محمد عالم افتخار
(نقدی از ناگزیری و فشار مسئولیت)
هموطنان عزیز و همدینان مسلمان!
با نثار درود بر شما؛ زیاد نمی خواهم در تعجب تان نگهدارم؛ خاصه که عده ای هستند که به علت چیزی مانند «حساسیت داشتن» وقتی تعجب شان تشدید گردد و تداوم یابد؛ «پیت» و حتی «شاخ» می کشند!
نه لومپن جهادی شده ام نه شومن طالبی؛ نه روسیاه داعشی گردیده ام و نه مُخ تباه بوکوحرامی و نه فلان و به همان دیگر حرامی و دیگر حلالی!
آنچه آوردم؛ حدیث روز شبکه اطلاع رسانی افغانستان یا (افغان پیپر) است؛ این شبکهء سیر مطلب و پُرخواننده؛ تقریباً همه روزه در ردیف اخبار و اطلاعات و مقالات...؛ یک حدیث هم دارد. اینکه تنها همین شبکه در سطح اغلب پایگاه های خبررسانی ی افغانستانی؛ چنین رسم و خُلق و خُویی دارد؛ حِکمتش را نمیدانم؛ شاید مسلمانانی خویشتن را ناگزیر می بینند که برای نمایش مسلمان بودن خویش و فراتر برای نمایش اینکه در راه دین و مسلمانی ی خویش خدمت میکنند؛ باید کار و کارنامه ای از خویش متبارز سازند!
لذا به کارکنان محترم شبکه اطلاع رسانی افغانستان که روزانه به طریق اطلاعرسانی از احادیث نو به نو نیز؛ عبادت میکنند؛ صرف میتوان گفت که:
ـ طاعات و عبادات شما قبول!
ـ داخل حاجی ها و غازی ها!
مگر ما و شما؛ آنچه را که طی این عبادت جلیله شان به انجام گرفته اند؛ یکجا با هم می بینیم و مورد مداقه قرار میدهیم. لطفاً به خاطر اینکه هیچ شایبه ای نماند؛ بر این لینک؛ کلیک فرموده خود را سر دسترخوان خرما و آب زمزم برسانید:
http://afghanpaper.com/nbody.php?id=131096
دیدید که «حدیث روز» است؛ منجمله شاید به این معنی باشد؛ که «حدیث شب» نیست!
آری؛ حدیث روز:
هر جا این افراد را ديديد، آنها را بكشيد
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۹ ۱۳۹۶/۱/۱۱ ـ کد خبر: 131096 ـ منبع: (در پایان متن عربی ـ بخارى:3611)
عَنْ عَلِيٍّ (رض) قال: سَمِعْتُ رسول الله (ص) يَقُولُ: «يَأْتِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ حُدَثَاءُ الأسْنَانِ، سُفَهَاءُ الأحْلامِ، يَقُولُونَ مِنْ خَيْرِ قَوْلِ الْبَرِيَّةِ، يَمْرُقُونَ مِنَ الإسْلامِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ، لا يُجَاوِزُ إِيمَانُهُمْ حَنَاجِرَهُمْ، فَأَيْنَمَا لَقِيتُمُوهُمْ فَاقْتُلُوهُمْ، فَإِنَّ قَتْلَهُمْ أَجْرٌ لِمَنْ قَتَلَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».
***********
از علي بن ابي طالب (رض) روايت است كه فرمود: شنيدم كه رسول الله (ص) مي فرمود: «در آخر زمان، گروهي كم سن و سال و نادان مي آيند كه سخنان خوبي از قرآن به زبان مي آورند ولي از اسلام، خارج مي شوند همانطور كه تير از كمان، خارج مي شود و ايمان آنان از حنجره هاي شان فراتر نمي رود. پس هر جا كه آنان را ديديد، آنها را بكشيد. زيرا هركس، آنها را بكشد، روز قيامت، پاداش دريافت خواهد كرد».
