نوشته از بصیر دهزاد
در اکثر مقطع های تاریخی و در کشور های مختلف ایجاد حکومت های موقت بعد از جنگ های داخلی ، بحران های بزرگ سیاسی و اجتماعی و انقلابات اجتماعی مطرح بحث قرار گرفته اند. یعنی یک پل عبوری از بحران بطرف ثبات ، اعتماد و قرار گرفتن طرف ها در یک پروسه فروکش شدن انقطاب های نظامی، سیاسی و اجتماعی است
که منافع و اهداف کلان ملی مسائل اساسی مطرح آن میباشند که در یک پروسه عبوری بر همه مسایل و معضلات ناشی از انقطاب ها ،تضاد ها و مخاصمت ها چیره میگردد و ارجحیت پیدا مینمایند.
حکومت های موقت برای یک سلسله تدابیر موقتی و ضروری که اساسات بنیادی حقوق اساسی مردم در آن ضمانت و غیر قابل برگشت باشند، براساس خواست و تقاضای مردم طرح میگردد. بر علاوه در یک پروسه ایجاد حکومت های موقت و یا عبوری سیستم دولت و یا نظام که شامل موسسه حقوقی یعنی دستگاه دولت ، ساختار نظام ، سیستم تشکیلاتی و اوگانهای حافظ نظم حقوقی و امنیت داخلی و ملی « بدون کدام آسیب» حفظ میگردند . این بدین مفهوم است که حکومت موقت پل گذار از بحران به نظم و ثبات سیاسی و اجتماعی است، نه پل گذار از یک بحران به بحران جدید.
حکومات موقت و عبوری در تاریخ یا:
بر اساس یک انقلاب اجتماعی ،
بر اساس مشارکت سیاسی ،
بر اساس یک حالت اضطراری
بر اساس یک تصمیم بین المللی مثلن بر اساس یک قرار شورای امنیت ملل متحد در سال ۲۰۱۶ در لیبیا، ایجاد گردیده اند.
از سال ۱۶۴۰ که اولین دولت موقت در آیرلند به تجربه گرفته شد، از زمان فروپاشی و شکست کلونیالیزم جهانی تا امروز دها حکومات موقت در کشور های آفریقايی ، آسیائی ایجاد گردیده اند.
موضوع بحث ما در این مقاله بیشتر متمرکز است بر دولت موقت که از جانب حکومت و استخبارات پاکستان، بعضی از حلقات و چهره های سیاسی و تنظیمی مطرح و بحیث بدیل سیاسی مطرح میگردد. همچنان آقای خلیل زاد در تماس های اخیرش روی این موضوع با تعداد از سران تنظیمی و به اصطلاح خودش چهره های موثر جامعه افغانی ؟؟؟!!! روی آن بحث و تبادل نظر نموده است.
هدف نویسنده در بررسی این موضوع بصورت قطع دفاع از دولتمداران کنونی یا بهتر بگویم دولت فساد و نا کارا ، مافیای زنجیری قدرت نیست و نباید خواننده محترم چنین تلقی و برداشت را در ذهن خود مطرح ویک نتیجه گیری خلاف هدف به بحث کشیدن این موضوع را ارائه د ارد. بلکه اینجانب موضوع را از زوایای آسیب شناسی دولت موقت مورد تحلیل و ارزیابی میخواهم قرار دهم.
موضوع اساسی در هر گونه تغیرات سیاسی و یا توافق بر تغیرات سیاسی بر اصول باید استوار باشد تا از یک جهت زمینه های بحران کنونی در یک روند و با قدم های هدفمند فروکش نماید و جای خود را به ثبات و اعتماد و باور خالی نموده تا اساسات تغیر در یک پروسه حقوقی - سیاسی – اجتماعی – اقتصادی میسر گردد. بدین معنی که همه تضمین های قوی، عملی و با اعتماد بخاطر جلوگیری از آسیب پذیری نظام ( موسسه سیاسی و حقوقی دولت، ساحتار هرم تشکیلاتی تا سطح اداراد قدر ت و اداره دولتی در محلات ) پیشگیری شده بتواند.
