تنش اخیر افغانستان و امریکا؛ خواسته های عربستان سعودي و پاکستان چیست؟

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

نویسنده: نظرمحمد مطمئن
طراحان اصلی هجوم بر افغانستان و عراق رییس جمهور آن وقت امریکا جورج دبلیو بوش، دیک چینی معاون رییس، رمز فیلد وزیردفاع، مشاور و دوست نزدیک بوش زلمی خلیلزاد، وزیر خارجه میرمن رایس، جان بولتن نمایندۀ امریکا در سازمان ملل و ویتس ولف معاون وزیر دفاع آن کشور بودند.

هفت مقام نامبرده امریکایی که به عنوان عاملین اصلی هجوم بر افغانستان و عراق، زجر، شکنجه و کشتار مردم بیگناه شناخته شده اند، از اعضای اصلی حزب جمهوری خواه امریکا اند.

در دوران ریاست جمهوری کلنتن دموکرات اقتصاد امریکا پیشرفت بی سابقه یی داشت؛ چنانکه در این دوران امریکا بابرخورداری از اقتصاد شگوفا، داشتن ارتش آموزش دیده و مجهز به پیشرفته ترین اسلحه، به اندازه یی برتری یافت که هیچ قدرت دیگری نمی توانست با آن همچشمی نماید.

رهبران دموکرات امریکا همیشه به شگوفایی اقتصادی امریکا و پیشرفت های درونی این کشور توجه داشته اند، اما رهبران جمهوری خواه این کشور برعکس، هر از گاهی بر جنگ و استفاده از مشت آهنین تاکید ورزیده اند.
جنگ نخستین عراق که زیر نام دفاع از کویت به راه انداخته شد، در زمان پدر جورج بوش صورت گرفت؛ هنگامی که دموکراتان باردیگر به اریکۀ قدرت تکیه زدند، تا اندازۀ زیادی از مداخلات خارجی امریکا کاست؛ چنانکه کلنتن هیچگاه برای حمله به افغانستان مصصم نبود، تنها چند فروند راکت را بر ولایت خوست شلیک کرد.

هنگامی جورج دبيلو بوش به قدرت رسید، سیاست پدرش را احیا و دنبال نمود؛ نخست بر افغانستان سپس بر عراق هجوم برد.

جنگ عراق و افغانستان برای امریکایان هزینۀ هنگفتی در بر داشت؛ پایه های اقتصادی این کشور سست گردید، اتوریتۀ ارتش آن به سطح جهانی مصدوم شد؛ فورمول های اسلحۀ پیشرفتۀ آن به دست چین، ایران و روسیه افتاد و نیز زیرنام دموکراسی، رفتار های خشونت بار، فاجعه بار و استعماری امریکایان برای همه نمایان و وجهۀ جهانی امریکا را در انظار جهانیان مخدوش ساخت.

مردم عام در مجالس و نشست های ذات البینی در امریکا ابراز می دارند که دوران حکومت بوش به اندازه یی سیاه و منفور بود که امریکایان از ناگزیری آرای شان به صندوق اوبامای سیاه پوست ریختند، تا با این کار، ناکارآمدی های دوران بوش را جبران نمایند؛ پدر اوباما، فردی مهاجر و مسلمان، خودش در پوهنتونی استاد و از چهره های شناخته شده در سیاست امریکا بود.  

سي. آی. اې بر جنگ اصرار دارد؛ آنها خواستار امضای پیمان امنیتی و حضور شماری از نیروهای امریکایی در منطقه هستند. جنرالان امریکایی هم بر جنگ پافشاری دارند؛ اخیرا جنرالان نظامی متعلق به جمهوری خواهان اظهار داشته اند که نیروهای امریکایی باید در افغانستان دارای پایگاه هایی باشند.
مايک کرستال هم در اظهارات اخیرش خواستار دوام حضور نیروهای امریکایی در افغانستان گردیده است.

زمانی که نامبرده به عنوان قوماندان عمومی نیروهای خارجی ایفای وظیفه می کرد نیز، بر جنگ اصرار ورزیده و از اوباما خواستار فرستادن نیروهای بیشتر به افغانستان گردیده بود؛ این امر، مایۀ برآشفته گی دموکراتان گردید که در نهایت اوباما مجبور شد، نامبرده را کنار بزند.

