از تعليقات تاريخ اتنو-لنگويستيک پوهاند م.ا. زيار

ادب، ژبه او کلتور
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 

پاره-۲-

برگردان از پشتو به پارسی ( دری): س . سېلنی

شاخهٔ زبانی آریانی (ایرانی)

در حالی که اسناد  باستانی هند و آرین Indo-Aryan  در  متون بودایی، هندویی -جینیستی و نشانه های زبان آريانی Arianian در نصوص اديان زرتشتی و مانی، و (بر اساس ختُن ساکی دورۀ میانگین    ) در متون بودایی به ما رسیده است .

 از جملۀ  زبان های آریانی، زبان اوستایی تا حدی  در متون باقيمانده ای از کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) به دست ما رسيده است؛ پارسی باستان  از سنگ نبشته های هخامنشیان، و رد پای زبان پارتی باستان در دورۀ ميانگين و مادی باستان، از ورای سرچشمه های یونانی تا حدی شناسايی شده است؛  و شناسايی پنجمين زبان ساکی باستان تا ديرزمانی منحصر به يوناني هابوده است تا که (ختن- ساکی)،  زبان  دورۀ  ميانگين آن در اوايل دهۀ سدۀ بيست عيسايی  از سوی مبلغان بودايي با رسم الخط براهمي به دست آريانشناسان فرانسوي و المانی رسيده  برگردان و تفسير شده است (← ختن ساکی)

باور بر این است که شاخه زبانی هندوآریانی (آریایی) در آرياناويجه، به بيان ديگر باکتریانا Ktriana Ba منشا و ریشه داشته است که از هزارۀ دوم پیش ترسایی به یکی از گروه های  (آریانی) و (هندوآریانی) زمانی تقسیم شد که حدود۳۵۰۰ سال پیش از امروز بخشی از گویندگانش به شبه قارۀ هند کوچیدند و واپسین شاخه را در آن جا  تشکيل داد. گرچه دلایل چنين يک هجرت و تقسیم بندی هنوز مشخص تر نشده است .

 (بریتانیکا جلد ۶، ٢٩٥-٢٩٦ ؛) ( تاریخ باستان زبان های هند واروپایی ، شماره سوم ، صفحه های ١-٢٨، و همچنین به موضوع"چالش های اناتولی و زيلاند نو).← در رابطه به تصو یرها،  به (خانواده زبانی  هندواروپایی کتاب) مراجعه شود.

خاورشناسان که سده ای قبل  دانشواژۀآریانی (Aryanian) را به ايرانی Iranian تعديل نموده، به اين باورند که بیش از سه هزار و نیم سال ، شعبۀ خاوری يعنی آسيايی از خانوادۀ بزرگ هندو اروپايی، به عبارۀ دیگر ازخانوادۀ زبان تباری (← فصل۱ )آن  انشعاب  يافته است،  در دورۀ سوم (نوين)، زبان هایی بسیاری به وجود آمده اند که امروزه از سوریه تا تکسیلا و از بحيرۀ عرب تا سینکیانگ ، آسیای مرکزی و حتی قفقاز گویندگان خود را داشته اند.

زبان های پنجگانه آریانی

 شمار زبان های آریانی در دوره باستان (٥٢٠-٣٠٠٠ پيش عيسايی) به پنج می رسد :

(۱) اوستا  Avesta، ٢- پارسی باستان Old Persian یا زبان هخامنشیان؛ (۳)میدی Median ؛ (٤)- پارتی Parthian يا پهلوي آشکانی و (۵) ساکی Saka (= سيتي Scythian).

از میان این پنج زبان باستان آریانی ، تنها دو زبان نخست از نظر متن به خوبی  تثبيت شده اند. از مادی یا میدی تنها واژه ها و اسم های بازمانده و همچنین مشخصات اسطوره ها و داستان های زبانی و شفاهی یونان باستان بوده که  کُردها و بلوچ های کنونی از نواده های شان به شمار می آیند. پیدایی و ظهور پارتیان یا اشکانیان در متن و ادبیات  سده های میانه (٢ – ٧ پ ع ) بوده، بدون این که کدام اثری از بازمانده های باستانی یا جدیدی به دست آمده باشد .

