پوهیالی خلیل الله توحیدیار صافی
اجازه دهید که گره بحث را از اینجا بگشایم، هر ملت در راستای تعیین سرنوشتش در گرو گزینش خویش است و در لابلای ارشادات الهی هم به این نکته با وضوح تام پرداخته شده است که نفس تغییر هر قوم اساسا در دست خودشان است.
حال پرسشی اینجا حق تقدم را می جوید که آیا افغانها این سرنوشت را به خود برگزیدند یا برایشان به ارمغان آورده شده است؟ البته پاسخ به این مساله دو بعد دارد یک بعد داخلی مساله و دیگری هم بعد خارحی مساله.
الف: بعد خارجی مساله حاکی از آن است که مسلما جنگ نیابتی افغانستان جنگ افغانها نیست؛ بلکه جنگ قدرتهای بزرگ جهان روی منافع سیاسی، اقتصادی، مذهبی، نظامی و ... میباشد که افغانستان با داشتن موقعیت ژوپولوتیک همواره تختۀ خیز برای رسیدن به آبهای گرم و سایر آرمانهای شنیع تشنگان وحشت، دهشت، قدرت، ثروت، تفوق طلبی نژادی، سمتی ... قرار گرفته است و بدبختانه که ما قیمت این جنگ تحمیلی را حتا بدون سود قلیل می پردازیم. علی رغم آنچه که بالا عرض شد همسایگان قاسط مان در کمینگاه نشسته اند ومترصد کوچکترین فرصت بوده و برای حصول منافع بدشگون و نامیمون شان لحظه شماری می کنند.
اذعان باید کرد که ما مخالف منافع و مصالح همسایه های مان نبوده و نیستیم و در درازنای تاریخ به حسن همجواری و حفظ ارزشهای همسایه گی مان بیشتر از دیگران پا بند و معتقد بودیم و هستیم؛ ولی بدبختانه دوام جنگ و ناامنی در کشور همه دال برصحت این مدعا است و دردمندانه کشورهای همسایه و سازمان های استخباراتی منطقه و جهان منافع شان در نا امنی و ادامه جنگ در کشور مان جستجو میکنند.
ب: بعد داخلی مساله گویا از آن است که فرزندان ناخلف، بی درایت، استعمار منش ... و پیروان شان مسوول حوادث ننگین و بحران انسانی در کشور ما هستند. میخواهم این جنبۀ بحث را با این حدیث شریف آغاز کنم که پیامیر گرامی اسلام ص میفرماید: هر آنچه به خود می پسندید برای برادران مسلمان تان هم بپسندید. دراین قسمت از شما هم سوال دارم آیا آنچه که شما به خود می پسندید به دگران هم می پسندید؟ منتظر پاسخ شما استم امیدوارم که انصافا قضاوت نمایید و پاسخ من هم بدون تردید منفی خواهد بود.
خوب حال بدون تامل باید اعتراف کرد که همه عناصریکه در مافیای سیاسی، تعلیم و تربیه، تحصیلات عالی، امورات نظامی، ... دست دارند و به واسطۀ پول، زر، مناسبات، گرایش های مافیایی، قاچاق مواد مخدر، ایجاد گروهای مسلح غیر مسوول غرض تامین منافع شخصی و قومی به اریکۀ قدرت تکیه زدند به صراحت باید گفت که اینها زمینه سازان و عاملان اصلی بی ثباتی، ناامنی و ویرانی افغانستان بوده ازینرو هر چه زود تر سبک دوش شده وبه محکمۀ عدالت و حق خواهی سپرده شوند.
جهت تبیین و و ضاحت آنچه که گفته شد لازم میدانم مشت نمونۀ خروار به چند مورد کوچکی از کارکردهاشان حسب ذیل اشاره نمایم:
1. عده یی جهاد کردند که انصافا کاری است بسا شایسته ولی از همان ادرس امروز میلیونرهستند، فرزندان شان در امریکا و اروپا تحصیل و به عیش و نوش میپردازند، در افغانستان هم برای خودشان بهشت دارند و هنوز که هنوز است در بالاترین پست های دولتی تکیه زده و برگرده های مردم فقیر و مظلوم افغانستان حکم میرانند.
