قهرمانان هوشیار

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

نصیر سهام

در صفحه انترنتی هیواد طرح زیبا و دلپذیری زیر نام ( هوښیار اتلان ) از نویسنده توانای مان زرین انځور توجه ام را جلب کرد . تصویر سازی در طرح چنان با مهارت صورت گرفته بود که با خواندن ان یکبار دیگر انهمه شهرسوزیها و ادمسوزیها در نظرم مجسم شد . شاید این اثر چند سال قبل به رشته تحریر درامده باشد اما چون مضمون ان با همان قوت تازه گی دارد بنا بران شدم تا این پارچه ناب را به دری بر گردان کنم . ارزو میکنم درینکار با امانت داربازتابگر همان تصویری باشم که در اصل اثر وجود دارد.

کابل چنین زمستانی را هرگز ندیده بود.

کوههایی از برف افتاده بود وهنوز هم با قوت برف میبارید.

باشندههای کابل حیران بودند. نه برق، نه چوب، نه ذغا ل، نه تیل و نه دیگر مواد سوخت.

اخر مردم بیچاره چگونه خودرا گرم میکردند .

کابل هم حیران بود. کابل برای فرزندان خود وبرای هر لحظه از درد و رنج انهاچنان حیران بود درست مثل امروز.

اخر این بیچارهها چه کرده میتوانستند.

برف سنگینتر شد

مردم بیشتر سراسیمه شد ند و کابل هم بیشتر حیرتزده.

زمزمه اواز کابل در شهر پخش شد ...

چیزی دیگر در توان ندارم بیایئد خود را برایتان میسوزانم. مرا اتش بزنید.

فرزندان عزیزم بیایئد گرم شوید.

و فرزندانش با دستان خود به کابل اتش زدند.

از هر طرف کابل شعله های اتش زبانه کشید . فرزندان کابل در اطراف شعله ها دور زدند گرم شدند خوشحال شدند مست شدند و به رقص امدند.

و فردایش در اتش تاریخ کابلاز گوشت خود برای خود کباب میپختند.

ما چه خوب قهرمانان هوشیار هستیم.