این خبر را به اشتراک بگذارید (در تمامی شبکه های اجتماعی و ایمیلی و انترنیتی و مدرسه ای و منبری ....)
**********
بر وفق اینکه حتی دانشمندانی مدعی شده اند که سی سال بعد در خورشید تحولاتی روی میدهد که موجب انهدام نظام شمسی و به ویژه بلعیده شدن زمین توسط خورشید منبسط شده؛ میگردد و نیز بر حسب اینکه از هم اکنون تکاپو های بشری برای ادامه دادن زنده گانی در سیارات دیگری از کیهان؛ معطوف شده و جا هایی در فواصل بیست سال نوری کمتر و بیشتر؛ حتی کشف و بدین منظور تثبیت گردیده است و مطابق هزاران نشانه اساطیری و فانتیستیک و شبه علمی ی دیگر؛ زمان کنونی؛ همان آخر زمان است؛ با اینکه اصلاً آخر زمان از بعثت حضرت محمد عربی قریشی مطرح گردیده است؛ به خاطر این حجت کبیره که ایشان؛ پیامبر آخرزمان استند و سنت ارسال و مرسول خداوندی به جهان بشری در سلسله ای چون نبوت ها با ایشان؛ اختتام یافته است؛ معهذا علاوه بر اسباب و دلایل بالایی؛ خود اشارت حدیث منقوله نیز؛ اشارت به روزگار فراتر از زنده گانی پیامبر و "اصحاب" و "تابعین" و شاید فراتر از دوران زنده گانی ی "تبع تابعین" می نماید:
«در آخر زمان، گروهي (در اصل: قومی) كم سن و سال و نادان مي آيند كه سخنان خوبي از قرآن به زبان مي آورند ولي از اسلام، خارج مي شوند همانطور كه تير از كمان، خارج مي شود و ايمان آنان از حنجره هاي شان فراتر نمي رود....»
با اینکه قوم و معادل های آن در کلیه زبانهای بشری معانی و تعریفات مشخص دارد که هیچگاه جز یک دسته و گروه دارای مشترکات خونی و اتصال پدر بزرگی را احتوا نمی نماید؛ ولی چنانکه در زبان و ادبیات اکستریمیست های اسلامی عموماٌ می نگریم آنها مفاهیم و تعریفات چنین کلمات و اسامی و اشارات را خیلی به ساده گی به تمام بشریت موجود و حتی بشریت معدوم و فقید و ایضاً بشریت آینده نامتناهی و نامحدود؛ حُکماً و عملاً تسری میدهند.
اگر بگوییم افراطی گری اکستریمیست های اسلامی درین راستا مطلقا بی پایه و اساس در کلام و فقه و فرهنگ اسلامی ی قدماست؛ متوسل به دروغ و خود فریبی فاحشی گردیده ایم. ببینید تأکیدات مکرر و مشدد قرآن کریم یعنی قانون اساسی ی اسلام؛ وجود داشت و دارد مبنی بر اینکه پیامبران الهی هرکدام برای قوم خودش بوده و میباشد و هدایات الهی به زبان همان قوم اختصاص یافته است و اختصاص می یابد و این ناموس ملکوتی است؛
ولیکن؛ با تمام اینها؛ ارباب قدرت و سخن و زور و زر و سلاح؛ دین عربی و حتی قریشی اسلام را؛ دین ازلی و ابدی تمام بشری؛ دین آدم تا خاتم...؛ جا زده و یکسره قوم و قبیله قریشی حضرت محمد را به معنای تمامی انسانهای روی زمین؛ معنا و تعریف و تحمیل نموده اند!
البته ناگفته نماند؛ اینکه معنویات و اخلاقیات و کشفیات و اختراعات و حتی ارزش های مشمول ادیان و مذاهب؛ خصلت تمام بشری دارند و مبدعان و کاشفان و مخترعان و ایجاد گران آنها؛ مالکیت ابدی بر آنها نمی توانند داشته باشند؛ ناموس جهانشمول بشری میباشد.
