پوهنیار بشیر مومن
در مغز پر فساد کجا آید
جز کج خیال فاسد مهمانی
«ناصر خسرو بلخی»
بروزفساد و رفتار غیراخلاقی از طرف مردم هر جامعهای کما بیش وجود دارد و نمیتوانیم جامعهای را بیابیم که از این موارد مستثنی باشد و آن جامعه را کاملاً جامعه بدون فساد، آرمانی و مبتنی بر اخلاق و قانون بنامیم.اما شرایط امروز جامعه ما و آمار و ارقام نشان میدهد که جامعه ما به دلیل بروز موارد غیر اخلاقی،
معلوم است که دولت در جهت مبارزه با این عامل نامطلوب توجه چندانی ندارد و بی خبر از این که این بیطرفی و بیتفاوتی مشکل بیشتر برای تنظیم و مدیریت در جامعه را ایجاد خواهد کرد.
تدابیری که در زمینه مبارزه با فساد به اجرا میرسند ناکافی بوده و باید اصلاحات کامل در بخشهای مهم جامعه تهیه و مورد اجرا قرار گیرند.آنچه که از سوی نهادهای رسمی انجام میگیرد، تظاهری بیش نیست و ادامه چنین وضع کشور را به نابودی میکشاند.شاید یکی ازعوامل افزایش فساد در کشور بالا بودن میزان بیکاری و سطح پایین حقوق در بیشتر بخشهای اقتصادباشد. در وضعیتی که مردم از عادی ترین امکان دسترسی به مزایا و حمایتهای اجتماعی محرومند فساد در تمامی بخشها ریشه دار شده و نبود یک سیاست درست و سالم انتخاب و جابجایی کادری در نهادهای مهم باعث افزایش موارد فساد شده است. برای موثر بودن تدابیر مبارزه با فساد لازم است که اقداماتی در سطح مقامات ارشد انجام گیرد.با تاسف که فساد مالی و اداری در حال حاضر در افغانستان، به یک فرهنگ مبدل شده است. غصب زمین و ملکیتهای عامه و خصوصی نیز در افغانستان رواج یافته است. زورمندان حکومتی و خیش وتبار شان نیز در این امر دست دارند.
از روزگار روان کشور چنین بر می آید، اگر تمامی اربابان قدرت که در فساد مالی و اداری دست دارند، به محاکمه کشانده شوند، دولت سقوط خواهد کردچون بسیاری از زورمندان وخیش وتبارشان، در فساد مالی و اداری دست دارند. اکثریت از کسانیکه برای رسیدن به قدرت و پستهای حکومتی از داخل وخارج کشور سرا زیر شدند، هد فشان در قدم اول رسیدن به اهرم های فساد مالی و اداری است. این وضعیت باعث گردیده که بسیاریها فکر کنند، یگانه راه رسیدن به ثروت افسانوی، وصلشدن به شبکهی فساد مالی و اداری در سمتهای بلند حکومتی است. سیستم حکومتی افغانستان به حدی با فساد مالی و اداری آمبتلا گردیده است که حتا کسانی را که در داخل وخارج کشور داعیهی خدمت به وطن داشتند نیز فاسد ساخته است. وسعت فساد مالی و اداری، تهدید بزرگی برای افغانستان است بخصوص حالا که کمکهای جهانی وابسته به مبارزه با آن شده است. بنابراین برای مبارزه با فساد مالی و اداری، یک اراده قاطع سیاسی نیاز است. متاسفانه تا حال پریزدنت کرزی و در مجموع حکومت افغانستان، چنین ارادهای از خود نشان ندادهاند. جناب کرزی بارها وعده کرده که با فساد مالی و اداری مبارزه میکند.ولی موصوف تااکنون هیچ اقدامی انجام نداده است که بتوان با استناد به آن، حرفهایش را در مورد مبارزه با فساد اداری اعتماد کرد.
