انجنیرعبدالصبورصافی
همزمان با نزدیک شدن شمیم صلح و آوازهٔ تدویرمذاکرات درترکیه دستپاچگی ها دربین سیاسیون به اصطلاح مطرح کشوردیده میشود که هرروز پی زدو بندهای نامأنوس سرگردان اند، در سی سال گذشته تا امروز هیچ رهکاری را جهت رسیدن به یک راه حل نتوانستند تهیه وبه معرض اجراء قرار دهند، ولی دراین روزها که داکترزلمی خلیلزاد طرح را تقدیم سیاسیون کرد
اکنون هریک درفکر ساختن طرح و رهکارها برآمدند، درحالیکه توان و ظرفیت طرح سازی درآنها کمتردیده میشود، حتی نمی دانند که ازچه درِمعقول وبه چه شکل وارد مذاکرات صلح شوند؛ اولویت ها کدام اند، موانع چی است وچگونه میتوانند این مذاکرات را به نفع ملت تمام کنند، تا جائیکه از رسانه ها شنیده میشود تا اکنون سی طرح مختلف به شورای مصالحه ملی تسلیم داده شده درحالیکه خود شورای مصالحهٔ ملی هیچ طرح از خودندارد به اساس گفته های سیداسحاق گیلانی که درمصاحبه با نصیرفیاض میگوید: « والله تا حال اینطور یک گپی مهمه از داکترصاحب عبدالله منحیث یک دوست اش درموردصلح نشنیدم که آدم دلگرم شود که داکترصاحب عبدالله یک پروگرام برای صلح دارد ماهمونجه چای وکافی میخوردیم وقصه میکردیم بازیک نان فوق العاده بعدهریک پشت راه خود میرفت.» واقعاً تأسفبار است، بدون شک وقتی ما طرح نداشته باشیم باید دیگران برای ما طرح بسازند، بالاخره ازطرف گروه توحیدشورای عالی مصالحهٔ ملی مسودهٔ طرح ترتیب کردید ولی با نارسائی های که داشت مورد انتقاد آقای سرور دانش قرار گرفت آقای دانش در مورد این مسوده مینویسد که ازقلم شان عیناً نقل میشود:
« آنچه در ۲۲ حمل ۱۴۰۰ به نام طرح «توافقنامه صلح» به عنوان طرح توحید شده، توسط گروه تخنیکی توحید نظریات شورای عالی مصالحه ارائه شده، کاستی ها و ضعف های بسیار زیادی دارد که باید همه صاحب نظران و مردم شریف کشور نظرات و نقدهای خود را در مورد این طرح ارائه کنند، اما تا آن زمان لازم می بینم چند نکته و ملاحظه کوتاه را یادآوری کنم:
- ۱-در این طرح اصولا هیچ گونه توحید و انسجامی بین نظرات و طرح های مختلف جانب جمهوریت صورت نگرفته است با این که فیصله این بود که گروه تخنیکی شورای عالی مصالحه نظرات را توحید ساخته و یک طرح واحد ارائه کند. اما در این طرح برای هر دو دوره گذار و نظام آینده، چندین گزینه ارائه شده و هیچ تحلیلی هم صورت نگرفته که کدام گزینه چه مزایایی دارد و یا چه معایبی؟ در این صورت بهتر این بود که گروه تخنیکی توحید نظریات صادقانه اعلام می کرد که موفق به توحید طرح ها نشده و نیاز به وقت بیشتر دارد.
- ۲- در این طرح، با طرح رئیس جمهور و حکومت افغانستان، برخورد توهین آمیز صورت گرفته است و هیچ گونه توضیحی در باره آن ذکر نشده و تنها یک تصویری بسیار فشرده از فهرست آن ارائه شده است، در حالی که همین طرح (حکومت صلح) به عنوان گزینه الف هم معرفی شده که اصولا باید گزینه نخست و برگزیده تلقی شود و امتیازات آن برجسته گردد ولی در مقابل، طرح ب (دولت انتقالی) که طرح درجه ۲ است چندین برابر با توضیحات و تفصیلات بیان شده و مبنای تمام مباحث و راهکارهای بعدی قرار گرفته است و طرح الف نادیده گرفته شده است و این یک نگرش یک جانبه گروه تخنیکی را نشان می دهد که عمدا خواسته طرح حکومت را مبهم جلوه دهد و به حاشیه براند.
