بشیر مومن
قسمت دوممردم! مارمولکها، پشمینها ها ،پلنگینها و بویگینها را به ارگ راه ندهید!
در مقا یسه با ستند ردهای تاریخ معاصرو اکثر کشورهای همسا یه ما خوشبخت هستیم که از آزادی نسبی برخوردار هستیم ، آزادی روزنه را به روی چا نس های زیادی می کشا ید وچا نس
پیوسته با مسوولیت همراه میباشد، مسولیت استفاده ی عا قلانه , صا دقانه وانسا ند وستانه از آزادی وامکا نات رابوجود میاورد . ما امروز در گیر ودار این قدرتهای بزرگ ودر موجودیت شان به سر می بریم وحسا س ترین لحظات تاریخ وطن را پیش روی داریم ، اینکه ما چه تصمیمی رادرین لحظه حساس و نازک وچه شیوه و نحوه ی را در مورد انتخاب مان می ګزینیم بدون شک پیامدهای مبارک ونامبارک را موجب خواهد شد. اما قبل از همه نبا ید فراموش کرد که وضعيت جامعه ی در حال تحول ما به گونهاي است كه همه ما كم و بيش دچار نوعي بحران در تصميم گيري نسبت به انتخاب میان «ثبات» یا «تغيير» هستيم. از يك سو نمي توانيم پيوستگي خود را با سنتهاي اجتماعي و تاريخي ناديده بگيريم و با گذشته خود قطع ارتباط كنيم و از سوي ديگر نميتوانيم «دربست» شیفته ارزشها ونورم های جديد اجتماعی شویم. به هر حال ما نه مي توانيم از گذشته دل بركنيم و نه قادريم كه الزامات دنياي مد رن را نا د يده بگيريم. بقول نیچه عا لم المانی «اگر بتها را واژگون کرده باشی کاری نکردهای، وقتی واقعاْ شهامت خواهی داشت که خوی بت پرستی را در درون خویش از میان برداری». . به هر حال ما همیشه با دو وضعیتِ « سرتنبگی» یا « تسلیمی» روبرو میشویم. به طور معمول جامعه در برابر پد يدهها و نورمهای مد رن قد ري مقاومت مي كند، ولي هنگامي كه تاب مقاومت را از دست داد، سر تسلیم فرو می نهد. اما طرف دیگر مسله را هم نباید فراموش کرد ،که عکس آن هم میتواند به وقوع بپیوند د موتور مدرنیزم را ا ز حرکت با ز بدارد وهمه چیز « برگشت پذیر» گرد ند . در گذشته های نه چندان دورما مشكل آ ن بود كه هيچگاه نتوانستيم توازني ميان تغيير و ثبات ايجاد كنيم. اگر اين روند در غرب طی چند قرن طول كشيد ما همهش را یکشبه میخواهیم ،. برخي نگران تغيير هستند و فکر میکنند که تحول «آبرو وعزت» شان را از بین میبرد . غا فل از اين كه تغیر و« انتخابات آزاد ، دشمن هیچ یک از باورهای توده مردم نیست».در روزگاران ما، «فقر فکری از فقر گرسنگی کرده مصیبت بارتر است». بر اساس آنچه گفته آمد یم انتخا با ت یک فرایند است یک تغیر است بطرف ثبات و در این فرایند، کسانی انتخاب می شوند و کسا نی انتخا ب می کنند. این در حا لیست که انتخابات به عنوان یک وسیله برای نیل به دموکراسی است.
