عزیزی غزنوی
نحر. به وزن بحر(ع اِ)، جمع آن: نحور، نحائر و نواحر است، نحر در قاموس عرب معانی گوناگون دارد: پیش سینه، جای گردن بند، بالای سینه، برِ سینه، حصۀ بالای سینۀ جاندار، سینه، جای قلاده ازسینه آنجا که گردن بند بر او بود، نحرالنهار، اول روز، نحرالشهر اول ماه، شترکشتن، قربانی کردن ستور را، کشتن شتر با نیزه زدن بر بالای سینه اش، با لفظ کردن گفته می شود، شتر قربان کردن، تضحیة، کشتن شتر با فروبردن نیزه بگلوگاه وی،
خونریز، قربانی، عیدالنحر، روزقربان، عیدقربان، عید اضحی یوم النحر، عید گوسفندکشان، روز دهم ذی الحجه، پیش سینۀ کسی رسیدن و در آمدن در آن، مقابل شدن با کسی، نحرالدار بالدار، روبروی شد آن خانه با این خانه، سینه کشان ایستادن [در نماز]، یا دست راست بر دست چپ نهادن، یا سینه مقابل قبله کرده ایستادن یا دستها را پیش سینه بلندکرده ایستادن، برسینه زدن، نیزه زدن بر پیش سینۀ شتر، خواندن نماز را در اول وقت آن. دهخدا
(اصطلاح عروض) انداختن هردو سبب و تاء «مفعولات » که «لا» بماند «فع» به جایش نهند، و رکنی که در آن نحر واقع شود منحور نامند، نزدعروضیان عبارت است از انداختن هردو سبب و تاء «مفعولات»، پس «لا» بماند بجای آن «فع» نهند که دو حرف اول میزان است، و بعضی بجای سبب خفیف که از رکنی باقی ماند«فل» نهند، چرا که دوحرف میزان است و«فل» در کلام عرب بمعنی فلان می آید و «فع» معمول نیست.
بیشترین استعمال نحر برای کشتن و خونریزی است طوری که کشتن شتر را نحر گویند نه زبح، انتحار اِ تِ(عربی مص) و انتحاری اصطلاحاً بکسی گفته میشود که این عمل را انجا م میدهد، درفارسی معادل آن را نداریم، تنها خودکشی یا خودکفانی یا خودکفانک را میتوان بجای آن بکار برد.
حملۀ انتحاری: نوعی خودقربانی عقیدتی به قصد دیگر کشی و صدمه زدن به غیر (دشمن) است، در این نوع از خودکشی فرد دست به طراحی و اجرای یک برنامۀ تخریبی میزند که طی آن خودرا وسیلۀ آسیب زدن به دشمن قرار میدهد و از بین می برد، این شکل خود قربانی را میتوان نوعی حملۀ منفعلا نه به دشمن دانست.
