افغانستان؛ آمادهِ "تجدد و رونسانس" است نه مهیای "برگشت طالبان"

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 محمد عالم افتخار

به روال تفاوت هایی که کمینه در امر ارائه مطالب خدمت عزیزان مد نظر گرفته ام؛ لطفاً به این ویدیوی کوتاه دقت فرمائید:
http://www.youtube.com/watch?v=l3judp3GuUY&feature=player_detailpage
بنده؛ قبل ازهمه از حضور مبارک خواننده گان محترم جداً معذرت میخواهم؛ ولی مسئاله مبرمتر و اساسی تر از آن میباشد؛ که به دلایل نازیبایی و ناخوش آیندی... بتوان از کنارش رد شد.


خواننده گان کتاب ها و مقالات من؛ مستشعرند که نه تنها در آنها از محمد پیامبر اسلام؛ به برترین سطوح تجلیل و تکریم میگردد؛ بلکه خوشبختانه این بنده خدا تا کنون تنها و نخستین کسی در میان حدود یک و نیم میلیارد نفوس جهان اسلام و هرقدر مشتاق و مدافع "کیان اسلام!" که دارد؛ میباشم که در قبال توطئه "محاکمه قرآن و محمد" منجمله توسط کشیش تیری جونز فلوریدایی علناً و مکرراً ابراز آماده گی نموده ام که در یک محکمهِ صالحهِ جهانی؛ از قرآن و محمد دفاع کنم!

http://www.vatandar.at/eftkhar45.html
بدینگونه؛ حتی خود ابلیس هم نمیتواند؛ منظور و غایهِ من از انتخاب این ویدیو و بحث پیرامون مندرجات آنرا؛ آسیب رساندن به حرمت مقام محمد پیامبر اسلام؛ جا بزند. من حسب ضرورتی قطعاً اجتناب ناپذیر و بر علاوه شدیداً سودمند؛ متن ویدیو را نیز اینجا مکملاً پیاده نموده و بعد آن را از چند استقامت به بحث میگیرم:
(( یک کتاب حدیث هست. به علما معلوم است : سنن دار قطبی. نامیش چیست؟ سنن دار قطبی صاحب! پیش مولوی صاحب ها هست این کتاب حدیث. او مبارک (دار قطبی صاحب!) نقل می کند:
 جناب رسول الله صلی الله علیه و سلم به یک جایی بَول کرد. یک کسی اُم ایمن نام داشت. رسول خدا که دو باره می آید ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ اُم ایمن برآمد، پالید که جناب رسول الله به کجا بَول کرده ـ "سبحان الله!" بگوئید برادران عزیز!ـ بالاخره از بُویش؛ بُوی عطر بَول رسول الله علیه السلام. عطر جناب رسول خدا را بُوی کرد و نوش جان کرد. دو باره آمد گفت: یا رسول الله!
(رسول الله) گفت: کجا بودی؟
(اُم ایمن) گفت: که بَول معطر شما را نوش جان کردم. ببنین! حدیث مستندی که سنن دار قطبی روایت میکند.
جناب رسول الله صلی الله علیه و سلم مهربانی کردند که :
ـ خوب دیگه؛ کسی که به شکم او عطر ما بِخُورد، بَول ما برود؛ شکم او هرگز گرسنه نمیگردد. شکم آن ابن ایمن دیگر هیچ گرسنه نشد از برکت بَول مطهر جناب رسول الله صلی الله علیه و سلم.
بَول خوردن گپ ساده نیست برادران! از برکت اخلاق و مهربانی ها و عطوفت ها و عزت ها و شجاعت ها و غیرت ها و دلسوزی ها و تحمل های جناب رسول الله صلی الله علیه و سلم است.))