بدون شک در هر پروسه تغیرمرتبط به افغانستان، یک جانب قضیه خود دولت است که با طرف های دیگر در انقطاب نظامی، سیاسی و اجتماعی قرار دارد. این مطرح نیست که و کدام حلقات در رآس قدرت و اداره دولتی قرار دارند.
موضوع دولت موقت که اخیرن توسط بعضی از چهره های سیاسی- تنظیمی مطرح گردیده است ، اصل موضوع بحث ماست که بحیث ادای مسئولیت مسلکی و وطنی خطرات و آسیب های بزرگ و جبران ناپذیر طرح دولت موقت را باید مطرح نمود و هوشدار داد که نباید ملت به خون و ماتم نشسته را که سالهای طولانی قربانی جنگ های نیابتی گردیده است، یکبار دیگر به یک بحرا ن خطر ناک تر و خونبار تراز گذشته های خونبار بکشانند و ملت را از یک بحران و بی ثباتی و بحران و بی ثباتی جدید بکشانند.
افغانستان در جولای ۲۰۰۲ م. با از بین رفتن رژیم طالبان در ایجاد یک حکومت موقت نایل گردید . علی الرغم چالش ها، تحمیل ها و نفوذ اجنبی ها ، موضوع ساختن یک دولت، اورگانهای دولت، قانون اساسی ، تشکیل اردوی ملی، پولیس و آمنیت ملی بوده است. مهمترین هدف عبور به یک دولت، اورگانهای دولت و حاکمیت دولت از طریق ایجاد، تشکیل و تحکیم اورگانهای ثلاثه منجمله پارلمان از طریق انتخابات ، انتخاب یک رئیس جمهور و ایجاد دستگاه قضائی و سارنوالی در کشور بود. آین اساس توافق و ایجاد یک پروسه برای ساختن دولت به مفعهوم وسیع کلمه بوده که حکومت عبوری طی چندین سال این اساسات را بنیاد گذاشت . برای اولین بار انتخابات صورت گرفت، اورگانهای دولت شکل گرفتند و قوای مسلح کشور طی سالهای طولانی به یک گردان مسلح دفاع از حاکمیت ملی و رزمنده در برابر دشمنان خاک ووطن منجمله طالبان مبدل گردید.
هدف نویسنده در تذکر این فاکت ها و دید کوتاه تاریخی در این است که مفهوم ضرورت و ایجاد یک دولت عبوری در چیست و در کدام حالت میتواند موثر و عملی باشد. نباید انکار نمود که علی الرغم اینکه فاسد ترین و وحقه بازافراد و حلقات در دوره های مختلف بالای سینه های ملت رنجدید نشسته ، با وسائل نا مشروع، دزدی ، جعل و تقلب بزرگ در انتخابات ، بر ایکه قدرت نشستند و هنوز هم این درد بحیث ناخن خونین قلب های مردم مظلوم را آزار میدهد، ولی دوره موقت توانست اساسات مطمئن برای ساختار یک دولت بر بنیاد اصول حقوق اساسی را انجام دهد، آنچه از این دوره انتظار باید میداشت.
ولی اکنون باید تعمقی بر فرضیه تشکیل دولت موقت نمود که از جانب حکومت پاکستان برای بار اول مطرح و اکنون بعضی از چهره های از تنظیم های جهادی از آن دفاع و تعدادی هم در داخل حکومت به عنوان « خموشی در حکم رضائیت» اتخاد موقف واضیح نمیکنند.
نویسنده با یک سیر گذرا از چهل سال اخیر و تجارب تلخ در جنگ ها، تخاصمات قومی ، نفوذ زورداران تا گلو غرق در عیش، پول های غنیمت ( چور)، مسلح و شریعت خود ساخته و دیوبندی طالبان ، معتقد بر این امر است که طرح حکومت موقت بمانند مسموم ساختن ، سد در برابر تحول و انکشاف کشور و برگشت بر دوره جدید بحران، جنگ نیابتی و قومی خواهد بود و کشور را یکبار دیگر بر شرایط وخیم تر و خطرناک تراز جنگ های تنظیمی خواهد برد.
