Marie Skłodowska-Curie
ترجمه از منابع انگلیسی
اگر دستاوردهای حاصله از زحمات و تلاشهای دانشمندان در راستای علم و دانش جهت پیشرفت و بهبود زندگی بشر نمیبود امروز باید مانند انسانهای اولیه درفلاکت زندگی می کردیم و یا نسل انسان بکلی منقرض میگردید، تلاش و جانفشانی های همین دانشمندان بوده که امروز بسیاری از بیماری های بیعلاج
وصعب العلاج را مداوا میکنند، بیماران در حال مرگ را به زندگی برمیگردانند، وسایلی را اختراع کرده اند که با آن فاصلۀ هزاران کیلومتر قاره ها را به راحتی می پیماییم و با یکد یگر رابطه بر قرار میسازیم و یا گفتگو میکنیم و بصورت تصویری و زنده همدیگر را می بینیم. این دانشمندان بوده اند که امکان طی فاصله های دور و دراز را در ظرف چند دقیه و چند ساعت توسط وسایل نقلیۀ سریع السیر برای ما فراهم آورده اند، بیدون تردید راحت سلامت و زندگی ما انسانها مدیون خدمات همین دانشمندان است که عمر گرانبهای خود را صادقانه در راه خدمت به بشریت صرف کرده اند و به این همه اختراعات و اکتشافات عدیده دست یافته اند و آن ها را در اختیار ما قرار داده اند.
یکتن از این دانشمندان ماریا سکلودوسکا کوری (ماری کوری( فیزیکدان وکیمیا دان پولندی است که در 7 نوامبر 1867 میلادی در وارسا پایتخت پولند تولد شد و در 5 جولای 1934 میلادی پدرود حیات گفت، خانم ماری کوری نخستین زنی است که برندۀ جایزۀ نوبل شد. او تنها دانشمندی است که دوبار جایزهٔ علمی نوبل را در رشتههای فیزیک و کیمیا دریافت کرده است. وی درسال 1893 میلادی لیسانس خود را در رشتۀ فیزیک دریافت کرد و یک سال بعد در رشتۀ ریاضیات نیز لیسانس گرفت موفقیتهای وی شامل نظریۀ رادیواکتیویتی (اصطلاحی که خودش ابداع کرد، روشهایی برای جداسازی ایزوتوپ و کشف دو عنصر، پولونیوم و رادیوم است. به تاسی از کارهای وی اولین مطالعات پرتوزایی روی از بین بردن تومورها از طریق ایزوتوپهای رادیواکتیو صورت گرفت. وی دو مرکز کوری یکی در پاریس و دیگری در وارسا بنیاد کرد که امروز از مراکز بزرگ طبی هستند وی همچنین در جنگ جهانی اول اولین مرکز درمانی نظامی رادیوطبی را ایجاد کرد، وی با آنکه تبعۀ فرانسه بود ولی از امضای ماریا اسکلودوسکا کوری استفاده میکرد و هیچگاه هویت ملی خویش را فراموش نکرد. وی به دخترانش زبان پولندی را یاد داد و آنها را برای دیدن به پولند میبرد. وی همچنین اولین عنصری که کشف کرد را به افتخار پولند، پولونیوم نامید.