- ۳ـ طرح ب (دولت انتقالی) به طور عمده طرح آقای سفیر خلیلزاد را محور قرار داده و همه عناصر آن را با تعدیلات و اصلاحاتی تأیید کرده و از خود ابتکاری نکرده است.
- ۴- این طرح به جای تقویت اجماع در جبهه جمهوریت، اختلافات در درون جبهه جمهوریت را برجسته ساخته است و به همین جهت به هیچ صورت قابل ارائه به نشست استانبول یا نشست دیگر نیست و باید از نو و با دقت بیشتری طرح جامع و مورد توافق همه تدوین گردد.
- ۵- در حالی که هنوز این طرح به تصویب کمیته رهبری شورای عالی مصالحه و به تصویب نهایی رهبری دولت نرسیده چرا با عجله نشر شده است؟»
بند پنجم این انتقاد آقای دانش جداً مورد دقت ومداقه است که پرسیده، چرا شورای مصالحه و گروه توحید این قدر عجله دارند؟ چرا اینقدر مضطرب اند؟ وبلاخره چرا فکرمیکنند که اگر یک طرح قبول نشد فوراً وضعیت به طرف جنگ میرود؟
به این همه سؤالات فقط میتوان یک جواب داد و آن اینکه این سیاسیون از پختگی لازم سیاسی خرد، فهم و تجربهٔ کافی برای حل معضلات برخوردار نیستند تمام تلاش های اینها دوریک محورمیچرخند وآن غم حفظ جان و موقف خودشان است وبس، هدف دراین جا توهین کسی نیست بلکه هدف این است که صادقانه باید کمی ها و کاستی هارا به رُخ هم کشید نارسایی هارا نقد و اصلاح کرد تا از شکست وریختِ بیشترپروسه صلح جلوگیری شده باشد، این عمل گروه توحید داری نواقص است که آنرا ذیلاً برمیشماریم.
پیامدهای ناگوار تصامیم گروه توحید شورای عالی مصالحه :
گروه توحید شورای عالی مصالحهٔ ملی و درمجموع شورای عالی مصالحه ملی متشکل از افراد هستند که خود را سیاسیون و نماینده گان مردم می دانند درحالیکه هیچ یک اینها نماینده ملت نبوده و نه هستند، این جبر شرایط و تفنگ است که اینها را مطرح ساخته است، هرقدر که وضعیت به طرف ثبات برود این سیاسیون مطرحی برآمده از لولهٔ تفنگ دیگر دربین مردم جا و جلال نخواهند داشت ازاین سبب این گروه درتلاش اند تا به هرشکل ممکن خویش را در قدرت سنجاق و مطرح کنند ویا پروسه صلح را به بنبست بکشند، دشمنان وطن که همانا استخبارات منطقه و فرامنطقه است همه از همین خلأ استفاده کرده و این سیاسیون را جهت بدست آوردن مقاصدخود استعمال میکنند، یکی از این مقاصد برداشتن داکتراشرف غنی که صبغهٔ ملی دارد وکارهای ارزشمندی را جهت شکوفائی زیربنای اقتصادی و اجتماعی کشور براه انداخته وعملی میکند ازصحنهٔ سیاست به هرقیمت ممکن است، ورنه تلاش بخاطرتحمیل کردن یک گروه متحجرِ افراطی بالای جمهوریتِ داکترغنی غیرقابل تصورمیبود، دراینجا مقاصد دورو نزدیک قدرت ها مطرح است، واما افغانها این را درک میکنند؟ متأسفانه جواب منفی است، تعدد طرح ها کارخوب است اما بشرط اینکه متمم طرح اصلی باشد نه متزاد با طرح اصلی، طرح که داکتراشرف غنی مطرح کردند یک طرح علمی عملی به نفع ملت و دموکراسی است که میتواند صلح پایدار را تضمین کند، اما بدبختانه که درکشور ما هر یک پی منافع خویش اند و طرح سازی میکنند آنهم کاش این ظرفیت را داشته باشند نارسائی این طراحان درچیست، قرار ذیل برمیشماریم.