تاریخچۀ انتحاری، اقتباس از منابع انگلیسی:
[حملۀ انتحاری از دیگر انواع خودکشی بسیار متفاوت است، اگر خودکشی را به طوری که بیشتر دیده ایم و میشناسیم، اقدامی برای گریز از پوچی یا فرار از استمرار روزمرگی و بی هدفی بدانیم، عامل حملۀ انتحاری دارای هدفی است، وی برای هدف اش دست به طراحی برنامهای میزند که منجر به مرگ خودش و دیگران میشود، اگر مستقل از ارزشگذاری و برداشتهای طرفین ماجرا، به این حرکت نگاه کنیم هدف فرد پیش از اینکه بخواهد خود را ازبین ببرد و یا به پوچی رسیده باشد، هدفی بزرگتر است که حاضر است خود را برای آن فدا کند، حملۀ انتحاری درطول تاریخ بسیارکم بوقوع پیوسته که به عنوان نمونه میتوان از حادثۀ پرل هاربر نام برد، امروزه این اقدام بسیار شایع شده و بیشتر رخ میدهد، بزرگترین نمونۀ امروزی آن را حملات 11سپتامبر 2001 آمریکا میخوانند، که طی آن 19 حمله گر انتحاری کنترل چهارفروند هواپیمای مسافربری را در اختیار گرفتند و آنها را به برجهای دو قلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک و ساختمان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) کوبیدند که جان 2973 نفر را گرفت، حملۀ انتحاری متروی لندن، حملات انتحاری فلسطینیها علیه اسرائیلیها و برخی حملات نیروی مقاومت عراق ضد نیروی آمریکا را میتوان به عنوان نمونههای دیگر حملات انتحاری نام برد، امروزه حملات انتحاری از خطرناکترین اقدامات تخریبی به حساب میآید و موجب ترس تمامی دولتها و ملتها شدهاست، دلیل این ترس همگانی دشواری بینظیرکنترول آن است، زیرا فردی که خود را آما دۀ مرگ کردهاست دیگر ترسی ازچیزی به خود راه نمیدهد و غیرقابل مهار بنظر میرسد، یک شخص برای از بین بردن اهداف تربیت میشود، کلید کنترول را در دست میگیرد و حملۀ انتحاری انجام میدهد، این حملات درمیان جمعیت مردم چون مسجد، بازار خرید و فروش، جشن عروسی و مراسم مذهبی صورت میگیرد و قصد آن تنها کشتن مردم است، در این نوع حمله سه نفر حضور دارند که یکی آن فردی است که حمله را انجام میدهد و دو نفر دیگر فرد حمله کننده را زیر نظر دارند. برای کشتن افراد سیاسی ماهرترین افراد تربیت می شوند و به بهانه و اشکال مختلف خود را به شخص رسانیده آنرا از بین میبرند، مانند کشتن راجیوگاندی، احمدشاه مسعود، جنرال داود، برهان الدین ربانی وغیره. اولین حملۀ انتحاری با نام کامیکازی (Kamikaze) ثبت شده است، کامیکازی یا حملۀ انتحاری جاپانی واژۀ از زبان شنتو (یکی از زبانهای محلی جاپانی) است که بهمعنی «باد الهی» است، این کلمه به حملات انتحاری گفته میشود که ازسوی نیروی هوایی امپراتوری جاپان علیه کشتیهای جنگیِ امریکا در اثنای جنگ دوم جهانی انجام میشد، کامیکازی قصدآ تلاش میکردند که هواپیمای خود را که معمولاً به مواد منفجره و انواع بمبها و یا مخازن پر از سوخت مجهز بود بکشتیهای جنگی بکوبند، طبق روایات جاپانی، هنگامی که مغولها دوبار درسالهای 1274 و 1281میلادی به جزیرههای جنوب غر بی جاپان حمله کردند، طوفان شدیدی درگرفت وباعث شکست آنان درهردوتهاجم شد، ترکیب کامیکازی از آن زمان رواج پیدا کرد، با پیشرفت ناوگان دریاییِ آمریکا به سمت جاپان، نیروی دریایی جاپان که دیگر توان مقابله با هوا پیماهای جدید تر آمریکایی را نداشت، تصمیم