بیش از 7 سال جنگ در افغانستان، هیچ گاه نتوانست خواسته های ملت و دولت افغانستان را برآورده سازد، چون این جنگ که فعلا در کشور جریان دارد، هیچ یک از طرفین درگیر هیچ یک از قوانین بین المللی و قواعد جنگی را مراعات نمی کنند . دو طرف فقط دوست دارند، به هر طریقی که شده به دیگری صدمه و آسیب وارد کنند، هیچ فرقی نیز ندارد که این صدمات به مراکز نظامی آن ها باشد و یا این که در یک روش به نظر خودشان بهتر، هرکدام به نوبه خود، حتی با کشتن و تلف کردن غیرنظامیان نیز به طرف مقابل خود آسیب وارد نمایند. اگر از یک طرف نیروهای به اصطلاح القاعده و سایر تروریستان با حملات انتحاری با از بین بردن و یا حتی شاید فقط زخمی کردن یک عسکر خارجی و یا عسکر داخلی، غیرنظامیان را از بین می برند، از سوی دیگر همین عملکرد در میان نیروهای خارجی نیز وجود دارد، آن ها هم با یک حمله و بمباران هوایی، ده ها انسان بی دفاع و بی گناه را در مقابل از بین بردن یک طالب و یا تروریست، تلف می کنند. طی این 7 سال جنگ برای مردم افغانستان که در واقع هیچ کدام از این انسان ها دل خوشی از جنگ ندارند، آن قدر مشکل از جانب طرفین درگیر به وجود آمده که حتی گاهی اوقات این سوال به وجود می آید که آیا چنین جنگی که در افغانستان جریان دارد، با همین روش بمباران هوایی نیروهای خارجی اصلا به شکل درست در حال حرکت است و آیا می توان با این شیوه جنگ در افغانستان به موفقیت نائل آمد؟ درمورد شیوه فعلی جنګ که در افغا نستان جریان دارد محترم ارکانحرب جنرال نورالحق (علومی) که ازجمله بنیاد ګذاران اردو افغا نستان میبا شد اظهارات نظر نموده است وراهای بیرون رفت از این شیوه های غلط جنګ را برجسته نموده است ،که به شکل زیل حمع بندی شده است. نورالحق علومی نماینده قندهار در ولسی جرگه گفته: «شیوه جنگی که فعلا در افغانستان جریان دارد، یک شیوه نادرست است، بزرگ ترین نیروهای جهان را آوردیم تا در مقابل یک تعداد افرادی که به صورت پارتیزانی، گوریلایی و گروه های کوچک می جنگند، قرار بگیرند .» امروز بزرگ ترین اسلحه خود را در برابر یک دهشت افکن یا گروه کوچک که تا به حال هیچ گروه داخلی آن از 10، 20 و یا هم 50 نفر بالاتر نرفته، به کار می بریم که این راه، خطا است. اردوها برای جنگ های منظم ساخته شده اند، جنگ هایی که در آن از جبهات گرفته تا خطوط اول و آخر جنگ و حتی مراکز تمویل نیروها مشخص می باشند. اگر اردوهای منظم و یا کشورهای منظم، توسط اردوهای خود باهم می جنگند، از خط اول تا آخر جبهه نیز می تواند هدف باشد. نظامیانی که در خط اول، دوم و سوم هستند، عمق تاکتیکی و بالاخره عمق استراتیژیکی دشمن نیز می تواند بخشی از اهداف باشند، به آن دلیل ما قوی ترین اسلحه را لازم داریم، همان طور که توپ، تانک، و راکت های دوربرد و نزدیک برد به کار است، قوای هوایی هم لازم است که باید در اختیار اردو قرار داشته با شد .. محترم جنرال علومی در ادامه اظهار داشت، یک اصل دیگر در جنگ این است، در عمقی که رسیده نمی توانیم، ولی می خواهیم تأثیرات خود را بگذاریم، آن عمق شاید در یک کیلومتری باشد، شاید هم در 5 کیلومتری یا 50، 100 و 500 کیلومتری. در آن جا باید علاوه بر این که مراکز اکمالاتی دشمن را مورد حمله قرار دهیم، راه های مواصلاتی، فابریکات اسلحه سازی یا امثال آن که در تدارکات نیاز است و به درد می خورد که اردوی های منظم را در وقت و زمانش از آن طریق اکمال کنند یا مراکز اتصالی دشمن است، این ها شاید همه اهداف باشند که در مقابل، آن ها را باید از بین ببریم و یکی از وسایلی که می توانیم استفاده کنیم، قوای هوایی است، چراکه میدان های هوایی دشمن و هم چنان فابریکات اسلحه سازی آن ها مراکزی هستند که برای از بین بردن آن ها نیاز به قوای هوایی وجود دارد، به این دلیل که وظیفه داریم، آن