- ۱- طرح باید کاملاً سِري باشد نه علنی ویا طورارایه شود که ضرورت به بحث روی میزداشته باشد وقتی علنی شد ضرورت نیست که روی میزمذاکره مطرح شود چنانچه زمانیکه داکترغنی طرح خود را روکرد طالبان بدون درنگ آنرا رد کردند.
- ۲-همانطور که بالاگفتم تعدد طرح ها خوب است بشرط اینکه متمم طرح اصلی باشند ولی ضعف های هم دارد، تعدد طرحهای نشاندهندهٔ پراگندگی و چنددسته گی است که درقدم اول موقف سیاسیون به اصطلاح مطرح را ودرقدم دوم موقف دولت را تضعیف میکند.
- ۳-تعدد طرح ها نشاندهند حقارت، ذبون بودن وبیچارگی سیاسیون درمیزمذاکره را نشان میدهد چون هرطرح توأم با گذشت ها همراه است درحالیکه جانب مقابل فقط تماشاگراست بسیارطبعی است که طرف مقابل همان طرح را می پذیرد که میتواند ازآن طریق جانب معامله را بیشترمطیع وگوش به فرمان خود سازد.
- ۴- چندپارچگی باعث آن میشود که دشمن و یا واضح بگویم استخبارات منطقه وفرامنطقه از آن در تضعیف دولت استفاده موثرنماید، باخت دولت درقدم اول اضمحلال سیاسیونی که خودرا سیاسیون مطرح میگویند درپی دارد.
- ۵-تعدد طرحها پروسه صلح را به خطر جدی مواجه میکند حتی ازبین میبرد زیرا طالب و حامیان آن مطمئین میشوند که جانب مقابل توان مقاومت را ازدست داده وآنها میتواند با یک ضربه حریف را {ناک اوت} کرده از راه زورتصاحب قدرت کنند پس به صلح ومعامله تن درنمی دهند.
- ۶- درمذاکرات برنده آن کس است که از موضع قدرت پشت میزمذاکره بنشیند نه اینکه یک عده مثل هفت تنظیم طرح را زیربغل زده نزد طالب طورمستقل میروند آیا گاهی هم فکر کردند که اینها کی استند؟ که نزد طالب با طرح خاص خود میروند! مگر طالب با آنها درجنگ است؟ آیا اینها(هفت تنظیم) قدرت و توان مقابله با طالب را دارند؟ ویابخاطر بیعت نزد طالب میروند! گلبدین حکمتیار درولایت تظاهرات مسالمتامیز مسلحانه را براه انداخته تا به طالب قدرت نمایی کند اکنون گلبدین با تفنگ خود نمایی میکند ولی روزیکه توپ تانک وراکتهای سکر داشت همه را به طالب رها کرده از چارآسیاب فرارکرد شاید فراموش کرده! به این آقایون باید گفت که طالب از این گروه ها منحیث افزار استفاده میکند نه منحیث یک طرف، پس بهتراست که رهبران این تنظیم ها خود را بیشتر مسخره نسازند آبروی شان بودن درکنار دولت است وبس.