مهم ترین مساله د ر انتخابات فضای انتخاباتی است که آیا فضای انتخاباتی سیاسی است یا پوپولیستی ویا مردم را به هیجان آوردن است. تعیین کننده ی این فضا، هم انتخاب شونده گان و هم انتخاب کننده گان هستند. کیفیت این انتخا ب کننده گان و انتخاب شونده گان در چه حدی است و چگونه این کیفیت بالا و پایین می آیند. و این که آیا انتخاب شونده گان سیاسیون با اصول هستند یا مبلغین سیاسی که تنها شعا رمی دهند ، از آن طرف چه بخشی از انتخاب کننده گان عوام هستند و چه بخشی خواص. همان طوریکه در بخش اول ذکر گرد ید در یک انتخابا ت، اصلی ترین نقش را احزاب بازی می کنند. ولی در کشور ما احزاب بزرگ وجود ندارد بلکه تنظیمهای بزرگ وجود دارند تنظیم وحزب دوچیز متفاوت است.تنظیم مانند قطعات عسکری ا ند وحزب که مفاهیم وملازمه های جامع خود را در نظر وعمل تعریف کند، درافغانستان وجود خارجی ندارد.
در غیاب احزاب، پوپولسیت ها خود نمایی می کنند وتحت نام ایدیا لوژی ویا اسلام مردم را تحت تاثیر خویش قرار میدهند . در کشور ما به خاطر نبود احزاب سراسری، اکثراً پوپولیست ها میدان را در گرو خود دارند. «انتخابات پرشگاه سیاسیون برای رسیدن به دستگاه د یوانی نیست اینجا خواست توده آدمیان برای درمان ناراستی هاست» . در مقابل اگر احزاب باشند مرد م به فرد معرفی شده ی حزب و برنامه شان رای می دهد که مجبورند آن برنامه ها را اجرا کنند تا در دوره های بعدی باز هم سر قد رت باشند در این صورت است که احزاب می آیند و می روند ، نه افراد. پس فضای انتخا با تی در کشور ما همیشه پوپولیستی بوده است نه سیاسی. و با تحریک کردن حساس ترین نقاط ما نند احساسات قومی،مذهبی و عوام پسندانه مردم را فریب می دهد. هرچند که در برخی موارد نامزدهایی از سوی احزاب نیز معرفی شدند، ولی نامزدانِ احزاب هیچگاه ازآدرس حزبِ خود داخل معرکه انتخابات نشدهاند. این امر باعث کردیده تا کاندیدان با آجندای شخصی، به سوی مردم بروند و بخت آزمایی کنند. اگر به انتخا ب شده گان کشور مان دقیق شویم اکثر شان مداحان سیاسی هستند، یعنی این که به نتیجه و آخر کار می نگرد و درفکر پیروی از اصول وارزشهای جامعه نیستند. به همین لحاظ گفته اند که «انتخابات مکا ن شعبده بازی دیوان سالاران نیست» . این مداحان سیا سی یعنی انتخاب شونده گان، اصول وارزشها را به شکلی ترتیب میدهند که مناسب سود و منفعت خود شان باشد. و این افراد خود به خود باعث تضعیف نورم ها وارزشها در جامعه می شوند که درد نا ک ترین خصوصیت آن این است « اگر من برنده نشوم دیگران را خو در خون خواهم شا ند ».« به من چه که وطن« در» میگیرد ویا مردم» این جاست که « منا فع ملی » جای خویش را به « منا فع شخصی» می دهد، و به خا طرتامین منافع اقلیت جنایتکار، وجدان ، ایما ن ، صداقت و درست کا ری در مقابل چشم اکثریت پایمال می شود.در سوی دیگر، ما انتخا ب کننده گان را داریم. در خارج از شهر کا بل، با پد یده یی به نام " با نک رای " مواجه هستیم که این با نکها، « انتخاب کننده گان » هستند.