ها را از بین ببریم. برای از بین بردن این امکانات دشمن، وسایل هوایی را باید در اختیار داشته باشیم، طیارات دشمن، مناطق دافع هوای دشمن، میدان های هوایی دشمن، بیس های اکمالاتی دشمن، خواه نظامی است، خواه غیرنظامی و... حتی شاید از بین بردن یک پل مواصلاتی وظیفه قوای هوایی باشد، چرا که نباید بگذاریم که از آن اکمالات کند، قوا بفرستد و تسلحیات را تکمیل کند، پس در جنگ های منظم قوای هوایی بیش تر وظیفه دارند که اول تعرضات یا حملات هوایی دشمنان را دفع نمایند، اما در این جنگی که حالا ما با طالب یا با دهشت افکن داریم، نیاز به قوای هوایی و اسلحه بسیار پر قدرت نیست. در عین حال علومی در مورد ابزار جنگ در برابر طالبان اظهار داشت، بله در برخی جنگ ها نیاز به قوای هوایی است، اما نه با یک طالب، 10 یا 50 طالب. اگر ما چنین سلاح هایی را در کنار چنین قدرت بزرگی، در مقابل چنین اهداف کوچکی به کار بگیریم، این اهداف کوچک خود را در بین سپرهای انسانی پنهان می کنند و افراد بی گناه صدمه می بینند و به همین دلیل است که در ظرف 7 سال ما فقط توانستیم طرف طالبان را تقویت کنیم، یکی از عوامل تقویت طالبان همین بمباران های هوایی و همین عدم دقت ما در عملیات ها بوده است. وی خاطرنشان ساخت، ما به خاطر این که یک تعداد دهشت افکن را از بین ببریم، در کنارش صدها و هزاران انسان دیگر را وادار ساختیم که از صف همکاری با دولت جدا شوند و به صف مخالفین دولت بپیوندند. باید توجه داشت که این جا مردم افغانستان هستند، یقین داشته باشیم که اگر کسی با مردم افغانستان دشمنی کند، این مردم با دشمن دیگر خود می سازند و دشمن سوم را از بین می برند. خارجی ها باید در شیوه های خود تغییر بیاورند، اول باید اداره سالم به وجود بیاورند که مردم از ما متعزب نشوند و باعث نشویم که مردم از دولت فاصله بیگرند، چراکه خود فاصله گیری مردم از دولت، به تقویت دشمن کمک می کند. دیگر اگر به جنگ کمر می بندیم و به جایی می رویم و دشمن را تشخیص می دهیم، باید دقیق کار کنیم. ببینید در بین یک قریه، یک، 10 یا 50 طالب می آید، اما درآن قریه 50 فامیل یا حتی 5 فامیل است، آیا ضرور است که ما 5 فامیل را از بین ببریم، یا یک طفل، یک زن و مرد یا یک پیر و جوان را از بین ببریم، تا بتوانیم آن مثلا 50 طالب را نیز بکشیم، نه چنین چیزی قابل قبول نیست. وی می افزاید، این روزهای اول و دوم نیست که بمباران هوایی می شود، 7 سال است که چنین وضعیتی جریان دارد، باید تاکنون تدابیر روی دست گرفته می شد، قوای افغانی زیاد می شدند، در پهلوی آن قوای خارجی را به دقت بیش تر و هماهنگ ساختن در کارها تشویق می کردیم، همان هماهنگی که باید در بین خود نظامی ها باشد، داخلی و خارجی. همان طور با مردم و سایر نهادها کارها را هماهنگ می ساختیم که چه طور یک هدف را با شتاب زده گی از بین نبریم، اول باید روی گزارش ها و راپورها، دقیق مطالعه و تحلیل شود و بعد از تحلیل، دقت و ارزیابی، به یک نقطه ای برسیم که چه طور این هدف را از بین ببریم، حال باید برای آن تدابیر بیندیشیم، یکی تدابیر عاجل است که می توان از دوست و دشمن، همه را به خاک و خون کشید و این ساده ترین و احمقا نه ترین راه ممکن است. ، باید برای تدابیر زمان کمایی شود، ابتدا دشمن را محاصره کنیم، قوای پیاده خود را، زره دار خود را طوری برسانیم که ما وظیفه و نتیجه ای را که حالا در ظرف یک ساعت به دست می آوریم، کوشش شود در عرض یک هفته و یا 10 روز به دست بیاوریم، اما نتیجه قطعی باشد که دوست را نجات بدهیم و دشمن را به سرنوشتش مواجه سازیم که این کار تا حالا هیچ نشده و کسی برای آن ارزش قائل نشده است، اگر دشمن را محاصره کنیم و آهسته آهسته پیش برویم و از یک دیگر جدا کنیم، شاید امروز عوض این که آن ها را به نام طالب از بین برده