میرعبدالواحد سادات
طى دو دهه اخير در افغانستان به عوض دولت ملى مقتدر قانون محور و عدالت گستر ، شركت سهامى متشكل از يك اقليت منفور تاجران دين ( دين فروشان ) ، دكانداران قوم ( قوم فروشان ) ، تيكه داران " جهاد " و گروه الفايده مسلط ساخته شد
كه كليپتوكراسى را حاكم و نام كشور را با فساد عجين و شهره آفاق ساختند .
در واقع همين اقليت منفور بزرگترين مانع در راه استقرار حاكميت قانون و صلح واقعى و با عزت بودند و سرانجام در فروپاشى نيز بر طبق پلان اجنبى بخاطر تحقق بخش هاى مخفى قرارداد دوحه و تعهدات دوكتور خليل زاد با جنرالان پاكستان در (G H Q ) و همنوايى سپاه قدس ايران نقش ايفأ نمودند .
اكنون اين دجالان وقيحانه تلاش دارند تا در خوان قدرت طالبان كه زمانى در انداختن بمب هاى بزرگ و بردن انان به گوانتاناما سبقت مينمودند ، شريك گردند . به همين منظور و با عجله و در اولين روز سقوط دولت شان به دست بوسى حاكمان پاكستان شتافتند ، تا قشقه تازه نمايند و " شكريه " بگويند و از وزير خارجه و صدراعظم انكشور سهم در خوان طالب و تغير سيستم سياسى افغانستان را تگدى نمايند .
سر كشيد بيدل امروز از بناى اعتبار
آنقدر پستى كه نتوان از دناهت عار كرد
البته دجالان معلوم الحال ديگر و مثلث ارواح خبيثه ، ابو فساد كرزى ، داكتر عبداله و گلبدين حكمتيار بعد از رفتن رييس جمهور بطور عاجل دست بكار شده و شوراى هماهنگى را ايجاد نمودند كه گويا " مشروعيت " را احيأ و " نظم " و " انتقال " را سازمان دهند . در حاليكه طالبان در مجموع افغانستان و شهر كابل مسلط و پنجهزار قواى نظامى امريكا و انگليس در كابل حضور دارند ، اين شوراى هماهنگى چه وظايف را بغير از خوش خدمتى و تداوم شركت سهامى ميتواند انجام بدهد ؟
اظهر من الشمس است كه تسلط طالبان " پايان تاريخ " نمى باشد و مبارزه تاريخى علم و جهل وارد فصل دیگر گرديد :
بدينرو ، بخاطر مقابله با فكر سوپر ارتجاعى طالب و امارت اسلامى ( اسارت اسلامى ) ، بايد شجاعانه از ارزشهاى متعالى و هميشه جاودان آزادى ، ترقى ، تجدد ، مساوات ، عدالت ، برادرى و برابرى دفاع و در استانه یکصدودومين سالروز استقلال
با تجديد پيمان،در برابر هجوم اخلاف ملاى لنگ ، پاسدار حاكميت قانون در برابر شريعت من در آوردى انان وبيرق سه رنگ ملى بمثابه ميراث معنوى بزرگ مشروطه خواهان و شاه امان اله باشيم .
با حرمت