زلمی نصرت
لوی درستیز پاکستان جنرال شریف قرار است ،بعد از انکه از سفر امریکا و ملاقات با او با ما بر ګشته تصمیم دارد به کابل بیاید و با دولتمردان حکومت وحدت ملی در
مورد کاهش اختلافات اسلام اباد – کابل ملاقات و مزاکرات نماید . این سفر در شرایطی صورت می ګیرد ، که طالبان از کمک های مالی و تجهیزات جنګی ایران به طالبان پرده برداشته، در تاجکستان مزاکرات مسکو با طالبان از حالت پنهانی بیرون شد و حالت علنی را به خود ګرفته ، اختلافات و جنګ میان طرفداران ملا اختر منصور و ملا محمد رسول از یک طرف، جنګ میان طالبان و ګروه خود ساخته داعش از سوی دیګر شدت ګرفته است.
هنوز جنرال شریف وارد کابل نشده و جزیات مزاکرات هم هنوز معلوم نیست ،که یک تعداد به ګمانه زنی ، شک و تردید ها در مورد سفر جنرال شریف در مورد صلح با طالبان پرداخته اند.
در این راستا دو نظر توجه مرا به خود جلب کرد. افکار جنګی و ادامه جنګ تا اخر تا « نابودی کامل» دشمن یا طالبان و افکار غیر جنګی وحل سیاسی بحران افغانستان.
طرفداران راه حل نظامی و جنګی و جنګ مستقیم با پاکستان .
این ګروه فکر میکنند که با آغاز جنګ مستقیم با پاکستان ګویا مردم افغانستان با هم متحد شده و این روند ما را به طرف تامین صلح می برد. این ګروه علاوه بر تاکید جنګ مستقیم با پاکستان ، مخالف هر ګونه مزاکره با طالبان منحیث ګروه تروریست و مزدور میباشند.
در این قطار به نظر من مجاهدین فساد پیشه ، مافیای اقتصادی – سیاسی ، قاچاقچیان مواد مخدر و جنګسالاران که بدنه اصلی حکومت وحدت ملی را تشکیل میدهند، به هیچ عنوان تحت هیچ شرایط خواهان صلح در افغانستان نمیباشند، دلیل آن معلوم است . انها بقای خود را در ادامه جنګ میبینند نه در صلح . این روحیه انها با سیاست های امریکا در منطقه که هدف تداوم و حفظ حالت جنګی در افغانستان میباشد ، همخوانی دارد. همانګونه که امریکا از طرف های جنګ داخل نظام و طالبان در کندی و تندی جنګ حمایت میکند . مسکو، ایران و پاکستان هم در چوکات منافع خود عین کار را دنبال میکنند، قسمیکه در بالا بدان اشاره نمودم.
یکی از ده ها دلایلی که در بن اول امریکا سران جهادی را از غار ها بیرون و بار دیګر آنها را به مسند قدرت رساند و شاند، داشتن شایستګی ، روحیه، نیت وافکار جنګی آنها ، میباشد نه کدام چیزی دیګر. امریکا میدانست که آنها نه صلاحیت و نه هم استعداد دولت داری را دارند و نه هم خواستار صلح میباشند.
طرفداران مزاکرات با طالبان و حل سیاسی بحران افغانستان.
این ګروه مزاکرات با طالبان را یګانه راه حل ختم جنګ و بحران و خون ریزی و بی ثباتی می پندارند. این ګروه استدلال میکنند ،که جنګ راه حل نیست ، نظر به موقعیت افغانستان و درجه دین داری مردم و حمایت و امکانات که ګروه های جنګی از تانک ګرفته تا باک در اختیار دارند. به نظر این ګروه ناممکن پنداشته میشود که ما از راه جنګ به صلح برسیم و دشمنان رنګارنګ مردم افغانستان را تار و مار ، نابود و برباد کنیم ، چونکه منافع کشور زیدخل در افغانستان تغیر نکرده ، موقف و رقابت آنها هم پا برجا است و ما تا هنوز در تصمیم ګیری ها مستقلانه نمیتوانیم عمل کنیم.
مردم افغانستان ، یک بخش جامعه مدنی ، احزاب ، سازمان ها ، حلقات سیاسی، نیروهای ملی،دیموکراتیک و ترقیخواه تیت و پرک و روشنفکران و جوانان کشور ما که تا کنون به یک قوت سراسری بدیل که در تصمیم ګیری ها نقش داشته باشند مبدل نشده اند، خواهان صلح و ثبات و حل سیاسی بحران میباشند.
با انکه اکثریت صلح میخواهند اما دلیل شکست شان پراګندګی و اختلافات سلیقوی و نبود یک زعیم ملی ، یک حزب پیشاهنګ سراسرس ملی طرفدار جبهه ملی میباشد. نتیجه این که یک اقلیت کوچک جنګجو و غارتګر است، که جنګ را بر مردم ما و سر سزمین ما تحمیل و حفظ کرده اند.