ایم، هزاران طالب زنده به دست می داشتیم و به چنگال قانون می سپردیم که چنین کاری را تا حالا ما به درستی انجام نداده ایم و فقط اگر بسیار نمونه های کوچکی باشد و نمونه های افغانستان شمول و عام، وجود ندارد. جنرال علومی در مورد چه گونه گی جنگ در افغانستان خاطرنشان ساخت: «یک مثل است که می گوید، در مقابل هر سلاح بهتر است تا خودش را استعمال کنیم، جنگ های چریکی را جنگ های چریکی. این جنگ ها نیاز به قوی ساختن کشف و استخبارات دارد، مراقبت کردن، کمین گرفتن، راه هایی مواصلاتی دشمن را قبل از وقت تحت مراقبت قرار دادن و... از دیگر نیازهای چنین جنگی است، این کار از سرحدات کشور شروع می شود تا سرحدات یک قریه. اگر این ها را دوام دار تحت کنترول بگیریم و مراقبت کنیم، شاید همان طور که چریکی حمله می کنند، ما نیز همان طور چریکی آن ها را به دام بیندازیم. ما نباید بگذاریم که آن ها به داخل یک جمع مردم برسند، وقتی به داخل مردم وارد شدند، باید با همان دقت، دوراندیشی و حوصله مندی آن ها را دستگیر کرده، به چنگال قانون بسپاریم نه این که همراه آن ها بیگناهان را نیز بکشیم .» جنرال علومی در مورد فواید تغییر شیوه جنگ گفت: «تغییر شیوه جنگ، پی آمدهای مثبت زیادی دارد، مردم مطمئن می شوند که ما توان مند هستیم، می توانیم خوب را از بد و دوست را از دشمن تفکیک کنیم، مردم معتقد می شوند که ما گویا این توان و حوصله مندی را داریم که بتوانیم با بسیار دقت چنین افرادی که امروز به حیات مردم زیان می رسانند را همان طور با دقت تشخیص کنیم و به دست آوریم. مردم به این اعتماد پیدا می کنند که امروز جامعه جهانی که به همکاری دولت آمده، واقعا به خاطر آوردن ثبات و امنیت کار می کند، برای بقا و رشد عدالت، دموکراسی و قانون کار می کند و به خاطری که واقعا افغانستان دارای حاکمیت ملی باشد، کار می کند، نه به خاطر اهداف خود، نه برای پایگاه سازی، و نه برای ماندن دائمی در افغانستان و نه این که هیچ ارزشی برای مردم افغانستان قائل نباشد .» به گفته وی، مردم معتقد می شوند که خارجی ها آمده اند تا حیثیت و حرمت این کشور که مربوط به مردمش می شود را حفظ کنند، نه این که تنها اهداف خود را به دست بیاورند و ارزشی به حال مردم قائل نباشند. علومی در پایان تاکید کرد، یگانه وسیله ای که عمدتا درکنار کارهای نظامی که در جنگ مواضع خود را حفظ می کند، می تواند به موفقیت در این جنگ کمک نماید، جلب حمایت مردم است، باید به مردم اطمینان دهیم که ما دارای توان و اراده هستیم، البته باید اذعان داشت که چنین توان و اراده ای در این دولت و همکاران شان دیده نمی شود. به این ترتیب می توان گفت که شیوه جنگ در افغانستان باید تغییری اساسی نماید، چرا که این شیوه بیش از این که مردم را به سوی دولت و جامعه جهانی بکشد، باعث دورترشدن مردم از این نیروها خواهند شد و برعکس، مردم به صفوف مخالفین دولت افغانستان خواهند پیوست. تا زمانی که کشتار غیرنظامیان حال با هر روش و شیوه ای و از سوی هرکسی ولو طالب باشد یا نیروهای خارجی، ادامه یابد و بیش تر راهی باشد تا القاعده از این طریق، دولت و جامعه جهانی را بکوبد و مردم را به سوی خویش جلب نماید، مردم نمی توانند به دولت و جامعه جهانی اطمینان پیدا کنند. پس باید با جلوگیری از کشتار غیرنظامیان، جلوگیری از تلاشی های خودسرانه منازل افغان ها و جلوگیری از کل عملیات هایی که باعث رنجش مردم افغانستان می شود، ابتدا حمایت مردم را جلب کرد تا در نهایت بتوانیم واقعا در جنگ افغانستان به پیروزی دست یابیم . این بود صحبت های ارزشمند محترم جنرال نورالحق علومی که در داخل کشور با رسانه ها در جهت بهبودی وضع امنیتی وجلوګیری از تلفات مردم بیګناه در جریان عملیات های نظامی اراد فرموده بود غرض مطالعه علا قمندان تقدم است .پا یان رحمت اله روان