آقای خليل زاد از همان اغاز مذاكرات با طالبان در اواخر ( ٢٠١٨ م ) بار ها و به صورت مكرر ، اين موضوع را بيان نموده است كه :
روى چهار موضوع با طالبان مذاكرات مينمايد :
- خروج نيرو هاى نظامى امريكا از افغانستان
- قطع همكارى طالبان با القاعده و ساير گروه هاى تروريستى
- اتش بس
- اغاز مذاكرات مستقيم طالبان با حكومت افغانستان و همچنان پيوسته تاكيد نموده است كه :
" بر هيچ موضوع موافقه نميشود تا بر هر چهار موضوع توافق صورت نگيرد .
اكنون كه صحبت از عقد موافقتنامه با طالبان ميشود ، مردم افغانستان حق دارند ، سوال نمايند و از آقای خليل زاد وضاحت بخواهند كه :
لطف فرموده و از تعهدات مكرر تان بمردم به عزا نشسته و تشنه به صلح افغانستان ، معلومات دهيد ؟
مردم مظلوم افغانستان كه طى نيم قرن اخير قربانى مداخله و تجاوز خارجى ميباشند و هميشه خواست انان نسبت به صلح واقعى با دسايس الحيل مواجه گرديده است و همچون مارگزيده از هر نوع وعده و وعيد چرب و نرم هراس دارند .
حق با مردم افغانستان است كه نسبت به سرنوشت شان تشويش داشته باشند و از تكرار سناريو و تراژيدى دهه نود هراسناك باشند .
آقای خليل زاد :
شما بخوبى ميدانيد و در جريان قرارداريد ، كه چگونه مرافقتنامه ژينو بين افغانستان و پاكستان در يك قمار خاينانه دولت متبوع شما ( ايالات متحده امريكا ) و اتحادشورى وقت به ناكامى مواجه گرديد .
متاسفانه در ان زمان اطلاع رسانى بسيار محدود بود و كهكشان انترنيت و دنيايى مجازى فيسبوك و ... وجود نداشت ومردم با گذشت سالها ازين جفاى بزرگ در حق كشور شان مطلع شدند كه :
همزمان با عقد موافقت نامه ژينو بين وزراى خارجه افغانستان و پاكستان و امضاى وزراى خارجه امريكا و اتحادشورى بحيث تضمين كنندگان ، در اطاق ديگر اقايان شولتز و ادوارد شورانادزه ، بر " سميترى مثبت " ( تناظر مثبت ) توافق مينمايند ، كه برمبناى ان دادن سلاح به " مجاهدين " دوام مينمايد .
( موضوع راآقای عبدالوكيل وزيرخارجه همانوقت نيز در صفحات ٥٥٤ تا ٥٥٨ كتاب خود " از پادشاهى مطلقه الى سقوط ج د ا " نوشته و اما در مورد شريك نساختن اين موضوع پر اهميت با مردم ، توضيع نداده است )
در مرحله بعدى و بعد از كودتاى ناكام در اتحادشورى در سپتامبر ( ١٩٩١ م ) وزراى خارجه اتحادشورى ( كه در انوقت هنوز اسما مطرح بود ) بر " سميترى منفى " ( تناظر منفى ) عدم دادن سلاح بدولت افغانستان و " مجاهدين " توافق نمودند و اين در احوال موافقه گرديد كه به " مجاهدين " افزون بر جانب امريكا دها كشور ديگر سلاح و كمك ميرساندند و بدينترتيب يگانه منبع كمك و ارسال سلاح بدولت افغانستان از بين رفت و با لطايف الحيل زمينه سقوط افغانستان بدامن پاكستان و ايران و ...را مساعد نمودند .
متاسفانه كماكان همان بازيگران و با دسايس شان فعال ميباشند و پاكستان منبع اصلى تمويل طالبان مزورانه تلاش دارد تا بارديگر سيطره كامل خود بر افغانستان را ، زمينه سازى نمايد و بكمك به طالبان و تجهيز تروريستان دوام بدهد و چنانچه آقای سليك هريسن در كتاب خود شرح ميدهد ، همانند ، جنرال ضيا الحق ، از مداخله انكار و بگويد :
" دروغ گفتن بخاطر مصلحت جايز است "
و قربانى اصلى باز هم ، مردم مظلوم و به عزا نشسته افغانستان باشند.
و سخن اخر به آقای خليل زاد :
در اظهارات اخير تان برضرورت اتحاد سياسىون در پروسه صلح تاكيد داشته ايد كه حرف نيكو است و اما ، بخاطر دستيابى به اين مأمول ضرور است تا :
جناب شما از مراجعه به ادرس هاى متفاوت و برجسته ساختن تصنعى جايگاه جلابان سياسى و تضعيف نقش دولت موجود ، اجتناب نماييد . هيچ شك وجود ندارد كه تداوم سياست هاى كجدار و مريز دولت متبوع شما ( هم به ميخ و هم به نعل زدن ) بازار جلابان سياسى را گرم ميسازد و صحبت از " حكومت هاى موازى " و حركات فراقانونى ، نيز پيامد همين روش و سياست هاى است كه در وراى ، اصل تجربه شده ، " تفرقه بينداز و حكومت كن " ، ارزيابى ميگردد .
با حرمت