یکی از مهمترین و مؤثر ترین عناصر که ابوسفیانیان و امویان و سایر جعل کاران و جهل بافان و غُلات مسلمان نما با اسلام و پیامبرش کرده اند؛ آمیختن چاشنی های جادو؛ بر متون و قصه ها و روایات و احادیث و تفاسیر و.. و.. "اسلامی!" است ؛ تا جائیکه این عناصر جادویی؛ قادر است؛ تمامی نظام مغزی و عصبی ی فرد مؤمن را؛ مسموم و مفلوج کند و همه گونه توانایی تفکر و تعقل و تأمل را در وی محو نماید و منجمله موجب گردد تا نجاستی مانند بول و مدفوع آدمی هم؛ چیز قدسی و زیبا و شکیل و خواستنی و پرستیدنی... در نظر آید. لهذا اجازه دهید تا این متن را؛ از عناصر جادویی مورد نظر تخلیه نموده و سپس به خوانش مجدد بگیریم:
 (( یک کتاب حدیث هست. به علما معلوم است : سنن دار قطبی. نامیش چیست؟ سنن دار قطبی! پیش مولوی ها هست این کتاب حدیث. او (دارقطبی!) نقل می کند: محمد پیامبر به یک جایی بَول کرد. یک کسی اُم ایمن نام داشت. پیامبر که دو باره می آید ـ ـ اُم ایمن برآمد، پالید که محمد به کجا بَول کرده ـ ـ بالاخره از بُویش؛ بُوی عطر بَول محمد. عطر محمد را بُوی کرد و نوش جان کرد. دو باره آمد گفت: یا محمد!
(محمد) گفت: کجا بودی؟
(اُم ایمن) گفت: که بَول شما را نوش جان کردم. ببنین! حدیث مستندی که سنن دار قطبی روایت میکند.
محمد پیامبر گفت که :
ـ خوب دیگه؛ کسی که به شکم او عطر ما بِخُورد، بَول ما برود؛ شکم او هرگز گرسنه نمیگردد. شکم آن ابن ایمن دیگر هیچ گرسنه نشد.))
ملاحظه میفرمائید که با تخلیه از چاشنی های جادو؛ متن به سخن آدمیان شباهت پیدا کرد و اینک میتواند همانند سخن بشری درک و فهم گردد.
درینجا؛ بر اینکه محمد؛ جایی در اراضی غالباً ریگزار و بیابانی اطراف یثرب (مدینه) 1400 سال پیش؛ اِدرار میکند و یا به لفظ عامیانه؛ می شاشد؛ مکثی لازم نیست و هم در اینکه (به شرط موجود بودن آن بَول مثلاً در کاسه سنگی) جانوری آنرا می نوشد؛ اعجاب زیاد به خاطری نمیتوان کرد که معمولاً جانوران زیادی مدفوع و بول آدمیان و نیز جانوران دیگرـ و حتی مدفوع و بول خود را ـ میخورند و می آشامند. و اما این روایت از زبان پیامبر که:
«ـ خوب دیگه؛ کسی که به شکم او عطر ما بِخُورد، بَول ما برود؛ شکم او هرگز گرسنه نمیگردد.»
جداً جای مکث و تدقیق و تأمل دارد. چرا که نام این روایت؛ به خاطری "حدیث" است که گویا پیامبر؛ همین سخن را گفته است. حدیث یعنی سخن پیامبر!
از آنجا که بَول (ادرارـ شاش) معمولاً مایع رقیقی است؛ نخستین مسئاله اینجا؛ ربط آن با "هرگز گرسنه" نشدن خورندهِ آن میباشد؛ مگر اینکه بپذیریم یکجایی با مدفوع بوده؛ و لهذا ابن ایمن از چنان ماده سیر انرژی برخوردار شده بوده که برای تمام عمرش کفایت میکرده است.
هرگاه؛ این واقعه را از نادرات حساب نمائیم شاید بتوان از کنارش گذشت ولی اینکه گویا حدیث پیغمبر است و ظاهراً توسط حافظ محمد عمر دار قطبی یکی از بزرگترین علمای اهل سنت و منتقد قرآن دوم اهل تسنن؛ یعنی "صحیح بخاری"؛ نقل و مستند سازی شده است؛ دیگر نمیتواند امری نادر تلقی گردد!
