سفارت برتانیه از شهروندانش در افغانستان خواسته است هر چه زودتر افغانستان را ترک کنند. دلایل امنیتی را علت این تصمیم عنوان کرده اند.
اتحادیه اروپا و ناتو با خروج شتابزده نیروها از افغانستان موافق نبودند. اما در زیر فشار امریکا مجبور به گردن نهادن شدند. در عین حال بلند پایه گان نظامی و امنیتی امریکا، به هر دلیلی که بود، احتمال حملات طالبان بر نیروهای خارجی در جریان تخلیه و بازگشت نظامیان را خیلی بزرگ نمایی کردند. المان به زودی هوشیارانه برای طرفه رفتن از وظیفه تامین امنیت خروج نیروهای امریکایی،اعلان کرد نیروهایش را تا چهارم جولای باز می گرداند. دیروز شنیده شد که شاید همه بکوشند تاریخ تخلیه را کوتاه کنند.
آیا این دست پاچه گی و پیشی گرفتن از یکدیگر برای خروج، واقعاً ناشی از ترس و واهمه یی است که از غُر زدن طالبان برای شان دست داده است و یا می خواهند با خروج زود هنگام، موانع را از راه بهانه جویی طالبان برای حضور در کنفرانس استانبول بردارند. اگر واریانت دوم یعنی راه باز کردن برای اشتراک طالبان در نشست استانبول را بپذیریم پس این اعلام خطر از سوی سفارت برتانیه برای شهروندانش به چه مفهوم بوده می تواند؟!
من پیچیده شدن شان در خوف را رد کرده نمی توانم وما هم خطر های پیش رو را کم بها نمی دهیم، ولی در عین زمان به این عقیده ام که:
تبلیغات مقامات بلند پایه امریکا از آنچه قبلاً گفته شده؛
و این سخنان مشاور امنیت ملی آنکشور که گویا آینده افغانستان پیش بینی و تضمین شده نمی تواند؛
اظهارات جنرال مکنزی قوماندان نیروهای مرکزی ایالات متحده به نشست استماعیه کمیته دفاعی مجلس سنا که به دنبال خروج نیرو های امریکایی از افغانستان جلوگیری از تهدیدات تروریستی در این کشور دشوار خواهد شد، اما ناممکن نخواهد بود؛
اعلان جا به جایی کشتی های بزرگ طیاره بردار و هواپیماهای غول پیکر بی ۵۲ برای حمایت از تامین امنیت تخلیه نظامی؛
به اضافه ابراز وارخطایی و دلهره از سوی جمبوری های آن کشور و تبلیغ خطر برای همکاران و مترجمان افغان شان ( رسانه های المان گزارش دادند شاید این کشور برای ۵۲۰ مترجم افغان و خانواده های شان پناهنده گی سیاسی بدهد)؛
همه ادامه همان الفاظ اخطار آمیز و تهدید وزیر حارجه امریکا در او لین نامه اش به رییس جمهور افغانستان می باشد که دران غنی را به تسلیم بلا شرط فرا خوانده بود و در غیر آن مسلط شدن طالبان از راه زور و تکرار خانه جنگی و فجایع سال های نود را پیش بینی کرده بود.
در حالی که شرم آگینانه اشغال گران و جیره خواران داخلی شان، به شمول رسانه های غیر ملی و میهن ستیز همه همصدا برای مردم و ارکان نظام تبلیغ فروپاشی و آینده موهوم را می نمایند و به این گونه ایجاد وحشت و تضعیف معنویات می کنند، اشرف غنی (با حفظ انتقادهایی که در عرصه های دیگر بر وی داریم)، به مثابه شخصیت اول مسوول و سکاندار اوضاع و منافع افغانستان و معاونش امرالله صالح از اولین روز مواجهه با این وضع، نه تنها در موضع مقاومت و دفاع از صلح عدلانه در انطباق با منافع مردم افغانستان و آینده سالم و پیش رونده قرار گرفتند بلکه با مورال بلند پیوسته در بلند بردن معنویات و نیرو بخشی به اراده ملی مردم و قوای مسلح نیز الهام بخش بوده اند.
در سال ۱۹۸۸ حینی که نیروهای شوروی آغاز به خروج از کشور کردند، تبلیغات سقوط رژیم در نبود آن نیروها همچنان گرم بود و در آستانه خروج کامل در ۱۹۸۹حرارت این تب تبلیغاتی چنان بالا گرفت و درهای سفارت های غربی چنان با سرو صدا بسته شده رفتند که هر تماشاگر جهانی را متیقن می ساخت که آن رژیم چند روزی بقا ندارد. دکتور نجیب الله رییس جمهور افغانستان در همان زمان اعلام کرد که هیچ خطری وجود ندارد، این همه جنگ تبلیغاتی است و برای حفظ و بلند نگهداشتن روحیه رزمی و اتکا به نفس به میان مردم رفت، در میان حزب و سازمان های سیاسی و اجتماعی و در میان نیروهای مسلح برامد کرد و سکان قیادت جامعه و دفاع از کشور را موفقانه به دست گرفت.