گرفت که 250 کیلوگرام مواد منفجره را بارِ جنگندههای هوایی خود کند و برای انهدام کشتی های جنگی هواپیمابر آمریکاییِ حا ضر در آسیا پاسیفیک، این هواپیماهای تک سرنشین را به عرشهٔ آن کشتیها بزند، در21 اكتبر 1944و در جریان جنگ جهانی دوم، یك هواپیمای نظامی امپراتوری جاپان كه مقداری زیاد مواد منفجره در بدنۀ آن جاسازی شده بود و مخازنش پر از پترول بود درخلیج «لی تی» واقع در مجمع الجزایر فیلپین خود را به کشتی جنگی سنگین استرالیایی به نام «استرالیا» كوبید و آن را ازكار انداخت، دراین حمله هوائی انتحاری، فرمانده كشتی و سی تن از افسران و کشتی رانان آن كشته شدند، با این حمله، تكتیك «كامیكازی» وارد عملیات نظامی در جهان شد، زیرا که نخستین حمله از این دست بوده است. دومین حملۀ کامیکازی 24 اکتبر سه روز بعد و سومین آن 25 اکتبر و درهمان آبها صورت گرفت، در طول جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشتی های آمریکا و انگلستان و متحدانشان به این طریق از میان رفتند از جمله ناو هواپیمابر امریکایی «امانی بی». دوسیۀ عملیات کامیکازی بسته نشده و نیروی نظامی بسیاری از کشورها در هنگام ضرورت آمادۀ استفاده از این تکتیک و همچنین تکتیک «اژدر انسانی» در دریا هستند. واژۀ کامیکازی (کامیکازه) از دو کلمه «باد» و «ملکوت» ساخته شده و چنین بادی در قرون وسطی کشتی مغولها را که عازم تصرف جاپان بودند غرق کرده بود، در این نوع حملۀ هوا یی، پیلوت داوطلب خودکشی است، درجنگ جهانی دوم نیروی دریایی جاپان همیشه ده ها پیلوت آمادۀ خودکشی در دسترس داشت، تنها در ماه می سال 1943، 43 حملهٔ کامیکازه رخ داد، این هواپیماها برای به حد اکثر رساندن آسیب به کشتی های جنگی طراحی شده بودند، برخی ها معتقدند که در ابتدای جنگ این هواپیماهای کامیکازی برای خود کشی پرواز نمی کردند و با موقعیتی که پیش میامد دست به این کار می زدند، ولی در مراحل نهایی جنگ این پیلوتها صرفا برای کامیکازی آموزش داده می شدند که خیلی از آنها به دلیل مهارت کم به هدف نمیخوردند، پیلوتهای داخل این هواپیماها فقط یک پارچۀ سفید به سرشان می بستند و سوار هواپیمایی می شدند که موتور نداشت و از یک بمب افکن و در حا لی که چند کیلومواد منفجره حمل میکرد با هدایت این پیلوتها به سمت هدف رها می شدند، سپس پدیدۀ کامیکازی به کشورهای دیگر نیز سرایت کرد، مثل حملات فدایی فلسطینی ها علیه اهداف اسرائیل].
از دو دهه بدینسو عملیات انتحاری را با کاپی برداری غلط به کشورهای اسلامی منجمله کشور ما افغانستان آورده اند، این کشورها برای حملات انتحاری بستر مناسبی بشمار میروند چونکه مردم این کشور ها اکثراً مسلمانان تقلیدی هستند و در مورد دین معلومات لازم ندارند لذا همیشه گوش به فرمان ملاها استند و بیدون اینکه خود چیزی از اسلام بدانند هر آنچه ملاها بگویند همان را می پذیرند و مطابق آن عمل میکنند، میدانیم که سازماندهی منظمی برای تربیۀ افراد انتحاری تعبیه گردیده و پول گزافی در این مورد مصرف میکنند، برای تربیۀ انتحاری متخصصین تخنیکی، روان شناسی و ملا های دینی را استخدام کرده اند تاهمه باهم متحدانه بالای افراد تحت تربیه کار کنند و آنان را برای انتحار آماده نمایند، اما دقیق نه میدانیم که این کار را چگونه و در کجا انجام میدهند.