در هفته های اخیر، مقام های بلندپایۀ جمهوری خواهان به صورت متداوم در اظهارنظرهای شان پیرامون افغانستان خواستار امضای پیمان دفاعی واشنگتن – کابل و حضور دوامدار نیروهای امریکایی در این کشور گردیده اند. از سوی دیگر، مقام های مربوط حزب دموکرات تلاش می ورزند، تا جنگ افغانستان ختم و تمام نیروهای مستقر امریکایی از این کشور برگردند.

جوبایدن معاون رییس جمهور اوباما نیز در هفتۀ ګذشته اظهار داشت که سربازان امریکایی باید از افغانستان فراخوانده شوند؛ در حقیقت چنین اظهار نظر بلندترین مقام امریکایی، جنرالان نظامی و مقام های سی. آی. ای امریکا را سراسیمه ساخته است.

اوباما در جریان انتخابات گذشته به مردم امریکا وعده سپرده بود که جنگ عراق را پایان می بخشد و همه سربازان را از افغانستان فرامی خواند؛ نامبرده این گفته هایش را در دسمبر سال گذشته باردیگر تکرار کرد.
در 5 جنوری 2014، رییس جمهور کرزی 11 نامزد ریاست جمهوری را به نان چاشت دعوت نموده بود؛ آقای عبدالله عبدالله در جریان این ضیافت آشکارا از کرزی خواسته بود: این مسوولیت شماست که پیمان امنیتی را با امریکا امضاء نمایید؛ همچنان داکتر اشرف غنی احمدزی گفته بود که امضای این پیمان به نفع مردم و کشور ماست؛ بنابراین، بهتر است که امضاء شود؛ استاد سیاف به منافع و ضرورت های این پیمان اشاره داشته بود.
رییس جمهور کرزی در مجلسی که 11 کاندید و معاونان آنان حضور داشت، در این مورد ابراز داشت: آنچه را که داکتر عبدالله عبدالله آشکارا بیان داشت، داکتر اشرف غنی ناتمام گفت و استاد سیاف در لفافه ابراز داشت؛ تا زمانی که اطمینان حاصل نکرده ام، پیمان امنیتی را با امریکا امضاء نمی کنم.

آقای کرزی زمانی اشتباه بزرگی را مرتکب شد که بعد از لویه جرگۀ مشورتی و همزمان با آغاز تنش در قبال امضای پیمان امنیتی با امریکایان، به ایران سفر کرد؛ و پیرامون موافقتنامۀ استراتیژیک میان افغانستان و ایران با جانب ایران بحث و مذاکره کرد.

این عملکرد آقای کرزی کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی و امارات را ناراحت و آزرده خاطر ساخت؛ آنها فکر کردند که حرکت با آقای کرزی در یک مسیر شاید مشکل آفرین گردد.

از سوی دیگر، روابط امریکا و سعودی در قبال مسایل سوریه نیز به تیره گی گراییده است. همچنان نزدیکی امریکا به ایران نیز سعودی را آشفته ساخته، اما روابط سعودی و پاکستان بازهم در حد شگوفا قرار دارد.
گفته می شود که سفر اخیر وزیرخارجۀ عربستان به پاکستان سفری بسیار مهم و با ارزش بود.

روابط طالبان با سعودی طی دوازده سال گذشته در نابسامانی قرار داشت؛ در اواخر دورۀ حکومت طالبان روابط سعودی با طالبان زمانی تیره گردید که ترکی الفیصل وزیرخارجۀ آن وقت سعودی با سخنان توهین آمیز طالبان در قندهار مواجه شد؛ توهین به این معنا نه که طالبان قصدا و عمدا به توهین وی پرداخته باشند؛ بلکه رهبران طالبان در قبال اسامه پیشنهاد وی را نپذیرفتند؛ بناء ترکی الفیصل دلسرد شد و با سخنان قهرآمیز ملامحمد عمر مواجه شد.
اکنون که روابط سعودی و امریکا به تیره گی گراییده است، روابط واشنگتن و تهران روبه بهبود است؛ همچنان پاکستان نیز نمی تواند همانند گذشته سیاست دوگانه را تعقیب و در ظاهر با امریکا و در باطن منافع این کشور را صدمه بزند؛ این عواملی است که وزیر خارجۀ عربستان را رهسپار اسلام آباد ساخت.

