درین هفته شور و هلهله و تا حدی تأمل و تفکر و مبادلات منطقی در سایت های انترنیتی و شبکه های اجتماعی فوق العاده بود. واکنش های خردمندانه و خرد انگیزانه در قبال سفر اعلام نشده و نیمه شبی دونالد ترامپ و حواشی آن؛ تعمیق بیشتر افکار و اندیشه ها پیرامون ملعنت آنتخابات سرکاری و سفارتی.
با نظر داشت این حقیقت روشنتر از خرشید که یک شبه و یک هفته و یکساله ... هیچ جماعتی ملت نشده و نخواهد شد و هیچ خاک و خطه ای هم کشور و مملکت و میهن به معنای امروزین کلمات. من شور و شعور متبارز شده از هموطنان درین هفت روزه دور گردون را به مثابه تعالی عطفی روند پر پیچ و طولانی ملت شدن و کشور شدن و وطن شدن؛ گرامی میدارم و بیشتر از روز شکر گزاری امریکایی ها نیکو داشت و تجلیل میکنم.
حتی درین راستا مخالف خوانی های عطا محمد نور و امرالله صالح و مرتضوی و همسویان شان نیز به لحاظ هایی ارزشمند است و دیالوگ های ملی و میهنی را قوت می بخشد و نهاد ها و نهادینه هایی نهفته را بروز میکند و به آفتاب می اندازد. بدون همچو خطاب ها و عتاب ها از کجا بدانی که چه به چیست و کی به کجاست؟
القصه که این کمترین؛ درین هفته عزم سخنی لام تا کام نداشتم. بگذار گفته ها و نوشته ها و شنیده ها ... حلاجی و هضم و جذب شود.
انچه در روند تاریخ میشود و باید بشود بدون من و اثر و ثمر من هم شدنی است!
ولی کوتاهه «در رهگذر سونامی مرگ»؛ آنهم از قلمی توانا و نویسنده ای نام آشنا و بر علاوه دانشمندِ در حد تخصص ها؛ مرا از اوج به حضیض آورد و از شادمانی به نگرانی و کمابیش به فرونشست امید و اوپتمیزم.
«در رهگذر سونامی مرگ» طرح بزرگ و مبرم و حتی از مبرمترین هاست و تا حدودی با قوت هم به میان کشیده میشود ولی با بی شیمه گی شگفتی آوری سر به تالاق میگردد.
موضوع؛ سونامی مرگ گستر مواد مخدر با تمام ابعاد آن است و به اینجا میرسد که:
«اگر میدانستیم که تیمهای انتخاباتی، به ویژه دو اردوگاه مطرح آن، ارادهای و برنامهای در جهت جلوگیری از این سونامی میداشتند، باز هم حق داشتیم امیدوار باشیم، اما دیدیم و میبینیم که یک بار هم کسی صدای پای این اژدها را احساس نکرد و «دل خون گریست و قصهی دل ناشنیده ماند».
وانگهی؛
«اگر میخواهیم واقعاً مانع گسترش این آتش شویم، باید در جهت تدوین استراتژی متکامل مبارزه با مواد مخدر قدمی برداشت.»
و بالاخره:
امیدوارم!(و تمام.)
خواجه بشیراحمد انصاری»
آرزو میکنم که سهوی در کار باشد و این کوتاهه از کسی غیر از جناب «خواجه بشیر احمد انصاری» باشد که بنده خویشتن را کمتر از شاگرد نزد ایشان میدانم.
و الا فقط دست و پاگیری کوتاهه نویسی؛ اینهمه قلمدار بزرگ را بیچاره نمیگـرداند.
وقتی واقعیت سخت و تلخ چنان است که «حق نداریم امیدوار باشیم» بازهم «اگر میخواهیم» چه معنا دارد و به کدام آدرس راجع است؟
متأسفانه آدرس همان است که بود و هست و از همان آدرس هم؛ نهایتاً خواسته میشود که «استراتیژی متکامل مبارزه با مواد مخدر تدوین کند» و دیگر هیچ!
یعنی که اگر این «استراتیژی متکامل مبارزه با مواد مخدر تدوین» شود کافی و شافی است و بعد میتواند به دریای کابل انداخته شود زیرا مانند «بسم الله» جنِ (آتش) سونامی مرگ را تباه کرده است!!!
ما که خورد ترک و لوده گگ بودیم درس میخواندیم:
استراتیژی؛ هدف بزرگ در یک برهه تاریخ است و استراتیژی علماً تنظیم شده فقط وقتی به درد میخورد که به تاکتیک های علمی و خلاقانه منطبق بر زمان و مکان تقسیم و تطبیق شده برود.
واقعا! آنها خرافات و بد و بیراه بوده. اینه «استراتیژی متکامل» بساز که سونامی را از زمین و زمان می خشکاند. فقط در همان پُشت میز و لب شومینه و کنار یار!
ناگفته نماند که چنین از استراتیژی ملی، امنیتی، سیاست خارجی، سیاست دیورندی و...و... بسیار شنیده و بسیار خوانده بودم که کارم به حد استفراغ رسیده بود . الا شاید این مورد پسین چنین دیوانه ام نمی ساخت. لذا آرزومندم گپ را با پهنا و ژرفای بسی دیرین و دیرنده بگیرید و جسارتم را درین محدوده ببخشایید!
اینهم خود «در رهگذر سونامی مرگ» به تمامی!
http://afghanpaper.com/nbody.php?id=161150
در رهگذر سونامی مرگ
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۶ ۱۳۹۸/۹/۱۰
کد خبر: 161150
منبع:
پرینت