رباعیات

د اونۍ شعر
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 

از ف.بری

 

میروی در ملک عرب کی بود آنجا خدا

ذات او باشد بدور از فتنه و از ماجرا

سالهاست با نام او دارند فریب مردمان

آتشی افروختند با پول حج در هر کجا

............

قلب پاک از کینه و نفرت بود جای خدا

ذات اورا کی بود حاجت به امن و سرپناه

حاجیا بیهوده میداری طواف سنګ و ګل

دید روشن مینماید جلوه اش در هرکجا

...............

میبری حاجی تو پولت را درملک عرب

میکنی تمویل بساط فتنه و جنګ و غضب

دایش ایسی و طالب سر بر آورد زآن دیار

آتش افګندند به ملکت این ګروه بی نسب

...........

پول زیادت ګر بود انفاق کن بر بیکسان

ددر وطن باشد هزارانی یتیم و نا توان

حکم یزدان هم همین است و رهء انسانیت

خود نما با نام حاجی نیست وصف صادقان

.........

قتل و غارت دروطن باشد ز تحریک عرب

کاخ نشینان حرم این فتنه را باشند سبب

صرف میداری تو حاجی پول خود بر ناروا

بهر عیش و نوش شیخان در رهء لهو لعب

..............

بهر تعمیر وطن کوش ای که داری سیم و زر

فقر و نیستی میکند بیداد در هر ده و شهر

میبری سرمایه این ملک به راه ناروا

چارهء دریاب کز آن درملک ګردند بهرور

..............

خونچکان ګردید وطن از خنجر اوهام دین

ګر همین دین است و مذهب میبرد ازما یقین

میکشند طفل و زن و مرد و جوان این وطن

قاتل و جانی و جاهل لشکر این فتنه بین

..............

هر چه مصرف میکنی در راه حج است ناروا

میدهی هیزم به آتش در طریق ماجرا

فتنه میکارند به نام دین و مذهب درجهان

کاخ نشینان مکه از بهر تحمیق و بقا

..........

چسان ګویم مبارک عید قربان

به خلقی بر عزا بنشسته ګریان

زحق خواهم فساد و فتنه و شر

شود معدوم زمرز و بوم افغان

ف.بری