این "حدیث" نیز به آن اکتفا نمیکند؛ که فقط فردی ـ برحسب تصادف نادره ـ از بیرونداد مخرج پیامبر؛ به چنان سعادتی نایل شده است؛ بلکه سخنی عام است و متضمن این حکم که هرکس و همه کس که"به شکم او عطر ما بِخُورد، بَول ما برود؛ شکم او هرگز گرسنه نمیگردد"
روشنتر از آفتاب است که در جامعهء اسلامی زمان پیامبر هم؛ گرسنه گی معضل حاد و فاجعه بار مردمان بود و در جوامع اسلامی پسین تا امروز هم گرسنه گی معضل حاد و فاجعه بار مردمان باقی مانده است. پس اگر؛ این حدیث است و درست است و بول و مدفوع پیامبر دارای چنین اعجازی بوده است؛ چرا از این کیمیا در سیر و معمور ساختن عموم مسلمانان همانند "ابن ایمن" بهره گیری نشده و موارد دیگرِ بول و مدفوع پیامبر؛ یکسره هدر رفته است؟
از این پرسش های کوچک؛ بالاخره به پرسش غول آسای عظیمی میرسیم که اصلاً "حدیث" چیست و با پیامبری که قرآن؛ ارثیهء اوست چه ربط و ضبط و اتکا و اعتباری دارد؟
قبل از پرداختن به پاسخ اصلی بدین سؤال اکبر و اعظم؛ لطفاً حوصله بفرمائید تا حد اقل تصوری پیرامون "حدیث" آنهم صرف در بخش اهل تسنن؛ به هم رسانیم.
***********
((«صحاح سته» عنوان عمومی شش مجموعه بزرگ از کتب حدیث در اهل تسنن است. این کتب در نزد اهل سنت از مؤفق ترین و معتبرترین کتب حدیث می باشد. صحاح سته، یعنی (شش صحیح) که عبارتست از 1- صحیح بخاری؛  2- صحیح مسلم؛  3- سنن ابوداود؛  4- جامع ترمذی؛  5- سنن نسائی؛  6- سنن ابی ماجه.
معرفی مختصری از هریک از اینها:
1ـ صحیح بخاری:  نام دیگر این کتاب «الجامع الصحیح» و معروف به «صحیح بخاری» است. نویسنده ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری محدث معروف قرن سوم هـ ق که اصلا اهل بخارا و متولد سال 193 هـ ق و وفاتش سال 256 هـ ق در یکی از قراء سمرقند است. این اثر، شامل 97 کتاب و 3450 باب می باشد. با حذف احادیث مکرر 2602 حدیث دارد. استخراج این احادیث از 600000 (ششصد هزار) حدیث در طی 16 سال بوده است. البته در کتاب، مطالب و ابواب دیگری از جمله آغاز خلقت، بهشت و دوزخ، پیامبران به ویژه پیامبر اسلام  و تفسیر قرآن هست.
صحیح بخاری، نزد اهل تسنن، اعتبار و اهمیت خاص و ویژه ای دارد. بعضی از علمای اهل تسنن معتقدند که بعد از کتاب خدا(قرآن)، صحیح تر از آن نیست. البته عده ای از همین بزرگان اهل سنت، از جمله حافظ دار قطبی آن را نقد کرده اند.
2 ـ صحیح مسلم:  نام دیگر این کتاب «الجامع الصحیح» که مجموعه احادیث به طریق اهل سنت است. نویسنده ابوالحسن مسلم بن حجاج نیشابوری، متولد 261 هـ ق در نیشابور است. صحیح مسلم، دومین کتاب از «صحاح سته» که با «صحیح بخاری» به «صحیحین» مشهوراست و اهل سنت، بعد از «صحیح بخاری» آنرا معتبر ترین کتب حدیث می دانند. مجموعه احادیث (صحیح مسلم) بین 12000 تا 7000 حدیث، حدوداً نقل شده که اینها به ابواب مرتب، دسته بندی شده است.