خانم کوری در سال 1934 میلادی به خاطر کمخونی آپلاستیک که ناشی از پرتوزایی پرتو ایکس بود درگذشت. وی این پرتوها را در ایام تحقیقاتش در مراکز طبی نظامی در جنگ جهانی اول دریافت کرده بود. او دربارهٔ مذهب خود و همسرش میگوید «پیر به هیچ دین و مذهبی تعلق نداشت و من نیز هیچ دین و مذهبی را تجربه نکردم» پدر او یک آزاداندیش و مادرش کاتولیک بود. او پیش از 20 سالگی با درگذشت مادر و خواهرش کلیسا را ترک کرد و بیدین ندانمگرا شد. ازدواج او با همسرش یک مراسم کاملاً شهروندی و مدنی بود. خانم ماریا کوچکترین فرزند از پنج فرزند خانواده بود مادرش مدیر بهترین مدرسۀ دخترانه در وارسا و پدرش معلم فیزیک و ریاضی بود، متأسفانه با تولد ماریا اتفاقات جالبی روی نداد مادرش دچار بیماری سل شد و پدرش نیز از مقام خود سقوط کرد زیرا اعتقادات ملیگرایی خود را با دانش آموزانش درمیان میگذاشت، آنها با وضعیت بد مالی دچار بودند که مادر ماریا به واسطۀ بیماری سل از دنیا رفت زمانی که ماریا ده ساله بود طی همین شرایط بد پدرش نیز از کار اخراج شد آنها به اجبار خانه را به مسافرخانه تبدیل کردند تا از این راه در آمدی داشته باشند ولی ماریا دوران تحصیلی فوق العادهای را پشت سر میگذاشت او در پانزده سالگی یک سال زود تر از شرایط قانونی مکتب اش را تمام کرد از این رو به او مدال طلا تعلق گرفت.
خانم ماریا به علت شرایط بد مالی که خانوادۀ او داشت معلم سرخانه شده بود و همراه با خرج زندگی خود خرج تحصیل خواهر بزرگش برونیا را در فرانسه تأمین میکرد تا زمانی که خود در آنجا مشغول به تحصیل شود بالاخره آن زمان فرارسید و قرار شد خواهرش برونیا با یکی از هصنفی های طبی اش ازدواج کند این بدین معنی بود که زمان آن فرارسیده تا خانم ماریا در پاریس مشغول به تحصیل شود او در سال 1891 میلادی به پاریس سفر کرد و خیلی مؤدبانه درخواست خواهرش را برای اقامت رد کرد، او در دانشکدۀ علوم به تحصیل در رشتۀ زیستشناسی پرداخت او در یکخانۀ ارزان قیمت زندگی میکرد و هنگام شب مقدار کمی نان و چاکلیت میخورد او با توجه به اینکه احترام خاصی برای کشورش پولند قائل بود نام خود را از ماریا به ماری تغییر داد تا با شرایط بهراحتی وقف پیدا کند او در امتحانات نهایی لیسانس نفر اول در فیزیک و نفر دوم در ریاضیات شد و اینگونه لیسانس خود را دریافت کرد پس از مدتی نامهای از سوی پروفسور لیپمن دریافت کرد که از ماری درخواست همکاری در آزمایشگاه را کرد ماری قبول کرد که با پروفسور لیپمن همکاری کند و در سال 1893 میلادی همراه با کسب لیسانس پژوهش خود را بر روی خواص مقناطیسی فولاد آغاز کرد.
خانم ماری یک سال پس از انجام آزمایش خواص مقناطیسی فولاد به دیدن یک فیزیکدان پولندی رفت مردی ساکت و سی و پنج ساله با ریش کوتاه و موهای آشفته نام او پیرکوری بود که نه سال از ماری بزرگتر بود او نیز در یک خانوادۀ علمی پرورش یافته بود ولی بالعکس پیر کوری در مدرسه کند ذهن بود ولی وقتی روی مسئلهای تمرکز میکرد دیگر غیرقابل کنترل بود و در کارش بینظیر میشد بالاخره آنها درجشنی که در سالن شهر برگزار شد ازدواج کردند آنها به جای خرید ساعت زنگدار و چراغ خوراک پزی دو عراده بایسکل خریدند و با آن برای ماه عسل به بریتانیا رفتند.
