محمد عالم افتخار
با عرض سلام و سپاس خدمت همه عزیزان؛ به ویژه آنان که به مناسبت عید فطر و مقالات و مباحث اخیر اینجانب به روی انترنیت؛ پیام ها و ملاحظات و مهربانی های خود را برای بنده ابراز داشته اند.
از همین سلسله امروز پیام خیلی های وزینی را در پیشگاه شما میگذارم. چنانکه مشاهده میفرمائید؛ این پیام مؤکدا "یاد داشت خصوصی" است و به همین خاطر شاید فصاحت و بلاغت در حد مطالبی که برای نشر آماده میشود؛ در آن مدنظر نبوده است؛ به هرحال کمینه آنرا سزاوار تقدیم داشتن به حضور شما عزیزان و کافه مردمان نجیب افغانستان دانسته از فرستنده محترم که شخصیت فرهنگی ارجمند و خوش نام و با سابقه طولانی اند؛ تمنا کردم تا چنین اجازه ای را به من لطف کنند که مهربانی کردند.
این کمترین در آینده حرف و حدیثی درین رابطه و سایر پیام ها و فرمایشات که قسماً به شدت ضد و نقیض هم میباشند؛ خواهم داشت ولی امروز نمیخواهم هیچ اما و اگری افزود کنم . البته به مراتب شادمان میشوم که عزیزان صاحب نظر و اندیشه درباره نقد و تبصره بفرمایند و یا از برداشت و استنتاج خویش من و نگارنده این یاد داشت تاریخی را مطلع فرمایند:
*********
یادداشت خصوصی
دانشمند محترم،
جناب عالم افتخار،
برای من جای بسی افتخار است که به ایمل من پاسخ دادید. از لطف و محبت بی پایان شما یک جهان ابراز سپاس تقدیم می نمایم.
خدمت شما به طور کوتاه به عرض می رسانم که من اکثرن مطالب، مضامین و مقالات دینی و مذهبی که به اصطلاح توسط ملاها و علمای دینی تهیه و در رسانه های همه ګانی به نشر می رسند، نه می خوانم. اما، اخیرن نه می دانم، چه چیز باعث گردید، تا در تارنمای وزین "آریایی" چند مطلب علمی دینی و همچنان سیاسی که از جانب شما به نشر رسیده است، توجه ام را جلب نمود. البته می خواهم یاد آوری نمایم، در گذشته ها - و حالا هم- برخی اوقات که به اصطلاح مطالب دینی ملاها وعلماء را از نظرم گدشتانده ام، به نظر من مزخرفات بیش نبوده اند و حالا هم که می نویسند، همان است که در گذشته ها مرتکب خوانش آنها گردیده ام.
مطالب شما که در تارنمای "آریایی" به نشر رسیده کاملن متفاوت از ملاها و علمای دینی است و شما قراآت درست و تفسیر صحیح از دین به مردم ارایه فرموده اید. این کار شما از نظر من بی حد و بی نهایت قابل تمجید و ستایش است. اما افسوس، که هم ملاها و هم علمای دینی ما سواد دینی ندارند و هم مردم عوام و امی ما از دین و مذهب خویش یک در صد هم آگاه نیستند. و همین مساله، زمینه استبداد دینی و مذهبی را در جامعه فراهم ساخته است.
دانشمند محترم،
کاری را که شما آغاز نموده اید، از دیدگاه من بسیار دشوار و اما، خدمت بزرگی است که تا به حال کسی برای مردم بیچاره و مظلوم افغانستان در گذشته ها انجام نداده و گویا رسالت این کار عظیم در این مرحله از تاریخ به دوش شما گذاشته شده است. من باور کامل دارم، که شما از عهده این کار عظیم و خطیر به خوبی بدر آمده می توانید. طوری که شما به خوبی آگاهی دارید، جناب شفیع عیار – متاسفانه من هم آنها را مثل شما نه می شناسم - هم از طریق رسانه های تصویری خدمات بزرگ دینی را به منظور نجات از استبداد دینی انجام می دهد.
