محمدآصف خواتی
در نوشته قبلی به کاستی ها واشتباهات ترجمه مقاله ام توسط جناب سیدخلیل الله هاشمیان مختصرآ تماس ګرفته شد وامیدوارم که آقای هاشمیان بعدازمطالعه آن متوجه شده باشندکه اینجانب کدام تحریف ودستکاری درنقل قول ها ننموده ام ۰انتقاد یا دقیقآ سؤ تفاهم ایشان ناشي ازترجمه خود شان میباشد۰ این بخش
نوشته به ارتباط نظریات ،برداشت ها وتقاضا های جناب هاشمیان ازنوشته من اختصاص یافته است۰ قبل ازینکه درزمینه به بحث پرداخت یادآوربایدشد که هدف بنده ادامه بحث در مورد ائتلاف محمدداودوببرک کارمل در کودتای نظامي ۲۶ سرطان میباشد نه اینکه تآکید برصحت برداشت ها وادعاهای من۰ بتاسف که اکثرآ بین ما افغانها چنین بحث ها نه بخاطر تبادل افکار،درک بهتر جانبین ، رفع سؤتفاهمات، نزدیکی وتفاهم وروشن ساختن جوانب مبهم و تاریک موضوع مورد بحث صورت میګیردبلکه طرفین میخواهند نظریات وبرداشت های خودرا یګانه معیارحقیقت و طرف مقابل را اشتباه ونادرست بخوانند۰
بنابر اظهارات محترم هاشمیان در مقاله اینجانب ۱۲ نکته جلب نظر میکند که برهرکدام شان تبصره های جالب نموده اند ۰ بادرنظرداشت تبصره های جالب شان خواستم صحبت کوتاهي درزمینه داشته باشم۰
۱- آقای هاشمیان درمقاله مشرح شان میفرمایند که خواتی صاحب ازبسیارواقعیت ها خبرندارویا از توصیه های من به سایرنویسندګان یادآوری مینمایند ۰ درباره مسئله اولی محترم هاشمیان کاملآحق بجانب اندکه من ازبسا واقعیتها خبرندارم بخصوص آنچه دردهلیزهای کاخ های قدرت ،ارګ شاهی وبعدارګ جمهوری میګذشت ۰ جناب شان «ازهفت نفرکارمند عالی رتبه دولت شاهی یادمیکنندکه ګویا اجنت کا جی بی بودند ، یا از خانم روسی علی محمد خان سابق وزیرخارجه نام میبرند که چه تعداد افغانها رادرخدمت کا جی بی قرارداده است؟» اګر این هفت کارمند عالی رتبه دولت اجنت کی جی بی بودند بدون شک به همین تعداد یاکم وزیاد با شبکه های استخباراتی سایر دول منجمله ایالات متحده و انګلستان نیز ارتباط داشتند۰ حیرت آوراینست که رئیس حکومت محمدداود نیزازعضو کابینه خویش که خانم خارجی دارد اطلاع نداشت۰ چنین واقعیتی از زعامت بخواب رفته ویاازخود وجهان بیخبر افغانستان رابنمایش میګذارد ویا چنین حالتی ناشی از وابستګي زعامت افغانستان با دولت شوروی بود۰ درمورد توصیه ها بایدګفت که هدف اینجانب توصیه نه بلکې تاکیدبراین امرحیاتی است که اهل قلم ونظرمامیباید درفعالیت های روشنګرانه خویش به خواست زمان وشرایط حاکم برکشور پاسخ دهند و به الویتها ارج ګذارند۰بګونه مثال درشرایط کنوني که درکشورجنګ لعنتی ادامه دارد وبیشترین تلفات آن مردم ملکی میباشددرچنین یک حالتی عاقلانه این خواهدبود که نګارنده ای در جستجوی پاسخ باین پرسش باشد که بیانیه خطاب بمردم را کی نوشته بود یا اینکه باین سوال جواب بدهد که چګونه میتوان به جنګ خانمانسوز کنونی نقطه پایان ګذاشت؟ یااینکه ما جنایات اشغالګران شوروي دهه هشتادسدهّ ګذشته رانکوهش نماییم یا ازجنایات اشغالګران کنوني نګاشت؟ فکرمیشود نویسنده ایکه برای مردمش مینویسد، آرمان ها،خواسته هاورنج های مردمش را انعکاس میدهد از حال زار کنونی مردمش خواهد نوشت نه ازدیروزش۰ پرداختن به پربلم های دیروزي درواقعیت امر منحرف ساختن اذهان عامه ازنابساماني های امروزی کشورمیباشد۰ دراین جا میخواهم توجه خواننده ګرامی را به چند خبرمهم سه روزاخیر کشورمعطوف بدارم که درکشورما چی وضعیتې حاکم است وحالات بکدام مسیرمیرود۰ باساس ګزارش آژانس خبري آلمان طی دوروز اخیرحدودشصت تن افغان در بمباردمان هوایی و حملات مخالفین مسلح کشته شده اند۰ ازجمله آنها ۳۴ تن آن درولسوالی علیشیر ولایت خوست که درمراسم جنازه شرکت داشتند بنام مبارزه با تروریسم هدف بمباردمان طیاره بی پیلوت امریکایی قرارګرفتند۰ این است واقعیت مبارزه با تروریسم !؟ وزیر معادن وصنایع درجلسه پارلمان چنین حرف های تکان دهنده بزبان آورد:« مدیریت امروزی منابع افغانستان مارا بسوی فاجعه خواهد برد، درحال حاضروزارت معادن افغانستان ۳۳۹قرارداد امضاشده دارداما این وزارت توان نظارت بر۱۰۰ قراردادرا هم ندارد، فعلآ معدنی درافغانستان وجودنداردکه کارش معیاری باشد، امروزبخش معادن افغانستان به عوض اینکه درمسیررفاه ملت افغانستان برود درمسیر مصیبت میرود۰ » اطاق وزارت تجارت وصنایع میګویدباوجودایکه تعداد عساکرخارجی درکشور کاهش یافته بازهم اموال موردضرورت وازآنجمله موادسوخت ۱۰۰ هزار پرسونل نظامی خارجی به افغانستان وارد میشود۰ البته این مقدارموادبدون محصول ګمرکی داخل کشورمیشود۰ چند خبرفوق حالت نهایت بحرانی ، وضعیت اسفناک کشور، فسادګسترده درادارات و آینده فاجعه بار رانشان میدهد که چنین حالتی از اهل قلم ونظر میطلبدتا علل وانګیزه تداوم چنین وضعیت راکه ادامه جنګ وآنهم ناشي از حضور قشون بیګانه در کشور و حاکمیت وابسته به اجانب میباشد در نګارشات شان انعکاس دهندوازبه اصطلاح جامعه جهانی!؟ درراس ایالات متحده ومتحدین ناتویی شان جدآ بخواهندکه راه برون رفت ازین حالت را که مذاکرات با اپوزیسیون مسلح است اقدام نمایند۰ تقاضای من از تحلیلګران وقلم بدستان این بودتادرنګارشات خویش به پربلم ها ی موجودجامعه رسیدګي کنندنه اینکه به کاوش وحلاجی قضایاو پربلم های دیروزی بپردازند که هیچ دردمارا مداوا نمیکند۰ محترم هاشمیان انتقادی دارند که ګویا خواتی خلاف سفارشات خویش عمل نموده وانتی سمپتی خودرابمقابل محمدداودخان وداکتر حسن شرق نشان داده است۰ درزمینه لازم بتذکر است که چون حرف برسر بیانیه خطاب بمردم بود که درآن سه فرد هریکی محمدداود، حسن شرق وببرک کارمل ذیدخل اند درمورد هرسه شان یادآوری ګردیده است ۰ درمقاله اینجانب نقل قول های دیګران ویا ارائه برداشت های من بمعنی انتی سمپتي بمقابل این یاآن شخصیت شده نمیتواند۰ البته درنوشته مورد بحث ازآقای شرق بحیث صدراعظم دست نشانده یادشده است۰ آقای شرق درزمانی صدراعظم کشور بودکه حاکمان اصلي کشور درمسکو قرار داشتندنه درکابل ۰ ازینرواو صدراعظم دست نشانده بود ، نام ،عنوان و لقب دیګری را نمیتوان برای اویافت این انتي سمپتی بمقابل اونیست ،تاریخ بغیرازین در مورداو وسایر دست نشاندګان قضاوت دیګری نمی نماید ۰ اما درمقاله خویش موردایکه انتی سمپاتی مرا نسبت به محمدداودنشان دهدوجودندارد۰
۲- درمقاله موردبحث موضوع اصلي مسئله ائتلاف سیاسي محمد داود- کارمل درکودتا بود۰ بحث کنوني هم بالای همین موضوع متمرکزمیګردد،البته درمحدوده نظریات و برداشت های محترم هاشمیان، که ایشان چنین ائتلاف را قاطعانه رد مینمایند که این طرزدید شان قابل قدر است ودرعین حال آنهاییکه معتقد به ائتلاف آن دو درکودتا میباشدنیز قابل اندیشیدن میباشد۰ موضوع ائتلاف فی مابین محمدداود وکارمل وقتي مطرح ګردید که یک روز بعد از کودتا کمیته مرکزی دولت جمهوری افغانستان اعلان ګردید۰