3 ـ سنن ابی داود یا سنن ابوداود: یکی دیگر از «صحاح سته» مجموعه احادیث به طریق اهل سنت است. نویسنده، سلیمان بن اشعث معروف به "ابوداود مقانی" متولد سال 202 هـ ق و اهل سیستان است. به گفته وی، 500000 (پانصد هزار) حدیث نبوی نوشته که از میان آنها حدود 4800 (چهار هزار و هشتصد) حدیث را انتخاب و در این کتاب آورده است. این کتاب که در بین اهل تسنن بسیار شهرت و رواج دارد، بعد از تالیف، به نظر "احمد بن حنبل" یکی از چهار امام اهل تسنن که معاصر "ابوداود سجستانی" بود، رسید و مورد تشویق و تحسین قرار گرفت. وفات ابوداود سجستانی که یک ایرانی عرب نژاد است بین سالهای 272 تا 275 هـ ق است.
4  ـ جامع ترمذی:  نام کتاب، «الجامع الصحیح» و معروف به «سنن ترمذی» یکی از «صحاح سته» است. نویسنده آن، ابوعیسی محمد بن عیسی ترمذی، محدث معروف قرن سوم و از شاگردان "بخاری" است که سال 279 هـ ق، از دنیا رفته است.
5  ـ سنن نسائی: مجموعه ای از احادیث نبوی و یکی از کتب «صحاح سته» است. نویسنده آن "ابوعبدالرحمن احمدبن علی شعیب نسائی" از محدثین اهل سنت و اهل نساء از توابع خراسان می باشد. نسائی اول کتاب (سنن) خود را تالیف و بعد احادیث غیرصحیح و ضعیف السند آنرا خلاصه و استخراج کرد و نام «المجتبی» بر آن گذاشت. این کتاب (سنن نسائی) همین «المجتبی» یا «السنن الصغیر» و در اصطلاح اهل حدیث، هر جا حدیثی از کتاب نسائی یکی از صحاح سته نقل کنند مرادشان همین کتاب «المجتبی» است. باید گفت که: «سنن الکبیر» نیر بنام مولفش به «سنن نسائی» معروف است. نسائی سال 303 هـ ق حدود هشتاد سالگی وفات کرد.
6   ـ سنن ابن ماجه:  مجموعه ای از احادیث نبوی و یکی از کتب «صحاح سته» است. نویسنده آن، ابوعبدالله محمد بن یزید بن ماجه قزوینی معروف به "ابن ماجه" از محدثین اهل تسنن، متولد قزوین در قرن سوم هـ ق می باشد. نام اولیه کتاب «السنن» و معروف به «سنن ابن ماجه» که شامل 4000 حدیث است. این کتاب به جهت احادیث ضعیف، ابتدا آنقدر مورد توجه نبود ولی از اواخر قرن 6 م هـ ق جزء «صحاح سته» شد. وفات نویسنده آن 273 هـ ق است.))
با در نظر داشت توصیه های متعدد دوستان عزیزِ فراوان؛ لطف فرموده ادامه مطلب و پرداختن به اصل و اساس آنرا در نوبت بعد؛ دنبال فرمائید؛ ولی پیشاپیش باید به عرض رسانم که جناب مُلا یا داملایی که در ویدیو تشریف دارند؛ صرف نظر از اینکه  من و شما از ایشان شناختی داشته باشیم یا نه؛ عامل و فاعل و مصدر و مسبب نیستند. ایشان هم مانند هزاران دیگر؛ قربانی اند؛ قربانی ی "معارف" اسلام ابوسفیانی و اموی و یزیدی...!
بیائید برای رونسانس در افغانستان و مشرقزمین؛ مقداری ورزش نمائیم و تجدید نیروی فیزیکی و معنوی بداریم و منجمله اهل خوانش و تسخیر و تصرف آثاری چون «گوهر اصیل آدمی» و برنامه های نور افشان کم مانند محترم شفیع عیار در تلویزیون زرین، سایت یوتیوب و... بگردیم!