زمانی که خانم ماری کوری در سال 1895 میلادی در انبار چوبی کوچکی که آزمایشگاه او بود شروع بکار کرد، نه او و نه هیچکس دیگر چیزی دربارهٔ عنصر کیمیایی رادیوم نمیدانست و این عنصر هنوز کشف نشده بود. در 12 اپریل 1898 میلادی کوریها نظریۀ خود را به اکادمی علوم گزارش کردند. در 14 اپریل، کوریها با همکاری «لمون» کیمیادان فرانسوی، به جستجوی عنصر ناشناختۀ مزبور پرداختند. نتیجه این کار تنها چند قطره از مادهای بود که آنها این ماده را در لولههای شیشهای آزمایشگاهی نگهداری میکردند. بر اثر این فعالیتها در نخستین زمستان، ماری کوری دچار نوعی عفونت و التهاب ریوی شد و تمام فصل را مریض بود؛ ولی پس از بهبودی، کار پختن مواد در دیگها را در آزمایشگاه از سر گرفت. پیر و ماری کوری در ماه جولای همان سال توانستند این موضوع را انتشار دهند که سنگ معدن به غیر از اورانیوم، دو عنصر پرتوزای دیگر را نیز در خود دارد. نخسیتن عنصر را به یاد محل تولد و بزرگ شدن ماری کوری که پولند بودهاست، پولونیوم نامیدند و دومین عنصر را که اهمیت زیادی داشت رادیوم نامیدند که از واژۀ لاتین به معنی «پرتو» الهام میگرفت.
در 26 دسمبر 1898 میلادی اعضای اکادمی علوم پاریس، گزارشی تحت عنوان «دربارهٔ مادۀ شدیداً رادیواکتیوی که در (pitch-blende) پشبلند وجود دارد» انتشار دادند و این روز تاریخ تولد رادیوم است. پیدایش رادیوم در میان عناصر رادیواکتیو طبیعی تقریباً به فوریت ثابت کرد که این عنصر مناسبترین عنصر رادیو اکتیو برای بسیاری کارهاست. کشف رادیوم موجب دگرگونیهای اساسی در دانش بشر دربارهٔ خواص و ساخت ماده شد و منجر به شناخت و دستیابی به انرژی اتمی گردید. خانوادۀ کوری بهمراه بکرل بخاطر کشفشان در سال 1903 جایزۀ نوبل در فیزیک را از آن خود کردند و به این ترتیب توانستند قرضهای را که برای کارهای پژوهشی طولانی خود گرفته بودند، پرداخت کنند.
پیر کوری در 19 اپریل سال 1906 میلادی در 47 سالگی به علت تصادف با درشکه درگذشت. خانم کوری پس از مرگ شوهرش به مطالعات خود ادامه داد و در سال 1910 میلادی موفق به تهیه رادیوم خالص گردید. در این هنگام استاد سوربون و عضو اکادمی طب بود و در سال 1911 میلادی برای دومین بار به دریافت جایزۀ نوبل نائل شد. ماری کوری به همراه لینوس پاولینگ، جان باردین و فردریک سنگر تنها افرادی هستند که دو بار این جایزه را از آن خود کردهاند.
خانم ماری کوری نقش اصلی در تأسیس انستیتوت رادیوم پاریس در سال 1912 میلادی داشت و تا زمان مرگ مسئول ادارۀ بخش فیزیک-کیمیای آن بود. خانم کوری در 4 جولای 1934 میلادی یعنی 25 سال بعد از مرگ شوهرش و در سن 66 سالگی به دلیل ابتلا به سرطان خون درگذشت. مرگ وی به دلیل تحقیق بر روی رادیوم (که به خاطر انتشار پرتو ایکس که مادهای سرطانزا است) به وقوع پیوست. برای بزرگداشت زندگی و خدمات خانم ماری جسد ماری کوری و همسرش پی یر در سال 1995 میلادی از گورستانی کوچک به
پانتئون منتقل شد.
این واقعیت که پرتوهای رادیوم میتوانند بافتهای زندۀ اندامها را از بین ببرند، بهعنوان مهمترین دستاورد کشف کوریها مشخص گردید. داکتران و پژوهشگران علوم پزشکی به زودی دریافتند که به این وسیله میتوانند غدهها و بافتهای بدخیم را که در سرطان و همچنین بیماریهای پوستی و غدد ترشحی بروز میکنند، از بین ببرند.
عزیزی غزنوی