ولی اینکه قوم و ملتی؛ ارزش های علمی و معنوی و اخلاقی و هنری و دینی و تصوفی... جدید یا باستانی مثلاَ انگلیس و اسرائیل و امریکا و جرمنی و مصر و ترکیه و عربستان و ایران و افغانستان وغیره را آگاهانه و آزادانه و به اختیار و انتخاب بستاند و مورد بهره برداری قرار دهد؛ چیزی است و تحمیل و بار کردن و با فشار و فریب و دسیسه و جادو و جمبل و تیغ و شمشیر تحمیل نمودن چیزی دیگر!
اظهر من الشمس است که حتی خوبان اسلامی؛ از همان صدر ها گزینه های دومی و محکوم و مردود اخیر الذکر را باور داشته و به فحوای «هدف؛ وسیله را توجیه میکند»؛ در راه پیشبرد مقاصد؛ اِبایی از هیچ اصل و فرع اصول پیشین و پسین انسانی نداشته اند؛ البته "استناأت" هم بوده است که چه بسا در زیر چکمه های غولِ "قاعده" لِه و لت و پار شده می رفته است!
معهذا قطعا درست است که گروه هایی از مردمان شرق و غرب و شمال و جنوب دنیا به مانند هر دین و دعوت دیگر در عالم؛ دین و آیین و اخلاقیات و مناسک اسلامی را ـ صرف نظر از گونه های تماس و دسترسی به آن؛ جوابگوی نیازمندی های روحی ـ روانی خویش یافته، پسندیدند و به آیین خود و خانواده و خاندان و قبیله و قوم خویش مبدل نمودند و چه بسا همین ها که از طرف عرب ها عجمی یعنی گنگ ها نامیده میشدند؛ بنای کاخ رفیع فرهنگ و شریعت و علوم اسلامی را پی افگندند.
ولی شرایط و اوضاع و احوال جهان پارین چنان بود که مردمان خیلی ناچیز از روی کتاب و خوانش و دانش؛ دینداری و مسلمانی میکردند و اکثریت قریب مطلق آنها به افواهات و تبلیغات و تقریرات و ادامه آنها به طریق میراث والدین و قبیله و قوم و کوچه و محله متکی بودند.
عصر کنونی که دانش و کتاب و خوانش و آموزش و مطالعه و مناظره عمومیت یافته است به ویژه به برکت انقلاب انفورماتیکی که ارتباطات جهانی را با کیفیت اعلای صدا و تصویر و رنگ در حول 3 ثانیه در سراسر کره زمین میسر گردانیده است؛ رفته رفته اوضاع به طور اجتناب ناپذیر بر عکس میشود یعنی دیگر اکثریت ها با دانش و خوانش و مطالعه و بهره گیری از وسایل اطلاعرسانی و آموزشی جهانی و جهانشمول در تماس می آیند؛ به فکر و اندیشه می پردازند؛ به نقد و بررسی موضوعات و مسایل گذشته و حال شروع میکنند.
"انقلاب ترجمه" همانگونه که «عصر طلایی تمدن اسلامی» در قرن 2و3و4 هجری را میسر گردانیده بود و همچنان انقلاب ها و تحولات عظیم قرون 15 و 16 میلادی در اروپا و امریکا تا کنون را تسهیل کرده است؛ موجبات بیداری عقلانی عقب افتاده ترین مردمان را فراهم می آورد.
واضح است که در پیشاپیش این توده ها؛ جوانتران آنها با دانش تر و خردمند تر و اندیشمند تر میگردند و منجمله بهترین توانایی ها را کسب می کنند که کتب مقدس بشری و منجمله قران مجید را بلاواسطه خواندن و فهمیدن گیرند و در آن معانی و ارزش های تازه و بکر و زیبا کشف نمایند. در نتیجه بهتر و مقبول تر و معقولتر و شاید هم متفاوت تر و متضاد تر با علمای سنتی و تاجران دین و مسجد و عبادات مردم؛ سخنرانی و جر و بحث نمایند.