درین قسمت باید متذکر گرد یدکه این با نکها مربوط دو قوم ازبک وهزاره هست واقوام دیگر بخصوص دو قوم بزرگ پشتون وتاجیک « بفضل خداوند بزرگ» ازین با نک بی بهره هستند. به عبا ره دیگر نه تاجیک رهبر فراگیر دارد ونه پشتون . هر قد ر ما از شهرهای کلان مانند کابل، که مردم آن از آگاهی سیاسی - اجتماعی بالاتری برخور دار هستند، به طرف شهر های کوچک و روستاها نزد یک می شویم با همین پد یده درگیر هستیم که از نظر آگاهی سیاسی و اجتماعی در پایین ترین سطح هستند واز جانب دیگر آزادی شان از جا نب جنگسالاران سلب گردیده است. ا ز د یگاه جامعه شناسی مهم ترین خصوصیات این عوام بی شکل بودن آن هاست. پس انتخابا ت در منطقه ی ما بی شکل است. یعنی این که بخش بزرگی از انتخاب کننده گان شهری مثل کا بل چون از آگاهی نسبی سیاسی برخوردارند، انتخابات آن جامعه سیاسی است، در مقابل اطراف، که انتخاب کننده گان را توده ها شکل می دهند، انتخابا ت منطقه ی ما بی شکل است، چون انتخابات در اطراف در حد قومندانان وجنکسالاران خلاصه می شود. پس، انتخابات که یک فرایند سیاسی است و جا به جا یی قدرت را در پی دارد، و رای مردم باید سیاسی باشد، این فرایند در منطقه ی ما در حد همان رای داد ن به جنگسالاران ، نزول پیدا می کند.انتخاب شونده گان، به خاطر نداشتن سواد سیاسی و سواد اقتصادی و در غیا ب احزاب, نه باسیاستمدارن بلکه با سیاست بازان روبر هستند. سیاست باز هاهمین زورمندان هستند که در قرآن و قانون به تعقیب منافع شخصی خود هستند.
به همین د لیل «کشوری که گروه های هدفمند سیاسی ندارد انتخابات هر روز بیشتر به پستی می گراید» .نمونه ی آن را در همه ی انتخابات منطقه ی ما می توا ن د ید که مثلن مد ت باقی مانده به انتخابات, رقابت یک کاندید تبدیل به اتحاد می شود و با کا ند یدای رقیب یک شبه دست به ائتلاف می زند و مردم را به عقب خودشان می کشند. این ها به معنای دقیق کلمه استفاده جوها وچپاولگران هستند که تغییر روش و عقاید سیا سی شان متناسب با موقعیت، بنابر منافع شخصی یا گروهی؛ صورت میگیرد نه بر مبنای منافع ملی وکشوری. به عنوان مثال آن چه که در ذهن و افکارعمومی از آمران و نماینده گان پارلمان و شورای ولایتی جای گرفته این که آن ها به شکل عامیا نه اش« فقط خوردن ، چور کردن ، با اطقال معصوم زنا کردن ، فرهنگ بچه با زی را رونق دادن و درفکر پر کردن جیب خودشان بودن و بلند منزل ها آباد کردن... ». حالا نکه اینها " مارمولکها ، پشمینه ها، پلنگینها وبویگنه ها"، به منا بع قدرت و فرصت ها دسترسی دارند چرا استفاده نکنند! . در اصل قربا نیان این فساد فقط وفقط مردم بی چاره وتحصیلکردګان بیواسطه هستند . قابل یا دها نی است که درهر قوم و قبیله ، افراد فا سد وماجراجوی وجود دارند که خوشبختانه خود بخود هرروز از صحنه سیاسی کشور نفرین میشوند.افغانستان کشوری است که هرگز با خطوط فکری مریض، ناد یده گرفتن ومحود یگران به ثبا ت وقوام نخواهد رسید. تاریخ کشورمان مبین این امر است که در صحنه یکتا زیها همه با زنده ا ند وهیج برنده ای در آن وجود نخواهد داشت.