2. عده یی حتا بدون قالین در چرخ بال حاضر نیستند که سفر کنند به دلیل اینکه بوت های قیمتی شان که از خون مردم خریده اند خاک نگیرد. البته این در حالیست که هزاران فرزند این سرزمین سنگ را به عوض بالشت زیر سر خود گذاشته و میخوابند و حتا حکایت و گزارشهای درز شده در رسانه ها حاکی از این است که در گوشه های دور افغانستان مردم از فرط فقر و ناداری به خوردن گیاه ها و علف روی آوردند. موارد درد دهنده و آزار دهندۀ زیادی در این باب است که در حوصله این مقاله نمیگنجد که به جزییات به آن پرداخت.
3. همین ها اند که با ارزشها ملی و اسلامی این سرزمین بازی می کنند و روی تبار وقوم خود نرخ گذاشته و به قیمت هنگفت میفروشند.
4. همین ها اند که به عزت و ناموس این سرزمین معامله دارند.
5. اینها هستند که خیلی ناجوان مردانه، فرزندان دلیر و سربکف این خطه را که همواره در برابر زنده گی شان برای ملت امنیت تامین کرده و صادقانه جانبازی می کنند به معامله میگیرند و در واقع قربانی تطمیع و افزون خواهی های شان می نمایند.
6. همین ها اند یعنی کسانی که از آدرس جهاد برحق مردم افغانستان صاحب نام و نان، زر و زور... و اسلحه شدند با استفاده از این امکانات تصاحب شده، هزاران جریب زمین و املاک مردم را غصب کردند و مصروف عیش ونوش و خوش گذرانی خود در داخل وخارج استند.
این درحالی است که اکثریت مردم افغانستان در شهرهای بزرگ از نبود مسکن و جای به ستوه آمده و در زیرخیمه ها در بد ترین شرایط در گرمای شدید تابستان و سرمای زمستان زنده گی به سر می برند، دور نمیریم تنها به گوشه های شهر کابل نگاه کنیم، شهری که فوق العاده نشانی از یک سیستیم طبقاتی و مافیایی میدهد. یک طرف فقیران از فرط گرسنه گی و ناداری نان خود را در زباله دانی های شهر جستجو می کنند و طرف دگر اربابان و تیکه داران جهاد، قوم، حزب ... یکی با دگر در ترتیب و خوردن غذا های متنوع و لذید پیشی میگرند. آیا میشود از پهلوی این درد جانکاه و آزاردهنده خاموش گذشت؟
باید چاره یی سنجید و راه های برون رفت از این وضعیت اسفبار را جستجو کرد. ملت های بسیاری در جهان با آنچه که ما سالهای سال است دست و پنجه نرم می کنیم تجربه کرده و از کوچکترین حوادث در کشور شان درس گرفته و دست اتحاد و باهمی به هم دادند و امروزه به عنوان یک ملت با عزت، مقتدر... در جغرفیای جهان عرض وجود کردند.
خطاب به مردم افغانستان میگویم!
بیایید به محور انسانیت؛ اسلامیت و برادری وبرابری... چرخیده روی هم رفته دست به دست هم داده وفراتر از مرز های قوم ، قبیله و زبان و ... به منافع ملی و کلان مملکت مان توجه کرده کشور را از این وضعیت برون کنیم.
من مطمین استم که افغانها در برابر قدرتهای بزرگ؛ همچون انگلیس که تقریبا بیش از هفتاد در صد جهان را تسخیر کرده بود و با همه یی امکانات که داشت توسط شما مردم دلیر و جسور رانده شد.
چند تا آدم بی هویت و خود فروخته که دولت از آن به عنوان مخالفان سیاسی یاد میکند چگونه وضعیت را اینگونه غبار آلود کرده و هر روز حادثه و غم میافرینند، نمیدانم اینها قدرت و نیروی زیاد دارند یا انگلیسها؟ و یا روس ها؟
در حالیکه به برداشت من اینها مخالف سیاسی نه، بلکه هیزم اند که برای تامین منافع دیگران می سوزند و ضمنا به دهل بیگانه گان می رقصند و به کمک و همکاری آنها گلیم غم و ماتم درکشورما میگسترانند.
واضح است که ملت افغانستان آن زمان در برابر انگلیس و روسها از هرقوم و نژاد که بودند یک صف واحد تشکیل داده بودند و همه با یک نیت و مرام که همانا آزادی و برابری بود مبارزه کردند و قربانی ها دادند و سرانجام مبارزه شان به پیروزی انجامید.
باعقیده راسخ ، نیت پاک و اتحاد و اتفاق همه باهم یک مشت واحد در برابر دشمنان کشورمان بایستیم و آستین همت بلند زده در راه سعادت و فلاح کشورمان مبارزه کنیم.
بامهر
پوهیالی خلیل الله توحیدیار صافی