با در نظر داشت تمامی این حقایق؛ آنچه از حدیث منتشره در شبکه اطلاع رسانی افغانستان (افغان پیپر) نتیجه گیری میشود؛ همانا حکم قتل بی چون و چرا و بی منطق و تحقیق و محاکمه تمامی این مردمان آگاهی یافته از جهان و علم و دانش و فهم و فراست؛ خاص و رأساً در جوامع اسلامی است!
میدانیم حتی طالبان و داعشیان و سایر اکستریمیست های جهادی و اخوانی و سلفی و وهابی تا کنون حکم و برنامه و دستوری به این حد و حدود ندارند یا چنین بی باکانه آن را علنی نکرده اند!
ولی چنین حدیثی؛ آیا ساخته و پرداخته و جعل مسئولان شبکه اطلاع رسانی افغانستان(افغان پیپر) است؟ نه خیر!
آیا مسئولان رسانه ای و شبکه های اجتماعی؛ در برابر گزینش و انتخاب و انتشار آیات و آحادیث و ضرب المثل ها و اسطوره ها و داستانها و فیلم ها و سریال ها... نظر به آنچه در زمان مشخص و محیط معین تعبیر و استنتاج میگردد و ممکن است آتش های بی امان و فتنه های عظیم و شرور مهار نشدنی را به میان آورد؛ فعال مایشاً و غیر مسئول و واجب الاحترام میباشند؟
به این پرسش ها شما بیاندیشید و دیگرانی که به علت وجودی شان مربوط است؛ پاسخ دهند!
ولی من باید بیشتر و بهتر پیش بروم.
تا جاییکه مطالعات قبلی و کنونی من؛ نشان میدهد؛ این حدیث با عین شماره در «صحیح بخاری» درج است و از احتمال بعید نیست که طبق روال «صحیح بخاری» در جای دیگر آن و به شماره دیگری نیز به تکرار قید باشد. در اینکه کتاب صحیح بخاری و در مجموع کتب "صحاح سته" و اصولاً بسا کتب بنیادی دینی دچار تحریفات شده باشند؛ نیز احتمالات فراوان وجود دارد.
ولی به فرض اینکه مثلاً در یک نسخه بسیار اصل و قدیمی و ناب و نفیس «صحیح بخاری» همین حدیث وجود نداشته و بر عکس حتی حدیثی به این فحوای قرآنی باشد که:
«در آخر زمان، قومي كم سن و سال و نادان مي آيند كه سخنان خوبي از قرآن به زبان مي آورند ولي از اسلام، خارج مي شوند همانطور كه تير از كمان، خارج مي شود و ايمان آنان از حنجره هاي شان فراتر نمي رود. ولی تا زمانیکه کمترین اثر ایمان در ایشان هست؛ خون آنها و مال و اولاد آنها بر شما حرام است؛ شما به بهترین صورت فقط به تبلیغ و ارشاد و بشارت از رستگاری اخرت و انذار از آتش دوزخ مامورید؛ شما وکیل آنها نیستید؛ کفر آنها بر شما نوشته نمیشود؛ برای عاصیان و کافران؛ خداوند کفایت میکند.»
نه این و نه حتی قرار گرفتن آیت جاودانه (قل یا ایالکافرون) در همینجا؛ مشکل چندین قرنه اسلام و مسلمین از این رهگذر را مرتفع نمیگرداند. مشکل نه این یا آن حدیث بلکه نفس حدیث به طور کلی است. حتی ریاضیاتی که خود امام اسماعیل بخاری رحمت الله علیه به دست میدهد؛ مبین همین حقیقت سترگ است:
توجه و خوب توجه کنید:
« بخاری بزرگ می فرماید ایامی که درآموزشگاه علوم دینی نزد دانشمند اسحاق فرزند هویه بودیم بما (شاگردانش) گفت : " ای کاش کتاب مختصر و صحیحی را در حدیث پیغبر (ص) تألیف کنید، سخن او بدلم نشست، واز همان روز به تألیف "جامع صحیح" عزم نمودم
." دوم : در خواب دیدم پیغمبر را که: گویا من پیش روی ایشان ایستاده ام، و در دستم بادبانی است که مگس ها از ایشان می رانم. پس در بارۀ این رؤیا از برخی کسانیکه به تعبیر آشنائی داشتند جویا شدم، تا برایم گفتند: تو دروغ را از حدیث رسول خدا دور می کنی.