یک اشتباه امریکا باعث شد که طالب را در چه موقف بلند پروازانه قرار دهد که اکنون خلیلزاد برایشان چرخک میزند ولی طالب گاهی زمان مذاکره را به تعویق می اندازند وگاهی به امریکا پیش شرط ها تعین میکنند و اخطارمیدهد که امریکاباید تا اول ماه می خارج شود شاید این حرف ها پس پرده حرفهای دیگری داشته باشد ولی ظاهراً موقف طالبان نزد قومندانان طالب نشته درسنگرهایشان را نهایت تقویه کرده است، اما یک نقطه قابل دقت است زمانیکه داکتراشرف غنی طرح سه فقریی نقشه راه برای صلح را هنوز مکمل اعلان نکرده بود که طالبان آنرا فوراً رد کردند ولی طرح تدوین شده داکترخلیلزاد را تا امروز حفظ کرده میگویند که ما هنوز آنرا درحال بررسی داریم سؤال این است که چه نکات پس پرده دراین طرح وجود دارد که طالبان را امیدوار ساخته است! آیا این یک مانوراست! این ابهام جداً قابل مداقه است.
واما خلیلزاد پی چه است!
درشرایط بحرانی فعلی که مداخلات درونی و بیرونی درافغانستان ادامه دارد دید وادید آقای زلمی خلیلزاد با سیاسیون طور جدا گانه به هیچ صورت عمل جایز و درخور منافع ملی افغانستان پنداشته نمیشود حتی با عبدالله عبدالله رئیس شورای مصالح ملی هم، آقای خلیلزاد دراین تلاش است تا جای برای خود دربین این سیاسیون وطالب بازکندتا ازاین دید وادیدهای خصوصی مگر بتواند روز نفع ببرد ازاین رو تلاش دارد تابعضی ها رادرمخالفت با داکتراشرف غنی تشویق نماید و دولت را بسیار وابسته وضعیف نشان دهد، مثلاً یک مثال آن رهایی زندانیان طلبان است با وجود که جانب دولت ۶هزار زندانی طالب را بدون قیدوشرط آزاد کرد ولی جنگ و خشونت همچنان شدد گرفت این بار باز تلاش میکند که ۷هزارزندانی دیگر را رها کند هدف خلیلزاد از این رهایی بدست آوردن دل طالبان و بیشتر تحقیر و ضعیف جلوه دادن دولت نزد مردم و طالبان است، از طرف دیگر تلاش وی بخاطر ایجاد حکومت انتقالی است کوشش دارد تا طرح خودش را که درآن تشکیل حکومت انتقالی است را از طریق همین سیاسیون بالای دولت بقبولاند درحالیکه طالبان تشکیل دولت انتقالی وموقت را بکلی رد کرده گفته اند که با تشکیل این چنین دولت مخالفت ندارند ولی درآن اشتراک نمی کنند، وقتی طالب دردولت انتقالی اشتراک نداشته باشد پس تشکیل دولت انتقالی یک امربی معنی است. ناگفته نماند که هیچ حکومت انتقالی ،عبوری ، وموقت قوی تراز دولت فعلی و انتخابی شده نمیتواند، پس این تلاش خلیلزاد بخاطرحذف داکتر اشرف غنی برای چه است؟ دوره حکومت انتقالی که سه سال است، اگرآقای خلیلزاد به تحقق این امرموفق شود قدم بعدی را وی خوب میداند که این سیاسیون هرگزبین خود جورنمی آیند وبالای هم اعتماد ندارند پس درختم دورانتقالی وشاید هم در دورانتقالی چانس برای خودش میسرمیشود تا منحیث رئیس جمهوری افغانستان به حمایت همین سیاسیون برگزیده شود ازاین رو مخالفت های سیاسیون با داکتراشرف غنی هیچ پایان پذیرنیستند، طالبان هر قدر مذاکرات صلح را به امیداینکه به زورتفنگ تصاحب قدرت میکنند به تعویق بیاندازند ولی برعکس قدم به قدم به باخت نزدیک میشوند خوب آن است جهت نجات وطن ازاشغال، جنگهای داخلی و چندپارچگی با دولت یکجاشوندهم خارجیان را رخصت کنند و هم زخم های ملت را التیام بخشند.
پایان