و شناسايی پنجمين زبان ساکی باستان تا ديرزمانی منحصر به منابع يوناني بوده است تا که (ختن- ساکی)،  زبان  دورۀ  ميانگين آن در اوايل دهۀ سدۀ بيست عيسايی  از سوی مبلغان بودايي با رسم الخط براهمي هندی به دست آريانشناسان فرانسوي و المانی رسيده  برگردان و تفسير شده است ()

 بايد افزود که زبان ساکی و گویندگان آن افتخارات تاریخی زیادی  پشت سر گذاشته و نسبت به دیگر زبان و گويندگان چهارگانه از نگاه گسترۀ جغرافیایی بزرگترین قبیله مسکونی شمرده شده است

بنابر اسناد و شواهد تاریخی یونانی ، پارسی ، سامی ، هندی ، چینی ، شماری از واژه ها بویژه نام های قبیلوی ، نام های منطقوی و نام های  ارباب الانواع به گونۀ سابق حفظ شده و در سده های میانه، خُتن ساکی، ( سغدی!) (یفتل  کوشانی)يا باختری ، آلان  ... به  منزلۀ اخلاف؛  و اوسیتی ها در قفقاز و داهیان در داهيستان(غلط مشهور آن: داغستان) در ماورای قفقاز؛ و زبان های پشتو و پامیری، و  غالبایغنوبی دختر زبان(سغدی) به حیث نواده ها  یادگارهای  درخور یادآوری می باشند.

گیرشویچ (ص ٣) در رابطه می گوید:

 " آن سنت ها و رسم ورواج هایی را که هرودوت به نام سیتیا بیان داشته است در اوسيتی نارت ساگه (Osse- - Nartt tic Saga)  و یا در  فولکلور بازتاب می یابد."

برخی از دانشمندان آریانشناس مانند هنینگ (ص ٢٠ ) ساکی--سرماتی (Sky- thisch-Sarmathisch) را اوسیتی باستان به شمار می آورد، که بدین ترتیب هم زمان  به  مثابۀگويشیی ساکی باستان  نیز شمرده می شود .

گيرشويچ ( ادبیات آريان شناسی، ص ۱ ) سرماتيان را الان دانسته و سپس الانیان را نیایی اوسيتيان.

اوستا که زبان کتاب مقدس زرتشتیان بود  در دو شکل تکاملی آشکار می شود، که قدیم ترین آن گاثا-اوستا و از جمله گفتنی های زرتشت Zarathustra بوده و دربرگیرنده هفده سروده "Gā0ā"   بوده و نسخۀ نسبتا تازه یی از (یسنا هپتن هایتی) Yasna Haptanhāiti (عبادت در هفت فصل) و چند بیت دعای مقدس می باشد.

 بخش دیگری آن اوستای جوان(Younger Avesta) است که شامل بخش های گوناگون و مربوط  به یک مقطع زمانی می شود  و گویا چیزی را به گونه غیر متشابه  روی‌هم ‌ریخته و انباشته باشد. (گیرشویچ ۱۳؛ "نسخه چاپ گذشته مؤلف( ص" ۱۰، ۳۲۵)

پارسی باستان (Old Persian)

این زبان در کنار زبان آرامی یک زبان نیمه رسمی و نیمه درباری هخامنشیان بوده که با برگردان های عيلامی و اکادی در همان خط وام گرفته شدۀ میخی مقداری از متن های قابل توجه آن محفوظ شده است .

از داریوش اول يا دارا Darius (٥٢٢-٤٨٦پ ع) و خرخس،خسرو ياخشایارشا Xerxes (٤٨٦-٤٦٥پ ع )  نیز کتیبه ها و سنگ نبشته های فراوانی زير نام های آريا رامنس Ariaramnes او ارسامس Arsames روی تخته های طلايی ، همراه با مواد کهن (ارکا ئیک) و  عناصر میدی به حيث زبان معياری درباری تشخيص گرديده است.

آن گونه که در درازنای فرمانروایی خسرو  نشانه های نخستین روند گذار پارسی میا نگین به مشاهده می رسد ،  البته پیش از زمامداری داریوش ، هیچ سند و مدرکی باورمند زبانی به دسترس قرار نگرفته است.

چنانچه گفته شد، پس از خسرو  بازماندۀ نوشته های روی لوحه های طلایی زیر نام آريا رامنس Ariaramnes و ارسامس Arsames به دست آمده که نمایانگر آغاز پارسی میانگین می باشد . (کارل هوافمن ۱)