اساسى ( موقت ) فرصت انرا مساعد ميسازد تا مردم در بحث همگانى ملى به رژيم دلخواه سياسى شان با تدوين قانون اساسى موافقه نمايند .
طالبان اكنون در برابر آزمون بزرگ و سرنوشت ساز قرار دارند :
- تمكين به مصالح علياى افغانستان و دين و آيين مردم و انفاذ قانون اساسى و حاكميت قانون
- و يا چسپيدن به برداشت قشرى بسيار متحجرانه و ايديولوژيك، زير نام شریعت، من دراوردى منحصر بفرد خود شان .
درک این نکته بسیاز ضرور و با اهمیت است که منبع اصلی مشروعیت درداخل افغانستان است و با برقراری حاکمیت قانون و اعمال حق حاکمیت ملی توسط مردم رقم میخورد
انجمن حقوقدانان افغان از تمام :
مدافعان حقوق و آزاديهاى مردم ، مدافعان حقوق زنان ، نهاد هاى مدنى و سياسى ، پاسداران حاكميت قانون و ... تا به چنگ زدن به مصالح علياى افغانستان و بر اساس منافع مردم مظلوم ، در یک حی الفلاح تاریخی و رستاخیز عظیم مدنی ، انفاذ قانون اساسى و استقرار حاكميت قانون را كه زمينه ساز تحقق حق حاكميت ملى و حقوق شهروندی است ، با حفظ بیرق سه رنگ ملی بمثابه نكته مشترك در اشتراك مساعى داعيه همگانى ملى در سر خط كار خود قراردهيم .
با حرمت
شورای رهبری انجمن
میر عبدالواحد سادات رییس انجمن