به عقل و وجدان مراجعه کنیم
از ازهم پاشی تا میثاق میهنی
دکتور اشرف غنی چند روز پیش حین تایید پلان امنیتی کابل گفت: « حکومت دیگر تحمل شبکه های هراس افگن و جرمی راندارد»
بلی جلالتمآب رییس جمهور،
از کی بنالیم؟
از شما، از آقای عبدالله که هنوز هم لقب جلالتمآب را یدک خواهد کشید، از امریکا و یا از شامت بد خود؟!
نه ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری می گذرد. چشمان ما هنوز راه نوزاد دولت ساز را می پالد. نه اثری از حکومت دیده می شود نه از مدیریت، نه گامی در مسیر صلح و تامین امنیت برداشته شده نه در تنفیذ قانون و تطبیق عدالت، نه به مردم شمه یی از درمان ارزانی داشید نه کار و نوایی.
دست ما را به نام حالت دفاعی بسته اند. خود به غوندی خیر نشسته تروریستان را اجازه داده اند دست به کشتار و ایجاد وحشت زنند؛
نخبه گان از ردیف های مختلف اجتماع، هدف قرار می گیرند؛
در کشور خون می جوشد؛
کرونا بیداد می کند؛
مافیای فساد دست شیطان را از پشت بسته است؛
گراف جنایات سازمان یافته سر به ملکوت زده است؛
بیکاری، گرسنه گی، بیماری و قرار گرفتن میان زمین سخت و آسمان دور، ملت شرافتمند افغان را بیچاره گردانیده است؛
فرار از دوزخ کشور نیز با شکنجه ها، غرق کردن ها، آتش زدن ها، تحقیرها و مشت رد زدن ها، چه از جانب مدعیان اسلام و فرهنگ مشترک و چه از جانب مدعیان دموکراسی و حقوق بشر، رو برو می شود.
طالبان مجاهدان، امریکا، پاکستان، روسیه و ایران، هیچ کدام به دلایل مضمر بودن منافع خود شان در ادامه جنگ و بی ثباتی، خواستار صلح پایداردرکشورنیستند.
«گل های سر سبد» نیز با لغزیدن در گنداب عفونت بار قوم گرایی و تلاش پیشی گرفتن در سباق طعن و لعن، رسالت ملی و تاریخی شان را انجام یافته پنداشته اند.
هر کس همه کس را رقیب می انگارد و به نظر شک می نگرد.
این شکیبا ترین ملت قهرمان گیتی، اکنون امیدش را از همه آدمی زاده گان، از همه دولت ها، از همه سازمان های جهانی، از همه گروه ها - از چپی ها، راستی ها، میانه روها، حلال زاده ها و حرام زاده ها - از دست داده است. حتا از بارگاه خداوندی نیز امیدش گسسته است.
آیا در اعماق وجدان و عقل ما هنوز ته گَرده یی از انسانیت و تعهدی به رسالت رهایی انسان از بند ظلم و استثمار، مانده است؟
آیا هنوز شماری از خودگذران که به هم آمدن و سازماندهی را نه برای کسب مقام و شهرت، بلکه به منظور وقف کردن خود در راه ترقی و عدالت پی می گرفتند، در قید هستی هستند؟
اگر پاسخ آری است، پس چرا به پا نمی خیزند؟ چرا از لاک دیروز برامده نمی توانند؟ چرا از طرح نو افگندن درمانده اند؟
جامعه ی درمانده ی ما در حالت اشد ضرورت برای دستگیری قرار دارد. تکنولوژی معاصر امکانات شگرفی را در دسترس همگان گذاشته است. از هسته گذاری تا طرح مشترک، کارمشترک، تبلیغ، ترویج، جلب و جذب، تشکیل اجتماعات، راه اندازی مظاهرات، سازماندهی تشکل های اجتماعی و سیاسی، پخش ایده ها تا اطراف و اکناف کشور، برانگیختنن جوانان برای پیش آهنگی در جنبش رهایی بخش کشور و قس علی هذا، هر چه با سهولت و بدون مصرف اجرا شده می تواند.
طرح نو باید أفغانستان شمول باشد و هر هموطن شریف وطن دوست، خود را در آن دیده و یافته بتواند.
میثاق بزرگ میهنی:
این طرح جامع بر چند ستون مستحکم استوار باید باشد:
- استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی؛
- وحدت ملی و حقوق برابر تمام شهروندان؛
- تامین آتش بس عاجل، صلح عادلانه ی زود رس و امنیت سرتا سری؛
- خلع سلاح همه شمول، به منظور دستیابی به صلح و استقرار پایدار؛
- حاکمیت سر تا سری و بدون استثنای قانون؛
- طرح و تطببیق برنامه ی کار تشدیدی در تمام کانون های آموزشی، اعم از مدنی و مذهبی، و وسایل اطلاعات عامه، وزارت ها و اداره های ذیربط، در راستای احیای مجدد و تقویت یگانه گی ملی؛
- بسیج همه نیروی بشری و مادی، در جهت شگوفایی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛
- بازگرداندن با عزت مهاجران و بیجا شده گان؛
- برنامه ریزی علمی برای حل معضله کوچی گری و پایان دادن به در بدویت زیستن؛
- تامین عدالت اجتماعی در تمام عرصه های زنده گی؛
- سیاست خارجی متوازن، برامدن از انزوا، دوستی با همه و رفتن به سیاست عنعنوی بی طرفی مثبت و فعال.
فکرهای جوانتر و رساتر این طرح ابتدایی را می توانند با رفع کمبودها غنا بخشند.
من معتقدم هر کسی که پاس شیر مادر وطن را دارد، فروخته شده نیست،از راستی تا چپی، از هر محل و هر قوم، خود را در این اصول زرین می یابد. فارغ از غبار ایدیولوژی های متنازع، با حفظ احترام به عقاید و اندیشه های دیگران، چنگ زدن به ریسمان فولادین میثاق بزرگ میهنی، می تواند رهگشای تشکیل یک جنبش سراسری برای نجات افغانستان و رهایی شهروندان رنج کشیده ی آن باشد. قطع آتش و دسترسی به صلح عادلانه، در سر لوحه ی مبارزات این جنبش قرار می دااشته باشد.
اندیشمندان عالی مقام و نیروهای جوان جامعه، پیشگام شوند و با عرضه ی میثاق میهنی به میدان کارزار سیاسی بشتابند. این می تواند در شرایط موجود یگانه امکان برای دستیابی بر اتفاق ملی باشد.
فرصت کم است. دیر جنبیدن پی آمدهای جبران ناپذیر در پی دارد.
با عرض حرمت
۱۲ سرطان ۱۳۹۹
۷ جولای ۲۰۲۰