ازترکیب کمیته مرکزی معلوم شدکه بخش اعظم اعضای آن با سازمان پرچم پیوند سازمانی داشتندویا ازجمله علاقمندان وهواخواهان آن شمرده میشدند۰ازینروګمان برده میشدکه کودتا محصول ائتلاف محمدداودوببرک کارمل میباشد۰ برخی ازتحلیلګران ازجمله ۱۳ تن اعضای کمیته مرکزی هفت تن آنرا پرچمی میدانند۰غوث الدین فایق وزیرفوایدعامه دولت جمهوری که تاختم دوران پنج ساله جمهوریت عضو کابینه باقی ماندبجزسه نفر متباقی همه راپرچمي میخواند۰ دراین جا این سوال طرح میګرددکه چګونه بیشترازنصف اعضای کمیته مرکزی بیک سازمان ارتباط داشتند؟ آیا این یک تصادف بودیا اینکه قبل ازکودتا درزمینه بین کارمل و محمدداود توافق صورت ګرفته بود؟ بآن روایتها وقضاوت ها ، تاریخ صحه میګذاردویا آنرا قرین بواقعیت میشماردکه درباره آن منابع مختلف روایات همسان ویا مشابه ارائه نماید۰ درمورد ائتلاف سیاسی فی مابین محمدداود- کارمل منابع غربی ، برخی از پژوهشګران اتحاد شوروی وروسیه کنونی وقلم بدستان افغان منجمله اعضای سابق حزب دموکراتیک خلق اظهارات و برداشت های همسان ویا مشابه دارند و ضمنآ سهم قابل ملاحظه پرچمی ها در ترکیب دولت جمهوری نشان میدهدکه این دولت یک دولت ائتلافی بود۰ محترم هاشمیان در مورد غربیها مینویسند:« نظرغربیها باسندوثبوت همراه نبود، بلکه یک سلسله دکتورین و حدسیات را احتوا میکرد۰ » درمورد روس ها مینګارند: « من به اظهارات واسناد روسها باورندارم ۰» ضمنآ ایشان اظهارات پرچمی هارا نیزدرزمینه نمی پذیرند،طورنمونه ایشان آقای ذبیح الله زیارمل را چوبکي و حاضرباش سازمان پرچم معرفی میکنند ومصاحبه آقای سلیمان لایق رادروغ های شاخدار۰ محترم محمدحسن کاکړ درباره نقش وصلاحیت آقای زیارمل درآن مقطع زمانی مینویسند: «به اساس اظهارات هارون از وزارت معارف به رهبری نعمت الله پژواک هشتادتن معلم پرچمی، به ګفته فرهنګ ۱۶۰ نفر و به ګفته عظیمي تا پنجاه تن معلم پرچمي بلندرتبه به وزارت داخله معرفی شدند که بلاوقفه به اساس پیشنهاد ذبیح الله زیارمل بحیث ولسوالها مقررشدند۰» (۱)
درصورتیکه حاضرباش سازمان پرچم صلاحیت تقررونصب ګروهي ولسوالان را داشت ، رهبر پرچم میتوانست فرمان تقرروسبکدوشی وزرا را صادرنماید۰بنظراین قلم درمیان نګارندګان وتحلیلګران غربی و شرقی میتوان افراد واقعبین ایکه بیطرفانه وواقعبینانه مینویسند چندتایی رایافت وضمنآ برداشت هاوقضاوت های هرنګارنده افغان منجمله پرچمي ها رانباید بی ارزش تلقی نمود۰میرمحمدصدیق فرهنګ که مدتی مشاور رئیس جمهور ببرک کارمل بود دریک جمله کوتاه از دولت جمهوری افغانستان چنین منظره ترسیم میکند: «دولت جدید ائتلافی است بین شخص سردار و ګروه پرچم باسهمګیری تقریبآ مساوی برای هریک۰ »(۲) ولی جناب هاشمیان ائتلا ف پرچم- داودخان راازینرو نمیپذیرند که اګر چنین ائتلافی وجود میداشت محمدداود بهیچوجه رهبران حزب دموکراتیک خلق رابعداز راه اندازی مظاهرات اعتراضیه قتل میراکبرخیبر توقیف نمینمود۰ ما در افغانستان طی چهاردهه بحران شاهد عقد ائتلاف ها وبعدنقض آنها میباشیم۰ علت آن اینست که درسیاست مسئله منافع ، مقام ،قدرت و زعامت مطرح است ۰درزمینه میتوان ازمحمدداود نام برد۰ وقتې نزداو مسئله قدرت و زعامت مطرح ګردید نه به روابط خانوادګي وخویشاوندی وقعی ګذاشت ونه به رشته دوستی وصمیمیت قبلي ، اوعلیه پسر کاکا وخسربره خویش کودتاکرد واوراخلع قدرت نمود۰ این دوپسر کاکا زمانی آنقدرباهم صمیمي ودوست بودند که ظاهرشاه محمدداودرا آغه لاله خطاب میکرد ،ولی آغا لاله درتاریکې شب بساط قدرت اورا برچید و وادارش نمودکه در ایتالیا به زندګی غربت جلاوطني تن دهد ۰
۳-آقای هاشمیان درمقاله شان مینویسند محمدداودخان کمونست نبودکه با کمونست هاائتلاف نماید۰ اینجانب با محترم هاشمیان کاملا موافق هستم که محمدداودکمونست نبودآنچنانکه کارمل نیز هرګزکمونست نبود ۰حزب دموکراتیک خلق که کارمل یکی ازبنیان ګزاران و رهبران آن بود نه اینکه دموکراتیک نبود بلکه با کمونیسم فرسنګ ها فاصله داشت۰ عده ای ازمابودند وهستند که حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحزب دموکراتیک نوین( شعله جاوید) را احزاب کمونست مینامند۰ این نکته رانبایدفراموش نمود که درائتلاف های سیاسی تشنه ګان قدرت ومدعیان زعامت مسایلی چون منافع ملی، ایدیولوژي، تعهد ، پرنسیب واخلاق ارزش نداردآنچه برای چنین عناصر اهمیت دارد فقط وفقط مسئله مقام، قدرت وزعامت است۰
۴-آقای هاشمیان درمقاله خویش این مسئله راطرح نموده اندکه «ماهیت کودتاچیان از شهید داودخان پنهان نګه داشته شده بود۰» پرسش اینجاست که کي یا کدام مرکز ماهیت کودتاچیان راازداودخان پنهان نګه داشته بود؟ ګرچه جناب هاشمیان آقای شرق را« مغزمتفکرو ګرداننده کودتا» معرفی میکنندشایدهمین مغزمتفکرکه عده ازسیاسیون افغان منجمله پرچمی ها اورا عضومخفی پرچم وبرخی اورا درارتباط با کی جی بی میدانندماهیت کودتاچیان را ازداودخان پنهان نګه داشته بود۰ مګر اظهارات خودآقای شرق حکایت دیګری دارد اودرصفحه ۹۲ کتاب کرباس پوشان پاه برهنه درباره مینویسند « بامیراکبر خیبر هفته یک بار، باسلیمان لایق و۰۰۰ ملاقات مینمودم وبعضي اوقات کارمل رانیزمیدیدم ۰نتایج ملاقات ها برای جذب اعضای جدیدبه کودتا بس مفیدبودومحمدداودرا مرتبآ درجریان می ګذاشتم ۰» اقتباس فوق به وضاحت نشان میدهد که فعالیت ها وتلاش های مربوط به آمادګی برای کودتا با رهبری پرچم ازطریق آقای شرق منحیث عضورابط محمدداود- پرچم موردبحث قرارمیګرفت وګزارشات مربوط به آمادګي ها برای کودتا مرتبآ به رهبرائتلاف ارائه میشدبدین لحاظ این ادعا که ماهیت کودتا چیان ازداودخان پنهان نګه داشته میشدحقیقت ندارد وشخصآ داودخان هویت کودتاچیان و پیوندهای سازماني آنهارامیدانست ۰ چطوریک سیاستمدارکهنه کارومجرب چون داودخان بعد از پیروزی کودتا چهره های تصادفی را که هویت شان برایش معلوم نبود در عالی ترین ارګان دولتی ( کومیته مرکزی) جا دهد۰ نقل قول بعدی میتواند اعتمادوباورکامل محمدداودرا بالای پرچمی ها منحیث متحدین نزدیکش نشان دهد :« چندماه قبل ازینکه محمدداودبمقام ریاست جمهوری برسد، یکی ازاستادان اوبرسریک جنازه به محمدداودګفت : نزدیکی شما به پرچمی ها به شهرت شما لطمه واردمیکندمحمدداوددرجواب ګفته بود: درمیان ما عادت شده تا دردم هروطن پرست لته سرخ را ګره کنند۰» (۳)