همین دو انگــــــــیزه بود که به تألیف کتاب "جامع صحیح" بپردازم.
او در مورد کار علمی خود مینویسد: تألیف این کتاب را در مسجد الحرام و در کنار خانه خدا آغاز نمودم، و احادیث صحیح این کتاب را از (000600(ششصد هزار حدیث انتخاب کرده ام؛ و جز حدیث صحیح درآن ننوشته ام؛ و قبل از نوشتن هر حدیثی غسل کرده ام و دو رکعت نماز خوانده ام؛ و بعد از نماز و استخاره از خدا و حصول یقین به صحت حدیث، آن را در کتاب نوشته ام، و در مدت شانزده سال تألیف این کتاب را به اتمام رسانیدم، و آن را در بین خودم و خدای خودم حجت قرار دادم.
تعداد احادیث این کتاب بر حسب توضیحات ابن الصلح همراه با مکررات (7275)،وبشمارش ابن خلدون7200) )استکه سه هزار آن مکرر است، وبشمارش حافظ ابوالفضل فرزند حجر عسقلنی با مکررات7397)) می باشدکه یکصد و بیست و دو حدیث از شمارش ابن الصلح، بیشتر است، وبدون مکررات2602) ) حدیث واگر متون معلقه مرفوعه که در جاي دیگر آن را وصل نکرده که جمعا 159))مورد هستند، به آن اضافه شود، مجموع احادیث بدون تکرار به 2761))حدیث بالغ میگردد...»
بلی! از شش هزار حدیث که آفاق و انفس را پر کرده بوده؛ حضرت بخاری در حقیقت (2761) حدیث را انتخاب و درج کتاب صحیح بخاری نموده است.
چقدر به اصطلاح حدیث؛ بدینگونه دور انداخته شده و زباله گردیده است بیش از 5/99 فیصد یعنی 57239 پنجصد و هفتاد هزار و دو صد و سی و نه حدیث!!!!!!!!!
واقعاً در حدود یک قرن از رحلت (یا درست تر: شهادت پیامبر اسلام) چه قیامتی تحت نام «حدیث» بر پا شده بوده است؟
چرا و چطور؟
خلص خواهان و کوتاه جویان عزیز!
می بینید که شب به پایان آمد و این داستان باقی هنوز!
تنها «صحیح بخاری» بیش و کم ده هزار برابر آنچه است که تا اینجا نوشته آمد؛ حد اقل به حیث محقق آنرا و هزاران تای مانند آنرا باید خواند و خوب هم خواند!
خداوند از خوانش و دانش خسته و دلگیر تان نکند که در غیاب آن؛ به امحا محکومیم و به انقراض نسلی و نوعی!؛ حزب و جبهه و قدرت سیاسی و آرمانهای همراستا با انها را ماچ کرده بگذارید به جایش!
ـ آرزومندم نترسیده باشید؛ «آخر زمان» و «قیامت» هم در حدیکه گفتیم نزدیک نیست!
ـ برای ادامه نیز که هست و خیلی هم هست؛ دعوتنامه نمی دهم!
صرف اگر همت فرمودید این برنامه ویدیویی مرتبط به موضوع را خپکی تماشا کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=fn8RYcC6mqI
سال نو مبارک!
نوروز تان پیروز!
هر روز تان نوروز!