وعده های چند سال گذشته نشان داده است که پریزدنت کرزی بسیار ضعیف تر از آن است که بتواند با مافیای فساد اداری در کشورش برخورد جدی کند. در مهمترین اداره های حکومت افغانستان نزدیکان بسیاری از جنگ سالاران جابجا شده اند. بسیاری از این جنگ سالاران اردوی خصوصی دارند و برخی از آن ها روابط بسیار خوبی با ایالات متحده امریکا نیز دارند. تعداد از وزرا، والیان ومعاونان جناب کرزی وغیره کسانی هستند که در تقررشان پریزدنت کرزی نقش ندارد. لذا ازوی اطاعت هم نمیکنند. یعنی حتی اگر رییس جمهور بخواهد هم نمی تواند برخلاف خواسته« اشرار بی فرهنگ» جنگ سالارانی که حکومت را کاملا در کنترول دارند، اصلاحاتی را به پیش ببرد. در این میان تن چند از « روشنقکران» مبتلا به مریضی عجیب شده اند که در هنگام قضاوت کردن در مورد اعمال برخی اوباشان به عوض بررسی جرم به قوم و تبار مجرم نگاه دارند ، اگر از جنس خودشان باشد،هر حرکت فانونی را از جانب دولت دسیسه ، توطه میدانند ودر پی توجیه آن « آستین وپاچه بر میزنند» که درین صورت عملاً در تقویت جنگ سالاری ممد واقع میشوند.چون جنگ سالاران علاقه ای به ایجاد یک حکومت قانونمدار و زنده گی درمملکت که اپرات آن قانون را رعایت می کنند، ندارند. آن ها در افغانستان که قانون در مورد همه به یکسان تطبیق شود، قدرت و دارایی هایی خود را که از راه های غیرقانونی اندوخته اند، در خطر می بینند. دموکراسی ظاهری برای کسب درآمد و پرکردن جیب های شان مفید است. زیرا به این ترتیب میلیاردها دالر کمک مالی به افغانستان سرازیر می شود. جامعه بین المللی سال ها است که از این وضعیت در افغانستان نه تنها اطلاع دقیق دارند ، بلکه تعداد خود عملا در آن شریک هستند. بطور مثال فساد مالي، رشوه و اختلاس در حالي ميان نيروهاي آمريكايي حاضر در افغانستان گسترش يافته است كه رسانه هاي آمريكايي و روساي جمهور دو كشور خواستار مبارزه با فساد در اين كشور هستند. بر اساس اطلاعات رسمي دوسیه های مربوط به فساد مالي توسط نيروهاي نظامی آمريكا كه مسوول پروژه هاي بازسازي در افغانستان هستند به طور چشمگيري افزايش يافته است.در همين رابطه پرس تي وي در مصاحبه اي با ديو ليندارف نويسنده و روزنامه نگار نوشت: دلارهاي آمريكا مخرب افغانستان هستند و فقط منجر به نابودي عراق و افغانستان شده اند.به گفته ليندارف پس از نابودي عراق نوبت به نابودي افغانستان رسيده است، در حالي كه هزينه تلف شده در اين جنگ ها مي توانست صرف برنامه هاي اجتماعي شود.به گزارش رادیو بی بی سی آرنولد فيلدز بازرس خاص برنامه بازسازي افغانستان هم از تاخير طولاني بازسازي افغانستان و افزايش مفاسد اقتصادي در اين خصوص خبر داد.بنابر این تحلیلگران سياسي بر اين باورند كه بخش زيادي از منابع مالي بازسازي افغانستان هم اكنون در حساب مقام هاي دولتي در بانك هاي خارج از کشور است. اين افراد منابع مالي را از شركت هاي قراردادی آمريكايي به صورت رشوه دريافت كرده اند.سیاستمداران غربی می دانند که هرگونه انتقاد تند از کابل به معنای انتقاد از سیاست خود آنها در قبال افغانستان است اگر مردم افغانستان که تا جایی زیاد خود را گروگان «نخبگان» سیاسی، نظامی و اجتماعی کشور شان احساس می کنند، واقعا مطمین شوند که همه در برابر قانون یکسان هستند، در آن صورت می توان نتایج به دست آمده در کنفرانس توکیورا به عنوان موفقیت های بزرگ برای افغانستان یاد کرد. در غیر این صورت افرادی از کمک های مالی و شراکت ها در افغانستان استفاده می کنند که مستحق آن نیستند. کشورهای کمک کننده یک بار دیگر مانند سال های گذشته ادامه کمک ها را مشروط به حکومت داری خوب در افغانستان خواندند. اما این بار هم تحول اساسی در بخش اصلاحات در افغانستان ایجاد نخواهد شد. جامعه بین المللی و حامد کرزی، هر دو این واقیعت را به خوبی می دانند. پارادوکس اقتصادنابسامان ودولتنابسانان درا فغانستان نمایانگر یک مصیبت عظیم است که می باید افغانستان خود را از این بن بست نجات دهد.با این حال، هنوز فرصت های امیدوار کننده ای باقی است؛ چون عواید بالقوه از معادن، موقعیت ژئو استراتژیک افغانستان، حمایت استراتژیک کشورهای عمده جهان و نسل جوان تحصیل کرده و پویای این کشور که می تواند راه را بسوی یک آینده جدید برای افغانستان باز کند.اما استفاده از این فرصت ها، نیازمند تحرک و آوردن اصلاحات بنیادی در عرصه اقتصاد، دولتسازی و حکومتداری است.