ممکن وزیر خارجۀ عربستان طی این ملاقات از پاکستان تقاضا کرده باشد، پیام دوستی سعودی را به طالبان برساند و روابط این کشور را با آنها برقرار سازد؛ زیرا عربستان افزون بر اینکه در مصر با اخوان المسلمین همچشمی دارد؛ با اهل تشیع نیز مشکلات دارد؛ چنانکه بازیگران اصلی در سرنگونی حکومت اخوانی ها در مصر سعودی ها و اماراتی ها بودند.

طالبان هم این را به خوبی درک کرده اند که پیام دوستی سعودی ها از ناگزیری است؛ زمانی که روابط آنها با امریکا بهبود یابد، باردیگر طالبان را فراموش کرده و به خاطر تأمین منافع امریکا گام برمی دارد.
چنین به نظر می رسد که سعودی هم می خواهد عملا در بازی های افغانستان اشتراک ورزند؛ در حال حاضر، سعودی ناگزیر اند تا به حمایت مخفیانۀ طالبان بپردازند و به صورت مخفیانه با تاسیس پایگاه های دایمی امریکا به مخالفت برخیزد؛ راهکاری که پاکستان نیز مخفیانه به آن توسل جسته است.

پاکستان نیز آقای کرزی را تشویق خواهد کرد تا از دوستی ایران و اهل تشیع دست بردارد و در عوض، روابطش را با سعودی و امارات استوارتر سازد.

راهکارهای امریکا نیز در افغانستان هر ازگاهی با ناکامی مواجه شده است؛ زیرا که در سیاست های شان در قبال افغانستان به درستی نمی اندیشند.

امریکا در دوران جهاد به خاطر تعیین طرح های سیاسی اش نخست با رهبران جهاد در اسلام آباد مذاکره و مشاوره می کرد؛ دیدگاه های آنها را استماع سپس با علمای دینی، روشنفکران، افغان های مهاجر مقیم کمپ های پاکستانی و با قوماندانان جهادی در داخل افغانستان نیز بحث و گفتگو می کرد. بنابراین، نظریات و دیدگاه ها را پیرامون سیاست هایش در قبال افغانستان جمع آوری و در پرتو آن، به طرح سیاست ها و فیصله هایش پیرامون افغانستان می پرداخت.

در حال حاضر، امریکا بدون اینکه به دیدگاه افغان ها، علمای دینی، روشنفکران وقعی بگذارد، تنها مبنی بر دیدگاه  چند تن افغان غربگرا به پایه ریزی سیاست هایش در قبال این کشور می پردازد؛ از همین رو است که هر راهکارش محکوم به شکست است.

در ۲۲جنوري ۲۰۱۴، جنرالان ارتش امریکا از رییس جمهور اوباما تقاضا کرده اند، تا 10 ده هزار سرباز امریکایی در افغانستان بمانند؛ و تا پایان دورۀ ریاست جمهوری اش به صورت تدریجی همه سربازان را از افغانستان خارج نماید؛ در حالی که قبلا نظامیان خواستار حضور ده سالۀ نیروها در افغانستان شده بودند؛ همچنان جنرالان امریکایی به اوباما مشوره داده اند، اگر از ده هزار سرباز کمتر در افغانستان باقی بماند، بهتر آنست که همه سربازان فراخوانده شود.

اوباما، جوبایدن، جان کيري، چیگ هیگل این چهار مقام بلندپایۀ امریکا هیچ یک طرفدار ماندن سربازان امريکایی در افغانستان نیستند؛ این چهار تن، در مجلس سنا سناتوران و هر چهار تن از اعضای کمیتۀ روابط خارجی و از اعضای با صلاحیت این مجلس بودند.
این چهار تن، در زمان حمله بر عراق، مخالف این جنگ بودند؛ این چهار تن از افرادی اند که اسراییل با ایشان میانۀ خوبی ندارد؛ همچنان کرزی و آی. ایس. آی هم از آنها خوش نیستند.