مردم ستمدیده افغانستان در طول تاریخ استبدادهای گوناگونی را متحمل گردیده اند که شدیدترین آنها استبداد دینی بوده است. یعنی مردم بدون آگاهی از دین، بدترین استبداد دینی را به خاطر مقدس بودن دین پذیرفته است و هنوز هم می پذیرند.
به باور من در شرایط کنونی، نجات مردم ما از استبداد دینی و مذهبی به شخصیت های دانشمند، منور، متفکر، شجاع، با شهامت، دلیر و فداکار مانند جناب عالم افتخار و جناب شفیع عیار و دیگران نیاز دارد. و شما –هر دو- از عهده این کار عظیم و دشوار به خوبی به در آمده می توانید و شما هر دو افتخار این را دارید که از جمله پیشگامان و پیشتازان این امر مهم در تاریخ شمرده می شوید.
نوشته دیگر شما زیر عنوان"اگر که جناب فرید مزدک، دکتورین دارد؟" را نیز خواندم. در بخشی از این مطلب خطاب به جناب مزدک آمده است: "شما منحیث شخص با صلاحیت بعد از نجیب الله شخصآ چه اقدامات جلوگیری کننده و پیشگیرنده در جلوگیری از فاجعه ثور دوم روی دست داشتید و انجام دادید. در صورتیکه به گفته خود شما، مخالف سیاست مصالحه ملی منحیث یک مشی مفید و یگانه راه نجات هم نبودید؟..."
دانشمند محترم،
سوال شما از جناب مزدک واقعن به جا و بی نهایت عالی است. همه ما و شما و مردم افغانستان شاهدان عینی هستیم، متاسفانه، تمام تدابیر و تلاشهای جناب مزدک در حقیقت به سود سقوط حاکمیت و یا به عبارت دیگر بر علیه حاکمیتی بود که خودش در آن نقش و رول مرکزی و محوری داشت. و این خیانتی بود که هم بر علیه خودش و هم به ضرر خودش و هم یک جنایت تاریخی بود در جهت فروپاشی یک دولت مرکزی و سراسری در افغانستان که در نتیجه آن دولت خون و خیانت به اصطلاح مجاهدین جانشین آن گردد. این تدابیر و تلاشهای نا سنجیده جناب مزدک و رفقایش بود که سرنوشت یک دولت، سرنوشت یک حزب و سرنوشت یک ملت را با خون و خیانت رقم زد و اینک در کنج عزلت و فراموشی با معاش سوسیال امرار حیات می نمایند.
با ذکر مطالب بالا، فقط می خواستم خدمت جناب شما به عرض به رسانم که مطالب دینی و سیاسی شما بی نهایت ارزشمند است و من تلاش می نمایم تا بعد از این یکی از خوانندگان مطالب دینی و سیاسی و غیره شما باشم.
من گپ های زیادی برای گفتن با شما دارم، اگر وقت گرانبهای شما را ضایع نمی سازم، در آینده می توانیم روی آن صحبت نماییم. باز هم کوتاه خدمت شما به عرض می رسانم که من خودم لازم نمی بینم که کسی به دین ستیزی و یا تبلیغ بی دینی بپردازد. در حال حاضر وقت آن نیست که تلاش های در این زمینه صورت گیرد. در مرحله کنونی جامعه ما، دین را باید از چنګال خونین و بی رحم و بی عاطفه ملاها و علمای جاهل و مزدور و اجیر و جاسوس و عقده مند و غیره و غیره باید نجات داد.
این بود عرایض من که خدمت جناب شما با اختصار به عرض رسید. در اخیر تمنا می نمایم به بزرگواری خویش بنده را ببخشید، اگر وقت گرانبها و ارزشمند شما را تلف نموده باشم.
با عرض ادب
ع. خ
دوازدهم اگست، 2013
ایالت مریلند، ایالات متحده امریکا