طرح دولت موقت را در شریط کنونی میتوان آغاز یک اغتشاش تعریف نمود که تنها چند زورمند و چهره های کاذب تنظیمی، تجارران قوم و مذهب و حلقه خشن ، متحجر و بی فرهنگ طالبان در یک معامله ضد ملی و در تبانی غیر قابل انکار با استخارات پاکستان دور هم جمع شده « بالای قبور انجمنی میسازند».
آگر ما در یک موقع خاص سیاسی و اجتماعی که مجموع جامعه و دولت در یک بحران فروپاشی و انحطاط قرار داشته باشد.
حکومت موقت روی مفاد و ضرورت های مطرح گردند که اعتماد، همکاری و ایجاد شرایط نوین را تضمین مینماید. ولی طرح کنونی که در واقعیت تعویض نظام است، در شرایط کنونی از جانب حلقات معین مطرح میگردد که دیگر ملت و مردمان که چهل سال در اشک و ماتم زنده گی کرده و امید های شان یکی پی دیگری به بی باوری مبدل شده است، به انها اعتماد ندارند حتی با نفرت بدانان مینگرند و این سوال را مطرح میکنند که: آیا شما تنها با پول های غارت شده ملت و دولت، گذشته سیاه ، دست های آلوده به خون، ارتکاب جرایم شدید جنگی ، وابستگی بر بیگانگان حق دارید که باز هم با سرنوشت مردم بازی نمائید؟؟
ما باید اکنون با طرح دولت موقت خطرات و آسیب پذیری های غیر قابل جبران آنرا بر شماریم و از آنها هوشدار دهیم
۱ - حکومت موقت طرح حکومت پاکستان و تآمین و حفظ منافع نا مشرع دولت پاکستان است:
دولت پاکستان در طول تاریخ دوشمن هویت ملی، حاکمیت ملی، ترقی ملی و صلح و ثبات در کشورما بوده است و پیوسته تلاش نموده تا سلطه و نفوذ خود را بر طالبان ، تعداد از تنظیم های جهادی، چهره های سیاسی خفظ نماید. پاکستان بخاطر استفاده از سیاست افغانستان علیه دوست تاریخی منطقوی ما دولت و کشور هند، بحیث وسیله ابزاری استفاده مینماید.
استخبارات پاکستان که یک لحظه حاضر نیست تا در آن کشور یک سیستم طالبانی حاکم گردد، این سیستم را برکشور ما بحیث وسیله ابزاری و خفظ سلطه و نفوذ خود استفاده مینماید.
این همان طالبان اند که در سال ۱۹۹۶ استخبارات پاکستان آنها را با موتر های باربری پاکستانی ، تحت نام کمک های انساندوستانه بر ترکمنستان، در سپین بولدک قندهار پیاده نمود و تصرف مناطق جنوب با سرعت و با سو استفاده از احساسات قومی مردمان این مناطق مارش نظامی و دیکتاتوری خویش را بطرف کابل آغاز و ادامه دادند. آکنون این همان طالبان با همان روابط تنگاتنگ با استخبارات پاکستان، در صورت ایجاد یک حکومت موقت در سدد احیای سلطه سیاسی و فرهنگ عقب مانده شان خواهد شدند که کلن به منفعت اهداف پاکستان تمام میگردد.
۲ - برد طالبان در یک طرح دولت انتقالی:
هر گونه حکومت انتقالی و تحت هر گونه شرایط که ایجاد گردد، زمینه ساز برد بزرگ طالبان در کوتاه مدت و دراز مدت خواهد بود.