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ د ﻟﺴﺮدي ﻛﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ د ﻟﻴﻞ وﻗـﺎ ﻳﻊ قبلی اﻳﺠﺎد ﺷﺪه اﺳﺖ، ﭼﺮا ﺑﺎ ﻳﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎ ن ﺑﻪ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ درﻳﭽـﻪ ﺑـﻪ ﺳﻤﺖ دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ و ﺑﺎ ﺷﺮﻛﺖ در اﻧﺘﺨﺎ ﺑﺎ ت اﻣﻴﺪوار ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺎﺷﻴﻢ؟ اﻳﻨﻜﻪ آﻳﺎ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت در کشور ﻳﻚ ﺷﻴﻮه و ﺳﺎ زوﻛﺎر ﺟﺎﻣﻊ اﺳﺖ؟ کس ﻧﻤـﻲ ﺗﻮا ﻧد جواب ﻣﺜﺒﺘﻲ در اﻳﻦ ﺑﺎره ﺑﺪﻫد و ﻟﺬا اﻳﻦ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻴﻢ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎ ت ﻣـﺎ ﺑـﻪ ﻣﺜﺎ ﺑـﻪ مشکل کشای تمام ناساما نی هاست اﻳﻦ ﻃﻮر ﻧﻴﺴﺖ. اﻣﺎ ﻳﻚ قدم مثبت د ﻳﮕـﺮيست ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﻲ ﺗﻮان ا ز آن ﮔﺬﺷﺖ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎل اﻧﺘﺨﺎ ﺑﺎ ت د ر افغانستان ﻫﺮ پنج ﺳﺎل ﻳـﻚ ﺑـﺎ ر ﻳﻚ ﻧﻘﻄﻪ ﻋﻄﻔﻲ ﺑﺮاي ﺑﺮوز ﺗﺤﻮﻻت اﺳﺖ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺧﻮد ﻧﺸﺎن ﺑﺪﻫﺪ که ﺑﺎ ﺗﻤـﺎم ﻛـﻢ و ﻛﺎﺳﺘﻲﻫﺎ ﻳﺶ و از د رون ﻫﻤﻴﻦ ﺧﻮد ﻧﺸﺎن دادن اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑﺮﺧـﻲ ﻣﺴـﺎ ﻳﻞ را ﺧﻴﻠـﻲ ﻫـﺎ ﻣﺘﻮﺟـﻪ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و ﺧﻮد را ﺑﺎ واﻗﻌﻴﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﻧﺎﻣﺰدﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﺎﻳﻨـﺪه ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﻗﺪرت، ﺳﻌﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﺧﻮد را ﺑﺎ ﻣﺤﻴﻂ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻛﻨﻨﺪ. همچنان لازم است که ما رییل فکر کنیم ونه اید یال،به این خاطر نباید توقع د اشت ﻛـﻪ این اﻧﺘﺨﺎ ﺑـﺎ ت ﺻﺪ فیصد شفا ف ﺑﺎﺷﺪ، ونه ان چنان با تقلب که مشروعیت آن زیر سوال برود. از ﻃﺮﻓﻲ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺮدم اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﻨﺪ وﻗـﺖ و زﻣﺎن ﭼﻨﺪاﻧﻲ را از ﻣﺮدم ﻧﻤﻲ ﮔﻴﺮد اما شاید ﺷﺮﻛﺖ در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﻳﻚ ﻛﺎر بی خطرهم نباشد . ولی ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﺗﺒﻌـ ﺎت ﻣﺜﺒـﺖ آن ﺗﻮﺟـﻪ داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ.در غیر آن برای همیش در گرو پشمینه، پلنگینه وبوی گینه خواهیم بود . این کار ساده نیست این یک د ین وطنی سترگ است بقول نیچه «آنکه میخواهد روزی پرید ن آموزد، نخست میبا ید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمیکنند».در این فرصت جوانان و زنان به عنوان نیروی موثرتری باید با تشیکل میتینگ ها وګرد هما یی ها در برابراذ هان استبد اد زده ی جنکسالاران وطالبان ایستاده گی کنند. این کار در تمام شهرها باید صورت گیرد.
ادامه دارد...