اکنون که این چهار تن سکاندار قدرت امریکا هستند، گفته می شود که آنها می خواهند جنگ افغانستان پایان یابد.
در ۲۰۰۹ خانم کلینتن پیامی از واشنگتن به آقای کرزی سپرد که در آن گفته شده بود، امریکا دیگر نمی خواهد آقای قسیم فهیم به عنوان معاون رییس جمهور و همچنان آقای دوستم در درون ساختار تشکیلاتی دولت صاحب قدرت و اقتداری باشند.

هنگامی که در انتخابات ۲۰۰۹ آقای کرزی برنده اعلان شد و معاون اول وی نیز آقای فهیم بود؛ پیام دیگری از سوی اوباما به کرزی مواصلت ورزید که در آن گفته شده بود، در دورۀ ریاست جمهوری من، آقای فهیم و دوستم نمی توانند به امریکا سفر نمایند و هیچگاهی به آنها ویزۀ امریکا داده نخواهد شد.

از همین رو بود که سال های قبل آقای فهیم به خاطر تداوی بیماری قلبی اش به جرمنی رفت که برخی رسانه ها شایعۀ مرگش را نیز به نشر رساندند؛ گمان می رود که شایعۀ مرگ او را نیز برخی رسانه های ویژه بنا بر اساس برنامه های از قبل سنجیده شده، به نشر سپرده بودند.

برخی گزارش حاکی از آنست که در حال حاضر نیز آقای فهیم به خاطر مشکلات صحی اش به جرمنی رفته است. گفته می شود که آقای کرزی و فهیم هر دو تصمیم گرفته اند، تا در آینده بازهم سکان قدرت را در دست داشته باشند.

آقای کرزی و تیم وی از این خرسند اند که برندۀ انتخابات آیندۀ امریکا جمهوری خواهان اند که حامی تیم آنهاست. هرچند خانم کلنتن به خاطر انتخابات آینده آماده گی های اش را تدارک دیده، اما شانس پیروزی اش کم است؛ زیرا دموکرات ها دو دوره ریاست جمهوری را عهده دار بودند؛ بنابراین، دورۀ سومی دشوار به نظر می رسد؛ اما اگر بازهم دموکراتان پیروز انتخابات شوند، معلوم است که تداوم قدرت دموکرات ها در کاخ سفید، به نفع آقای کرزی و تیم وی نیست؛ ولی اگر جمهوری خواهان پیروز انتخابات شناخته شوند؛ پس این شانس طلایی برای کرزی و تیم وی خواهد بود.

آقای کرزی خواستار آنست که شرایط وی پذیرفته شود، تا پیمان امنیتی را امضاء نماید؛ آنچه معلوم است شرط عمدۀ وی آنست که قیوم کرزی برادر وی در انتخابات آینده رییس جمهور اعلان شود.
در تاریخ ۲۲ جنوري ۲۰۱۴  برخی رسانه های گزارش کرده بودند که احتمال می رود پنج کاندید به نفع آقای قیوم کرزی از کاندیداتوری خود بگذرند؛ گفته می شود که در جمع آنها وزیرخارجۀ سابق آقای زلمی رسول نیز خواهد بود.

گمان می رود که جمهوری خواهان به این امر رضایت دارند، تا خانوادۀ کرزی در قدرت باقی بماند، اما دموکرات های مخالف این امر هستند. آقای کرزی هم در دوران دوازده سال گذشته تجارب سیاسی قابل ملاحظه یی به دست آورده؛ در کنارش بازیگر پرتوان سیاسی و نظامی آقای فهیم هم حضور دارد؛ بنابراین حتی الوسع کوشش خواهد کرد در قدرت بماند؛ گفته می شود، که آقای فهیم نیز موافق است که با آقای قیوم کرزی در یک مسیر حرکت کند.
اگر سعودی و پاکستان به توافقاتی دست یابند و با طالبان روابط این کشورها بهبود یابد؛ همچنان دموکرات ها نیز زیر فشار سی. آی. ای نرود؛ در این صورت امکان دارد نظام موجود سرنگون و با شراکت همه طرف های درگیر یک حکومت جدید به میان آید.