واضیح است که طالبان در شرایط کنونی در جنگ با ملت و و قوای مسلح قهرمان کشور قرار دارد، جنگ در برابر ملت و مردم کشور و و عدم جواز کشتن آمریکائیان را از فتوای رهبران خویش گرفته اند. طالبان بدون کم و کاست در صدد احیای صد فیصد قدرت و تطبیق شریعت دیوبندی، استبداد مذهبی ، قومی و زبانی اند، بر علاوه آنها در برابر حکومت پاکستان و استخبارات آن تعهد ها دارند و خود را پاسخگو میدانند. طالبان در جریان مذاکرات شان یک خط کوچک هم از خواست های فوق الذکر خود عقب نرفته اند. اگر ما دستگاه دولت ، اورگانهای آن و قوای مسلح را در نظر نگیریم، بدون شک طالبان یک قدرت نظامی اند و گروه های سیاسی و تنظیمی در برابر طالبان در درجه سوم و چهارم نیروی نظامی و سیاسی قرار میگیرند. در صورت تآکید بیشتر به تشکیل دولت موقت، - برد طالبان و تسلط قدم به قدم در غضب تمامی قدرت سیاسی اجتناب نا پذیر خواهد بود. تسلط طالبان با زور برچه و « اکنون ماشیندار آمریکائي» در قدم اول بر علیه همه رقیب های سیاسی و نظامی و مذهبی خواهد بود که بیشتر و وسیعتر از دوران قبلی شان آنها را از دم تیغ خواهند کشید . طالبان در صورت به قدرت رسیدن بدون شک بیشترین کمک های سیاسی ، نظامی و استخباراتی را « بحیث حاکمان ایالتی پاکستان» بدست خواهند گرفت. بدون شک باید انتظار دیگری غیر از ایجاد یک دوره وحشت، ترور، سر بریدن های بیشمار روشنفکران، روحانیون معتدل ،سیاسیون ، زنان مبارز دفاع از حقوق شان، داشت.
باید این موضوع را هوشدار داد که دلبستگان دولت موقت قبر های خود را خود حفر خواهند نمود.
۳ - خطر انارشی بی مانند و فروپاشی نظام.:
شرایط کنونی افغانستان این پیشبینی را مستدل میسازد که دولت موقت وسیله یا پل عبور از بحران کنونی به یک بحران جدید و خطرناک تر خواهد بود. از دهان طراحان دولت موقت بوی تغیر نظام به مشام میرسد. تغیر نظام که در ۱۹ سال اخیر شکل گرفته است و از لحاظ تشکیل ساختاری و، قانون اساسی و اوگانهای سه گانه قدرت تا قدمه قدرت و اداره دولتی در محلات متکی بر اصول حقوق اساسی، در یک پروسه تکامل قرار داشته است، تعویض آن در یک مرحله عبوری ضمن خطر ناک بودن آن، بحران قدرت ، حاکمیت و فروپاشی افتصادی را اجتناب پذیر میسازد
۴ - خطر بزرگ جنگ های فرقه وی، مذهبی و اتنیکی:
این دیگر یک واقعیت غیر قابل چشم پوشی است که طالبان تنها یک گروه متعصب مذهبی نیستند ، بلکه با شهریان و زنده گی متمدن شهری، ، زنان و دختران ، تحصیلکردگان صاحب اندیشه سیاسی و ملی، مذاهب دیگر و گروه های اتنیکی دیگر با تعصب و تبعیض و نفرت و خود برتر بینی برخورد میکنند. بدون شک طرح دولت موقت خود بخود زمینه ساز شکل گیری یک جنگ خطر ناک میان گروه های اتنیکی و مذاهب در کشور خواهد بود که در گرفتن چنین یک جنگ نه تنها طولانی خواهد بود بلکه تجزیه کشور، تصفیه قومی وانتقال اجباری هموطنان ما از یک منطقه به مناطق دیگر را اجتناب نا پزیر خواهد ساخت.
۵ – تحمیل انزوای سیاسی در جامعه بین المللی
با در نظر داشت پیشبینی ها در سیاست های جهانی هر گونه اداره موقت موقق بین المللی نظام را در انزوا خواهد برد، زیرا رفتن در یک پروسه خام و خطر ناک افغانستان را به یک مرکز بزرگ، قدرتمندی ، سازماندهی فعالیت های تروریستی ، حمایت تروریزم و پایگاه تعلیم و تربیه تروریزم ، در تبانی و همکاری استخبارات پاکستان مبدل خواهد ساخت.