۵- درمقاله آقای هاشمیان موضوع ایکه برایم جدیدوجالب بود مسئله تماس های دوامدار محمدداودبا سفارت شوروي درپاریس است ،اودراین زمینه چنین مینویسد: « سردار مرحوم در دوره سفارت خود در پاریس نیزباسفیرشوروي بسیارمیدید واین موضوع درجراید نشرشده بود-درآنوقت مرحوم دکتورحبیبی درپاریس محصل بود وقرارمسموع اودرملاقات های سردار در سفارت شوروی حاضرمیبوداما این ملاقات ها معنی آنرانداشت که سردار داودکمونست یا آله دست روسها شده باشد، بلکه برای تامین هدف خودکه چطوربقدرت برسد، کار میکرد-ازینجاست که مردم اوراتشنه قدرت و زعامت میخوانند۰» اګربا محترم هاشمیان که سردار « برای تامین هدف خودکه چطور بقدرت برسد، کار میکرد» همنوا شد سردار چه ضرورت داشت تا با سفیرشوروي ملاقاتهای مکرر داشته باشد؟ آیا اوبه خاطر رسیدن بقدرت وزعامت کشور در صددکسب توافق جانب شوروي بود یا خواهان کمک مستقیم یاغیر مستقیم آن دولت ؟ اګرمحمدداود خواهان رسیدن بقدرت وزعامت کشور بودمیباید درداخل کشوربه فعا لیت های سیاسي متوصل میګردید نه اینکه با سفارت شوروی تماس داشته باشد۰ غربي ها که کودتای ۲۶ سرطان را کودتای کمونستي تبلیغ میکردند علت آنرا درتماس های دوامدار محمدداودبا دپلومات های شوروي میدانستند۰ اګرمحمدداودمنحیث یک دپلومات افغان وعضو خانواده سلطنتی خواهان ګسترش روابط افغانستان با جهان خارج بودمیبایدبادپلومات های سایر دول تماس برقرار میکرد۰ تماس های دوامدار اوبا سفارت شوروي درپاریس برای غربی ها این تصور رامیدادکه این تماس ها با فعالیت های دپلوماتیک ارتباطی نداشته بلکه جنبه خصوصی دارد۰
۶- محترم هاشمیان درارتباط موضعګیری های کارمل درطول فعالیت های سیاسی اش مینویسد: «ببرک کامل قبل از بقدرت رسیدن بیانیه های حزبی خودرامیداد، اما افشاګری سیاسي نمیکرد، افشاګری ها وبیانات اورا که جناب شمامثال آورده اید، بعد از رسیدن بقدرت وهنګامیکه اورئیس جمهوردست نشانده بود، صورت ګرفته وقابل اعتبار و استنادنمیباشد۰»
جناب هاشمیان صاحب! شما درست میفرمائيد که کارمل قبل ازقدرت افشاګری سیاسی نمیکرد ۰هر سیاستمداری که ازراه غیرقانونی یعنی کودتا بخواهدقدرت راغضب کند پلان ها وپروګرام های خویش راافشا نمیکند ۰زیرا این افشاګری اش منجربه مرګ وزندان میګردد۰ ازینرو کارمل درآن مقطع زماني ایکه یکجا با محمدداود درصددکودتای نظامی بودخاموشانه وبی سروصدا بکارخویش ادامه میداد وبګفته جناب شما افشاګری سیاسی نمیکرد۰ کارمل وقتي بهدف خویش که زعامت کشوربودرسید یا اورا شوروي ها بقدرت رسانیدند به افشاګریهای سیاسي مبادرت ورزید و این اسرار راافشا نمود که درکودتای ۲۶ سرطان پرچمی ها با محمدداود همکاری نموده بودند۰ همکاری پرچمی ها درکودتابغیرازائتلاف سیاسی معنی ومفهوم دیګری داشته نمیتواند۰
باوجودایکه درمقاله محترم استادهاشمیان موارددیګرایکه ایجاب توضیح نقادانه را مینماید وجود دارد ولی بخاطرجلوګیری ازطویل شدن بحث ازمکث برآن خوداری میګردد۰درپایان بحث تمنا دارم محتویا ت این نوشته که با نظریات جناب هاشمیان درتقابل قراردارد موجب آزردګي خاطر محترم نګردد۰
مآخذ :
۱-محمدحسن کاکړ، دسرطان کودتا دافغانستان داوږدې بې ثباتۍ پیلامه، صفحه ۷۸ ۰ ۲-میرمحمدصدیق فرهنګ، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلدسوم، صفحه ۱۲ ۰ ۳-صباح الدین کشککی، دهه قانون اساسی،چاپ چهارم، صفحه ۱۹ ۰
(پایان)