برای من اعلان اخطاریه ها و عجله ها در خروج و تخلیه کابل از شهروندان شان تکرار همان سیناریوست. البته تفاوت در اینجاست که اشرف غنی در داخل با یک جال عنکبوتی استخبارات بیرونی و اپوزیسیون شتر گاو پلنگ فروخته شده از یکسو و با کمبود قصدی و سنجش شده اسلحه، وسایط و تجهیزات مدرن و پیشرفته( به شمول نیروی هوایی و مدافعه هوایی) و نبود حزب آبدیده و سازمان های مردمی متعهد نیز مواجه بوده، جامعه نیز آن ارزشهای آن گاهی را دیگر کمتر حمل می کند. با این همه، اطمینان دارم اگر سطح کمک های اقتصادی نظامی و معیار تجهیز نیروهای امنیتی - نظامی بلند برده شود و رهبری دولت با استفاده از تمام امکانات، بالاخص اتکا بر جوانان نو خاسته امروزی، اعم از مردان و زنان، و همچنان راه دادن فعال رانده شده های سیاسی دیروزی که اکنون در مواضع نو منطبق با شرایط عینی قرار دارند، بتواند یک شور و رستاخیز سر تا سری را ایجاد کند، نه تنها از فروپاشی و سقوط نظام جلوگیری می شود بلکه این نیروهای جهل و وحشت را می تواند بر سر عقل نیز بیاورد. مافیای حاکم فساد هم که عمدتاً در چهره اپوزیسیون متبارز است، رغم داشتن حمایت اشغالگران، از آینده شان با طالبان سخت نگرانند. به مصلحت آنان نیز است تا با این جنبش سر ستیز نگیرند.
زمان آن با جدیت فرا رسیده است آنچه را روزی به نام میثاق بزرگ میهنی پیشنهاد کرده بودم، از سوی کسانی که استعداد و توانایی فکری و فزیکی این رسالت را دارند، با جدیت روی دست گرفته شود. خوشبختانه اکنون اشرف غنی نیز از ضرورت رسیدن به یک میثاق ملی سخن می زند. گرچه تفصیل کافی از آن داده نشده ولی باید آن را به فال نیک گرفته در کنار آن بایستیم.
قشر روشنفکر نباید روشنفکریش را در مخالفت با هر آنچه از بالا می آید و یا در مخالفت با چهره های مشخص، دنبال کند. بر ایشان است تا با درایت کامل عقب پرده های سینایوی جاری را با دقت دریافته در مسایل بزرگ ملی میهنی به گونه یکدست در تایید و پشتیبانی هر آنکه در برابر دسایس استعماری و اهداف ستراتژیک آن مقاومت می کند، بایستد.
به امرالله صالح، آن زمان که بر ضد ترقی و در جانب عقبگرایان قرار داشت همچون دشمن و تا آن روز که در جبهه مافیای فساد دیده می شد، همچون مخالف مردود برخورد داشتیم. اما از روزی که خود را از آن زنجیرها رهانیده و به موضع استقلال، وحدت ملی ضد استعماری و مدنیت باوری گذر کرده است، به مثابه یک شخصیت آگاه، محبوب و الترناتیف رهبری آینده کشور می نگریم.
داکتر اشرف غنی هم رغم گذشته همکاری هایش با امریکا و تایید امریکا در داخل شدنش در صف قدرتمندان کشور، دیده شده که رسالت تاریخی ملی خود را به درستی درک کرده، در جنب برداشتن گام های فراخ ستراتژیک با ارزش دیگر، اینک از روز آغاز این بازی خطرناک استعماری، با سر سختی در مقام مقابله با آن قرار گرفته است.
آنهایی که به منافع و آینده وطن و مردم متعهد اند، بایست با درک ژرف و منطقی از اوضاع و جریانات در این لحظه های خطیر سرنوشت ساز، با کنار گذاشتن تفاوت ها و اختلاف های ثانوی، همه در یک صف در این جنبش مقاومت ضد استعماری بایستند و در مقابل نیروهای شر و فساد ضد ملی همدست استعمار، سد فولادین برپا دارند.
بر ماست تا تبلیغات نفاق افگنانه رسانه ها، گروه ها و بیکانه گان را رسوا و با مورال بلند و مطمین معنویات هموطنان را بلند نگه داریم.
۴ ثور ۱۴۰۰
۲۴ اپریل ۲۰۲۱
.