تحارب نشان داده که علت اصلی ناکامی پروگرام مبارزه با فساد درین است که ساختارها و افراد فاسد اند و يا به عبارت ديگر، ارادهي قوي سياسي از سوي مقام های سياسي و قضايي به خاطر مبارزه با فساد و اصلاح در ساختارها و سيستمهاي دولتي وجود ندارد. اما اگر کمي عميقتر به مساله بانديشيم، روشن میگردد که فساد در تفکر فاسد است. پس، با تفکر فاسد نميشود به جنگ فساد رفت. تمام صاحبان عقل وخرد میدانند، دولتی را که آقای کرزی افتخار رهبری آن را داشته، عمدتاً به یک شرکت سهامی شبیه بوده است؛ شرکتی که عدهيی بدون آنکه در آن سهمگذاری کنند، شریک شدهاند و از وزارت تا سفارت را میان خود اسقاط کرده اند و هر قدر که بخواهند، برمیدارند و یا « د جان همدیگر میزنند». به چنین حکومتی یکبار دیگر اعتماد کردن، به معنای جفا در حق مردم افغانستان است .یگانه راه که هنوز میتوان امید وار بود این خواهد بود که جناب کرزی، بطور عاجل یک محکمه اختصاصی رسیده گی به جرایم مقامات بلندپایه را تشکیل دهد و تمامی وزرا، قاضیان، والیان و سفیران متهم به فساد مالی و اداری و بستگانشان را به آن معرفی کند. این اقدام میتواند اعتماد سازی کند که آقای کرزی بالاخره در مبارزه با فساد مالی و اداری جدی شده است.يکي از خواستهاي اساسی درین لحظه حیاتی وطن، گذار از تفکر فاسد به تفکر سالم و در نتيجه گذار از ساختارهاي فاسد به سوي ساختارهاي سالم و دموکراتيک بوده است. چون تفکر فاسد و ساختارهاي فاسد، همواره فسادپرور و دشمن ترقی ، عدالت وپیشرفت است.
اگر یک جنگ سالار یا سیاستمداری فاسد درانتخابات ریاست جمهوری آینده پیروز شود ، هرگونه کمک به افغانستان اتلاف وقت و سرمایه است. اقتصاد افغانستان که هنوز هم به کمک های خارجی وابسته است نیز عقب گردهای جدی را تجربه خواهد کرد. وضعیت معیشتی مردم و استانداردهای زنده گی هر روز سیر نزولی تری را طی خواهد کرد. از همه بدتر آنکه شبه نظامیان نیز می توانند با ناراضیان جبه مشترک بسازند. باوجود این هم ایالات متحده امریکا و متحدینش هنوز هم بزرگترین نفوذ ممکن را در افغانستان دارند. پس آن ها باید همراه با مردم افغانستان و حامد کرزی، به حیث رییس جمهور کشور ،قبل از خروج شان از افغانستان قدرت جنگ سالاران و طالبان را درهم بکوبند. افغان ها شاید از دخالت مستقیم ایالات متحده امریکا در امور داخلی خود ناراضی باشند اما برخی از امریکا برای حمایت از کاندیدایی اصلاح طلب و سالم کمک می خواهند، چون بدون حمایت امریکا مقابله با جنگ سالاران کار دشوار است. اما،آنچه درین اواخر، در ااثر فشارهاي جامعه جهانی،بارها مطرح شده، مبارزه با فساد است؛ ولی مشکل اصلی اینست که تا هنوز فکر واندیشه مبارزه با فساد به وجود نيامده است. به این معنی اگر بخشي از فساد و فتنه عيني است، ولی بخشي زیادتر فساد ريشه در شکل و ماهيت تفکر و ذهنيت مادارد.لازم به گفتن است که افغانستان دها رييس جمهور اينگونه را بالقوه در خود دارد كه به آساني جاي كسي مثل او را پر كنند. به دلیل اینکه مردم چنين رهبر و مديري با فکر واندیشه فساد را نميخواهند و جهان هم بايد چنين افراد را دیگر بر ملت افغان تحمیل نکند. در ضمن قرار گرفتن افغانستان در فهرست كشورهایی كه از این پس می تواند از تسهیلات و تجهیزات نظامی آمریكا به صورت گسترده و آسان برخوردار شود درین شرایط حساس می تواند برای دولت و ملت افغانستان در صورت روی کار آمدن اصلاح طلبان وساسیون حسابی در مبارزه با رفع زمینه های عینی وذهنی فساد یک پشتوانه خوب باشد. هدف من روشنگری منطقی و بر حذر داشتن از مسائل مبهم و خطرناک آینده هست و وصل کردن افغانهای های عاری از فساد وبد اخلاقی از هر تبار که باشند، میباشد و نه فصل کردن، امّا موافق هر وصل کردنی و هرپینه کردن هم نیستم.