از جانب دیگر ملاها نیز به گروه های مختلف تقسیم شده اند که گروهی برخلاف گروه دیگر فتوی میدهند، جالب این است که هر یک ازین گروه ها فتوای خود را به استناد آیات قرآن و به اصطلاح احادیث پیمبر ثابت میکنند، گروهی از ملا ها به آیه های آتی و آیه های شبیه این و به اصطلاح احادیثی که برای پشتوانۀ این آیات ساخته اند توسل جسته و انتحاری را حرام میدانند:
مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ﴿32﴾ مائده
هر كس كسى را جز به قصاص قتل يا فسادى در زمين بكشد چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد و هر كس كسى را زنده بدارد چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است.مائده(32)
(و من يقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فيها وغضب الله عليه ولعنه و أعد له عذابا عظيما)نسأ 93
و هرکسی که مؤمنی را قصدا بکشد جزای او دوزخ است همیشه در آن میماند و غضب الله بر او و لعنت الله بر او و عذاب بزرگی برایش آماده شده است. نسأ 93
این گروه از ملا ها عمل انتحاری را ناجایز و خلاف اسلام دانسته اند، انجام دهنده، کمک کننده و تمویل کننده، تشویق کننده، و حتی کسی که آنرا تحسین کند را گنهکار و اهل جهنم پنداشته اند، مطابق به اصول دین، انسان مالک نفس خویش نیست و نمیتواند جان خویش را به خواست خویش بگیرد، این گروه از ملا ها تلاش مسلمان برای خودکشی تحت هر شرایطی را نوعی دخالت در کار خداوند و حرام مطلق دانسته اند.
گروه دیگری از ملا ها نیز با استناد به آیات:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْو لَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَیةِ وَالْإِنجِیلِ وَالقُرْءَانِ وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَ لِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.«سوره توبه آیه 111»
در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهاى اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است همان كسانى كه در راه خدا مىجنگند و مىكشند و كشته مىشوند اين به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهدۀ اوست و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است پس به اين معاملهاى كه با او كردهايد شادمان باشيد و این همان رستگاری بزرگ است. توبه 111
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ.«سوره صف آیه 4»
همانا خداوند کسانی را دوست دارد که صف بسته در راه او پیکار کنند، چنانکه گویی بنای بسیار مستحکم هستند. صف 4
و آیه های شبیه این و احادیثی که صحت ندارد، عمل انتحاری را جواز شرعی میدهند و برای آن جملۀ «استشهاد» را بکار میبرند و انجام دهنده، کمک کننده، تمویل کننده، تشویق کننده و حتی کسی که آن را تحسین کند را اهل بهشت میدانند که بیدون چون و چرا با 72 حور انارپستان و 72 غلمان نوبالغ در قصرهای بی مانند بهشت وصل میشوند، حال آنکه معنی استشهاد گواهی دادن است نه انتحار یا خودکشی، جالب اینکه هیچ یک ازین ملا های مرتجع و فریبکار حاضر نیستند که این عمل انتحاری یا به گفتۀ خود شان «استشهادی» را خود و اعضای خانواۀ شان اجام دهند!.
از اینکه متون دینی ما عربی است لذا فهم و درک درست از اوامر و نواهی دینی مستلزم تسلط کامل به زبان عربی است و این چیزی ست که در جامعۀ ما وجود ندارد حتی ملا های ما اکثراً عربی نه میدانند صرف مطالب چندی را طوطی وارآموخته اند و با آن شغل ملایی خویش را پیش میبرند و همیشه از کم معلوماتی مردم سوء استفاده میکنند وهرگونه که منافع مادی شان ایجاب کند فتوا میدهند، حالا ملا های که در جانب دولت قرار دارند جنگ و حملات انتحاری را به استناد آیات و احادیث حرام میدانند و مرتکبین آن را کافر و موجب سزاهای سنگین جهنم میشمارند، اما در مقابل ملا های که در رأس و صفوف طالبان و داعش قرار دارند جنگ و حملات انتحاری را از اوامر متعالی و مقدس اسلامی میشمارند و ملاهای مخالف خود را کافر و سزاوار دوزخ میدانند، پس درمیان این همه آیات ضد و نقیض و به اصطلاح احادیث و ملاهای نادان و مخالف همدیگر و فتواهای ضد و نقیض آنان، تکلیف مردم مسلمان و بیخبر از دین چه خواهد بود؟.
عزیزی غزنوی
تورنتو کانادا
12-8-2018